eitaa logo
مهدوی زادگان
364 دنبال‌کننده
188 عکس
57 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 پذیرش شکست و سناریوی تشدید خشونت ✍ داود مهدوی زادگان ✔️ پمپئو وزیر خارجه پیشین آمریکا در همایش فرقه تبهکار مجاهدین خلق در آمریکا گفته: من می‌خواهم با به‌رسمیت شناختن رئیس‌جمهور منتخب مریم رجوی شروع کنم! ✔️ وقاحت چنین جسارتی از ناحیه دولتمردان آمریکایی آنچنان آشکار است که برای توضیح آن نیاز به استدلال ندارد. آن کسانی هم که متوجه قبح و گستاخی این مساله نیستند، در واقع تجاهل می کنند و تا خود نخواهند کسی نمی تواند آنها را از تجاهل خارج کند. به هر روی، نفس این سخن ارزش توجه ذاتی ندارد بلکه ارزش آن از جهت دلالتی است که بر پاره ای از مسایل می تواند داشته باشد. چون آمریکایی ها کمتر اینطور صریح گستاخی می کنند مگر آنکه امر مهمی را مقصود کرده باشند. لذا مهم است که بدانیم این سخن غیر دموکراتیک و مداخله جویانه وزیر خارجه پیشین آمریکا بر چه امر سیاسی دلالت دارد. ✔️ فی الواقع، سخن پمپئو بعد فروکش کردن اغتشاشات سه ماه اخیر در ایران بوده است. آمریکایی ها به کمک پروپاگاندای رسانه شان در این مدت تلاش گسترده ای را برای استمرار و شعله تر کردن آتش آشوب های خیابانی تا براندازی نظام اسلامی به راه انداختند و حتی دولت مردان این کشور استعماری از اغتشاشگران آشکارا حمایت کردند. بیانیه مشترک دو سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی هم حکایت از این دارد که استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی از خیلی پیش تر ها تدارک فتنه 401 را دیده بودند. با وصف این، پروژه براندازی دشمن ملت علیرغم اجرای حجم سنگینی از خشونت و ارعاب با شکست و نا کامی سنگینی مواجه شده است. ✔️ اذعان به این شکست سیاسی از سوی استکبار و جریان برانداز و جریانات داخلی همسو با آنان به تدریج در حال ابراز و اعلان شدن است. چنانکه یک نمونه از اینگونه اذعان کردن ها همین سخن پمپئو است. جدای از واقعیت رفتار مداخله جویانه وزیر خارجه پیشین آمریکا، اما مگر این جنبش خشونت طلب به پیروزی رسیده که ایشان بر اساس خوی استکباری برای کشوری مستقل حاکم دست نشانده تعیین و انتخاب می کند؟! می گویند طرف را به ده راه نمی دادند، سراغ کدخدا را می گرفت. اینگونه سخن گفتن از سر کاستن اثر سر افکندگی ناشی از شکست سیاسی دولت آمریکا است. به همین خاطر گفته پمپئو دلالت آشکار بر پذیرش شکست فتنه 401 دارد. اینکه چنین شکستی چه خسارت ها و پیامدهای سنگینی برای آمریکا و جریان برانداز به بار آورده پرسش مهمی است که باید در جای دیگر به آن پرداخت. لکن مهم آن است که بدانیم دشمن ملت چه سناریوهایی را برای وضعیت پسا فتنه 401 تدارک می بیند. به نظر می رسد که گفته پمپئو دلالت بر یکی از آن سناریوها دارد. ✔️ گروهک منافقین از جمله جریانات سیاسی افراطی خشونت طلبِ هرج و مرج خواه وطن فروشی است که دامان نا پاکش آلوده به خون مردم بی گناه ایران است. این گروهک خون ریز در طول سال های پس از انقلاب اسلامی بیش از 17 هزار نفر انسان بی گناه را ترور و شکنجه کرده است. اینکه مقام آمریکایی می گوید من مریم رجوی را انتخاب کردم، بیان استعاری از انتخاب سناریوی تشدید خشونت در وضعیت پسا فتنه 401 توسط منافقین است. چون به زعم دشمن ملت، گروهک تروریستی مجاهدین خلق بهترین گزینه برای تحقق سناریوی تشدید خشونت در ایران است. اکنون به نظر می رسد که استکبار جهانی در وضعیت پیش آمده به راه حل تشدید خشونت و تروریسم دولتی بیش از پیش می اندیشد. پیش تر هم مقامات بلند پایه آمریکایی تصریح کرده اند در راه مقابله با نظام اسلامی تمام گزینه ها را روی میز دارند. 