📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
(قسمت_سوم )
6⃣ شگفتي آفرينش جانداران كوچک
♦️پاک و برتر است خدايی که در اندام مورچه، و مگس ريز، پاها پديد آورد، و جانداران بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا، و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد، و بر خود لازم شمرد، که هيچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نمايد، جز آن که ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستی قرار داد.
7⃣وصف ويژگيهاي بهشت
♦️ "اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد، و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زيبای آن کناره می گيری، و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هايشان همواره به هم می خورند، و ريشه های آن در توده های مشک پنهان، و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته، آبياری می گردند، و خوشه هايی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آويخته، و ميوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون کرده اند، سرگردان و حيرت زده می گردی. شاخه های پر ميوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه که خواهد برچينَد، مهمانداران بهشت، گِرد ساکنان آن و پيرامون کاخ هايشان در گَردشند و آنان را با عَسَل های پاکيزه و شراب های گوارا پذيرايی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زيبايی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد، و از اين مجلس من، با شتاب به همسايگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود، من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسيدن به جايگاه نيکان تلاش می کنند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه165
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
#خطبه165
#سوال 1⃣ :با توجه به این که محل زیست طاووس ، هندوستان است، حضرت چگونه طاووس را با این جزئیات توصیف میکنند؟
#جواب:
✅اولاً: اینکه امیرالمؤمنین در جزیرة العرب یا سایر بلادی که به آنها برای جنگ یا تبلیغ دین سفر کرده طاووس را ندیده باشد هیچ مدرک و دلیلی ندارد.
✅ثانیاً: مگر علم امیرالمؤمنین علیه السلام متوقف بر مشاهده با چشم سر است؟
👈🏻اگر اینگونه بود چگونه توانسته است بدن یک مورچه در آن زمان کالبد شکافی کنم و تمام سیستم هاضمه و غیره او تشریح کند؟
⁉️چگوه توانسته است خلقت هفت آسمان و زمین را در #خطبه اول با تمام جزئیات تبیین نماید؟
↩️پس علم علی علیه السلام را نباید با علم خود و ابزار و روشهای خود قیاس نمود.
🔖بقول مثنوی:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر،شیر
#بند_سوم :
«...طاووس چون به خود بالنده ی مغرور راه میرود، دم و بالهای زیبایش را برانداز میکند.پس باتوجه به زیبایی جامه و رنگهای گوناگون پرو بالش قهقهه سر می دهد...»
2⃣ :آیا اینها صرفا توصیفاتی از طاووس است یا او حقیقتاً در ذات خود غرور دارد و قهقهه ی سرمستانه سر می دهد؟...
#جواب :
✍ اولاً: وقتی حضرت می فرماید: طاووس از سر غرور قهقهه مستانه سر می دهد ما می گوییم چشم!
✔️ثانیاً: بله مگر حیوانات خصلتهای ذاتی و غرائز ندارند همان طور که گرگ می درد و عقرب نیش می زند و خروس غیرتی می شود و کلاغ حیا می کند ...
⏪البته یقیناً بین این رفتارها و غرائز حیوانات با اخلاق و خصال انسانی تفاوت است و آن تفاوت عبارت است از این که:
🔴اولاً: در حیوانات فقط یک یا چند شبه خصلت خوب یا بد وجود دارد ولی انسان زمینه همه خوبیها و بدیها را دارد.
🔴ثانیاً: این شبه خصلت ها در سایر حیوانات بدون تلاش و غریزی است اما در انسان کمالات با ریاضت و خودسازی اختیاری شکوفا می شود.
#بند_سوم:
«...اما چون نگاهش به پاهای او می افتد بانگی برآورد که گویا گریان است . فریاد میزند گویا که دادخواه است...!!...»
3⃣ :اینها توصیفات عادی ایی نیست که حضرت از طاووس کرده اند... ! غرور و قهقهه و گریه و...
آیا حضرت با این اوصاف علاوه بر بیان زیبایی های خلقت این موجود ، قصد بیان این را دارند که خدا به هیچ کس همه چیز را یکجا نداده است ؟
4⃣ :آیا در عالم، مسئله وجود نقص در هرموجودی(یعنی همه چیز یکجا به کسی داده نمی شود مثل پاهای زشت طاووس در مقابل زیبایی خیره کننده اش)، موجب مخدوش شدن چهره ی أحسن بودن نظام خلقت نمی شود؟
#جواب :
✍ می تواند چنین اثری هم داشته باشد و حتی آثار دیگری که قطعاً برای حضرت مهمتر از توصیف طاووس است مثل درس گرفتن از ترکیب خوبیها و بدیها، راه نجات و فرونشاندن آفت نفسانی غرور (از طریق توجه به عیوب خویش) و ...
⁉️تعریف شما از نظام احسن چیست؟
آیا منظور این است که همه موجودات اعم از مختار و غیرمختار از ابتدای خلقت بدون هیچ کمبود و نقصی باشند؟ طاووس پاهای زشت نداشته باشد؟ خفاش ضعف بینایی در روز نداشته باشد؟ و ... حتی انسان ناقص الخلقه یا معلول ذهنی نداشته باشیم؟
⚠️نه! این دیگر نظام احسن نیست این یک نقاشی بی روح است که در آن اشتباه هیچ کس در عملش دیده اثر ندارد و کسی طعم شیرین اختیار و اراده نمی چشد و هیچ موجودی مانند طاووس وجود ندارد تا ظاهرش برای موجودی مانند انسان مایه درس و عبرت باشد!
#بند_ششم:
«...پاک و منزه است خدایی که ... بر خود لازم شمرد که هیچ کالبد جانداری را وانگذارد و بدرستی اداره اش کند جز آنکه میعادگاهش را مرگ و پایان راهش را نیستی قرار داد...»
5⃣ :چرا موجودات در عالم ماده قرار گرفتند که حتماً نیاز به جسم داشته باشند؟ نمی شد بصورت مجرد مثل فرشته ها زندگی کنند؟
#جواب :
👌🏻در هستی موجودات مجرد کم نیستند که یک دسته ی آنها فرشتگانند اگر انسان ، حیوان و امثال این در عالم مادی خلق نمی شدند این ایراد به خدای متعال وارد بود که آیا علم به اینکه می توان موجوداتی داشت که در عالم مادی از نظر جسمانی باشند اما از نظر روحانی در عالم مجردات باشند و بعد با اختیار خودشان و عقل و اراده خودشان از این پست ترین مرتبه هستی که عالم مادی است خودشان را با هدایت انبیاء و اطاعت از دستورات عقل سلیم برسانند دوباره به عالم اعلی .
⁉️اولاً: این سوال پیش می آید که آیا خدا علمش را نداشته؟
‼️سوال دوم اینکه: آیا اگر خدا علم به امکان خلقت این موجودات را که امروز به آنها می گویند انسان را داشته آیا عجز داشته از اینکه این علمش را پیاده کند و انسان را خلق کند ؟
⏪و یا سؤال سوم ، اگر علم داشته و عجز هم نداشته ، قدرت داشته ، آیا بر سر لجاجت و لجبازی این کار را کرده که خلق نکرده انسان را ؟؟
↔️که هر سه صفت جهل و عجز و این غرض ورزی هر کدام باعث می شود این اصلا خدا نباشد ، در حالیکه خدا هم بکل شیء علیم است هم علی کل شیء قدیر است و هم حکیم است .
حجت الاسلام مهدوی
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣 (در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام علیه السلام جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. )
🔹هشدار دادن به عثمان
♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی، تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی، تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم، و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری، و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است، و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست، و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند، و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند، و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه164
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
#خطبه164:
ما به چیزی پیشی نگرفته ایم که تو را آگاه سازیم...
#سؤال 1⃣: منظور حضرت پیشی در چه امری بوده است؟
#جواب :
✍ مراد حضرت این است که ضمن حفظ احترام عثمان به عنوان خلیفه او را درباره اشتباهات بزرگی که در حقوق مردم مرتکب می شد نصیحت کنند.
