eitaa logo
| مَـہْـدَوٖیَّت |
1.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1هزار ویدیو
46 فایل
✍امام زمان`عج`: شیعیان ما بہ اندازهٔ آب خوردنی ما را نمےخواهند، اگر بخواهند،دعا مےڪنند و #فرج ما میرسد. «اَلْلّٰهُمَّ ‌عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ ‌الفَرَجْ» یعنے : ⛔گناه نکنیم⛔ 🍃کپے با『صلوات‌‌‌』 🍃 تبادل و تبلیغ نداریم🚫 👤خادم کانال↯ 🆔 @madare_sadat_135
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح تون مهدوی🌱:)
⁉️ واسه امام زمانت چی کار کردی؟ ⚠️ حواسمون باشه، حواستون باشه؛ من و شما مسئولیم؛ به خدا قسم باید جواب بدیم در مورد حق امامِ وقت؛ یعنی اون دنیا جلومونو می گیرن، می گن واسه امام زمانت چی کار کردی؟ 🔺-در مورد حق (عج) 🔺-حق مالیش که تو جیبمونه 🔺-حق زمانی که چقد وقت می ذاریم برای ایشون، برای شناخت ایشون، معرفت ایشون؟ 🔺-حقی که در مورد شیعیان امام داریم 🔺-ناظر بدونیم خدا رو بر خودمون ⁉️شیشه ی رفلکس دیدی؟ خدا می بینه؛ امام زمان می بینه؛ امیدش به من و توئه؛ مگه کل زمین ۷ میلیاردی چندتا شیعه داره؟ میبینه و میگه ای وای، اینم خراب کرد؟! این که قول داده بود؟ سبک زندگیتو درست کن؛ خدا داره می بینه...⚠️ " استاد علی اکبر " ❥| @mahdaviiat_313
دوستانتون رو به کانال دعوت کنین🌱
حلول بر منتظران ظهور مبارك🌿😊
من دوباره اومدم با 🤓📖 خیلی کتاب جذابی بود پیشنهاد میکنم بخونین✌️🏻☘ ❥| @mahdaviiat_313
پیشنهاد تون برای ۹ ربیع الاول سالروز آغاز امامت چیه؟! @ya_abalfazl133 ☝️ به این آیدی بفرستید🌹
🌙 شب اول ماه جان نثارے آقا و مولايمان اميرالمومنين علیه السلام و خوابیدن در بستر پیامبر(ﷺ) 📖 نزول آیه ۲۰۷ سوره بقره درشأن مولا: ✍«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» ❥| @mahdaviiat_313
آینده بشریت و ظهور حضرت مهدی'عج' 🔷🔹درباره آنچہ ڪہ بايد باشد ؛ شتاب نكنيد ، و آنچہ را ڪہ در آينده بايد بيايد دير مشماريد، چہ بسا ڪسی براے رسيدن چيزے شتاب مے كند ، وقتے بہ آن رسيد دوسٺ دارد، ڪہ اے ڪاش آن را نمی ديد... (📚 نهج البلاغه، فرازی ازخطبه ۱۵۰) پ ن : ✍اگر خود را براے ظهور امام زمان (عج ) آماده نکرده باشیم، چہ بسا بعد از ظهور؛از تمام (اللهم عجل لولیک الفرج) هایمان پشیمان شویم و آرزو ڪنیم ڪہ اے ڪاش اصلا حضرٺ ظهور نمے ڪرد!!! و نهج البلاغه، بهترین راه آمادگے براے ظهور و نقطہ اتصال و سنخیت با (عج) است!!! ❥| @mahdaviiat_313
📌آمادگی برای ظهور "سعی کنید وجودتان امام زمانی بشود. خانه دلتان را به نام بزنید. هیچ چیز جز خواسته امام زمان را به دلتان وارد نکنید. 👈مثل سربازی باشید که در پادگان، مدل لباس، مدل مو و مدل عملکردش باید طبق نظر فرمانده باشد. قبل از هر کار فکر کنید آیا این فکر، این عمل، این نحوه لباس پوشیدن مورد رضایت امام زمانم هست؟" [استاد اخلاق حاج آقا ] ❥| @mahdaviiat_313
Fadaeian_Fatemiye_Aval_98_Shab3_05.mp3
14.52M
دلتنگ 🥺 سرباز پادگان حرم... سیدالشهدای مدافعای حرم💔 ❥| @mahdaviiat_313
🌿 ||در زمان او درندگان با يکديگر سازش ميکنند، زمين گياهانش را خارج ميکند، آسمان برکاتش را فرو ميفرستد، گنج‌های نهفته در دل زمين برای او ظاهر ميشود. بين شرق و غرب عالم تحت سيطره ی او در می آيد. خوشا به سعادت کسيکه زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد.|| 📗يوم الخلاص/ ص374 ❥| @mahdaviiat_313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://harfeto.timefriend.net/16339747885297 حرفی،سخنی...!☝️☝️
چشم،ان شاء الله ممنون از مشارکت شما🌹
📌حرمت زائر هوا را به سینه میکشم اما در بازدم جانم بالا می آید. سینه ام تیر میکشد و پریشان از دردی مرموز به هق هق می افتم. با هر قطره اشک سوزش سینه ام بیشتر می شود. صدای زنم را می شنوم که طبیب را به داخل راهنمایی می کند، طبیب می خواهم چه کنم، وقتی هیچ درمانی برای دردم نیست، برای درد ناشناخته ام. لنگه در باز می شود وطبيب آرام جلو می آید: - به دادش برس طبيب، از این درد رهایش کن. چند روز است مانند مارگزیده ها به خود می پیچد، شوهرم مرد... خدایا... از گریه های هرشبش کلافه ام ، درد من یک طرف و بی قراری های او یک طرف. با دست اشاره میکنم تا از اتاق بیرون رود. - برو زن، برو بس است این همه زاری. اشک هایش را با سرآستین میچیند و گوشه چشمی حواله ام می کند، طبيب جلو می آید. - چه شده مرد؟ درد از کجاست؟ نگاهش می کنم، موهای خاکستری رنگش نشان از تجربه دارد، به امید مداوا دست می برم و پیراهن کرمی ام را کنار میزنم ، تکه پارچه ای روی زخم گذاشته ام، گوشه پارچه را به دست میگیرم، درد گردن کشی می کند و تمام جانم میلرزد، پارچه کنار می رود و نگاه متعجب طبیب خانه را روی سرم آوار می کند. دستش را جلو می آورد اما بدون لمس زخم دستش را پس میکشد. - این دیگر چیست ؟ ! تیر خورده ای ؟ این سیاهی نشانه چیست مرد؟ - من نمیدانم، چه میدانم. اصلا مگر تو طبیب نیستی، تیر غیب خورده، به ناگاه سیاه شد. شب سالم بودم و صبح که چشم باز کردم سینه ام می سوخت. اول سیاهی اندازه یک سکه بود اما بیشتر شد، بیشتر و بیشتر. مانند زالو خونم را مکید و زار و پریشانم کرد. حالا هم که اندازه کف دست شده و خانه ام را خراب کرده است و زندگی ام را تار. طبيب چشم از زخم میگیرد. از چشمانش می خوانم که چاره ای ندارد. مانند آدم های منگ سرش را فرو می برد در خورجین همراهش به دنبال دارو است تا دردم را خاموش کند و پولی بگیرد. او شبيه من است. مگر من برای به دست آوردن سکه ای بیشتر دست به این روزها نزدم؟ دراز می کشم و چشم می دوزم به سقف. طبيب درون هاون میکوبد و بوی خوشش در اتاق می پیچد.خدایا من چه کرده ام که این گونه مجازات می شوم؟ این درد تا کی ادامه دارد؟ کدام طبيب ، کدام مرهم می تواند درمانم باشد؟ طبیب دارو را آرام روی سینه ام مالد، خنکی روی پوستم میدود و به جانم نفوذ می کند. نیاز به پرسش نیست، می گوید: «نمی دانم علت درد چیست، تا علت را ندانم راهی برای درمانش پیدا نمی کنم. نه تیر خورده ای، نه ضربه ای ،نه در کودکی جراحتی داشته ای و نه غذایی سمی تناول کرده ای، مرض پوست هم نیست که اگر بود باید قسمتی دیگر از بدنت هم سیاه میشد. نمی دانم، فعلا مرهمی گذاشته ام تا کمی آرام بگیری .» حرفی نمی زنم، رمقی برای تشکر ندارم، زنم که پشت در ایستاده و تمام حرف ها را شنیده داخل می شود و شروع می کند به پرسیدن: چه می تواند باشد؟ چاره چیست؟ تا کی درمانش طول می کشد؟ مرهم چند ساعت آرامش میکند؟ طبيب جواب سوال هایش را با «خدا میداند و خیر است» میدهد. پلک هایم روی هم می افتند و سعی میکنم برای چند لحظه هم شده به لطف مرهم طبيب آرام بگیرم . اما صدایی آشنا مرا هوشیار می کند: «صاحبخانه، چه شده مرد؟ مرد بزرگ ما چرا از پا افتاده؟ بیماری یا خواب تو را با خود برده ؟!» صدا، صدای محمد جعفر نجفی است، هیچ انتظارش را نداشتم آن روزها به سراغم بیاید اما آمدنش مانند معجزه است. - بیا شیخ، بیا که بیدارم و محتاج محمدجعفر از بزرگان علم است، نفسش حق است و تقوایش زبانزد. هر وقت به سامرا می آید سراغم را می گیرد و دیداری تازه میکنیم. 🖇ادامه دارد... ❥| @mahdaviiat_313
_🌿_ ‏خدایا ! آنچنان‌زمین‌گیرم‌نکن‌که‌هنگام‌ظهورمولا توان برخاستن‌نداشته‌باشم💔✋🏻' ........... ❥| @mahdaviiat_313
📆 می‌دانی چرا غیبت این همه طول کشید؟چون تاریخ پُر است از آدم هایی که فکر می کنند یک دست صدا ندارد. همین دست‌ها اگر هم پیمان می‌شدند کار به اینجا نمی‌رسید. 🌿 اکنون اما فصل هم‌عهدی رسیده،بیا با امامِ خویش تجدید بیعت کنیم و بر عهد خود پایدار بمانیم شاید تمام شود این فِراق و تنهایی ❥| @mahdaviiat_313
🏴 همه دلخوشی ما این است... لااقل یک حســـن حــــرم دارد.... ❥| @mahdaviiat_313
اعضای محترم کانال؛لطفا یه هُل بدین بشیم ۱۰۰۰ نفر✋