فور؟

انجامید

من ندانم ز نگاه تو چه خواندم اما دانم این چشم همان قاتل دلخواه من است..🌱❤️‍🩹 حسین فروتن

آغوش ِشعرهای مرا دست کم نگیر ؛ گاهی بیا و یك بغل سیر گریه کن * .

ده از ده دوست دارمت 🫂 هشت تا برای تو و یکی برای خنده‌ات و یکی هم برای صدایِ تو اما چشم ها... که هزار امان از چشم هایِ تو...   -محمود درویش

صبح زیبایت بخیر ای ماهروی بی نظیر ای که هستم در میان دام چشمانت اسیر.

من که اصراری ندارم تو خودت مختاری؛ یا بمان یا که نرو یا نگهت میدارم. •محسن مرادی.

گفتم تو فرهاد منی گفتا تو شیرینی مگر ؟! گفتم خرابت میشوم گفتا تو ابادی مگر؟! گفتم ندادی دل به من گفتا تو جان دادی مگر؟! گفتم ز کویت میشوم گفتا تو ازادی مگر؟! گفتم فراموشم نکن گفتا تو در یادی مگر؟! •مجتبی عدالتی.

رک بگویم از همه رنجیده‌ام، از غریب و آشنا ترسیده‌ام، بی خیالِ سردی آغوش‌ها من به آغوش خودم چسبیده ام. ••فریدون‌ مشیری.

شده آیا که نفهمی که چه مرگت شده است؟ من دقیقا به همین درد دچارم امروز. ••علیرضا‌ ‌آذر

به جز آغوش ِتو هرگز ، برایم نوش‌دارو نیست ، نهنگی خسته می‌فهمد ، نوازش‌های ِساحل را ..

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شبروست او از راه دیگر آید گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید گفتم خوشا هوائی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید گفتم که نوش لعلت ما را بآرزو کُشت گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد گفتا خموش حافظ کاین غصّه هم سر آید ••حافظ.