eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
347 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🍃🌹🍃🔹 ﷽ ✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃 🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــ 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 🍃🌹🍃ــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا علی ابن موسی: اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🔹🍃🌹🍃🔹
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❅❁❅═════❅❁❅ یه آدمایی هم هستن چون «گناه نکردن»، میرن جهنم ‼️ 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/mahdavieat
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷◍⃟🌸🇮🇷 💠 شهید بهشتی: 🔹 زن در اسلام، زنده؛ سازنده؛ و رزمنده است؛ به شرطی که لباس رزمش، لباس عفتش باشد. 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/mahdavieat
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ✅ "مادر موفق کیست؟" 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/mahdavieat
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فیلمی عجیب که گفته شده، حرکت خودروها با پرچم فلسطین در آمریکاست 🔺به آمریکای جدید خوش آمدید 🔹حرکت خودرویی هواداران فلسطین در حمایت از دانشگاهیان معترض شیکاگو/ آمریکا 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/mahdavieat
4.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راه حل معضل بی‌حجابی! 🎙استاد شهید مرتضی مطهری (رضوان الله علیه) 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــــــ
حجابیعنی❗️ منحیادارم ... هرلباسینمیپوشم ... جلوینامحرممراقبرفتارمهستم ..💕 حجابیعنی❗️ خواهرعزیزمهمسرتاومدبیرون نگراننباش زندگیتوبرایمناهمیتداره،من باحـــــجابم،منمراقبرفتارمهستم نگرانهمسرتنباش!🦋 حجابیعنی❗️ منبهبالارفــتنآمارطـــلاقکـــمکنمیکنم ؛ منبهدلسردشدنیکمردازخانمش کمکنمیکنم! حجابیعنی❗️ برادرباخیالراحتتوخیابونقـــدمبزن باخیالراحتکارکنباخیالراحت درسبخونمنبههیچوجهآرامشروانی توروبهمنمیریزم ...♥️ حجاب یعنی❗️ همسرعزیزممنفقطوفقطمتعلقبهتو هستمنههیچکسدیگری! یعنیمنبهتوواینزندگیوفـــادارهستم یعنیزیباییمنفقطبراییکنفر! حجابیعنی❗️ ایشهیدمنپاسدارخونتهستم .. حجابیعنی ❗️ مادرجان،یازهرا،منوارثچادرخاکی توهستم ...🦋 حجابیعنی❗️ ایچشمانناپاکمنمیدانرابرایهرزگی شمابازنمیگذارم ...🍃 حجابیعنی❗️ لبخندرضایتامام_زمان ...😍 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ http://eitaa.com/mahdavieat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت81 از اون روز دیگه زندگیمون عوض شد یا امیر میاومد خونمون یا من میرفتم خونشون بدون امیر نمیتونستم زندگی کنم از بابا خواستم که عقد و عروسیمونو باهم بگیره که هرچه زودتر بریم زیر یه سقف کلاسارو یه خط درمیون میرفتم ،روزا با مریم جون میرفتم خرید جهیزیه شبا هم با امیر میرفتیم بیرون و خوابیدن میرفتیم خونشون بابای امیر یه آپارتمان ۱۰۰ متری نزدیک خونشون برامون خرید خیلی قشنگ بود دلم میخواست هر چه زودتر بریم سر خونه زندگیمون وسیله هامو بچینم ، صبح بیدار شدیم با امیر قرار بود بریم واسه لباس عروس بگردیم امیر هیچ وقت به خاطر حجابم اعتراض نکرده بود واسه همین چون طلبه هم بود دلم میخواست لباسی انتخاب کنم که اون شب کنار همه راحت باشم واسه همین خیلی گشتیم تا یه لباس باحجاب پیدا کردیم رفتم داخل از فروشنده خواستم لباس و بده تا پرو کنم دلم میخواست اولین نفری که منو با این لباس میبینه امیر باشه امیرو صدا زدم درو باز کردم... امیر: خیلی قشنگ شدی بانوی من ( منم ذوق مرگ شدم با این حرفش) قرار شده بود عقدمونو تو گلزار شهدا بگیریم بعدش همه شام بریم تالار ،بدون هیچ اهنگ و بزن و برقصی(خیلی ساده و معنوی) البته خانواده من مذهبی بودن و با خوشحالی قبول کردن ولی خانواده امیر خیلی سخت راضی شدن مخصوص مادر امیر... http://eitaa.com/mahdavieat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 نگاه خدا💗 قسمت82 دو روز مونده بود به عروسیمون که جهیزیه مونو بردیم چیدیم همه چیزی اون طوری که دلم میخواست اتفاق افتاد شب قبل عروسی من رفتم خونه .امیر هم رفت خونشون تو اتاقم دراز کشیده بودم که مریم اومد داخل مریم : میتونم بیام داخل... - بله بفرمایین مریم اومد جلوم نشست و اشک تو چشمام حلقه زده بود مریم : ای کاش مادرت اینجا بود... - مریم جون مادرم همیشه بامنه هر کجا ،هر لحظه ،شما هم کمتر از مادر نبودین برام ( بغلش کردم ) مریم جون خیلی دوستتون دارم صبح شد و امیر اومد خونمون در حالی که من هنوز خواب بودم امیر : سارای من،سارا جان بیدار نمیشی؟ - نمیشه یه کم دیگه بخوابم ،دیشب تا صبح نخوابیدم... امیر: یعنی من تا حالا عروسی ندیدم که روز عروسیش تا لنگ ظهر خوابیده باشه.. -(چشمامو نیمه باز کردمو نگاهش کردم) مگه شما جز اسفالت و تسبیح چیزه دیگه ای هم میبینین برادر... امیر : بله که میبینیم شما کجاشو خبر داری - عع یه نمونه اشو بگین ماهم فیض ببریم برادر امیر: هووووممم بزار فکر کنم - اوووو پس نمونه خیلی داری ،از قدیم میگفتن از نترس که هایو هو دارد ،از آن بترس که سر به تو دارد ،داره به تو میگه هااا... امیر: استغفرلله ،پاشو پاشو خواستم خوابت بپره یه چی گفتم ،من میرم پایین تو هم زود بیا - اررررره جون خودت ،تو گفتی و من باور کردم،باشه برو... http://eitaa.com/mahdavieat 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا