1_1702081390.pdf
1.52M
*گفتگوی حجابیه* مجموعه ای از یادداشت ها و مصاحبه ها و گفتگوهای نگارنده پیرامون عفاف و حجاب است که در چند سال اخیر تولید شده است. مباحث مختلفی در این مجموعه آمده است. امیدوارم که برای مخاطبین مفید باشد.
مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
پاسخ استاد شهید مرتضی مطهری به نامه مصطفی رحیمی ( چرا با جمهوری اسلامی مخالفم )
دکتر مصطفی رحیمی ( 1305- 1381 ) جامعه شناس، نویسنده و مترجم چپ گرایی است که در بحبوحه اعتراضات خیابانی مردم علیه استبداد شاهنشاهی که فریاد " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" سر می دادند، او طی نامه ی سرگشادهای به امام خمینی ره با عنوان " چرا با جمهوری اسلامی مخالفم " دیدگاه خود را اعلام می کند. این نامه در 25 دی 1357 در روزنامه آیندگان منتشر شده است. برخی از معارضین و مخالفین نظام اسلامی چنین وانمود می کنند که نامه رحیمی از آن زمان تا کنون بدون پاسخ مانده است. در حالی که اینگونه نیست. اگرچه علمای انقلابی در آن زمان درگیر مبارزات میدانی با رژیم ستم شاهی بودند؛ ولی این امر موجب نشد که آنان به تبيين های نظری گفتمان اسلام سیاسی و پاسخ به شبهات آن نپردازند. چنانکه مرحوم آیت الله شهید مرتضی مطهری نسبت به نامه دکتر رحیمی بی تفاوت نمانده پاسخ وی را به تفصیل داده است. در بخشی از این پاسخ چنین آمده است :
« مُهر اسلامیت را اكثریت قاطع ملت ایران زده است. مبارزه ملت ایران، انقلاب ملت ایران تنها یك انقلاب سیاسی علیه ظلم و ستم نبوده است، تنها ضد استعمار سیاسی نبود و نیست، انقلاب ایدئولوژیك [بوده ] علیه ایدئولوژیهای غربی استعمارگر كه زیر پوشش الفاظ فریبنده آزادی، دموكراسی، سوسیالیسم، تمدن، تجدد، پیشرفت، تمدن بزرگ و امثال اینها عنوان می شد. ملت ایران آن روز كه گفت جمهوری اسلامی، خواست مُهر خودش را یعنی مهر فرهنگ خودش را به آن بزند، و در حقیقت می دانیم كه هویت یك ملت آن فرهنگی است كه در جانش ریشه دوانیده است. هویت ملی این مردم اسلام است. بریدگان از اسلام اگرچه در داخل این ملت و تحت حمایت این ملتند اما در حقیقت از این ملت بریده اند، زیرا از فرهنگ این ملت و از جان این ملت و از روح این ملت خود را جدا كرده اند.
انقلاب اسلامی ایران تنها قیام علیه استبداد سیاسی یا استعمار سیاسی یا اقتصادی نبود؛ قیام علیه فرهنگ غرب، ایدئولوژی غربی، دنباله روی از تفكر غربی بود، بازگشت به هویت اسلامی و خود واقعی و روح جمعی این مردم بود یعنی قرآن. این قیام نوعی سرخوردگی از راه و روش ها و راه حل های غربی و بازیابی خود جمعی و ملی اسلامی- ایرانی بود و لهذا سایر كشورهای اسلامی را دارد تحت تأثیر قرار می دهد».
متن جوابیه استاد شهید مطهری را در اینجا به اشتراک می گذارم.
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 *رفراندم 12 فروردین، آزمون دیروز و امروز مردم گرایی است*
🔗 قرآن کریم مهم ترین استدلالی که از مخالفین و معارضین با انبیای الهی را یاد کرده همان استناد به سنت آبا و اجدادی است. آنان گاه اعمال کفر و شرک آلودشان را به گذشتگان خود نسبت می دهند و می گویند آبا و اجداد ما اینگونه عمل می کردند: " قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ" ( الشعراء : 74 ). و یا می گویند ما چنین سخنانی را از آبا و اجداد مان نشنیدیم و لذا نمی پذیریم:" فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ " ( القصص : 36 ). خلاصه ارجاع به سنت اولین و رأی آبا و اجدادی بهانه ای برای ایمان نیاوردن است. چون همین آبا و اجداد در مقاطعی از تاریخ بینات و معجزات انبیأ را باور کردند و در سرزمین شان آیین یکتا پرستی را حاکم کردهاند. لکن آنان هیچگاه به این ساحت از تاریخ الهی گذشتگان ارجاع نمی دهند. چون این بخش از تاریخ باب میل شان نیست.
🔗 شاید این اولین باری است که بدنبال تاسیس جمهوری اسلامی، گروه اندکی رأی آبا و اجدادی را نفی می کنند و نمی پذیرند. چون آن پدران انقلابی که بسیاری شان در قید حیات اند و خداوند سایه شان را بر سر این ملت مستدام بدارد، رأی به حکمرانی اسلامی دادند و خواهان اجرای فرامین الهی شدند. در غیر این صورت، چرا معارضین و مخالفین نظام اسلامی با رأی عده ای از پدران ما به نظام مشروطیت که منجر به برآمدن استبداد پهلوی ها شد، مخالفت نمی کنند بلکه خواسته شان بازگشت و احیای همان رأی آبا و اجدادی عصر مشروطه است.
🔗 بزرگترین افتخار جمهوری اسلامی این است که با رأی قاطع مردم در رفراندومی آزاد رسمیت پیدا کرد. رفراندم جمهوری اسلامی اقدام حکیمانه امام خمینی ره بود که گذشت زمان ارزش آن را بیشتر معلوم می کند. تردیدی نیست که مرحوم امام ره شبهه افکنی های حال و آینده را پیش بینی کرده بود که فرمان به برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی داد. زیرا در آن زمان ملی گرایان مذهبی و غیر مذهبی که هیچ گونه تاب و توان مقابله با رژیم ستم شاهی را نداشتند دنبال بهره برداری از جایگاه کاریزمایی امام خمینی ره برای نیل به خواسته های سیاسی خود بودند. آنان در شرایطی که مردم انقلابی در تظاهرات خیابانی خواستار برپایی حکومت اسلامی بودند، دور از چشم مردم و رهبران انقلابی مشغول نوشتن قانون اساسی حکومت سکولار بودند. این کار آنان اقدامی نا نجیبانه و مصادره جان فشانی های مردم انقلابی بود.
🔗 در واقع، حرکت امام خمینی ره در برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی پرده برداری از باطن غیر مردمی جریانی بود که عوام فریبانه شعار ملی گرایی سر می دادند ولی هیچگاه هواخواه خواسته های مردم نبودند. مردم خواهان جمهوری اسلامی بودند ولی اینان نسخه های غربی و بعضاً ضد دینی را در قالب پیش نویس قانون اساسی برای مردم تجویز می کردند. این است که رفراندم 12 فروردین 58 آزمون مردمی بودن جریانات سیاسی آن زمان بود. بلکه رفراندوم 12 فروردین آزمونی برای امروز و آینده است. چنانکه تجلی این آزمون سیاسی را در نیمه دوم سال 401 مشاهده کردیم. مردم در چند ماه آشوب و اغتشاش نه فقط با اغتشاشگران همراهی نکردند بلکه یوم الله 22 بهمن را با شکوه تر از گذشته برگزار کردند. این امر بیانگر آن است که مردم ایران همچنان بر عهدی که پدران و مادران انقلابی شان با خدا بستند، وفادار مانده اند.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️مهدی طحانیان اسیر ۱۳ ساله ی ایرانی که بدلیل بی حجابی خبرنگار هندی از گفتگو با او سر باز میزند. سرانجام آن خبرنگار مجبور به سر کردن روسری ش میشود.
هم اکنون او ۵۵ سال سن دارد.
او را بردیم در میان مردم.
عکس العمل مردم در مواجهه با این قهرمان را ببینید.
📌 *مساله الزام حجاب و انحراف افکار عمومی*
✔️ اینکه می گویند دولت های بحران زده تلاش می کنند افکار عمومی را از توجه به مساله بحران منصرف به چیز دیگری کنند، اجمالاً حرف درستی است. چون دولت مردان می دانند که اگر توجه افکار عمومی به بحران معطوف شود، کار برای آنها سخت تر شده باید پاسخگو باشند. پس، چنین دولت هایی می کوشند به شیوه های مختلف افکار عمومی را منحرف سازند تا بر آنها فشار زیادی وارد نشود. حال، آیا یکی از این شیوه ها می تواند الزام حکومت به حجاب یا ترویج فرهنگ بی حجابی و برهنگی باشد؟
✔️ مسلما هر دو امر ( حجاب و بی حجابی ) نمی توانند عامل انصراف افکار عمومی باشند. چون این دو متضاد هم اند. اگر یکی از آن دو منحرف کننده باشند، دیگری چنین نقش عاملیت انحراف را ندارد. بلکه خنثی کننده اثر عاملیت ضد خودش بر افکار عمومی است. اگر الزام حجاب در انصراف افکار عمومی نقش دارد؛ بی حجابی که ضد حجاب است، اثر خنثی کننده دارد و افکار عمومی را از انحراف دور می کند. پس، باید معلوم کرد که کدامیک از این دو می توانند در انحراف افکار عمومی موثر باشند و بالتبع دولت های بحران زده به آن رو می آورند.
✔️ اگر شاخص انحراف دهنده افکار عمومی را در سیاست زدایی بدانیم؛ آنگاه بهتر می توان معلوم کنیم که کدامیک ظرفیت انصراف کنندگی را دارند. هر چقدر از جامعه سیاست زدایی شود، آن جامعه کمتر دولت بحران زده را به زیر ذره بین و آماج انتقاد خود می کشاند. بر این اساس، آیا فرهنگ حجاب جامعه را سیاست زدایی می کند یا فرهنگ برهنگی؟
✔️ به نظر میرسد که فرهنگ بی حجابی نقش بسزایی در سیاست زدایی از جامعه دارد. چون فرد بی حجاب و برهنه توجه دیگران را به خود جلب می کند و خود را سوژه انظار و چشمان دیگران می کند. بدین ترتیب، دیگرانی که مجذوب سیمای زن بی حجاب و غیر عفیفه می شوند، توجهشان از امر دیگر دور می شود. حال اگر این امر عمومیت پیدا کند، به گونه ای بی حجابی و عریان گری در جامعه اولویت اصلی باشد، طبعاً افکار عمومی تحت تاثیر قرار می گیرد و حوزه سیاست که عرصه عمل دولت است، از اولویت و اهمیت می افتد.
✔️ به همین خاطر است که دولت های مدرن غربی و غیر غربی سعی بلیغی در ترویج فرهنگ برهنگی دارند. چنانکه پیش از انقلاب، پهلوی ها پی گیر آن بودند. وقتی یک هنرپیشه زن که در فضای مجازی میلیون ها دنبال کننده دارد، بی حجاب و نیمه عریان ظاهر می شود، بزرگترین خدمت را به دولت های بحران زده می کند. چون او توجه مردم را از بحران دولت به سوی خود جلب کرده فشار سیاسی را از روی دولت کم می کند. آنقدری که افکار عمومی اخبار مربوط به یک سلبریتی را دنبال می کند، اخبار بحران های سیاسی و اقتصادی را تعقیب نمی کند.
✔️ البته فرهنگ بی حجابی فقط در یک حالت افکار عمومی را به سوی سیاست جلب می کند و آن هم در زمان مبارزات انتخاباتی است. نامزدهای انتخاباتی برای کسب رأی بیشتر سعی می کنند بیشترین بهره را از زنان مکشفه ببرند.
✔️ اما حجاب و عفاف چنین خاصیتی را ندارد بلکه خاصیت آن ضد پیآمد سیاسی فرهنگ بی حجابی و برهنگی است. زن هر چقدر پوشیده تر و عفیف تر در جامعه ظاهر شود، توجه دیگران را به خود دور می کند و در نتیجه مسائلی مهم تر از زیبایی های ظاهری اهمیت پیدا می کند. حال اگر این فرهنگ در جامعه عمومیت پیدا کند، آرامش روحی بر جامعه مستولی شده توجه افکار عمومی به امر سیاسی و بطور کلی به حوزه سیاست بیشتر می شود. چون یکی از اصلی ترین عوامل سیاست زدایی از جامعه؛ یعنی فرهنگ بی حجابی و عریان گری غایب است. لذا جامعه به میزانی که پایبند به فرهنگ حجاب و عفاف است، سیاسی است. چنین جامعه ای نمی تواند حکومتش دموکراتیک و مردمی نباشد. بر این اساس، یکی از دلایل اینکه جامعه ایرانی سیاسی ترین جامعه جهان است، سیطره فرهنگ حجاب و عفاف بر آن است.
✔️ در این باره سخن بسیار است و به همین اندازه بسنده کرده چنین نتیجه گرفته می شود که الزام حکومت اسلامی بر حجاب، جدای از این که نشانه پی گیری اجرای یکی از احکام شرع است، اصرار بر حضور مردم در عرصه سیاست و سیاسی ماندن مردم است تا به این واسطه مردم در چارچوب قانون از دولت ها مطالبه گری کنند. از این رو، این اتهام که حکومت اسلامی با الزام به حجاب سعی در انحراف افکار عمومی را دارد، افترایی بیش نیست. اگر جمهوری اسلامی در پی انحراف افکار عمومی است، بایستی مدافع ترویج فرهنگ بی حجابی و برهنگی باشد. هدف دشمن در ترویج فرهنگ بی حجابی و برهنگی سیاست زدایی از ملت است تا بدین واسطه مهم ترین عامل مانایی انقلاب و نظام اسلامی؛ یعنی حضور مردم در میدان را حذف کند.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️چهارباغ اصفهان چه سیزده بدری شد سال ۱۴۰۲.
🔹 چه زیبا و شیرین است که شهرهای میهن اسلامی به مصداق آیه شریفه " فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا " ( المائدة : 48 ) در کسب عنوان دار المؤمنین از یکدیگر سبقت می گیرند.
👇👇👇
@mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدیرعامل تیکتاک، شو چو سوم فروردین طی اولین حضور خود در کنگره آمریکا توسط قانونگذارانی که نسبت به تلاشهای شرکتش برای محافظت از دادههای کاربران ابراز تردید دارند، مورد استنطاق و استیضاح قرار گرفت. https://www.mashreghnews.ir/news/1475779/%
👇👇👇
@mahdavizadegan
منطق استکبار؛ آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران بپسند | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020116000630/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%BE%D8%B3%D9%86%D8%AF
🔰 منطق استکبار؛ آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران بپسند
متن خلاصه شده 👇👇
https://www.farsnews.ir/news/14020116000630/
🖌 توماس هابز، فیلسوف سیاسی شهیر انگلیسی ( 1588- 1679 م ) نسبت به دیگر فیلسوف سیاسی معاصر خود، اسپینوزا ( 1632- 1677م ) در پایه گذاری فلسفه سیاسی دولت مدرن، فضل تقدم دارد.
🖌 مهم ترین مساله برای انسان ها از نگاه هابز صیانت و حراست نفس است. چون در وضع طبیعی یا اولیه آدمیان مجبورند با تکیه بر عقل در برابر دشمنان از خود دفاع کنند.
به عقیده هابز آنچه که آدمیان را در وضعیت جنگی یا همان وضعیت « انسان گرگ انسان » قرار می دهد، استیلای امیال طبیعی آدمی ( همچون غرض ورزی، غرور و کینه ورزی ) است که با قوانین طبیعی ( همچون عدالت، انصاف، اعتدال، ترحم و دوستی ) در تضاد است. پس باید قدرتی کافی و مطلقه تاسیس شود تا ضامن اجرای قوانین طبیعی باشد.
🖌 هابز برای آن که این قوانین برای همگان به سهولت آزمودنی باشد، آنها را در یک اصل یا قانون خلاصه کرده است: « این قوانین به صورتی مختصر و آسان که حتی قابل فهم کم استعدادترین آدمیان است خلاصه شده اند؛ و آن خلاصه این است که « آنچه به خود روا نمی داری به دیگران روا مدار » ( هابز توماس، 1380، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، نشر نی، چ اول: 180 ).
❓ اما آیا آن چیزی که از نظریه دولت مدرن در دو سه قرن اخیر در دنیای غرب عینیت یافته از این قانون طبیعی خلاصه شده پیروی کرده است؟
🖌 تاریخ سیاسی دولت های مدرن غربی گواه این نکته نیست که به قانون طبیعی «آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند» که به عقیده هابز خلاصه همه قوانین طبیعی است، متعهد و وفادار بوده باشند. دولت های غربی که نتیجه نظریه پردازی های فیلسوفان سیاسی مدرن است، چنین نبوده است که آنچه را که برای شهروندان خود می خواستند، برای اتباع دیگر دولت های غیر غربی خواسته باشند.
🖌 تاریخ سلطه استعمار مدرن بر ملت های غیر اروپایی سراسر از تجاوز و استثمار و بردگی و نابودی و تبعیض های قومی و نژادی و فرهنگی است. هند و آفریقا و آمریکا و جهان اسلام در دویست سال گذشته هیچگاه شاهد این نبودند که دولت های غربی آنچه که برای مردم خود نمی پسندند برای آنها هم نپسندند. در اینجا به بارزترین نمونه آن که جهان در روزهای اخیر شاهد آن بوده اشاره می کنیم.
🖌 تیک تاک یک رسانه اجتماعی چینی است که در چند سال اخیر راه اندازی شده است و در میان شهروندان آمریکایی محبوبیت بالایی پیدا کرده است و حتی از شبکه های اجتماعی آمریکایی پیشی گرفته است. همین امر باعث شده دولتمردان آمریکا از فعالیت تیک تاک احساس خطر کرده برای مسدود کردن آن در آمریکا اقدام کنند. آنها فعالیت این شرکت چینی در فضای مجازی را تهدیدی علیه امنیت ملی و آسیب پذیری خانواده ها بویژه کودکان اعلام کرده اند. کنگره آمریکا در هفته گذشته طی جلسه پنج ساعته مدیر عامل تیک تاک، شو چو را به استنطاق و استیضاح می کشاند.
🖌 این رفتار دولت آمریکا با یک شبکه اجتماعی خارجی بیانگر همان رفتار دو گانه این کشور با دیگر ملت ها است. دولت مردان آمریکایی دقیقاً آنچه را که برای شهروندان خود نمی پسندند برای دیگر ملت ها می پسندند. بسیاری از کشورها فعالیت شبکه های اجتماعی آمریکایی را تهدیدی علیه امنیت ملی و اخلاقی و فرهنگی مردم خود می دانند و خواهان تبعیت این شرکت ها از قوانین آن کشورها هستند. با وصف این، هیچیک از آنها برابر این خواسته عقلایی و قانونی تمکین نمی کنند و دولت آمریکا نیز آنها را به تبعیت کردن از قوانین آن کشورها مجبور نمی سازد. چون شبکه های اجتماعی آمریکایی یکی از مهم ترین ابزارهای سلطه دولت آمریکا بر دیگر کشورها است.
🖌 حال اگر این پرسش مطرح شود که چرا دولت های مدرن به آن قانون طبیعی که توماس هابز آن را خلاصه قوانین طبیعی در پایه گذاری جامعه سیاسی مدرن می داند، در تعامل با دیگر ملت ها عمل نمی کنند، پاسخ آن به منطق استکباری دولت های مدرن باز می گردد. منطق استکباری دولت مدرن در تعامل با دیگران بر پایه این اصل استوار است: « آنچه را که برای خود می پسندی برای دیگران مپسند». خوی استکباری در این است که هر آنچه را که مطلوب و مورد پسند است فقط برای خود بخواهد و دیگران را از آن امر مطلوب محروم کند.
🖌 شاید یکی از جدی ترین نقدهایی که بر نظریه فیلسوفان سیاسی مدرن می توان وارد کرد از همین منظر است. آنان دولت مدرن را چگونه تفسیر و تبیین کردند که با منطق استکباری عجین شده اند؟ چگونه است که دولت های مدرن از همان آغاز شکل گیری به قانون طبیعی « آنچه به خود روا نمی داری به دیگران روا مدار » وفادار نماندند؟
✍ داود مهدوی زادگان
16 فروردین 1402
👇👇👇
@mahdavizadegan
آگاهی کاذب در گذشته و امروز
🔸لَا تَعْرِفُونَ الْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ الْبَاطِلَ وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَق
آنسان كه باطل را مى شناسيد، حق را نمى شناسيد و آنسان با باطل مبارزه نمى كنيد كه به نابود كردن حق كمر بسته ايد. ( نهج البلاغه/ خطبه 69، ترجمه ابراهیم آیتی )
🔹 امام علی علیه السلام در این جمله به ارزیابی ماهیت و جنس آگاهی مردم کوفه پرداخته است. شناخت آنان از باطل بیشتر از شناخت حق است. اما آیا این سخن به معنای آن است که باطل شناسی مردم کوفه بیشتر از حق شناسی آنان است؟ خیر.
🔹 یکی از خصوصیات باطل شناسی، دشمن شناسی است. مشکل امیر المومنین با مردم کوفه فقدان دشمن شناسی آنان بود. پس، مقصود امام علیه السلام این نیست که باطل شناسی کوفیان بیشتر از حق شناسی شان بوده است تا از آنان بخواهد که حق شناسی تان را با باطل شناسی تان هم تراز کنید. بلکه مراد آن حضرت شدت آگاهی باطل کوفیان است.
🔹 آگاهی باطل آن نوع آگاهی است که از باطل بودن آن نا آگاه ایم؛ یعنی نمی دانیم که این آگاهی باطل است و حقیقت ندارد بلکه تصور بر درست بودن آن داریم. فی الواقع، آگاهی باطل همان جهل مرکبی است که از جهل بسیط فراتر می رود. امروزیان از آن با عنوان « آگاهی کاذب » یاد می کنند. حجم انبوهی از داده های کاذب که دریافت کنندگان آنها را صادق و واقعی می پندارند.
🔹 حضرت وصی علی علیه السلام کوفیان را گرفتار آگاهی های کاذب می دانست. شدت آگاهی کاذب کوفیان به حدی بود که آن حضرت در اصلاح آن در مانده بود. آنچنانکه امام علی علیه السلام درباره مساله حکمیت گوید ( نهج البلاغه، ترجمه ابراهیم آیتی: خ 35 ).
🔹 اگر کوفیان باطل شناس بودند می توانستند باطل را ابطال کنند، نه آنکه حق را ابطال کنند. امیر المومنین علی علیه السلام این توجه را داده است که کثرت آگاهی های کاذب کوفیان به قدری است که با آن حق را بیشتر از باطل ابطال می کنند: « وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَق ». آنان معاویه حیله گر مکًار را مدیر و مدبر می خواندند ولی حاکم خیر خواه خود را به دروغگویی متهم می کردند ( نهج البلاغه، ترجمه ابراهیم آیتی: خ 71 ).
🔹 دنیای مدرن شده امروز بیش از گذشته گرفتار آگاهی کاذب گشته است. اگر در گذشته جماعتی خاص مبتلا به آگاهی کاذب می شدند، امروزه این ابتلا جهانی شده است. به اقتباس از فرموده امام علی علیه السلام، باید گفت که آگاهی های کاذب مردم جهان از باطل بیش از آگاهی از حق است. آنقدر که از روی کذب، باطل را می شناسیم، حق را از روی حق نمی شناسیم. به همین خاطر، بیش از آنکه در صدد ابطال باطل باشیم، در صدد ابطال حق بر می آییم.
🔹 باید مراجع و فضاهای تولید آگاهی کاذب را شناخت و برای مردم آشکار ساخت. مسلماً روشنفکر نمایان و روحانی نماهایی که روشنگری و دین را به مثابه متاع دنیوی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بر مردم عرضه می کنند، از جمله مراجع اصلی تولید آگاهی کاذب هستند. تا وقتی این جماعت در شهرها و بلاد اسلامی و غیر اسلامی فعال اند و اهل نظر درباره آنها روشنگری و تبیین گری نکنند و « جهاد تبیین » را تکلیف شرعی و عقلی خود ندانند ، مردم از آگاهی صادق محروم می مانند.
✍ داود مهدوی زادگان
18 فروردین 1402
👇👇👇
@mahdavizadegan
آگاهی کاذب در گذشته و امروز.docx
19.1K
متن کامل یادداشت « آگاهی کاذب در گذشته و امروز » / داود مهدوی زادگان
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🖼شب قدر، فرصت درس گرفتن از امیرالمومنین(ع)
✏️حضرت آیتالله خامنهای: شب قدر مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونهی کامل آن و برجستهترین الگو برای آن خصوصیت است.
🌙#شب_قدر
💻 Farsi.Khamenei.ir
حزن علی و حرمان ما
وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَةِ، مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ
ما در زمانى زندگى مى کنيم که غالب اهلش خيانت و پيمانشکنى را کياست و عقل مى شمارند، و جاهلان بى خبر اين گونه افراد را مدير و مدبّر مى شمارند! آنها را چه مى شود؟ خداوند آنان را بکشد! ( نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی: خ 41 )
وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّكُمْ تَقُولُونَ عَلِيٌّ يَكْذِبُ! قَاتَلَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى، فَعَلَى مَنْ أَكْذِبُ؟ أَعَلَى اللَّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ، أَمْ عَلَى نَبِيِّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ.
به من خبر رسيده كه گفته ايد: على دروغ مى بندد. خدايتان بكشد به چه كسى دروغ مى بندم؟ آيا به خدا دروغ مى بندم، در حالى كه، من نخستين كسى هستم كه به او ايمان آورده ام يا بر پيامبر او دروغ مى بندم، در حالى كه، من نخستين كسى هستم كه او را تصديق كرده ام. ( نهج البلاغه، ترجمه آیتی: خ 71 )
برای اولیای الهی هیچ روزگاری بعد از روزگار رسول الله صلی الله علیه و آله محزون تر از روزگار امام علی علیه السلام در دوران زمامداری نبوده است. حزن و اندوه رسول خدا نه فقط در مکه بلکه در دوران حکمرانی آن حضرت در مدینه به حدی بود که قرآن کریم از آن حزن نبوی بارها یاد کرده است. بعد آن به حزن علوی می رسیم که پس از ماجرای سقیفه بیشترین اندوه امام علی علیه السلام مربوط به دوران زمامداری شان است.
امیر المومنین علیه السلام این حزن و اندوه جانکاه را به کجا ببرد و به که گوید که من در زمانه ای زیست کردم که مردمش معاویه حیله گر پیمان شکن را مردی مدیر و مدبر می پندارند و بر علی نسبت دروغ گویی می دهند. آیا این چنین پندار باطلی دردناک و حزن آفرین نیست؟!
بد زمانه ایست زمانه مولا علی؛ نخستین ایمان آورنده به اسلام و رسول الله، برترین صحابی و دلاورترین مرد عرب و فاتح خیبر و وصی رسول خدا را به دروغگویی نسبت دهند و معاویه دنیا پرست فریبکار را به نیکی یاد کنند!
آیا علی نمی توانست به مانند معاویه مردم را فریب دهد و آنها را با نیرنگ مجذوب خود سازد؟ آری او می توانست نیرنگ بازترین مردم باشد ولی چون از عمق و دامنه ناپسندی حیله و نیرنگ آگاه بود به مثل معاویه حکمرانی نکرد حتی اگر مردمان بر او جفا کنند و قدر دانش نباشند:
« به خدا سوگند معاويه از من سياستمدارتر نيست، ولى او نيرنگ مى زند و مرتکب گناه مى شود، اگر نيرنگ و پيمان شکنى ناپسند و ناشايسته نبود من از سياستمدارترين مردم بودم»!
« وَ اللهِ ما مُعاوِيَةُ بِأَدْهى مِنّى وَلکِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَو لا کَراهِيَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أدْهَى النَّاسِ» ( نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی: خ 200 ).
اگر اهل نیرنگ و فریب ، گوشه اندکی از معرفت رستاخیز و معاد شناسی علی علیه السلام را می داشتند و کسب کنند؛ حکمرانی شان را به این کار نکوهیده نمی آلودند:
وَ مَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ.
آن کس که از چگونگى رستاخيز آگاه است هرگز پيمان شکنى نمى کند( نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی: خ 41 ).
آری، زمانه به دلیل آلودگی به جهل مردمانش و نیرنگ بازی سیاستمدارانش خود را از کسب دانش و معرفت داناترین مخلوق خدا بعد رسول الله محروم ساخت. اندوه این اتفاق برای امام علی علیه السلام بیشتر از جفایی بود که بر خود او وارد ساختند. آن حضرت در حالی این دنیای مادی را ترک کرد که جمع کثیری را گرد خود نیافت تا سفره معرفت الله را برای آنها بگستراند. بی جهت نبود که در بحبوحه جنگ، اگر کسی را می یافت که از او پرسش عقیدتی می کرد به استقبال می رفت و پاسخ او را می داد.
تو خورشیدی و من در این عصر
افسرده به سردسیر حرمان ( خاقانی )
پروردگارا !
بندگان مخلص و غیر مخلص خود را در این شبهای قدر از معرفت نبوی و علوی محروم مفرما.
آمین یا رب العالمین
✍ داود مهدوی زادگان
19 رمضان 1444
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 سلامت جامعه ایران انقلابی
الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ!
وه كه چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن! ( نهجالبلاغه : حکمت ۲۹۷ )
🖌 دو چیز در نسبت با هم رابطه موافق یا مخالف دارند. نسبت میان عبرت و اعتبار از جنس رابطه تخالفی است. هر کدام که کم یا زیاد باشد، دیگری بالعکس است. اگر صحنه های عبرت آموز زیاد باشد، اعتبار و عبرت گیرنده کم خواهد بود. اما چرا نسبت عبرت و اعتبار اینگونه است؟ بطوری که امام علی غلیه السلام افسوس می خورد از اینکه مایه های عبرت زیاد است و عبرت گیرنده کم است.
🖌 عبرت در جایی است که باید از آن تجربه یا حالت پند گرفت و عبور کرد و به تجربه یا تکرار آن نپردازیم. عبرت آن عمل یا حالت تجربه شده ای است که توصیه به تکرار آن نمی شود بلکه توصیه به عبور از آن می شود. بنابر این، عبرت گرفتن در اموری که سر مشق و الگوی عمل است به کار نمی رود. سیره و زندگی انبیا و اولیای الهی و مومنین عبرت آموز نیست بلکه درس آموز است.
🖌 جامعه ای که به عبرت گرفتن از گذشتگان اهتمام زیادی می ورزد، خطایش کمتر است. چون از خطای گذشتگان عبرت گرفته کمتر خطا می کند. در نتیجه، به همان اندازه برای آیندگان کمتر موجب عبرت می شود بلکه بیشتر الگو و سرمشق عمل آیندگان می شود. چنین جامعه ای سالم است.
🖌 آن آهی که امام علی علیه السلام بخاطر کثرت عبرت ها و قلًت اعتبار گیرنده ها می کشد، دلالت بر ناسالم بودن اسلامیان زمانه دارد. اگر مسلمانان عصر امام علی علیه السلام عبرت گیرتر بودند، عبرت ها کمتر بود. دلیل عبرت انگیز بودن کوفیان برای ما همین است که آنان عبرت گیر نبودند و تجربه خطا های شان زیاد بود.
🖌 بر این اساس، می توان گفت که تجربه زیسته جامعه ایرانی بعد انقلاب بالنسبه به تجربه زیسته پیش از انقلاب، عبرت گیرتر است. صحنه ها و تجربه های عبرت آموز ایرانیان در پیش از انقلاب بسیار بیشتر از پس از انقلاب است. ما برای ذکر عبرت های تاریخی بیشتر به تاریخ پیش از انقلاب ( تجربه مشروطه، سلطه سکولارها و هرج و مرج ناشی از آن، برآمدن رضا خان و شکل گیری استبداد مدرن، دهه بیست و کودتای 28 مرداد وغیره ) ارجاع می دهیم تا حوادث بعد انقلاب. چون در گذشته به مثل امروز عبرت گیرنده نبودیم.
🖌 بنابر این، باید مردم ایران بیش از گذشته مراقب از دست دادن روحیه عبرت گیری شان باشند. جامعه ایرانی امروز در سلامت به سر می برد. چون جامعه ای عبرت گیرنده است. تمام تلاش فکری و عملی جریانات ضد انقلاب و برانداز معطوف به این است که روحیه عبرت گیری را از ملت بگیرند. چون آنان خواهان بازگشت جامعه ایرانی به دوران منحط و نا سالم پیش از انقلاب هستند ولی روحیه بالای عبرت آموزی ملت بزرگترین مانع بازگشت به گذشته است. به همین خاطر، آنان می کوشند از طریق تحریف تاریخ گذشته حافظه تاریخی و روحیه عبرت گیری مردم را مخدوش سازند. طبیعی است که مقاومت مردم برابر چنین خواسته ای نشانه تداوم سلامت جامعه ایرانی است. انشا الله
✍داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
سلامت جامعه ایران انقلابی.docx
15.2K
متن کامل یادداشت « سلامت جامعه ایران انقلابی »
داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
عبرتگیری؛ مایه سلامت جامعه ایران انقلابی
تمام تلاش فکری و عملی جریانات ضد انقلاب و برانداز معطوف به این است که روحیه عبرتگیری را از ملت بگیرند، آنان میکوشند از طریق تحریف تاریخ گذشته حافظه تاریخی و روحیه عبرتگیری مردم را مخدوش کنند.طبیعی است که مقاومت مردم برابر چنین خواستهای نشانه تداوم سلامت جامعه ایرانی است.
https://www.farsnews.ir/news/14020124000225
🔰 چقدر حرکت اعتراضی مان به مخالفت امام علی علیه السلام با خلفا شباهت دارد؟
✔️ این روزها که به سوگ مولایمان امیر المومنین علی علیه السلام نشسته ایم، جماعتی فرصت طلب در مخالفت با جمهوری اسلامی و حکمرانی دینی ولی فقیه گزینشی به فرمایشات آن حضرت استناد کرده برداشت های ناصواب خود را بر ذهن مخاطبان ولایت مدار تحمیل می کنند.
✔️ اما پیش از هر سخنی به این گروه از مخالفان نظام اسلامی گفته می شود که اگر شما به راستی پیرو سنت علوی هستید، در مخالفت با نظام اسلامی به مثل آن حضرت عمل کنید. چنانکه می دانیم حق ولایت را در ماجرای سقیفه از حضرت وصی غصب کردند. اما بعد از آن واقعه تاسف بار، امام علی علیه السلام علیرغم اصرار بر مخالفتش هیچگاه برخورد خصمانه و شورشی علیه خلفای ثلاث نداشت بلکه در امر حکمرانی به آنان مشورت می داد.
✔️ امام علی علیه السلام در خطبه معروف به شقشقیه به اجمال درباره نا مهربانی هایی که در دوران خلفای ثلاث با او شده بود و نحوه معامله با آن را روایت کرده است. ایشان خود را میان دو راه شمشیر و صبر گرفتار می بیند ولی شکیبایی و همکاری را موافق با عقلانیت می بیند، در حالی که این شکیبایی مانند کسی بود که خاری در چشم و گلوی خود دارد: « فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا، أَرَى تُرَاثِي نَهْباً » ؛ چون نيك سنجيدم، شكيبايى را خردمندانه ترديدم، و به صبر گراييدم حالى كه ديده از خار غم خسته بود، و آوا در گلو شكسته. ميراثم ربوده اين و آن، و من بدان نگران. ( نهج البلاغه، ترجمه شهیدی: خ 3 ).
✔️ حال از این کسانی که با سخن و سیره امام علی علیه السلام به مصاف با نظام ولایی آمده اند، از اینان می پرسیم آیا حرکت های اعتراضی تان به مثل حرکت اعتراضی امیر المومنین در دوران 25 سال به حاشیه رفتن شان است. آیا آن نجابت شرعی و اخلاقی و مدنی که در مخالفت علی ابن ابی طالب علیه السلام با خلفای ثلاث مشاهده می کنیم در رفتار شما با جمهوری اسلامی می توان سراغ گرفت؟
✔️ همگان در فتنه پاییز 401 دیدند که اغتشاشگران چگونه در کف خیابان خشونت های خونباری را به راه انداختند. چگونه طلبه ای را تنها گیر آوردند و با شکنجه شهیدش کردند و چگونه جسم بی جان بسیجی حافظ امنیت را در کفن خیابان کشیدند و جسارت ورزیدند. مردم دیدند که آنان چگونه اموال عمومی را تخریب کردند و مساجد و قرآن ها را آتش زدند و چادر از ناموس مردم کشیدند و ترس و نا امنی را بر شهرها حاکم کردند.
✔️ کدام حرکت اعتراضی اینان به مخالفت امام علی شباهت دارد؟ آنچه که ملت در این چهار دهه از مخالفت جریان ضد انقلاب و بر انداز دیده است نه فقط هیچ شباهتی با مخالفت امام علی علیه السلام ندارد بلکه خصومت ورزی شان از بعضی جهات شدیدتر از مخالفان آن حضرت در دوران زمامداری بوده است. اینان باید قبل از هر کاری، نشان دهند که رفتار اعتراضی شان مانند رفتار اعتراضی مخالفین آن حضرت ( ناکثین و قاسطین و مارقین ) نیست بلکه به مثل مخالفت امام علی علیه السلام با خلفای ثلاث است.
