19.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥انتشار تصاویر دوربین های مدار بسته زندان اوین از آشوب سارقین / مستند شکست فرار...
#بصیرت
#فتنه_گر
#آشوبگر
#فضای_مجازی
@mahale114
#حدیث_روز
علامتهای ریاکار
لِلمُرائي ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَنشَطُ إذا كانَ عِنَد النّاسِ ويَكسَلُ إذا كانَ وَحدَهُ ويُحِبُّ أن يُحمَدَ في جَميعِ الاُمورِ؛
رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم میفرماید:
رياكار را سه نشان است :
چون پيش مردم باشد ، [در كار دين] چالاكى نمايد ، و چون تنها شود ، سستى و كاهلى كند ، و خوش دارد كه او را در همه كارها بستايند.
📚تحف العقول
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍ کلید زندان زبانت را به عقلت بسپار
🔹یکی از دوستان نقل میکرد، در ایام نوجوانی از سرِ نادانی سخنی را در جمعی گفتم که نباید میگفتم. مرحوم پدرم با هزار مصیبت حرف مرا ترمیم و توجیه و مثبتسازی کرد.
🔸مجلس که تمام شد، پدرم مرا کنار خود نشاند و گفت:
فرزندم! در خلقت گوش و زبان خود دقت کن، آنها یک تفاوت بزرگ باهم دارند.
🔹گوشهای انسان بیرون و آزاد آفریده شدهاند، پس هر سخنی که میخواهی، میتوانی گوش کنی و اگر چیزی بگویند، دست تو نیست که آن سخن را نشنوی.
🔸خداوند هم شنیدن (غالب) سخنان را حرام نکرده است و خودش فرموده است:
یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ سخنان را میشنوند اما بهترین را انتخاب و تبعیت میکنند.(زمر:۱۸)
🔹اما زبانِ تو، در کام دهانت پشت میلههای دندانهایت، زندانی توست. زبانِ تو، برعکس گوشِ تو که برای شنیدن در اختیار و تحت فرمان تو نیست، زندانی توست.
🔸هر زندان کلیدی دارد و خوشا به حال کسی که کلید زندانِ دهانش را به عقل خود سپرده باشد و بدا به حال کسی که کلید زندان دهان خود را به نادانی خود داده باشد.
🔹بهترین زندانبانِ دهان، عقل توست و بدترین زندانبان، نادانی توست.
🔸نبی مکرم اسلام (صلیالله علیه وآله وسلم) میفرمایند:
در جهان هیچچیز بیش از زبان، شایسته زندانرفتن نیست.
@mahale114
شبنامه 1005.mp3
11.47M
#خبر
حالا خیابان های فلسطین اشغالی جنگ را تجربه میکند / چه کسانی جنگ را به خانه ی اسرائیل کشاندند ؟
شبنامه / بیش از هزار عملیات مسلحانه در ماه های اخیر در فلسطین اشغالی به ثبت رسیده است / تعداد شهدای جوان فلسطینی در مقایسه با شهدای یک نبردِ سالهای قبل بین این گروه ها و رژیم در ماه های اخیر بسیار بیشتر بوده است / تشکیلات خودگردان جایگاه خود را از دست داده و حالا صهیونیست ها با این حقیقت رو به رو شده اند که نسل جوان فلسطینی ها از نسل قبلی جسور تر بوده و انگیزه اش برای آزادی کشورش بیشتر شده است... /
#آقای_تحلیلگر
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل پنجم : صفحه سوم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل پنجم : صفحه چهارم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
وقتی سربندها را آوردند، هرکس بهمقتضای خود سربندی برداشت. من از بچهها و دلهایشان خبر داشتم. آن که مادر نداشت دنبال سربند «یازهرا» میگشت و کسی که برادرش شهید شده بود، «یااباالفضل» برمیداشت. نه برای زیبایی، بلکه برای اینکه در تنهایی خودش، دستی مثل دست اباالفضل پشتوپناهش باشد. کسی کشتهمردۀ این پارچهها نبود. انتخاب سربند یکی از مناسک جبهه بود برای توسل. کاری که رزمندگان در آن بینظیر بودند و از هر رهگذری به آن میرسیدند.
من به دلم رجوع کردم. از آقا امیرالمؤمنین مدد گرفتم و سربند زیبایی را برداشتم که جملات حضرت خطاب به فرزندش در هنگامۀ نبرد بر آن منقش بود: «أعر الله جمجمتك؛ جمجمهات را به خدا قرض بده.» سربند را روی کلاه آهنی بستم. همرزمان را در آغوش گرفتم و برای بار آخر از آنان حلالی خواستم.
عملیات والفجر5 عملاً آغاز شد. 27بهمنماه1362 بود و مصادف بود با 14جمادیالاولی. ماه شب چهارده، آسمان را مثل روز روشن کرده بود. برای ما که در برابر دشمن، حربهای غیر از غافلگیری در شب نداشتیم، لحظات دلهرهآوری بود.
قرار بود سه گردان، یعنی قریب به هزار نفر، همراه هم از کنار شهر بدرۀ عراق تا پشت مواضع دشمن حرکت کنیم و از پشتسر در چنگوله وارد عمل شویم. در این مسیر، گاه به شنزار میرسیدیم و از صدای خشخش قدمهایمان وحشت میکردیم. گاه به دشت میخوردیم و هیچ پناهی در برابر نور مهتاب نداشتیم. گاه از کنار کمین دشمن بهفاصلۀ 80متری عبور میکردیم و خداخدا میکردیم هرچه سریعتر ستون نظامی تمام شود. هیچ کاری از دستمان برنمیآمد، غیر از اینکه زیرلب «وجعلنا» بخوانیم و از خدا بخواهیم خودش ما را از دید آنان مخفی کند. (وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ). این دومین آیهای بود که در جنگ به آن اعتقاد کامل داشتیم.
بهلطف خدا، گردانها توانستند بدون اینکه درگیری جدی رخ دهد، خود را تا نقطۀ رهایی در پشت چنگوله، جلو بکشند. گردان حضرت اباالفضل بهسمت راست حرکت کرد. گردان حضرت قاسم مستقیم رفت و ما بهسمت چپ پیچیدیم. تا همینجا کار بزرگی انجام شده بود و دیگر تا مقرّ بعثیها راهی نداشتیم.آقامحسن نرسیده به بعثیها ما را نشاند. بااینکه فاصلهای نداشتیم و تحرکات دشمن دیده میشد، با آرامش کامل، در زیر نور مهتاب، شروع کرد به تقسیم کردن تپهها و مشخص کردن وظایف هر دسته. در توضیحاتش از دست کمک میگرفت و راهکارها و شیوۀ پیشروی را نشانمان میداد. سهم دستۀ ما بلندترین تپه، بهنام «تقیمُرده» شد.
بعد از آن، پیش من و دیگر آرپیجیزنها آمد و سنگرهایی که باید همین ابتدای کار زده میشد را مشخص کرد. آنقدر همهچیز ساده و آسان در حال رخ دادن بود که بهشوخی گفتم: «آقامحسن، این عملیاته یا مانور؟»
آقامحسن خندید و گفت: «معلومه عملیاته. یه وقت کار دست خودت ندی اسیر بشی!»
همزمان چند آیفای دشمن از عقبه بهسمت مقرّشان آمدند. سر جاده جلویشان را گرفتیم و اسیرشان کردیم. حتی وقتی دستشان را بستیم باورشان نمیشد ما ایرانی باشیم و تا آنجا پیشروی کرده باشیم.
البته دراینباره نباید از نقش علیآقا چیتسازیان بهعنوان فرمانده اطلاعاتعملیات، غافل شد. او با شناسایی دقیق و عمیق توانسته بود اینگونه راه را برای ما باز کند و لقمۀ آماده را در دهان ما بگذارد. در همۀ عملیاتها راهکار بهاندازۀ یک نفر یا حداکثر دو نفر باز میشد. اما در این عملیات راهکارهایی که در میدان موانع برای ما باز شده آنقدر بزرگ بود که اگر چشممان به سیمخاردار اینطرف و آنطرف نمیافتاد اصلاً نمیفهمیدیم در حال عبور از راهکار هستیم. اینها همه مرهون زحمات علیآقا و نیروهایش بود.
بالاخره رمز عملیات را اعلام کردند و با ذکر «یازهرا» به بعثیها حمله کردیم. آن آیفاهای بهغنیمت گرفتهشده هم به کار آمد و بعضی با آنها خودشان را تا پای خط درگیری رساندند. دشمن کپ کرده بود. نه راه پیش داشت و نه راه پس. اگر عقب میآمد به دست ما میافتاد و اگر جلو میرفت در میدانمینی که خودش برای ما ایجاد کرده بود گرفتار میشد. صبح، جنازۀ برخی را دیدیم که از ترس، در همین میدانمین رفته و متلاشی شده بودند. چند دقیقهای بیشتر طول نکشید تا بعثیها کاملاً زمینگیر شوند. خیلیها همان ابتدا کشته و خیلیها با دیدن این شرایط تسلیم شدند. کار بعثیها در تپۀ ما تمام شده بود و بچهها مشغول پاکسازی شدند....
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بسیار #جالب و زیبا حجاب رو توضیح دادند اولین بار بود که از این زاویه ارزش حجاب رو شنیدم
#فساد
#نیایش
#حجاب
#حق_الناس
#کرامت_انسانی
#کرامت_خانواده
#واجب_فراموش_شده
@mahale114
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 این پنج دقیقه را حتماً ببینید و منتشر کنید! | پاسخی شفاف به سؤال و شبهه رایج در اجتماع
💬 این نظام ۱۰۰ درصد اسلامی نیست، اما باید محکم آنرا حفظ کرد...
💬 مبانی و اهداف نظام درست است، اما فساد در سیستم وجود دارد و باید با آن مقابله کرد.
👌🏻 شرایط لازم برای عدالتخواهی و نهی از منکر
👈🏻 باید مراقب باشیم شیوه نهیازمنکر، خودش منکر نباشد!
🗣 باید دقت داشته باشیم: خطا با خیانت، خطای کوچک با خطای بزرگ فرق می کند..
#فساد
#بصیرت
#استقلال
#ایران_قوی
#فضای_مجازی
#جمهوری_اسلامی
#واجب_فراموش_شده
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
@mahale114
خانواده آسمانی ۳۲.mp3
12.44M
#خانواده_آسمانی ۳۲
انسانها دو دستهاند؛
💥 و میزان نزدیک شدن به سعادتمندی حقیقی هر یک دسته، بر اساس نوع #انتخاب هایشان صورت می گیرد.
- این دو دسته کدامند؟
- و قرار است چه چیزی را انتخاب کنند؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_انصاریان
#استاد_رائفی_پور
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
هدایت شده از گروهجهادی«منتظرانموعود»
انفاق درست
🔹میگویند صدقهای بدهید که اذیتتان کند و به شما فشار بیاید. در قرآن، عموم آیات نماز با زکات همراه است: «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ» یا میفرماید: «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.»
🔸طرف پیراهنی را ۶۰ بار تنش کرده است، بعد آن را انفاق میکند! کمکی کن که یکخرده دردت بگیرد، از آن چیزی که دوستش داری. اگر زنها بدون لباس عروس سر خانهوزندگیشان بروند، انگار یکی از اعضای خانواده را از دست دادهاند! لباس عروس برای زن همچین اهمیتی دارد.
🔹اما حضرت زهرا سلام الله لباس عروسیاش را صدقه داد. سخت است افطارت را وقتی گرسنهای صدقه بدهی و بعد با آب ولرم افطار کنی؛ «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور با موضوع:
✅ جنود عقل و جهل - جلسۀ هفتم
📅 ۲۷ اردیبهشت ۹۷
📍تهران
#انفاق
#صدقه
#بن_نان
#ذبح_مرغ
#کمک_مؤمنانه
#ذبح_مرغ_اول_ماه
#محله_شهید_محلاتی
#مسجد_امام_حسن_مجتبی
#گروه_جهادی_منتظران_موعود
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل پنجم : صفحه چهارم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل پنجم : صفحه پنجم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
همانطور که تکبیرگویان میتاختیم، خبر رسید دشمن در تپۀ کناری بهشدت مقاومت میکند. سنگر تیربارشان شده بود مایۀ عذاب، و اجازۀ پیشروی را از همه سلب کرده بود. هر آرپیجیزنی که برای خفه کردن آن تیربار رفته بود، راه به جایی نبرده بود و از نقطۀ نامعلومی زده بودندش. من گروهی دهنفره در اختیار داشتم و مسئول گروه بودم. فرمانده گفت: «دیگه آرپیجیزنی غیر از تو نمونده. گروهت رو بردار و کلک اون تیربار رو بکن.»
وقتی رفتم، مقتل آرپیجیزنها پیش چشمم هویدا شد. در یک نقطۀ خاص از راه خاکی که مثل مار روی تپه پیچوتاب داشت، پیکر پنج-شش شهید آرپیجیزن افتاده بود. میدانستم هر خبری هست همینجاست و یک جای کار میلنگد، اما نمیدانستم دقیقاً چه خبر است. بچهها را گذاشتم و خودم جلو رفتم تا شانسم را امتحان کنم. اردشیر و یک رزمندۀ دیگر کمی عقبتر، پشتسر من راه افتادند.
همینطور که گام برمیداشتم و جلو میرفتم آثار انفجار نارنجک را دیدم. هرچه چشم چرخاندم نفهمیدم این نارنجکها از کجا پرت میشود. در همین فکرها، همینکه آمدم دست به آرپیجی ببرم، صدایی از پشتسر فریاد زد: «ضرغام، جاتو خالی کن.»
با تکتک سلولهای بدنم صدا را شنیدم. صدا بهگونهای در وجودم پژواک برداشت و تکانم داد که انگار کسی مچ دستم را کشیده باشد. سریع آرپیجی را رها کردم و در کسری از ثانیه، خودم را روی زمین انداختم. با افتادن من روی زمین، ناگهان سه نارنجک پشتسرم منفجر شد. من هنوز نفهمیدهام چه کسی به من این نهیب را زد. گمانم به اردشیر است، چراکه او از این کارها میکند؛ اما تابهحال زیر بار نرفته و میگوید اگر من نارنجک را دیده بودم، خودم دراز میکشیدم.
بلند شدم. دیدم اردشیر خونی و زخمی است و رزمندهای که همراه او بود وضع بدتری دارد. اردشیر از ناحیۀ شکم و پا ترکش خورده بود و آن بندهخدا کاملاً شکمش پاره شده و دل و رودهاش بیرون ریخته بود. هر دو را به زیر تختهسنگ امنی کشاندم. وقتی منور زده شد، رودههای آن بسیجی را برداشتم با چفیه کمی خاکش را تکاندم و سر جایش گذاشتم. اسمش را متأسفانه بهیاد ندارم، ولی روحیۀ خوبی داشت. مقاومتش مرا هم سر ذوق آورد. چند چفیهای که از شهدا بهجا مانده بود را برداشتم و با آنها شکمش را چفیهپیچ کردم.
آن قسمت از تپه «چشم اسفندیار» ما شده بود و نمیگذاشت هیچ کاری کنیم. فرماندهان اصرار داشتند همان شب تپه فتح شود. گفتم: «ما نمیفهمیم از کجا داریم میخوریم.»
گفتند: «جاش رو پیدا کردیم. اونجا انتهای سنگری بتنیه که از سوراخ نورگیرش نارنجک میندازن.»
گفتم: «سوراخ رو پیدا کردیم، درِ سنگر رو از کجا پیدا کنیم؟ شما که تمامی تپههای اطراف رو گرفتید، دورتادور این تپه رو محاصره کنید. با کمی حوصله مقاومتشون شکسته میشه.»
همین هم شد. از درگیری کناره گرفتیم و تا اذان صبح مجروحانمان را به منطقهای امن در پایین تپه منتقل کردیم. بعد از نماز صبح، خود بعثیها تپه را خالی کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند. رزمندگان توانسته بودند یکی از پیرمردهایشان را در حال فرار اسیر کنند. وقتی از او راز اینهمه مقاومت را پرسیده بودند، جواب داده بود: «ما فرماندهی داشتیم که تا صبح چند درجه به درجههایش افزوده شد و با ارتقای درجه، اینچنین انگیزه میگرفت.»
من دوباره پیش مجروحان برگشتم تا از حالوروز اردشیر باخبر شوم. حال عمومیاش خوب بود اما عباس احمدوند حال مساعدی نداشت. آدم از دیدنش خوف میکرد. ترکش به دهانش اصابت کرده بود. فکش را شکسته بود، قسمتی از دندانهایش را برده بود و درنهایت ترکش در لثه گیر کرده بود. حتی در زبانش ترکشهای ریز بود و نمیتوانست حرف بزند....
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رحیمپور ازغدی: در اغتشاشات اخیر یک عده از سلبریتیها را با تهدید و تطمیع آماده کرده بودند/ کل پروژه از قبل برنامهریزی شده بود
#سلبریتی_های_بیسواد
#نفوذ
#بصیرت
#فتنه_گر
#دانشگاهی
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_ناشریف
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن زندگی این هم آزادی!
رسانه های اُختاپوسی با سلبریتی های اجاره ای از آن طرف مرزها با حقوق و هدایت سرویس های خارجی از غرب برای جوانِ ایرانی کعبه آمال می سازند. برای کل بشر، حقوق بشر می نویسند! و اگر تو مطیع آن منشور نباشی تحریمت می کنند! جلوی سفارت ایران در پاریس و برلین و لندن تجمع برپا می کنند!
تحقیرمان می کنند!
ایران را سیاه مطلق نشان می دهند!
اصغر فرهادی بیانیه می خواند
گلشیفته اشک تمساح می ریزد
شعار زن زندگی آزادی ردیف می کنند!
که اگر شما ایرانیان شبیه ما شوید: آزاد خواهید شد!!
چند روز بعد
مردم در پاریس بخاطر افزایش قیمت انرژی و تورم به خیابان می آیند.
کتک خوردن این زن را ببینید!
پلیس شان را ببینید
در همین یک هفته، کشورهای اروپایی بخاطر سرکوب در ایران علیه کشورمان تحریم جدید وضع کرده اند!
خدا اینطور رسوا می سازد
زن زندگی! این هم آزادی!
#نفوذ
#قانون
#حجاب
#بصیرت
#فتنه_گر
#سلبریتی_های_بیسواد
#آمریکاواروپابدونه_روتوش
@mahale114