رک بگویم از همه رنجیدهام،
از غریب و آشنا ترسیدهام،
بی خیالِ سردی آغوشها
من به آغوش خودم چسبیده ام.
••فریدون مشیری.
۸ دی ۱۴۰۳
شده آیا که نفهمی که چه مرگت شده است؟
من دقیقا به همین درد دچارم امروز.
••علیرضا آذر
۸ دی ۱۴۰۳
به جز آغوش ِتو هرگز ، برایم نوشدارو نیست ،
نهنگی خسته میفهمد ، نوازشهای ِساحل را ..
۸ دی ۱۴۰۳
مَـــــــــــــــــه
گفتم تو فرهاد منی گفتا تو شیرینی مگر ؟! گفتم خرابت میشوم گفتا تو ابادی مگر؟! گفتم ندادی دل به من
گفتم غم تو دارم
گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو
گفتا اگر بر آید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شبروست او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوائی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را بآرزو کُشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصّه هم سر آید
••حافظ.
۸ دی ۱۴۰۳
۸ دی ۱۴۰۳
بر لبم ذکر ِتو انگیزهی ِفریادم داد ،
گله از عشق ندارم که سزاوار ِمنی ..
۸ دی ۱۴۰۳
خواهم که به خلوت کده ای از همه دور،
من باشم و من باشم و من باشم و من.
•اخوان ثالث.
۸ دی ۱۴۰۳
۸ دی ۱۴۰۳
مَـــــــــــــــــه
شبانگاهان🖇🤍
4_5796361577758200425.mp3
22.54M
میبینم، آن شکفتن شادی را... پرواز بلند آدمیزادی را...
۸ دی ۱۴۰۳
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم.
•عفیف باختری
۸ دی ۱۴۰۳
۸ دی ۱۴۰۳
۸ دی ۱۴۰۳