به هر روی، توصیه نگارنده به مخاطبان گرامی در مواجهه و تحلیل اینگونه بهره برداری های ابزاری ناصواب از فرمایشات امام علی علیه السلام آن است که به مطالعه تاریخ صدر اسلام بپردازند و سرگذشت غمبار امیر المومنین، بویژه بخش زمامداری آن حضرت را مطالعه کنند. مطالعه کتاب شریف نهج البلاغه کمک زیادی به خوانندگان می کند. در همین زمینه کتاب زندگانی امیر المومنین علیه السلام تالیف مرحوم سید هاشم رسولی محلاتی روشنگرانه است.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🟢 خوش سعادتی آدمی
🔶 امام علی علیه السلام می فرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ، طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ، وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ، فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ.
اى مردم، خوشا كسى كه پرداختن به عيب خود او را از عيب ديگر مردم بازمى دارد و خوشا كسى كه در خانه اش بماند و روزى خود بخورد و به طاعت پروردگارش مشغول باشد و بر گناهان خود بگريد. چنين كسى، هم به كار خود پرداخته و هم مردم از او آسوده اند.
( نهج البلاغه، ترجمه آیتی: خ 176 )
🖌 خوارج زمانه را بشناس
امام علی علیه السلام: فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ [فَسَقَ] قَسَطَ آخَرُونَ
اما، هنگامى كه، زمام كار را به دست گرفتم جماعتى از ايشان عهد خود شكستند و گروهى از دين بيرون شدند و قومى همدست ستمكاران گرديدند. ( نهج البلاغه: خ 3 )
خطبه شقشقیه یکی از اندوهناک ترین فرمایشات امام علی علیه السلام است و به سه بخش تقسیم می شود. بخشی که به بیان سرگذشت غصب حق حکومت از ایشان مربوط است. دوم جریان شناسی مخالفان با حکمرانی آن حضرت است که آنها را در سه جریان عمده ناکثین و قاسطین و مارقین صورت بندی می فرمایند . سوم، بخش دلایل اهتمام به حکمرانی یا همان فلسفه سیاسی حکومت علوی.
سه جریانی که امام علی علیه السلام از آنها به عنوان مخالفان اصلی حکومتش یاد کرده اختصاص به حکومت آن حضرت ندارد بلکه هر حکومت دینی که بر سبیل حکومت علوی گام بردارد با این سه جریان مخالف مواجه خواهد شد. چنانکه اکنون حکومت جمهوری اسلامی با سه جریان اصلی مخالف خود یعنی ناکثین و قاسطین و مارقین درگیر است. سخن در این باره بسیار است و در اینجا فقط به نکته ای پیرامون خوارج جمهوری اسلامی اشاره می کنیم.
مواضع سیاسی خوارج زمانه از میان سه جریان یاد شده ایدئولوژیک تر است. آنها بیش از دو جریان دیگر به تولید آگاهی کاذب روی آورده اند. خوارجی مسلکان امروزی که اگر جمهوری اسلامی نبود، آنها نیز ظهور و بروز چندانی نداشتند، تلاش می کنند مواد تولید آگاهی کاذب شان را از حقایق معرفتی و تاریخی اسلام تدارک کنند. در این میان آنان از فرمایشات و سیره حکمرانی امام علی علیه السلام بیشترین بهره برداری نا صواب شان را می کنند. این است که باید دلسوزان انقلاب و ولایت بیش از پیش در صدد جهاد تبیین با خوارج زمان برآیند. باید ماهیت و گفتار و آثار اجتماعی و سیاسی این جماعت متظاهر به دینداری را برای جامعه انقلابی معلوم کرد. انشا الله
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
نصیحت به معنای خیرخواهی است و به فرمایش حضرات معصومین علیهم السلام و به حکم عقل سلیم، حق مردم بر حاکم است.
نصیحت و خیر خواهی لزوماً به معنای انتقاد از حاکم نیست. خیر خواهی می تواند همراه با انتقاد نباشد. مانند پیشنهاد عمل خوب و سازنده به حاکم بی آنکه ناظر به نقد عملی باشد.
مشروعیت حق انتقاد به حق واضح و روشن است ولی مبنای مشروعیت انتقاد نا حق از کجا ست؟ مگر حق به امر نا حق تعلق می گیرد که گفته شود مردم حق دارند انتقاد ناحق بکنند؟! چنین سخنی تالی فاسد های زیادی دارد که گوینده ملتزم به آنها نخواهد بود. از جمله فرض حق سخن ناحق برای حاکم مستبد است. در این صورت، حق انتقاد از او منتفی می شود. چون پیش تر حق سخن ناحق به حاکم مستبد داده شده است.
فرضاً حق " انتقاد نا حق " را قبول کنیم. اما در این حالت وظیفه حاکم چیست، آیا باید به نقد ناحق عمل کند یا به دلیل نا حق بودن انتقاد نباید آن را بپذیرد؟
وقتی در مواجهه با حاکم از سبیل انصاف خارج شویم، دچار اینگونه تناقض گویی ها و مغالطه ها می شویم. آنگونه که خوارج زمان امیر المومنین علی علیه السلام نیز گرفتارش بودند.
✍مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan