eitaa logo
ماهڪ 🌙
3.3هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
139 فایل
ماهڪ؟ معشوقڪ زیباروی 🌙🩷 ‌ ‌ تبلیغآت ֶָ تبآدل ↫ @T_Mahak ☕️
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۱ میدونستی خیلی خوشگل شدی؟ برای اولین بار خجالت کشیدم سرم وانداختم پایین دسته گل رو گرفتم هیرادباید دستم را می گرفت ومی بوسید ازین کارش خندم گرفته بود. -بسه دیگه خانم بریم؟ -چه عروس عجولی بفرمایید دست هیراد پشت کمرم قرارداشت وبا دست دیگرش کمکم می کرد راه برم واقعا ممنونش بودم. نزدیک ماشین پام پیچ خورد نزدیک بود نقش زمی ن بشم که هیراد سریع کمرم رو گرفت عجب صحنه رمانتیکی !هیرادتا نصفه رومن خم شده بودفاصله صورتامون دوانگشت بود چشمای رنگیش خمار بودن آب دهنش روبازور قورت داد -حواست کجاست رها؟ -رفته نون وایی -پس بگو برای منم نون بخره -افرین همینجوری بهم نگاه کنید دارم فیلم می گیرم چه فیلمبردار سواستفادگری تاخود تاالر دیگه نه من حرف زدم نه هیراد فقط فیلمبردار خانم قاسمی داشت می گفت چیکار کنیم یک دفعه قیافه دالرام جدی شد اومد دستم وگرفت ونشست وندم رومبل-ببین رها این راهیه که خودت انتخاب کردی االنم نمی تونی عروسی روبهم بزنی و ب گی من نمی خوام چون عقاید فامیالتون اینه که وقتی یک دختر طالق بگیره یعنی یک مشکلی داشته نمی گن که البد هم و نمی خواستن عقاید قدیمی دارن برای همین دیگه کسی سراغ اون دخترنمی ره وابروش میره توام االن چه بخوای وچه نخوای بایدباهیراد عروسی کنی برات ارزوی خوشبختی میکنم دیگه اشکم دراومده بود واقعا این حرفا رودالرام می زد؟حقیقت داشت حرفاش -مرسی که هستی دلی -خواهش می کنم تو مثل خواهرمی حاالم پاشو که داماد منتظره شنلم رو کشیدم روسرم ودامن لباسم رو گرفتم یکدفعه استرس تمام وجودم و گرفت چندتا نفس عمیق کشیدم تا آروم شم از زیرشنل سعی کردم هیرادو ببینم واقعاجذاب شده بود معرکه کتوشلوار سیاه پیرهن سفید وپاپیون مشکی، عالی! -ای بابامن که نمیتونم قیافتوببینم این پسرم که به فکر خودش -عروس خانوم چرا اومدین بیرون برگردین داخل لطفا من که فیلم نگرفتموای نه حاال باید اداواطفار فیلمبردارم تحمل کنم برگشتم داخل ارایشگاه -خب ببینید شنلتون رو بردارید کاری که گفت رو انجام دادم -حااللبخند بزنید تا شروع کنیم اخه من چجوری لبخند زورکی بزنم؟ تو آیینه به خودم نگاه کردم مواهامو به شکل گل درست کرده بودن،رژقرمز،رژگونه اجری،کال ارایشم ملیح وزیبا بود قیافم خیلی تغییر کرده بود فیلمبرداراز صحنه ورود هیراد فیلم می گرفت دسته گل رز دستش بود.باقدم های استوار به سمتم آمد؛ -بفرمایید میدونستی خیلی خوشگل شدی؟ برای اولین بار خجالت کشیدم سرم وانداختم پایین دسته گل رو گرفتم هیرادباید دستم را می گرفت ومی بوسیدازین کارش خندم گرفته بود. -بسه دیگه خانم بریم؟ -چه عروس عجولی بفرمایید دست هیراد پشت کمرم قرارداشت وبا دست دیگرش کمکم می کرد راه برم واقعا ممنونش بودم.
پنجاه و دوم نزدیک ماشین پام پیچ خورد نزدیک بود نقش زمین بشم که هیراد سریع کمرم رو گرفت عجب صحنه رمانتیکی !هیرادتانصفه رومن خم شده بودفاصله صورتامون دوانگشت بود چشمای رنگیش خمار بودن آب دهنش روبازور قورت داد -حواست کجاست رها؟ -رفته نون وایی -پس بگو برای منم نون بخره -افرین همینجوری بهم نگاه کنید دارم فیلم می گیرم چه فیلمبردار سواستفادگری تاخود تاالر دیگه نه من حرف زدم نه هیراد فقط فیلمبردار خانم قاسمی داشت می گفت چیکار کنیم به تاالرکه رسیدیم همه اومدن استقبال صدای موزیک زیادبود بچه های کوچولو می رقصیدند،خانواده ام بالبخندی سرشاراز شادی وغم نگاهمون می کردن،رهام وآرتین وماکان درحال قردادن ومسخره بازی بودن. همه چه خوشحال بودن هه این فقط منم که نگرانم تاالر خیلی شیک وخوشگل بود زنون مردونه جابود بعدازچند مدت که همه اومدن بهم تبریک گفتن خانم قاسمی گفت باید باهیراد برقصیم.این خیلی عجیب نبود. من چراناراحتم،؟االن اگه من ناراحت باشم همه چیز درست می شه؟باالخره که چی؟همه چیزتمامشدپس منم از این شب نهایت لذت ومی برملبخندی دندون نما زدم باهیراد شروع کردیم رقصیدن عادی ومردونه می رقصید ولی نمی دونم چرا ناراحت بود!؟ -هیراد؟ -جانم؟ انگار حواسش نبود که گفت جانم -چیزی شده؟ رنگش پریدیخورده هول کرد -نه چرا همچین چیزی پرسیدی،؟ -حق پرسش نداشتم؟ -نه کی گفته گلم بپرس -ولش کن ازرقصت لذت ببر -چشم باالخره آهنگی که دوست داشتم پخش شدمخصوص رقص تانگو بود منم عشق تانگو سفت کمرم وچسبید جوری که گفتم استخونام خوردشدن؛ منم دستم ودورگردنش انداختم قدش ازم بلندتربود برای همین سرمو گرفتم باال هیراد-چه حس خوبی؟ -ها؟ -هاوکوفتخندیدم اونم خندید واین خنده ،دلم ویک جوری کرد -خب اقاداماد بهتره بری زیادی اینجابودی ماهم می خوایم تخلیه انرژی کنیم -بسیارخب دالرام خانم بفرمایید اینم رهاتون -دلی می گم خواجت(خجالت )مواجت یوخ موخ؟ -اوره باوا هیراد رفت مردونه دیگه دخترا خودشون ولخت کردن اینقدم رقصیدن که فکرکنم دیگه زنده نمونن -رها بیا توام برقص؟ -نه مرسی دلی خستم توادامه بده -ایش مگه رهاجونم بلده برقصه؟ -نه رزاجون شمابلدی -واه معلومه به این خوبی به سرتاپاش نگاه کردم نیم متر پارچه قرمز پوشیده بود آرایششم که...بازخوب بوداونقد نبود. -اره عزیزم شما استاد رقص حاال می ری؟ -هیرادبه اون خوبی نمی دونم چرا این افاده ای روگرفته؟! -حرف دهنتو بفهم رزاوگرنه حالیت می کنم -بسه رزاخانم ؟رها؟کافیه -به احترام دلی چیزی بهت نمی گم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا