eitaa logo
ماهبندان | محمدرضا شهبازی
22.6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
107 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢از همه ایران سلام ▪️به احترام شما ایستاده سلام می‌کنیم پاورقی، خونه ما و شماست... ⏰شنبه تا چهارشنبه ساعت ۱۹:۴۵ شبکه دو 📺 | @pavaraghi_tv2
سلام به پاورقی، علیک سلام به مردم «سلام به پاورقی» رزق لایحتسبی بود که خدا توی سفره ما گذاشت. یا اگر بخوام دقیق‌تر بگم، ما را برد و نشوند سر سفره مردم. من -و گروه پاورقی- حتما خیلی باید خوشبخت باشیم که وقتی از مردم می‌خوایم دوربین گوشی را روشن کنند و از خودشون فیلم بگیرن و به مناسبت رسیدن برنامه به قسمت چهارصد، برامون بفرستن، نتیجه انقدر شگفت‌انگیز باشه. نه! منظورم اصلا تعداد بالای فیلم‌های ارسالی که باعث شده تیتراژ پایانی هر قسمت رو بهش اختصاص بدیم و باز وقت کم بیاریم، نیست. تعداد مخاطبها قبلا هم شگفت‌زده‌مون کرده بود. از بازخوردهای حضوری در کوچه و خیابون و نتایج نظرسنجی صدا و سیما بگیر تا همیشه جزو چندتای اول بودن بازدیدهای تلوبیون و واکنش‌های فجازی به برنامه و البته تعداد صوتهای ارسالی به برنامه از طریق کانال‌ها و سامانه 162 و... نشون می‌داد شکر خدا برنامه خوب داره دیده میشه. اما اینبار بخاطر چیز دیگه‌ای شگفت‌زده شدیم. چیزی نه از جنس عدد. ما برای چه کسی داریم پاورقی می‌سازیم؟ کیا ما رو می‌بینن؟ توی کجاها تماشامون می‌کنن؟ چه سن و تیپ و شغل و پوشش و لهجه‌ای دارن؟ «چسبندگی» مخاطب به رسانه که یکی از مفاهیم مهم در این حوزه‌س، درباره برنامه ما و مخاطبامون چطوره؟ حالا که داریم به قسمت پونصد نزدیک می‌شیم چقدر مخاطبای ما شبیه اون چیزی که رسانه‌ها تصویر میکنن، از یک قشر و طبقه محدود و خاص‌ن؟ در این دو سال روزی نبوده که به این سوال‌ها فکر نکنم و حالا با دیدن اینهمه سلام به پاورقی می‌تونم برای سوال‌های بالا جواب‌هایی داشته باشم که خودم رو هم شگفت‌زده می‌کنه. جواب‌هایی که ثابت می‌کنه تصویری که رسانه‌ها از پاورقی ساخته بودن و حتی بعضی جاها ما رو هم به اشتباه انداخته بود چقدر با واقعیت تفاوت داره. ثابت می‌کنه چقدر مخاطبای ما متنوع و متکثرن. چقدر با شغل‌ها، سطح درآمدها، پوشش‌ها، شهرها، طبقه اجتماعی‌ها و ادبیات‌های مختلف می‌شینن پای پاورقی. می‌تونم در توضیح این تنوع و تکثر بگم که مثلا از شهری تا روستایی، از داخل تا خارج کشور، از چادری تا مانتویی، از محجبه تا کم‌حجاب و حتی بدحجاب‌هایی که نمی‌تونیم پخششون کنیم! از کارگر و کشاورز و دامدار تا پزشک و تاجر و... جزو اینایی هستن که سلام به پاورقی فرستادن اما فکر می‌کنم همین تقسیم‌بندی‌ها هم خودش محدود کردن و تقلیل دادن این تکثره. سلام به پاورقی لااقل به خود ما ثابت کرد که «مردم» ما رو می‌بینن. مردم نه به معنی همه مردم از نظر تعداد بلکه به معنی مردم با همه تنوع و تکثر و سلیقه و گرایشی که دارن. پس سلام به پاورقی، علیک سلام به مردم! ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan
به مناسبت ۱۲ دی، سالروز رحلت آیت‌الله مصباح: داشتیم می‌افتادیم، دستمان را گرفت یکی دو سال اول دبیرستان بودم. دو سه سال آخر دولت اصلاحات بود. ما بچه بودیم و اگرچه اینستا و تلگرام و... نبود، اما بالاخره شبهه و وسوسه از هر سوراخی بود راه خودش را پیدا می‌کرد و می‌آمد داخل روح و جانمان. روزهای سختی بود، روزهای دولت دوم خرداد. تا دلتان بخواهد روزنامه داشتند، مجله داشتند، می‌نوشتند، تیتر می‌کردند، روی جلد می‌بردند و آتش می‌انداختن به خرمن اعتقادات ما. از ولایت‌فقیه گذشته و جمهوری اسلامی را جهشی رد کرده بودند و داشتند زیرآب خدا و عصمت معصومین را می‌زدند. حتی یادم هست که یکی از گنده‌هایشان در یک جلسه دانشجویی حتی درباره شهادت حضرت زهرا هم ان‌قلت می‌آورد. یعنی می‌خواهم بگویم حتی به اشک‌های ما پای روضه مادر هم طمع داشتند و می‌خواستند بدزدندش. یا آن یکی‌شان دوره‌ای که هنوز پادکست اینطور مد نشده بود، فایل صوتی پرمی‌کرد و ادای یکی از روحانیون انقلابی را در می‌آورد و فایل‌هایش با فلاپی‌دیسک دست به دست می‌شد! اینطور غریب و تنها و بی‌کس مانده بودیم زیر باران شبهه و تمسخر و... در این شرایط ما را کتابها و سخنرانی‌های نجات داد. نمی‌ترسید، کم نمی‌آورد، کپ نمی‌کرد، محافظه‌کار نبود، از ترس فحشهای زنجیره‌ای‌های زنجیری در روزنامه‌های فردایشان، تیغ سخنرانی‌های پیش از نماز جمعه تهرانش را کند نمی‌کرد. می‌دید چطور دارند میزنند به ریشه اسلام و انقلاب و چطور ماها داریم دست می‌کشیم به لبه‌های دره تا شاید تکه سنگی، ریشه بیرون زده‌ای، ساقه خمیده‌ای پیدا کنیم و خودمان را بالا بکشیم و سقوط نکنیم. حالا چند سالی می‌شود او نیست. اما هنوز هستند کسانی که نعل اسبهایشان و نوک قلمهایشان را نو می‌کنند برای راندن بر یاد و خلوص و زحمات او. و من هر بار که مشرف میشوم حرم کریمه(س) سر مزار او هم زانو میز‌نم و از خودش می‌خواهم دعا کند تا انقدری به درد اسلام و انقلاب بخوریم که مثل او نفس‌هایمان داغ و درفش شود بر قلب‌های خصم این ملک و دعا کند با فحش‌هایشان پا پس نکشیم از آنچه رضایت نایب امام زمان در آن است... ماهبندان | محمدرضا شهبازی @mahbandan
جبهه یا صنف؟ | ویرایش و بازنشر به بهانه خودکشی ابراهیم نبوی | خیلی که بخواهیم صنفی نگاه کنیم، امیرالمومنین علیه السلام و معاویه هم در یک صنف بودند؛ صنف خلفا! و اگر منافعشان تعارض پیدا نمی‌کرد باید بجای دعوا، یک شورایی چیزی تشکیل می‌دادند و در جهت تثبیت حقوق صنفشان مصوبه می‌گذراندند! یا مثلا دو سرباز که در یک جنگ روبروی هم قرار گرفته‌اند در یک صنف هستند دیگر؛ صنف سربازها یا مثلا نظامی‌ها. و بعد مثلا یک روز با هماهنگی همدیگر دست از جنگ بکشند در اعتراض به پایین بودن حقوقشان! مسخره است، نه؟ من اگزجره ترین حالت ممکن را گفتم تا معلوم شود صنف و صنف‌بازی فارغ از نگاه جبهه‌ای چقدر مسخره است. صنف اصالتی ندارد، آنچه اصالت دارد جبهه است. جبهه‌ای که یک طرفش حق است و یک طرفش باطل. من بجای فکر کردن به زندگی و مرگ طنزپردازی که انبانی از توهین به مقدسات را در کارنامه دارد و به دوش می‌کشد، به آن بقال با انصافی فکر میکنم که توی این بلبشو دارد به اندازه 10 هزار تومان نسیه دادن به یک خانواده بی بضاعت، باری از دوش کشور برمی‌دارد. کشاورز، نجار، کارمند، مامور ثبت کنتور برق، سبزی فروش، مکانیک، نصاب کولرگازی، دستفروش و... خلاصه هر کسی که در جبهه حق است برای من مهم است و به شغلش و روزگارش و حال و احوالش فکر میکنم هرچند هم صنفم نباشد. من ترجیح می‌دهد با راننده تاکسی‌ای که نوشته بود اگر پول ندارید، کرایه ندهید، با آن یمنی که پابرهنه دارد می‌جنگد و با آن فلسطینی و با آن ونزوئلایی و با آن میانماری هم جبهه باشم تا با عمله اکره‌های عموسام هم‌صنف. همین نگاه صنف‌زده در عرصه ادبیات و سینما می‌شود خیلی از این کتابها و فیلمهای ضد جنگ. می‌شود مثلا داستانهای مجید قیصری یا احمد دهقان. که دو تا سرباز، یکی رزمنده بسیجی ایرانی و یکی نظامی بعثی عراقی، یکجا گیر می‌افتند و بعد فارغ از اختلافات «جبهه‌ای»، اشتراکات صنفی‌شان بالا می‌زند و رفیق می‌شوند. ابراهیم نبوی طنزپرداز تاثیرگذاری بوده است، همانطور که نتانیاهو در مرگ پنجاه شصت‌ هزار انسان در یکسال تاثیر داشته! پس صرف تاثیر داشتن مهم نیست. مهم این است انقدر مسلمان باشی که برای یک هتاک به امام زمان و شهدا و... مرثیه نسرایی و فاتحه نخوانی. ماهبندان | نوشته‌های محمدرضا شهبازی @mahbandan