#یک_فنجان_چای_با_خدا
#قسمت_سی_و_ششم
وقتی چشمانم را باز کردم، همه جا به وسعت تک تک ِ لحظاتِ زندگیم تار بود. و در این تاری، چهره ی آشنا و همیشه نگرانِ عثمان، حکمِ چراغِ چشمک زن را داشت برای اعلامِ زنده بودنم.
روی کاناپه کنار پایم نشسته بود و نگاهم میکرد:( خوبی ساراجان؟) فقط دانیال؛ جان صدایم میزد:(از حال رفتی. پدرتو بردن. تا جاییکه میشد همه ی کار رو انجام دادم.. ) سرش را پایین انداخت.
صدایش حزن داشت:( پدرم وقتی با اون همه بدبختی از دنیا رفت، حالِ خواهرم چیزی بدتر از تو بود.. اما من تو اوج ناراحتی برای پدرم خوشحال بودم.. چون من حالشو میفهمیدم، عذابی که میکشید و شرمی که تو چشماش موج میزد، وقتی نون میآوردم توخونه و خواهرام لقمه لقمه میذاشتن دهنش.. مرگ واسه پدرم آرزو بود و من اینو نفس به نفس تو نگاهش میدیدم.. اما پدر تو…) مکث کرد بلند و کشدار.. (فکر نمیکردم مرگش برات اهمیتی داشته باشه).
مهم نبود.. هیچ وقت مهم نبود.. مرگش شاید نوعی کریسمس هم محسوب میشد.. اما.. چرا انقدر دیرو ناخواسته صدای تپشهای قلبش را شنیدم؟ یعنی هیچ وقت سینه اش، هواییِ سر گذاشتنِهایِ دخترانه ام نشد؟؟
سرم گیج رفت. چشمانم را بستم: (اهمیتی نداشت.. نه خودش.. نه مرگش.. )
عثمان نفسی پر صدا کشید:( با خواهرام تماس گرفتم، گفتم براتون غذا درست کنن.. امیدوارم ناراحت نشی چون آدرس خونتونو دادم تا بیارن اینجا.. ) با ابروهایی گره خورده
نگاهش کردم :( اینجوری نگام نکن.. نمیتونستم تنهاتون بذارم. باید تا چند وقت، دستپخت شونو تحمل کنی.. مادرت که فکر نکنم شرایط مناسبی واسه آشپزی داشته باشه.. توام که اصلا بهت نمیخوره اینکاره باشی..)
کاش محبتهایش حد داشت.. کاش همه ی آدمهای زمین همینقدر ترسو بودند..
تن صدایش را پایین آورد:( میدونم الان وقتش نیست.. اما نمیخوای یه فکری به حال مادرت کنی؟؟ وضعیت روحیش اصلا خوب نیستا.. وقتی از حال رفتی بدونِ یه کلمه حرف نشست بالا سرت. تا وقتی معاینه ات تموم شد از جاش جم نخورد. خیالش که از بابت سلامتیت راحت شد، رفت تو اتاقش و درو بست.اگه بخوای ، من یه دوست روانشناس دارم. میتونه کمکش کنه..) وزیر لب با صدایی که بشنوم ادامه داد:( هر چند که حال خودتم تعریفی نداره..)
او از زندگی ما چه میدانست؟ چه خوش خیال بود این مسلمانِ مهربان..
(سارا لجبازی نکن.. من کاری به تو ندارم..اما بذار این دوستمو بیارم تا مادرتو ببینه.. پیرزن بیچاره از دست میره ها.. اونوقت تنهاتر از اینی که هستی میشی..دوستم، پسر خوبیه.. بذار زندگیتون یه رنگی به خودش بگیره)
از کدام رنگ حرف میزند؟؟ در جعبه مدادرنگی های زندگیم فقط رنگ مشکی بود.. یه عمر، خورشید و ماه و دریا و درخت را با مداد مشکی نقاشی کردم.. روزگارم سیاه بود دیگر به زندگیم چیزی نمیرسید..
صدای زنگ در بلند شد:( غذا رسید.. نترس، نمیذارم بیان داخل..) با لحنی با مزه و آرام به سمتم خم شد:( اما یه مدت باید دستپختشونو تحمل کنی.. شاید سیرت نکنه، اما خیالت راحت، نمیکشه..)
مدتی از آن روز گذشت.. عثمان هروز با ظرفی پر از غذا به سراغمان میآمد.. خانه را کمی مرتب میکرد. به زور مقداری غذا به خوردم میداد.. هوای مادر را داشت.. محبت میکرد.. نصحیت میکرد.. پرستاری میکرد.. و به قول خودش رسم مسلمانی به جا میآورد...
اما روزها بی نمک تر از گذشته برایم میگذشت.. و من فقط در این فکر غوطه ور بودم که چرا در لیست مرگ از قلم افتاده ام.. و تانیه به ثانیه بذر کینه از خدای مسلمانان در دل میکاشتم و انتقام درو میکردم.
و مدام در بین حرفهای هر روزه ی عثمان جملاتی تکراری از احوال بد مادر و کمکهای احتمالیِ آن دوست روانشناس گوشم را نیشگون میگرفت.
اگر میتوانستم سندِ مادر را شش دانگ به نام عثمان میزدم تا هر چه دلش میخواهد، پسرانه خرجش کند.
چون من اهل ولخرجی نبودم..
✍ ادامه دارد ....
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
🆔👉🏻 http://eitaa.com/mahdavieat
May 11
🔴سردار حاجیزاده: دستاوردهای ما در روز حادثه بیرون میآید.
🔹فرمانده نیروی هوافضای سپاه: در حوزه هواپیمای بدون سرنشین و پهپادها در تراز جهانی هستیم و حرکتهایی را که ارتشهای بزرگ و قدرتمند دنیا دهها سال قبل از ما شروع به کار کردهاند را به چالش کشیده ایم.
🔹بسیاری از دستاوردها نیز وجود دارد که روز حادثه اگر لازم باشد بیرون میآید مانند اصابت دشمن در فاصله یک هزار و ۵۰ کیلومتری که البته اینها تصادفی نبوده و مرهون عمل به تعالیم اسلام است.
🔹خبر موشک بالستیک هایپرسونیک پیشرفته که در مراسم سالگرد شهید طهرانی مقدم گفته شد و قادر است در جو و بیرون از جو مانور داشته باشد متعلق به خیلی وقت پیش است، ولی در واقع امروز رسانهای شده است.
🔹اخیراً توانستیم به لطف الهی ماهواره بر قائم ۱۰۰ را پرتاب بکنیم و این ماهواره بر با سوخت جامد هست و در سال جاری اولین ماهواره را با این ماهواره بر در مدار قرار خواهیم داد.
#لبیک_یا_خامنه_ای
🍃🌹ـــــــــــــــ
@mahdavieat
📸 متن سرود ملی ایران و انگلیس
شما فقط این دو تا سرود ملی رو مقایسه کنید تا حجم طلسمی که رسانههای غربی روی سر ملتمون فرو کردن درک کنید
#جامجهانی #سرودملی
🍃🌹ـــــــــــــــــــ
@mahdavieat
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گروه سرود تیم ملی فوتبال تقدیم میکند!!
🔹 چقدر خوب بود 😂
@mahdavieat
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی مادر کیان
خواهشا" حتما" مشاهده کنین
خیلی از فتنهها و سناریوی کشته سازیها را متوجه میشوید.
بازم تاکید میکنم حتما ملاحظه بفرمائید.
@mahdavieat
🔴کتایون ریاحی بازداشت شد
کتایون ریاحی بازیگر سابق سینما و تلویزیون که از ابتدای اغتشاشات با ارتباط با رسانه های حامی تروریسم و معاند سعی در بر هم زدن امنیت عمومی کشور را داشت به دستور مرجع قضایی پس از عدم توجه به دستور احضار در مسیر غرب کشور بازداشت گردید
@mahdavieat
دههی هشتادیها هم دارن
همسر ِ شهید میشن(((:
#شهيد_دانيال_رضا_زاده
@mahdavieat
خونریزےِ شدیدے داشت
داخلِ اتاق عمل دڪتر اشاره ڪرد
ڪه چادرم رو دربیارم،
تا راحت تر مجروج رو جابهجا ڪنم.
گوشہی چادرم رو گرفت🌿
وبُریده بُریده گفت:
"من دارم میرم ڪه چادُرت رو درنیارے"
چادرم تو مُشتش بود
ڪه شهید شُـد...♥️•°
#حجاب
@mahdavieat
#اوخواهدآمد
🌱سخت است ببینیم همه را، غیر رخ تو
چشمان همیشه ترمان غرقِ تمناست...
🌱فرماندهی ما، یوسف گمگشتهی زهراست
می آید و با دولت خود منجی دنیاست
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
@mahdavieat