eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
365 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
رئیسی: موظفیم برای بهبود معیشت مردم تلاش کنیم رئیس‌جمهور در نشست مشترک دولت و مجلس: 🔹همه موظفیم در راستای تحقق فرامین رهبری، با پرهیز از حاشیه‌سازی، برای بهبود معیشت مردم تلاش کنیم. 🔹همفکری دولت و مجلس برای طراحی ساز و کار ارتقای مشارکت مردم در عرصه‌های مختلف ضرورت دارد. 🔹نظارت مجلس ارزشمند است،‌ اما نباید شجاعت را از مدیران سلب کند. 🔹دولت موافقت خود با تشکیل وزارت بازرگانی را به مجلس اعلام کرد، اما برخی نمایندگان در کمیسیون‌های تخصصی با این موضوع مخالفت کرده و خواستار تشکیل سازمان بازرگانی شدند. 🔹 دولت به منظور همراهی با مجلس، با اصلاح نظر خود لایحه جدیدی به مجلس فرستاد که امیدواریم این موضوع به زودی در دستور کار مجلس قرار گرفته و تعیین تکلیف شود.
17.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱عیدتون مباااااارک 👌زهرا پسر آورده قرص قمر آورده... 🎙مولودی خوانی زیبای حاج محمود کریمی 🌸 علیه السلام مبارک🌸 @mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ... 🌱سلام بر تو ای مولای معصوم من، که بدون هیچ جرم و خطایی، از شّر دشمنان آواره بیابان ها شده ای! سلام بر تو و بر غربت و تنهایی ات! 📚زیارت امام زمان در روز جمعه_مفاتیح الجنان http://eitaa.com/mahdavieat
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات... 🔅تاامر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات... 🔸امام صادق علیه السلام؛ « هیچ عملی در روز جمعه، برتر از بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. » (الخصال ص۳۹۴) با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛ طبق قرار هر جمعه، داریم به نیت و امام زمان عجل الله، با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/plfga3 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖دعای روز شانزدهم http://eitaa.com/mahdavieat
هشدار حزب‌الله درباره تجاوز به مسجدالاقصی «هاشم صفی‌الدین» رئیس شورای اجرایی حزب‌الله لبنان: 🔹اقدام صهیونیست‌ها برای هدف قرار دادن مسجدالاقصی و تعدی به مقدسات ما، منطقه را به آتش خواهد کشید. 🔹صهیونیست‌ها بدانند که مسجدالاقصی تنها نیست و صدها میلیون مسلمان آماده جانفشانی برای آن هستند.
🔺توییت دیروز سیدحسن نصرالله : دست بریده اش هنوز به قاتل سیلی میزند شمشیر قدس ۲ در ساعات آینده ! 🗣سیدحسن نصرالله
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗 پارت۵٠ ناخداگاه پشت سر ماشین حرک کردم و شروع کردم به تعقیبشون... من محمدو خوب میشناسم... اون اصلا این جور آدمی نیست... محمد با همه فرق داره... من بهش شک ندارم بخدا... فقط نمیدونم چرا حالم اینجوری خراب شده... خدایا کمکم کن... کنار یه پارک ماشینو پارک کرد. اول محمد پیاده شد و بعدم اون دختره... بارون شدتش بیشتر شده بود... دختره از من قدس بلندتر بود... نهههههههلعنتی نرو باهاش زیر بارون قدم نزنمن حسرت اینو دارم کنار شوهرم زیر بارون قدم بزنم اون وقت الان اون دختره کنارشه سرمو گذاشتم روی فرمون ماشین و زار زدم... گریه کردم تا میتونستم.... خسته شده بودم از کل دنیا.... من اسلا به محمد شک ندارم... بهش اعتماد کامل دارم... ولی نسبت به این دختره حس بدی دارم... ذهنم برگشت به چند وقت پیش... به روز تولدش... سیزدهم مهر بود... خیلی دوس داشتم کنارش باشم ولی خب نمیشد... براش یه انگشتر عقیق گرفتم و پست کردم... اون شب تا صبح تلفنی حرف زدیم... اون شب بهم قول داد هیچ وقت تو زندگی بهم دروغ نگه... قول داد....حالا وقتشه که امتحان بشه... گوشیمو برداشتم و شمارشو گرفتم... داشتم نگاهش میکردم.... از دختره فاصله گرفت و جواب داد... محمد: سلام خانمم _سلام. کجایی؟ محمد: بازم خوبه جواب سلاممو دادی ها پارکم عزیزدلم _با کی رفتی پارک؟ محمد مکث کرد و بعد گفت: با حمزه اومدم. اون لحظه بود که کل دنیا رو سرم آوار شد... دروغ گفت... محمد به من دروغ گفت... خدایا باورم نمیشه... اشکام بی اختیار دوباره جاری شد... محمد: الووو فائزه کوشی _هیچی همینجام. کاردارم. یاعلی و دیگه منتظر نموندم اون خدافظی کنه و گوشی رو قطع کرد... چهار بار زنگ زد ولی جواب ندادم... یه پیام بهم داد *فائزه صدات از همون اول بغض داشت آخرشم که گریه شدی... سردم حرف میزدی باهام... تورو خدا با دل من اینجوری نکن... حالت خوب شد بزار زنگ بزنم صحبت کنیم خانومم. دوست دارم.یاعلی پیام و خوندم و شدت اشکام بیشتر شد... محمد یه چیزی به دختره گفت و داشت میرفت که دختره دویید دنبالش... یه چیزی رو از رو گوشیش نشون محمد داد... یهو گوشیم زنگ خورد... چقدر شماره آشنا بود... با صدای مر از بغض گفتم : الوووو یهو صدای خورد شدن توی گوشم پیچید. محمد گوشی دختره رو پرت کرد رو زمین.... نکنه زنگ زده بود من... چرا... این دختره کیه... محمد چرا اینجوری کرد... محمد و دختره سوار ماشین شدن و دوباره حرکت کردن.... با پشت دست اشکامو پاک کردم و راه افتادم دنبالشون.... حالم بد بود... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://eitaa.com/mahdavieat