1 دی 1401 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 لایه های مطالعاتی فتنه 401 داود مهدوی زادگان 🔸 فتنه 401 علاوه بر اینکه متضمن حوادث تلخ و جانکاهی بود، حامل حقایق سیاسی و اجتماعی و معرفتی زیادی است که نباید گذاشت این واقعه همراه با درس ها و عبرت های آن به محاق رود و مبنایی برای اصلاح کنش‌گری های سیاسی و اجتماعی و درک دشمن ملت قرار نگیرد. بویژه که از این پس همه عوامل رسانه ای جریانات ضد انقلاب و برانداز در تولید آگاهی کاذب ( جابجایی مقام شهید و جلاد ) بیش از پیش تلاش خواهند کرد. از این رو، باید در راستای ضرورت " جهاد تبیین " همواره ساحت های مختلف این موضوع را مورد کنکاش و روشنگری قرار دهیم. 🔹 پرسش های مطالعاتی پیرامون فتنه 401 یک دست و هم سطح نیستند. چون این مساله چندین لایه مطالعاتی را در بر می گیرد. در اینجا، لا اقل، سه لایه مطالعاتی را می توان بر شمرد: 1⃣ لایه مطالعاتی داده ها برخورداری جامع و مکفی از داده های اکتسابی مربوط به واقعه یا رویداد برای فهم و درک صادق از آن ضرورت دارد. اگر چه تولید کنندگان آگاهی کاذب هیچ التزامی به اکتساب داده های دقیق عینی ندارند. بلکه آنان چنین داده‌هایی را مخلّ مقاصد خود می دانند. جریان متعهد و انقلابی خود را ملزم به کسب داده های درست و دقیق می داند. 2⃣ لایه مطالعات تحلیلی پردازش و تحلیل داده ها از جهت بررسی سطح روابط و نسبت مادی و معنوی میان آنها و نیز فهم زوایای آشکار و پنهان رویداد- در اینجا، فتنه 401 - اهمیت زیادی دارد. از این طریق، دلایل چرایی و چگونگی و فرآيند وقوع رویداد روشن تر می گردد. تحلیل داده ها بازگو کننده اقدامات بعدی یا کاستی ها و نواقص عملی امر است. 3⃣ لایه مطالعات نظریه پردازانه کلیت واقعه یا رویداد در چارچوب های نظری تفسیر و تبیین می شود. این چارچوب ها می تواند معرفتی، تاریخی، جامعه شناختی، روان شناختی، هویتی و تمدنی باشد. این سطح از مطالعه رویداد که عمیق ترین لایه مطالعاتی رویداد است، غایات عقلانی و غیر عقلانی و جایگاه و کارکردهای مورد نظر و نیز نسبت آن با دیگر رویدادهای همسو و غیر همسو را معلوم می کند. همچنین مطالعه نظری واقعه از جهت آینده پژوهی و فهم فرآیند ها و سناریوهای پیش رو کمک بسزایی می کند. 🔸اگر درباره میزان پراکندگی مطالعات در این سه لایه پرسش شود، به نظر می رسد که بیشترین حجم کار مربوط به لایه اول ( شناسایی، اطلاع رسانی داده ها ) بوده است. در این سطح به شدت با جنگ روایت ها مواجه هستیم. نیروهای انقلابی علیرغم نا برابری امکانات خیلی خوب توانستند پروپاگاندای رسانه ای ضد انقلاب و نظام سلطه جهانی را زمین گیر و خنثی کنند. اما کار در سطح دوم و بویژه در سطح لایه سوم که جنبه نخبگانی آن خیلی بیشتر است، از هر دو سو کمتر بوده است. به نظر می رسد که اپوزیسیون داخلی و خارجی رغبت چندانی به لایه های دوم و سوم ندارد. چون آنان در این دو سطح، بخصوص در سطح نظریه پردازانه، حرف جدی برای گفتن ندارند. 