eitaa logo
ماهڪ☁️🌚
3.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
6.6هزار ویدیو
139 فایل
ماهڪ؟ معشوقک‌ زیباروی 😌💖 تبلیغاتمون 🤍 https://eitaa.com/T_Mahak حرفامون 🌱 https://eitaa.com/mahakkkkmaannn گروه دخترانه ماهک 🌙 https://eitaa.com/joinchat/1885996099Cdbc403c584 مدیر ☕️ @Mobina_87b | @H0_art
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈 فردا دم دمای ظهر بود که گوشیمو روشن کردم . یکی دو ساعتی گذشته بود که برام sms اومد عرشیا بود 😳 - اینقدر از من بدت میاد که حتی نیومدی که اگر خواستم بمیرم برای بار آخر ببینیم ؟؟ پس زنده بود !! خوب شد دیشب نرفتم ... وگرنه مجبور میشدم بازم بهش قول بدم که دوباره خودکشی نکنه 😒 جوابشو ندادم نیم ساعت بعد شروع کرد به زنگ زدن ... بار پنجم ، شیشم بود که گوشی رو برداشتم. - الو - سلام ترنم خانوم ! حالا دیگه اینقدر ازم بدت میاد که ... - یه بار اینو گفتی 😒 -آها!! پس پیاممو خوندی و جواب ندادی ! گفتم شاید به دستت نرسیده 😏 - آره ، رسید ، خوندم ، جواب ندادم فکر نمیکردم اینقدر بی رگ باشی که بازم بهم زنگ بزنی ! -ترنم خجالت بکش ! خاک تو سرت که معنی عشقو نمیدونی ! - عشق؟؟ هه ... مرده شور این رابطه رو ببره اگه اسمش عشقه !! 😒 - دیشب داشتم میمردم ترنم ! هنوزم حالم خوش نیست ! نمیخوای بیای دیدنم ؟؟ - عرشیا دیروزم گفتم ! دلم نمیخواد ریختتو ببینم 😠 - ترنمم من دوستت دارم ... - اَه بس کن ! دیگه بهم زنگ نزن !! - همین ؟؟ حرف آخرته ؟؟ - آره ! - باشه پس پاشو بیا واسه تسویه حساب !! - چی؟؟ تسویه حساب چی اونوقت؟؟ 😳 - خرجایی که برات کردم ... عشقی که به پات گذاشتم ... اینهمه بلا که سرم آوردی ... - خاک تو سرت عرشیا ... گدا !! مگه من گفتم خرج کنی؟؟ شماره کارت بفرست پس بدم هرچی خرج کردی 😏 منو از چی میترسونی؟؟؟ - هه ... نخیر ، ما با پول تسویه نمیکنیم 😉 - منظورت چیه؟؟ 😡 - خودت منظورمو خوب میدونی ... - خفه شو عرشیا ... بی شرف 😡 - چرا عصبانی میشی خوشگلم؟؟ 😂 تا فردا همین ساعت وقت داری پاشی بیای وگرنه متاسفانه اتفاقات خوبی نمیفته ... - خیلی عوضی ای عرشیا 😡 خیلی بی غیرتی ... - به نفعته که پاشی بیای ترنم ... -منظورتو نمیفهمم ... - عکسایی که ازت دارم رو یادته؟؟ شنیدم بابات خیلی رو آبروش حساسه 😉 اگه میخوای فردا عکسای دخترشو تو گوشی همکارا و دوستاش نبینه ... تا فردا ظهر وقت داری بیای پیشم گلم 😉 بای بای 👋
🌈 گوشی از دستم افتاد ... احساس میکردم بدبخت تر از من اصلا وجود نداره... ❌ تا چنددقیقه ماتم برده بود ... بلند شدم و رفتم سمت تراس گند بزنه به این زندگی ... آسمونو نگاه کردم ... من اینجا خدایی نمیبینم !! اگر هم هست ، هممونو گذاشته سرکار ... زمینو نگاه کردم ... چرا اینقدر با من لجی 😣 میخوای دقم بدی؟؟ بسه دیگه 😖 اینهمه بدبختی دارم ... این چی بود این وسط اخه 😭 حتی اگر بمیرم نمیذارم یه بی شرف دستش به بدنم برسه ... دستمو از دیوار گرفتم و رفتم بالای نرده ها ... چشمامو بستم 😖 بسه دیگه ... این زندگی لجن باید تموم شه ... تو دلم از مامان و بابا و مرجان معذرت خواهی میکردم ... 😭 دیگه وقت خلاص شدنه ... دیگه تحمل بدبختیا رو ندارم ... چشمامو باز کردم و پایینو نگاه کردم .... همیشه از ارتفاع میترسیدم 😣 سرم داشت گیج میرفت 😥 قلبم تند تند میزد کافی بود دستمو از دیوار بردارم تا همه چی تموم شه ... امّا هرکاری میکردم دستم کنده نمیشد 😖 کم کم داشتم میترسیدم ... من جرأت این کارو نداشتم 😫 تو دلم به خودم فحش دادم و اومدم پایین... 😞 دلم میخواست خودمو خفه کنم ... - آخه تو که عرضشو نداری غلط میکنی میری سمتش 😡 به جهنم ... زنده بمون و بازم عذاب بکش ... اصلا تو باید زجرکش بشی ... حقته هر بلایی سرت بیاد 😭 دیوونه شده بودم داد میزدم گریه میکردم خودمو میزدم چرا این زندگی تموم نمیشه ... 😫
