منطق استکبار؛ آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران بپسند | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020116000630/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D9%86%DA%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D9%BE%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%BE%D8%B3%D9%86%D8%AF
🔰 منطق استکبار؛ آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران بپسند
متن خلاصه شده 👇👇
https://www.farsnews.ir/news/14020116000630/
🖌 توماس هابز، فیلسوف سیاسی شهیر انگلیسی ( 1588- 1679 م ) نسبت به دیگر فیلسوف سیاسی معاصر خود، اسپینوزا ( 1632- 1677م ) در پایه گذاری فلسفه سیاسی دولت مدرن، فضل تقدم دارد.
🖌 مهم ترین مساله برای انسان ها از نگاه هابز صیانت و حراست نفس است. چون در وضع طبیعی یا اولیه آدمیان مجبورند با تکیه بر عقل در برابر دشمنان از خود دفاع کنند.
به عقیده هابز آنچه که آدمیان را در وضعیت جنگی یا همان وضعیت « انسان گرگ انسان » قرار می دهد، استیلای امیال طبیعی آدمی ( همچون غرض ورزی، غرور و کینه ورزی ) است که با قوانین طبیعی ( همچون عدالت، انصاف، اعتدال، ترحم و دوستی ) در تضاد است. پس باید قدرتی کافی و مطلقه تاسیس شود تا ضامن اجرای قوانین طبیعی باشد.
🖌 هابز برای آن که این قوانین برای همگان به سهولت آزمودنی باشد، آنها را در یک اصل یا قانون خلاصه کرده است: « این قوانین به صورتی مختصر و آسان که حتی قابل فهم کم استعدادترین آدمیان است خلاصه شده اند؛ و آن خلاصه این است که « آنچه به خود روا نمی داری به دیگران روا مدار » ( هابز توماس، 1380، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، نشر نی، چ اول: 180 ).
❓ اما آیا آن چیزی که از نظریه دولت مدرن در دو سه قرن اخیر در دنیای غرب عینیت یافته از این قانون طبیعی خلاصه شده پیروی کرده است؟
🖌 تاریخ سیاسی دولت های مدرن غربی گواه این نکته نیست که به قانون طبیعی «آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند» که به عقیده هابز خلاصه همه قوانین طبیعی است، متعهد و وفادار بوده باشند. دولت های غربی که نتیجه نظریه پردازی های فیلسوفان سیاسی مدرن است، چنین نبوده است که آنچه را که برای شهروندان خود می خواستند، برای اتباع دیگر دولت های غیر غربی خواسته باشند.
🖌 تاریخ سلطه استعمار مدرن بر ملت های غیر اروپایی سراسر از تجاوز و استثمار و بردگی و نابودی و تبعیض های قومی و نژادی و فرهنگی است. هند و آفریقا و آمریکا و جهان اسلام در دویست سال گذشته هیچگاه شاهد این نبودند که دولت های غربی آنچه که برای مردم خود نمی پسندند برای آنها هم نپسندند. در اینجا به بارزترین نمونه آن که جهان در روزهای اخیر شاهد آن بوده اشاره می کنیم.
🖌 تیک تاک یک رسانه اجتماعی چینی است که در چند سال اخیر راه اندازی شده است و در میان شهروندان آمریکایی محبوبیت بالایی پیدا کرده است و حتی از شبکه های اجتماعی آمریکایی پیشی گرفته است. همین امر باعث شده دولتمردان آمریکا از فعالیت تیک تاک احساس خطر کرده برای مسدود کردن آن در آمریکا اقدام کنند. آنها فعالیت این شرکت چینی در فضای مجازی را تهدیدی علیه امنیت ملی و آسیب پذیری خانواده ها بویژه کودکان اعلام کرده اند. کنگره آمریکا در هفته گذشته طی جلسه پنج ساعته مدیر عامل تیک تاک، شو چو را به استنطاق و استیضاح می کشاند.
🖌 این رفتار دولت آمریکا با یک شبکه اجتماعی خارجی بیانگر همان رفتار دو گانه این کشور با دیگر ملت ها است. دولت مردان آمریکایی دقیقاً آنچه را که برای شهروندان خود نمی پسندند برای دیگر ملت ها می پسندند. بسیاری از کشورها فعالیت شبکه های اجتماعی آمریکایی را تهدیدی علیه امنیت ملی و اخلاقی و فرهنگی مردم خود می دانند و خواهان تبعیت این شرکت ها از قوانین آن کشورها هستند. با وصف این، هیچیک از آنها برابر این خواسته عقلایی و قانونی تمکین نمی کنند و دولت آمریکا نیز آنها را به تبعیت کردن از قوانین آن کشورها مجبور نمی سازد. چون شبکه های اجتماعی آمریکایی یکی از مهم ترین ابزارهای سلطه دولت آمریکا بر دیگر کشورها است.
🖌 حال اگر این پرسش مطرح شود که چرا دولت های مدرن به آن قانون طبیعی که توماس هابز آن را خلاصه قوانین طبیعی در پایه گذاری جامعه سیاسی مدرن می داند، در تعامل با دیگر ملت ها عمل نمی کنند، پاسخ آن به منطق استکباری دولت های مدرن باز می گردد. منطق استکباری دولت مدرن در تعامل با دیگران بر پایه این اصل استوار است: « آنچه را که برای خود می پسندی برای دیگران مپسند». خوی استکباری در این است که هر آنچه را که مطلوب و مورد پسند است فقط برای خود بخواهد و دیگران را از آن امر مطلوب محروم کند.
🖌 شاید یکی از جدی ترین نقدهایی که بر نظریه فیلسوفان سیاسی مدرن می توان وارد کرد از همین منظر است. آنان دولت مدرن را چگونه تفسیر و تبیین کردند که با منطق استکباری عجین شده اند؟ چگونه است که دولت های مدرن از همان آغاز شکل گیری به قانون طبیعی « آنچه به خود روا نمی داری به دیگران روا مدار » وفادار نماندند؟
✍ داود مهدوی زادگان
16 فروردین 1402
👇👇👇
@mahdavizadegan
آگاهی کاذب در گذشته و امروز
🔸لَا تَعْرِفُونَ الْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ الْبَاطِلَ وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَق
آنسان كه باطل را مى شناسيد، حق را نمى شناسيد و آنسان با باطل مبارزه نمى كنيد كه به نابود كردن حق كمر بسته ايد. ( نهج البلاغه/ خطبه 69، ترجمه ابراهیم آیتی )
🔹 امام علی علیه السلام در این جمله به ارزیابی ماهیت و جنس آگاهی مردم کوفه پرداخته است. شناخت آنان از باطل بیشتر از شناخت حق است. اما آیا این سخن به معنای آن است که باطل شناسی مردم کوفه بیشتر از حق شناسی آنان است؟ خیر.
🔹 یکی از خصوصیات باطل شناسی، دشمن شناسی است. مشکل امیر المومنین با مردم کوفه فقدان دشمن شناسی آنان بود. پس، مقصود امام علیه السلام این نیست که باطل شناسی کوفیان بیشتر از حق شناسی شان بوده است تا از آنان بخواهد که حق شناسی تان را با باطل شناسی تان هم تراز کنید. بلکه مراد آن حضرت شدت آگاهی باطل کوفیان است.
🔹 آگاهی باطل آن نوع آگاهی است که از باطل بودن آن نا آگاه ایم؛ یعنی نمی دانیم که این آگاهی باطل است و حقیقت ندارد بلکه تصور بر درست بودن آن داریم. فی الواقع، آگاهی باطل همان جهل مرکبی است که از جهل بسیط فراتر می رود. امروزیان از آن با عنوان « آگاهی کاذب » یاد می کنند. حجم انبوهی از داده های کاذب که دریافت کنندگان آنها را صادق و واقعی می پندارند.
🔹 حضرت وصی علی علیه السلام کوفیان را گرفتار آگاهی های کاذب می دانست. شدت آگاهی کاذب کوفیان به حدی بود که آن حضرت در اصلاح آن در مانده بود. آنچنانکه امام علی علیه السلام درباره مساله حکمیت گوید ( نهج البلاغه، ترجمه ابراهیم آیتی: خ 35 ).
🔹 اگر کوفیان باطل شناس بودند می توانستند باطل را ابطال کنند، نه آنکه حق را ابطال کنند. امیر المومنین علی علیه السلام این توجه را داده است که کثرت آگاهی های کاذب کوفیان به قدری است که با آن حق را بیشتر از باطل ابطال می کنند: « وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَق ». آنان معاویه حیله گر مکًار را مدیر و مدبر می خواندند ولی حاکم خیر خواه خود را به دروغگویی متهم می کردند ( نهج البلاغه، ترجمه ابراهیم آیتی: خ 71 ).
🔹 دنیای مدرن شده امروز بیش از گذشته گرفتار آگاهی کاذب گشته است. اگر در گذشته جماعتی خاص مبتلا به آگاهی کاذب می شدند، امروزه این ابتلا جهانی شده است. به اقتباس از فرموده امام علی علیه السلام، باید گفت که آگاهی های کاذب مردم جهان از باطل بیش از آگاهی از حق است. آنقدر که از روی کذب، باطل را می شناسیم، حق را از روی حق نمی شناسیم. به همین خاطر، بیش از آنکه در صدد ابطال باطل باشیم، در صدد ابطال حق بر می آییم.
🔹 باید مراجع و فضاهای تولید آگاهی کاذب را شناخت و برای مردم آشکار ساخت. مسلماً روشنفکر نمایان و روحانی نماهایی که روشنگری و دین را به مثابه متاع دنیوی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بر مردم عرضه می کنند، از جمله مراجع اصلی تولید آگاهی کاذب هستند. تا وقتی این جماعت در شهرها و بلاد اسلامی و غیر اسلامی فعال اند و اهل نظر درباره آنها روشنگری و تبیین گری نکنند و « جهاد تبیین » را تکلیف شرعی و عقلی خود ندانند ، مردم از آگاهی صادق محروم می مانند.
✍ داود مهدوی زادگان
18 فروردین 1402
👇👇👇
@mahdavizadegan
آگاهی کاذب در گذشته و امروز.docx
19.1K
متن کامل یادداشت « آگاهی کاذب در گذشته و امروز » / داود مهدوی زادگان
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🖼شب قدر، فرصت درس گرفتن از امیرالمومنین(ع)
✏️حضرت آیتالله خامنهای: شب قدر مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونهی کامل آن و برجستهترین الگو برای آن خصوصیت است.
🌙#شب_قدر
💻 Farsi.Khamenei.ir
حزن علی و حرمان ما
وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِي زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلَى حُسْنِ الْحِيلَةِ، مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ
ما در زمانى زندگى مى کنيم که غالب اهلش خيانت و پيمانشکنى را کياست و عقل مى شمارند، و جاهلان بى خبر اين گونه افراد را مدير و مدبّر مى شمارند! آنها را چه مى شود؟ خداوند آنان را بکشد! ( نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی: خ 41 )
وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّكُمْ تَقُولُونَ عَلِيٌّ يَكْذِبُ! قَاتَلَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى، فَعَلَى مَنْ أَكْذِبُ؟ أَعَلَى اللَّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ، أَمْ عَلَى نَبِيِّهِ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ.
به من خبر رسيده كه گفته ايد: على دروغ مى بندد. خدايتان بكشد به چه كسى دروغ مى بندم؟ آيا به خدا دروغ مى بندم، در حالى كه، من نخستين كسى هستم كه به او ايمان آورده ام يا بر پيامبر او دروغ مى بندم، در حالى كه، من نخستين كسى هستم كه او را تصديق كرده ام. ( نهج البلاغه، ترجمه آیتی: خ 71 )
برای اولیای الهی هیچ روزگاری بعد از روزگار رسول الله صلی الله علیه و آله محزون تر از روزگار امام علی علیه السلام در دوران زمامداری نبوده است. حزن و اندوه رسول خدا نه فقط در مکه بلکه در دوران حکمرانی آن حضرت در مدینه به حدی بود که قرآن کریم از آن حزن نبوی بارها یاد کرده است. بعد آن به حزن علوی می رسیم که پس از ماجرای سقیفه بیشترین اندوه امام علی علیه السلام مربوط به دوران زمامداری شان است.
امیر المومنین علیه السلام این حزن و اندوه جانکاه را به کجا ببرد و به که گوید که من در زمانه ای زیست کردم که مردمش معاویه حیله گر پیمان شکن را مردی مدیر و مدبر می پندارند و بر علی نسبت دروغ گویی می دهند. آیا این چنین پندار باطلی دردناک و حزن آفرین نیست؟!
بد زمانه ایست زمانه مولا علی؛ نخستین ایمان آورنده به اسلام و رسول الله، برترین صحابی و دلاورترین مرد عرب و فاتح خیبر و وصی رسول خدا را به دروغگویی نسبت دهند و معاویه دنیا پرست فریبکار را به نیکی یاد کنند!
آیا علی نمی توانست به مانند معاویه مردم را فریب دهد و آنها را با نیرنگ مجذوب خود سازد؟ آری او می توانست نیرنگ بازترین مردم باشد ولی چون از عمق و دامنه ناپسندی حیله و نیرنگ آگاه بود به مثل معاویه حکمرانی نکرد حتی اگر مردمان بر او جفا کنند و قدر دانش نباشند:
« به خدا سوگند معاويه از من سياستمدارتر نيست، ولى او نيرنگ مى زند و مرتکب گناه مى شود، اگر نيرنگ و پيمان شکنى ناپسند و ناشايسته نبود من از سياستمدارترين مردم بودم»!
« وَ اللهِ ما مُعاوِيَةُ بِأَدْهى مِنّى وَلکِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَو لا کَراهِيَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أدْهَى النَّاسِ» ( نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی: خ 200 ).
اگر اهل نیرنگ و فریب ، گوشه اندکی از معرفت رستاخیز و معاد شناسی علی علیه السلام را می داشتند و کسب کنند؛ حکمرانی شان را به این کار نکوهیده نمی آلودند:
وَ مَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ.
آن کس که از چگونگى رستاخيز آگاه است هرگز پيمان شکنى نمى کند( نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی: خ 41 ).
آری، زمانه به دلیل آلودگی به جهل مردمانش و نیرنگ بازی سیاستمدارانش خود را از کسب دانش و معرفت داناترین مخلوق خدا بعد رسول الله محروم ساخت. اندوه این اتفاق برای امام علی علیه السلام بیشتر از جفایی بود که بر خود او وارد ساختند. آن حضرت در حالی این دنیای مادی را ترک کرد که جمع کثیری را گرد خود نیافت تا سفره معرفت الله را برای آنها بگستراند. بی جهت نبود که در بحبوحه جنگ، اگر کسی را می یافت که از او پرسش عقیدتی می کرد به استقبال می رفت و پاسخ او را می داد.
تو خورشیدی و من در این عصر
افسرده به سردسیر حرمان ( خاقانی )
پروردگارا !
بندگان مخلص و غیر مخلص خود را در این شبهای قدر از معرفت نبوی و علوی محروم مفرما.
آمین یا رب العالمین
✍ داود مهدوی زادگان
19 رمضان 1444
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 سلامت جامعه ایران انقلابی
الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ!
وه كه چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن! ( نهجالبلاغه : حکمت ۲۹۷ )
🖌 دو چیز در نسبت با هم رابطه موافق یا مخالف دارند. نسبت میان عبرت و اعتبار از جنس رابطه تخالفی است. هر کدام که کم یا زیاد باشد، دیگری بالعکس است. اگر صحنه های عبرت آموز زیاد باشد، اعتبار و عبرت گیرنده کم خواهد بود. اما چرا نسبت عبرت و اعتبار اینگونه است؟ بطوری که امام علی غلیه السلام افسوس می خورد از اینکه مایه های عبرت زیاد است و عبرت گیرنده کم است.
🖌 عبرت در جایی است که باید از آن تجربه یا حالت پند گرفت و عبور کرد و به تجربه یا تکرار آن نپردازیم. عبرت آن عمل یا حالت تجربه شده ای است که توصیه به تکرار آن نمی شود بلکه توصیه به عبور از آن می شود. بنابر این، عبرت گرفتن در اموری که سر مشق و الگوی عمل است به کار نمی رود. سیره و زندگی انبیا و اولیای الهی و مومنین عبرت آموز نیست بلکه درس آموز است.
🖌 جامعه ای که به عبرت گرفتن از گذشتگان اهتمام زیادی می ورزد، خطایش کمتر است. چون از خطای گذشتگان عبرت گرفته کمتر خطا می کند. در نتیجه، به همان اندازه برای آیندگان کمتر موجب عبرت می شود بلکه بیشتر الگو و سرمشق عمل آیندگان می شود. چنین جامعه ای سالم است.
🖌 آن آهی که امام علی علیه السلام بخاطر کثرت عبرت ها و قلًت اعتبار گیرنده ها می کشد، دلالت بر ناسالم بودن اسلامیان زمانه دارد. اگر مسلمانان عصر امام علی علیه السلام عبرت گیرتر بودند، عبرت ها کمتر بود. دلیل عبرت انگیز بودن کوفیان برای ما همین است که آنان عبرت گیر نبودند و تجربه خطا های شان زیاد بود.
🖌 بر این اساس، می توان گفت که تجربه زیسته جامعه ایرانی بعد انقلاب بالنسبه به تجربه زیسته پیش از انقلاب، عبرت گیرتر است. صحنه ها و تجربه های عبرت آموز ایرانیان در پیش از انقلاب بسیار بیشتر از پس از انقلاب است. ما برای ذکر عبرت های تاریخی بیشتر به تاریخ پیش از انقلاب ( تجربه مشروطه، سلطه سکولارها و هرج و مرج ناشی از آن، برآمدن رضا خان و شکل گیری استبداد مدرن، دهه بیست و کودتای 28 مرداد وغیره ) ارجاع می دهیم تا حوادث بعد انقلاب. چون در گذشته به مثل امروز عبرت گیرنده نبودیم.