📣می فرمایند همانطور که من در جوار پیامبر بودم تو هم بودی همانطور که احکام شریعت را از او شنیدم و سیره عملی اش را دیدم تو هم دیدی پس چیزی در زمینه حقوق مردم نیست که من بدانم و از پیامبر دیده باشم و تو ندیده باشی.
‼️احترام عثمان به عنوان خلیفه او را درباره اشتباهات بزرگی که در حقوق مردم مرتکب می شد نصیحت کنند.
.... من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده ی این امت مباشی. چرا که پیش از این گفته می شد:«در میان این امت، امامی به قتل خواهد رسید که در کشتار تا روز قیامت گشوده خواهد شد و کارهای امت اسلامی با آن مشتبه شود و فتنه و فساد در میانشان گسترش یابد تا آنجا که حق را از باطل نمیشناسند و بسختی در آن فتنه ها غوطه ور میگردند»
2⃣: آیا این سخن رسول خدا(صلوات الله علیه و آله وسلم» بوده است؟
3⃣: آیا آن «امام» ، عثمان بوده؟؟
4⃣: و آیا در اینجا امام به معنای رهبر است نه وصی بر حق رسول خدا؟
5⃣:آیا واقعاً این اوصاف، بعد از عثمان بر سر مردم رفت و اساساً قتل عثمان موجب قتل حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ائمه و یا خلفای جامعه اسلام و یا اصلاً هر نوع کشتار شد؟
#جواب :
✅بله هم آن فرمایش از پیامبر مکرم اسلام هست در مورد آینده .
✅هم مراد از امام در اینجا رهبر و کسی است که جلو افتاده و دیگران باید دنباله روی او بکنند
✅و سوم اینکه قتل عثمان قبح خلیفه کشی را در جامعه ریخت و یقیناً یکی از مهم ترین زمینه ساز های به شهادت رساندن امام علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام و حتی حاکمان دیگر همین خلیفه کشی بود که در زمان عثمان انجام شد.
#انتهای_خطبه :
....امام فرمود آنچه در مدینه است به مهلت نیاز ندارد و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد تا رسیدن فرمانت مهلت دارند...
6⃣: منظور حضرت در اینجا چیست؟
#جواب :
✳️همانطور که می دانید این خطبه گفتگوی امیرالمؤمنین علیه السلام با عثمان است در زمان خلافت عثمان و در پایان کار که دیگر انبوه ظلم های خودش و حکومت مردم را به چند دسته شورشی تبدیل کرده بود و در آستانه سقوط بود.
⏪وقتی فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام به اینجا رسید عثمان از امیرالمؤمنین علیه السلام خواهش کرد که اگر این گونه است از طرف من از مردم تقاضا کن که به من یک فرصتی بدهند تا من اشتباهات گذشته را جبران کنم و حقوق از دست رفته آنها را که به ظالمان دادم از آنها پس بگیرم و به مردم بدهم.
↩️امیرالمؤمنین علیه السلام در یک نگاه دقیق راهبردی فرمودند: آنچه که مربوط به ظلمی است که به مردم مدینه شده اینکه زمان نمی برد.
🔴اولاً اگر فاصله بیافتد بین این قصه دیگر انگیزه برای شورش و قیام و.. در مردم زیاد می شود
🔴ثانیاً: مدینه که پایتخت حکومت است و فاصله زیادی نداری ،کافی است بلافاصله دستور بدهی مأموران حکومت تمام اموالی که به اطرافیانت دادی و به هر کسی به نا حق دادی به سرعت بگیرند و به مردم بازگردانند .
↩️بنابراین در مورد مدینه نیازی به مهلت نداری همین الان می توانی شروع کنی به دستور دادن و اقدام کردن تا مردم ببینند که تو متنبه شدی .
👌🏻در مورد شهرهای دورتر هم کافی است الان دستورات صادر شود و با پیک اعزام بشه به مردم خبر بدهی این دستورات را نوشتی و برای هر شهری متناسب با ظلم هایی که در آن شهر شده است و پیک ها و مأموران تو دارند می روند امروز برسند و کارها را شروع بکنند ، این تدبیر بسیار بسیار دقیق امیرالمؤمنین که در واقع عملیات روانی را خنثی می کند.
