eitaa logo
مهدوی زادگان
370 دنبال‌کننده
177 عکس
55 ویدیو
19 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 نقد فقه خوارجی در امر مشارکت مردمی در انتخابات فقه سیاسی خوارجی اساساً در تقابل با حکمرانی علوی شکل گرفته است و چارچوب نظری آن بر نظریه بی دولتی و تفکر آنارشیستی استوار است. آنچنانکه یکی از سه جریان اصلی معارض با حکمرانی امیر المومنین علی علیه السلام اهل خوارج بوده است. حضرت وصی علیه السلام در خطبه ای منطق بی دولتی خوارج را اینگونه توضیح داده است که آنان آموزه دینی " حاکمیت از آن خدا است" را برای اثبات اراده باطل شان که همان بی دولتی است به استخدام می گیرند. در حالی که این آموزه دینی ضرورت حکومت را نفی نمی کند، اگرچه حکومت فاجر باشد. چون نظام اجتماعی بدون برقراری حکومت از هم می پاشد: " كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‌،نَعَمْ إِنَّهُ لاَ حُكْمَ إِلاَّ لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلاَءِ يَقُولُونَ لاَ إِمْرَةَ إِلاَّ لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ " ( نهج‌البلاغه: خ ۴۰ ) برخی از معممین حوزوی با نگرش فقه خوارجی که در تقابل جدی با حکمرانی ولایی است، در صدد معلوم ساختن حکم شرعی انتخابات از سه راه فتوای مراجع تقلید و حکم ولی فقیه و تشخیص خود شهروندان برآمده اند. لذا در تعریض و نقد گفتار آنان نکاتی را بیان می کنیم: ۱. فقه سیاسی شاخه ای از فقه امامیه است که به تعیین حکم شرعی افعال سیاسی متشرعین می پردازد. از جمله این افعال سیاسی، شرکت در انتخابات است. ادله شرعی و عقلی زیادی برای استنباط حکم انتخابات مانند آیه شریفه " وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ "( الشورى : 38 ) وجود دارد. ممکن است مرجع تقلیدی در فقه سیاسی ورود نکند. اما این به معنای فقدان حکم شرعی برای انتخابات نیست. مضافاً اینکه اگر انتخابات فاقد حکم شرعی است؛ چرا در صدد تشخیص حکم شرعی آن بر می آیند؟ و چگونه است که در اوقاتی غیر از وقت انتخابات برای حق تعیین سرنوشت به کتاب و سنت ارجاع می دهند؟ اگر ادله شرعی نسبت به افعال سیاسی ساکت است، در همه اوقات ساکت است. انکار صاحب نظر بودن فقیه مرجع در تشخیص شرایط و موقعیت انتخابات تهمتی بیش نیست. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مراجع تقلید زیادی با علم به شرایط و موقعیت انتخابات مردم را به حکم شرعی و عرفی مکلف به انتخابات کردند. رجوع کردن مقلد به فتوای فقیه مرجع از باب فقدان اهلیت فهم و درک نیست تا در موارد قابل فهم مجاز به رجوع نباشد. بلکه این رجوع از باب حجیت فتوای مرجع تقلید است و دلالتی بر تعطیلی شعور نیست. لذا اگر فهم و تشخيص شهروند حجیت نداشته باشد، نمی تواند به تشخیص خود عمل کند. ۲. فرضاً تشخیص فقیه مرجع در مصادیق حکم کلی ارشادی تلقی شود؛ لکن حکم ولی فقیه در تشخیص موضوع نافذ و لازم الاطباع است. بطور کلی، احکام ولی فقیه جامع الشرایط مبسوط الید بر همه شهروندان و حتی در امور عامه مختلف فیه میان مراجع تقلید نافذ است. به همین خاطر، مراجع تقلید مخالف در صدور فتوای مخالف با حکم ولی فقیه مبسوط الید احتیاط شرعی می کنند. علم فردی که مجتهد خبره منتخب نیست به خطای حاکم مجزی نیست و رفع تکلیف نمی کند. اگر خبرگان رهبری خطای حاکم شرع را تشخیص دهند و او را از این مقام عزل کردند، عمل شهروندان مطابق با این تشخیص مجزی است. ۳. ذاتی بودن هر حقی برای مردم هیچ تلازمی با فقدان تکلیف ندارد بلکه اساساً تکلیف در جایی است که حقی به نحو ذاتی یا موسمی فرض شود. حکم شرعی وجوب انتخابات در فرض ثبوت حق شرعی انتخابات است. لذا اگر چنین تلازمی پذیرفته شود، بخش عمده احکام فقهی بلا موضوع می شود. ۴.حکم حاکم شرع مانند حکم هر حاکمی در سایر نظام های سیاسی نافذ و لازم الاتباع است و مانند فتوای فقیه مرجع نیست. مردم برای تعیین جزئیات سرنوشت خود نمی توانند تشخیص خود را خارج از نظام سیاسی عملی سازند. این مقصود در چارچوب قانون و تحت زعامت حاکم شرعی یا عرفی محقق می شود. اگر انتخابات حق ذاتی مردم بدانیم، استیفای چنین حقی واجب است. هیچ مرجع شرعی و عقلایی مردم را مجاز به اسقاط حقوق ذاتی شان نمی کند. لذا رأی به عدم مشارکت در انتخابات مبنای عقلی و شرعی ندارد. شارع مقدس که حاکم مطلق بر عالم هستی و عالم انسانی است، ولایت جامعه ایمانی را به خودشان واگذار نکرده است بلکه، ولایت جامعه غیر ایمانی را به خودشان واگذار کرده است : " اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ " ( البقرة : 257 ). و چه بد عاقبتی است برای جامعه ای که به حال خود رها شده باشد. حتی خرد انسان و عقل جمعی نیز چنین رها شدگی را مطلوب‌ و ممدوح نمی داند. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/3987/1/277465/0
🔸 انتخابات و مساله اراده معطوف به خواستن نابسامانی و به هم ریختگی اوضاع دلایل زیادی می تواند داشته باشد. اما مهم ترین دلیل آن فقدان اراده معطوف به خواستن است. اگر خواستن نباشد توانستن در کار نیست. به اصطلاح طلبگی توانستن بدون خواستن، سالبه بانتفاء موضوع است. وقتی کارگزار حکومت نخواهد اوضاع بسامان شود، اراده ای برای ساماندهی و رفع مشکلات پدید نمی آید. نتیجه نخواستن ها رکود و تخریب و تعطیلی است. چنانکه در دولت تدبیر که بانی وضع نا بسامان موجود است و معلوم نيست چه موقع می توان از آن خارج شد، چنین اراده ای مشهود نبود. در آن دوران، هر روز خبری از این سه شاخص نابسامانی از یکجای مملکت به گوش می رسید؛ تخریب دیگ هسته ای اراک، رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانه ی ارج و مسکن مهر ... اما در دولت انقلابی سیزدهم اگر اراده ای برای بهبود اوضاع مشاهده می شود بخاطر آن است که اراده اش معطوف به خواستن است. کم رنگ شدن این سه شاخص نابسامانی بخاطر همین خواستن های دولت است. دولت مردمی انرژی هسته ای را به دلیل آنکه حق مردم است می خواهد و لو غربی ها نپسندند. کارخانه ارج و مسکن مهر باید به دوران طلایی بازگردد و باید چرخ اقتصاد از رکود خارج شود. تمام این بایدهای دولت انقلابی از همان اراده بر خواستن ناشی شده است. بنابر این، یکی از ملاک های مهم در ارزیابی کارگزاران حکومت اعم از مجریه و مقننه و قضاییه اراده معطوف به خواستن است. غالباً آنان را بخاطر نتوانستن محکوم می کنیم و حتی اذعان به بی فایده بودن انتخاب کردن ها می کنیم. بی آنکه در خوب انتخاب کردن خودمان شک و تردید کنیم. اولین مرتبه انتخاب خوب آن است که ملاک اراده معطوف به خواستن در نظر گرفته شود. چون اصلی ترین مساله انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری چالش همین اراده است. گفتمان خدمت به خلاف گفتمان قدرت با خواستن تلازم وثیقی دارد. خدمت مبتنی بر خواستن است ولی قدرت لزوماً مبتنی بر اراده معطوف به خواستن نیست. بنابراين، باید در هر انتخابی کسانی برگزیده شوند که اراده خواستن آنان برای شهروندان محرز شود. بحث از توانستن منتخبان در مرتبه بعد است. چون خیلی از نتوانستن های برگزیدگان مربوط به شرایطی است که آنها را تنها می گذارد. وقتی اجتماعی از منتخبان توانمندی که اراده خواستن را دارند در یکجا شکل بگیرد، آنگاه امید به پیش رفت امور پدید می آید. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 چالش تعامل مطلوب برای انتخاب خوب دو قوه مقننه و مجریه دو رکن اصلی نظام های سیاسی را تشکیل می دهند. یکی قانون وضع می کند و دیگری قانون را اجرایی و عملیاتی میکند. تا اینجای کار گمان می رود که نباید تعامل میان این دو سخت و چالش برانگیز به نظر آید. اما وقتی تأمل جدی تری پیرامون تاریخ روابط این دو به راه می افتد واقعیت امر به این سادگی ها نیست که گمان می کنیم. غالباً منازعات سختی میان این دو قوه برقرار بوده است. هر یک دیگری را به آنچه که مربوط به امر نامطلوبی است متهم می کند. َمجلس دولت را به عدم تبعیت کامل از قانون و سستی در اجرای آن؛ دولت هم مجلس را به عدم توجه نمایندگان به محدودیت منابع و شناخت کافی از وضعیت و شرایط میدان عمل متهم می کند. شاید عمده این منازعات میان دو قوه به دیالکتیک کهن نظر و عمل باز می گردد. بطوری که این منازعه همواره به عنوان مسأله اساسی ذهن فیلسوفان سیاسی و اخلاق را به خود مشغول کرده است. به همین خاطر، پیش از آنکه برای کارگزار دو قوه مساله تعامل مطلوب مطرح شود، فیلسوفان سیاسی به این مسأله توجه پیدا کرده اند که تعامل مطلوب میان نظر و عمل چیست. چنانکه در وقت انتخابات هر یک از دو قوه مقننه و مجریه این سوال مطرح است که تعامل مطلوب و معقول میان این دو چیست تا بر اساس آن نامزد یا نامزدهای خوبی را انتخاب کنیم. اکنون که بحث انتخابات مجلس شورای اسلامی را پیش رو داریم برای تعیین تعامل مطلوب تا رسیدن به انتخاب خوب سه حالت را می توان تصور کرد: ۱. تعامل معارضی و عناد آمیز که مبتنی بی اعتمادی و بدگمانی و بیگانگی نسبت به هم است. ۲. تعامل انفعالی و ارباب منشی که مبتنی بر پذیرش انفعال برابر قدرت برتر از هر دو سو است. ۳. تعامل گفتگوی انتقادی و معاضدتی که مبتنی بر اصل احترام و درک متقابل و اهداف مشترک است. به نظر می آید که عقل سلیم دو راه حل اول را تایید نمی کند. چون چنین تعاملاتی هیچ سود و دستاورد چشم گیری نه برای ملت و نه برای هر دو قوه به بار نخواهد آورد. تعامل تعارضی موجب خنثی سازی و تعطیلی کنش‌گری بنیادی و اصلاحی هر دو طرف می شود. تعامل انفعالی هم موجب مخفی ماندن مسائل اساسی و راه حل ها و رعیت پروری یکی از دو طرف می شود. اما تعامل گفتگوی انتقادی نتیجه بخش و دستاورد ساز برای هر دو قوه است. چون شرط لازم در امر پیشرفت و اداره خوب مملکت، روابط سازنده و معاضدت و پشتیبانی از یکدیگر و احترام به اصل تفکیک قوا است. هدف مشترک هر دو قوه نیز اجازه نمی دهد که یکدیگر را بر زمین بزنند و سد راه هم شوند و از هم برائت بجویند. اگر نابسامانی های بر جای مانده از مدیریت های سابق را در نظر بیاوریم متوجه خواهیم شد که باید نمایندگانی را انتخاب کرد که دغدغه اصلی شان عبور از این نابسامانی ها در سایه ولایت و معاضدت و وحدت باشد. آنگاه است که می توان به وقوع انتخاب خوب در پای صندوق‌های رأی و ثمر بخش بودن آن امیدوار بود انشاالله ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
سلام و ادب دوست گرامی آقای دکتر محمد علی فتح الهی را بیش از دو دهه می شناسم. ایشان شخصیتی اخلاقی و مؤمن و متعهد انقلابی است. ویژگی بارز ایشان آگاهی و شناخت لازم و کافی از مجلس و دولت و جامعه ایرانی است. بخشی از این شناخت مربوط به تجربه طولانی ایشان در پست های اجرایی است و بخش دیگر آن نتیجه عمری اندیشه ورزی ایشان است. به یقین مجلس شورای اسلامی برای نقش موثر داشتن در امر پیشرفت و دفاع از انقلاب و نظام اسلامی به نشستن چنین شخصیت هایی بر روی کرسی های نمایندگی نیاز دارد. انشالله داود مهدوی زادگان دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی @mahdavizadegan
