eitaa logo
⚘️بهار عالمیان⚘️
908 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
101 فایل
کانال بنیاد مهدویت عجل الله فرجه شهرستان اردکان ارتباط با ما https://eitaa.com/alishefai شماره حساب متعلق به بنیاد مهدویت باتشکر از نگاه خیرانه شما مهدی یاوران کارت : 6063-7312-2129-4946 حساب : 7615-11-18410082-1 شبا: Ir:670600761501118410082001
مشاهده در ایتا
دانلود
🧮 نمره منبرمان چند است؟!! 🔵 خطیب توانمند، مرحوم حاج سیدمحمد باقر محمدی نسب، عاشق شیفته و محبّ دلباخته ی خاندان عصمت و طهارت و از شاگردان مرحوم علامه سید موسی_زرآبادی " قدس سره " نقل می کرد که : 🌕 شبی در عالم رؤیا دیدم که مجلس باشکوهی در محضر پیامبر اکرم برگزار می باشد، خطیبان به منبر رفته، سخنرانی می کنند و حضرت حمزه سیدالشهداء نمره می دهد. امر فرمودند، منبر رفتم و منبر بسیار خوبی ارایه دادم، چون پایین آمدم، حضرت حمزه به من 14 داد، به محضر نبی مکرّم مشرّف شدم و عرض کردم: نمره منبر من حدّاقلّ 18 بود. فرمود: از عمویم بپرس. به خدمت جناب حمزه رفتم و عرض کردم که نمره منبر من حدّاقلّ 18 بود، فرمود: نمره های ما براساس ملاک می باشد، ملاکِ ما در نمره دادن این است که از یک سخنرانی هر مقدارش مربوط به حضرت بقیّه اللّه باشد، به آن مقدار نمره می دهیم. امیدواریم خطبا، شعرا، مدّاحان و دیگر افرادی که به نوعی در مدیریّت مجالس سهیم هستند، به این نکته توجّه کنند و قسمت اعظم سخنان خود را پیرامون حضرت بقیّه اللّه، قرار بدهند. 📚 کتاب اوصيك بهذا الغريب/ علي اكبر مهدي پور. مشخصات نشر : قم : عطر عترت، ۱۳۸۵ 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی متفاوت😍 حاج آقای حیدریان هم اکنون در جشن بزرگ تکلیف دانش آموزان اردکان 🔸موسسه فقه آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین 🔸بنیاد حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه اردکان
بیان علائم بلوغ در قالب نمایش طنز در جشن بزرگ تکلیف دانش آموزان اردکان
⚘️بهار عالمیان⚘️
⛅️🪐 #نوجووون #کتاب_خون #بخش۱۵_نسل‌سوخته 🔺ادامه...🔻 🔘تمرین... گریه می‌کردم و بی‌اختیار با خدا حرف م
⛅️🪐 🔺ادامه...🔻 بسم‌ربّ‌المهدی 🌸🌱 🔘یارَفیقَ‌مَن‌لا‌رَفیقَ‌لَه🤍 _مهران ۱۰_۱۵سال از هم‌سن و سال‌های خودش جلوتره. عقلش، رفتارش و...🧠 رفته بودم کلید اتاق زیراکس رو بدم که اینها رو بین حرف معلم‌ها شنیدم👂. نمی‌دونستم خوبه یا بد؛ اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد😣. بزرگ‌ترها به من به چشم یه بچه ۱۱ساله نگاه می‌کردن و همیشه فقط شنونده حرف‌هاشون بودم و بچه‌های هم‌سن و سال خودمم هم...💢 توی یه گروه، سنم فاصله بود. توی گروه دیگه...؛ حتی نسبت به خواهر و برادرم حس بزرگ‌تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می‌کردم؛ علی‌الخصوص در برابر تنش‌ها و مشکلات توی خونه. حس یه سپر که باید سدّ راه مشکلات اونها می‌شد🛡. دلم نمی‌خواست درد و سختی‌ای رو که من توی خونه تحمل می‌کردم، اونها هم تجربه کنن. حس تنهایی، بدون همدم بودن، زیر بار اون همه فشار، در وجودم شکل گرفته بود و روز به روز بیشتر می‌شد😖. برنامه اولین شب قدر رو از تلوزیون دیدم. حس قشنگی داشت. شب قدر بعدی منم با مادرم رفتم. تنها، سمت آقایون، یه گوشه پیدا کردم و نشستم. همه‌اش به کنار؛ دعاها و حرف‌های قشنگ اون شب، یه طرف؛جوشن کبیر، یه طرف. اولین جوشن‌خوانی زندگی من بود🥰. _یا رفیقَ من لا رفیقَ له♡ یا انیسَ من لا انیسَ له♡ یا عمادَ من لا عمادَ له♡ بغضم ترکید😭 _خدایا! من خیلی تنها و بی‌پناهم. رفیق من میشی؟؟🥲 توی راه برگشت، توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادرم صدام کرد: _خسته شدی؟ سرم رو آوردم بالا _نه. چطور؟! _آخه چهره‌ات خیلی گرفته و توی همه... _مامان! آدم‌ها چطور می‌تونن با خدا رفیق بشن؟ خدا صدای ما رو می‌شنوه و ما رو می‌بینه اما ما نه🧐. چند لحظه ایستاد🧕 _چه سوال‌های سختی می‌پرسی مادر. نمی‌دونم والا. همه چیز را همه‌گان دانند و همه‌گان هنوز از مادر متولد نشده‌اند. بعید می‌دونمم یه روز یکی پیدا بشه و جواب همه چیز رو بدونه🤔. این رو گفت و دوباره راه افتاد اما من جواب سوالم رو گرفته بودم. "از مادر متولد نشده‌اند" --> "و لم یولدِ " خدا بود. ناخودآگاه لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد😃. _خدایا! می‌خوام باهات رفیق بشم. می‌خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم؛ اما جواب سوال‌هام رو فقط خودت بلدی. اگر تو بخوای من صدات رو می‌شنوم☺️. ۱۰_۱۵ قدم جلوتر، مادرم تازه فهمید همراهش نیستم. برگشت سمتم: _چی شد ایستادی؟!😕 و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده‌بود، دویدم سمتش. هر روز که می‌گذشت، منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم و برای اولین بار، توی اون سن، کم کم داشتم طعم شک رو می‌چشیدم〽️‌ هر روز می‌گذشت و من هر روز منتظر جواب خدا بودم. گاهی عمق شک به شدت روی شونه‌هام سنگینی می‌کرد🪨. تنها در مسیری که هیچ پاسخگویی نبود؛ به حدی که گاهی حس می‌کردم الان ایمانم رو به همه چیز از دست میدم♨️. اون روزها معنای حمله شیاطین رو درک نمی‌کردم؛ حمله‌ای که داشتم زیر ضرباتش خرد می‌شدم🤯 •°•¤•°•🌱🪖 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
⛅️🪐 🔺ادامه...🔻 🔘مثل شهدا... آخرین روز رمضان هم تمام شد و صبر اندک من به آخر رسیده بود. شب، همون‌طور توی جام دراز کشیده بودم ولی خوابم نمی‌برد‼️ از این پهلو به اون پهلو شدن هم فایده‌ای نداشت. گاهی صدای اذان مسجد تا خونه ما می‌اومد و امشب، از اون شب‌ها بود. اذان صبح رو می‌دادن و من همچنان دراز کشیده بودم. ۱۰دقیقه بعد، ۲۰دقیقه بعد... و من همچنان غرق فکر، شک و چراهای مختلف که یهو به خودم اومدم😟 _مگه تو کی هستی که منتظر جواب خدایی🤨؟؟ مگه چقدر بندگی خدا رو کردی که طلبکار شدی🤨؟؟ پیغمبر خدا دائم‌العبادت بود. با اون شأن و مرتبه بزرگ، بعد از اون همه سختی و تلاش و امتحان، حبیب‌الله شد❇️ با عصبانیت از دست خودم از جا بلند شدم😡. رفتم وضو گرفتم و ایستادم به نماز. نمازم که تموم شد آفتاب طلوع کرده بود🌇. خیلی از خودم خجالت می‌کشیدم. من با این کوچیکی، این‌همه نیاز، این‌همه حقارت، در برابر عظمت و بزرگی خدا قد علم کرده بودم😞. رفتم سجده، با کلمات خود قرآن: _خدایا! این بنده یاغی و طغیان‌گرت رو ببخش! این بنده ناسپاست رو...‼️ پدرم بر عکس همیشه که روزهای تعطیل حاضر نبود از جاش تکان بخوره، عید فطر حاضر شد ما رو ببره سر مزار پدربزرگ. توی راه هم یه جعبه شیرینی گرفتیم🍪. شیرینی به دست، بین مزار شهدا می‌چرخیدم و شیرینی تعارف می‌کردم که... چشمم گره خورد به عکسش😶. نگاهش خیلی زنده بود. کنار عکس نوشته بودن:《من طلبنی وجدنی🌱، و من وجدنی عرفنی🌱 و من عرفنی... هرکس که مرا طلب کند می‌یابد💟، هرکس که مرا یافت می‌شناسد💟، هرکس که مرا شناخت دوستم می‌دارد💟، هرکس که دوستم داشت عاشقم می‌شود💟، هرکس که عاشقم شود عاشقش می‌شوم💟 و هرکس که عاشقش شوم، او را می‌کشم💟 و هرکس که او را بکشم، خون‌بهایش بر من واجب است💟 و من، خود، خون‌بهای او هستم🫀🌿》 ایستاده بودم محو اون حدیث قدسی. چندبار خوندمش تا حفظ شدم عربی و فارسیش رو. دونه‌های درشت اشک، از چشمم سرازیر شده بود🥲 _چقدر بی‌صبر و ناسپاس بودی مهران❗️ خدا جوابت رو داد. این جواب خدا بود... جعبه رو گذاشتم زمین. نمی‌تونستم اشکم رو کنترل کنم😭. حالم که بهتر شد، از جا بلند شدم و سنگ مزار شهید رو بوسیدم😙 _ممنونم که واسطه جواب خدا شدی☘ اشک‌هام رو پاک کردم. می‌خواستم مثل شهدا بشم... می‌خواستم رفیق خدا بشم؛ و خدا توی یه لحظه پاسخم رو داد🌾. همون‌جا، روی خاک، کنار مزار شهید، دو رکعت نماز شکر خوندم. وقتی برگشتم، پدرم با عصبانیت زد توی سرم: _کجا بودییی؟؟🤬 اولین‌بار بود که اصلاً ناراحت نشدم. دلم می‌خواست بهش بگم وسط بهشت؛ اما فقط لبخند زدم🙂 _ببخشید نگران شدید😊 این‌بار زد توی گوشم〽️ _بروووو بشین توی ماشین!عوض گریه و عذرخواهی می‌خنده‼️ مادرم با ناراحتی رو کرد بهش: _حمید روز عیده؛ روز عیدمون رو خراب نکن؛ حداقل جلوی مردم نزنش😔. و پدرم عین همیشه، شروع کرد به غرغر کردن. کلید رو گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم. گوشم سرخ شده بود و می‌سوخت🤕؛ اما دلم شاد بود. از توی شیشه به پدرم نگاه می‌کردم و آروم زیر لب گفتم: _تو امتحان خدایی و من خریدار محبت خدا! هزار بارم بزنی، باز به صورتت لبخند میزنم...🙂 •°•¤•°• قرآن رو برداشتم؛ این‌بار نه مثل دفعات قبل، بلکه با یه هدف و منظور دیگه بود. چندین بار ترجمه فارسیش رو خوندم، دور آخر نشستم و تمام خصلت‌های مثبت و منفی توش رو جدا کردم و نوشتم: خصلت مؤمنین، خصلت و رفتارهای کفار و منافقین و...📝 قرآن که تموم شد نشستم سر احادیث. با چهل حدیث‌های کوچیک شروع کردم📒. تا اینکه اون روز توی صف نماز جماعت مدرسه، امام جماعت‌مون چند تا کلمه حرف زد: _سیره اهل‌بیت یکی از بهترین چیزهاست. برای اینکه با اخلاق و منش اسلامی آشنا بشید، برید داستان‌های کوتاه زندگی اهل‌بیت رو بخونید. اونها الگوی ما برای رسیدن به خدا هستن🌿 تا این جمله رو گفت، به پهنای صورتم لبخند زدم😃. بعد از نماز، بلافاصله اومدم سر کلاس و نوشتمش. همون روز که برگشتم، تمام اسباب‌بازی‌هام رو از توی کمد جمع کردم: ماشین‌ها🚗، کارت عکس فوتبالیست‌ها🎟، قطعات و مهره‌های کاوش الکترونیک🔋... که تقریباً همه‌اش رو مادربزرگم برام خریده بود. هرکی هم هر چی گفت، محکم ایستادم و گفتم: من دیگه بزرگ شدم. دیگه بچه دبستانی نیستم که بخوام بازی کنم...➿ •°•¤•°•🌱🪖 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن بزرگ آغاز یک پیمان با اجرای گروه عمو فردی نژاد و عهد با امام زمان علیه السلام و همخوانی سرود حریفت منم✅ ویژه پسران هشتمی اردکان 🔸بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه با همکاری موسسه فقه آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و معاونت پرورشی آموزش و پرورش اردکان
🎁 هدیه کتابخانه علوم اسلامی تسنیم 😍 ارائه ۳۰ کتاب مهدوی بصورت رایگان ۱. در ساحل انتظار 👈 دانلود ۲. راه وصال 👈 دانلود ۳. وظایف شیعیان در غیبت 👈 دانلود ۴. فضیلت انتظار 👈 دانلود ۵. انتظار و انسان معاصر 👈 دانلود ۶. مکیال المکارم متن اصلی 👈 دانلود ۷. ترجمه مکیال المکارم 👈 دانلود ۸. ترجمه دیگر مکیال المکارم 👈 دانلود ۹. مکیال المکارم موضوعی 👈 دانلود ۱۰. شوق مهدی (عج) 👈 دانلود ۱۱. الغیبة (نعمانی) 👈 دانلود ۱۲. ترجمه الغیبة نعمانی 👈 دانلود ۱۳. شش ماه پایانی 👈 دانلود ۱۴. دولت کریمه امام زمان 👈 دانلود ۱۵. آخر الزمان و حکومت مهدی 👈 دانلود ۱۶. خورشید مغرب (حکیمی) 👈 دانلود ۱۷. شرایط ظهور در قرآن 👈 دانلود ۱۸. مهدویت، پرسش‌ و پاسخ‌ 👈 دانلود ۱۹. دولت موعود 👈 دانلود ۲۰. النجم الثاقب 👈 دانلود ۲۱. ترجمه النجم الثاقب 👈 دانلود ۲۲. مهدی منتظر در نهج‌البلاغه 👈 دانلود ۲۳. سرانجام صالحان 👈 دانلود ۲۴. کفایة المهتدي 👈 دانلود ۲۵. الغیبة (شیخ طوسی) 👈 دانلود ۲۶. درسنامه مهدویت (4جلدی) 👈 دانلود ۲۷. روزنه‌ای به خورشید 👈 دانلود ۲۸. المهدی (سید صدرالدین صدر) 👈 دانلود ۲۹. فرهنگنامه مهدویت 👈 دانلود ۳۰. جزیره خضرا و مثلث برمودا 👈 دانلود 📲 ثواب انتشار این متن با شما 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor 🇮🇷
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌✨نتایج دنیوی و اخروی خدمت به امام زمان علیه السلام 🎙 حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها❤️ 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor
☘️☘️☘️☘️☘️ ☘️ ☘️ ☘️ ⭕️راهکار هایی برای رسیدن به رجعت تعریف رجعت:"به معنی بازگشت″ بازگشت گروهی از مردگان با همان شکل و بدن به دنیا(شیخ مفید) رجعت در قرآن: ۱.رجعت هایی که اتفاق افتاده است. ۲.رجعت هایی که اتفاق خواهد افتاد. 🌸رجعت هایی که اتفاق افتاده است⬇️ {عُزَیْر پیامبر} او یکی از پیامبران الهی بود روزی که از کنار یک آبادی عبور می کرد همه اهالی آن آبادی را ازدنیا رفته دید. عُزَیْر(ع) با خودگفت: 《چگونه خدا این هارا پس از مرگ،زنده میکند》 خداوند اورا صد سال میراند وسپس اورا زنده کرد. فَاَمَاتَهُ الله مِائَة عَام ثُمَّ بَعَثَهُ؛¹ پس خداوند اورا صد سال میراند وسپس زنده اش کرد. درهمان حال که زنده شده بود خداوند به اوفرمود که: به غذا ونوشیدنی ات نگاه کن که هیچ تغییری در آن ها ایجاد نشده.به سوی الاغت هم نگاهی بیانداز. عُزَیْر(ع) نگاه کرد چیزی جز یک مشت استخوان ندید که به ناگاه گوشت و پوست براین استخوان ها روئیده ________________________________ ¹.بقره /۲۵۹ منتظر ادامه مطالب چهارشنبه ها باشین... 📚حضور در ظهور /حسن محمودی 🌸بهار عالمیان🌸 🌸کانال تخصصی مهدوی🌸 @mahdi255noor ☘️ ☘️ ☘️ ☘️☘️☘️☘️
کلیپی که در کانال مجمع بود و دختر نوجوون اردکانی میگه این کلیپ برام تلنگر شد و به حال و هوای نماز برگشتم...👇 https://eitaa.com/ahkammohsenardakani
13.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆گزارش اخبار شبکه یزد از جشن تکلیف ۹۰۰ دانش آموز سال هشتم اردکان✅ 🔸بنیاد فرهنگی حضرت مهدی علیه السلام با همکاری 🔸موسسه فقه آل محمد صلوات الله علیهم و 🔸معاونت پرورشی آموزش و پرورش اردکان آبان ۱۴۰۲ https://eitaa.com/feghhealemohamad