تو این حال ، تنها کسی که میتونست حرفمو بفهمه مرجان بود . گوشی رو که برداشت ، زدم زیر گریه ... همه چیو بهش گفتم - خب؟؟ - چی خب؟؟ 😳 - بعد اینکه عرشیا اون حرفو زد،تو چی گفتی؟؟ - هیچی ، یعنی قبل اینکه بخوام حرفی بزنم قطع کرد ... - خاک تو سرت ترنم ... هیچی نگفتی؟؟ - نه چی باید میگفتم؟؟ مرجان 😢 عرشیا بدجوری لج کرده ... میترسم 😭 - دیوونه ... اون این شل بازیای تو رو میبینه که همش پررو بازی در میاره دیگه !! چقدر بهت گفتم به این پسرا نباید رو بدی !! - حالا چیکار کنم مرجان؟؟ - هیچی ! میذاری اینقدر جلز ولز کنه تا بمیره 😏 پسره پررو !! این بود اونهمه عشقم عشقم گفتناش 😒 - یعنی چی هیچی مرجان؟؟ عکسام دستشه 😭 بابام 😭 آبروم 😭 - ببین اولا شهر هرت نیست که هرکس هرغلطی دلش خواست بکنه ! دوما این کارو بکنه پای خودشم گیره !! فکرکردی الکیه؟ 😏 مگه ولش میکنن؟؟ یه شکایت کنی بگی عکسامو از تو گوشیم برداشته و دو تا دروغ بگی حله 😉 - مرجان چی میگی؟؟ یعنی صبر کنم ببینم آقا عقلش میرسه این کارو نکنه یا نه؟؟ ‌میدونی پخش کنه چی میشه؟؟ - هیچی گلم بابات شکایت میکنه میگه اینا قصدشون ازدواج بود ، حالا پسره میخواد سوءاستفاده کنه ☺️ - به همین راحتی؟؟؟ - آره بابا اینقدر منو از این تهدیدا کردن 😂😂 هیچکدومم نتونستن غلطی بکنن !! چون میدونن گیر میفتن ! فقط میخوان از سادگی دخترا استفاده کنن 😒 - آخه مرجان... 😢 - آخه بی آخه ! باور کن راست میگم ترنم ! به حرفم گوش بده ! دیگه اصلا جوابشو نده ! حتی دیدی رو مخته خطتو عوض کن باشه گلم؟ 😉 - هرچند میترسم ... چون میدونم دیوونه تر از عرشیا وجود نداره ... ولی باشه 😞 تا فردا ظهر جواب عرشیا رو نمیدادم ... ولی ظهر که رد شد دلم مثل سیر و سرکه میجوشید 😣 از شدت استرس حالت تهوع داشتم . کلی فکر بد تو سرم بود حتی هرلحظه منتظر بودم تا بابام زنگ بزنه و هرچی از دهنش در میاد بهم بگه. با دستای لرزون رفتم سراغ گوشی و اینترنتمو روشن کردم اینستاگرام تلگرام سایتای مختلف هرجا که میتونستم رو زیر و رو کردم ... هر عکس دختری میدیدم دلم هُری میریخت 😰 سه چهار ساعت گشتم امّا هیچ خبری نبود ... عرشیا همچنان چنددقیقه یه بار زنگ میزد یا پیام تهدید میفرستاد. زنگ زدم به مرجان ... - مرجان هیچ خبری نشد!! 😕 - دیدی گفتم 😉 - اینا فقط میخوان از حماقت بقیه استفاده کنن ... - مرجان ... عرشیا پسر خوبی بود ... چرا اینجوری کرد؟؟ - هه😏 خوب؟؟؟؟!!!! تو این دوره و زمونه مگه آدم خوب هم پیدا میشه... 😒 دیدی همین پسر خوب که اونجوری برات بال بال میزد آخرش چیکار کرد؟؟ 😂 بیخیال بابا ترنم ... برو خداتو شکر کن که راحت شدی 😉 - من خدایی نمیشناسم مرجان این تو بودی که بهم کمک کردی ... مرسی 😊❤️ - چی بگم ... منم خیلی از این مسائل سر در نمیارم... واقعا شاید خدایی نیست و همه عالم سرکارن 😂 در کل خواهش میکنم عشقم 😚 برو استراحت کن که معلومه شب سختیو پشت سر گذاشتی 😉 - مرسی گلم ، اوهوم ... اصلا نخوابیدم دیشب 😢 ولی خوب شد که تو هستی ... وگرنه معلوم نبود چی میشد ... شاید از ترس بابام ... 😣😭 - ‌بیخیال بابا ... حالا که به خیر گذشت ☺️ دیگه هرچقدر عرشیا زنگ زد ، جواب ندادم. خوشحال بودم که دیگه از شرش خلاص شدم ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
•💜🌸•
•💙🐈•
•🖤☄•