منتظران ظهور
#ملاقات_با_خدا 1 💕 فراتر از هدفِ دنیایی 💕 🔰اگرچه یکی از اهدافِ مهم مبارزه با هوای نفس، بهتر زندگ
ابتدای درس ملاقات با خدا
بزرگوارانی که میخواهند از اول مطالعه کنند میتونند استفاده کنند🌺
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 بعضیا فکر میکنن #برجام اولین رابطه ما با آمریکا بعد از انقلاب بود!
بخشی از مستند #هاشمی_زنده_است که نشون میده ما قبلا بد عهدی دیگری از طرف آمریکا در دولت #هاشمی_رفسنجانی داشتیم!!
🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃
⭕️پاسخ کارگردان فیلم قلاده های طلا به تشکر رهبری و تخریب بعضی ها ...
🔻امشب (نهم دی ماه ۹۷ ساعت بيست سى دقيقه) از بيت حضرت #رهبرى با بنده تماس گرفتند و پيام ايشان را به اطلاع بنده رساندند، حضرت آقا فرمودند ديشب مجددا فيلم شما را از شبكه افق ديدم آفرين آفرين آفرین؛ دست شما درد نكند از قول من به بازيگران سلام برسانيد·
🔻يك مقام آگاه در واجا هم پيامى داده كه ما بوديم كه نمى گذاشتيم قلاده هاى طلا پخش بشه! اين فيلم مشحون از تهمتهاى ناروا به سربازان گمنام امام زمان (عج) است، از نظر صاحب اين قلم، ۹۸ درصد بچههاى واجا گل هستند...
🔻ولى چند نفرى هم بدجورى دائم شِكَرك میزنند براى فتنهگرها و سعى دارند براى من نقطه ضعفى درست كنند و آنرا بزرگ كنند تا اماننامه ليبراليسم را امضا كنم و مثل خيلى از همكاران، بى خيالِ مبارزه با لكه هاى سياه در پهنه نورانى و خورشيدفامِ جمهورى اسلامى شوم و بى آبرو در لاك خود فرو روم.
🔻اگر بند بند استخوانهايم را جدا سازند و اگر سرم را بالاى دار ببرند، اگر زنده زنده در آتش بسوزانندم، هرگز امان نامه ليبراليسم را امضا نمى كنم و دست از انديشه هاى نورانى امام خمينى (س) و جانشين خلفش حضرت سيد على روحى فدا بر نمیدارم.
goo.gl/d۵tMZk
💬 ابوالقاسم طالبی (کارگردان قلاده های طلا)
Panahian-Clip-KoodakZibayeDaroon-64k.mp3
2.25M
🎵مراقب کودک زیبای درونت باش!
🔻بیایید کودکی خودمان را حفظ کنیم ..
#کلیپ_صوتی
مـــن بـــا تـــو
✍بـہ قــلـــم لــیــلـــے ســلـطــانـــے
#قــســمــت:سوم
بعد از خوردن ناهار با عاطفہ ظرف ها رو جمع ڪردیم و شستیم.
مادرم براے دیدن جهاز و ڪمڪ رفت خونہ ے عاطفہ اینا.
عطیہ خواهر بزرگتر عاطفہ چهار سال از ما بزرگتر بود و نزدیڪ دو هفتہ دیگہ مراسم عروسیش
برگزار میشد.
چند روز بود خانوادہ ے عاطفہ مشغول تدارڪ جهاز و مراسم بودن.
با عاطفہ روے مبل نشستہ بودیم و تلویزیون تماشا ڪردیم.
عاطفہ دستش رو زیر چونہ ش گذاشتہ بود و بے حوصلہ بہ صفحہ ے تلویزیون چشم دوختہ بود.
من هم چهار زانو روے مبل نشستہ بودم،گاهے بہ تلویزیون نگاہ میڪردم گاهے بہ عاطفہ.
فیلم سینمایے جالبے نبود.
نمیدونم چرا آخر هفتہ ها بہ جاے اینڪہ برنامہ هاے تلویزیون جذاب تر باشہ ڪسل ڪنندہ تر بود!
ماهوارہ هم نداشتیم.
نفسم رو بیرون دادم و دوبارہ نگاهم رو بہ صفحہ ے تلویزیون دوختم.
عاطفہ گفت:چقد مسخرہ س!
حرفش رو تایید ڪردم:اوهوم!
دستش رو از زیر چونہ ش برداشت و گفت:بیا بریم بیرون!
با تعجب نگاهش ڪردم و گفتم:مثلا مهمون دارید!