🖊حجت الاسلام مهدوی ارفع
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
1⃣خداشناسی
♦️سپاس خداوندی را سزاست که آفريننده بندگان، و گستراننده زمين، و جاری کننده آب در زمين های پَست، و روياننده گياه در کوه ها و تپّه های بلند می باشد، نه اوّل او را آغازی و نه اَزَلی بودن او را پايانی است، آغاز هر چيزی و جاويدان است، و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پيشانی بندگان در برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به يگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرينش، برای هر پديده ای حدّ و مرزی قرار داد، تا برای وجود بی نهايت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را با اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گيری نمايند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسيد: از چيست؟ و حقيقت پنهانی است که نمی توان پرسيد در کجاست؟ نه جسم است که او را نهايتی باشد، و نه پوشيده ای که چيزی او را در برگرفته باشد، به موجودات آن قدر نزديک نيست که به آنها چسبيده، و آن قدر دور نيست که جدا و بريده باشد. بر خداوند، خيره نگريستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان آنان، نزديک شدن به تپّه ای، گام برداشتن در تاريکی شب، يا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند، و درخشش خورشيدی که پس از ماه طلوع می کند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاريخ ورق می خورد، هيچ کدام پنهان نيست. خدا پيش از هر نهايت و مدّت، و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبيه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قُطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند، و جايگاه هايی که برای آن در نظر می گيرند؛ زيرا حدّ و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد.
2⃣ وصف آفرينش
♦️ پديده ها را از موادّی اَزَلی و اَبَدی نيافريد، بلکه آنها را از نيستی به هستی آورد، و برای هر پديده ای حَدّ و مرزی تعيين فرمود، و آنها را به نيکوترين صورت زيبا، صورت گری کرد. چيزی از فرمان او سرپيحی نمی کند، و خدا از اطاعت چيزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند، و علم او به آسمان های بالا، چونان علم او به زمين های زيرين است.
3⃣ شگفتی آفرينش انسان
♦️ای انسان! ای آفريده راست قامت، ای پديده نگاهداری شده در تاريکی های رحم های مادران، و قرار داده شده در پرده های تو در تو! «آغاز آفرينش تو از گل و لای بود»، و سپس «در جايگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سرآمدی تعيين شده»، و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی، و نه صدايی را می شنيدی. سپس تو را از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را نديده بودی و راه های سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟ و به هنگام نياز جايگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟. هرگز، آن کس که در توصيف پديده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصفِ پروردگارش ناتوان تر، و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه163
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣(در سال ٣٧ هجری در صفین، شخصی از طایفه بنی اسد پرسید: چگونه شما را از مقام امامت که سزاوار تر از همه بودید کنار زدند؟ )
1⃣ علل و عوامل غصب امامت
♦️ای برادر بنی اسدی! تو مردی پريشان و مضطربی که نابجا پرسش می کنی، ليکن تو را حق خويشاوندی است، و حقّی که در پرسيدن داری و بی گمان طالب دانستنی. پس بدان که آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت بر ما تحميل شد، در حالی که ما را نَسَب برتر و پيوند خويشاوندی با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) استوارتر بود، جز خودخواهی و انحصارطلبی چيز ديگری نبود که گروهی بخيلانه به کرسی خلافت چسبيدند، و گروهی سخاوت مندانه از آن دست کشيدند، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قيامت است. (در اينجا شعر امرء القيس را خواند که:) «واگذار داستان تاراج آن غارت گران را، و به يادآور داستان شگفت دزديدن اسب سواری را.»
2⃣ شكوه از ستمهای معاويه
♦️بيا و داستان پسر ابوسفيان را به يادآور، که روزگار مرا به خنده آورد، بعد از آن که مرا گرياند. سوگند به خدا که جای شگفتی نيست، کار از بس عجيب است که شگفتی را می زدايد و کجی و انحراف می افزايد. مردم کوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند، جوشش زلال حقيقت را از سرچشمه آن ببندند، چرا که ميان من و خود، آب را وَبا آلود کردند. اگر محنت آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود، آنان را به راهی می برم که سراسر حق است، و اگر به گونه ديگری انجامد. (با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، که خداوند بر آنچه می کنند آگاه است.)
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه162
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویش #با_علی_تا_مهدی علیهماالسلام
🔰 طرح هر محب علی یک کانال
✅ حتما شماهم مثل من وخیلی های دیگه آرزو داشتید روز عاشورا بودید و امام حسین را یاری می کردید!
✅ حتما شما هم مثل من و خیلی های دیگه آرزو دارید دوران ظهور امام زمان(علیه السلام) را درک کنید ویاری اش کنید.
پس بسم الله •••••
✅ سرباز امیرالمومنین علیه السلام شو تا یاور خوبی برای مهدی (عج )باشی!!
🔻کافی است برای شروع🔻
📩یک "یاعلی"به شماره 10003130313 پیامک کنید.
☎️ یا با شماره 0253174 تماس بگیرید .
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🆔 @adminyar110
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
1⃣وصف پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام )
♦️خداوند پيامبرش را با نوری درخشان و برهانی آشکار، و راهی روشن، و کتابی هدايتگر برانگيخت. خانواده او نيکوترين خانواده، و درخت وجودش از بهترين درختان است که شاخه های آن راست و ميوه های آن سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مکّه و هجرت او به مدينه، پاک و پاکيزه است، که در آنجا نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفابخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) شريعت های ناشناخته را شناساند، و ريشه بدعت های راه يافته در اديان آسمانی را قطع کرد، و احکام و مقرّرات الهی را بيان فرمود. پس هر کس جز اسلام دينی را انتخاب کند، به يقين شقاوت او ثابت، و پيوند او با خدا قطع، و سقوطش سهمگين خواهد بود، و سرانجامش رنج و اندوهی بی پايان و شکنجه ای پر درد می باشد. بر خدا توکّل می کنم، توکّلی که بازگشت به سوی او باشد، و از او راه می جويم، راهی که به بهشت رسد، و به آنجا که خواست اوست بينجامد.
2⃣ سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان
♦️بندگان خدا! شما را به ترسيدن از خدا و فرمانبرداری او سفارش می کنم که نجات فردا و مايه رهايی جاويدان است. خدا آن گونه که سزاوار بود شما را ترسانيد، و چنان که شايسته بود اميدوارتان کرد، و دنيا و بی اعتباری آن و نابودشدنی بودن و دگرگونی آن را برای شما توصيف کرد. پس از آنچه در دنيا شما را به شگفتی وامی دارد، روی گردانيد، زيرا که مدّت کوتاهی در آن اقامت داريد، دنيا به خشم خدا نزديک ترين و از خشنودی خدا دورترين جايگاه است. پس ای بندگان خدا! از غم و اندوه و سرگرمی های دنيا چشم برگيريد، زيرا شما به جدايی و دگرگونی های امور دنيايی يقين داريد، و چونان دوست مهربانی که نصيحت گر و کوشابرای نجات رفيقش تلاش کند، خويشتن را از دنيا دور نگه داريد. و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گيريد، که چگونه، بند بند اعضای بدنشان از هم گُسست، چشم و گوششان نابود شد، شرف و شکوهشان از خاطره ها محو گرديد، و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشی ها پايان گرفت، که نزديکی فرزندان، به دوری و از دست دادنشان و همدمی همسران، به جدايی تبديل شد. ديگر نه به هم می نازند، و نه فرزندانی می آورند، و نه يکديگر را ديدار می کنند، و نه در کنار هم زندگی می کنند! پس ای بندگان خدا! بپرهيزيد، چونان پرهيز کسی که به نفس خود چيره، و بر شهوات خود پيروز، و با عقل خود به درستی می نگرد، زيرا که جريان انسان آشکار، پرچم، برافراشته، جادّه هموار و راه، روشن و راست است.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه161
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