eitaa logo
ماهڪ☁️🌚
3.4هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
6.5هزار ویدیو
139 فایل
ماهڪ؟ معشوقک‌ زیباروی 😌💖 تبلیغاتمون 🤍 https://eitaa.com/T_Mahak حرفامون 🌱 https://eitaa.com/mahakkkkmaannn گروه دخترانه ماهک 🌙 https://eitaa.com/joinchat/1885996099Cdbc403c584 مدیر ☕️ @Mobina_87b | @H0_art
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴🚶🏻‍♀
-زیبایے بہ چهره نیست بہ نوریہ کہ از قلب میتابہ♥️💫..!
قدرِداشته‌هاتونو‌بدونین✨ =)
برای هرچیز خودت را داغون نکنی 🥺♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پارت سه فکر نمیکردم دختر باشه یعنی به این نیمچه سیبیل پشت لبش و این ریخت و قیافه اصلا نمی اومد که دختر باشه مش رحیم یه ربع بعد اومد واسه دختره سرم زدمو از اتاق رفتم بیرون. درو باز گذاشتم که اگه بیدار شد بفهمم. نمیتونستم به مهسا بگم بیاد به احتمال زیاد این دختره تا صبح نمیتونست از جاش تکون بخوره رفتم سرا یخچال غذای دیشب که مونده بود رو گذاشتم تو ماکروویو و تکیه دادم به کابینتا. فکرم کشیده شد سمت دعواهای این چند وقت از وقتی جشن تولد ۳۰ سالگیمو گرفتم یه شب اروم نداشتم هر روز مامان یه نفرو پیدا میکرد بریم خواستگاری اما من زرنگ تر از این حرفا بودم عمرا اگه زیر بار مسئولیت زن و بچه میرفتم من یه پزشک موفق بودم به زندگی خوب داشتم کلی دختر جور واجور جون میدادن برام هر کاری دلم میخواد میکنم هر جایی دلم بخواد میرم چرا باید خودمو محدود کنم محدود به زندگی فقط با یه زن وقتی الان میتونم راحت هر شب یکیشونو امتحان کنم؟! نفسمو فوت کردم صدای زنگ ماکروویو هم در اومد بی خیال از همه اتفاقاتی که افتاده بشقاب غذامو گذاشتم رو میز و شروع کردم به خوردن صدای ن\ال/ه خ\ف\یف\ی از تو اتاق شنیدم دست از غذا خوردن کشیدم بر عکس صدای زمختی که تو کوچه داشت از صدای ن\ا\ل\ه هاش میشد تشخیص داد که دختره از جام بلند شدم و رفتم تو اتاق دستشو گذاشته بود رو بخیه هاشو از درد به خودش میپیچید رفتم کنار تخت و گفتم اروم باش چاقو خوردی با شنیدن صدای من یه دفعه برگشت سمتم و در حالی که سعی میکرد دردشو پنهان کنه گفت: تو کی هستی؟ به اطرافش نگاه کرد و ادامه داد: منو کجا آوردی؟ خواست سمتم حمله ور شه اما درد بهش اجازه نداد دستشو گذاشت رو شکمشو ا\خ بلندی گفت از جام بلند شدم که براش آرامبخش بیارم با صدای عصبی گفت :جوابمو ندادی ماهک🤍 https://eitaa.com/mahakman
شبتون قشنگ🤌🏻🥰
پارت چهارمم💕 دختره پر رو هیچکس تا حالا جرات نکرده بود با من اینجوری حرف بزنه با صدایی عصبی تر از خودش گفتم بهت لطف کردم نذاشتم بمیری طلب کارم هستی؟ با این که دردش شدید بود ولی کوتاه نمی اومد نیم خیز شد و گفت: مگه من گفتم نجاتم بده؟ میذاشتی میمردم ببین اقا من نه اعضای بدنم سالمه نه کسی رو دارم که بخواد واسم پول بده نمیدونم چرا منو آوردی !اینجا یه ذره به دورو برش نگاه کرد و ادامه داد ولی زدی به کاهدون از تفکرش خندم گرفت سری با تاسف تکون دادم و گفتم ببین دختر جون اگه یه نگاه به اطرافت بندازی میفهمی من اصلا به اون چندر غاز پولی که تو داری ازش حرف میزنی احتیاجی ندارم با این حرفم چشماش گرد تر شد خودشو جمع کرد و صداشو کلفت کرد و گفت کی گفته دخترم؟ خنده هام به قهقهه تبدیل شد. اخمی کرد و گفت: کوفت من پسرم سرمو تکون دادم و چشمکی بهش زدم و گفتم ولی من مطمئنم دختری من ج/ی/غ خ\فی/فی کشید و خواست از جاش بلند شه که رفتم جلو و گرفتمش با حرص گفت: ولم کن همون طور که میخندیدم گفتم اروم باش من که چیزی نگفتم زل زد تو چشمامو با نفرت :گفت اشتباه گرفتی من از اوناش نیستم ولم کن برم وای خدایا این چی میگه بعد عمری خواستیم یه کمکی در راه خدا کرده باشیم زل زدم رو سیبیلاش و گفتم اره میدونم از قیافت معلومه همون طور که دستو پا میزد گفت پس واسه چی منو آوردی خونت؟ ولم کن ولم کن میخوام برم چشماشو بست و با صدای بلندی تو گوشم گفت: آآآآیبی گفتم: چی شدی؟ نگاه کردم دیدم داره از زخ\م\ش خ/ون میاد از درد اروم گرفت دوباره بتادین و بانداژ برداشتم و گفتم حالا بببین میتونی خودتو بکشی گناهت بیفته گردن من یا نه تکیه داد به تخت و گفت خیلی د\ر\د میکنه تورو خدا یه کاری کن ماهک https://eitaa.com/mahakman
34.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خرید ببینیم یکم...🛒🤍 ┆👒♥️