🔹 اگرچه نویسندگان اقتدارگرای اصلاحات سعی کرده اند خلأ مطالعه لایه دوم را جبران کنند. اما در مقابل، میدان و مجال کار برای نیروهای انقلابی و جریان های همسو در دو لایه دوم و سوم بسیار بیشتر است. آنان در این دو عرصه مطالعاتی حرف های زیادی برای گفتن دارند. بلکه گفتار آنان در سطح نظریه پردازی بدون رقیب است. چون اغلب نظریه های سکولار قادر به پشتیبانی فکری از کنش اغتشاشگران را ندارند. برای مثال، چگونه نظریه ملی گرایی می تواند از خواسته های تجزیه طلبانه اغتشاشگران دفاع کند. از آنجا که نویسندگان اپوزیسیون در لایه تئوریک مجبور به نفی بسیاری از اعمال و گفتار آشوب طلبان خیابانی می شوند، آنان مایل به ورود در لایه سوم از مطالعه فتنه 401 نیستند. برخلاف جریان انقلابی و همسو با آن که در عرصه تحلیل و نظریه پردازی بلا منازع است. جمعه 2 دی 1401 👇👇👇 @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جرعه‌ای از زلال قرآن 📖سوره یونس آیه ۱۰۷ 💠 وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ 💠 و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه،) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمی‌سازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد می‌رساند؛ و او غفور و رحیم است *کانال تلاوت روزانه قرآن همراه با حدیث @Anteshar_rozanEghoran1
🔴لایه های مطالعاتی فتنه ۱۴۰۱ ✍دکتر داود مهدوی زادگان فتنه 1401 علاوه‌بر اینکه متضمن حوادث تلخ و جانکاهی بود، حامل حقایق سیاسی و اجتماعی و معرفتی زیادی است که نباید گذاشت این واقعه همراه با درس‌ها و عبرت‌های آن به محاق رود و مبنایی برای اصلاح کنشگری‌های سیاسی و اجتماعی و درک دشمن ملت قرار نگیرد. به‌ویژه که از این پس همه عوامل رسانه‌ای جریانات ضدانقلاب و برانداز در تولید آگاهی کاذب(جابه‌جایی مقام شهید و جلاد) بیش از پیش تلاش خواهند کرد. از این‌رو، باید در راستای ضرورت «جهاد تبیین» همواره ساحت‌های مختلف این موضوع را مورد کنکاش و روشنگری قرار دهیم. * پرسش‌های مطالعاتی درپیرامون فتنه 1401 یکدست و همسطح نیستند. چون این مسئله چندین لایه مطالعاتی را در بر می‌گیرد. در اینجا، لااقل، سه ‌لایه مطالعاتی را می‌توان برشمرد: ⭕️متن کامل در زیر https://kayhan.ir/fa/news/256537
18.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... یکمی حرف بزن علی نمیره... حرف رفتن نزن علی میمیره... اینم یکی دیگه از کارهای بی‌نظیر مهدی رسولی هستش
🔰 فاطمه زهرا سلام الله علیها حجت قرآن کریم و اسلام سیاسی است ✍ داود مهدوی زادگان 🔸 قرآن کریم در سوره ممتحنه ( آیه 12 ) فرهنگ عمومی حاکم بر زن عرب جاهلی را توضیح داده است. فرهنگ زنان در عرب جاهلی را به استثنای موارد اندکی، مبتلا و الوده به شرک و سرقت و زنا و فرزند کشی و بهتان و افتراء و عصیان در معروف است . لذا قرآن کریم خطاب به نبی خاتم صلی الله علیه و آله می فرماید وقتی زنان مومنه برای بیعت با تو می آیند، باید آنان با تو بر ترک این اوصاف زن جاهلی بیعت کنند: " يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ ۙ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ". 🔸 بطور طبیعی، زن عرب جاهلی که با چنین فرهنگ منحطی خو گرفته است و اکنون ایمان آورده و از او خواسته شده که آن فرهنگ شوم جاهلی را کنار بگذارد، انتظار دارد که بداند باید زن با ایمان متصف به چه اوصاف جایگزینی شود. لذا قرآن کریم این پرسش را بدون پاسخ نگذاشته می فرماید زنان مومنه متصف به همان اوصافی هستند که مردان با ایمان موصوف به آن صفات هستند؛ یعنی زنان با ایمان کسانی هستند که همچون مردان با خدا مطیع فرمان خدا، راستگو، صابر و شکیبا، خاشع، انفاق کننده، روزه دار، پاکدامن، بسیار یاد کننده خدا هستند: " إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا" ( اﻷحزاب : 35 ). 🔸 قرآن کریم برای آنکه به زنان عرب جاهلی نشان دهد که اتصاف شان به اوصاف ایمانی امر ممکنی است، دو مثال تاریخی از زنان با ایمان را یاد می کند؛ یعنی همسر فرعون و مریم دختر عمران. جالب اینجا است که قرآن کریم این دو الگوی تاریخی از زنان مؤمنه را برای مردان مومن هم آورده است: " وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ " ( التحريم :11 - 12 ). 🔸 اما خداوند تبارک و تعالی تنها به یادآوری نمونه های تاریخی از زنان مؤمنه بسنده نکرده است بلکه نمونه ای عینی از زن مؤمنه ی عفیفه را برای وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله اعطا فرموده تا برای زنان عرب جاهلی جای هیچ عذر و بهانه ای باقی نماند که بیعت با رسول الله بر پایه صفات ایمانی امر نا ممکنی است. و آن نمونه وجود مقدس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که از او در قرآن کریم به کوثر یاد شده است: " إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ؛ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ؛ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" ( الكوثر :1 - 3 ). 🔸 بر این اساس، حضرت فاطمه علیهاالسلام همانند دو الگوی تاریخی از زنان مؤمنه، حجت و مستند عینی قرآن کریم است. آن حضرت دریای کوثری از اوصاف زن با ایمان است که به رسول خدا اعطاء شده است. ❗️این روزها که جامعه مسلمان ایرانی مبتلا به فتنه ای سوزان و جانکاه شده است، شاهد آن بودیم که اهل فتنه و آشوب با شعار " زن، زندگی، آزادی" در کف خیابان ظاهر شده است. لکن تا کنون در مدت سه ماه خشونت ورزی، از آنان دیده نشده که مراد و الگوی شان از زن مطلوب در این شعار اعتراضی چیست و چه توضیح روشن برای آن دارند. 🔸 طبیعی است که ملت مسلمان که با الگوی قرآنی انس و الفتی دارند، اصلا خوش ندارند آنچه که از گفتار و کردار زنان اغتشاشگر در کف خیابان را مشاهده کردند به مثابه شرح و توضیح الگوی زن مطلوب در شعار اعتراضی آنها تلقی کنند. و هنوز این پرسش برای ملت ایران پا بر جاست که دقیقا مراد معترضان از زن و الگوی مطلوب شان چیست. در حالی که اسلام سیاسی و ولایی از همان آغاز انقلاب اسلامی تا به امروز، صریح و آشکار توضیح داده که الگوی مطلوب در معرفی شخصیت زن همانا بانوی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها است. سوم جمادی الثانی 1444/ ششم دی ماه 1401 👇👇👇 @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر شهدای گمنام در برخی روستاهای کشور 🎴به کانال بپیوندید 👇 http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
🔰 مساله سانسور رسانه ای اغتشاش داود مهدوی زادگان گرچه آتش خیابانی فتنه 401 رو به خاموشی گراییده است، اما آتش رسانه ای فتنه در داخل و خارج کشور همچنان باقی است. تردیدی نیست که رسانه های کاغذی و مجازی همسو با فتنه افکار عمومی را آماج تحلیل و تفسیر هایی قرار می دهند که آکنده از تولید آگاهی کاذب خواهد بود. پس، باید چنین تولیدی را رصد کرد و ناروایی و ناراستی های آن را برای افکار عمومی معلوم کنیم. نکته مهم این است که چهره اغتشاش خیابانی کاملا عریان و صریح و بی پروا بود و هرگز سعی نمی کرد چیزی را مخفی کند. اما رسانه همسو و حامی سعی می کند این عریانی و بی پروایی در گفتار و عمل اغتشاشگر را سرپوش نهاده و کتمان کند. ادبیات آنها را از وجه صراحت به وجه استعاری و کنایه ای تبدیل خواهد کرد و بعضاً ادبیاتی برای آن خلق می کند. چون در غیر این صورت، قادر به حمایت و همدلی با فتنه گران نخواهند بود. از این رو، خیلی مهم است که بدانیم رسانه حامی اغتشاش چگونه چنین آگاهی کاذبی را تولید می کند. با چه ترفند و تزویری خشونت عریان اغتشاشگران را سرپوش گذاشته آنها را به مثابه کنش گرانی اتو کشیده و سر به زیر معرفی خواهد کرد. گرچه مهم ترین مشکله رسانه های حامی در سانسور چهره عریان اغتشاشات اخیر همان رسانه های انقلابی هستند؛ لکن مشکل دیگر آنها هم مسلکان آن ور آبی است که خود را ملزم به چنین سانسور و کتمان کاری نمی دانند. از این رو، در آینده شاهد نزاع زرگری میان دو رسانه همسو و حامی داخلی و خارجی در نحوه پوشش رسانه ای فتنه 401 خواهیم بود. 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 سکولارهای حوزوی و شائبه های شرک آلود داود مهدوی زادگان 🔹 جماعتی از حوزویان با انگیزه حفظ دین و دینداری در حوزه جامعه و سیاست، داعیه جدایی دین از سیاست را تبلیغ می کنند. به زعم آنان دین بویژه در حوزه سیاست فراتر از گزاره‌های اخلاقی پیام دیگری ندارد و در امر حکمرانی فاقد اوامر و احکام سیاسی است. اینان در راستای توجیه دیدگاه خود تلاش زیادی می کنند تا دیدگاه بزرگانی از حوزه علمیه را با خود هم داستان و هم نظر جلوه دهند. حتی به آنان دیدگاه مخالفت با تاسیس حکومت در عصر غیبت را نسبت می دهند. بعضاً هم پا را از این عقیده فراتر گذاشته از حکمرانی عرفی دفاع کرده آن را مطلوب ترین شکل حکومت در عصر غیبت می دانند. به همین خاطر می توان از آنان با عنوان عرفی گرایان یا سکولارهای حوزوی یاد کرد. 🔹 در اینجا قصد نقد و ارزیابی دیدگاه عرفی گرایانه این دسته از روحانیون حوزه را نداریم. اجمالاً به همین اندازه بسنده می کنیم که این دیدگاه، لا اقل در اندیشه امامیه، هیچ جایگاه و وجاهت علمی ندارد و نمی توان آن را مستند به گزاره ها و محکمات کتاب و سنت توجیه کرد. حتی ديدگاه بزرگانی از علمای حوزه مانند مرحوم علامه شعرانی مبنی بر نفی حکمرانی در عصر غیبت از باب نفی حکومت سلاطین جور است و ناظر بر حکمرانی ولی فقیه نیست. بلکه مقصود در این گفتار پرسش از ماهیت کنش‌گری سیاسی این جماعت حوزوی معتقد به جدایی دین از سیاست است. 🔹 چنانکه همگان شاهد و ناظر هستند جماعت عرفی گرای حوزوی حضور پر رنگی در عرصه سیاست دارند و به حسب عقیده جدایی دین از سیاست عموما با مواضع جریانات مخالف حکومت اسلامی همزبان و همداستان هستند. چنانکه در فتنه های سیاسی سال های اخیر، از جمله فتنه 401 مشارکت جدی داشته‌اند و حتی در نامه های ارسالی به مراجع دینی خواهان دخالت و نفی حکمرانی دینی از سوی آنها بودند. لذا پرسش اساسی این است که با عقیده مندی به جدایی دین از سیاست، آیا می توان مشارکت سیاسی این جماعت عرفی گرای حوزوی را دینی تلقی کرد؟ اگر دین از سیاست جدا است؛ چگونه می توان گفت کنش گری سیاسی آنان مبنای دینی دارد؟ چگونه می توان استنادات آنان به گزاره های دینی در نفی حکومت اسلامی یا حتی حکومت عرفی را تایید کرد؟! 🔹 حقیقت آن است که بر مبنای تفکیک قلمرو دین و دیانت از سیاست، کنش‌گری و مشارکت سیاسی عرفی گرایان حوزوی ارزش و اصالت دینی و اسلامی ندارد. هرگز نمی توان گفتار و اعمال آنان در حوزه سیاست را منتسب به دین و دیانت دانست. این بخش از اقدامات سیاسی آنان اساسأ وجاهت دینی ندارد و احیاناً هم اگر بالای منابر قصد قربت می کنند، چنین قصدی باطل است. چون به گفته خودشان دین در امر سیاست فراتر از گزاره های اخلاقی سخن دیگری ندارد. مواضع سیاسی این جماعت در بالای منبر وعظ با گفتار سیاسی سکولار ها در پشت تریبون از جهت غیر دینی بودن هیچ تفاوتی ندارد. مداخله سیاسی آنان فاقد پشتوانه دینی است و نمی توانند از موضع دینی حکومت اسلامی را نقد و ارزیابی کنند. روحانی عرفی گرا حق ندارد بربالای منبر خود حکومت اسلامی را نفی و حکومت سکولار را تایید کند. این چنین رفتاری بر مبنای گفته خودشان، شائبه شرک آلود دارد. آنان یا باید ترک منبر کنند و یا قول به جدایی دین از سیاست را کنار بگذارند. در غیر این صورت، گرفتار شرک خفی می شوند. 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 مصباح انقلاب داود مهدوی زادگان انقلاب ها بدون پشتوانه نظری شکل نمی گیرند و بدون آن هم تداوم و استمرار پیدا نمی کنند. راز ماندگاری یک انقلاب در برخورداری از پشتوانه تئوریک است. خیلی از انقلاب ها به دلیل آنکه از جهت نظری ابتر بودند، تداوم پیدا نکردند و به سرعت فرآیند عادی سازی و روزمره شدن را پشت سر گذاشته وارد وضعیت پسا انقلابی شده اند. اگر آن پشتوانه تئوریک نبود، انقلاب اسلامی 57 اتفاق نمی افتاد. سنت فکری هزار و اندی ساله امامیه بویژه مجاهدت های علمی بزرگان معاصر از مرحوم شیخ انصاری، شیخ شهید فضل الله نوری، نائینی و حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی و آیت الله شاه آبادی گرفته تا مرحوم آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی و بزرگان دیگر در ساخت بنیان نظری اسلام سیاسی و وقوع انقلاب اسلامی سهم بالایی دارند. چنانکه مرحوم امام خمینی ره به همراه حلقه تعلیمی ایشان در تولید پشتوانه نظری انقلاب اسلامی نقش بی بدیلی داشتند. در این میان نقش یکی از شاگردان برجسته امام خمینی ره که از او با عنوان حاصل عمر خود یاد کردند، مرحوم استاد شهید مرتضی مطهری بی مانند بود. ایشان از جهت تولید بنیان های نظری حق زیادی دارد و انقلاب اسلامی به آن شهید بزرگوار مدیون است. بر کسی پوشیده نیست که انقلاب اسلامی بعد گذشت چهل و اندی سال همچنان برقرار است و فرآیندهای عادی سازی مانند فتنه 401 در این امر توفیق چندانی پیدا نکرده اند. یک دلیل این نا کامی ها وجود پشتوانه نظری است که همچنان تا به امروز همراه انقلاب اسلامی بوده است. صلابت و سر زندگی انقلاب اسلامی ریشه در همین پشتوانه نظری دارد. گرچه بنیان اندیشه ساز و نظریه پرداز استاد شهید مرتضی مطهری در ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی نقش بسزایی دارد. اما این بنیان فکری به دلیل شهادت ایشان به دست بد خواهان و کینه توزان در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، از تجربه همراهی با انقلاب محروم گشت. پس، باید این همراهی فکری با تجربه انقلاب توسط مرجع دیگری اتفاق افتاده باشد که همچنان شاهد استمرار حیات انقلابی هستیم. بدون تردید، آن مرجع فکری همراه با تجربه انقلاب اسلامی همانا مرحوم علامه محمد تقی مصباح یزدی ره است. ایشان تا آخرین روز حیات دنیوی شان به مثابه پشتوانه نظری و همراه فکری و عملی انقلاب شناخته می شود. مهم ترین دلیل خصومت ورزی مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامی با مرحوم آیت الله مصباح یزدی در همین همراهی نظری ایشان با انقلاب است. آنان در ظاهر مدعی نا چیز بودن نقش تئوریک ایشان در انقلاب و حتی در فضل و دانش آن مرحوم هستند، ولی در باطن بر جایگاه بی بدیل ایشان معترفند. حجم خصومت ورزی آنان علیه مرحوم علامه مصباح یزدی حکایت از آن اعتراف باطنی دارد. اگر آن مرحوم، " مصباح انقلاب" نبود، این اندازه خصومت ورزی و کین توزی با ایشان هم نبود. غالباً فیلسوفی که در عرصه جامعه و سیاست تاثیر گذار است، بیشتر از دیگر فیلسوفان در معرض حب و بغض قرار می گیرند. درود و رضوان الهی بر امام خمینی و استاد شهید مطهری و علامه مصباح یزدی و دیگر علمای مجاهد و انقلابی. 12 دی 1401 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 *ما ملت امام حسینیم* ✍ مهدوی زادگان 📌 هویت ملی پاسخ به پرسش از چیستی ملت است. همان تعریفی که از ملت می شود، بازگو کننده هویت ملی است. در کلی ترین تعریف می توان گفت هویت ملی عبارت از اجتماع به هم پیوسته ای از آدمیان در مکانی خاص از کره خاکی است. لکن این تعریف کلی جامع و مانع نیست. یعنی نه بیانگر خصلت های کلی جامعه است و نه جدا کننده و تمییز دهنده جوامع از یکدیگر است. در نتیجه نمی توان در مباحثات و مناظرات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مربوط به جوامع به چنین تعریفی تکیه کرد. ملت ها هویت واحدی ندارند تا بتوان تحت تعریف عام و کلی، شرح و توضیح داد. 📌 هنگامی از جامعه ای با عناوین و اوصاف خاصی یاد می کنیم، خواسته و نا خواسته، وارد تعریف هویت ملی شده ایم. وقتی جامعه به روحیه سازگاری و تسلیم تعریف می شود؛ یعنی هویت ملی چنین جامعه ای بر سازگاری و تسلیم استوار است. یا وقتی جامعه ای به خوی تجاوز و غارتگری توصیف می شود‌؛ یعنی هویت ملی آن جامعه بر پایه تجاوز و غارتگری تعریف می شود. هویت ملی استعماری عبارت از جامعه است که از جوامع مختلف به نفع و صلاح خود، مطالبه عمران و آبادانی می کند. بنابر این، برای جوامع مهم است که هویت ملی خود را چگونه تعریف می کنند. زیرا تعریف هویت ملی در ترسیم آینده ملت ها نقش اساسی دارد. مهم است که بدانیم چه کسانی و چگونه هویت ملی مان را تعریف می کنند. 📌 نخبگان از جمله راویان و کاشفان تعریف هویت ملی هستند. چون یکی از دل‌مشغولی های آنان تعریف هویت ملی است. از این رو، مباحث نخبگان و پژوهشگران درباره خلقیات و اوصاف جامعه دربردارنده هویت ملی است. آنان برپایه بینش ها و مفروضات ایدئولوژیک و اعتقادی و دریافت و برداشت از تجربه زیسته با جامعه خود، هویت ملی را تعریف می کنند. برخی با نگاه بدبینانه و برخی دیگر با نگاه خوش بینانه وارد تعریف هویت ملی می شوند. آنان با تکیه بر همین تعاریف درباره جامعه مورد نظر داوری می کنند. 📌 روشنفکران ایرانی زیادی در یکصد سال اخیر سعی کرده‌اند تعریف روشنی از هویت ملی ایرانیان ارائه کنند. غالب این تعریفات چندان خوش بینانه و دلگرم کننده نبوده است. مرحوم مهندس مهدی بازرگان در مقاله "سازگاری ایرانی "، هویت ملی ایران را به جامعه سازگار با شرایط سیاسی تعریف می کند. جامعه ای که سعی در خطر کردن ندارد و تا جایی که بتواند با شرایط موجود کنار می آید. همایون کاتوزیان در جدید ترین نظریه خود با عنوان " جامعه کلنگی "، جامعه ایرانی را به جامعه ای تعریف کرده است که کلنگ به دست، مدام در پی تخریب ساخته های خود است. استبدادی بودن یکی دیگر از تعاریف روشنفکری از هویت ایرانی است. هریک از تعاریف، اثرات فرهنگی و اجتماعی دارد که باید در جای خود به آنها پرداخت. 📌 اما به تدریج با ظهور و پاگیری اسلام سیاسی در ایران که منجر به وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت فقیه شد، شاهد تعریف روشنگرانه نوینی از هویت ملی ایرانیان هستیم. تعریف جدید مبتنی بر اندیشه عمیق دینی و فلسفی و تاریخی ایران است. به همین خاطر، از همان هنگام طرح آن در جامعه ایرانی مقبولیت عام پیدا کرد و طرفداران بسیار زیادی شیفته و شیدای آن شدند. اهتمام به چنین تعریفی را در جای جای کلام امام خمینی ره و مقام معظم رهبری می توان سراغ گرفت. چنانکه این معنا از هویت ملی ایران در برجسته ترین شکل آن، در کلام رزمندگان دفاع مقدس، بویژه در خطابه های حماسی فرماندهان و وصیتنامه شهدا قابل مطالعه است. 📌 بزرگان زیادی از فرماندهان سلحشور دفاع مقدس در خطابه های تاریخی شان به مساله تعریف هویت ملی ایرانیان پرداخته اند. اساساً این قشر از نخبگان توجه بیشتری به مساله هویت ملی می کنند. چنانکه توجه و التفات سرداران جنگاور به هویت ملی ایرانیان در خطابه های سردار اسلام، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه دیده می شود. دو جمله معروف و به یادگار مانده ایشان؛ یعنی *ما ملت شهادتیم* و *ما ملت امام حسینیم* ، از منظر فهم هویت ملی بسیار تأمل برانگیز است. شهید سلیمانی با همین دو جمله بر پایه آموزه های اسلام سیاسی هویت ملی ایرانیان را تعریف کرده است. این دو تعریف که اتحاد معنایی خاصی با هم دارند، عمیق ترین و گسترده ترین تعریف از هویت ملی ایرانی است. بنابر این تعریف، ملت ایران یک ملت حسینی است و بر مبنای مکتب امام حسین علیه السلام به حیات خود ادامه می دهد. ایرانیان با چنین تعریفی از خود، راه مقاومت و نه تسلیم را بر گزیده اند و از وصف کلنگی بودن فاصله گرفته اند و با جدیت موانع پیشرفت و ترقی را از سر راه بر می دارند. 🔺 بدون شک، شهید سلیمانی نه فقط در عرصه نظامی بلکه در عرصه فرهنگ و هویت ملی صاحب نظری کم نظیر است و باید اهل تحقیق به این بعد ناشناخته شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر بپردازند. 3 مهر 1401 @mahdavizadegan