فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به نیابت از رهبر عزیز امام خامنه ای عزیز هم زیارت کنید!
مهم مهم ... جهت فعالین مهدوی در اربعین... حتما گوش بدید و عمل کنید و منتشر کنید .... یا صاحب الزمان به انتظار ایستاده ایم .... اربعین را مهدوی می کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°
دو کلام حرف حساب
#شبکه1
#سید_مجید_بنی_فاطمه
عجب حرفی زد وسط برنامه زنده👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ليدی گاگا خواننده، ترانهسرا، آهنگساز و بازیگر مشهور آمريكايی که شرکت های مد و لباس برایش دست و پا می شکنند چند روز پیش با یک کت و شلوار گشاد مردانه بر روی سن رفت و از آزارهای جنسی و...
چرا اسلام که دم از حقوق محرومین میزنه، قانون بردهداری رو لغو نکرد؟ و خود اهل بیت هم برده و کنیز داشتن؟
جواب
برده داری در زمان ظهور اسلام فقط مختصّ مسلمانان نبود. بردهداری یک مساله رایجِ جهانی بوده و بهیچ وجه امکان لغو یکباره برده داری نه تنها ممکن نبوده، بلکه بسیار خطرناک بود. چون بردهها جمعیت زیادی رو تشکیل میدادن، اگر یکباره آزاد میشدن یا از گرسنگی میمردن یا دست به دزدی و جنایت میزدن و امنیت جامعه رو به خطر میانداختن.
کما اینکه در قرن هجدهم آبراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا قانون لغو بردهداری رو صادر کرد و برده ها زمستون تو سرما تو خیابونها یخ زدند و مردند. این کار احمقانه رو اسلام انجام نداد و برعکس با تدابیر بسیار عالی مساله برده داری رو مدیریت کرد
🔻تدبیر اول: لغو تدریجی بردهداری
اسلام بهمرور و با روشهای مختلف با بردهداری مبارزه کرد. مثلا
🔹اهل بیت دائما بردههاشون رو آزاد میکردند.
🔹فضیلت بسیاری برای آزاد کردن برده قائل شد. حتی آزاد کردن بنده رو یک معیار برای پاداش مسائل دیگر مطرح کرد.
🔹به بهانههای مختلف در احکام مختلف به آزاد کردن برده توصیه کرد. مثلا کفاره روزه آزاد کردن یک بنده است
🔹 قبل از اسلام ۲۳ روش برای گرفتن برده وجود داشت که اسلام فقط ۵ مورد اون رو قبول کرد و اون ۱۸ مورد رو بمرور حذف کرد. (ادامه درقسمت بعد)
#شبهات_دینی
#برده_داری ۱
🔻تدبیر دوم اسلام برای لغو برده داری:
بالابردن شخصیت بردهها و احترام به آنها
ارزش و شخصیت برده ها حتی از برخی حیوانات پایین تر بود. چرا که برخی اسبها اصل نسب داشتند و نژاد و پدر مادر اسبها مشخص بود ولی برده ها با اسم صاحبشون معرفی میشدند. مثلا "رستم غلام شمر" یا جَون غلام اباذر"
در این فضا که بردهها اصلا آدم به حساب نمیاومدن و صاحبانشون مثل حیوان با اونا برخورد میکردن اسلام دستور داد با بردهها مثل مردم عادی و حتی مثل خانواده خودتون برخورد کنید، و از غذای خودتون بهشون بدید. و هرچه خودتون میپوشید به آنها بپوشانید.
روزی امیرالمؤمنین با غلامش قنبر به بازار رفتن تا لباس بخرن. حضرت به فروشنده گفت دو تا لباس میخوایم جمعا بشه ۵ دینار. فروشند دوتا لباس آورد یکی بهتر از یکی دیگه بود. یکیش ۳ دینار بود و دیگری ۲ دینار. حضرت به قنبر گفت لباس بهتر رو تو بردار، قنبر شرمنده شد و گفت آقاجان شما حاکم هستید روی منبر میروید خطبه میخونید لباس بهتر رو شما بردارید، حضرت فرمود تو جوان هستی و من شرم دارم که لباس بهتر رو بردارم لباس ارزانتر رو برداشت که آستین بلندی داشت، فروشنده گفت اجازه بدید آستین رو بدم خیاط کوتاه کنه، حضرت شمشیرشون رو درآوردن و قسمت بلند آستین رو با شمشیر کوتاه کردن و به فروشنده گفتن: وقت نداریم.....
در اون فضا که غلامان و بردههای سیاه رو جزء آدمیزاد حساب نمیکردن امیرالمؤمنین اینگونه با غلامشون برخورد میکردن و شخصیت میدادن. بسیاری از فرماندههان پیامبر و امام علی در جنگها همین بردهها بودن و بسیاری از اونها هم به فیض شهادت رسیدند. مثلا قنبر غلام امیرالمومنین به دست حجاج ثقفی به شهادت رسید. و جَون غلام اباذر در کربلا به شهادت رسید. (ادامه در قسمت بعد)
#شبهات_دینی
#برده_داری ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پاسخ فنی، آماری و مستدل حسن عباسی به خائنین و نفوذیها
حالا معلوم میشود چرا باید امثال حسن عباسی به زندان بروند و صدایشان خفه شود!
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_سی_و_سوم
*ﺑﻪ ﺭﻭﺍیت زینب*
ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺩﺩﺭﮔﯿﺮﯾﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯿﺪﻩ . ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺩﯾﺸﺐ ﮔﻔﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﺿﯿﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﻭ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻡ . ﺍﻻﻥ ﻣﻮﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯿﺮﻡ ؟ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﻪ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻓﺎﻃﻤﻪ ؛ ﺑﺮﻡ ﺑﮕﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۷٫۸ ﺳﺎﻝ ﺳﻼﻡ . ﺍﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﯿﭙﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻭﻧﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﻻﻥ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﯾﮑﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺣﺠﺎﺑﻢ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﯾﮏ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺁﻧﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﺮﻡ .
_ ﻣﺎﺍﺍﺍﻣﺎﺍﺍﻥ . ﻣﺎﺍﺍﻣﺎﺍﺍﻥ . ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺎﻡ .
ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯽ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺗﻮﺍﻡ؟ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﯿﺎﯼ ﺑﭽﻪ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﮐﺮﺩ . ﺍﺟﺒﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯼ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺎﯼ .
_ ﻭﻟﯽ …
ﻣﺎﻣﺎﻥ :ﻭﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﺪﻡ ﻣﯿﺎﺩ ﺣﺮﻓﻤﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ . .
ﻫﻤﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﻭ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﭘﺎﮐﺘﯽ ﻣﺸﮑﯽ پوشیدم ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺭﮊ ﮐﻤﺮﻧﮓ ﺗﯿﭙﻢ ﺭﻭ ﺗﮑﻤﯿﻞ ﮐﺮﺩ .
ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﮐﺮﻡ ﺭﻧﮓ ﺧﻮﻧﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ . ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﭽﮕﯿﻢ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻣﺤﻮ ﻭ ﮔﻤﺮﻧﮓ ﻭﻟﯽ ﺑﺮﺍﻡ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪ ، ﻫﺌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﺮﻡ ، ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻫﻢ ﭘﺪﺭﺍﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ، ﻣﻮﻟﻮﺩﯼ ﻫﺎ ؛ ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﻮﺩﻥ ، ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﺍﻧﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ، ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻐﻞ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ . ﺁﺭﻭﻡ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﮐﺘﻔﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﺿﯿﻪ که ﺗﻮ ﭼﻬﺎﺭﭼﻮﺏ ﺩﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﻻﯼ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﻭ ﻣﻬﺮ ﺗﻮﺵ ﻣﻮﺝ ﻣﯿﺰﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ؛ ﺍﻻﻥ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺫﻭﻕ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﺮﻡ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﻢ ، ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﺿﯿﻪ ﺑﺮﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ .
ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ۷٫۸ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺍﯾﻦ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ۳ ﻃﺒﻘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺮﺳﺎﻝ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﻮﺩ .
ﯾﻪ ﺩﺭ ﮐﺮﮐﺮﻩ ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻮﺵ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ . ﺭﻭ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺣﺴﯿﻨﯿﺲ ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻢ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺳﻼﻡ ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :ﺁره
ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﻭﺭﻭﺩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﻨﻢ ﻓﻘﻂ ﻓﺮﺻﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﯾﻊ ﻭ ﮔﺬﺭﺍ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ . ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﻮﺳﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ . ﺍﺗﺎﻕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺣﺲ ﺧﺎﺻﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ ؛ ﺣﺴﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺁﺭﺍﻣﺶ .…
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﺑﺮﺍﻡ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻮﺩ ؛ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻭ ﺑﺎﻻﯼ ﺗﺨﺖ ﯾﻪ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﯿﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺗﻮﺵ ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺯﯾﺎﺭﺗﯽ ﺑﻮﺩ . ﻭ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭘﻮﺳﺘﺮ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﻭﺵ ﺑﺮﺍﻡ ﮔﻨﮓ ﻭ ﻧﺎﻣﻔﻬﻮﻡ ﺑﻮﺩ . ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺨﺖ یه ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﻭﻟﺶ ﻣﻔﺎﺗﯿﺢ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻃﺒﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺪﺱ ﺯﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺘﺎﺑﺎﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺎشن. ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺘﺎﺑﺨﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺰ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﺨﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ .
ﻓﺎﻃﻤﻪ :ﺧﻮﺏ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ .
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ . ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
_ ﭼﯿﻮ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﻨﻢ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ۱۰٫۱۱ ﺳﺎﻝ ﺭﻭ . ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ۱۰ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﺭﻭ ﺯﺩﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩ .
_ ﻫﻤﺸﻮ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﻣﻮ ﺑﻪ ﻣﻮ
_ ﺍﻭﻣﻤﻤﻢ . ﺧﺐ ﺍﻭﻝ ﺗﻮ ﺑﮕﻮ .
ﻓﺎﻃﻤﻪ : زینب ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺷﺪ ﺑﺎ ﭘﺮﯾﺪﻧﺶ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﻣﻦ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻖ ﻫﻖ ﮔﺮﯾﺶ .
_ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﭼﯽ ﺷﺪﯼ؟؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ :ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﯼ ﻧﺎﻣﺮﺩ ؟ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﯼ؟
ﺁﺭﻭﻡ ﺍﺯ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﺸﯿﺪﻣﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺳﺮﺵ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﺎﻻ . ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺑﺮﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﭼﻮﻧﺶ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ آﻭﺭﺩﻡ ﺑﺎﻻ .
_ ﻓﺎﻃﻤﻪ . ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟ ﺁﺭﻩ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ :ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ زینب ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺧﻮﻧﺘﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﯼ . ﮐﻠﯽ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ، ﻫﺮﺑﺎﺭ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﻋﻤﻮﺗﯽ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺑﯿﺮﻭﻧﯽ . ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺳﺮﺍﻏﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﮕﺮﻓﺘﯽ .
_ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﺸﻪ . ﺣﺎﻻ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ . ﺑﺎﺷﻪ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﺎ
_ ﭼﺸﺸﺸﻢ .
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﭼﺸﻤﺖ ﺑﯽ ﺑﻼ ﺁﺑﺠﯽ ﺟﻮﻧﻢ .
ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﺁﺑﺠﯽ؟؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : آﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ . ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ آﺑﺠﯿﻤﯽ .
_ آﻫﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﭼﯿﺰﺍ ﻣﯿﮕﯽ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :آﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ . ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ آﺑﺠﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯿﺪﻥ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ؟
_ ﺑﻠﯽ ﺑﻠﯽ . ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﮐﻤﯽ ﻣﺮﻭﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻭ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﺮﺩ . ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﯽ ﻣﯿﮑﺸﻤﺖ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﯿﺎﯼ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ.
