eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
370 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شهیدانه ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔶️شادی روح شهدا صلوات.. 🔶️شهید مهدی باکری ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊◍⃟♥️🕊 | 🔥 انسان‌های مضطرب با اهل بیت علیهم‌السلام محشور نمیشن! منبع: مبحث خانواده آسمانی 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 هشتم شوال سالروز تخریب قبور مطهر ائمه بقیع علیهم السلام تسلیت باد 🤲 زیارت ائمه مظلوم بقیع (علیهم السلام) ▫السَّلاَمُ‌ عَلَيْكُمْ‌ يَا خُزَّانَ‌ عِلْمِ‌ اللهِ وَ حَفَظَةَ‌ سِرِّهِ‌ وَ تَرَاجِمَةَ‌ وَحْيِهِ‌ أَتَيْتُكُمْ‌ يَا بَنِي رَسُولِ‌ اللهِ عَارِفاً بِحَقِّكُمْ‌ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكُمْ‌ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكُمْ‌ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكُمْ‌ بِأَبِي أَنْتُمْ‌ وَ أُمِّي صَلَّى اللهُ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ‌ وَ أَبْدَانِكُمْ‌ اللَّهُمَّ‌ إِنِّي أَتَوَلَّى آخِرَهُمْ‌ كَمَا تَوَلَّيْتُ‌ أَوَّلَهُمْ‌ وَ أَبْرَأُ مِنْ‌ كُلِّ‌ وَلِيجَةٍ‌ دُونَهُمْ‌ آمَنْتُ‌ بِاللهِ وَ كَفَرْتُ‌ بِالْجِبْتِ‌ وَ الطَّاغُوتِ‌ وَ اَللاَّتِ‌ وَ اَلْعُزَّى وَ كُلِّ‌ نِدٍّ يُدْعَى مِنْ‌ دُونِ‌ اللهِ. 📚 بحارالانوار ج۹۷ ص۲۰۶ 🥀🍂 💔 🏴 🍃🌹🔸ـــــــــــــــــــــــــ
🌿🌹🌿 🌺۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی ایران بر فرمانده معظم کل قوا ،ملت عزیز ایران وارتشیان غیور ودلاور مبارک باد 🍃🌹🇮🇷ــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🖼 شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی: قصاص خون شهدای مقاومت، شلیک یک موشک نیست... برچیدن و بنیان کن کردن رژیم کودک کش صهیونیستی است 🍃🌹🍃 | | |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🖼 | سرلشکر سلامی: این جا بیشه شیران است و دشمن با دم شیر بازی نکند چرا که هر بدخواه، بدطینت و شیطان‌صفتی را دفن می‌کنیم. 🍃🌹🍃 | | |
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 نشست مجازی 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: تبیین عملیات و دستاوردهای آن 🎙 سخنران: دکتر یدالله جوانی ⏰ زمان: چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳؛ ساعت ۱۷:۴۵ ❌ لینک ورود به نشست 👇👇👇 🆔 rubika.ir/basijmasajed_ir
═══ ⃟⃟ 🇵🇸 ⃟🇮🇷 ⃟ اشتباهات نتانیاهو /کاتالیزور تحولات مهم (قسمت اول) 🔹هیمنه نظامی اسرائیل با عملیات "وعده صادق" فرو ریخت و این برای رژیم بی ریشه، یعنی مرگ. ♦️اسرائیل در ماجرای غافلگیری "طوفان الاقصی"، ظرف یک روز، ضربه عمیقی خورد و شش ماه بعد را به معنای واقعی کلمه دست و پا زد تا شاید هیبت از دست رفته را ترمیم کند. 🔹درماندگی سرویس های امنیتی و ارتش اسرائیل، به علاوه وضعیت بحرانی نتانیاهو در داخل، موجب شد که وی دست به قمار بزرگ تری بزند؛ حملات گاه و بیگاه به سوریه، و ترور برخی مستشاران نظامی ایران طی سه ماه گذشته. ♦️تلقی او این بود که به واسطه انفعال محتمل ایران، تحقیر شدگی در برابر غزه مظلوم را می پوشاند. شتابزده رفتار نکردن ایران، توهم نتانیاهو را غلیظ تر کرد، به ویژه این که آمریکا و برخی دولت های غربی هم به صف شده بودند تا با ترکیبی از فریب و تهدید، ایران را از مجازات اسرائیل منصرف کنند. 🔹ایران اما به جای انتقام و مجازات موردی، عملیاتی راهبردی را ترتیب داد؛ با اعلام قبلی که همه ببینند و قابل سانسور هم نباشد: ♦️با متوسط ترین توانمندی هایش و نه مدرن ترین آنها، از خاک خود و نه متحدان، با حداقلی از تسلیحات و نه به شکل حداکثری، و در حفاظت شده ترین مناطق نظامی رژیم صهیونیستی، با تحقیر سامانه راداری و پدافندی چند لایه غربی- عبری که ظاهرا آماده مهار آبشار ضربه ایران بود! 🔹رویداد مهم موازی که در این میان مغفول ماند، غنیمت گیری چند ساعت قبل ایران در تنگه هرمز بود. توقیف کشتی تجاری صهیونیست ها، ضربه عمیق و دردناکی بود که جای هیچ انکار یا واکنشی را باقی نمی گذاشت. ♦️صهیونیست ها هنوز از شوک این ضربت بیرون نیامده بودند که صاعقه موشک های ایران، بر دو پایگاه نظامی و یک پایگاه جاسوسی اسرائیل فرود آمد. 🔹مقامات صهیونیست چهار روز است نمی دانند درد شان را قورت بدهند و بلافند که "هیچی شان نشده"؛ یا عربده بکشند و بگویند اقدام ایران را تلافی می کنند، در حالی که می دانند ایران، رودربایستی را کنار گذاشته و سرش برای چکاندن ماشه بعدی -فراتر از قلق گیری و دست گرمی اخیر- درد می کند. 💢ادامه دارد 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ
═══ ⃟⃟ 🇵🇸 ⃟🇮🇷 ⃟ 🔰اشتباهات نتانیاهو / کاتالیزور تحولات مهم (قسمت دوم) 🔹صهیونیست ها می دانند که عملیات شنبه شب، در حد تمرین و دست گرمی بوده، و ایران حتی ده درصد توانمندی های خود را رو نکرده است. آنها این بار در صورت گلاویز شدن، با ضربات عمیق تر و پیچیده تری خاکمال خواهند شد. ♦️آنان هر روز می گویند کابینه نظامی شان جلسه گذاشته و تصمیم گرفته چنین و چنان کند. رسانه های غربی هم، خاکستر این جلسات را باد می زنند تا بگویند دولت نتانیاهو برای زدن ضربه ای ولو محدود جدی است. 🔹این که صهیونیست ها اقدامات تروریستی یا حمله نقطه ای را در خیال خود مزه مزه کنند، یک بحث است؛ این که ما چه باید بکنیم، موضوع مهم تری است. رژیم صهیونیستی، رژیم متعارفی نیست که بشود با او بر اساس معادلات متعارف دنیا (مثلا توقف یا کاهش تنش) رفتار کرد. ♦️بهترین تاکتیک در چهارچوب راهبرد کلی، تداوم ضربات و نابود کردن تتمه اعتماد به نفس نتانیاهو است. سگ هار اسرائیل را نباید آرام گذاشت و مجال تمرکز به وی داد. 🔹بهترین کار برای تثبیت پیروزی های اخیر، نه پدافند صِرف، بلکه تداوم هوشمندانه عملیات آفندی است. محدود و نقطه ای، اما عمیق و موثر و گیج کننده. همان که به شکل محدود ترش را حماس و حزب الله و انصارالله و مقاومت عراق، ظرف چند ماه گذشته در هماهنگی کامل انجام داده اند. ♦️باید رمق را از نتانیاهو گرفت و بیش از قبل برای حامیانش در غرب و اتباع اسرائیل در داخل سرزمین های اشغالی روشن کرد که قمار ها و ماجرا جویی های وی، چیزی جز هزینه و خسارت به دنبال نداشته است. 🔹رفتار های نتانیاهو، آن قدر فلاکت بار شده، که یائیر لاپید نخست‌وزیر سابق گفته: «این دولت و این نخست‌وزیر، به تهدید وجودی اسرائیل تبدیل شده‌اند. بازدارندگی اسرائیل را نابود کردند». ♦️نکته بسیار مهم بعدی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد، به جوش و خروش در آمدن ظرفیت "بیداری اسلامی" در منطقه، پس از حماقت های نتانیاهو (از غزه تا سوریه و لبنان) و عملیات غرور آفرین ایران است. 🔹به عنوان یک نمونه، اسرائیل و آمریکا در ماجرای عملیات اخیر ایران، با نشاندن شاه اردن در موضع خیانت، خشم ملت اردن را که پس از جنگ غزه شعله ور شده، به اوج رساندند. ♦️این خشم می تواند با فوران اعتراضات در آن سوی مرز اردن ترکیب شود و مصیبتی بزرگ را برای اسرائیل رقم بزند. کرانه باختری در فلسطین اشغالی، هم اینک آماده انفجار است. 🔹ویژگی دوره اخیر بیداری اسلامی در منطقه بر خلاف ده سال قبل، تعمیق و ترکیب شدگی آن با منطق مقاومت اسلامی (مسئله اول انگاری اسرائیل) است. جبهه مقاومت باید خاکریز جدید تر و جلو تر را با ظرفیت "زرادخانه انزجار ملت های منطقه از رژیم صهیونیستی و حامیانش" بسازد. ♦️خبط ها و اشتباهاتی که نتانیاهو مرتکب شده، کاتالیزور (کُنش‌یار/ شتاب‌دهنده) تحولات مهم به نفع امت اسلامی است، ان شاء الله. 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🌺💕 هر دم که زنم دم ز تو دردم به سرآید دردم همه دردم رود و خنده درآید پس دم به دم و در همه دم ازتو زنم دم تا آن دم آخر که دم از سینه برآید 💕🌺🌺💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک ایها الامام المهدی🌱 چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی... ـــــــــــــــــ🍃🌸🍃ــــــــــــــــ 🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» 🍃🌹 ویژه تعجیل در فرج ✅با زدن روی لینک زیر تعداد صلوات خود را درج کنید👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/d7czt (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) ✨ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320-1.mp3
9.08M
❣ 🎙دعای الهی عظم البلا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... •🌱•بَرقآمتِ‌دِلرُباۍِ‌مَھدے‌صلوات•🌱• 🌺ا
64fa0d70903f80222d687503_5211036553578554758.m4a
4.23M
🇮🇷🇵🇸 🔊 ♦️موضوع: آنچه در اسرائیل گذشت 🎙سخنران: دکتر یوسف روزبهانی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت64 رفتم تو اتاقم در کمدو باز کردمو داشتم انتخاب میکردم کدوم لباسو بپوشم چشمم به لباسی که تازه خریده بودم افتاد لباسمو پوشیدم ،خیلی توتنم قشنگ بود لباس کاملن بلند تا روی زمین کمرش کلوش بود بالاتنه هم با مروارید کار شده بود یه شال نباتی که لبه هاش مروارید دوزی شده بود گذاشتم موهامو یه کم دادم بیرون ،ارایش ملایمی کردمو رفتم پایین مریم جون: وااای عزیزززم چه ناز شدی برم یه اسپند دود کنم برات بابا رضا هم بادیدنم لبخند زد چشمام به ساعت خشک شد( نکنه نیاد، نکنه پشیمون شده) فکرم هزار راه رفت که یه دفعه صدای زنگ ایفون اومد مریم : سارا جان تو برو تو آشپز خونه هر موقع صدات زدم چایی بیار(از این کار اصلا خوشم نمیاومد ولی مجبور بودم) - چشم از داخل آشپز خونه صدا شونو میشنیدم که یه دفعه امیر حسین اومد و دستشو اورد بالا و عدد ۷ و نشون داد گفت چایی بیار خندم گرفت... یه دفعه مریم جون صدام زد : سارا جان چایی بیار چایی رو داخل استکانا ریختم و رفتم داخل سلام کردم امیر طاها به همراه پدر و مادر و خواهرش اومده بود فک کنم ازش کوچیکتر باشه چایی رو دور زدم رسیدم به امیر طاها سرش پایین بود و دستاش میلرزید امیرطاها: دستتون درد نکنه نشستم روی مبل کنار مریم که یه دفعه مادر امیر طاها گفت : اگه میشه این دوتا جوون برن تو اتاق باهم صحبت کنن (قلبم داشت میاومد تو دهنم ،ولی مجبور شدم) بابا رضا: سارا بابا اقا امیرو به اتاقت راهنمایی کن - چشم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت65 من جلو حرکت کردم از پله ها رفتم بالا وارد اتاقم شدم ( شانس اوردم که اتاقمو مرتب کرده بودم صبح وگرنه ابروم میرفت) روی تختم نشستم امیر طاها هم روی صندلی کنار میزم نشست تا ده دقیقه چیزی نگفتیم سرش پایین بود و پاهاشو تکون میداد بعد بلند شد و گفت بریم - بریم؟ ما که حرفی نزدیم امیر طاها: مگه قراره چیزی بگیم ( راست میگفت چیزی نداشتیم واسه گفتن،چون همش فرمالیته بود ) بعد نیم ساعت رفتیم پایین به بابا یه لبخندی زدم که بابا متوجه شد و گفت مبارکه بابا رضا گفته بود چون ما همدیگه رو زیاد نمیشناسیم دوماه صیغه باشیم بعد دوماه عقد کنیم منم چیزی نگفتم و قبول کردم فردا صبح همراه مریم جون با امیر طاها و مادرش رفتیم واسه خرید حلقه و لباس تو طلا فروشی اصلا امیر طاها نگام نمیکرد مامانش هم میگفت پسرم خیلی خجالتیه ولی من میدونستم دلیلشو فقط حلقه ست ساده گرفتیم لباسم فقط یه دست اونم واسه شب مراسم ،امیر طاها هم یه دست گرفت بعد ظهر من رفتم ارایشگاه و به ارایشگر گفتم یه ارایش ملایم بکنه منو ،موهام بلند بود خواسم فر کنه موهامو خیلی خوشگل شده بودم لباسمم یه پیراهن حریر بلند سفید که لبه پایین لباس پر بود از شکوفه های صورتی به خاطر بابا لباسمو با حجاب برداشتم چون نمیخواستم ناراحت بشه مریم جون اومد دنبالم ،با هم رفتیم خونه مهمون خاصی نداشتیم فقط مادر جون و اقا جون بودن با خاله زهرا و آقا مصطفی ،عمو هادی و زن عمو صدیقه هم بودن با همه سلام و احوالپرسی کردم رفتم تو اتاقم تا مهمونای امیر طاها بیان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 نگاه خدا💗 قسمت66 روی تخت نشسته بودم و به عکس مامان فاطمه نگاه میکردم،اینجوری نگام نکن مامان،خودت خواستی این تصمیمو بگیرم ،وقتی از پیشمون رفتی فک این روزا رو نکردی نه؟ ولی الان خیلی دیر شدهبرام دعا کن برم از اینجا یه دفعه در باز شد مریم جون : سارا جان بیا مهمونا و عاقد هم اومدن از پله ها رفتم پایین همه دست میزدن امیر طاها یه دسته گل پر از گلای مریم تو دستش بود اومد سمتم امیر طاها: بفرمایید - واییی دستتون دردنکنه بعد رفتیم روی مبل دونفره نشستیم عاقد خطبه رو خوند و منم گفتم بله بعد از امیر طاها پرسید ، امیر طاها هم گفت بله باورم نمیشد که به این راحتی همه چی تمام بشه حلقه ها رو اوردن که بزاریم تو دست همدیگه امیر طاها حلقه رو گرفت اروم گفت ببخشید،دستمو گرفت و حلقه رو گذاشت تو انگشتم ( چرا عذر خواهی کرد ما که محرم هم بودیم ) منم حلقه رو گذاشتم تو انگشتش همه یکی یکی میاومدن جلو و تبریک میگفتن ،محسن و ساحر هم اومده بودن ساحره دم گوشمم گفت: وااییی سارا این امیر چه جوری عاشقت شده ما نفهمیدیم خندیدم و چیزی نگفتم دنبال عاطفه میگشتم که دیدم یه گوشه کز کرده و گریه میکنه بعد که خلوت شد عاطفه و آقا سید اومدن سمت ما و عاطفه لال شده بود و از چشماش اشک میاومد اون میدونست که من چرا ازدواج کردم آقا سید: ببینید سارا خانم نمیدونم صبح تا الان فقط گریه دارن میکنه عاطفه رو بغل کردمو : دختره دیونه چرا گریه میکنی ،باید خوشحال باشی الان عاطی: حرف نزن ،جیغ میزنم ،دختره خل و چله احمق ،با زندگیت چه کردی چیزی نگفتم عاطفه به امیر طاها تبریک گفت و با اقا سید رفتن مادر امیر طاها( ناهید خانم) اومد کنارمون و اشک تو چشماش جمع شد دستامونو گرفت و گذاشت روی هم لرزش دستای امیر طاها رو حس میکردم مادرش اومد جلو تر و بهم گفت مواظب قلب پسرم باش (نفهمیدم چی گفت ،مگه از موضوع خبر داشت؟ امکان نداره امیر طاها گفته باشه) مادرش که از کنارمون رفت امیر طاها دستمو ول کرد همه مهمونا رفتن امیر طاها هم رفته بود منم رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم و یه نفس راحتی کشیدم به حلقه ام نگاه میکردم واقعن قشنگ و ساده بود خوابم برد دو روزی از امیر طاها خبر نداشتم ،شمارشو هم نداشتم بهش زنگ بزنم یادم اومد تو گوشی بابام شماره اش هست به یه بهونه ای گوشی بابا رو ازش گرفتم شماره امیر طاها رو پیدا کردم داخل گوشیم ذخیره اش کردم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا