#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله خوشوقت رحمة الله؛
🔸آدمی که زیاد گناه کرد،گناه برای او عادت میشود.دیگر راحت و خودکار دنبال گناه میرود چون عادی شده است فکر عاقبتش را هم نمیکند؛امام حسن عسکری فرمودند: "ترک العادة کالمُعجز"،این قدر سخت است.
🔸بنابراین اگر عملی مثل گناه تکرار پیدا کرد،کم کم عادی می شود و دیگر آدم بدون زحمت انجام می دهد این جلوی ورود به صراط مستقیم را میگیرد.
http://eitaa.com/mahdavieat
سلام امام زمانم ✋🌸
این عشقِ آتشین زِدلم پاڪ نمےشود
مجنون به غیر خانهی لیلا نمےشود
بالای تخت یوسف ڪنعان نوشتهاند
هریوسفے ڪه یوسفِ زهرا "س" نمےشود
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
آمریکا در مذاکره به دنبال چیست و بازی تحریم و مذاکره تا چه زمانی ادامه مییابد؟
آمریکا در مذاکره به دنبال همان چیزی است که از طریق تحریم به دنبال آن بود یعنی تضعیف کشور تحریم شونده (ایران) و نهایتا تغییر رفتار این کشور زیرا ایران در موضع انفعالی قرار دارد و در زمین آمریکا، بازی می کند. اتفاقی که این بازی آمریکا را تکمیل می کند، ترساندن مردم از شکست مذاکرات و ایجاد دوگانه «جنگ یا مذاکره» است.
همچنین بازی تحریم و مذاکره یا همان سیاست چماق و هویج آمریکا زمانی پایان می یابد که نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران برطرف شود و کارآمدی تحریم از بین برود؛ اتفاقی که درباره برخی تحریمها مثل تحریم واردات بنزین در اواخر دهه هشتاد رخ داد.
شرط لازم برای تحقق این موضوع که ایران به صورت جدی به دنبال خنثی سازی تحریمها نرود و کارآمدی ابزار تحریمی آمریکا حفظ شود، اقتصاد شرطی است و این نوع اقتصاد هم بدون فعالیت جریان تحریف در ایران ایجاد نمیشود. این جریان نمی خواهد در کشور این اجماع ایجاد شود که عبور از تحریم راهحل غیر اقتصادی ندارد.
👥 #نشست_بصیرتی #پرسش_و_پاسخ
http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷
📝#یادداشت | دروغ بزرگ و افشاگری رسانهها!
🍃🌹🍃
🔻دولت جنایتکار آمریکا همواره بیشترین موارد نقض حقوق بشر در جهان را داشته و امروزه میکوشد تا با بهرهگيري از امپراطوری رسانهای و تبلیغات گسترده، موضوع «حقوق بشر» را به ابزار و حربهای برای فشار به کشورهای مستقل مبدل سازد.
🔹نقش رسانههای غربی و صهیونیستی در جنایات متعدد امریکا در تمام کشورهای جهان روشن بوده و با تبلیغات رسانهای و استفاده از ابزار هنر، همواره خود را حافظ و مدافع حقوق بشر در دنیا معرفی کردهاند!
🔸با نگاهی به فرمایش مقام معظم رهبری در مورد حقوق بشر آمریکایی که فرمودند: « ادعای حقوق بشر آمریکا دروغ بزرگی است که باید افشا بشود... اینها علیه حقوق بشر اقدام می کنند، اما پرچم دفاع از حقوق بشر را دست میگیرند.... » می توان به این امر مهم رسید که بخش بزرگی از این مسئله باید توسط رسانهها برای مردم دنیا #تبیین، تحلیل و افشاگری شود.
🔺بنابراین حقوق بشر آمریکایی با این همه جنایت و ظلم و طغیان و خیانت، میتواند آئینهای برای انعکاس نفاق، دورویی و دروغگویی قدرتهای استکباری مدعی حقوق بشر و فرصتی برای افشاگری و نمایاندن چهره واقعی آمریکای جنایتکار باشد و تکلیف همه ما و رسانههاست که چهره واقعی امریکا را به نمایش بگذاریم و امّت جهان را با ظلمها، ستمگریها و جنایتهای آنان آشنا سازیم.
✍یونس باقرزاده
#روشنگری | #ثامن | #حقوق_بشر_آمریکایی
http://eitaa.com/mahdavieat
#سوال چرا آمریکا، ایران را تحریم میکند؟
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا حاکم بلامنازع منطقه خاورمیانه و فعال ترین دولت خارجی در صحنه سیاسی ایران بود و کشورمان هم به عنوان مهمترین و قوی ترین متحد استراتژیک آمریکا در خاورمیانه محسوب میگردید. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ضربه سهمگینی بر تسلط آمریکا بر منطقه خاورمیانه و ایران وارد نمود و آمریکا یک متحد بزرگ و مصرفکننده مهم تسلیحات آمریکایی و یک منبع صدور نفت به اسرائیل و یک مانع بزرگ تقویت شوروی را از دست داد و منافع حیاتی او در خلیج فارس در معرض خطر قرار گرفت. به همین دلیل، آمریکا با روی کار آمدن هر دولت مستقل در کشورهای دیگر از جمله ایران چه سکولار و چه دینی، مخالف بوده و است و آن را برخلاف منافع ملی خود می داند. در مجموع، استقلال طلبی ایران و از دست رفتن منافع منطقه ای آمریکا، پیگیری منافع ملی ایران به جای هضم شدن در منافع جهانی آمریکا و احیای بعد اجتماعی اسلام در جهان، سه دلیل اصلی دشمنی آمریکا با ایران و در نتیجه، تحریم شدن کشورمان توسط آمریکاست. توضیحات بیشتر درباره این موضوع را از اینجا ببینید.
👥 #نشست_بصیرتی #پرسش_و_پاسخ
http://eitaa.com/mahdavieat
83.mp3
6.42M
🇮🇷
🔊 #صدای_ثامن(۸۳) | حقوق بشر آمریکایی
🍃🌹🍃
🎙مهدی عزیزی
#ثامن | #حقوق_بشر_آمریکایی
http://eitaa.com/mahdavieat
1.27M
#نشست_صوتی 🔥
🔹موضوع : هفت درس بزرگ از هفتم تیر ۱۳۶۰ برای امروز و آینده انقلاب اسلامی
🔹کارشناس : دکتر یوسف روزبهانی
#جهاد_تبیین | #ثامن۲۳
http://eitaa.com/mahdavieat
🏴آجرک الله یا صاحب الزمان
▪️گوشهی حجره یکی بال و پرش می سوزد
نفس و حنجره و چشم تَرَش می سوزد...
▪️یک نفر نیست کمی آب بیارد؟ به خدا
پسر فاطمه دارد جگرش می سوزد...
✨باسلام و عرض تسلیت به مناسبت
شهادت مظلومانه امام جواد علیهالسلام خدمت شما همراهان مهدوی؛
🔸به مناسبت شهادت جانسوز #امام_جواد علیه السلام ختم صلواتی هدیه به ایشان و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان عجلالله برگزار خواهیم کرد،از شما بزرگواران خواهشمندیم که مثل همیشه با نفس های گرمتان همراهی بفرمایید.
ان شاءالله دعای حضرت جوادالائمه علیهالسلام راه گشای زندگیتان باشد.
لطفا تعداد صلواتهای خودتان را در ربات زیر وارد کنید👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/yci
با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
#اللهمعجللولیکالفرج
http://eitaa.com/mahdavieat
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂یعـقـوبها پیـراهـنت را دوست دارند
شاعرترین ها دیـدنت را دوست دارند...
🍂ای آن که از خـون تنت یاقـوت رویید
این خاک ها هُرم تنت را دوست دارند...
🍃 پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات🍃
http://eitaa.com/mahdavieat
🍃🌹🇮🇷🌹🍃
#یادداشت_کوتاه | روشنگری یک حرکت نرم افزاری است.
🍃🌹🍃
بزرگان می گویند : ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده ایم می توانیم هدایت کنیم.
یعنی هر چقدر فضای حاکم بر روحمان نورانی باشد می توانیم فضای اطرافمان را نورانی کنیم.
دلیل اینکه سخنان شهدا و اهل معرفت به خوبی بر صفحه ضمیرمان می نشیند همان نورانیت روحی آنان است.
شهدا از جنس نور بودند و نورانی حرف می زدند چون با وجود ولایت و تبعیت محض از ولی خدا ، نقطه ابهامی برای کسی باقی نمی ماند.
روشنگری در جامعه یک حرکت نرم افزاری است . اگر همه بنشینند تا دیگری بگوید ، ممکن است دیگران هم نگویند و دشمن ولی خدا را به مسلخ کربلا ببرد.
آن وقت متوجه شدن و گفتن ، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است چنانکه توابین در تاریخ اینگونه بودند.
در ایام شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی چند جمله ای نورانی از آن بزرگوار را مرور می کنیم و معطر می شویم:
۱- بگذارید مردم در برابر هر چیزی که بر خلاف موازین اسلامی می بینند حساس باقی بمانند.
۲- تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می دهم.
۳- اگر شما به حال مردم سودمند واقع شوید ، ماندنی خواهید بود.
۴- ما روزی به دست می آییم که شهید شویم.
خدایا ! به حرمت این شهیدان، حاضری ما را در کلاس انتظار ثبت بفرما .
✍ امراله عباسی- ناحیه درچه
http://eitaa.com/mahdavieat
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات...
🔅تاامر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
🔸امام صادق علیه السلام؛
« هیچ عملی در روز جمعه، برتر از #صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. »
(الخصال ص۳۹۴)
با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛
طبق قرار هر جمعه، #ختم_صلوات داریم به نیت #سلامتی و #تعجیلدرفرج امام زمان عجل الله،
با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید.
لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/tn460x
با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
#اللهمعجللولیکالفرج
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درساخلاق
کلیپ شماره (۵۳۴)
🎙 حجتالاسلام عالی
💢عهدی که خدا از بنی اسرائیل گرفت؟!
🔸کوتاه و شنیدنی👌
http://eitaa.com/mahdavieat
#یادداشت
🌐 حقوق بی بشر‼️
💢 ۶ الی ۱۲ تیرماه هفته حقوق بشر آمریکایی در ایران نامگذاری شده است.اماعلت این نامگذاری:
🔻۶تیر ماه۱۳۶۰:سوقصد به امام خامنه ای توسط گروهک تروریستی فرقان.
🔻۷تیر ماه۱۳۶۰: انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط گروهک تروریستی فرقان که منجر به شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ نفر از یارانش شد.
🔻 ۸تیر ماه۱۳۶۰: ترور محمدکچویی رییس زندان اوین توسط منافقین که منجر به شهادت ایشان شد.
🔻۱۱تیر ماه۱۳۶۱:به شهادت رساندن آیت الله صدوقی امام جمعه یزد توسط منافقین کوردل.
🔻۸تیر ماه۱۳۶۶:بمباران شیمیایی سردشت توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق که با شهادت ۱۱۰ نفر و مجروحیت بیش از پنج هزار نفر از مردم بی گناه همراه شد.
🔻۱۲تیر ماه۱۳۶۷:حمله موشکی ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایران که منجر به شهادت ۲۹۰ نفر مسافر، از جمله۶۶ کودک زیر ۱۲ سال ،۵۳ زن و ۴۶ نفر تبعه ی کشورهای خارجی شد.
🔷 این جنایات هولناک بخش کوچکی از کارنامه سیاه آمریکا علیه ملت ایران است.تاریخ آمریکا مجموعه ای کامل از جنایت علیه بشریت و حقوق بشر در کشورهای مستقل،آزاده و مردمی است.لذا مرور این جنایات سند قاطعی در برابر کسانی است که می خواهند آمریکا را دوست و خیرخواه مردم ایران معرفی کنند.
✅ امام خامنه ای فرمودند آنهایی که می خواهند چهره ی موجهی از آمریکا ارائه دهند، به ملت خیانت می کنند.کشور و ملت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد و عمق دشمنی را بفهمد.
#حقوقبشرآمریکایی
#جهادتبیین
🖌#مصطفی_علیجانزاده
http://eitaa.com/mahdavieat
#شنبه_های_نبوی
🌱خورشید و ماه بین دو دست تو دل خوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست...
🌱بعد از هزار سال دگر میشناسمت
وقتی که جای جای دلم رد پای توست...
#من_محمد_را_دوست_دارم
#نحنفداکیارسولالله
http://eitaa.com/mahdavieat
♨️ای گروه شیعیان مایه زینت ما باشید!!
🔸اینقدر که #امام_زمان (عجّل اللّه ) از گناهان و سهل انگاریهای ما رنج می برند از دیگران نمی رنجند!!
🔸یک نفر در خیابان هر کاری کند، به شما ربطی ندارد، انتظاری از او ندارید ناراحت هم نمیشوید، ولی اگر بچه شما عملی انجام داد که انتظار ندارید خیلی غصه میخورید!
چرا بچه من این عمل خطا را انجام داد؟! آبروی مرا برد!
یک بچه هر عملی انجام دهد همه میچرخند به پدرش نگاه میکنند.
🔸 لذا امام زمان میفرمایند: برای ما زینت باشید مایه خجالت و سرافکندگی ما نباشید.
🖋 حاج آقا زعفری زاده
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙حجت الاسلام مؤمنی
🔸 قلبی که مشغول به مولاست...
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🔹امام رضا علیه السلام*:
*🔸تبلیغ غدیر واجب است🔸*
*🟡ڪسی ڪه عید غدیر را گرامی بدارد خداوند خطاهای ڪوچک و بزرگ او را می بخشد واگر از دنیا برود در زمره شهدا خواهد شد*.*اقبال الاعمال۹/۴۶۴*📚
_مــن کـنـت مـولاه فـهـذا علی مولاه_💚🍃
http://eitaa.com/mahdavieat
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈بیست و ششم✨
بانگرانی پرسید:
_چی شده؟😨
گفتم:
_چیزی نیست.
حانیه رو بردم تو اتاقش.به مادرش گفتم:
_امشب تنهاش نذارید ولی حرفی هم بهش نگید.😊
خداحافظی کردم و رفتم بیرون...
امین هنوز تو حیاط بود.بلند شد ولی بازهم سرش پایین بود.گفتم:
_من هرکاری به نظرم لازم بود انجام دادم.
گفت:
_پس چرا حالش بدتر شده بود؟😥
-وقتی #واکسن میزنن،آدم #اول حالش بد میشه.به نظرم اگه حانیه بهتر نشه،دیگه نمیشه.خداحافظ.
درو بستم و سوار ماشین شدم...
چند بار حرفهام به حانیه رو مرور کردم.
#اون_حرفها_حرفهای_من_نبود.منکه خودم همینا برام سؤال بود.😟🤔
حرفهایی بود که #خدا روی زبونم جاری کرد وگرنه من کجا و این حرفها کجا؟
اون شب تو ✨نماز شب✨ برای حانیه خیلی دعاکردم.
فرداش به مادرش زنگ زدم و حال حانیه رو پرسیدم...
گفت فرقی نکرده...
روز بعدش میخواستم دوباره با مادرش تماس بگیرم و حالشو بپرسم ولی خجالت میکشیدم دوباره بگه فرقی نکرده.😒😥ولی براش دعا میکردم.
حانیه دختر شوخ طبعی بود...
هیچکس حتی طاقت سکوتشم نداشت، چه برسه به این حالش.حتی امتحانات پایان ترم هم شرکت نکرده بود.😔
روز بعد با محمد و مریم رفتیم گچ دستمو باز کنم.
تو راه برگشت بودیم که گوشیم زنگ خورد.امین بود.📲
نمیدونستم چکار کنم.پیش محمد نمیشد جواب بدم.محمد گفت:
_چرا جواب نمیدی؟منتظره.😊
گفتم:
_کی؟😟
-همونی که داره زنگ میزنه دیگه.منتظره جواب بدی.😉
گوشیم قطع شد...
محمد نگاهم کرد.بااخم و شوخی گفت:
_کی بود؟😀
-یکی از بچه های دانشگاه.😊
-اونوقت خانم دانشجو یا آقای دانشجو؟😁
باتعجب نگاهش کردم.یعنی صفحه گوشیمو دیده؟😟ضحی گفت:
_بابا بستنی میخوام.👧🏻🍦
-چشم دختر گلم.😊
جلوی یه بستنی فروشی نگه داشت و با ضحی پیاده شد...
دوباره گوشیم زنگ خورد،امین بود.نگاهی به مریم کردم.😊بالبخند نگاهم کرد و پیاده شد.گفتم:
_بفرمایید
-سلام خانم روشن.مزاحم شدم؟
-سلام،نه.حانیه حالش خوبه؟😒
-خداروشکر خیلی بهتره.تماس گرفتم ازتون تشکر کنم..😊من ازتون خواستم آرومش کنید ولی نمیدونم شما چکار کردید که حتی #راضی شده به رفتنم.👌
صداش خیلی خوشحال بود...
ازپشت تلفن هم میشد فهمید بال درآورده و تو ابرها سیر میکنه.🌷🕊
-خواهش میکنم نیازی به تشکر نیست.
-منکه نمیتونم لطفتون رو جبران کنم. امیدوارم #خدا براتون جبران کنه.👌
-متشکرم.گرچه انتظار تشکر هم نداشتم ولی اگه براتون ممکنه اونجا برای من هم دعا کنید.اگه امری نیست خداحافظ.😒
-حتما.عرضی نیست،خداحافظ😊
محمد بستنی رو گرفت جلوی صورتم و گفت:
_اگه زیاد بهش فکرکنی بستنی ت آب میشه.😁
لبخند زدم و بستنی رو گرفتم.به محمد گفتم:
_داداش شما دیگه سوریه نمیری؟🙂😒
بستنی برید تو گلوش😳😳
ادامه دارد....
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِيَاءِ...
🌱سلام بر آن مولایی که از آدم تا خاتم به او چشم دوخته اند.
سلام بر او و بر روزی که همه فرستادگان خدا در انتظار رسیدنش هستند.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
http://eitaa.com/mahdavieat
✨شما به مجلس دوستانه روشنگرانه مجازی دعوتید✨
🗒موضوع: حقوق بشر آمریکایی
🎙سخنران:کارشناس مسائل سیاسی جناب آقای اسماعیلی
⏰روز دوشنبه ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
🍃🌺حضور و همراهی شما عزیزان ،، موجب دلگرمی و افتخار ماست🌺🍃
📌سوالات خود را تا ساعت ۱۷به آدرس:
@bi_pelak99
ارسال کنید .
🌱با هم ،در کنار هم ، برای اعتلای کشورمان ...
#نشست_بصیرتی
#ثامن_23
http://eitaa.com/mahdavieat
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈بیست و هفتم✨
بستنی پرید تو گلوش و سرفه ش گرفت...😳😣
مریم دستمال کاغذی بهش داد و نگاهش کرد. محمد هم به مریم خیره👀👀 شده بود.
منم باتعجب نگاهشون میکردم.گفتم:
_چیزی شده؟!!😟
محمد سرشو انداخت پایین و با بستنی ش بازی میکرد.مریم همونجوری که به محمد نگاه میکرد،گفت:
_چیزی نیست زهراجان.ظاهرا داداشت قراره به همین زودیا بره.😢
صداش بغض داشت ولی نارضایتی تو صداش نبود.رو به محمد گفتم:
_آره داداش؟!!😢😟
محمد گفت:
_تو چی میگی این وسط؟ 😕اصلا برا چی یهو،بی مقدمه همچین سؤالی میپرسی؟😅
مریم گفت:
_چه اشکالی داره خب.بالاخره که باید میگفتی دیگه.تازه کارتو راحت کرده که.😒
بعد یه کم مکث گفت:
_کی میخوای بری؟🙁
محمد همونجوری که سرش پایین بود،گفت:
_ده روز دیگه.😔
با خودم گفتم پس احتمالا با امین باهم میرن... دلم هری ریخت...😥
نکنه محمد دیگه برنگرده.وای خدا! فکرشم نمیتونم بکنم.😣
یاد #حرفهام به حانیه افتادم.من اونقدر خودخواه هستم که #راضی بشم بخاطر من سعادت شهادت نصیب محمد نشه؟
نمیدونم..
شاید هم خودخواه باشم.به چهره ی محمد از پشت سر نگاه میکردم و آروم اشک میریختم.ضحی تا چشمش به من افتاد گفت:
_عمه چرا گریه میکنی؟!👧🏻☹️
محمد و مریم برگشتن سمت من.سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم.
محمد به ضحی گفت:
_شاید چون بستنی ش آب شده گریه میکنه.😁
نگاهی به ظرف بستنی تو دستم کردم،خنده م گرفت.😅
سرمو آوردم بالا.از توی آینه چشمهای اشکی محمد😢 رو که دیدم خنده م خشک شد.
گاهی به مریم نگاه میکرد و باشرمندگی لبخند میزد.😊مریم رو نمیدیدم که بفهمم چه حالی داره.😣
جلوی در خونه نگه داشت...
مامان شام دعوتشون کرده بود.یه نگاهی به مریم کرد،یه نگاهی به من،گفت:
_با این قیافه ها که نمیشه رفت تو،چکار کنیم؟😕🤔
مریم برگشت سمت من و باخنده گفت:
_به مامان میگیم بستنی زهرا آب شده بود،گریه کرد.ما هم بخاطرش گریه کردیم.😄
هرسه تامون خندیدیم.😁😃😄
محمد گفت:
_چطوره بگیم زهرا دلش برای گچ دستش تنگ شده؟😁
بازهم خندیم.😁😃😄
مریم گفت:
_یا بگیم از اینکه از این به بعد مجبوره کارهای خونه رو انجام بده،ناراحته.😄
بازهم خندیدیم...😁😃😄
همینجوری یکی مریم میگفت،یکی محمد و هی میخندیدیم.
مریم به من گفت:
_تو چرا ساکتی؟ قبلا یکی از این حرفها بهت میگفتیم سریع جواب میدادی.😄
گفتم:
_احتمالا نمکم تو گچ دستم بوده که تو بیمارستان جا گذاشتم.😃
بازهم خندیدیم.😂😁😄محمد گفت:
_بسه دیگه.برید پایین.دلم درد گرفت.
میخندیدیم...
ولی هرسه تامون تو دلمون غوغا بود... تو حیاط محمد تو گوشم گفت:
_پیش مامان و بابا به روی خودت نیاری ها.😊
با تکون سر گفتم باشه.😔
اون شب با شوخی های محمد گذشت.
هشت روز دیگه هم گذشت.من تمام مدت به فکر رفتن محمد و حال مریم و خودم و حانیه بودم.
شب محمد با یه دسته گل💐 اومد خونه ی ما؛تنها.مامان و بابا با دیدن محمد همه چیزو فهمیدن.
آخه محمد همیشه دو شب قبل از رفتنش با یه دسته گل تنها میومد خونه ی ما و به ما میگفت میخواد بره سوریه...💐😔
هربار من اونقدر حالم بد میشد که به مامان وبابام فکر نمیکردم.اون شب هم با اینکه حالم بد بود ولی به مامان و بابام دقت کردم.
بابا که همون موقع چند تا چین افتاد رو صورتش.فکرکنم چند تا دیگه از موهاشم سفید شد.😣
مامان تا چشمش به محمد و دسته گلش افتاد با حال زار و اشک چشم همونجا روی زمین نشست.😢😔ولی نه نارضایتی تو صورتشون بود و نه گله ای.
تازه اون شب فهمیدم چه پدر و مادر #صبور و #مقاومی دارم.
محمد هم وقتی حال مامان و بابا رو دید به نشانه ی شرمندگی دستی به پیشونیش کشید و بالبخند مثلا عرق شرمشو پاک کرد.😊✋
رفت پیش مامان،روی زمین نشست.دستشو بوسید و بالبخند دسته گل رو سمت مامان گرفت و گفت:
_بازهم پسرت دسته گل به آب داده.☺️
مامان هم فقط اشک میریخت😭 و به محمد نگاه میکرد.محمد گل رو روی زمین گذاشت و رفت پیش بابا.بابا به فرش نگاه میکرد.
محمد اول دستشو بوسید و بعد شونه شو.بعد بابغض گفت:
_حلالم کنید.من شما رو خیلی اذیت میکنم.دعا کنید دیگه دفعه ی آخر باشه و شما...😊☝️
ادامه دارد...
http://eitaa.com/mahdavieat
خادم الحسین:
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈بیست و هشتم✨
_حلالم کنید.من شما رو خیلی اذیت میکنم. دعا کنید دیگه دفعه ی آخر باشه و شما هم از دستم راحت بشید.😊☝️
من همونجا افتادم روی زمین و فقط اشکهام بود که جاری میشد...😣😭
بابا به محمد نگاه کرد،میخواست چیزی بگه که نگفت.محمد رو چند دقیقه درآغوش گرفت،بعد پیشونی و صورتشو بوسید😔😘 و رفت تو اتاق...
محمد سرشو انداخت پایین و آروم اشک میریخت.😢
چند دقیقه بعد اشکاشو پاک کرد،لبخندی زد و دوباره رفت پیش مامان نشست.😊
مامان فقط نگاهش میکرد ولی محمد به مامان نگاه نمیکرد،چشمهاش پایین بود و پر اشک.😢
نمیدونم چقدر طول کشید.هیچ کدوممون تکان نمیخوردیم.
جو خیلی سنگین بود.
#بایدکاری_میکردم.میدونستم کسی الان چایی نمیخوره ☕️☕️☕️☕️ولی رفتم چند تا چایی ریختم.نفس عمیقی کشیدم.اشکامو پاک کردم.لبخند زورکی زدم.
بسم الله گفتم و رفتم تو هال.باصدای بلند و بالبخند گفتم:
_بسه دیگه اشک ما رو درآوردین.بفرمایید چایی که چایی های زهرا خانوم خوردن داره ها.😃
محمد که منتظر فرصت بود،..
سریع بلند شد،لبخندی زد☺️ و سینی رو ازم گرفت.من و محمد روی مبل نشستیم.به محمد گفتم:
_داداش الان که خواستگاری نیست،سینی رو از من میگیری.🙁😃
محمد لبخند زد.باصدای بلند گفتم:
_آخ جون.😃👏
مامان سؤالی به من نگاه کرد.گفتم:
_وقتی محمد نیست خواستگار حق نداره بیاد.اگه خواستگار بیاد کی سینی چایی رو از من بگیره؟پس نباید خاستگار بیاد.باشه مامان خانوم؟😂😜
محمد خندید و گفت:
_راست میگه مامان.وگرنه همه چایی ها رو میریزه رو پسر مردم،آبرومون میره.😁
مثلا اخم کردم.گفت:
_خب راست میگم دیگه... منم به علامت قهر سرمو برگردوندم.☹️
مامان لبخند زد.گفتم:
_الهی قربون لبخند خوشگل مامان خوشگم بشم،باشه؟🤗☺️
مامان بابغض گفت:
_چی باشه؟😢
-اینکه خواستگار نیاد دیگه.☹️😁
لبخند مامان پر رنگ تر شد و گفت:
_تو هم خوب بلدی از آب گل آلود ماهی بگیری ها.😊
هرسه تامون خندیدیم...😁😃😄
مسخره بازی های من و محمد فضا رو عوض کرده بود.بعد مدتی محمد به ساعتش نگاه کرد.به مامان گفت:
_من دیگه باید برم.مریم و ضحی خونه منتظرن.😊✋
دوباره اشک چشمهای مامان جوشید.😢 محمد بغلش کرد و قربون صدقه ش رفت.بلند شد کتش رو پوشید و رفت تو اتاق با بابا خداحافظی کرد و رفت.
منم دنبالش رفتم توی حیاط...
وقتی متوجه من شد اومد نزدیکم و گفت:
_آفرین.داری بزرگ میشی.حواست به مامان و بابا باشه.😍😊
اشک تو چشمهام جمع شد و بابغض گفتم:
_تو نیستی کی حواسش به من باشه؟😢
لبخند زد و گفت:
_حقته.اگه پررو بازی در نمیاوردی الان سهیل💓 حواسش بهت بود.😁😜
مثلا اخم کردم و گفتم:
_برو ببینم.اصلا لازم نکرده حواست به من باشه.😢😬
رفت سمت در و گفت:
_اشتباه کردم.هنوز خیلی مونده بزرگ بشی.😁😝
خم شدم دمپایی مو👡 😬در بیارم که رفت بیرون و درو بست...
یهو ته دلم خالی شد...
همونجا نشستم.به در بسته نگاه میکردم و اشک میریختم.😭 چند دقیقه طول کشید تا ماشینش روشن شد و حرکت کرد.💨🚙
به حانیه فکرمیکردم.به عکس هایی که بهش نشون دادم...
به #اسلام که باید حفظ بشه.به حضرت #زینب(س)،به امام حسین(ع).متوجه گذر زمان نشدم.
وقتی به خودم اومدم یک ساعت به اذان صبح بود.✨🌌رفتم نماز شب خوندم. بعد نماز صبح سرسجاده گریه میکردم.
-زهرا! زهرا جان!..دخترم😊
-جانم
-چرا روی زمین خوابیدی؟پاشو ظهره.😕
-چشم،بیدارم....ساعت چنده؟😅
-ده
-ده؟!ده صبح؟!!! چرا زودتر بیدارم نکردین؟😱
-آخه دیشب اصلا نخوابیدی،چطور مگه؟کاری داشتی؟
-نه.اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.😅
-من میرم صبحانه تو آماده کنم.پاشو بیا
-چشم
سر سجاده م خوابم برده بود.سجاده مو مرتب کردم.
رفتم تو آشپزخونه...
ادامه دارد...
http://eitaa.com/mahdavieat