#ادامه_دارد...
نویسنده :
#ح_سادات_کاظمی
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد رائفی پور
⬅️میزدنش میگفتن بگو مهدی کجاست؟
⬅️کلفت ترین پرونده در cia مربوط به امام زمانه
🎬سخنرانی کات شده
🔖نقد فیلم 2012 (جلسه1)
📆
منتظران ظهور
🌱 #نهال_ولایت 93 🌹 روایت هست که مرد باید سه تا کار انجام بده؛👇 🔶اول اینکه برای اینکه "رضایت خانومش"
🌱 #نهال_ولایت 95
💢خانوما یه ویژگی دارن؛ اونم توانایی نیش دار شدن زبونشونه! خانوم اگه یه ذره خودشو رها کنه، میتونه چنان نیشی به مرد بزنه که بدجور مرد رو بسوزونه....🔥
👈البته دلیلم داره؛چون خانوم توانایی بدنی نداره که دوتا کشیده بزنه ولی با اون زبون میتونه چنان نیشی بزنه که دردش از دوتا کشیده خیلی بیشتره...😊
📜 تو روایت گفته شده که خانوما وقتی بخوان نیش بزنن #مبالغه میکنن؛مثلا میگن: تو هیچ کاری برا من نکردی..🚫😒
اینکه تو روایت گفته شده زبونِ زن تلخه برا همینه!
🔸بعد میفرماید؛هر موقع خانومت تلخ زبونی کرد تو #سکوت کن...اگه جواب بدی و یکی به دو بکنی یعنی جدی گرفتی... ❎
✔️ این خانوم که جدی نمیگه ...تو فقط وایستا نگاهش کن...یکی دو ساعت دیگه میگه حالا من یه چیزی گفتم، جدی که نبود! ☺️
🌷 روایت داریم که خانوما بعضی وقتا از زبونشون، "تند و تیز" استفاده میکنن.مثلاً به بچش میگه الهی بمیری چرا اینکارو کردی...
😳😐
🔹بابا مرگ، به خاطر اینکه این ظرف رو انداخته زمین؟؟⁉️ میگه نه بابا یه چیزی گفتم عصبانی شدم☺️
✅ برا همینه که میگم اگه گاهی خانوما چیزی میگن و یا بد و بیراه میگن . آقایون از خانومشون به دل نگیرن
⚠️البته اینم بگم که خانوما هم دیگه تو کلامشون و زبانشون دقت کنن .سعی کنن بیشتر خودشون رو #کنترل کنن✔️
🌹در روایت داریم که اگه زن به مردش بگه من ازت خیری ندیدم ، خدا با اون زن قهر میکنه. اصلاً جرم بزرگیه...♨️
🔴مرد اگه به زن رحم نداشته باشه، بچه "اهل بیتی" در نمیاد... هزارتا هم سخنرانی بره گوش بده فایده ای نداره❌
💖❤️ مردها باید نسبت به زن ها رحم کنن، مهربون باشن، #محبت کنن و بچه ها این "رحم و مهربونی و محبت" رو ببینند👌
🔷 بچه باید بزرگواری بابا رو ببینه...باید ببینه اگه مادر بد زبونی کرد، بابا سکوت کرد و گذشت کرد ✅🌺
💞 مزه ی #امامت تو دل بچه باید بشینه
اگه کسی یه خانومِ خوبی داشته باشه باید خدارو شکر کنه و البته مادرهای بزرگوار حواستون رو خوب جمع کنید که عاقبت بچتون رو سیاه نکنید✔️
🌷✨ ان شاءالله لیاقت مادری فرمانده هان
لشگر آقا صاحب الزمان (عج) رو داشته باشید...
🏴
🌱 #نهال_ولایت 96
🔷اینکه خیلی ها اهمیت میدن به خانواده و مسائل پیرامون اون، تردیدی نیست. در روایات دیدیم پیامبر عزیز اسلام فرمودند: بعد از اسلام ، عزیزترین نهاد نزد خداوند " نهاد خانواده " است👌
🔴 ولی بنده باور نمیکنم همه اون کسانی که به خانواده اهمیت میدن،به عمق اهمیت خانوده پی برده باشن.
⁉️آیا همه مسئولین، قانونگذاران ، متفکرین و کارشناسانی که از زوایای مختلف علمی ، بر قانونگذاری تاثیر میذارن در حوزه و دانشگاه و ....به عمق #اهمیت_خانواده پی بردن ؟؟!!
⭕️ بنده نمیتونم بپذیرم چون هنوز تو جامعه ی ما قوانین و مقررات و قراردادها، نقص هایی دارن که این نقص ها لطمه های شدیدی به" نهاد خانواده " میزنن 💯✅
🔻هنوز فاصله داریم با اون چیزهایی که پیامبر(ص) فرمودند...
🔹حالا اگه به مسئولین کاری نداشته باشیم که البته باید کار داشته باشیم که یه وقت قوانینمون طبق خواسته #صهیونیست ها نباشه.
⛔️غیر از اون، شما فکر میکنید آیا "پدرها و مادرها" هر کدوم مجزا متوجه شدن که خانواده چه اهمیتی داره؟! فکر میکنید خانوما ، نهادی مثل خانواده رو اونجوری که باید و شاید متوجه شدند؟!
یعنی مادری که، ایستاده تو آشپزخونه و داره برا بچه هاش غذا درست میکنه🍛
این احساس رو میکنه که، به اندازه یه وزیر اهمیت داره؟احساس با عظمتی میکنه که نگه من نه سر پیازم نه ته پیاز. یه گوشه ای افتادم تو خونه...🚫
میدونه یه دونه بچه تربیت کردن، گاهی از اوقات چه تاثیری میتونه تو عالم داشته باشه👌👌👏✅
مگه قراره، چند نفر تو دنیا باشن که آقا امام زمان تشریف بیارن❓
وقتی میفرماید 313 تا. شما بفرمایید ما 313 تا خانوده ایده آل داریم که بچه ایده آل تربیت کنه؟
مگه میشه بچه ای در اون سطح، از یه خانواده درست در نیومده باشه❗️❗️❗️❗️
خب شما هم یکی از اونا بشو. رقم درشتی نیست که گم بشی این وسط✅
🔹از نظر معنوی، اهمیت خانواده رو متوجه شدیم؟!
💯حالا دنیایی هیچی، آخرت که خیلی بزرگتر و مهمتر از دنیاست. دنیایی که در آستانه ظهور هستیم و بشریت محتاج نسل پاکیه که ما تربیتش بکنیم، هم هیچی....
🌷ولی آخرت که خیلی اهمیتش بیشتره که میفرماید: کسی دوتا دختر بزرگ کنه و تربیت بکنه و تحویل جامعه بده، من #بهشت رو براش تضمین میکنم👌✔️
🔻حالا بنظرتون دخترداری کردن کار بی قیمتیه...؟ اصلا این قیمت ها رو متوجه شدیم؟!
🏴
➿✴️ #کلام_استاد ✴️➿
بسم الله الرحمن الرحیم
#راهپیمایی_ظهور
عجب بازگشتیست ...
مردم از نجف میرن سمت کجا ؟ کربلا ... درسته ؟
اونهایی که جنوبیترن ،از بصره میان نجف و از نجف میرن کربلا ...
میدونین نجف همون کوفهست دیگه ! نجف چسبیده به کوفه ست .
این بار مردم دارن از کوفه میرن به کربلا که یک بار دیگه اون واقعه تکرار نشه ...!
این یعنی راهپیمایی ظهور !!
مردم دارن از حرم یک امام دفاع میکنند ، پس صد البته از خود امام دفاع خواهند کرد !
ما هم میدونیم اونجا از سنگ و چوب و آهنه ... میفهمیم...