نگاهش رو بہ پاهاش دوخت و گفت:حوصلہ شلوغے ندارم!
مردد گفتم:نڪنہ بخاطرہ رفتن عطیہ ناراحتے؟
بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ جواب داد:واااا! چرا ناراحت باشم؟
_چون تنها میشے!
دوبارہ بہ تلویزیون چشم دوخت و گفت:امین چیہ پس!
مطمئن شدم از رفتن عطیہ ناراحتہ!
با اینڪہ خواهر نداشتم ولے درڪش میڪردم.
با شهریار خیلے صمیمے بودم،براے همدیگہ هم خواهر بودیم هم برادر!
خودم رو بہ عاطفہ نزدیڪتر ڪردم و دستم رو دور شونہ ش حلقہ ڪردم.
_پس من چے ام خل؟مگہ منم آبجیت نیستم؟
بہ صورتم زل زد و با لبخندے ڪہ سعے داشت پنهونش ڪنہ گفت:ابراز احساساتتو بخورم!
صورتش رو برگردوند و ڪشیدہ ادامہ داد:لووووووس!
دستم رو از دور شونہ ش برداشتم و گفتم:اصلا بہ تو محبت نیومدہ!
خواست چیزے بگہ ڪہ صداے زنگ در اجازہ نداد.
از روے مبل بلند شدم و بہ سمت آیفون رفتم.
گوشے آیفون رو برداشتم و گفتم:بلہ؟!
صداے پدرم پیچید:منم.
دڪمہ ے آیفون رو زدم و گوشے رو سر جاش گذاشتم.
رو بہ عاطفہ گفتم:بابامہ!
عاطفہ سریع بلند شد و شالش رو سر ڪرد.
صداے بستہ شدن در حیاط اومد.
عاطفہ چادرش رو هم سر ڪرد.
پدرم وارد خونہ شد عاطفہ با صداے بلند گفت:سلام عمو!
پدرم با لبخند بہ عاطفہ نگاہ ڪرد،همونطور ڪہ ڪت قهوہ اے رنگش رو در مے آورد گفت:سلام
دخترم،خوبے؟
_ممنون عمو جون.
بہ سمت پدرم رفتم و ڪتش رو از دستش گرفتم.
بعد از سلام ڪردن از پدرم پرسیدم:راستے شهریار ڪو؟
پدرم در حالے ڪہ بہ سمت آشپزخونہ مے رفت گفت:دوستاش زنگ زدن رفت.
رو بہ عاطفہ گفتم:من برم بہ بابا ناهار بدم.
عاطفہ سرش رو تڪون داد و چیزے نگفت.
وارد آشپزخونہ شدم،پدرم خودش داشت غذا میڪشید.
سریع گفتم:ا ا ا ...داشتم مے اومدم!
پدرم پشت میز نشست و گفت:برید خونہ ے عاطفہ اینا،مامانت میخواست بیاد صداتون ڪنہ منو دید گفت
بهتون بگم.
نگاهے بہ پدرم انداختم و باشہ اے گفتم.
همومنطور ڪہ از آشپزخونہ بیرون میرفتم گفتم:عاطفہ! باید بریم خونہ ے شما!
بہ سمت پلہ ها رفتم،دوون دوون از پلہ ها بالا رفتم و وارد اتاق شدم.
نگاهے بہ ساعت گرد روے میز ڪہ چهار بعد از ظهر رو نشون میداد انداختم و بہ سمت ڪمد رفتم.
در ڪمد رو باز ڪردم،یہ لباس خوب میخواستم!
#ادامه دارد...
🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃
عصر ظهور:
#عبد_بودن 1
رابطه تقوا و "عبد بودن"
🔶 بعد از اینکه پذیرفتیم که از بعضی علاقه های خودمون باید بگذریم ، این سوال مهم پیش میاد که دقیقاً از کدوم یک از علاقه هامون باید بگذریم؟!
✅ ببینید هدفِ اصلی ما "رسیدن به خداوند متعال" هست. در این مسیر باید بعضی از علاقه های خودمون رو کنار بذاریم.
اینجا هست که خداوند متعال میفرماید: عزیزدلم تو باید طوری از علاقه های خودت بگذری که اثری از "مَن" خودت باقی نمونه👌
⭕️ اگر قرار باشه تو هر طوری که دلت میخواد مبارزه با نفس کنی #قدرتمند نمیشی ، بزرگ نمیشی....
🚸 اگه قرار باشه که خودت برنامه مبارزه با نفست رو بریزی ، هنوز "مَن" تو باقی مونده ؛
🔴👈 و چون خودش برنامه ریزی کرده ، هوای نفست بزرگتر و قوی تر میشه. 👿👹
🚫" اگه خود ما برنامه ریزی کنیم، منِ ما تورّم پیدا میکنه...."
🔷 دیدید وقتی یه پدر میخواد پسرش رو برای نماز بیدار کنه، صداش میکنه و بعد پسره میگه :باشه خودم بیدار میشم!
⚠️چی؟ خودم؟! میدونید این حرف معناش چیه؟؟ یعنی میخواد " منِ " خودش رو تا دقیقه نود نگه داره!! 😒
🌷✔️ نه عزیزم قشنگیش به اینه که الان بلند بشی! الان بهت #دستور دادن...
💢 آقا اگه الان بلند بشم خیلی خودم رو کُشتم!من چرا باید خودم رو بُکُشم؟!😤
🔸عزیزم داستان همینه دیگه☺️💖
همش حرف سرِ همین موضوعه. اصلاً تو چرا میخوای با هوای نفست مبارزه کنی؟⁉️
-- آهان! بله چشم
❇️ توی این وضعیت به این نتیجه میرسیم که "باید خودِ خداوند متعال #برنامه رو بهمون بده"
🌺💞 و خداوند مهربان هم " برنامه مبارزه با نفسِ ما رو با بیانِ دستوراتی در مورد حلال و حرام شروع میفرماید. "
#عبد_بودن 2
🌷✅ خدا میفرماید حالا که قرار شد من دستور بدم و تو گوش بدی تا در جهنمِ حسرتِ خودت نسوزی ، "باید عبدِ ذلیلِ من بشی".
— خدایا کوتاه بیا ! یعنی برده بشم؟ برده که هیچی نداره برای خودش!❗️🙄
🌹بله دیگه ؛ قرار شد تو علاقه هات رو بزنی "تا دلت هیچی غیر از من رو نخواد" .هیچ منیّتی برات باقی نمونه دیگه....👌
* من همین اول اسمش رو میذاریم روت
— چی؟
👥🌏 ای اهل عالم! ایشون میخواد "برده من" بشه💖
— خدایا نمیشه حالا با هم تقسیم وظایف کنیم!! یه کمی "مَن" بگم یه کمی شما؟😢
🔶 نه دیگه عزیز دلم! همچین چیزی نداریم....
— خدایا ممکنه نتونم گاهی دستورت رو گوش بدم؟!
🌷 اشکالی نداره. هر موقع نتونستی بگو غلط کردم . من میبخشم... 💖
✔️ "نگو نتونستم، بلکه بگو غلط کردم!"
#توبه کن.
"من سخت نمیگیرم"
و تا آخرین لحظات عمرت بهت فرصت میدم.❤️
✅ "ولی وقتی که دیگه عبدِ من شدی ، هر جا به حرف من نه گفتی باید بگی غلط کردم".
— باشه چشم 😌💖
🌺 بعد خدا میفرماید : زیاد استغفار کن....
➖ دین یعنی "هر لحظه من باید یکی از دوست داشتنی هام رو کنار بذارم با مدیریتِ پروردگار عالم" ؟؟
💞 بله #دین یعنی همین....👆
📔 وقتی از آیت الله بهجت می پرسیدن که آقا ما یه کتابی برای سیر و سلوک میخوایم، میفرمودن همین "رساله های عملیه...."
🍒
🔴 ریچارد هاس: اروپا به هم ریخته و خطر قطعی است.
✍ این روزها وقتی که به تظاهرات علیه جنبش سرمایه داری در فرانسه ، بلژیک ، صربستان ، بلغارستان ، اتریش ، مجارستان ، ایتالیا و ... مینگریم ناخودآگاه طبع بلند و بینش بی نظیر امام عزیزمان خامنه ای را می ستاییم که پس از فروکش جنبش وال استریت نوید شعله ور شدن دوباره خشم ملت ها علیه فراماسونهای سرمایه داری غرب را میداد.
✍ از کودکی وقتی روایات مربوط به ظهور امام زمان عج برایمان میخواندند به این فکر میکردیم مگر میشود که همه دنیا به ستوه آیند و اعتراض کنند و خواهان اصلاح کلی امور شوند. این روزها با دیدن اعتراضات ملتهای غربی که غرق در رفاه بودند و هربار دامنه ملتهای معترض به فساد موجود در زمین بیشتر میشود دلمان سخت گرم میشود که روز موعود چقدر نزدیک است.
#اخرالزمـــــــــــان