🖌 بنابر این، باید مردم ایران بیش از گذشته مراقب از دست دادن روحیه عبرت گیری شان باشند. جامعه ایرانی امروز در سلامت به سر می برد. چون جامعه ای عبرت گیرنده است. تمام تلاش فکری و عملی جریانات ضد انقلاب و برانداز معطوف به این است که روحیه عبرت گیری را از ملت بگیرند. چون آنان خواهان بازگشت جامعه ایرانی به دوران منحط و نا سالم پیش از انقلاب هستند ولی روحیه بالای عبرت آموزی ملت بزرگترین مانع بازگشت به گذشته است. به همین خاطر، آنان می کوشند از طریق تحریف تاریخ گذشته حافظه تاریخی و روحیه عبرت گیری مردم را مخدوش سازند. طبیعی است که مقاومت مردم برابر چنین خواسته ای نشانه تداوم سلامت جامعه ایرانی است. انشا الله
✍داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
سلامت جامعه ایران انقلابی.docx
15.2K
متن کامل یادداشت « سلامت جامعه ایران انقلابی »
داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
عبرتگیری؛ مایه سلامت جامعه ایران انقلابی
تمام تلاش فکری و عملی جریانات ضد انقلاب و برانداز معطوف به این است که روحیه عبرتگیری را از ملت بگیرند، آنان میکوشند از طریق تحریف تاریخ گذشته حافظه تاریخی و روحیه عبرتگیری مردم را مخدوش کنند.طبیعی است که مقاومت مردم برابر چنین خواستهای نشانه تداوم سلامت جامعه ایرانی است.
https://www.farsnews.ir/news/14020124000225
🔰 چقدر حرکت اعتراضی مان به مخالفت امام علی علیه السلام با خلفا شباهت دارد؟
✔️ این روزها که به سوگ مولایمان امیر المومنین علی علیه السلام نشسته ایم، جماعتی فرصت طلب در مخالفت با جمهوری اسلامی و حکمرانی دینی ولی فقیه گزینشی به فرمایشات آن حضرت استناد کرده برداشت های ناصواب خود را بر ذهن مخاطبان ولایت مدار تحمیل می کنند.
✔️ اما پیش از هر سخنی به این گروه از مخالفان نظام اسلامی گفته می شود که اگر شما به راستی پیرو سنت علوی هستید، در مخالفت با نظام اسلامی به مثل آن حضرت عمل کنید. چنانکه می دانیم حق ولایت را در ماجرای سقیفه از حضرت وصی غصب کردند. اما بعد از آن واقعه تاسف بار، امام علی علیه السلام علیرغم اصرار بر مخالفتش هیچگاه برخورد خصمانه و شورشی علیه خلفای ثلاث نداشت بلکه در امر حکمرانی به آنان مشورت می داد.
✔️ امام علی علیه السلام در خطبه معروف به شقشقیه به اجمال درباره نا مهربانی هایی که در دوران خلفای ثلاث با او شده بود و نحوه معامله با آن را روایت کرده است. ایشان خود را میان دو راه شمشیر و صبر گرفتار می بیند ولی شکیبایی و همکاری را موافق با عقلانیت می بیند، در حالی که این شکیبایی مانند کسی بود که خاری در چشم و گلوی خود دارد: « فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا، أَرَى تُرَاثِي نَهْباً » ؛ چون نيك سنجيدم، شكيبايى را خردمندانه ترديدم، و به صبر گراييدم حالى كه ديده از خار غم خسته بود، و آوا در گلو شكسته. ميراثم ربوده اين و آن، و من بدان نگران. ( نهج البلاغه، ترجمه شهیدی: خ 3 ).
✔️ حال از این کسانی که با سخن و سیره امام علی علیه السلام به مصاف با نظام ولایی آمده اند، از اینان می پرسیم آیا حرکت های اعتراضی تان به مثل حرکت اعتراضی امیر المومنین در دوران 25 سال به حاشیه رفتن شان است. آیا آن نجابت شرعی و اخلاقی و مدنی که در مخالفت علی ابن ابی طالب علیه السلام با خلفای ثلاث مشاهده می کنیم در رفتار شما با جمهوری اسلامی می توان سراغ گرفت؟
✔️ همگان در فتنه پاییز 401 دیدند که اغتشاشگران چگونه در کف خیابان خشونت های خونباری را به راه انداختند. چگونه طلبه ای را تنها گیر آوردند و با شکنجه شهیدش کردند و چگونه جسم بی جان بسیجی حافظ امنیت را در کفن خیابان کشیدند و جسارت ورزیدند. مردم دیدند که آنان چگونه اموال عمومی را تخریب کردند و مساجد و قرآن ها را آتش زدند و چادر از ناموس مردم کشیدند و ترس و نا امنی را بر شهرها حاکم کردند.
✔️ کدام حرکت اعتراضی اینان به مخالفت امام علی شباهت دارد؟ آنچه که ملت در این چهار دهه از مخالفت جریان ضد انقلاب و بر انداز دیده است نه فقط هیچ شباهتی با مخالفت امام علی علیه السلام ندارد بلکه خصومت ورزی شان از بعضی جهات شدیدتر از مخالفان آن حضرت در دوران زمامداری بوده است. اینان باید قبل از هر کاری، نشان دهند که رفتار اعتراضی شان مانند رفتار اعتراضی مخالفین آن حضرت ( ناکثین و قاسطین و مارقین ) نیست بلکه به مثل مخالفت امام علی علیه السلام با خلفای ثلاث است.
به هر روی، توصیه نگارنده به مخاطبان گرامی در مواجهه و تحلیل اینگونه بهره برداری های ابزاری ناصواب از فرمایشات امام علی علیه السلام آن است که به مطالعه تاریخ صدر اسلام بپردازند و سرگذشت غمبار امیر المومنین، بویژه بخش زمامداری آن حضرت را مطالعه کنند. مطالعه کتاب شریف نهج البلاغه کمک زیادی به خوانندگان می کند. در همین زمینه کتاب زندگانی امیر المومنین علیه السلام تالیف مرحوم سید هاشم رسولی محلاتی روشنگرانه است.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🟢 خوش سعادتی آدمی
🔶 امام علی علیه السلام می فرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ، طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ، وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ، فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ.
اى مردم، خوشا كسى كه پرداختن به عيب خود او را از عيب ديگر مردم بازمى دارد و خوشا كسى كه در خانه اش بماند و روزى خود بخورد و به طاعت پروردگارش مشغول باشد و بر گناهان خود بگريد. چنين كسى، هم به كار خود پرداخته و هم مردم از او آسوده اند.
( نهج البلاغه، ترجمه آیتی: خ 176 )
🖌 خوارج زمانه را بشناس
امام علی علیه السلام: فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ [فَسَقَ] قَسَطَ آخَرُونَ
اما، هنگامى كه، زمام كار را به دست گرفتم جماعتى از ايشان عهد خود شكستند و گروهى از دين بيرون شدند و قومى همدست ستمكاران گرديدند. ( نهج البلاغه: خ 3 )
خطبه شقشقیه یکی از اندوهناک ترین فرمایشات امام علی علیه السلام است و به سه بخش تقسیم می شود. بخشی که به بیان سرگذشت غصب حق حکومت از ایشان مربوط است. دوم جریان شناسی مخالفان با حکمرانی آن حضرت است که آنها را در سه جریان عمده ناکثین و قاسطین و مارقین صورت بندی می فرمایند . سوم، بخش دلایل اهتمام به حکمرانی یا همان فلسفه سیاسی حکومت علوی.
سه جریانی که امام علی علیه السلام از آنها به عنوان مخالفان اصلی حکومتش یاد کرده اختصاص به حکومت آن حضرت ندارد بلکه هر حکومت دینی که بر سبیل حکومت علوی گام بردارد با این سه جریان مخالف مواجه خواهد شد. چنانکه اکنون حکومت جمهوری اسلامی با سه جریان اصلی مخالف خود یعنی ناکثین و قاسطین و مارقین درگیر است. سخن در این باره بسیار است و در اینجا فقط به نکته ای پیرامون خوارج جمهوری اسلامی اشاره می کنیم.
مواضع سیاسی خوارج زمانه از میان سه جریان یاد شده ایدئولوژیک تر است. آنها بیش از دو جریان دیگر به تولید آگاهی کاذب روی آورده اند. خوارجی مسلکان امروزی که اگر جمهوری اسلامی نبود، آنها نیز ظهور و بروز چندانی نداشتند، تلاش می کنند مواد تولید آگاهی کاذب شان را از حقایق معرفتی و تاریخی اسلام تدارک کنند. در این میان آنان از فرمایشات و سیره حکمرانی امام علی علیه السلام بیشترین بهره برداری نا صواب شان را می کنند. این است که باید دلسوزان انقلاب و ولایت بیش از پیش در صدد جهاد تبیین با خوارج زمان برآیند. باید ماهیت و گفتار و آثار اجتماعی و سیاسی این جماعت متظاهر به دینداری را برای جامعه انقلابی معلوم کرد. انشا الله
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
نصیحت به معنای خیرخواهی است و به فرمایش حضرات معصومین علیهم السلام و به حکم عقل سلیم، حق مردم بر حاکم است.
نصیحت و خیر خواهی لزوماً به معنای انتقاد از حاکم نیست. خیر خواهی می تواند همراه با انتقاد نباشد. مانند پیشنهاد عمل خوب و سازنده به حاکم بی آنکه ناظر به نقد عملی باشد.
مشروعیت حق انتقاد به حق واضح و روشن است ولی مبنای مشروعیت انتقاد نا حق از کجا ست؟ مگر حق به امر نا حق تعلق می گیرد که گفته شود مردم حق دارند انتقاد ناحق بکنند؟! چنین سخنی تالی فاسد های زیادی دارد که گوینده ملتزم به آنها نخواهد بود. از جمله فرض حق سخن ناحق برای حاکم مستبد است. در این صورت، حق انتقاد از او منتفی می شود. چون پیش تر حق سخن ناحق به حاکم مستبد داده شده است.
فرضاً حق " انتقاد نا حق " را قبول کنیم. اما در این حالت وظیفه حاکم چیست، آیا باید به نقد ناحق عمل کند یا به دلیل نا حق بودن انتقاد نباید آن را بپذیرد؟
وقتی در مواجهه با حاکم از سبیل انصاف خارج شویم، دچار اینگونه تناقض گویی ها و مغالطه ها می شویم. آنگونه که خوارج زمان امیر المومنین علی علیه السلام نیز گرفتارش بودند.
✍مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🔰 فروپاشی بیرق باطل
مخالفین نظام ولایی و حکومت اسلامی جمعیت رنگارنگ گسترده ای است و هر یک به قدر توان باطل شان در جهت براندازی نظام و عادی سازی انقلاب اسلامی فعالیت می کنند. فعالیت آنان غالباً جزیره ای بوده است. مهم ترین چالش جریانات برانداز در همین پراکندگی و جزیره ای عمل کردن آنان است. چنانکه استراتژیست های استکبار جهانی کاملاً بر این مساله اساسی واقف اند. از این رو، اصلی ترین هدف راهبردی آنان ساماندهی ضد انقلاب در جهت عبور از پراکندگی تا رسیدن به اقدامات مشترک همسو با اهداف نظام سرمایه داری جهانی، ترسیم شده است.
دشمنان و مخالفین جمهوری اسلامی تا پیش از فتنه پاییز 401 بیرق واحدی نداشتند تا آنها را در کنار هم یکپارچه سازد. اما به نظر می رسد که با فتنه 401 این مساله تا اندازه ای رفع شده است. اکنون شاهد آن هستیم که شعار « زن زندگی آزادی » به مثابه بیرق باطل در حال گرد هم آوری مخالف و معارض و ضد انقلاب است. این روزها طیف گسترده ای از مخالفین و معارضین ذیل بیرق « زن زندگی آزادی » در حال تهاجم نرم فرهنگی علیه نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت مطلقه فقیه هستند.
از ورشکستگان وتجدید نظرطلبان سیاسی، زیاده خواهان و افراطیون بریده و خسته تا متحجرین مذهبی و عافیت طلبان و سکولارهای حوزوی و روحانیون عرفی گرا گرفته تا جریان منافقین، اشراف نوکیسه و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان و جنسی گرایان و همجنس بازان و روشنفکران غربزده و فمنیست ها و تن گرایان و غیره همگی زیر بیرق زن زندگی آزادی جمع شده علیه نظام اسلامی هجوم آورده اند. اما آیا دشمنان ملت و نظام اسلامی از این ترفند و سامان دهی جدید بهره ای خواهند برد؟
گرچه جریانات معارض از این اتفاق سرخوش اند که بالاخره بیرقی را علم کردند که بتوان زیر آن خود را ساماندهی کنند. لکن به دلایل مختلف این سرخوشی دوامی نخواهد داشت و به زودی فرو می ریزد و دود می شود و به هوا میرود. فقدان گفتمان مادر و بی محتوایی و بلکه فرو مایگی شعار زن زندگی آزادی در مقابل دفاع منزًهانه گفتمان انقلاب اسلامی از این سه مفهوم به همراه تشتت فکری غیر قابل جمع این جریانات و از همه مهم تر عدم اقبال عمومی از جریان معارض موجبات فروپاشی ساماندهی جدید آنان را فراهم ساخته است. روند عادی سازی این حرکت ضد انقلابی به حدی تند است که نمی گذارد آنان در شرایط عادی همدیگر را تحمل کنند. در واقع، مجمع الجزایر براندازان به ظاهر در کنار هم گرد آمده اند ولی در واقع امر، هیچ اتحاد استراتژیکی رخ نداده است. هر کدام بیرق باطل را در جزیره خود علم کرده اند ولی این امر موجب نزدیکی و یکپارچگی نشده است.
قرآن کریم درباره چنین اجتماعی که همه دشمنان مسلمانان را شامل می شود و منافق و متحجر و کافر و بی دین و ضد دین را در بر می گیرد، این امیدواری را می دهد که آنان در ظاهر متحد و یکپارچه به نظر می آیند ولی در باطن دشمن هم هستند و یکدیگر را قبول ندارند بلکه جنگ و خصومتی که میان خودشان هست بسیار شدیدتر از دشمنی است که با مومنین دارند. و این هم بخاطر آن است که آنان خرد ورز نیستند: « بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ » ( الحشر : 14 ).
بطور قطع، خسارت ناشی از فروپاشی پروژه بیرق باطل برای جریان معارض و ضد انقلاب بسیار تلخ و گران خواهد بود و بدنبال آن سرخوردگی های دردناکی به دنبال خواهد داشت. لکن در این ماجرا بدترین خسارت از آن متحجرین و سکولار های مذهبی و حوزوی خواهد بود که دنیا و آخرت شان را به ثمن بخس فروختند.
بدترین عاقبت برای یک مومن و فاضل حوزوی این است که گفتار و خواسته و شعارش در کنار و همراه با گفتار و مطالبات جنسی گرایان، تن خواهان، هم جنس گرایان، تن آسایان، اشراف لگام گسیخته و بی دین ها و خدا ناباوران قرا گیرد و هیچ اهتمامی برای مرز گذاری با آنها نورزد. چه بد دمساز و قرینی است که اینان در این جهان برای خود انتخاب کرده اند: « حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ » ( الزخرف : 38 ».
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
7e9dfeb598adc1fc919bc34c9fa88a1c.pdf
219.9K
🔰اراده های باطل
برشی از متن:
بطور قطع و یقین، حکمرانی نبوی و علوی کلمه حق است ولی باید مراقب بود که از این کلمه حق، اراده باطل نشود. نشانه اراده باطل آن است که ضمن برخورد گزینشی با کلمه حق در نهایت آن را ابطال می کنند. اگر گفته شود که « حکمرانی علوی حق است، پس باید اصل حکومت یا حکومت دینی را نفی کرد»؛ این سخن همان اراده باطل است. چون جوهره حکومت علوی دینی است و غایتی غیر از اجرای احکام الله و تعظیم شعائر الله ندارد. اما باطل اندیشان از حکمرانی دینی امام علی، حکمرانی غیر دینی را اراده می کنند.
✍ مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
فروپاشی بیرق باطل | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020129000634/%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D9%84
🖌 راستی آزمایی رفراندم خواهی
✔️ همه پرسی یکی از آن اموری است که قدرت طلبان و تمامیت خواهان از آن در جهت به چالش کشاندن حاکمیت مردم سالار بهره برداری ابزاری می کنند. بنابر این، مردم حق دارند که بدانند مدعیان رفراندم آنان را به بازی نگرفته نمی خواهند مردم را نردبان اقتدارگرایی سازند. این است که باید مدعیان رفراندم خواهی راستی آزمایی شوند تا معلوم گردد در شعار مردم گرایی صداقت دارند.
✔️ جمهوری اسلامی در راستی آزمایی همه پرسی سر بلند است و با افتخار می تواند بگوید مشروعیت خود را از همه پرسی کاملاً آزاد به دست آورده است. رفراندم جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن در سال 1358 بهترین دلیل بر صداقت نظام اسلامی در امر همه پرسی خواهی است.
✔️ اما آیا جبهه معارضین نظام اسلامی که هر از گاهی با شعار رفراندم خواهی به مصاف جمهوری اسلامی بر می آیند در راستی آزمایی همه پرسی خواهی رو سفید بیرون آمده اند ما چاره ای از ارزیابی کارنامه سیاسی آنها در گذشته وحال نداریم.
✔️ مشروطه چیان یا همان نیروهای به اصطلاح جامعه مدنی بعد از فتح تهران، نظام سیاسی مشروطیت را به همه پرسی نگذاشتند. تغییر نظام سلطنتی از قاجار به پهلوی محصول همه پرسی مردمی نبوده است. بلکه مردم از این تغییر کاملاً بی خبر بودند. مردم به یکباره خبردار شدند که قاجارها رفتند و رضا خان آمد. و این تغییر هم توسط همان نیروهای جامعه مدنی در مجلس فرمایشی مشروطه خواه اتفاق افتاد.
✔️ اما راستی آزمایی کارنامه نیروهای جامعه مدنی در همه پرسی خواهی بعد انقلاب اسلامی تیره تر از کارنامه سیاسی آنها در دوران پیش از انقلاب است. چون جمهوری اسلامی در قالب پذیرش دولت چپ گرای میر حسین موسوی، دولت های راست گرای سازندگی و اصلاحات و دولت تدبیر فرصت کنش گری مردمی را به آنها داد. لکن این نیروها با رأی اعتماد مردم، سیاسی رفتار کردند.
✔️ انتخابات 88 نا خواسته به آزمون دموکراسی خواهی نیروهای جامعه مدنی تبدیل شد. آنها در اقدامی باور نکردنی برابر رأی اکثریت مردم عصیان کردند و تن به نتیجه همه پرسی مردم ندادند. با وصف این، جمهوری اسلامی فرصت مجددی به آنها داد تا در قالب دولت تدبیر به اداره امور مملکتی بپردازند. ولی متاسفانه شاهد ضد مردمی ترین و بی درد ترین دولت بعد انقلاب بودیم. زیر ساخت های اقتصادی در مدت هشت سال آنچنان تخریب شده است که دولت مردمی آیت الله رییسی برای تحصیل رفاه نسبی مردم با چالش جدی وضعیت موجود مواجه است.
✔️ به راستی دولتی که شعارش کنار آمدن با کدخدا است، چگونه می تواند هوا خواه راستین مردم باشد. اکنون این دولت نا نجیبانه به منظور فرار از باز خواست مردمی از کارنامه ناکارآمدش با شعار رفراندم برای جمهوری اسلامی خط و نشان می کشد.
✔️ به هر روی، اگر بنا بر راستی آزمایی همه پرسی خواهی جمهوری اسلامی و جبهه معارض و ضد انقلاب پیش آید، تنها جمهوری اسلامی سر بلند این ماجرا است. مردم ایران هیچ نشانی از صداقت جبهه معارض در همه پرسی خواهی سراغ ندارند، نه در گذشته و نه اکنون. مادامی که این راستی آزمایی رفراندم خواهی آنان نتیجه مثبت نداشته باشد، چنین شعاری از ناحیه آنان تهی و بی محتوا است.
✍ داود مهدوی زادگان
31 فروردین 1402
👇👇👇
@mahdavizadegan
راستی آزمایی رفراندم خواهی.docx
16.2K
متن کامل یادداشت « راستی آزمایی رفراندم خواهی »
داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
🖌 پشتوانه رفراندم جمهوری اسلامی
🔹اینکه « هیچ یک از انقلابات مشهور تاریخ اعم از فرانسه و روسیه و کوبا و ویتنام و الجزایر و ... از طریق ارجاع به آرای عمومی، نظام سیاسی مورد نظر خویش را حاکم نساختند » سخن کاملاً درست و دقیقی است. تنها جمهوری اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم ستم شاهی پهلوی همه پرسی برگزار کرد و قاطبه مردم به آن رأی مثبت دادند. بعد آن نیز قانون اساسی را به همه پرسی گذاشت و در آن نیز رأی اکثریت مردم را جلب کرد.
🔹 در واقع، امام خمینی ره در عالم سیاست تنها رهبر انقلابی بود که تاسیس حکومت انقلابی را با برگزاری رفراندم پی گرفت. این اقدام امام راحل ره فراتر از دور اندیشی است. زیرا دور اندیشی های بزرگ به شجاعت انقلابی نیاز دارد. بنابر این، اهمیت جایگاه رأی مردم در جمهوری اسلامی کاملاً روشن و شفاف است وخدشه بردار نیست.
🔹 با وصف این، هنوز بزرگی رفراندم جمهوری اسلامی در 12 فروردین 58 بر خیلی ها بویژه برای کسانی که از مفهوم همه پرسی برای به چالش کشیدن حاکمیت دینی بهره برداری می کنند، روشن نشده است. مردم ایران 44 سال قبل برای برگزاری رفراندم جمهوری اسلامی بهای سنگینی دادند. همه پرسی جمهوری اسلامی به پشتوانه خون شهدا و جانبازی انقلابیون برگزار شد. مردم رفراندم جمهوری اسلامی را به بهاء برگزار کردند و نه به بهانه.
🔹 برخی از سر خامی یا تجاهل ورزی گمان کرده اند که رژیم منحوس پهلوی با برگزار کردن همه پرسی و با طیب خاطر کنار رفت. در حالی که این رژیم با انقلابی خونین کنار رفت. هزاران نفر در راه به ثمر نشستن انقلاب اسلامی شکنجه دیدند و به شهادت رسیدند. مردم هر چه به روزهای پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57 نزدیک تر می شدند بیشتر با سفاکی و خونریزی شاه مواجه شدند. مزدوران رژیم با راهنمایی مستشاران آمریکایی و اسراییلی در تهران و سایر بلاد حمام خون به راه انداختند. دیکتاتوری پهلوی با رفراندم سرنگون نشد بلکه با مجاهدت و شهادت طلبی مردم انقلابی فروپاشید.
🔹 بزرگ منشی و شجاعت مردم انقلابی ایران بود که با برگزاری همه پرسی، جمهوری اسلامی را پایه گذاری کرد. در حالی که آنها می توانستند بی اعتنا به رأی نیروهای غیر انقلابی بدون برگزاری همه پرسی جمهوری اسلامی را حاکم کنند. البته این همه پرسی نشان داد که نیروهای غیر انقلابی در میان مردم جایگاهی ندارند. بنابر این، چه حرفی است که به بهانه رفراندم، بهای گران رفراندم جمهوری اسلامی را پایمال کنیم و خون شهیدان را هدر دهیم.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan
هدایت شده از جعفر علیاننژادی
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴جای خالی «ادب»!
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به گواهی ایرانشناسان و مورخان و حتی مستشرقان، ايرانيان جزء باادبترين ملتها بودهاند. شاردن (1643-1713م)، مستشرق فرانسوي که در زمان صفويه به ايران آمده بود، در سفرنامه خود دربارة ادب ايرانيان چنين مينويسد:
من هيچ ملت را مؤدبتر و ملايمتر از ملت ايران نديدهام و ادب و نزاکت در ايرانيها فطري است و اگر سالها با يک ايراني دوستي يا معامله بکنيد، محال است از زبان او چيزي بشنويد که شما را برنجاند و محال است که او حاضر باشد يک خبر بد به شما بدهد و اگر مجبور شود راجع به مرگ يک نفر صحبت کند ميگويد «عمرش را به شما داد» يا «عمرش را به شما بخشيد». يعني او نميخواست بميرد تا اينکه باعث تأثر شما بشود؛ بلکه چون شما را دوست ميداشت براي ابراز دوستي عمرش را به شما واگذار کرد و رفت.
🔻اما متأسفانه در دوران معاصر در میان جمع کثیری از ایرانیان، نه تنها اثری از این فضیلت اجتماعی نمیبینیم! بلکه در حوزههای مختلفی از زیست اجتماعی شاهد بیادبیها و بینزاکتیها و گستاخیهای آشکار نیز هستیم. و این خود یکی از امالمفاسد اجتماعی است؛ یعنی آثار و پیامدهای بسیار مخربی برای فرد و جامعه دارد. به تعبیر امیرمؤمنان علی علیه السلام:
«مَنْ قَلَّ أَدَبُهُ كَثُرَتْ مَسَاوِيهِ؛ کسی که ادب او کم باشد، بدیها او زیاد میشود».
و به تعبیر مولوی:
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
بد ز گستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جرات رد باب
🔻به گمان این بنده، جامعه ما به شدت نیازمند آموزش «ادب» در حوزههای مختلف و در سطوح گوناگون است: «ادب لباس پوشیدن»، «ادب آرایش کردن»، «ادب راه رفتن»، «ادب سخن گفتن»، «ادب گوش دادن»، «ادب نقد کردن»، «ادب مخالفت کردن»، «ادب مواجهه با بزرگان»، «ادب مواجهه با معلم و استاد»، «ادب برخورد با پدر و مادر»، «ادب برخورد با همسایه» و ....
امیدوارم نظامهای رسمی و غیررسمی آموزشی و پرورشی در کشور ما به وظیفه سترگ خود در آموزش و نهادینهسازی ادب فردی و اجتماعی عمل کنند.
#اخلاق
#ادب
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🖌 مشکله نسبت پارلمان و رفراندوم
🔸 پارلمان یا مجلس قانونگذاری و همه پرسی یا رفراندوم دو مقوله سیاسی است که مبنای مشترکی دارند. هر دو مبتنی بر اصالت رأی مردم است. هیئتی را که در هر کشور برای وضع و تصویب قوانین و نظارت بر آنها از سوی مردم برگزیده می شود، پارلمان گویند. وجود پارلمان، نظراً، نماد حاکمیت مردم یا دموکراسی است ( آشوری داریوش، 1389، دانشنامه سیاسی: 76 ). اما همه پرسی یا رفراندوم، رأیگیری مستقیم از همه اعضای سازمان یا جامعه برای رد یا تصویب سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کرده اند ( همان: 327 ).
🔸 طبق تعریف بالا، دو روش برای مشارکت و اخذ رأی مردم در نظام های مردم سالار وجود دارد؛ یعنی مشارکت و رأی گیری مستقیم و غیر مستقیم. البته تفاوت های زیادی میان این دو روش وجود دارد. عمده ترین آنها مساله تخصص و کار کارشناسی است. شیوه پارلمانی این ویژگی را دارد. مردم از آنجا که فرصت و تخصص لازم و کافی در همه امور ملکداری را ندارند، این کار را به نمایندگان آگاه و متخصص واگذار می کنند. نمایندگان هم روی مسایل مختلف ملکداری مطالعه و کار کارشناسی می کنند و قانونی را پیشنهاد می دهند و بعد به نمایندگی از ملت آن را رد یا تصویب می کنند.
🔸 مضافاً اینکه شیوه پارلمانی با حفظ همه شرایط معقول و مشروع در تحقق مردم سالاری عملی تر است. مردم نمی توانند همه روزه دست از کار بکشند و مشغول مطالعه و تصویب قوانین مملکتی بشوند. در این صورت، چرخ زندگی خصوصی و عمومی متوقف می شود. بر این امر، باید مساله بورکراسی یا دیوان سالاری را نیز افزود. بورکراسی در شیوه همه پرسی شدت بیشتری پیدا می کند.
🔸 اکنون با ملاحظه فروق اساسی یاد شده کدامیک از دو شیوه تحقق مردم سالاری را می توان ترجیح داد؟ این پرسش همان مشکله اصلی در نسبت میان روش پارلمانی و شیوه رفراندم است. مسلماً هیچیک از دو شیوه را به دلیل غیر مردمی بودن نمی توان کنار گذاشت. چون گفته شد وجه مشترک هر دو در مردمی بودن است. پس، باید بر مبنای وجوه تفارق یکی را بر دیگری ترجیح داد و در وضع و تصویب قوانین، مطابق با آن شیوه عمل کرد. و علی الظاهر رجحان عمل با انتخاب شیوه پارلمانی است.
🔸 اما آیا نمی شود هر دو شیوه را در نظام مردم سالار همراه کرد؟ به نظر می رسد که چنین خواسته ای میسر است مشروط بر اینکه مفروض ما از نسبت میان این دو روش تغییر کند.
🔸 مشکله اصلی یاد شده از این فرض ناشی می شود که روش پارلمان و رفراندوم را هم عرض تصور کرده ایم. وقتی این دو هم عرض فرض شود، طبیعی است که باید یکی را بر گزید. نمی شود در تصویب یا رد قانون پیشنهادی همزمان به هر دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم عمل کرد. چون دوباره کاری عبث و بیهوده است. اما اگر رابطه میان این دو شیوه، طولی فرض شود و نه عرضی؛ آن وقت مشکله حل خواهد شد و می توان در نظام مردم سالار هر دو شیوه را همراه داشت.
🔸 پارلمان مردمی همواره مسبوق و در چارچوب قانون اساسی عمل می کند و مسایل بسیار اساسی چون تغییر نظام و قانون اساسی به آن واگذار نمی شود. اینگونه مسایل اساسی و نیز مسایل اساسی خاصی که مجلس نمایندگان در رد یا تصویب آنها به توافق نمی رسند و به رأی مستقیم مردم واگذار می کنند، محدوده همه پرسی یا رفراندم را تعیین می کند. در این حالت، نمایندگان همچنان به امور مهمه و اساسی مملکتداری مشغول خواهند بود و به واسطه دخالت دادن شیوه رفراندم به مجلسی فرمایشی و تشریفاتی مردمی تبدیل نخواهند شد.
🔸 امروزه نظام های دموکراتیک سکولار به چنین فرضی از رابطه پارلمان و همه پرسی رسیده اند. چنانکه در این باره چنین گفته شده که « در نظام های نمایندگی و پارلمانی جدید از همه پرسی تنها برای تصویب قانون اساسی یا تغییر اساسی در رژیم بهره می گیرند، ولی در برخی جامعه های کوچک برای همه امور رأی همگان پرسیده می شود ( همان: 327 ).
🔸 چنین تلفیق و همراهی دو شیوه مردم سالار در نظام ولایی جمهوری اسلامی نظراً و عملاً اتفاق افتاده است. انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که انتخاب نوع حکومت و قانون اساسی را به رفراندم گذاشت ( فروردین 58 ). علاوه بر آن، جایگاه و قلمرو رفراندم در قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملاً روشن و شفاف است.
✍ داود مهدوی زادگان
👇👇👇
@mahdavizadegan