eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
373 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 دانشجوی سوئدی که پایان نامه‌اش را تقدیم حاج قاسم کرد دولت سوئد همان طور که سوزاندن قرآن را آزادی بیان و عقیده میداند اجازه دفاع این پایم نامه را تا امروز نداده است. 🍃🌹ـــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 امام خامنه‌ای: بدون ، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا را بدست نخواهد آورد «زنان باید درک سیاسی داشته باشند» 🍃🌹ــــــــــــــــــــــــ
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320-1.mp3
9.08M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَ وْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل، يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 ❤️بَر ثانیه ظهور مهدی صلوات❤️ •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• 🌺دعای الهی عظم البلا 🌺ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است. 📚 زیارت امام زمان عجل الله فرجه در روز جمعه. http://eitaa.com/mahdavieat
🍏این روزا که هوا گرمه، اگه میتونید یک لیموترش رو حلقه حلقه کنید و توی بطری آب بندازید به همراه چند پر نعناع. در طول روز از این آب بنوشید، هم به رفع عطش کمک میکنه، هم چربی‌سوزه و هم کمک میکنه به دفع سموم. http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷 🖼 پوستر/ زنان آگـــاه 🍃🌹🍃 http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷 🖼 پوستر | حقوق بشر آمریکایی 🍃🌹🍃 http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷 🖼مجموعه پوستر زنان آگاه 🍃🌹🍃 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 سیر تاریخی پوشاک و برهنه سازی تدریجی در غرب 🍃🌹🍃 ✅ کوچه بن بستی که غرب به ته آن رسیده را نخواهیم رفت http://eitaa.com/mahdavieat
⚔جنگ ترکیبی در برابر «دفاع ترکیبی» ⭕️جنگ ترکیبی از جمله جنگ‌های نوین و نوپدیدی است که برخلاف برداشت‌های اولیه و عامیانه، ترکیبی از جنگ‌ها نیست، بلکه نوعی جنگ فرهنگی با اهداف سیاسی و به کارگیری تمامی ظرفیت‌ها، ابزارها و شیوه‌هاست. ⭕️ بنابراین، مهم‌ترین مؤلفه‌های این جنگ را نیروهای متعارف، جنگ‌های منظم، جنگ‌های نیابتی، جنگ‌های اقتصادی شامل تحریم و جنگ ارزی، انقلاب رنگی، جنگ‌های اطلاعاتی، جنگ سایبری، جنگ‌های دیپلماتیک و سیاسی به خود اختصاص می‌دهند که با محوریت جنگ‌های شناختی و ادراکی ساماندهی و برنامه‌ریزی می‌شوند. بدون تردید اغتشاشات اخیر یکی از مصادیق بارز جنگ ترکیبی غرب علیه ایران اسلامی است که با نقشه‌ای پیچیده و دقیق طرح‌ریزی شده. رهبر معظم انقلاب اسلامی ضمن تحسین برنامه ریزان علت ناکامی دشمن را محاسبات غلط آن‌ها بیان فرمودند. ⭕️بدون تردید همان‌گونه که محاسبه غلط دشمن در این جنگ سبب شد تا نقشه هرچند دقیق و پیچیده آن‌ها با ناکامی مواجه شود، محاسبات غلط در برابر آن می‌تواند دشمن را به اهداف خویش نزدیک سازد. تمرکز بیش از حد بر یک ضلع از جنگ ترکیبی، غفلت از مؤلفه‌های اصلی و نرم، عدم برآورد صحیح در خصوص نحوه استمرار و چگونگی پایان آن از جمله محاسباتی می‌باشند که ممکن است درست نباشد؛ لذا سخن گفتن از پایان جنگ به صرف فروکش کردن ابعاد سخت و فیزیکی آن می‌تواند دشمن را در پیگیری و استمرار جنگ تشجیع کند. ⭕️از این رو، می‌توان گفت تنها راه مقابله با جنگ ترکیبی «دفاع ترکیبی» است که کارایی کامل و کافی آن نیازمند مراحلی تکوینی است. ✍ دکتر عبداللهی ..💠🍃🌸🐇🍃🌸🍃💠.. http://eitaa.com/mahdavieat
بسمه تعالی 🔊جلسه پخش زنده کانال هادیان سیاسی فعال کشوری نشست متمرکز کشوری ثامن ۳۲ 🌱با سخنرانی : استاد گرامی جناب آقای دکتر مهدی سعیدی جانشین مرکز مطالعاتی سیاسی معاونت سیاسی سپاه عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) نویسنده و منتشرکننده چندین کتاب از جمله انتشار کتاب ((جنایات غرب)) موضوع: جنایات غرب و مدعیان حقوق بشر 🍃زمان: یکشنبه ۱۱ تیرماه ساعت ۲۱ 🍃مکان: کانال تحلیلی هادیان سیاسی کشور: https://rubika.ir/tahlil_samen ♦️معاونت سیاسی نمایندگی ولي فقيه بسیج مستضعفین♦️ | http://eitaa.com/mahdavieat
41.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چندین و چند بار ببینید😊 اولین نماهنگ زیبای فرزندآوری داریم هستیم که هستیم التماس دعای http://eitaa.com/mahdavieat حتما عضو کانال مهدویت بشوید
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت ــ الو... ــ اَ... اَلـ... ــ ببخشید قطع و وصل میشه. همراه حاج آقا عظیمی؟😥 ــ بله... بفر... اَلـ... ــ حاج آقا من همسر صالح صبوری هستم. الو... توروخدا یه خبری بهمون بدید... الو صدامو می شنوید؟😞 ــ بله... فرمودید از بستگان کی هستید؟ ــ همسر صالح صبوری. حاج آقا اونجا چه خبره؟😢 ــ والا خواهرم خودم هنوز تو شوکم. خدا برا باعث و بانیش نسازه. نمی خوام دلتون رو بلرزونم اما اینجا اتفاقی نیفتاده، فاجعه رخ داده😭 کار از اتفاق گذشته. ــ از همسرم چه خبر؟ دیروز تاحالا هیچکی پاسخگو نیست. توروخدا بگید چی شده؟😢🙏 ــ بخدا خودمم نمی دونم. کاروان ما یه ساعت قبل از اون اتفاق اونجا بودیم. خدا رو شکر کسی چیزیش نشده اما ایرانیای زیادی زیر دست و پا موندن. من زیاد نمی تونم حرف بزنم. ــ فقط بگید صالح سالمه؟ ــ شرمندم... نمی دونم...😢 دلم فرو ریخت. "یعنی چی؟ اینا که میگن کاروانشون اونجا نبوده؟ پس صالح چی شده؟"😰😢 ــ حقیقتش خواهرم... چند تا از آقایونی که ناتوان بودند، اونروز از ما جاموندند و نیومدند منا. ما که برگشتیم گفتن باید مارو ببرید برای رمی جمرات😔 منم نمی تونسنم بقیه رو رها کنم. صالح با چند تا جوون دیگه اونا رو بردن سمت منا الان ازشون خبری نیست. در به در دارم دنبالشون می گردم. الهی که هیچکس نبینه اینجا چه خبره😞 دلم ضعف رفت و دستم را روی شاسی تلفن گذاشتم. خیره به گل قالی، تصاویر ارسالی از منا، که بیش از صد بار از تلویزیون دیده بودم، از ذهنم گذشت.💔😭 خدایا یعنی صالح من هم... بی حال و ناتوان گوشه ی دیوار تکیه دادم و زانوهایم را توی شکمم جمع کردم. "یعنی میشه صالحم برگرده؟ الان کجاست؟ زنده س؟ یا...😭" بی قرار بلند شدم و چادرم را سرم انداختم و به سازمان حج و زیارت رفتم. کار دیگری از دستم بر نمی آمد😭 ادامه دارد...
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿ 💞 🕊 💞 قسمت (قسمت آخر) سه روز بود که از آن فاجعه ی هولناک می گذشت... و ما کوچکترین خبری از صالح نداشتیم. پدر جون حالش بد بود😥 و از فشار عصبی به حمله ی قلبی دچار شده بود و در بیمارستان بستری شد.🏥 علیرضا و سلما پابند بیمارستان شده بودند و من پابند زنگ خانه و تلفن. امیدم رفته رفته از دست می رفت.😢 خبرهای اینترنتی و اخبار شبکه های مختلف را دنبال می کردم و بیشتر بی قرار می شدم. خودم را آماده کرده بودم برای به غیر از خبر صالح😭 تمام وجودم لبریز از استرس و پریشانی بود و دلم معلق شده بود توی محفظه ی خالی قفسه ی سینه ام. حال بدی داشتم و حسی بدتر از بلاتکلیفی و انتظار را تا آن زمان حس نکرده بودم. "خدایا... سرگردانم... کجا باید دنبال صالحم بگردم.😥🙏 دستم از همه جا کوتاهه... شوهرم تو کشور غریب معلوم نیست چه بلایی سرش اومده. خودت یه نظر بنداز به زندگیمون. تو رو به همون اماکن مقدس قسم...😭😔 بمیرم برا دلای منتظر شهدای گمنام😭" با سلما تماس گرفتم و جویای احوال پدر جون شدم. خدا را شکر خطر رفع شده بود اما هنوز به استراحت و بستری در بیمارستان احتیاج داشت.🤑 زهرا بانو و باباهم بلاتکلیف بودند. آنها هم نمی دانستند چه کاری از دستشان بر می آید. یک لحظه مرا تنها نمی گذاشتند و با سکوتشان تمام نگرانی دلشان را به رخ می کشیدند. یکی از حاجیان محله مان که قرار بود فردا بازگردد.. شهید شده بود😭 بنر های خوش آمدگویی رادرآوردند و بنرهای مشکی تسلیت را جایگزین کردند.😰 دلم ریش می شد از دیدن این ظلم و نامردی😭 با مسئول کاروان صالح مدام تماس می گرفتم. خجالت می کشیدم اما چاره چه بود؟ 😣او هم از من خجالت زده بود و هر بار به زبانی و حالی خراب به من جواب می داد و می گفت که متاسفانه هیچ خبری از صالح ندارد.. عصر بود که با حاج آقا عظیمی تماس گرفتم. فکر می کنم شماره را می شناخت بس که زنگ زده بودم😢 بلافاصله جواب داد و با صدایی متفاوت از تماس های قبلی گفت: ــ سلام خواهرم. مژده بده دلم ضعف رفت و دستم را به گوشه ی دیوار تکیه دادم. ــ خبری از صالحم شده؟😍😭 ــ بله خواهرم. بدونید که خدا رو شکر زنده س...🙏 صدای گریه ام😭 توی گوشی پیچید و زهرا بانو و بابا را پای تلفن کشاند. همانجا نشستم و زار زدم و خدا را شکر گفتم. ــ خواهرم خودتونو اذیت نکنید. نگران نباشید توی بیمارستان بستری شده. حالش الان خوبه. خدا بهش رحم کرده وگرنه دو نفر از همون جمع متاسفانه شهید شدن.😞 صدای گریه و بغضم با هم ترکیب شده بود. ــ می تونم باهاش حرف بزنم؟ تو رو خدا حاج آقا... کنیزی تونو می کنم. حالش خوبه؟😭😩 ــ این حرفو نزنید خواهر... چشم... من برم بیمارستان تماس می گیرم. تا یه ساعت دیگه منتظر باشید. الحمدلله زنده س. کمی صورتش کبوده و دنده هاش شکسته... من زنگ می زنم. منتظرم باشید. تماس که قطع شد همانجا سجده ی شکر به جا آوردم. یک ساعت انتظار کشنده به بدترین نحو ممکن تمام شد و صدای زنگ تلفن سکوت خانه را شکست. گوشی را با تردید برداشتم. ــ اَ... الو...😥 صدای گرفته ی صالحم خون منجمد در رگهایم را آب کرد.😍😢 ــ الو... مهدیه ی من😷😍 "الهی... صد هزار مرتبه شکرت😭😭😭" دلتون شاد و لبتون خندون... سپاس از همراهیتون.☺️🙏 "پایان"