eitaa logo
منتظران ظهور
307 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
20 فایل
خادمین کانال هماهنگی جهت تبادلات @mahdiadmin @mahdavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
مـــن بـــا تـــو ✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے :چهل ودوم وارد اتاق شدیم،سهیلے روے تخت دراز ڪشیدہ بود،پاش رو گچ گرفتہ بودن،آستین پیرهن آبے بیمارستان رو تا روے آرنج بالا زدہ بود،ساعدش رو گذاشتہ بود روے چشم ها و پیشونیش،فقط ریش هاے مرتب قهوہ ایش و لب و بینیش مشخص بود! حنانہ رفت بہ سمتش و آروم گفت:داداشے؟ حرڪتے نڪرد،مادرم سریع گفت:بیدارش نڪن دخترم! حنانہ دهنش رو جمع ڪرد و گفت:خالہ آخہ نمیدونید ڪہ همش میخوابہ یڪم بیدارے براش بد نیست! مادرم نشست روے تخت خالے ڪنار تخت سهیلے،آروم گفت:خیالت راحت ما اومدیم دیدن ایشون،تا بیدار نشن نمیریم! بہ تَبعیت از مادرم،ڪنارش روے تخت نشستم،مادرم پلاستیڪ رو بہ سمت حنانہ گرفت و گفت:عزیزم اینا رو بذار تو یخچال خنڪ بشن! حنانہ همونطور ڪہ پلاستیڪ رو از مادرم مے گرفت گفت:چرا زحمت ڪشیدید؟ پلاستیڪ رو گذاشت توے یخچال ڪوچیڪ گوشہ اتاق! خواست چیزے بگہ ڪہ صداے باز شدن دراومد،برگشتیم بہ سمت در! پسر لاغر اندام و قد بلندے وارد شد،انگار سهیلے هیفدہ هیجدہ سالہ شدہ بود و ریش نداشت! با دیدن ما سرش رو انداخت پایین و آروم سلام ڪرد! جوابش رو دادیم،آروم اومد بہ سمت حنانہ و گفت:اومدم پیش داداش بمونم،ڪارے داشتے جلوے درم! سر بہ زیر خداحافظے ڪرد و از اتاق خارج شد! حنانہ سرش رو تڪون داد و گفت:باورتون میشہ این خجالتے قُل من باشہ؟ با تعجب نگاهش ڪردم و گفتم:واقعا دوقلویید؟ سرش رو بہ نشونہ مثبت تڪون داد:آرہ ولے خب وجہ تشابهے بین مون نیست! انگشت اشارہ و شصتش رو چسبوند بهم و ادامہ داد:بگو سر سوزن من و این بشر شبیہ باشیم! مادرم گفت:خب همجنس نیستید،دختر و پسر خیلے باهم فرق دارن! با ذوق گفتم:خیلے باهم ڪل ڪل میڪنید نہ؟ حنانہ نوچے ڪرد:اصلا و ابدا!الان چطور بود خونہ ام اینطورہ! ابروهام رو دادم بالا:وا مگہ میشہ؟ حنانہ تڪیہ ش رو داد بہ تخت سهیلی:غرور ڪاذب و این حرفا ڪہ شنیدے؟ برادر من خجالت ڪاذب دارہ! بے اختیار گفتم:اصلا باورم نمیشہ!آخہ آقاے سهیلے اینطورے نیستن! با گفتن این حرف،سهیلے دستش رو از روے پیشونیش برداشت،چندبار چشم هاش رو باز و بستہ ڪرد و سرش رو برگردوند سمت من! با دیدن من چشم هاش رو ریز ڪرد،چشم هاش برق زد،برق آشنایے! چند لحظہ بعد چشم ها رو ڪامل باز ڪرد! با باز شدن چشم هاش سرم رو انداختم پایین،احساس عجیبے بهم دست داد! سرفہ اے ڪرد و با عجلہ خواست بنشینہ! حنانہ رفت بہ سمتش و ڪمڪ ڪرد. سرش رو برگردوند سمت مادرم و زل زد بہ دست هاش! با صداے خواب آلود و خش دار گفت:سلام خوش اومدید! سرش رو برگردوند سمت حنانه:چرا بیدارم نڪردے؟ حنانہ خواست جواب بدہ ڪہ مادرم زودتر گفت:سلام ما گفتیم بیدارتون نڪنن،حالتون خوبہ؟ سهیلے همونطور ڪہ موهاش رو با دست مرتب میڪرد گفت:ممنون شڪر خدا! معلوم بود مادرم براش غریبہ ست اما چیزے نگفت! حنانہ بہ من نگاہ ڪرد و گفت:راستے تو چرا با بچہ هاے دانشگاہ نیومدے؟ سهیلے جدے نگاهش ڪرد و گفت:حنانہ خانم ڪنجڪاوے نڪن! در عین جدے بودن مودب بود،نگفت فضولے نڪن! لبخندے زدم و گفتم:اتفاقا قرار بود بیام اما یہ ڪارے پیش اومد نشد،بابت تاخیر شرمندہ! خندیدم و ادامہ دادم:در عوض خانوادگے اومدیم! سهیلے لبخند ملایمے زد و گفت:عذرمیخوام حنانہ ست دیگہ،زود میجوشہ قانون فیزیڪو بهم زدہ! خندہ م گرفت،حنانہ بدون اینڪہ دلخور بشہ چادرش رو ڪمے ڪشید جلو و گفت:آق داداش خوبہ خودت ناراحت بودیا! سهیلے با چشم هاے گرد شدہ نگاهش ڪرد و لب هاش رو محڪم روے هم فشار داد! حنانہ بدون توجہ ادامہ داد:اون روز ڪہ بچہ هاے دانشگاہ اومدن سراغتو گرفتم امیرحسین با دلخورے گفت نمیدونم چرا نیومدہ!آقا رو با یہ من عسل هم نمیشد خورد! صورت سهیلے سرخ شد شرمگین گفت:حالم خوب نبود،حنانہ ست دیگہ میبرہ و میدوزہ! سرفہ اے ڪردم و با ناراحتے گفتم:حق داشتید خب،در قبال ڪارهاتون وظیفہ م بودہ! از روے تخت بلند شدم و چادرم رو مرتب ڪردم! _خدا سلامتے بدہ استاد! همونطور ڪہ بہ سمت در میرفتم رو بہ مادرم گفتم:مامان تا من با من حنانہ حرف میزنم شما هم ڪارتو بگو! حنانہ نگاهے بهمون انداخت و دنبالم اومد! سهیلے مستقیم نگاهم ڪرد،براے اولین بار،سرش رو تڪون داد و چیزے نگفت! از اتاق خارج شدم زیر لب گفتم:پر توقع! لابد میخواست بخاطرہ ڪمڪش همیشہ جلوش خم و راست بشم!__ دارد... 🍃🍃🍃💞💞💞💞🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم اللهم عجل لولیک الفرج 💚روزیکه رسد امید دلها از راه 👌در سینه ی کس نیست دگر ناله و آه ✊یا فاطمه(س ) آن روز همه می آییم ✨با مهدی(عج) تو مدینه إن شااللّه🙏 نذرگل نرجس صلوات 🙏التماس دعای فرج 🙏
منتظران ظهور
#ثروت_در_اسلام ۴ بخش چهارم استاد پناهیان: ⭕️ متاسفانه دین ما به جهان خوب معرّفی نشده. 💀و گرنه ای
5 یه سوال ساده از شما بزرگواران میپرسم؟ اگه مومنین برای کسب ثروت و تولید و کار بیشتر تلاش نکنن، اقتصاد جامعه دست کیا میفته؟ 💢💢💢
☢ خب معلومه! دست یه مشت دزد و کلاهبردر و آقازاده و رانتی و... دست سرمایه داران بی دین و بی خاصیت. درست سیاستمداران فاسد و خائن. 🚫 درواقع اون کسانی که مومنین رو به "قناعت ها و زهدهای غیر منطقی" دعوت میکنن دارن خیانت میکنن به جامعه... ⭕️ بعدش میبینی از چپ و راست به ما حمله میشه که چرا شما دارید از ثروت حرف میزنید؟ برید دنبال اخلاق و نماز و روزه! 😒
✅ بله خوبه، راضی بودن به رضای الهی درسته ولی درست ترش اینه: 🔷 ببینید مومن باید فوق العاده پولدار باشه و برای پول بیشتر تلاش کنه ولی اگه یه جایی میتونست یه شیطونی بکنه و پول بیشتری از راه شبهه ناک به دست بیاره، اونجا باید یه نهیب به خودش بزنه و بگه چه خبرته؟ باش! 🚫 نه اینکه یه نفر در اوج و بدبختی، خوابیده توی خونه بعد هی به خودش بگه قانع باش! این همون "قناعت شیطانی" هست....
✅💞 اهل بیت ما از این که بخشش های میلیونی به فقرا بکنن لذت میبردن 💖 خوششون می اومد که پولای فراوان به دیگران بخشش کنن. ⭕️ واقعا ماها اینطوری هستیم؟ اصلا انقدر پول داریم که چنین بخشش هایی کنیم؟☺️ ⭕️ چرا فقط بخش عباداتی مثل نماز و روزه و محرم و سینه زنی رو از اهل بیت یاد گرفتیم؟ مگه اینا جزو دین و سیره معصومین نیست؟😒 خب آیا اگه کسی فقیر باشه میتونه این بخش از دین رو عمل کنه؟ ⭕️ میتونه سفره های بزرگ برای اطعام مومنین بندازه؟
💢✔️ حالا به یه سوال خیلی و رایج جواب بدیم: 🔷 اگه ما در مورد ثروت صحبت کردیم و مومنین رفتن دنبال پول و خراب شدن چی؟ 👈 بذار تهش رو برات بگم! آدم هیچ وقت اینجوری نمیشه! کسی که "پست فطرت" باشه وقتی به ثروت برسه بی دین میشه😒 ✔️ ولی آدم وقتی به ثروت میرسه پاک تر میشه... نورانی تر میشه... اوج میگیره...🌷 ✅ حتی جالبه آدم شریف، وقتی فقیر هم بشه رابطش با خدا خوب خواهد موند...😊 🚫 اما کسی که پست فطرت باشه، وقتی دچار بشه کینه ای و عقده ای خواهد شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥در آخر الزمان ایمان نگهداشتن مثل آتش کف دست است.
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 موج سواری بر رنج 📹 تعریفی دقیق و متفاوت از انسانیت که به ما آرامش می‌دهد