eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
368 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 شهادت ۲ مامور فراجا در سیستان و بلوچستان 🔹صبح جمعه عوامل گشت شهرستان گلشن از توابع سیستان و بلوچستان حین اجرای ماموریت امنیت نماز جمعه و تامین امنیت مردم در حاشیه شهر مورد حمله ناجوانمردانه اشرار کوردل قرار می‌گیرند. 🔹در این حمله که به صورت غافلگیرانه و ناجوانمردانه صورت گرفت، سرهنگ دوم محسن پودینه‌ای و ستوان سوم احسان شهرکی راننده گشت بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
هدایت شده از سهراب دانشجو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اما پیام اصلی پوریم چیه؟🧐 📰دیوید بار حییم، ربی اعظم دادگاه ربانیت اسرائیل در اورشلیم میگوید: نسل کشی و کشتن زنان و کودکان برای یهودیان مجاز است.او توضیح می‌دهد که چگونه در عبادات قبل از عید (نسل کشی ایرانیان) گفته شده که آن دشمن هنوز وجود دارد و نابودی نسل آنها بنا بر دستور تورات یک وظیفه الهی است ... ═══════════┅┄‌ 1⃣ اشاره می کند در پوریم زن و بچه هم کشتیم 2⃣ باید نسل ایرانی از بین برود farangshahr
‍🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان خانم خبرنگار و آقای طلبه 💗 پارت١١ دوباره کنار هم راه افتادیم... کاش علی و فاطمه این عشقولانه بازی شونو میزاشتن برای بعد می تمرگیدن ... واقعا مسخرس راه میرید که چی بشه خدایا اصلا حوصله ندارم ... عه اگه میدونم این قدر زود دعام مستجاب میشه یه چیز دیگه میخواستم.... بالاخره لیلی مجنون نشستن روی چمنای پارک من و سیدم بالاخره بهشون رسیدیم و نشستیم من و فاطیم کنار هم... علی و سید دوباره بحثشون گل انداخت و مشغول شدن... فاطی: فائزه _جانم فاطی: راستی یادت بود چمدون دوتامون توی ماشین کاروانه.... _آره بخاطر همین الان که مامان زنگ زد گفتم هرجور شده مهدیه رو پیدا کنه حداقل وسایلمونو برداره... فاطی: اهان خب خداروشکر.. _این چند روزه فقط باید با همین لباسا باشیم. فاطی: نه بابا غصه نخور خواهرشوهر جان علی گفت شب به سید میگه ببرمون یه پاساژ برامون خرید کنه... _عه چه خوب سید بلند رو به هممون گفت: بچه ها با بستنی موافقید یا فالوده ؟ فاطی: بستنی علی: فالوده _من.... سید: پس چی میخورید؟! _اووووم هویچ بستنی علی گفت البته از همین الان بگم جواد جان که مهمون من... خلاصه بلند شدیم و رفتیم سمت مغازه ای سید نشون داد نزدیک که شدیم علی گفت فائزه و فاطمه جان اونجا خیلی پسره شلوغه شما بمونید ما گیریم میایم... تقریبا پنج دقیقه بعد علی با یه بستنی و یه فالو و سید با دوتا لیوان هویچ بستنی بیرون اومد علی بستنی رو به فاطمه داد. سیدم یکی از لیوانارو داد من. مشغول خوردن بودیم و حرف میزدیم. بوستان علوی طبق تعریفایی که ازش شنیده بودم جای قشنگی بود.... تقریبا دوساعت و نیم اونجا بودیم که علی قضیه جا موندن چمدونای ما و اینکه میخواد برامون وسیله بگیره رو به سیدم گفت تا بریم یه پاساژ مناسب ماشینو در پاساژ پارک کرد.. پیاده شدیم و از پله ها بالا رفتیم. سید: خب این پاساژ اون قسمتش بیشتر لباس زنونه داره بفرمایید اون ور... فاطمه همون مغازه اول رفت خرید کنه علیم باهاش رفت تا حساب کنه از سیدم خواست با من بیاد تا منم انتخاب کنم. من راه افتادم سیدم با فاصله چند قدم دنبالم بود. مغازه هارو با مانتوهای کوتاه و بازی که به نمایش گذاشته بودن یکی یکی نگاه کردم تا یه مانتو مشکی ساده و بلند نظرمو جلب کرد.. وارد مغازه شدم . سید بیرون بود. _سلام خسته نباشید. ببخشید آقا مانتو مشکی ساده ای که تن مانکنه چند؟ فروشنده: ۹۵ تومن خانوم. _ممنون میشم بیارید نمونشو. به نمونش نگاه کردم اره خیلی شیک و سادس دوسش دارم... توی اتاق پرو تنم کردم کاملا اندازس.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat
‍ ‍🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پارت ۱۲رمان خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 از اتاق پرو بیرون اومدم. _آقا بی زحمت این مانتو رو حساب کنید.! فروشنده مشغول تا زدن مانتو شده و توی پلاستیک گذاشت و گفت : نقد یا کارت میکشید؟ _کارت میکشم. کارتمو دادم دستش و رمزو گفتم و منتظر شدم کارش تموم شه. پلاستیک مانتو و کارتمو بهم داد و گفت : بفرمایید مبارکتون باشه. _ممنون. از مغازه که بیرون اومدم و دیدم سید مقابل همون مانکنی وایساده که همین مانتویی که گرفتم... _داداشم اینا نیومدن؟ با صدای من سید هم جا خورد هم به طرفم برگشت و گفت : نه هنوز همون مغازن... _مگه این دختره چقدر میخره آخه... داداشم مظلوم گیر اورده.... سید: شما فقط کل خریدتون همین مانتو بود؟ شالی روسری چیزی نمیخواید بخرید؟ _شما از کجا میدونید من فقط مانتو گرفتم و شال و روسری نگرفتم... سید: مغاره ای که رفتید فقط مانتو فروشی بود فقط این مغازه رو به رو شال و روسری های قشنگی داره . میخواید نگاه کنید؟ _چشم بریم سید منو برد توی یه مغازه شال و روسری فروشی جنسای خوبی بود همه رو نگاه کردم ولی فقط دوتا از روسری ها نظرمو جلب کرد. هر دوشونو با دقت داشتم نگاه میکردم که سید گفت : بنظرم این یکی قشنگ تره و بیشتر بهتون میاد (اوه اوه بچه ها سید از دست به در رفت) منظور سید روسری توی دست چپم بود یه ساتن بزرگ با ترکیب رنگای آبی و قرمز و خردلی. خیلی قشنگ بود. _خانوم این روسری رو حساب میکنید فروشنده: چه خوش سلیقه عزیزدلم چشم الان سید سریع کارتشو دست خانوم فروشنده داد و رمزو گفت.... _چرا این کارو کردید... سید: کار خاصی نکردم قابل نداره _به علی میگم باهاتون حساب کنه... روسری رو تا کرد با کارت سید بهمون داد. پسره پرو... فکر کرده من گدام که پول روسری رو حساب میکنه... قدمامو تند کردم تا ازش فاصله بگیرم علی و فاطیم بالاخره دل از مغازه کندن و اومدن بیرون _سه ساعته داری چکار میکنی دختر... سید علی با سه تا پلاستیک بزرگ فاطیم با دوتا بود سید: علی داداش مگه رفتید خرید عروسی علی: چی بگم والا فاطی: حالا مگه چقدر خریدم من _به سنگ پای قزوین گفتی زکی فاطی: دوس دارم از پاساژ بیرون اومدیم. ساعت ۱۱ شب بود. سید: بچه ها بریم خونه مامان زنگ زد گفت بیاید شام علی: ممنون داداش بریم. واقعا کلی شرمندمون کردی سید: دشمنت شرمنده داداش.... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 .http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آهای کوه غیرت هوامون رو داری!؟ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 هیئت مدرسه محور فاطمیه بیت الزهرا( س )
4_5793975238093968041.mp3
4.47M
🔸داستان شمش‌های طلا به مناسبت ۱۸ شعبان، سالروز درگذشت جناب حسین بن روح (وکیل سوم امام عصر علیه‌السلام) 📚کمال‌الدین ج۲ ص۵۱۶ داریم هستیم که هستیم التماس دعای http://eitaa.com/mahdavieat حتما عضو کانال مهدویت بشوید
تا زنده ایم رزمنده ایم تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️ @mahdavieat
⬅️‏این فرهنگ اصیل اروپایی نیست، فرهنگ ‎، ‎، ‎، ‎، ‎ و سایر هنرمندان و نویسندگان بزرگ اروپا نیست. 🔹این فرهنگ برآمده از مکتب ‎ و ‎ 20 سال اخیر است که دارد خانواده و جوامع غربی را نابود میکند. 🔹‏این فرهنگ ۲۰ سال اخیر ‎ مالی است. فرهنگ انحطاط و نابودی است. 🔹فرهنگ دلالان و معامله گران انگلی است. 🔹فرهنگ تولید کنندگان بیماری و ‎ است. فرهنگ سوداگران مرگ است. 🔹‏این فرهنگ ‎، ‎، ‎ و سایر سلبریتی های غربزده و ‎ است. 🔹فرهنگ کسانی که هویت انسان را زیر سوآل برده اند. 🔹اگر این فرهنگ را قبول نداری، پس فرهنگ انسانی خود را احیاء کن، تا این فرهنگ نتواند وارد خانه و شهر و زندگی شما شود. 🔹‏اگر دیر بجنبی، دیر است! 🔹اگر امروز تماشا کنی، فردا فرزندان تو گرفتار آن خواهند شد. 🔹اگر هزینه آنرا امروز نپردازی، فردا دهها نسل تو باید هزینه سکوت تو را بدهد و تو ننگ و نفرین تاریخ و فرزندان خودت خواهی شد. 🔹وارد بحث و گفتگو و روشنگری شو. ساکت منشین! حامد صراف‌پور