eitaa logo
مـاٰهڪ🌚☁️
3.6هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
8.9هزار ویدیو
182 فایل
«ماهک» به معنای ماه ، ماه کوچک خوب روی دوست داشتنی و زیباروی محبوب☁️ النحیط؛ @Al_Nahit
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ همانقدر باش که هستند برایت! بیشتر که باشی ، سوءتفاهم میشه...✨❤️
ایده سیو کردن دوست صمیمی.......✨ Chocolaty : شکلاتی Troubler : مشکل ساز Minion : مینیون Radish : تربچه Queen Bee : ملکه زنبور عسل Bestie : بهترین Clumsy : دست و پا چلفتی Bum-bum : وراج Carrot : هویج Bubble Gum : آدامس بادکنکی Sweet Tea : چای شیرین Strawberry : توت فرنگی
‌ ‌  ‌‌بهت قول میدم روزی که برگردی طوری کنارت بمانم و طوری برایت خاطره بسازم که حتی اگر بخواهی هم نتوانی ترکم کنی آخر من فکر میکنم هیچ رفتنی حریف خاطره‌ هایمان  نمیشود. ....✨🌱
‌ ‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ *‌‌The more we rely on God, the more we understand that God is the only one that can be trusted هرچقدر بیشتر به خدا تکیه کنیم  بیشتر میفهمیم خداوند تنها چیزیه که قابل تکیه است 🤍 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به به سلامممم صبح پنجشنبه تون بخیررر🤌🏻🥺 اومدمممم نزدتاننن پررر انرژیییی😂
از اونجایی که میخوام به شمام انرژی بدم یه دو سه پارت مهمونتون میکنم ببینید چقد خوبممم🤌🏻🥺🥲 قدر بدونید😂🤣
صدوچهل‌و‌یک -باغچه -چیکار؟ -هواخوری -باکی؟ -اه بسه دیگه سنا مگه اتاق بازرسیه؟ -وا -وا نداره دیگه نامزدیته پاشو برقص ولم کن. -رها این چه طرز صحبته؟ -اوفف نمیدونم رهام، نمیدونم االن با هیرادم بحثم شد. کارام دست خودم نیست. -میخوای بری دکتر اعصاب؟ شاید باز باید قرص بخوری! -نمیدونم. هه بازم اون قرصای لعنتی. فردا یه سر میرم دکتر. سناجون توام ببخشید - عیب نداره. عزیزم درکت میکنم ولی بهتر باهیرادم حرف بزنی اخماشو نگاه کن. به سمت مامان اینا نگاه کردم راست می گفت اخماش بد تو هم بود از رهام و سنا جدا شدم. رفتم پیش مامان اینا. -ببخشید من شدهرم رو یک لحظه قرض بگیرم؟-اره -نه مادرجون شما چی مس گفتین رها بعد ا حرف می زنه. -نه االن باید حرف بزنیم. -برو پسرم ببین زنت چی میگه. ناچار بلند شد. و همراهم اومد. -چیه؟ -هیرادمن معذرت میخوام. -خب.... -خب... خب همین دیگه من اعصبان.... -فکر کردی فقط تو اعصبانی میشی؟ تو فقط دل داری؟ -نه ولی... -ولی و اما نداره رها میفهمی چت شده؟ اشکای لعنتیم روی صورتم جاری شدن از اینکه بخوام دوباره اون قرصا رو بخورم متنفر بودم. -رها؟ -هیراد فک کنم باز باید قرص بخورم. فردا میرم دکتر توروخدا ببخشید من دست خودم نیست. سفت بغلم کرد. سرم رو گذاشتم روی شونه هاش. آغوشش دلگرمیم بود