eitaa logo
موکب علمدارمهدی یاوران کرمان
188 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
17 فایل
باسلام این کانال جهت اطلاع رسانی خادمین موکب علمدار مهدی یاوران حاج قاسم شهیدقهرمان در جهت پذیرایی از میهمانان امام زمان ارواحنا فدا درآستان مسجد مقدس جمکران و زائران مرقدمطهر شهید قهرمان حاج قاسم سلیمانی عزیز فعالیت می‌نمایند ایجاد شده است
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نایب المهدی امام خامنه ای عزیز: دولت آمریکا دزدانه و بزدلانه او[شهید سلیمانی] را ترور کرد، خودشان هم اعتراف کردند؛ این [کار] مایه‌ی روسیاهی آمریکا شد...
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: شهدا خیلی انسان‌های تیزهوش و با ذکاوتی هستند، دلیلش هم همین پیروزی و بُرندگی و برُد از صحنه ی دنیاست. این نشانه ی تیزهوشی است‌. ذکاوت این است که من چگونه بین دنیا و آخرت ابدی، بتوانم برنده ی آخرت ابدی بشوم.
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: 📰داعش و گروه‌های تکفیری، اول برای نظام سوریه تأسیس نشدند. همهٔ این اساس، برای [شکستِ] جمهوری اسلامی بود.
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌فریادهای تظلم خواهی یکی از اهالی نبل و الزهرا در حرم حضرت زینب سلام الله علیها و درخواست کمک از ایران و مرجعیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 در مراسم ایام فاطمیه (س) بیشتر کارها با خودش بود؛ ازجـارو زدن تاچـای دادن.  • برای تمیز کردن سرویس های بهداشتی محل بیت الزهرا (س) کارگر گرفته بودیم. تا فهمید، رفت پایین نگذاشت کارگـرها دست بزنند. بعد همه را بیرون کرد! در را بست و مشغول تمیـز کردن شد. بعـد از مدتی آمد بیـرون؛ یک نفس راحت کـشید و گـفت: «آخیش! منـم تونستم به عـزاداران حضرت زهـرا (س) یه خدمتی بکنـم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تروریست «شورشی» وهابی که پرچم امام حسین در سوریه را پاره کرد، به همراه عکاسش توسط مبارزان ارتش سوریه اسیر شد.
🇮🇷﷽🇵🇸 📝 تحلیل و پیش‌بینی‌های قابل تامل اسکات ریتر، افسر سابق اطلاعات تفنگداران دریایی آمریکا از وضعیت این روزهای 🍃🌹🍃 🔻تهاجم علیه که توسط اسلام‌گرایان [تروریست‌ها] متحد ترکیه از گروه تحریر‌الشام و ارتش ملی سوریه متحد آمریکا آغاز شده، نتیجه یک طرح استراتژیک پیچیده بین اسرائیل و ترکیه و آمریکاست. 🔸هدف اصلی این طرح، قطع خطوط تأمین حزب‌الله لبنان از ایران و تضعیف محور مقاومت است. 🔹احتمالاً حلب به دست نیروهای اسلام‌گرای طرفدار خواهد افتاد. در پاسخ به این تهدید، روسیه و ایران تلاش خواهند کرد تا وضعیت رو در سوریه تثبیت کنند. این کار زمان‌بر خواهد بود و ممکنه به درگیری‌های طولانی‌تری منجر بشه. 🔸این حمله ممکنه به افزایش تنش‌ها در منطقه و تشدید رقابت‌های بین قدرت‌های بزرگ بینجامد. 🔹بزرگترین بازنده در این بازی پیچیده، ترکیه و رئیس‌جمهور اون، رجب طیب اردوغانه. این حمله بدون هماهنگی و همکاری نزدیک با اسرائیل و آمریکا ممکن نبود. سخنان انتقادی اردوغان علیه اسرائیل صرفاً لفاظی‌های توخالی بوده. او با حمایت از این حمله، یه بار دیگه به روسیه خیانت کرد و حمایت ادعایی‌اش از رو زیر سوال برد. 🔺در نهایت، روسیه و ایران موفق خواهند شد سوریه رو تثبیت کنند. این کار زمان‌بر خواهد بود و نیازمند تلاش‌های دیپلماتیک و نظامی گسترده است. سوریه و متحدانش نیز برای نابودی پایگاه‌های اسلام‌گرایان در ادلب تلاش خواهند کرد. این نیز یک فرآیند طولانی‌مدت خواهد بود.
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .  فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند به عشق امیر مومنان علی (ع) به اشتراک بگذارید....