📢 پویش رهبر انقلاب: همه‌ی کسانی که مخاطبانی دارند، وظیفه‌ دارند مردم را به انتخابات دعوت کنند. 🖼 @mahdavizadegan
🖌 انتظار منطقی از انتخابات جریانات سیاسی معارض در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی با القای این پرسش که " مگر در انتخابات گذشته چی تغییر کرد که دوباره مشارکت کنیم "، سعی در تضعیف مشارکت مردم در انتخابات را دارند. با وصف این، چه پاسخ روشنگرانه ای برای این پرسش وجود دارد. پاسخ این پرسش خطاب به جریانات سیاسی معارض کاملاً روشن است. انتظار آنها با ایدئولوژیک سازی امر انتخابات تغییر نظام سیاسی است. حال آنکه با انتخابات نمی توان چنین انتظاری را برآورده کرد. انتخابات ساز و کاری برای اداره بهینه مملکت و رشد و ترقی است و نه برای تغییر حاکمیت. با دموکراسی نمی توان دموکراسی را تغییر داد. بلکه اساساً چنین انتظاری غیر دموکراتیک است. بنابر این، پاسخ روشن به گروه ها معارض این است که اگر انتظار تان از مشارکت در انتخابات تغییر حاکمیت است، بله تا کنون هیچ اتفاقی نیافتاده و نخواهد افتاد تا زمانی که ملت انقلابی در صحنه حاضر بمانند. اما پاسخ به ذهنیت هایی که فارغ از گفتار سیاسی جبهه معارض چنین پرسشی را مطرح می کنند آن است که اذعان به عدم وقوع تغییرات در اثر انتخابات گذشته قدری بی انصافی است. چون تغییرات در جهت سامان اوضاع مشهود است. مقایسه تغییرات در دهه نود و دو سال اول دهه چهار صد گویای خیلی چیزها است. فرضاً هم تغییری رخ نداده است، اشکال کار به فقدان انتخاب خوب باز می گردد. وقتی خوب انتخاب نکنیم، طبیعی است که نتیجه خوبی بدست نمی آید. به اصطلاح منطقیون نتیجه تابع اخس مقدمات است؛ یعنی انتخاب نا خوب، انتظارات مطلوب را برآورده نمی کند. پس انتقاد عدم تغییر متوجه خود شهروندان است که خوب انتخاب نکردند. نمی توان مشکلات را فرا فکنی کرد و صرفاً دیگری را متهم کرد. اما به هر روی، آیا راه حل این است که در انتخابات شرکت نکنیم؟ خیر، چون وضعیت موجود با عدم مشارکت سامان نمی یابد بلکه با انتخاب خوب است که می توان انتظار تغییر را داشت. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
همکار گرامی رسالت همه مادردانشگاه، تربیت نسلی انتخاب‌گر وآینده‌ساز است وانتخابات کلاس درس ساخت ایران آینده است ازشمابرای مشارکت درساختن آینده ایران دعوت میکنم محمدعلی زلفی‌گل وزیرعلوم تحقیقات وفناوری
دانشجوی گرامی فرزند عزیز ایران اسلامی آینده روشن کشور مستلزم مشارکت و همدلی همه ما است. با انتخابی آگاهانه در انتخابات مجلس، ایران پر افتخار آینده را بسازیم. محمدعلی زلفی گل وزیرعلوم تحقیقات و فناوری
یادداشت دکتر اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران؛ امانتی در دست فرزندان شیر خدا و رستم دستان - ایرنا تهران- ایرنا- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه وارثان پهلوانان و پادشاهانی چون رستم و ایرج هستیم که دلاورانه به پاسداری از این مرز و بوم برخاستند و از هیچ هیولایی نترسیدند، تاکید کرد: چشم ایران، فردا نیز به انتظار فرزندانش نشسته که در نبردی مدرن، دیوهای در کمین نشسته این سرزمین را ناامید کنند. به گزارش ایرنا، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی نوشت: سرزمینی که در گذر از فراز و فرود تاریخ، خوشنام و سربلند امروز به امانت به دست ما سپرده شده گوهر یکدانه‌ای است که نه فقط حالا بلکه همواره چشم پلید دشمنان در پی آن چرخیده است؛ از آن روزی که فریدون، جهان را میان سه فرزندش ایرج و سلم و تور، تقسیم کرد. فریدون پنجاه سال پس از پادشاهی، صاحب سه پسر می‌شود و وقتی آنها به بزرگسالی می‌رسند در جستجوی همسر به دربار سرو، پادشاه یمن می‌روند. در مسیر بازگشت فریدون تصمیم می‌گیرد تا پسران خود را بیازماید و به شکل اژدهایی خشمگین بر آنها ظاهر می‌شود. پسر بزرگتر به گوشه‌ امنی می‌گریزد. پسر دوم، سرخوشانه نبرد را می‌پذیرد، ولی سومین پسر دلاورانه به پیش می‌آید و فریاد می‌زند من پسر فریدونم و از هیچ هیولایی، هراس ندارم. فریدون پس از این آزمون نام‌هایی برای پسرانش برگزید. بزرگ‌ترین فرزند را که به گوشه امن خزید، سلم و دومین پسر را که جسارتی بی‌ملاحظه نشان داد تور نامید به معنای بی‌پروا. کوچک‌ترین پسر که دلاوری محتاطانه از خود نشان داد ایرج نام گرفت چون مانند آزاده‌ای نجیب، لایق ستایش بود. از آن پس فریدون، جهان را به سه قلمرو تقسیم کرد. غرب را به سلم بخشید و شرق را به تور داد و ایران را که بهترین بخش گیتی بود به ایرج سپرد اما سلم و تور به ایرج حسد بردند، دوستانه دعوتش کردند و با او جنگیدند. اسطوره‌ها و افسانه‌ها، حکایت‌هایی تاریخی هستند اما ریشه در باورهای ما دارند و بر امروز ما سایه انداخته‌اند. ما که امروز به فیروزه نیشابور، شیر سنگی همدان، سرو ابرکوه، گنبد دماوند، نخلستان‌های آبادان، ساحل گرم خلیج‌فارس، گردنه حیران اردبیل، بیستون کرمانشاه، نغمه‌های کردستان و... می‌بالیم وارثان پهلوانان و پادشاهانی چون رستم و ایرج هستیم که دلاورانه به پاسداری از این مرز و بوم برخاستند و از هیچ هیولایی نترسیدند. فرزندان شیر خدا و رستم دستان! کیست که نداند سلم و تور امروز هم چشم به گوهر ایران دارند وگرنه از بیان خمینی کبیر شعار بی‌نظیر نه شرقی و نه غربی به عنوان نماد استقلال میهن به یادگار نمی‌ماند. تار و پود این استقلال با ‌رنج و زخم نبردهای بی‌شمار گره خورده اما نقشی که بر آن حک شده سرود سرافرازی و دلاوری سرداران و سربازانی است که جان دادند تا جانان وطن پایدار بماند. چشم ایران، فردا نیز به انتظار فرزندانش نشسته که در نبردی مدرن، دیوهای در کمین نشسته این سرزمین را ناامید کنند. یا علی! https://www.irna.ir/news/85402901/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
مشارکت نکردن در انتخابات، سیاست ضدمردمی دشمن است ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۵۸ مشارکت نکردن در انتخابات، سیاست ضدمردمی دشمن است تهران - ایرنا - یک استاد دانشگاه از مشارکت مردم در انتخابات به عنوان یک کار سیاسی یاد کرد و گفت: دشمن به دنبال آن است تا با سیاست ضدمردمی، مردم را به عدم مشارکت در انتخابات تشویق کند. مشارکت نکردن در انتخابات، سیاست ضدمردمی دشمن است https://irna.ir/xjPV3D 👉 @mahdavizadegan
گفت‌وگوی «وطن امروز» با داوود مهدوی‌زادگان درباره لوازم ارتقای امر سیاسی در پساانتخابات کار مردم تازه شروع شد اکنون که به دوره پساانتخابات وارد می‌شویم، بحث از ارتقای امر سیاسی و فعال کردن رای مردم، موضوع مهمی است که باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد. چگونه می‌توان رای مردم را در سطح سیاسی فعال کرد و از امتداد آن سخن به میان آورد؟ بحث از پرسش مذکور و ابعاد آن مساله‌ای است که «وطن امروز» در قالب پرونده «ارتقای امر سیاسی» آن را به گفت‌وگو با نخبگان گذاشته است. در همین راستا در نخستین گفت‌وگو، به بحث و تبادل نظر با دکتر داوود مهدوی‌زادگان، استاد اندیشه سیاسی و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرداخته‌ایم. https://vatanemrooz.ir/?nid=3990&pid=4&type=0 👉 @mahdavizadegan
🔸 نیاز جامعه به آرامش و خشونت پرهیزی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ همچون دوره های گذشته با حضور پر شور و نشاط مردم در پای صندوق های رأی برگزار شد. ملت باز هم همگان را اعم از دوستان و دشمنان را با مشارکت قوی خود شگفت زده کرد. چون اتمسفر سنگینی از سوی رسانه ها و فضای مجازی دشمن بر افکار عمومی در عدم مشارکت در انتخابات مسلط شده بود. سیاه نمایی عظیمی از سوی جریانات سیاسی برانداز و غربزده و سکولار برای القای بی فایده بودن مشارکت در انتخابات به راه افتاده بود. اما واکنش مثبت مردم به انتخابات تمام این تلاش‌های مذبوحانه را بر باد داد و به اصطلاح دود کرد و به هوا فرستاد. بی تردید هدایت گری چند ماهه اخیر ولی فقیه در قالب جهاد تبیین و روشنگری در هشیار ساختن مردم به اهمیت و ضرورت مشارکت قوی و محکم بسیار تاثیر گذار بوده است. علاوه بر این تلاش‌ها و زحمت های بی وقفه رئیس جمهور مردمی در امید آفرینی و بازگشت مردم به پای صندوق های رأی نیز موثر بوده است. باری، مشارکت قوی مردم در این انتخابات متضمن معانی زیادی از آری و نه ها است و از جهات مختلف می توان آن را تحلیل و تفسیر کرد. از جمله این تحلیل ها اشاره‌ای است که به سطح بالای هشیاری و درک مقتضیات زمانی دارد. ملت خیلی خوب به این فهم عمیق رسیده است که دشمن و بدخواهانش چه چیزی را نشانه رفته است. دشمن ملت آرامش و آسایش و امنیت ملی را مورد هدف قرار داده است. بی تردید هر گونه پیشرفت و ترقی و ساماندهی امور در پرتو آرامش جامعه است. تمام ارکان توسعه بخش جامعه در آرامش و امنیت خاطر می توانند خوب بيانديشند و خوب عمل کنند و خوب ارزیابی کنند. دهه گذشته، دهه پر اضطراب و استرس و تنش زایی های بی حد و حصری بود که می توانست اتفاق نیافتد. دولتی که با شعار تدبیر و امید روی کار آمده بود، با بی تدبیری کوهی از نا امیدی و اضطراب و نگرانی برجای گذاشت و کنار رفت. همین امر، فرصت خوبی بود تا بدخواهان ملت با به راه انداختن آتش فتنه و اغتشاش این نگرانی و اضطراب را تشدید کنند. روشنفکرانی هم هستند که همواره تمام تلاش شان معطوف به تزریق کینه و نفرت و خصومت در شریان های فرهنگی جامعه بوده و هست. اما ملت بویژه در زمان وقوع اغتشاشات ۴۰۱ به این سو به تدریج متوجه نیاز واقعی خود شد. ملت به این درک درست و عمیق رسید که بیش از گذشته به آرامش و تسامح و خشونت پرهیزی نیاز دارد. و این مقصود مهم و حیاتی نه فقط با عدم مشارکت در انتخابات حاصل نمی شود بلکه اضطراب و نگرانی و خشونت طلبی را تشدید می کند. آری، ملت پای صندوقهای رأی آمد تا به دوست و دشمن بفهماند که جامعه در شرایط کنونی بیش از گذشته به آرامش و خشونت پرهیزی نیاز دارد و باید برای تثبیت و تقویت آن وارد میدان انتخابات شد. اکنون بر منتخبان ملت است که در راه امید آفرینی و آرامش‌ بخشی و اضطراب زدایی از جامعه گام های استوار و محکمی بر دارد. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 خوارجی مسلکان را چه به درخشش نجف اشرف نجف اشرف مانند دیگر شهرهای مقدس که مشرف به وجود اولیا الله و علمای ربانی هستند، پذیرای هر مومن و کافر، دیندار و عرفی گرایی هست. بد اندیشی است که یکی از این شهرهای مقدس را تیره و دیگری را در درخشش بدانیم. البته درخشش این شهر مقدس عالم گیر است تا چه کسی از این نور قدسی بهره ببرد و جان تازه ای بگیرد. اما نگون بخت آن کسی است که بخواهد این درخشش را در راه تایید عقاید و افکار باطل خود تصرف کند. بی تردید، نفس کشیدن در کوچه و خیابان نجف و حرم مولی الموحدین امام علی علیه السلام برای همه مغتنم و روح افزاست مگر برای آن سه جریانی که ذکرشان در خطبه شقشقیه آمده است. مگر خوارج، کوفه ی ولي و وصی خدا را مغتنم و روح افزا می دانستند که حالا هم مسلکان و همفکران امروزی شان سرخوش از نفس کشیدن در حرم مولی الموحدین علیه السلام باشند. خوارج هم کوفه را با حضور امام علی علیه السلام در تیرگی می دانستند. هیچگاه خوارجی مسلکان دیروز و امروز در کوفه و نجف جایگاهی نداشته و نخواهند داشت. آنان ممکن است در پس کوچه های شهر همفکری بیابند و درباره عقاید باطل و سکولار شان نجوا کنند ولی به یقین آن نجوا از تیرگی فکرشان است و نه از درخشش نجف اشرف. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 تهدیدات زبان خاموش انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ماه با حضور چهل و دو درصدی که بیش از ۲۵ میلیون نفر از جمعیت رأی دهنده را شامل می شود در کمال سلامت و آرامش برگزار شد. به دنبال آن، جریان معارض و مخالف که پروژه "من رأی نمی دهم" خود را شکست خورده دید تلاش می کند که این شکست را از طریق تفسیرات نادرست عدم مشارکت کنندگان در انتخابات جبران کنند. اما سوال اینجاست که چرا آنان فقط می توانند کنش این بخش از مردم را که در انتخابات شرکت نکردند، تفسیر کنند و قادر به تفسیر کنش شرکت کنندگان در انتخابات نیستند؟! پاسخ مساله خیلی روشن است. واقعیت این است که زبان و عمل گویا نیاز به مفسر ندارد. بدون شک، اقدام عملی کنشگران هر تفسیری را بر نمی تابد. وقتی مردم پای صندوق رأی حاضر می شوند قلمرو و قدرت تفسیر از عمل خود را محدود و کنترل می کنند. چون آن عمل صریح و روشن است. اما زبان خاموش ( جمع رأی نداده ها ) این اجازه را به مفسران می دهد که عدم مشارکت شان را تفسیر کنند. و طبعاً مفسران نا اهل؛ همان کسانی که هیچ نسبتی با مردم ندارند و سابقه زی مردمی بودن در کارنامه شان نیست با تفسیر به رأی شان زبان خاموش را به سود مقاصد خود تصرف می کنند. بنابر این، مهم ترین تهدید برای زبان های خاموش تفسیر به رأی مفسران نا اهل است. چنانکه یکی از دلایل وجودی امر ولایت و امامت در اسلام دفع همین تهدید ویرانگر است. مسلماً بخشی از آرای باطله با فراست در همین مساله ی تهدید بوده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
مسأله انتخابات؛ اکثریت مشروع یا مشروعیت اکثریت نقدی بر ادعانامه‌های انتخاباتی شیخ برجامی /۲ 💥اختصاصی|| حجت‌‌الاسلام والمسلمین داود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸 انتخابات همزمان دو مجلس مردمی خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ علیرغم خواست و پیش گویی های جبهه معارض و برانداز برگزار شد. بیش از بیست و پنج میلیون نفر از مردم ایران پای صندوق رأی حاضر شدند و نمایندگان دو مجلس را انتخاب کردند. 🔸حضور بیست و پنج میلیون انسان بالغ و عاقل پای صندوق رأی چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. با وصف این، نویسندگان و صاحب منبران جبهه معارض با القای شبهات و تفسیرهای غلط و مغالطه آمیز سعی در ندیدن این جمعیت میلیونی مردم را دارند. 🔸یکی از مغالطات شبهه افکنان پیرامون این انتخابات مغالطه اکثریت است. به زعم آنان حضور ۴۱ درصدی مردم نشانه اقلیتی است(!) که مشروعیت نظام ولایی را مخدوش می کند و تصمیم خبرگان را بدون پشتوانه و اعتبار شرعی و قانونی می سازد. 🔸ندیدن و به حساب نیاوردن رأی ۴۱ درصد از مردم برای هر انسان منصفی کافی است که در ارزیابی نهایی خود جریان معارض را عاری و تهی از احساس مردمی بودن و احترام بالاصاله به رأی مردم بداند. با وصف این، پاسخ های دیگری نیز به این مساله وجود دارد. 🔸اما مساله اصلی در باب مفهوم اکثریت در امر انتخابات این است که با فرض دعوت عمومی حاکمیت و آزادی مشارکت مردم در انتخابات، کدام اکثریت مشروعیت دارد، اکثریت شرکت کننده یا اکثریت بیرون از صندوق؟ 🔸وجه مغالطه آمیز و پارادوکسیکال این شبهه (اکثریت مشارکت داخل و خارج صندوق) از همین جا ناشی می شود. 🔸عقل سلیم و تجربه دموکراسی های موفق دنیا اکثریت شرکت کننده در انتخابات را مشروع و حجت می داند. چون نظر اکثریت بیرون از صندوق بر خلاف نظر جریان معارض بسیط نیست و تفسیر های مختلفی از آن می شود و لذا پشتوانه هیچ دیدگاهی نمی تواند باشد و با آن نمی توان چیزی را نفی یا اثبات کرد. برخلاف اکثریت شرکت کننده که نظرش روشن و شفاف است. 🔸بر همین اساس، اصل پنجم قانون اساسی در سال ۶۸ به منظور دفع چنین شبهه ای بدین صورت اصلاح شده است: "در زمان‏ غیب‏ حضرت‏ ولی‏ عصر (عجل‏ الله‏ تعالی‏ فرجه‏) در جمهوری اسلامی‏ ایران‏ ‎‎‎‎‎ولایت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقیه‏ عادل‏ و با تقوی‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدیر و مدبر است‏ که‏ طبق‏ اصل‏ یکصد و هفتم عهده دار آن می گردد". 🔸مطابق اصل یکصد و هفتم، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. یعنی مطلق منتخب مردم بودن خبرگان کفایت می کند. این امر با مبانی فقه امامیه که برای تشخیص مرجع تقلید اعلم جامع الشرایط، شهادت دو نفر عالم عادل را کافی می داند، سازگاری دارد. 🔸وقتی مرجعیت فقیه با شهادت دو عالم عادل ثابت شدنی است (العروة الوثقی، احکام التقلید، مسأله ۲۰) حجیت ولایت امری فقیه با رأی بیست و پنج میلیونی بطریق اولی اثبات می شود. 🔸بدیهی است که مقصود امام خمینی ره از آرای اکثریت مسلمین، اکثریت شرکت کننده در انتخابات است. چون ایشان تصریح به قانون اساسی دارند (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۴۵۹). قانون اساسی هم نظر به اکثریت شرکت کننده دارد نه مطلق اکثریت. 🔸آری، همان‌طور که امام خمینی ره انتخابات را نوعی بیعت در صدر اسلام تعبیر کرده است (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۴۵۹)، بیعت به معنای مشارکت مستقیم مردم در انتخاب حاکم شرعی و قانونی است. 🔸بنابر این، کسانی که در مجلس بیعت حضور نیافته اند نمی توانند از تبعیت از حاکم منتخب طفره روند. چنانکه معاویه با طرح چنین مساله ای (عدم حضور در مجلس بیعت) سعی در سرپیچی از ولایت حضرت وصی را داشت. 🔸اما امام علی علیه السلام طی نامه ای خطاب به معاویه پاسخ داد که راه گریزی از پذیرش نتیجه بیعت ندارد: "بيعت كردن فقط يك بار است و دوباره در آن نظر نتوان كرد. گزينش از سر گرفته نشود. هر كه از بيعت بيرون رود، طعن زننده است، و هر كه در پذيرفتنش درنگ كند و دو دلى نشان دهد، منافق است" (نهج‌البلاغه: نامه هفتم). 🔸نتیجه گفتار بالا این است که اکثریت در همه دموکراسی ها و مردم سالاری دینی در چارچوب قانون انتخابات مشروعیت پیدا می کند. لذا عدم مشارکت اکثریت در انتخابات به مثابه اسقاط حق و سلب مشروعیت از خود است. از این رو، انتخابات در نسبت با پدیده اکثریت، مشروعیت ساز و مشروعیت سوز است. با دیدگاه خوارجی و اموی نمی توان از پذیرش انتخابات دموکراتیک طفره رفت! 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 👉 @mahdavizadegan
سلام و ادب یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحال و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال توأمانی سال نو با ماه خدا را به فال نیک گرفته از مالک ملک و زمان قبولی طاعات و عبادات، سلامتی و بهروزی، توفیقات روز افزون معنوی را برای مخاطبان محترم خواستارم. به امید دفع شر دشمنان اسلام و مسلمین بویژه شر جانکاه آمریکا و اسرائیل غاصب از مردم مظلوم غزه انشالله مهدوی‌زادگان @mahdavizadegan
🔹 آفات اجتماعی قاضیان خود خوانده یکی از چالش های امروز جامعه، پدیده قاضیان خود خوانده ای است که با تحلیل های ناروا و نسنجیده و ناداوری پیرامون مسائل اجتماعی افکار عمومی را مسموم می کنند. افراد غیر مسئولی هستند که قبل از ورود مراجع مربوطه وارد صحنه می شوند و پرونده قضایی را دست می گیرند و جای قاضی می نشینند و با کمترین اطلاعات و بیشترین حب و بغض و اغراض سیاسی قضاوت کرده منتظر اجرای حکم شان توسط کارگزار حکومتی می مانند. لذا جماعت خود خوانده، اگر ببینند که مراجع مربوطه بر خلاف حکم آنها سخن بگویند و حکم صادر کنند، آن حکم را نمی پذیرند. افکار عمومی هم بخاطر مسمومیتی که توسط آنها دچار آن شده نمی پذیرد. بدین ترتیب، کار مراجع قانونی مضاعف و سخت تر می شود. چون هم باید به پرونده رسیدگی کنند و هم باید افکار عمومی را نسبت به درستی عمل و حکم شان متقاعد کنند. در حالی که اگر افکار عمومی مسموم نباشد صرف صدور حکم برای پذیرش عمومی کافی است. مسلماً اینگونه رفتار های خود خوانده و غیرمسئولانه نه فقط افکار عمومی را مخدوش می سازد بلکه بنیاد مدنیت جامعه را نابود می کند و دیگر نمی توان در وضع مدنی به زیست اجتماعی مسالمت آمیز امیدوار بود. جامعه در چنین شرایطی گرفتار وضع جنگلی و انسان گرگ انسان می شود. همین قاضیان خود خوانده به جان یکدیگر و آحاد جامعه می افتند. طبیعی است که با بی اعتبار شدن مراجع قانونی جامعه در آستانه فروپاشی پیش می رود. بنابراين، اگر قاضیان خود خوانده به راستی خیرخواه جامعه و نگران فروپاشی وضع مدنی هستند، می بایست مراقب گفتارشان باشند. نباید به بیش از گشودن پرونده تخلفات احتمالی اقدام کرد. بلکه باید در جهت قوت وضع مدنی و نهادهای قانونی گام بردارند. باید قاضیان خود خوانده خیرخواه از هر گونه قضاوت و پیش داوری دوری گزینند و بگذارند مراجع قانونی ذیربط در کمال آرامش و بدون فشارهای سیاسی و اجتماعی به رسیدگی پرونده بپردازند و به حکمی که صادر می‌شود تن دهند. نقدشان را هم بگذارند برای بعد صدور حکم و کسب اطلاعات جامع و کامل. اما اگر کار قاضیان خود خوانده از روی خیرخواهی جامعه نباشد، مانند جبهه مخالف و معاند و معارض انقلاب و نظام اسلامی، در این صورت، باید جامعه و افکار عمومی مراقبت کند و تحت تاثیر تحلیل ها و قضاوت های ناروا قرار نگیرد. چون هرگونه پیش داوری های غیر مسئولانه توأم با اغراض سیاسی تهدیدی برای انسجام جامعه است و جامعه را به سوی هرج و مرج سوق می دهد. خداوند عاقبت جامعه را از شر قاضیان خود خوانده مغرض ختم بخیر بفرماید. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🔸 عزل پر خیر و برکت قائم مقامی ۶ فروردین سال ۶۸ سالروز عزل آقای منتظری از قائم مقامی است. بدون شک این واقعه در تاریخ انقلاب اسلامی بسیار مهم و فراموش نشدنی است و برنامه های مطالعاتی و پژوهشی زیادی را می طلبد. لذا در این باره چند نکته را عرض می کنم: ۱. برخی ها که با معیارهای مدرن قادر به فهم حکمرانی امام خمینی ره نیستند عمدتاً ایشان را بر مبنای سیادت کاریزمایی تحلیل می کنند. در حالی که امام راحل در طول دوران ولایت فقهی شان بر مبنای سیادت قانونی/ شرعی عمل کردند مگر در دو جا؛ یکی در پذیرش قطعنامه 598 و دیگری عزل آقای منتظری از قائم مقامی. چون این دو واقعه بویژه دومی از توان و جرأت نهادهای قانونی خارج بود. این کار تنها با تکیه بر قدرت کاریزمایی امکان پذیر بود. خصوصاً عزل آقای منتظری بدون امداد غیبی میسر نبود. اکنون بعد گذشت سالها و مشاهده میراث ناصواب و انحرافی آقای منتظری بهتر می توان عمق بصیرت امام خمینی ره را درک کرد و فهمید. ۲. اساساً اقدام برخی از خبرگان برای تعیین قائم مقام رهبری که با حمایت گروه های فشار بیرونی انجام شده بود، حرکتی غیر قانونی بود. چون چنین منصبی در قانون اساسی جمهوری اسلامی منظور نشده بود. و این نکته ای است که مریدان آقای منتظری سعی در کتمان آن دارند. لذا امام خمینی ره می توانستند با آن مخالفت کنند؛ لکن ایشان بخاطر مصالح مهمه سکوت اختیار کردند تا وقتی که خود را مکلف به عزل ایشان دیدند. ۳. هنر حکمرانی فضیلتی است که در توان هر دانش آموخته ای اعم از فقیه و غیر فقیه، دانشگاهی و حوزوی نیست. فقیهان بزرگی در گذشته بودند که قدرت بالایی در امر مدیریت بویژه در تعامل با پادشاهان داشته اند. مرحوم آیت الله شیخ عبد الکریم حائری یزدی و مرحوم آیت الله بروجردی از جمله فقیهان مدیر و مدبر بودند. اما آقای منتظری جزو این دسته از فقیهان نبود. گرچه ایشان مبارز انقلابی نستوهی بود ولی از فضیلت حکمرانی بهره ای نداشت. و امام خمینی ره به ظرافت این مساله را در ایشان فهمیده بود. ۴. امام خمینی ره با عزل آقای منتظری از قائم مقامی دو خدمت بزرگ تاریخی از خود بر جای گذاشت. یکی خدمت به شخص آقای منتظری است که ایشان را به دلیل نا توانی در امر حکمرانی از در غلطیدن در عاقبت سوء مدیریت نابخشودنی نجات داد. اما افسوس که ایشان به توصیه های حکیمانه استاد و ولی امر خود عمل نکرد و با کارنامه ای نا مطلوب از این دنیا رفت. غفر الله لنا و له دومین خدمت بزرگ امام راحل در تدبیر عزل قائم مقامی مربوط به جامعه انقلابی است. بدون تردید اگر آقای منتظری بر کرسی ولایت می نشست، فرآیند عادی سازی و عرفی شدن انقلاب اسلامی با سرعتی سرسام‌آور به وقوع می پیوست و هیچ کاری هم از دست کسی بر نمی آمد. چون جریان اقتدارگرا و گروه‌های فشاری که هدایت گر مساله قائم مقامی بودند برای دوره جانشینی برنامه سنگینی را تدارک دیده بودند. جریان سید مهدی هاشمی و اصلاح طلبان دوم خردادی و خوارجی مسلکان امروز از جمله این جماعت عرفی گرای اقتدار طلب بودند. اینان فقه صاحب دراسات ( منتظری ) را خیلی مستعد عرفی سازی فقه شیعه می دانستند ( بنگرید به مقاله " امام خمینی ره فقیه دوران گذار"، نبشته سعید حجاریان در کتاب از شاهد قدسی تا شاهد بازاری ). ۵. جریان عرفی گرای اقتدار طلب بعد آنکه راه عادی سازی و عرفی شدن را خصوصاً با جانشینی آیت الله خامنه ای از درون فقه ولایی بسته و نا امید کننده دید سراغ به کارگیری مفاهیم و نمادهای مدرن مانند جامعه مدنی و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی های فردی رفتند. در نتیجه این مفاهیم و انگاره های مدرن توأم با تفسیرهای مخدوش اقتدارگرایانه وارد ایران پسا انقلابی شد. بطوری که بدفهمی های ناشی از آن تا به امروز همچنان برجای مانده است. بدین ترتیب، امام خمینی ره خطر عادی سازی را برای مدت مدیدی از انقلاب و نظام اسلامی دور ساخت. بحمدالله این دفع خطر توسط جانشین بر حق ایشان با صلابت و اقتدار قدسی همچنان تداوم دارد. انشالله ✍داود مهدوی‌زادگان 👉 @mahdavizadegan
📢 میلاد حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم ✏️ رهبر انقلاب: میلاد امام مجتبی، امام حسن (علیه الصّلاة و السّلام)؛ حُسن مجسّم بر زبان پیغمبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) که این نام را ایشان بر روی این مولود گذاشتند -و این خیلی با عظمت است، خیلی مهم است که پیغمبر این بزرگوار را، این کودک مبارک را «حسن» بنامند- ان‌شاءالله بر همه‌تان مبارک باشد. 🌙 | روز پانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ 💻 Farsi.Khamenei.ir
🖌 ارزش حق انتخاب مطلق نیست هر انتخابی پیامد های مثبت یا منفی می تواند داشته باشد. لذا وظیفه امام عادل تنها این نیست که مردم را متوجه حق انتخاب کند بلکه وظیفه مهم تر او آن است که اگر پیامد انتخاب، بدفرجام و ناگوار باشد مردم را آگاه کند و هشدار دهد و آنها را به قدر توان از چنین انتخابی منصرف سازد. مفهوم قرآنی چنین وظیفه ای در واژه " وال " نهفته است که وصفی از اوصاف الله است. اگر خدا قومی را بخاطر اعمال زشت شان عذاب کند کسی جز خدا نمی تواند آن قوم را از راه انتخاب شده عذاب آور بازگرداند: " وَ إِذَا أَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ " ( رعد: ۱۱ ). واقعه حکمیت در جنگ صفین و صلح امام حسن علیه السلام دو نمونه تاریخی عبرت آموزی است که برای دو امام معصوم علیهما السلام اتفاق افتاد. هر دو امام عادل تمام تلاش مشفقانه و سوزناک خود را کردند تا بیعت کنندگان از یک انتخاب نامیمون؛ یعنی کنار آمدن و صلح با معاویه ملعون، منصرف شوند و به ضرر و زیان خود عمل نکنند. مع الأسف، هر دو امام ناچار از تن دادن به انتخاب شوم و پذیرش توافقنامه‌ای شوم تر شدند. پیامد این دو واقعه ناگوار برای مسلمانان جز خفت و خواری و ترکتازی و غارتگری دشمن و تضعیف قدرت امیر المومنین علی علیه السلام از یک سو، و نجات معاویه از شکست حتمی و استیلای نامشروع وی بر کیان اسلامی و تبدیل شدن حکومت نبوی به سلطه استبدادی اموی از سوی دیگر، چیز دیگری نبود. ❗️اکنون بنگرید به گفتار برخی از عالمان فاسد العقیده و قلم بدستان سکولار که چگونه این دو واقعه تاریخی را که هر دو امام معصوم از آنها با نا رضایتی و نامیمونی یاد کرده اند، اینان به نیکی و الگوی سیاسی مطلوب یاد می کنند. ناشایسته ترین بخش گفتار جماعت فاسد العقیده این است که انتخاب رخ داده در هر دو واقعه ( حکمیت و صلح ) را به امام علی و امام حسن علیهما السلام نسبت می دهند و می گویند آن دو حضرت علیرغم مخالفت شان ولی بخاطر اصل حق انتخاب، با تصمیم جمعیت بر توافق با معاویه راضی شدند!! فاسد اندیشان اینگونه دو واقعه تاریخی عبرت آموز را به مثابه دو الگوی درس آموز معرفی می کنند. می گویند هر انتخابی حتی اگر پیامد ناصواب و ناگواری داشته باشد به دلیل حرمت حق انتخاب، مطلوب و مقبول است. و این گفتاری است که با عقل سلیم و آموزه های وحیانی سازگاری ندارد. ارزش اصل حق انتخاب مطلق نیست بلکه این اصل توأم با پذیرش مسئولیت، ارزش و احترام دارد. مشکل امام علی و امام حسن با عوامل تحمیل توافقنامه با معاویه در همین عدم پذیرش مسئولیت پیامدهای بد فرجام آن از سوی آنها بود. اسفبارتر آنکه اهل خوارج و کج اندیشان مسئولیت این بد فرجامی را به آن دو حضرت نسبت می دهند. مانند برجام که دنبال کنندگانش آن را به عنوان خواست نظام معرفی می کنند ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
🖌 خصومت مثلث طاغوت با حکمرانی علوی جامعه ایمانی همواره مبتلا به سه آفت خانمان سوز سیاسی و اجتماعی است: ( ۱ ) تنزّه طلبان خشک مقدس، ( ۲ ) پیمان شکنان بد عهد، ( ۳ ) قدرت طلبان ستم گر است. این سه جریان شوم مادامی‌که خطری تهدیدشان نکند با آسودگی خاطر سرگرم خشکاندن ریشه های دینی جامعه ایمانی هستند. اما وقتی احساس خطر کنند فرعون وار برآشفته شده کمر به مقابله با تهدیدات احتمالی و بالفعل می بندند و در این راه، مثلث شوم طاغوت را پدید می آورند. ظهور مردان خداجوی طاغوت ستیز و شکل گیری نهضت و انقلاب دینی و بالاخره برآمدن حکمرانی ناب دینی مهم ترین تهدیدات برای این سه جریان مفسد است. هیچ متحجر عافیت طلب و پیمان شکن و اقتدارگرا یافت نمی شود که با این سه پدیده متعالی کنار آمده باشند. چنانکه در چهره نفاق با رسول خدا صلی الله علیه و آله کنار نیامدند و آشکارا با امام علی علیه السلام مخالفت کردند و درگیر شدند. این سه جریان فاسد در مدت ۲۵ سال کناره گیری و صبوری امام علی علیه السلام دست به فتنه گری و اغتشاش و افتراق جامعه نوپای اسلامی نزدند. اما به مجرد برآمدن حکمرانی علوی برآشفته شده هر یک بنا به ادبیات و گفتمان خاص خود برابر آن حضرت صف آرایی کردند و حکومت آن حضرت را با چالش های جدی روبرو ساختند. امام علی علیه السلام در خطبه معروف شقشقیه ( خ ۳ نهج‌البلاغه ) می فرماید به مجرد آن که زمام اداره جامعه اسلامی را به دست گرفتم سه جریان مفسد مارقین و ناکثین و قاسطین سر برآوردند و دست به کار ستیزه جویی و تضعیف حکومت اسلامی شدند. هر یک از دشمنان حکمرانی علوی خواسته نا مشروعی را مطالبه کردند؛ یک جریان ( طلحه و زبیر ) سهمی از قدرت، جریان دیگر ( معاویه ) تمام قدرت را می طلبید و جریان سوم ( خوارج ) با اساس حکمرانی مخالف بود: فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ قَسَطَ آخَرُونَ؛ اما همين كه به امر حکومت اقدام نمودم گروهى پيمان شكستند، و عده اى از مدار دين بيرون رفتند، و جمعى ديگر سر به راه طغيان نهادند. امام علیه السلام در بطلان هر سه جریان چنین استدلال می آورد که اینان دعوی ایمان به الله و آخرت را دارند ولی گویی این سخن خدا را نشنیده اند که اهل تقوی و آخرت در روی زمین برتری جو نیستند و مفسده به پا نمی کنند: " كَأَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ : تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ". ولی چنین نیست که این سخن خدا را نشنیده باشند بلکه آن را حفظ کرده اند؛ لکن دنیا در چشم شان از آخرت زیباتر آمده است و زیورهای دنیوی آنها را شیفته خود ساخته است:  " بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا. وَ لَكِنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا ". این طبیعی است که هر گاه حکمرانی علوی حسب تقدیر الهی برپا شود، این سه طایفه مفسده جو نیز مثلث شوم طاغوت را برپا می کنند و دست به کار براندازی از درون و برون نظام اسلامی می شوند. و البته بد عاقبت ترین این سه طایفه همانا جماعت خوارجی مسلکان هستند که نه دنیا را دارند و نه آخرت. بنابر این اگر در حکمرانی دینی وجود این سه جریان مفسد دنیا طلب را شناسایی نکنیم و یا آنکه مشاهده کردیم که هر سه طایفه از آن حکومت حمایت می کنند، باید در اسلامیت و علوی بودن آن حکمرانی تردید کرد. چنانکه در جمهوری اسلامی آشکارا شاهد شکل گیری و ستیز مثلث طاغوت با آن هستیم ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan