آدمای موفق.🙃💕.:
➊ایده هاشونو مینویسن🍪🚗
➌اهنگهایارامبخشگوشمیدن🍭
➍همیشه منظم و مرتبن💁🏻♀🎄
➎سحرخیزن هستن بانظم✂️🐕
➏فیلمای انگیزشی میبینن🧡👧🏻
➐حواسشون به تغذیشون هست✂️
➒حتماً کتاب میخونن📒🖇
➓به طبیعت زیاد توجه میکنن🌳🌸
چقدر زیبا میگه :
قضیه زندگی اونجایی خیلی سخته که حواسمون به آدمای که دوستمون دارن نبود فکر میکردیم همیشه هستن
و وقتی رفتن فهمیدیم چقدر تنها شدیم انگار اصلا نبودیم...🚶🏻♀❤️🩹:)
از خداوند بخواهید زیاد هم بخواهید ...
#انگیزه🌸☁️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرشم رسیدیم به حرف قدیمیا
هیچی تن سالم و دل خوش نمیشه ...❤️🍓
#دختری_که_من_باشم
پارت۱۱۲
سوار ماشین شدیم بدون این که نگاهم کنه :گفت نمیخواستی برسونیش خونش؟
اب دهنمو قورت دادم و با غیض :گفتم: نه خیر خودش میره
فرو رفت تو صندلی و گفت خب چرا میزنی فقط سوال کردم
من: نباید سوال کنی
هیچی نگفت حرصم در اومده بود رو نداشتم نگاهش کنم ولی دلم میخواست یه چیزی بگه اینجوری حس بدی داشتم.
ماشینو روشن کردم و گفتم تو یه دختری نباید اینجوری با این مسائل برخورد کنی اینو بفهم
با تعجب نگاهم کرد.
همون طور که نگاهم رو به جلو بود با اخم گفتم خوب نیست اینقد پر رو باشی!
یه طرف لپشو باد کرد و اروم اروم بادشو خالی کرد باز هیچی نگفت
این حرف نزدنش بیشتر اعصابمو خورد میکرد.
زیر چشمی نگاهش کردم و گفتم یه دختر باید خجالت بکشه نه این که نیشش باز شه روشو کرد سمت شیشه و :گفت اونی که باید خجالت بکشه یکی دیگس
بعد با شیطنت اضافه کرد که خیلی هم خجالت کشیده
دیگه کارد میزدی خونم در نمی اومد دلم میخواست خرخرشو .بجوم پوفی کردمو به سمت مطب
راه افتادم.
敬敬敬敬楽楽楽楽珞珞
اوا
زیر چشمی به مهران نگاه کردم. با اخمی که رو صورتش بود گفت: رسیدیم
اونم پیاده شد از تو پارکینگ پشت سرش راه افتادم
میدونستم همچین ادمیه ولی نمیدونستم اینجور ادما خجالتم سرشون میشه . برام مهم نبود چی کار میکنه تا وقتی کاری به کار من نداشت منم مشکلی نداشتم اصلا زندگی خصوصی اون به من ربطی نداشت به علاوه من یاد گرفته بودم پر رو باشم مظلوم بازی و این چیزا به دردمن نمیخورد اگه میخواستم ساده و مظلوم باشم کلاهم پس معرکه بود.