مردم از حرم اهل بیت امام در سوریه دفاع کردند ! فلذا قطعا اگر این امام هم ظهور کنه قول میدهند از اهل بیتش دفاع کنند ...
شیعه داره آزمونهای آخر رو پس میده !!
قربون امام حسین (ع) برم که اصلا همه چیش فرق میکنه ...
اصلا حسین جنس غمش فرق می کند !
" اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم "
#رائفی_پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پای رفتن ندارم، دل ماندن هم......
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 #کلیپ
📹 استاد پناهیان :
🅰 حواست به اشارهها هست؟
📌در مورد اربعین چی فکر میکنی؟ به نظرت واجبه؟
⭕️ اینا خیلی تلاش میکنن که هر طور شده سنگ بندازن در راه امام حسین
ولی واقعا بزرگ تر از اینا هم نابود شدن، اینا که چیزی نیستن.
ان شالله مردم ما با کار تشکیلاتی و شبکه سازی، اجازه نمیدن حتی یه نفر از این خونخوارها دوباره رای بیارن و اینطوری اذیت کنن.
🔴 طبیعیه وقتی مردم ما میان سربازان صهیونیست ها رو به عنوان مسئول انتخاب میکنن، از این اتفاقات هم زیاد می افته.
🔴 مسئولین غربگرا متاسفانه حتی عراقی ها رو هم حسابی آزار دادن.
🔵 یکی از دوستان میگفت که با مغازه دار عراقی صحبت میکردم امروز، میگفت آقای روحانی باسیاست های اقتصادی خودش، درامدهای ما رو هم تقریبا به صفر رسونده!
⭕️ سال های قبل مسافرین اربعین می اومدن و کلی خرید میکردن ولی امسال هیچ خبری نیست.
چون ناخواسته قیمت ها خیلی بالاست. مثلا یه نوشابه 8هزار تومنه!
خب طبیعتا کسی به این راحتی اونجا پول خرج نمیکنه.
🔴 مسئولین غربگرا مهم ترین عامل ناآرام کردن مردم ایران و عراق هستند!!!
😒
🔴 آیا میدانید اگر کسی بی #اجازه از شما #عکس یا #فیلم بگیره میتونید ازش شکایت کنید و مجازاتش #زندان و #جریمه مالیه؟!👆
اگر احیانا با #سلیطه های #علینژاد ی روبرو شدید که از #امربمعروف و واکنش و حساسیت بحق و #قانونی شما علیه هنجارشکنی ارزشهای جامعه #ایران فیلم میگیرند سریعا #دوربین درآورید و آنها را به #قانون بسپرید
#بیحجابی #حجاب #زن #هرزه #دوربین_ما_اسلحه_ما #دوربین_شما_هرزگی_شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_سی_و_چهارم
*ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ زینب*
_ ﻫﻮﻡ؟
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ :ﻫﻮﻡ ﻭ ..… ﺑﯽ ﺍﺩﺏ ﺑﮕﻮ ﺟﻮﻧﻢ .
_ ﯾﺎﺳﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﺎ . ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﯼ ﺁﺩﻣﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺗﻮﻗﻊ ﺟﻮﻧﻢ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ : ﺍﺯ ﮐﯽ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺳﺎﻋﺖ یازده و نیم صبحه ﺯﻭﺩﻩ؟ ﺯﻭﺩ ﺣﺎﺿﺮﺷﻮ ﺑﯿﺎم ﺩنبالت ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ .
_ ﮐﺠﺎ؟
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ :ﭘﻨﺞ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮﯾﺎ . ﺑﺎﯼ
ﻭﺍﯼ . ﺍﮔﻪ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﺴﺨﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ . ﺍﮔﺮﻡ ﻧﺮﻡ ﮐﻪ ..…
ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺑﺰﺍﺭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﻨﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﯿﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﻫﻮﺱ ﺑﺎﺯﻩ . ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ارزه ﮐﻨﻢ ﺑﺰﺍﺭﻡ ﻫﻤﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﻥ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ . ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﭼﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻢ .
ﺳﺮﯾﻊ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﻤﻮ ﺷﺴﺘﻢ ﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭ ﺭﻭﺳﺮﯾﻢ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﻡ ﺩﺭ . ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺠﻤﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺗﺮﻣﺰ ﮐﺮﺩ .
ﻧﺠﻤﻪ : ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ؟
_ ﭼﯽ؟
ﻧﺠﻤﻪ : ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯼ؟
_ ﺗﻮ شهر ﺷﻤﺎ آﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺣﺠﺎﺏ ﻣﯿﺸﻪ؟
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ :ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﭽﻪ ﺑﺴﯿﺠﯿﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺣﺠﺎﺏ ﺷﺪﻩ .
_ ﺑﺒﻨﺪ ﺑﺎﺑﺎ . ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻮﺩﻩ ؟
ﺷﻘﺎﯾﻖ : ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻻ .
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ ﺟﻠﻮ ﻭ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻫﻤﺸﻮﻥ ﺷﺎﻻﺷﻮﻥ ﮐﻼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺩﺍﺷﺘﻦ . ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺗﯿﭗ ﻗﺒﻠﯽ ﺧﻮﺩﻡ . ﻧﺸﺴﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻭ ﻧﺠﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ .
ﺷﻘﺎﯾﻖ : ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﺑﺘﻌﺮﯾﻒ .
_ ﭼﯿﺮﻭ؟
ﺷﻘﺎﯾﻖ : ﻗﻀﯿﻪ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺷﺪﻧﺘﻮ ﺩﯾﮕﻪ .
_ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺍﻣﻨﯿﺘﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ . ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﻬﻢ ﺗﯿﮑﻪ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻥ ، ﺑﻌﺪﺷﻢ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺣﺮﺍﺝ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ؟
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ :ﺍﯾﻨﺎ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯿﻪ ﻧﻪ؟
_ آﺭﻩ . ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻧﻪ . ﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺩﺭﺳﺘﻪ . ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﺣﺠﺎﺏ ﺩﻗﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﯾﻦ ، ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﻩ ﻫﻢ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻣﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺗﯿﮑﻪ ﺑﻨﺪﺍﺯﻥ .
ﻧﺠﻤﻪ : ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﻬﻤﻪ؟
_ ﻧﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﺠﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺎﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﺗﺸﻨﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻮﺩﻧﻪ . ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﮔﺸﺖ ﺑﻮﺩﻥ ، ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭽﯽ ، ﺟﻮﺍﺏ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﭼﯿﺠﻮﺭﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺑﺪﯾﺪ؟ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ .
ﺷﻘﺎﯾﻖ : ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﻓﻌﻼ
ﻧﺠﻤﻪ : ﻣﻮﺍﻓﻘﻢ
ﻧﺠﻤﻪ : ﺧﺐ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﭙﺮﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ .
ﻭﺍﺍﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺎﺭﮎ ﺁﺏ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺑﻮﺩﻡ . ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯾﻢ ﯾﮑﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﻧﮓ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺷﻬﻮﺕ ﻭ ﭼﺸﻤﮏ ﻫﺎ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ . ﯾﻪ ﺣﺲ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﺍﺯﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﺩ .…
ﻧﺠﻤﻪ :ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺸﯿﻨﯿﻢ ﺭﻭ ﺍﻭﻥ ﺻﻨﺪﻟﯿﺎ
_ ﺑﺮﯾﻢ
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ :ﺗﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﭘﺸﺖ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﻭﺍﯾﺴﺎ .
_ عه . ﯾﻪ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ ﭘﺎﺷﯿﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺎﺑﺎ . ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ .
ﺷﻘﺎﯾﻖ :ﺿﺪﺣﺎﻝ . ﭼﺘﻪ ﺗﻮ؟ ﺗﺎﺯﻩ ﺩﻭﺳﺎﻋﺖ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ .
_ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎ . ﻫﯽ ﻋﮑﺲ ﻋﮑﺲ ﻋﮑﺲ .
ﯾﺎﺳﻤﯿﻦ : ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﻢ .
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ ﮔﻮﺷﯽ ﻣﺘﻮﻗﻔﻢ ﮐﺮﺩ .
ﺩﯾﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﺷﯽ؛ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ؛ ﻭﻟﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻟﺐ ﻫﺎﻡ ﮐﺮﺩ .
_ ﺟﻮﻧﻢ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ . ﺧﻮﺑﯽ؟؟؟
_ ﻣﺮﺳﯽ ﺗﻮ ﺧﻮﺑﯽ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ . ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯿﺖ .
زینب ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﮐﻼﺱ ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﯿﺎﯼ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ؟
_ ﮐﻼﺱ ﭼﯽ؟
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﺑﺒﯿﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﺑﺴﯿﺠﻪ . ﮐﻼﺱ ﺧﻮﺑﯿﻪ .
_ ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ . ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ . ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪﺍ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺰﺍﺭﯾﻢ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﭘﺎﺭﮐﯽ ﺟﺎﯾﯽ .
ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﺑﺎﺷﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ . ﻓﻌﻼ .…
_ ﺑﺎﯼ
_ ﯾﺎﻋﻠﯽ …
#ادامه_دارد...
نویسنده :
#ح_سادات_کاظمی
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
رزمایش قبل از قیام
این روزها هیچ خبری جزء خبر از زائران اربعین جذاب و لذت بخش نیست!
لشکر مولایمان امام عصر (عج) منتقم خون امام حسین علیه السلام در حال رزمایش بزرگ علیه جبهه باطل و آماده قیام و محو کردن و نابودی باطل است !
#رزمایش_قبل_از_قیام
منتظران ظهور
🌱 #نهال_ولایت 96 🔷اینکه خیلی ها اهمیت میدن به خانواده و مسائل پیرامون اون، تردیدی نیست. در روایات د
🌱 #نهال_ولایت 97
🚫نباید فقط از کلمه ی خانواده موفق، استفاده کنیم و بگیم خانواده موفق چگونه است...
چرا؟
👈چون پشت این کلمه در ظاهر خوب، خیلی چیزهای بد نهفته است...
🔹باید بگیم یک "خانواده معنوی" چگونه است؟
🌺اعضای خانواده بنا دارن که در اِزای تعامل با همدیگه "راهِ بهشت" رو برای هم هموار بکنن👌
تو خونه میتونن بهشت رو تهیه بکنند ولی تو کوچه ،بازار و بیرون که نمیتونن❌
⁉️ چرا بگیم خانواده ی معنوی!!؟؟
[ یه مقدار بالاتر صحبت کنیم☺️ ]
⭕️👈معنویتی که با چاشنی"ولایت" همراه نباشه، معنویت کاذبه ، خودش یه #فریب دیگه هست...
( بریم سراغ کلمات اصیل )
🔹یه #خانواده_ولایی چطور خانواده ای هست؟
🔸من که تصور نمیکنم موضوع خانواده، حتی بین خانواده های خوب ما اونطوری که باید و شاید جا افتاده باشه...
🔴 یه بابا یا یه مامان راحت میتونه عصبانی بشه تو خونه و یه اخلاقی از خودش نشون بده که رفتار خوبی نباشه 😤
ولی اگه بدونه، این رفتارش داره بچشو " ضد امام زمان " میکنه👇
← حتما خودشو کنترل میکنه
← حتما متفاوت میشه ✔️
💢 پدر و مادر ممکنه از دست هم ناراحت بشن و همدیگر رو نبخشن،
👈 اونوقت اگه بهشون بگی،این بچه ممکنه از رفتار شما آسیب ببینه مخصوصاً اگه خانواده شما مذهبی باشه، این بچه میشه "ضد دین"، "ضد امام زمان"↓
{ اونوقت همدیگه رو راحت میبخشن }
🏴