eitaa logo
مهدوی زادگان
366 دنبال‌کننده
182 عکس
57 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ تنها فقیه خوارجی است که دشنام و ناسزاگویی بر شخص اول حکومت علوی را جایز می شمارد برنامه سحری یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان امسال بود که خطیب مشهور پایتخت در تحلیل حسادت ورزی حسودان امام علی علیه السلام جمله اهانت آمیزی را از آنان علیه آن حضرت نقل کرد. فردای همان شب به یکباره خوارجی مسلکان و مقدس نمایان حوزوی و تابعین شان بلوایی به راه انداختند که ای مسلمان چه نشسته ای که منبری نزدیک به حاکمیت مولای مان علی را به باد فحش و اهانت گرفته است. آنان در تلاش بودند که به این وسیله جامعه دینی را به آشوب کشانند و به اصطلاح قیصریه را به آتش کشند. اگرچه منبری مشهور در برنامه سحری بعدی ضمن عذر خواهی توضیح داد که قصد نقل گفتار حسودان امام علی علیه السلام را داشته‌ است و نه اهانت به آن حضرت، اما از آنجا که خناسان در پی فتنه انگیزی و التهاب آفرینی هستند به توضیحات وی گوش ندادند و او را تا سر حد مجرم خطرناک محکوم کردند و خواهان اشد مجازات برای او شدند. ‌اما حضرت حق چه زود نفاق گفتار این جماعت نیرنگ باز را بر مردم آشکار کرد. چنانکه به تازگی یکی از آنان در کانون توحید نما از سیره رواداری امام علی علیه السلام در مواجهه با تعرض و اهانت اهل خوارج چنین نتیجه هتاکانه ای را گرفته است که " گویی فحش و اهانت به شخص اول حکومت از اساس جرم انگاری نشده است"!! این چه سواد فقهی و لسان دینداری است که با کژ فهمی از سیره حکمرانی علوی اینگونه فحش و ناسزا بر شخص اول حکومت را - علی باشد یا هر حاکم شرع دیگر - جایز می شمارد و جرمی بر آن مترتب نمی داند؟! با این کژفهمی جواز ناسزاگویی به بزرگان دین را تئوریزه کرده است. چگونه‌ ممکن است که محب علی دشنام بر آن حضرت را نه فقط بشنود و قلبش به درد نیاید بلکه آن را جایز هم بداند. چقدر باید این مساله برای مدعی فقاهت مهم باشد که بر بالای منبر جواز فحش و اهانت بر معصوم علیه السلام را روا می دارد و می پرسد " چرا ما نمی‌توانیم در عمل از این سیره امیرالمؤمنین(ع) استفاده کنیم؟ ". اسفبار تر اینکه به زعم وی فحش و اهانت چونان حقی برای مخالف و معترض مفروض است! اگر اینچنین است، پس من نیز که معترض و مخالف با این مدعی هستم، حق ناسزاگویی با او را دارم. در این صورت، آیا در جامعه ایمانی چیزی از ادب و احترام متقابل باقی می ماند. بگذریم که جواز ناسزاگویی راه را بر اخلاق مداری می بندد و باب خشونت گفتاری را مفتوح می گرداند. این معمم مدعی، هنوز نفهمیده است که امام علی علیه السلام فحش و اهانت به شخص اول حکومت را جایز نشمرده است بلکه از حق خود که جواز مجازات شخص هتاک است، گذشت کرده است. فرق است میان عفو در مجازات با جواز عمل مجرمانه. هیچیک از فقهای امامیه از این سیره علوی برداشت جواز فحش و هتاکی را نکرده اند. بخصوص که روایات سابّ النبی اشد مجازات را تعیین کرده است. در کجا حضرات معصومین علیهم السلام که مخالف و معترض خلفای اموی و عباسی بودند آنان را به باد فحش و اهانت گرفته اند. آیا آنها از این سیره جدّ شان خبر نداشتند. این آقای معمم در خلوت نفسانی خود گمان کرده به مکاشفه فقهی مهمی نائل شده و باید بر بالای منبر همگان را خبر دهد که فحش و اهانت به شخص اول حکومت جایز است! آیا اینان با اینگونه توصیه های مشعشع فقه نما می خواهند جامعه را به سمت اخلاق مداری و مدارا با دیگران سوق دهند؟! تنها جامعه سکولار و اهل خوارج است که بر مبنای آزادی بیان هر گونه بی حرمتی به مقدسات را جایز می شمارند. او گمان باطل برده که جامعه سکولار میان مقدس و نا مقدس تمایز می گذارد و فحش و اهانت بر یکی را جایز می شمارد و بر دیگری روا نمی دارد. قرآن کریم مؤمنین را نهی کرده که به معبود كسانى كه غير الله را مى‌خوانند دشنام ندهند تا مبادا آن‌ها [نيز] از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند: " وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ" ( اﻷنعام : ١٠٨ ). این آیه شریفه اصل و سنت الهی و طبعاً قاعده فقهی است ولی این فقه خوانده حوزه برای مخالفین و معترضین شخص اول حکومت علوی فتوا به جواز فحش و اهانت علیه او را می دهد! حقیقتاً معلوم نیست که آیا این آقای معمم فقیه امامیه است یا فقیه اهل خوارج و سکولارها. به هر روی، راه مخالفت و اعتراض با سیره حکمرانی علوی رفتن به راه قاسطین و ناکثین و مارقین نیست. چون اصلا چنین راهی مشروعیت ندارد. چنانکه معصومین علیهم السلام در مخالفت با بنی امیه و بنی العباس به این سه راه نرفتند بلکه به راه جدّ شان رفتند و هیچگاه فحاشی و هتاکی دشمن را جایز نشمردند. چنانکه داستان خدو انداختن عمرو بن عبدود بر گونه پاک و مطهر امام علی در جنگ خندق را همه شنیده ایم ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 از بوسنی تا کانادا؛ تغییر موضع یا انداختن نقاب نفاق افراطی دیروز و امروز که اکنون به دعوت فرزندش که کارمند یکی از بزرگ‌ترین رسانه های نظام سلطه جهانی و ضد ایرانی است، در کانادا به سر می برد. به گفته خودش این اولین سفرش به غرب نیست. او اول بار در سال ١٣٧٠ برای گزارش اخبار جنگ تحمیلی غرب علیه مسلمانان مظلوم بوسنی ( ١٩٩٢ - ١٩٩۵ م ) به بلاد کفر سفر کرده بود. از آنجا که زمانه آبستن تغییر و تحول است، فهم نماد شناسانه کنشگران سیاسی بویژه گونه های افراطی آن در بستر زمان مهم است. چون با شناخت نمادها است که می توان به درک عمیق تری از میزان صلابت و پایداری گفتمان های سیاسی نائل گشت. آیا تغییراتی که در فاصله زمانی میان این دو سفر در سوژه بحث شاهد آن هستیم نتیجه تحول چه امری است؟ آیا میدان تغییر کرده است یا کارگزار؟ حق و باطل جابجا شده است یا مدعیان و عاملان آن تغییر کرده اند؟ آنچه مسلم است، تغییری در میدان رخ نداده است. چون سی سال پیش مسلمانان مظلوم بوسنی گرفتار نسل کشی و جنگ تحمیلی نظام سلطه جهانی شده بود و امروز هم مردم مظلوم غزه مبتلا به شدیدترین جنایات جنگی توسط دولت های غربی به سر کردگی آمریکا و اسرائیل غاصب شده است. جمهوری اسلامی هم تغییر نکرده است. گفتمان اسلام سیاسی همچنان بر عهد خود در دفاع و پشتیبان از مسلمانان مظلوم در سراسر جهان باقی مانده است. دیروز حامی مظلومان بوسنیایی بود و امروز هم مدافع مردم مظلوم غزه است. تنها تغییر محسوس تشدید پشتیبانی از مردمان مظلوم است. بنابر این، وقتی دو نقطه تقابلی و متعارض در گذر زمان دچار تغییرات ایدئولوژیکی و راهبردی نشده‌اند، لاجرم باید تغییرات اساسی را در مسافران میان این دو نقطه جستجو کرد. آنهایی که از اردوگاه استکباری و نظام سرمایه داری رو به جانب جبهه مقاومت و استکبار ستیزی کرده اند و آنهایی که عکس این سفر را سیر کرده‌اند. ممکن است که تغییرات پدید آمده در سوژه را نمادی از بیان سیر هویتی در قرآن کریم تلقی کرد؛ یعنی سیر از طاغوت به نور یا بالعکس ( بقره: ٢۵٧ ). چون دیگر خبری از دفاع از مسلمانان مظلوم و استکبار ستیزی در گفتار سوژه نیست. افراطی دیروز و امروز نه فقط از احیای حکومت طاغوت حمایت می کند و در این راه خواهان اتحاد " تاج زاده و شاهزاده" است بلکه تا ترجیح بلاد کفر بر بلاد اسلامی هم پیش رفته است. اما از آنجا که در سنخ شناسی سیاسی قرآن کریم گونه نفاق گری هم وجود دارد، اینگونه از کنش‌گری سیاسی را نمی‌توان مصداقی از آن بیان قرآنی ( سیر هویتی ) دانست. چون قرآن کریم هرگونه تغییر در شخصیت منافق را نفی کرده است: " هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ ۚيَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۗوَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ " ( آل عمران : ١۶٧ ). مهم ترین نشانه نفاق ورزی افراطی گری کنشگر سیاسی است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
مهدی نصیری مایه عبرت! یادداشت ذیل با عنوان "مسیر نصیری و پیچ تاریخی حیرت" در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در روزنه منتشر شد. https://eitaa.com/rozaneebefarda/4288 این روزها که مهدی نصیری رسما از اردوگاه ضدانقلاب سر درآورده و دنبال وحدت معاندان و مخالفان خارج‌نشین نظام است، خواندن آن یادداشت نسبتا قدیمی خالی از لطف نیست! آن روزها عده‌ای در همین قم تلاش داشتند انحراف نصیری را نبینند و از آن بالاتر، اگر کسی از آینده نصیری احساس نگرانی می‌کرد، تخطئه می‌شد! بیچاره‌ را مدام حلوا حلوا کردند و حرف در دهانش گذاشتند و مدام به حرفهایش ضریب دادند و او هم توهم کرد خیلی مؤثر است! حالا همان ، رندانه گوش خوابانده‌اند و اصلا آن روزها را به روی خودشان نمی‌آورند و در پی تولید نصیری‌های جدید هستند! زمان زیادی نخواهد گذشت که صدای تحرکات مرموزانه امروز هم در خواهد آمد! حتما فردا که نصیری‌های آینده انحراف‌شان علنی شد، بازهم گوش می‌خوابانند و می‌روند سراغ یک بدبخت دیگر که با چهره‌سازی از او مزخرفات شان را القا کنند! امت حزب‌الله اما این روزها برایش است؛ فقط کافیست نصیری و و نصیری‌چی‌ها و نصیری‌های آینده را بشناسد و بشناساند! نصیری را یک خصلت بیش از هر چیزی زمین زد؛ موضع بالا و خودعاقل‌پنداری مطلق و توهم اینکه "من از بچه‌های بالا هستم" و لذا من از همه بیشتر مصالح نظام را می‌فهمم، حتی از آقا! دقیقا یعنی همین! یعنی کسی که بدون مبنا و استدلال و تکیه‌گاه عینی و میدانی قابل اثبات، تنها توهمات خودش را قبول داشته باشد! خود را نماد انقلابی‌گری بداند و نه آنکه در پی فهم ماهیت و چارچوب‌های درست انقلابی‌گری از اهلش باشد! سوپرانقلابی همان وقت که سوپرانقلابی است، سقوط کرده است نه آنکه هنگام سر در آوردن از اردوگاه دشمن سقوط کند! وقتی در عصر غیبت همه را به فقهای امین ارجاع داده‌اند و هنگامی که از نعمت ولایت فقیه برخورداریم، یعنی هر کسی نمی‌تواند و نباید با ، بلکه با ، طی طریق کند! شاخصه مهم و بنیادین ، حرکت در چارچوب‌ها و محکمات فکری بزرگان دین و خصوصا در عصر ما امام و رهبری است. پندارهای پوچ اغیار، مصداق آن بیت حکیمانه است که؛ از هر طرف که رفتم/جز وحشتم(بخوانید: جز حیرتم!) نیفزود! امروز هم با جماعتی از مواجهیم که با و ، از موضع بالا و با تظاهر به اینکه از موضع نظام و از موضع پشت‌پرده‌ها دارند حرف می‌زنند، امت حزب‌الله را تخطئه می‌کنند و در این راه از تندگویی و تندخویی و حذف و لجن‌مال کردن مخالفان شان ابایی ندارند. گرچه به ظاهر خود را اهل گل و لبخند نمایش می‌دهند اما در مواضع‌شان نمایان است! اهالی رسانه‌ای، نصیری‌های آینده‌اند. روزی خواهد رسید که مقابل رهبر شان هم موضع بگیرند. تاریخ انقلاب اسلامی از این طیف آدمهای پرمدعای کم‌مایه، کم به خود ندیده است! زردنوشت‌های گرچه موجب تکدر خاطر مؤمنین و احیانا ایجاد در دل طیفی از مردم و مایه خوشحالی دشمن است، اما در بلندمدت جز بی‌‌آبرویی برای‌شان چیزی نخواهد داشت. شاخصه مهم این جماعت آن است که را تأویل می‌برند و به متشابهات تبدیل می‌کنند و در پی شخصی‌سازی فهم محکمات رهبری هستند! و دو نمونه بارز و عینی برای شناخت نحله نصیری مسلکان است! عاقل را اشاره کافیست. اینها هزار بار از آن معدود حزب‌الهی‌هایی که از روی عدم شناخت مبانی امام و رهبری گاهی موضع یا اقدام خطایی دارند، خطرناک‌تر اند. چرا که حزب‌الهی مخلص که دچار خطای شناختی شده، به محض آنکه حقیقت را متوجه شود اشتباه قبل را جبران می‌کند. اما این جماعت که جز خودشان کسی را قبول ندارند، فقط خدا باید هدایت‌شان کند، چندات کاری از دیگری ساخته‌ نیست! باشد که خداوند همه را عاقبت به خیر کند. @rozaneebefarda
شهادت جانسوز امام صادق علیه السلام به عموم مسلمانان جهان بویژه ملت شریف ایران تسلیت باد. @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از كجا بفهميم ما ناجی هستیم؟ ✏️ شرح از امام صادق علیه‌السلام، توسط رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
https://farsnews.ir/Viewpoint_Plus/1714731467443888974 از بوسنی تا کانادا؛ تغییر موضع یا انداختن نقاب نفاق از آنجا که زمانه آبستن تغییر و تحول است، فهم نماد شناسانه کنشگران سیاسی به ویژه گونه‌های افراطی آن در بستر زمان مهم است. چون با شناخت نمادها است که می‌توان به درک عمیق‌تری از میزان صلابت و پایداری گفتمان‌های سیاسی نائل شد.
🔶 سنجش اعتماد ملی در وعده صادق جامعه شناسان سرمایه اجتماعی را از جمله پشتوانه های مهم دولت ها می دانند. هر اندازه سرمایه اجتماعی غنی تر و قوی تر باشد، دولت با اقتدار و اطمینان بیشتر عمل می کند. اما مهم ترین شاخص سرمایه اجتماعی اعتماد ملی است. وقتی باور ملت به تصمیمات و اقدامات دولت در سطح بالایی باشد و سطح نگرانی و اضطراب ملی در وضع پایینی باشد، نشانه ی وجود اعتماد ملی به حاکمیت است. این مساله خصوصاً در شرایط منازعه آمیز و جنگی بیش از هر وضعیت دیگری خود را نشان می دهد. چون احساس نگرانی و اضطراب عمومی در وضعیت مخاصمات امنیتی و مرزی فراگیرتر و سریعتر از شرایط دیگر مانند بحران اقتصادی است. به همین خاطر، جبهه معارض سال‌ها است که در مصاف با انقلاب و نظام اسلامی روی مسأله سرمایه اجتماعی متمرکز شده است و پروژه سیاه نمایی گسترده ای را به راه انداخته است تا در ذهنیت عمومی چنین القا کند که حکمرانی دینی در حال از دست دادن سرمایه اجتماعی است. بطوری که اعتماد ملی به حاکمیت در وضعیت ضعیفی قرار دارد. اما این ادعای واهی ( بی اعتمادی ملی ) را چگونه می‌توان اثبات یا رد کرد؟ طبعاً باید به موقعیت های اضطراب خیز مانند شرایط بحران زای اقتصادی یا منازعات نظامی و امنیتی رجوع کرد. چنانکه جبهه معارض روی فشارهای اقتصادی بر مردم خیلی سرمایه گذاری کرده است. فشارهایی که خود این جبهه در پدید آمدن آن نقش بسزایی داشته است. این جماعت خیلی سعی کردند که بی اعتمادی ملی را از طریق افزایش نگرانی ها و اضطراب عمومی در شرایط فرضی تخاصمات امنیتی با دشمن خارجی، القا کنند. بطوری که شرایط برای حاکمیت در اتخاذ تصمیمات راهبردی علیه اقدامات گستاخانه و خصومت ورزانه دشمن ملت خیلی سخت و مخاطره آمیز کرده بود. عملیات وعده صادق در موشکباران پایگاه‌های نظامی و جاسوسی رژیم صهیونیستی که پاسخ تنبیهی جمهوری اسلامی به حمله موشکی صهیونیست ها به کنسولگری ایران در سوریه بود، نشان داد که اعتماد ملی به نظام اسلامی در بالاترین سطح خود قرار دارد. زیرا این عملیات نه فقط موجب نگرانی و افزایش اضطراب عمومی نشد بلکه برای مردم شعف انگیز و غرور آفرین بود و خللی در زندگی عادی مردم پدیدار نگشت. بطوری که ملت پاسخ تنبیهی جمهوری اسلامی را حق طبیعی خود می دانستند. عملیات وعده صادق آشکارا ثابت کرد که مردم در مساله مقابله با رفتارهای مخاصمه گرانه دشمن اعتماد کاملی به حاکمیت دارد. مردم می دانستند که حاکمیت اهل ماجراجویی و جنگ طلبی نیست و تامین مصالح ملی را توأم با حفظ عزت و غرور ملی در نظر دارد و به آنچه که می گوید صادق است و از قدرت عملیاتی بالایی برخوردار است و اهل لاف زنی نیست. ملت با ملاحظه این دلایل بود که از عملیات وعده صادق احساس نگرانی و اضطراب نکرد و حق را به حاکمیت داد. بی تردید، اگر چنین اعتماد عمومی در میان نبود، جامعه در شرایط غیر عادی قرار می گرفت. اما پرسش مهم آن است که آیا عملیات وعده صادق کاشف واقعیت اعتماد ملی است یا پدید آورنده آن؟ احتمال اول بیشتر به ذهن می آید؛ یعنی وعده صادق این واقعیت را آشکار کرد که اعتماد ملی به حاکمیت برخلاف القائات دشمنان ملت در سطح مطلوبی قرار دارد و تاثیر عملیات وعده صادق در افزایش اعتماد ملی بوده است و نه در احیا و بازسازی آن. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
هو الحق جناب آقای دکتر زارعی انتخاب شایسته جنابعالی در کسوت نمایندگی ملت را تبریک و تهنیت عرض می کنم. از خداوند سبحان توفیقات روز افزون برای جنابعالی در انجام وظایف شرعی و ملی در خانه ملت و پشتیبانی از نظام مقدس جمهوری اسلامی را خواستارم. عنایات بقیة الله الاعظم عج همیشه ایام بدرقه راه تان باد. انشالله 🌸🌸🌸🌸 مهدوی‌زادگان
☀️ همه ائمه(ع) دنبال حاکمیت اسلامی بودند ✏️ رهبر انقلاب: راجع به زندگی ائمّه (علیهم السّلام) از سه بُعد ‌باید کار بشود: یکی از آن... مسئله‌ی سیاست است... هدف عمده‌ی آنها هم ایجاد جامعه‌ی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعه‌ی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکان‌پذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند. یک بُعد مهمّ امامت این است؛ امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. ✏️ خب مادّه‌اش عبارت است از همین سیاست و اداره‌ی کشور و اداره‌ی حکومت. و همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ یعنی بدون استثنا همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ منتها با شیوه‌های مختلف، در فصول مختلف، با روشها و اهداف کوتاه‌مدّت مختلف؛ [امّا] هدف بلندمدّت یکی بود. 🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای هیئت علمی پنجمین کنگره‌ی جهانی حضرت رضا(علیه السّلام). ۱۴۰۳/۲/۱۹ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 طرح تعطیلی شنبه؛ پروژه یهودی سازی سبک زندگی مسلمانان است قرآن کریم دو دین یهود و نصارا را به عنوان ادیان وحیانی تایید کرده است؛ لکن به دلیل تحریفاتی که در آن دو پدید آمده است مسلمانان را از تبعیت و دوستی گزیدن اهل کتاب نهی کرده است. چون آنان نسبت به اهل ایمان خصومت و کینه می ورزند. البته عداوت و دشمنی یهود شدت بیشتری دارد. زیرا در میان نصارا دانشمندانی که منصف باشند و تکبر نورزند وجود دارند: " لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ " ( المائدة : ٨٢ ). قرآن کریم خیلی صریح خواسته اصلی و باطنی یهود و نصارا را برای اهل ایمان بیان کرده است. اهل کتاب از مسلمانان می خواهند از آیین و فرهنگ آنان پیروی کنند. آنها به چیزی کمتر از تبعیت فرهنگی و آیینی مسلمانان خشنود نمی شوند. قرآن مجید توضیح داده که ماهیت این تبعیت فرهنگی همان پیروی از هواهای نفسانی و دور شدن از هدایت الله است. در نتیجه اهل ایمان نصرت و ولایت الهی را از دست می دهند. چون ولایت الله در طرف مقابل ولایت یهود و نصارا است: " وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ" ( البقرة : ١٢٠ ). تبعیت در این آیه شریفه به معنای ایمان آوردن به دین یهود یا نصارا نیست. و این نکته مهمی است بویژه نسبت به یهودیان که همچنان جمعیت شان قلیل باقی مانده است. بلکه مقصود از تبعیت همان پیروی و انقیاد فرهنگی از یهود و نصارای تاریخی است. یعنی شما می توانید خود را مسلمان بخوانی ولی باید در شئونات مختلف زندگی به سبک یهود و نصارا زندگی کنید. بنابراين، قرآن کریم از همان آغاز مسلمانان را از پروژه های فرهنگی یهود و نصارای تاریخی شده حذر داده است. و البته مهم ترین از این دو، پروژه یهودی سازی است. چنانکه مسیحیت از همان آغاز بالندگی و در دوران مدرن از طریق فرقه پروتستانی تا به امروز گرفتار پروژه یهودی سازی شده است. انقیاد فرهنگی ملل غایت پروژه یهودی سازی است. ایده تعطیلی روز شنبه نمونه ای از پروژه های یهودی سازی است. اگرچه این ایده از سوی برخی با گرایش های لیبرالیستی به بهانه توسعه تعاملات اقتصادی با جهان طرح شده ولی باطن آن خواسته یا نا خواسته گامی بلند در مسیر یهودی سازی و تشبه به کفار است. در حالی که به دلایل مختلف این سخن مردود است. مسلما با تعطیلی شنبه تغییرات گسترده ای در فرهنگ و سبک زندگی مسلمانان اتفاق می افتد و هیچ تضمینی برای رشد و توسعه اقتصادی و صیانت از فرهنگ اسلامی نیست. چنانکه کشورهای زیادی هستند که شنبه و یکشنبه را تعطیل می کنند ولی همچنان توسعه نیافته باقی مانده اند و فرهنگ بومی شان دستخوش تغییر شده است. تجارت مسلمانان با بازار جهانی سوپر مارکتی یا مرکز خریدی نیست بلکه چنین تجارتی توسط تجار بزرگ انجام می شود و آنها هم در معاملات جهانی با یکی دو روز اختلاف در زمان کار اضراری نمی بینند. چنانکه تجارت جهانی هیچ انقیادی به روز های تعطیل شنبه و جمعه ندارند. در نظام سرمایه داری هیچ روزی تعطیل نیست. قرآن کریم به حیله کاری یهودیان در روز شنبه اشاره کرده است ( اعراف: ١۶٣ ). علاوه بر این، مسلمانان در دوره تمدن اسلامی که از همه جهات بویژه در امر تجارت جهانی بر کفار تفوق داشتند، روز جمعه را تعطیل می کردند حتی اهل کتاب در شنبه و یکشنبه مشغول به کار بودند. اما نکته مهم در تعطیلی شنبه و یکشنبه یهودی - نصرانی این است که فردای هر یک روز کاری هفته است. یعنی آغاز هفته اهل کتاب روز کار است در حالی که آغاز هفته مسلمانان با تعطیلی شنبه کار نکردن خواهد شد. هفته ای که روز اول آن با تعطیلی آغاز شود، هفته کاری نخواهد شد. لذا ای بسا بعد از مدتی مبتکران ایده تعطیلی شنبه برای حل این مشکل طرح " جمعه تعطیل نیست " را پیشنهاد کنند. بنابر این، ایده تعطیلی شنبه بالاصاله وجاهت اقتصادی ندارد و نباید برای توجیه آن، مشکلات اقتصادی مردم را به گروگان گرفت بلکه این ایده پروژه پنهان یهودی سازی و تشبه به کفار را تعقیب می کند. و همانطور که گفته شد در تشبه به کفار قصد تشبه مدخلیت ندارد. مسلمانان خواسته و نخواسته با تشبه به مخالفین یهودی زده و نصرانی زده خواهند شد. آنها وقتی متوجه این واقعیت تلخ و اسفبار و غیر مرضی خدا و رسول می شوند که سودی به حال شان ندارد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan