eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
38 عکس
19 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜 : «آسمانها و زمینها کلیدهای خویش را به او سپردند» ⃣: چرا فاعلِ سپردن اختیار بدست پروردگار را ، آسمانها و زمینها معرفی کرده اند؟ مگر نه اینکه آنان هیچ گونه اختیاری از خود ندارند و همیشه کلید شان بدست خدا بوده؟ ⃣: کلید گفته شده در این خطبه چیست؟ : ✍ اولاً: این عبارت و عبارت قبلی و بعدی اش به زیبایی از صنعت تشبیه و استعاره بهره برده است. 👌ثانیاً: حضرت با توصیف مذکور می‌خواهند این حقیقت را بیان کنند که خداوند هر جا را اراده کند مى گشاید و هر جا را اراده کند قفل مى نماید و همه کارهاى او مطابق حکمت است. 👈این تبیین، شرح اسم قابض و باسط الهی یا اسم معطی و مانع است و امثال آن . : «و از شاخه های درختان،‌نور سرخ رنگی‌ شعله ور شده، میوه های رسیده را به انسانها تقدیم می دارند» ⃣: منظور از نور سرخ‌ رنگ از شاخه های درختان شعله ور شده چیست؟ : ✍ شاید مراد از این فراز آتشی باشد که با سوزاندن شاخه های درختان تولید می شود. 💯 همان طور که در سوره مبارکه واقعه فرمود. 📖ونیز مى فرماید : « (الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ) 📣همان خدایى که براى شما از درخت سبز آتش آفرید و شما به وسیله آن آتش مى افروزید» : «خدا پیامبر را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد» ⃣: آیا با توجه به اینکه ادیان پیامبران _ که حجت خدا بر مردم بودند_ تحریف شده بود، نتیجه این است که در آن زمان زمین از حجت خدا خالی بوده است ؟ ⃣: در بین عرب جاهلیت(بجز مسیحیان و یهودیان آنان) آیا دین و مذهب خاصی بوده ؟ حال آنکه می‌دانیم اغلب به آداب آبا و اجدادیِ خود عمل می‌کردند. : ✅اولاً: زمین از حجت خالی نبود زیرا ما یک رسول داریم، یک نبی! 💯اگرچه با عروج حضرت عیسی به آسمان تا زمان پیامبر اعظم نبی صاحب شریعتی نیامد اما رسولان الهی وجود داشته اند. ✅ثانیاً: کافران دو گروه بودند : 🔴گروهى که به کلى خدا را به فراموشى سپرده و اعتقادى به حق نداشتند 🔴و گروه دیگرى که مشرک بوده و براى خداوند همتایانى قرار داده بودند. ↩️پیامبر (صلى الله علیه وآله) با هر دو گروه جهاد کرد. 🖇نخست جهاد فرهنگى و تبلیغی سیزده سال تمام به این جهاد پرداخت و گروه زیادى را از این طریق به آیین اسلام درآورد. 📌سپس هنگامى که مشاهده کرد گروه معاندان و بندگان زر وزور، سدّ راه مردم پاکدل و مانع پذیرش آیین خدا هستند، دست به جهاد نظامى زد تا مانع را از سر راه بردارد، بى آن که کسى را مجبور به پذیرش آیین خود کند، چرا که (لاَ إکْراهَ فِی الدِّینْ). : «حیات و زندگی‌ چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوشهای کر و آبی گوارا برای تشنگان است که همه در آن سالم و بی نیازند» ⃣: لطفاً توضیح دهید. : ✍ منظور از «حکمت» در عبارت فوق، علم و دانش است. 💯همان علم و دانشى که : 🔹انسان را به خدا نزدیک کند 🔹و امور زندگى مادى و معنوى را نظام بخشد 🔹و از بیهوده کارى باز دارد 🔹و در یک جمله، همان گونه که در قرآن مجید آمده است : خیر کثیر را عائد صاحبش بنماید. 📖(وَمَنْ یُؤتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثیراً)  📜امام (علیه السلام) در عبارت پر معنى بالا، اوصاف پنجگانه اى براى حکمت بیان مى کند، و موقعیّت آن را در زندگى مادى و معنوى بشر روشن مى نماید. ✅نخست مى فرماید : حکمت، حیات قلب مرده است . 🔖یعنى ارواح و افکارى که بر اثر جهل همچون مردگان هیچ حرکت و اثر مثبتى ندارند، در پرتو علم و حکمت جان مى گیرند و زنده مى شوند و به حرکت در مى آیند. ✅دوّم و سوّم این که : حکمت، چشمان کوردلان و گوشهاى ناشنوایان را بینا و شنوا مى کند و حقایقى را که به خاطر فرو افتادن پرده هاى جهل بر چشم و گوش ناآگاهان قابل دیدن و شنیدن نبود براى آنها روشن مى سازد. 🔁 به گونه اى که چهره حق را در سرتاسر آفرینش مى بینند و آواى تسبیح موجودات را مى شنوند و پیام رهبران الهى را درک مى کنند.  ✅ و در چهارمین و پنجمین وصف مى فرماید : تشنگان حق از سر چشمه حکمت سیراب مى شوند و تمام بى نیازى و سلامت را در آن مى یابند و به این ترتیب چیزى از خیر و برکت و سعادت و خوشبختى باقى نمى ماند، جز این که در حکمت و دانش نهفته است.  📣در واقع امام (علیه السلام) مى فرماید : دو نوع حیات وجود دارد: 🔻حیات مادى و جسمانى که غالباً مردم از آن سیر نمى شوند. 🔻و حیات معنوى و روحانی: که از آن برتر است و آن، علم و دانش مى باشد که خردمندان و آگاهان هیچ گاه از آن، سیر و ملول نخواهند شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 ⃣ : در مورد این بند و تطابق آن با عملیات غواصان ایران در بصره ، و نیز توصیفاتی که از بصره شده توضیح بیشتری بفرمایید. : ✍ این خطبه هیچ ارتباطی با عملیات والفجر ۸ یا کربلای ۴ غواصان دلاور ایرانی ندارد. 👈 زیرا در متن خطبه ویرانی و کشتار بصره آمده است در حالی که رزمندگان ایرانی اصلاً وارد بصره نشدند. ↩️بلکه در والفجر ۸ وارد شهر فاو شدند و در کربای ۴ هم به دلیل خیانت ستون پنجم، عملیات لو رفت و غواصان عزیز ما غریبانه تار و مار شدند. 👌اما اصل ماجرا مربوط به قیام صاحب الزنج است . زنج مُعَرّب ( عربی شدهء) واژه زنگ است یعنی سیاه پوست.  🔰در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خود را «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند. ⚜و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند. 🔖او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد. 💰و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در به وضع خانه هاى پرزرق و برق آنها اشاره فرموده و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد. 🚫او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعله‌ور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد. ⏪هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند، و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد. : «پیامبر برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد» ⃣: پس شیوه آموختن پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین( علیه السلام) بصورت دعایی بوده است؟ ⃣: یعنی پیامبر خودشان چیزی را مستقیماً به امیرالمؤمنین نمی آموختند بلکه دعا می‌کردند خدا علم آن را در سینه شان جای دهد؟ ⃣: آیا منظور از «...و اعضا و جوارح من از آن(علم) پر گردد» این است که یاد بگیرند و عمل کنند؟ ⃣: آیا این خطبه ارتباط با 92دارد؟که در این حکمت در قسمت آخر گفته شده برترین علم علمی است که در اعضا و جوارح آشکار گردد. : ✍ اولاً طبق این دسته از علوم فقط با ظرفیت قلبی بالا قابل درک است. ↩️لذا اینکه پیامبر دعا می کنند به این معناست که از خداوند برای مولا توسعه ظرفیت قلب برای دریافت و نگهداری این علوم می کنند. ⬅️نه به این معنا که دعا می کنند تا خداوند این علوم را به مولا بدهد. 🔁بلکه رسول الله این علوم و حکمتها را به امیرالمؤمنین به اذن خدا منتقل می کنند ولی از خداوند می خواهد که به مولا ظرفیت و سعه وجودی این معارف غیبیه را عنایت کند. ‼️لطفاً کسانی که می‌خواهند بهره وافی از این مطلب ببرند یک بار دیگر با تأنی و توسل، را ببینند. ✅ثانیاً نمی دانم چرا مرحوم دشتی تعبیر به اعضا و جوارح کرده است. 📚در حالی که در متن عربی واژهء "جوانحی" آمده است که به معنای قلب و باطن و قوای روحی است در مقابل "جوارح" که اعضا و جوارح است. لذا این ترجمه خطا به نظر می رسد! ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════ : «بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند » ⃣:آیا حضرت این میانه روی را حد فاصل دوستیِ افراطی ایی که ایشان را خدا بدانند تا کینه توزی و دشمنی می دانند؟ : 👌بله منظور همین است . 🖇یعنی کسانیکه در محبت امیرالمؤمنین مسیر اعتدال و حق را می روند. ↔️یعنی همان جایی که خداوند برای اهل بیت علیهم السلام قرار داده را به آن اعتقاد دارند و در آن افراط نمی کنند . : «همواره با بزرگترین جمعیت‌ها باشید که دست خدا با جماعت است» ⃣: منظور حضرت از بزرگترین جمعیت‌ها چیست؟ : ✍  همیشه توده هاى مؤمن، در مسیر حق حرکت مى کنند و اگر گروهى دچار اشتباه شوند، گروه دیگر آنها را آگاه مى سازند و از خطر گمراهى نجات مى دهند. 👌ولى افراد تکرو و گروه هاى کوچک و منزوى از جامعه اسلامى، گرفتار انواع خطاها و انحرافات مى گردند. 📛و شیطان همیشه وسوسه هاى خود را در میان آنها تشدد مى کند، و صید خوبى براى لشکر شیطانند . ⏪همان گونه که وقتى گوسفندى از گله گوسفندان جدا و از زیر نظر چوپان خارج مى شود، گرگها به او حمله مى کنند و طعمه خود مى سازند. : «از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره ی شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه ی گرگ خواهد بود» ⃣: آیا تنهایی مذکور، تنهاییِ حاصل از تفرقه های دینی و اعتقادی ست(باتوجه به ابتدای جمله) ؟ ⃣: و آیا کلاً انسانی که تنهاست طعمه ی شیطان است؟ : ✅مراد از تنها و تنهایی در این خطبه همان جدا شدن از اکثریت مؤمنین است که حاصل تفرقه و پراکندگی است. 💯اگرچه تنها بودن فردی هم در بسیاری از موارد برای انسانهای عادی مقدمه گناه می شود و شیطان انسان تنها را بهتر فریب می دهد ، اما در این خطبه مراد از تنهایی در مقابل و وحدت جامعه است . : «آگاه باشید هرکس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هرچند که زیر عمامه ی من باشد» ⃣: مگر حضرت در جای دیگری فرمان تحمل خوارج را نداده بودند؟ : ✍ آنجا که حضرت امر به مدارا می کنند و خود نیز بیش از همه مدارا می کنند، تا جایی است که خوارج فقط به توهین و تشکیک نسبت به حقانیت حضرت مبتنی بر خطای پذیرش حکمیت مشغولند. ⬅️ اما وقتی با جمع آوری عده و عُدّه قصد اختلاف افکنی در متن جامعه را کردند دیگر مدارا مشروع و منطقی نیست. ↩️لذا خود حضرت با آنان جنگیدند . : آگاه باشید ! هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید ، هر چند که زیر عمامه ی من باشد . ⃣: با توجه به اینکه ، این فرموده حضرت در زمان ما مصادیق بسیاری دارد ، (از جمله سید صادق شیرازی ) و طرفدارانی که گاها از دوستان و نزدیکان ما هستند ، وظیفه ما نسبت به رهبران آنها چیست ؟ ⃣: و برخوردمان در مواجهه با طرفدارانشان چگونه باید باشد ؟ : ✍ تفرقه در همه شرایط مخلّ به مصالح اسلام و مسلمین است . 👈خصوصاً وقتی سازمان یافته و با هدف براندازی نظام اسلامی باشد. 👌اما کشتن و مواجهه فیزیکی از هر سنخ آن محتاج اذن ولی امر است. مثل زمان امیرالمؤمنین. ⃣: آیا باتوجه به این خطبه و تلخی هایی که خوارج به کام امام ریختند، می‌توان گفت خوارج(که انقلابیون ِ بسیار پشیمان! بودند) موجب قتل اباعبدالله (علیه السلام) شدند؟ : ⛔️اگر منظورتان این است که قاتلان ابی عبدالله الحسین علیه السلام از خوارج بودند به معنای خوارج که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام ظهور کردند ، این حرف چندان درست نیست . ⏪اما اگر مقصود این باشد که همانطور که خوارج به نوعی پشیمان شدند یا به انحراف کشیده شدند از انقلابی گری حقیقی، کسانی هم که در کربلا مسبب اصلی این مصیبت اعظم شدند مثل عمر سعدها ، اینها انقلابیهای آلوده به دنیا بودند ؛ که نوعی پشیمانی و انحراف محسوب می شود . ⚠️به عشق رسیدن به قدرت مثل همان حکومت ری برای عمرسعد ناگزیر شدند تا روی ارزشهایی که قبلاً به آن اعتقاد اجمالی داشتند پا بگذارند و سوابق و جایگاه خود و پدرشان را ضایع کنند . ‼️از این جهت درسته . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ ⃣: آیا اسلام اجازه میداده بلاد جدیدی که مسلمان می‌شوند با قرائت هرکسی مسلمان شوند که شامیان با قرائت معاویه با اسلام آشنا شده اند؟ ⃣: آیا همین مسئله دلیل موجهی برا عناد دائمی شامیان نبوده است؟ ⃣: آنها از کجا باید سیره پیامبری که ندیده اند را بعنوان قرائت درست از اسلام، می آموختند؟ ⃣: مگر قرار نبوده اسلام عالم گیر شود؟ پس چگونه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) منطقه ای مسلمان می شوند اما مسلمانان نمی‌توانند اسلام حقیقی را از همان ابتدا به آنان نشان می‌دهند. ⃣: آیا با این اوضاع، اسلام می‌توانست در آن زمان، بدرستی عالم گیر شود؟ : ✍ اینکه در بعضی از نقاط عده ای از افراد ، اسلام را اشتباه می‌فهمیدند یا قرائتهای غلط و انحرافی به آنها ارائه می شده ، به این معنی نیست که اسلام اجازه می داده که هر کسی هر نوع قرائتی را از اسلام داشته باشد . 💯 آن کاری که باید پیامبر عزیز اسلام می کردند این بود که قرآن کریم را به همه جا رساندند توسط مبلغین ، کاتبان قرآن و امثال این . ♻️از طرف دیگر برای هر سرزمینی مبلغینی را اعزام می کردند تا دین را آنجا برسانند و از هر سرزمینی هم معمولاً کسانی به مدینه و بعدها به مکه که رفت و آمد می کردند ، یقیناً با اسلام می توانستند آشنا شوند . ↩️لذا یا کوتاهی خود مردم بود ، که آن طور که باید با اسلام آشنا نمی شدند ، همانطور که الان هم همین طور است و همه ما با اسلام آنگونه که باید آشنا هستیم. ⁉️ و اگر آشنا نیستیم این تقصیر اسلام و پیامبر اسلام است ؟ یا کوتاهی خود ماست ؟ ⏪عقل ، فطرت و فرصتهای تحقیق و تأمل در منابع اسلامی ، برای همه فراهم بوده ، که اکثر ما از آنها درست بهره نمی بریم . ↔️از آن طرف اینکه قرائت غلطی را بنی امیه به خورد مردم شام می دادند ، برای همگان حجت نبود که آنها معذور باشند از شناخت اسلام . 💢بله عده ای که امکان شناخت دقیق را نداشتند آنها جاهل قاصر بودند لذا تکلیفی نداشتند . 🔖اما اکثر مردم می توانستند در آن روزگار با ارتباط گرفتن با منبع اصلی، با تفکر و تأمل کردن و با شناخت درست حتی خود معاویه و بنی امیه ، که خباثت از سر تا پای آنها می ریخت ، به حقانیت اسلام پی ببرند و اسلام و اهل بیت را درست بشناسند . 📌همانطور که بعضی اوقات در سیره تمام ائمه علیهم السلام دیده ایم ، بویژه ائمه ای که در ابتدا بودند مثل خود امیرالمؤمنین ، امام حسن و امام حسین تا امام صادق علیهم السلام ، که عده ای از شام می آمدند در مدینه و اگر چه شاید اول کار هم با کینه و بغض و بی ادبی ، با امامان ما برخورد میکردند و سؤالهایی کرده و رفتارهایی انجام می دادند ، در عکس العمل امام ما تامل می کردند و شیعه می شدند و به اعتقاد حق بر می گشتند . 🖇لذا آنهایی که در مناطقی مثل شام بودند بخشی از آنها جاهل قاصر بودند ، یعنی امکان شناخت نداشتند ، آنها معذور بودند . 🔍اما اکثریت آنها جاهل مقصر بودند یعنی می توانستند شناخت پیدا کنند و نکردند . ⬅️برای جهانی شدن اسلام هم الحمدلله رب العالمین ، هم فطرت هم عقل ، هم گسترده شدن امکان ارتباطات و تبلیغ باعث می شود که ان شاالله اسلام حقیقی به عالم نشر پیدا کند. ✅خصوصاً به برکت حکومت اسلامی که امکانات در اختیار آن قرار می گیرد و می تواند با قدرت و شتاب بیشتری اسلام ناب را به همه دنیا معرفی کند . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜 : «هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند آنگونه که از خود دفاع میکند زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند» ⃣: آیا شجاعت در برابر دشمن متوقف بر تهذیب نفس است ؟ ⃣: اگر خدا کسی را شجاع قرار نداده است پس ترس و فرار او از صحنه نبرد، طبیعی است. پس چرا این‌همه عذاب در صورت فرار ، تعریف شده است؟ : ✍ افعال خداوند گر چه همه از روى حکمت است، با این حال کسى که از مواهب بیشترى برخوردار شده است، باید به شکرانه آن، دیگران را هم زیر چتر آن موهبت قرار دهد تا عملاً شکر نعمت را به جاى آورده باشد. ⬅️از سوى دیگر، اگر همکارى و هماهنگى تنگاتنگ در میان نفرات لشکر نباشد، همه آسیب مى بینند، زیرا دشمن به آن بخشى که احساس مى کند، ضعیف تر است حمله مى کند، هنگامى که آن را در هم شکست، دور مى زند و بقیه را در حلقه محاصره قرار مى دهد. ↩️بنابراین علاوه، بر مسأله شکرانه، سیاست جنگى نیز ایجاب مى کند که بخشهاى نیرومندتر لشکر، مراقب بخشهاى ضعیف تر باشند و در حمایت و دفاع از آنان، کوتاهى نکنند، که ضربات بر خود آنان وارد خواهد آمد. 🖇بخصوص این که : اگر دشمن بتواند بخشى از لشکر را از کار بیندازد، ضربه سنگینى بر روحیه دیگران وارد مى شود. امام در مشورتی که در به خلیفه دوم داده بودند فرمودند : «هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبرو گردی و آسیب بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان روی آورند» ⃣: چرا خود امام در این جنگهای سخت شرکت می کردند؟ ⃣:چرا امام فرموده بودند پس از تو کسی نیست تا مردم بدان روی آورند؟ ⃣: آیا واقعاً در آن زمان در صورت کشته شدن خلیفه دوم در جنگ کسی نبوده تا پناه مردم باشد؟ : ✍ آنچه امام مى فرماید این است : «اگر تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در میدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمین در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و (در این شرایط) بعد از تو کسى نیست که به او مراجعه کنند» 🔖اشاره به این که هر گاه تو در میدان جنگ کشته شوى تا مردم بخواهند با دیگرى بیعت کنند جامعه اسلامى فاقد مرکزیّت مى شود و مناطق دور دست که از همه جا‌ آسیب پذیرترند متلاشى مى شود، سپس به سایر بلاد سرایت خواهد کرد. 💯اینکه امام خودشان در جنگها شرکت میکردند ۳ دلیل داشت: 🔻۱. اساساً مقایسه حضرت با دیگران غلط و قیاس مع الفارق است. 🔻۲. عمر خودش دنبال جنگ برای کشورگشایی بود ولی حضرت اصلاً با بیگانگان جنگ نکرد. 🔻۳. هر سه جنگ ایشان داخلی بود و تحمیلی: ▪️یکی با طلحه و زبیر در جنگ جمل ▪️یکی با معاویه در صفین برای آزاد کردن شام ▪️و سوم با خوارج شورشی در نهروان ⃣: چرا مقایسه ی حضرت با دیگران، قیاس مع الفارق است؟ ⃣: در بحث حکومتداری ، نباید دلایل را جستجو کرد؟ ⃣: یعنی توصیه ی‌ حضرت، برای موارد کشورگشایی و جنگ با بیگانگان بوده است؟ : ✍ اولاً: در اینکه تمام معصوم را نباید با هیچ کس مقایسه کرد شکی نیست حتی حضرت خودشان در نهج البلاغه در جنگ صفین درباره امام حسن علیه السلام که بی مهابا به صفوف دشمن حمله می کردند فرمودند: " این جوان را بگیرید می ترسم شهید شود و..." 👈ثانیاً: در یک مورد در نهج البلاغه حضرت از حضور در خط مقدم خودداری و فرماندهان را دستور دادند که پیشقدم شوند. ⏪و در توضیح علت اینکار لزوم حفظ جان رهبر را متذکر شدند که اگر او کشته شود سربازان دشمن! جرأت پیدا می کنند و روحیه سربازان خودی تضعیف خواهد شد. () 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─ : خدا را بر نعمتهایش آنگونه شکر می کنیم که بربلایش ... ⃣:آیا همه بلاها از جانب خداوند است ؟ : ✍ از یک منظر همه چیز از خداست. ↩️و از سوی دیگر چون خداوند مبدا خیر است لذا آنچه از حسنات و خوبیها به ما می رسد از اوست و آنچه از بدیها و مصیبتهاست از ماست. ⏪می ماند مصیبتهایی که ظاهرش تلخ ولی نتیجه اش شیرین است که انها آزمایشهای نیک خداست. ⃣: منظور از بلا چه بلاهایی است ؟ : ✍ اشاره به این که بلاهاى الهى هم در واقع، نوعى نعمت است . ‼️ گاه بلاها سبب بیدارى و بازگشت به سوى خدا و ترک معاصى است . ⬅️و گاه ظاهراً بلا است ولى در باطن، نعمت است و ما تشخیص نمى دهیم. ⬅️گاه کفاره گناهان است . ⬅️و گاهى سبب شناخت قدر نعمت هاست. ⚠️چرا که تا انسان نعمتى را از دست ندهد و به مصیبتى گرفتار نشود ارزش نعمت ها را نمى شناسد. 🖇وگرنه خداوند حیکم على الاطلاق بى جهت کسى را گرفتار بلایى نمى کند پس بلاى او هم رحمت است و درد او درمان. : «خدای را بر‌ نعمتهایش آن گونه ستایش می‌کنیم که بر بلاهایش» ⃣: آیا بلا را داخل‌ در معنای نعمت می دانند؟ ⃣: آیا شکر بر بلایی که نمی‌دانیم از حکمت است یا حلول خشم خدا، درست است؟ چون اگر از خشم خدا باشد قاعدتاً باید از توبه ذکر می کردند. : ✍ اگر در خود عبارت دقت بفرمایید معلوم می شود که حضرت نعمت و بلا را دو چیز می دانند و بلا را لزوماً نعمت نمی دانند . ↩️ به خاطر همین است که می فرمایند: همان طور که در نعمتها ستایش می کنم در بلاهایش هم ستایش می کنم . 🔰نمی خواهند بگویند نعمت و بلا یکی است ، می خواهند بگویند چون هر دوی آنها از خداست و با حکمت الهی نازل می شود پس هر دو جای شکر و سپاس دارد . ↔️حالا نعمت که خود مشخص است از رحمت الهی ناشی شده ، بلا به معنای امتحان و آزمایش هم از حکمت الهی ناشی شده تا مؤمن در این ابتلا رشد پیدا کرده و ایمانش تقویت شود و آنجایی هم که نفاقی در ایمان انسان هست حداقل برای خودش رو شده و برود خودش را اصلاح کند پس باز هم جای شکرگزاری دارد . : به خدا ایمان داریم ، ایمان کسی که غیبها را به چشم خود دیده ، ... ⃣: آیا در اینجا مراد خود حضرت علی هستند یا همه مؤمنان ؟ ⃣: و منظور از غیوبی که حضرت فرموده اند با چشم خود دیده ایم چیست ؟ : ✍ ایمان به غیب مهمترین و اولین رکن ایمان و تقوای الهی است که در قرآن کریم آمده است. ✅ الذین یومنون بالغیب ... بنابراین اختصاص به امیرالمومنین سلام الله علیه ندارد. 💌 و منظور باور قلبی است نسبت به حقایقی که با چشم ظاهر قابل دیدن و با حس ظاهری قابل درک نیستند . 🔖مانند خود خدا و قیامت و روح و فرشتگان و ... ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ─═इई🔹💠 ┄┅✼❁⚜❁✼┅┄ 💠🔹ईइ═─
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «فرشتگانی که در پشت پدران قرار‌ نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته اند و از آبی پست خلق ‌نشده اند و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته است» ⃣: اگر انسان خلیفه خداست چرا چنین خلقتِ مادیِ پستی دارد(به توصیف خود خطبه) ؟ ⃣: آیا فرشتگان از این جهت بر انسان برتری ندارند؟ : ✍ روشن است قرار گرفتن در مکانى محدود، همچون صلب پدران و سپس رحم مادران و آفریده شدن از قطره آبى به ظاهر پست و بى مقدار، نقصان هایى است که دامن انسان ها را گرفته است؛ در حالى که فرشتگان نه ازدواجى دارند و نه تولّدى همچون انسان ها. 👌اضافه بر این، آنها نه مرگ و میر دارند و نه تغییر و دگرگونى بر اثر گذشت زمان، نه بیمارى دامان آنها را مى گیرد و نه پیرى و فرسودگى. 👈وجود این امتیازات در فرشتگان، گر چه نشانه شرافت خلقت آنهاست و انسان ها از این نظر بى شکّ نسبت به آنها در مقام پایین ترى قرار مى گیرند. ⏪ولى آنچه سبب عظمت انسان و برترى او بر فرشتگان مى شود، همان روح الهى است که در جمله «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» به آن اشاره شده است و همین امر سبب سجده تمام آنها در برابر آفرینش آدم شد. با توجه به این پاسخ استاد 👆👆👆 ⃣: حال آیا فرشتگان از نفخه روح الهی برخوردار نیستند ؟ : ✍ نه نحوه حیات فرشتگان به گونه ای دیگر است که اینجا مجال بیانش نیست. : «فرشتگان با مقام و مرتبتی که دارند و از ارزشی که نزد تو برخوردارند و آنگونه که تو را دوست دارند، فراوان تو را اطاعت میکنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند» ⃣: این چگونه محبتی است که فرشتگان را از کوچکترین غفلتی از فرمان خدا بازمیدارد اما ما را از لغزش در پیشگاه خدا باز نمی‌دارد...؟ : ✍همانطور که می‌دانید هر چقدر که معرفت ما نسبت به یک موجودی بیشتر و دقیق‌تر باشد ، اگر آن موجود لایق دوست داشتن باشد ، محبت ما نسبت به آن بیشتر می شود . 👌اگر آن موجود لایق نفرت باشد نفرت ما نسبت به آن بیشتر می شود . ⏪این دسته از فرشتگان مقرب خاصی که امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه از آنها یاد کرده اند ، فرشتگانی هستند که در درجه بسیار بالایی از شناخت خداوند متعال قرار دارند . ↩️ لذا محبت آنها ریشه در اوج معرفت آنها دارد. : «خدایا ستایش تو را سزاست که آفریننده و معبودی و بندگان را بدرستی آزمایش کردی» ⃣: چرا از صفت «درستی» برای آزمایش استفاده کردند؟ ⃣: آزمایش درست چگونه آزمایشی است؟ ⃣: ما چگونه می‌توانیم دیگران را درست آزمایش‌کنیم؟( آنگونه که در‌ فرمودند مردم را ببازمای تا دشمن گردی «و به باطن آنها پی ببری» ) : ✍در عبارت عربی این بند از واژه ی"حسن بلائک " آمده ، یعنی بلا وابتلای نیکو ، که به معنای این است که به بندگانت نعمتهای فراوان و رنگارنگی عنایت کرده ای ، فرصتهای گوناگون داده ای تا آنها خودشان به گوهره ی درونی خود پی ببرند ، به این حسن بلا گفته می شود یعنی امتحان نیک . ⬅️ما هم می توانیم به تبعیت از خداوند متعال با خوش اخلاقی ، بخشش و با فرصت دادن به دوستان و حتی کسانی که با ما دشمنی می کنند آنها را برای خودشان در بوته ی آزمایش قرار بدهیم تا خودشان نتیجه گیری کنند که چه رفتاری با ما داشته باشند . : «هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش میکند و قلبش را بیمار‌کرده با چشمی بیمار می‌نگرد و با گوشی بیمار می شنود» ⃣1⃣:عشق ناروا که اینقدر‌خطرناک است،‌چگونه عشقی است؟ : ✍ عشق منقطع از توجه به مبدا و معاد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ : «پیامبر طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است . مرهم های شفا بخش او آماده و ابزار داغ کردن زخمها گداخته . برای شفای قلب‌های کور و گوشهای ناشنوا و زبانهای لال ، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است .» ⃣: آیا ویژگی «سیار» بودن برای یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان، براستی در پیامبر بوده؟ یعنی پیامبر به شهرهای مختلف سفر می‌کرده اند؟ ⃣: منظور از این تعبیرات درباره بیماران ، مرهم های شفا بخش ، ابزار داغ کردن زخمها ، چیست ؟ ⃣: منظور از بیماران فراموش شده چه کسانی می باشد ؟ : ✍ یعنی پیامبر رحمتش را با نهایت خضوع و تواضع به همه جا نشر و گسترش می داد. 👌گاه خودش به خانه مرد یهودی که هر روز بر سر مبارک حضرت زباله می ریخت و چند روزی از او خبری نبود می رفت و او با دیدن این بزرگواری پیامبر، مسلمان می شد. ⬅️گاه محرومان و زجردیدگان را مورد ملاطفت خویش قرار می داد و به یتیمان و جزامیان رسیدگی می کرد. ⏪و گاه بیماران اعتقادی را با اعزام مبلغ و ازسال نامه ها به چشمه سلامت یعنی اسلام دعوت می نمود. 🖇آری شرک و کفر و نفاق و گناه اگر باطنش خوب درک شود جز زخم و چرک و نقص چیزی نیست و دعوت به توحید و تقوا و اخلاق در حکم مرهم و دارو است همان طور که قرآن شفا و رحمت است برای مؤمنین. : «ای مردم کوفه...چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیت می بینم» ⃣: مگر عبادت کردن صلاحیت می خواهد؟ ⃣ :صلاحیت عبادت یافتن در چیست؟ : ✍ امام(علیه السلام) در این عبارات، با تشبیهات زیبا و رسایى که فرموده، یک حقیقت مهم را بیان مى کند که یکى از سرچشمه هاى گمراهى، تکیه کردن بر پندارهاى بى اساس و گمان هاى باطل و آراى فاسد و غیر مستدل است. ‼️اینها گاه ظاهر فریبنده اى دارد! همچون لب رودخانه ها، یا پرتگاه هایى که ظاهرش محکم، امّا زیر آن خالى شده است! 📛افراد بى خبر، پاى بر آن مى نهند و ناگهان در درون رودخانه، یا قعر درّه سقوط مى کنند. 🚫اینها با اصرار بر پندارهاى جاهلانه خود، همانند کسانى هستند که اسباب مرگ و سقوط خویش را بر دوش گرفته، به هر سو مى برند. ⁉️و یکى از ناهنجارى ها و بدبختى هاى آنان این است که براى توجیه افکار باطل خود به امور باطل دیگرى استناد مى کنند و به این ترتیب، روز به روز و لحظه به لحظه، در گمراهى عمیق ترى فرو مى روند. ⚠️اینها نقطه مقابل کسانى هستند که در آغاز این بخش، به آنان اشاره شد: کسانى که از چراغ هدایت رهروان راستین، نور مى گیرند و از چشمه هاى زلال علم آنها سیراب مى شوند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ : «خداوندا بهره فراوانی از عدل خود به پیامبر اختصاص ده» ⃣: چرا مولا برای پیامبر از خدا درخواست عدالت می کنند؟ منظور چیست؟ : ✍ مراد از این عدل، این نیست که به پیامبر عدالت عنایت کن چون این دعا بعد از فوت پیامبر عزیز است. 👌بلکه مقصود در خواست ثواب و پاداش عادلانه به پیامبر است . ⬅️پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مقتضاى عدل الهى استحقاق پاداش فراوانى دارد و به مقتضاى فضل پروردگار پاداش هاى مضاعف، قرآن مجید مى گوید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا; کسى که کار نیکى کند، ده برابر به او پاداش داده مى شود». ‼️ به یقین یک پاداش به مقتضاى عدل است، و نُه پاداش به مقتضاى فضل پروردگار. : «خداوندا...برشرافت پیامبر نزد خود بیفزا و وسیله تقرب خویش را به او عنایت فرما» ⃣: وسیله تقرّب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به خدا در آن دنیا چیست؟ ⃣: آیا رسول خدا در نزدیکترین مقام به خداوند قرارندارد و باید مقرّب تر گردند؟ (باتوجه به «لافرق بینک و بینهم الا أنَّهم عبادک» بنظر می رسد آنها آیینه تمام نمای حق شده اند وگرنه نمی‌گفتند فرقی بین او و معصومین ما نیست)؟ : ✍ در فرهنگ اسلامی آنچه که یک مسلمان از اعمال صالحی که قابل جاری شدن است به اصطلاح صدقات جاریه، از خودش باقی میگذارد برای بعد از مرگش هم عامل تقرب و رشد و کمال است و ثواب و اجر او می شود . 🕌مثلاً کسیکه مسجدی در این دنیا می سازد مادامی که آجری از آجرهای مسجد پابرجاست و در آن مکان نماز برپا می شود اجر این مسجد سازی و نمازی که در آنجا خوانده می شود برای او هم قرار داده می شود . 💥حال اگر پیامبری باشد که بشریت را هدایت کرده باشد و این هدایت همچنان مستمراً دارد ادامه پیدا می‌کند تصورش به راحتی حتی قابل درک نیست که چه صدقه جاریه ای پیامبر برای خودشان فراهم کرده اند . ↩️بنابراین حضرت دائم درحال تقرب بیشتر و شرافت بیشتر هستند . ⬅️اما اینکه با وجود اینکه آنها نزدیکترین مخلوقات به خدا هستند آیا باز هم تقرّب معنا دارد ، بله چون کمال ، بی نهایت است و آنها هم به سمت کمال ، یعنی خداوند متعال حرکت می کنند . ⏪پس حرکت آنها متوقف نشده و همچنان به سمت کمال بالاتر در حرکت هستند و رشد می کنند . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄ «با خستگان مدارا کرد و شکسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود. جز آنکه راه گمراهی پیمودند و در آنها خیری نبود همه را نجات داد و در جایگاه مناسب رستگاری استقرارشان بخشید تا که آسیاب زندگی آنان به چرخش در آمد و نیزه شان تیز شد» ⃣: خستگان چه کسانی بودند؟ ⃣: آیا این وصف پیامبر ، الگوی امروز ماست برای بازیابی قوای خود و جمع کردن همه اقشار جامعه زیر پرچم ولی خدا؟ : ✍ بله اما متأسفانه ما سیره پیامبر را فراموش کرده ایم و هرکس حجاب ندارد یا ریش ندارد را دفع می کنیم. 👌اما پیامبر بدترین ها را جذب و اصلاح کرد. ⁉️واقعاً ما چند نفر خانم غیرچادری در نهج البلاعه ایها داریم؟ یا اگر این طیف افراد وارد جمع ما بشوند چگونه با انها برخورد می کنیم؟ 💯تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل «در این راه هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم و خیانت نکردم و سستی در من راه نیافت» ⃣: چگونه ممکن است هرگز ناتوانی و سستی در‌ انسان رسوخ نکند؟ : ✍ اولاً: این امیرالمؤمنین علیه السلام است ، که هیچ عیب و نقص و کسالتی درباره پیگیری حق در او هرگز ایجاد نمی شود . 👈 ثانیاً: برای ما هم امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه توصیه کرده اند و یاد داده اند که چه کسانی هیچگاه در حق سست نمی شوند . 📚به خطبه متقین مراجعه کنید ، یعنی این نهج البلاغه شریف ، امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام وقتی می خواهند متقین را توصیف کنند. 🔖در این خطبه می فرمایند : « یکی از نشانه های پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی در دینداری نیرومند ، نرمخو و دوراندیش است . دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشتن علم بردبار ، در توانگری میانه رو ، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سختی ها بردبار ، در جستجوی کسب حلال و در راه هدایت شادمان و با نشاط است و از طمع ورزی پرهیز می کند .» ↩️بنابراین تقوا و ایمان و یقین هر چه بالاتر برود انسان در راه هدایت با نشاط تر و با حوصله تر و قوی تر می شود . «به خدا سوگند درون باطل را میشکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم» ⃣: آیا این یعنی آنچنان بصیرت و فهمی وجود داشته باشد که بتواند حق را بطور تمام و کمال از احاطه ی باطل تشخیص داده و نه تنها تشخیص بلکه بیرون هم بکشند؟ ⃣: بنظر می رسد منظور حضرت فضای فتنه است.درست است ؟ ⃣: ما چگونه به چنین بینش دقیق و زیرکانه و نافذی برسیم که عملکرد ما در مواجهه با فتنه، این‌چنین باشد ؟ : ✍ بله این مربوط به دوران حکومت حضرت است که مانند دوران ۳۸ ساله جمهوری اسلامی پر از فتنه بود. 🖇هر روز شبهه ای در حقانیت حکومت امیرالمؤمنین با روش جنگ نرم القا می شد و در این اوضاع تقویت ایمان و بصیرت جز با محوریت تمسک جدی و عملی به ولی حق جامعه ممکن نیست. 📝در درباره اهل بیت علیهم السلام می خوانیم : آنان ستونهای استوار اسلام و پناهگاه مردم می باشند، حق به وسیله آنها به جایگاه خویش بازگشت و باطل از جای خویش رانده و نابود و زبان باطل از ریشه کنده شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ┄┅═══✼🍃🌼🍃✼═══┅┄
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ «فتنه جویان کسانی هستند که ضربات آنها شدید و غارتگری آنان اندک است» ⃣ : لطفاً در مورد این عبارت بیشتر توضیح دهید. : ✍ در اینکه آن قوم فتنه گر که امام(علیه السلام) از ظهور و فجایع آن ها خبر مى دهد، کیستند و مجاهدانى که در برابر آنها برخاستند و بعد از مدّتى فتنه را خاموش کردند چه کسانى بودند؟ در میان مفسّران نهج البلاغه گفتگوى زیادى است. 👈جمعى آن قوم فتنه گر را طرفداران مردى به نام «صاحب الزنج» مى دانند که نام اصلى اش «علىّ بن محمّد» بود و خود را منتسب به خاندان پیامبر مى کرد (هر چند انتساب او کاملا مشکوک است). 👌و گروهى از بردگان سیاه پوست را دور خود جمع کرد و به همین دلیل، لقب، «صاحب الزنج» به او دادند (صاحب بردگان سیاه پوست). ⬅️وى در نیمه قرن سوم به پا خاست و در اطراف بصره، آشوب و فتنه عظیمى بر پا نمود و بعد از ۱۲ سال، حکومت بر آن منطقه، به دست جمعى از مجاهدان کشته شد. 👈بعضى دیگر آن را اشاره به فتنه «مغول» مى دانند که نه تنها سرزمین عراق، بلکه بخش هاى عظیم جهان اسلام را زیر پوشش خود قرار دادند و بعد از مدّت طولانى، فتنه آنها به وسیله جنگجویان اسلام خاموش شد. 👈گروهى آن را به حوادث «آخر الزّمان» تفسیر کرده اند که فتنه گرانى به پا مى خیزند، نه تنها سرزمین عراق، که مناطق وسیعى را زیر ضربات شدیدترین فتنه ها قرار مى دهند و سرانجام به دست سپاهیان مهدى(علیه السلام) که از مجاهدین فى سبیل الله اند، از میان مى روند. ‼️اما در بین این احتمالات احتمال قوی تر فتنه صاحب زنج است. 🗓در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خودرا «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند. 📝و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند. 💰او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد. ⏪و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در خطبه بالا به وضع خانه هاى پر زرق و برق آنها اشاره فرموده ⏪و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد. ⛔️او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعله ور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند. 🚫و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد. 📚مورخ مشهور «مسعودى» در «مروج الذهب» مى گوید : «صاحب الزنج» بزرگ و کوچک و مرد و زن را مى کشت و اموال و وسایل آنها را مى سوزاند و خانه هایشان را خراب مى کرد. ↔️و در یک مورد در «بصره» سیصد هزار نفر را به قتل رسانید و آنها که از این کشتار به بیابان ها فرار کردند مجبور شدند که از گوشت حیواناتى همچون سگ و موش و گربه تغذیه کنند و گاه گوشت انسان هاى مرده را مى خوردند.  ⁉️او بر بخش عظیمى از عراق و ایران مسلّط شد و قیام و فرمانروایى او بیش از چهارده سال طول کشید (و این نشان مى دهد که شورش او یک شورش زودگذر نبود بلکه ریشه در اعماق جامعه آن روز داشت).  💯کار «صاحب زنج» تا جایى بالا گرفت که نزدیک بود دولت عباسى را براندازد. ↩️ ولى سرانجام «ابو احمد» ملقب به «موفق» برادر خلیفه عباسى با لشکرى عظیم و وسایل جنگى فراوان به جنگ او برخاست و بعد از نبردى طولانى و خونبار در ماه صفر سال ۲۷۰ هجرى او را کشت و لشکرش پراکنده شدند. 📚درباره شورش زنگیان و قیام «صاحب زنج» کتاب هاى متعددى به رشته تحریر درآمده است و به یقین پدیده اى نبود که بتوان آسان از کنارش گذشت. 📌زیرا جمع آورى کردن لشکرى که به گفته بعضى از مورخان هشتصد هزار نفر و به گفته بعضى دیگر سیصد هزار نفر بود در آن عصر و زمان کار آسانى نبود. ◀️همچنین برخوردارى از یک حکومت نسبتاً طولانى مدت، و اینها همه، نشان مى دهد که این شورش، ریشه هایى قوى در نابسامانى هاى جامعه آن روز و بى عدالتى ها داشت هر چند این شورش نیز سرچشمه مظالم و جنایت هاى بى شمارى شد. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾ : «ای مردم! دشمنی و مخالفت بامن شما را تا مرز گناه نراند» ⃣: چرا فرمودند« تا مرز گناه» حال آنکه دشمنی و مخالفت با امام گناه بزرگی است. ⃣: آیا منظور آنست که اگر به این مرز رسیدید دیگر ممکن است ‌هر گناهی مرتکب شوید؟! : ✍ اشاره به این است که: کینه توزى ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسیارى از موارد، انسان را به گناه مى کشاند و پرده اى در مقابل چشم او مى افکند و چهره حقیقت را نمى بیند. 👈این عبارت نوعی پیشگویی است که متأسفانه بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد . 👌و حاکمان و بخشی از مردم به دلیل کینه نسبت به امیرالمؤمنین دست به انواع ظلم ها و غارتگری ها در حق اهل بیت زدند که نمونه اش ماجرای کربلا بود. : «به هنگام شنیدن سخن من به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید» ⃣: منظور حضرت چه بوده است؟ ⃣: آیا مردم با این نگاه گوشه چشمی، صحبت های امام را تمسخر میکرده اند؟ ⃣:تاریخی برای این خطبه ذکر شده است؟ : ✍ منظور حضرت از این عبارت این است که : به سخنان من با دیده انکار ننگرید. 💯چون در همان زمان که حضرت این فرمایشات و امثال آنرا می فرمودند در جمع مردم ، تعداد زیادی بودند که منکر این حرفها بودند. ⚠️و امیرالمؤمنین را حداقل در دلهایشان متهم می کردند به اینکه غیر واقع صحبت می کند . ↩️لذا حضرت می فرماید: که با دیده انکار به صحبتهای من گوش ندهید بلکه سعی کنید صحبتها را درست بفهمید و قبول کنید . ‼️شاهد این معنا هم عبارتهای بعدی است که امیرالمؤمنین مجبور می شوند قسم بخورند و برای اثبات فرمایشات خودشان دلیل و سوگند بیاورند. # بند_دوم: «و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و میوه او آبدار شد و چون شتر مست، خروشید و چون برق درخشید، پرچم های سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید» ⃣: با توجه به این که مقدمات فتنه را این‌چنین توصیف کرده اند و جامعه ما نیز از فتنه دور نیست، فضای قبل از فتنه، تازمانی که میوه ی‌آن آبدار ‌و کشتزارش آماده شود توضیحاتی بفرمایید. : ✍امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فتنه نکات خیلی دقیق و کاملی در نهج البلاغه دارند که باید همه عزیزان مطالعه کنند . 👌اما یک نکته که بیشتر مرتبط با سؤال خواهر بزرگوار ماست این است که حضرت در نهج البلاغه می فرمایند : "همانا آغاز فتنه ها با شبهه شروع می شود . 👈" مثلا در ماجرا و فتنه ۸۸ با ایجاد یک شبهه ی دروغین در سلامت انتخابات یک فتنه بزرگ راه افتاد . ⏪ این شبهه را در ذهن مردمی که در ایام انتخابات هم بصورت طبیعی دچار هیجانات و احساسات غلیان یافته هستند انداختند که در نتیجه انتخابات تقلب شده است. ⛔️با این دروغ بزرگ و ایجاد این شبهه ی جدی بخشی از مردم عزیز ما را نگران سلامت انتخابات و نگران رأیشان کردند و این شبهه را چنان دامن زدند که مردم بخشی شان باور کردند و به این اعتقاد که باید حق خودشان را پس بگیرند به خیابانها ریختند و آن اتفاق ناگوار و تلخی افتاد که همه شاهد بودیم . ↔️بنابراین آغاز فتنه ها با شبهه است . 💯باید مراقب باشیم هر وقت فضای شبهه در جامعه شدید شد باید ببینیم نقطه تمرکز شبهه ها کجاست ؟ ⁉️و متوجه باشیم که دشمن می خواهد از آن نقطه حداقل جمعی از مردم را دچار عصبانیت کند و با عصبانیت آنها را به صحنه خیابانها بکشد و از این هیجان آنها استفاده کند برای فتنه انگیزی . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ✾ ┅┅┄ ❅✨❁ ๑⚜๑❁✨❅ ┄┅┅ ✾