eitaa logo
مهدی جهان‌تیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
276 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️تحریم‌های جدید ترامپ ارزش تحلیل ندارد/ فقط تلخ است که هرزه‌ها نام یوسف ما ببرند.. 🔻تحریم آیت الله خامنه ای، عملا امکان پذیر نبوده و نیست. سالهاست در غرب و آمریکا ایشان در شدیدترین تحریمها و محدودیت‌ها منجمله تحریم های کم سابقه رسانه ای بوده است. ولی الان چه اتفاقی افتاده است؟! او از محبوبترین رهبران دنیا است با این تفاوت با همه دیگران که کاریزمایش در "منطق" و "معنویت خاصش" است. همان چیزی که بر اساس سنت‌های الهی نهایتا او را بر دیگر رهبران امروز جهان چیره خواهد کرد. 🔹🔹البته این مطلب نه در پی جدی گرفتن تحریم های جدید آمریکا است و نه می‌خواهد اثبات کند که چرا رهبر ایران تحریم پذیر نیست؟! چون تجربه سی ساله همه اتاق فکرهای آمریکایی شکست و احساس زبونی درباره رهبر ایران بوده و چه دلیلی بالاتر از اینکه وقتی دانشمندان خبیث سیاسی در آمریکا این شکست را قبول دارند، به اظهارات و اقدامات فرد احمقی همچون ترامپ توجه باید کرد! 🔹🔹اساسا حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مگر تحریم پذیر است؟ منطق، عقلانیت، معنویت و استدلال الهی در کجای تاریخ توانسته حبس شود که اینبار شود؟ حسینیه امام خمینی(ه) تحریم شکن است نه تحریم پذیر؛ دفتر رهبری هم، همان حسینیه امام خمنی(ره) است که هیچ قدرتی نمی تواند آن را تحریم کند. 🔷🔷بنابراین این نوشته فقط یک پاسخ طبیعی درونی به اقدام سبک ترامپ است! و حتی نه غیرتی شدن از باب اینکه فردی همانند ترامپ می تواند غباری بر عبای ولایت ما بیاندازد بلکه از باب دل سوختنی که هرزه ها را چه به یوسف ما؛ فقط تلخ است که هرزه‌ها نام یوسف ما ببرند.. هرچند که زمانه است که اجازه داده هرزه ها نام یوسف را هم ببرند وگرنه دهان نجس  را چه توان که حتی اسم پاکان را به زبان آورد. به همین دلیل ما حتی از تهدید توخالی رئیس آمریکا نسبت به رهبری، هم حزین می شویم.  ترامپ غلطی نمی تواند بکند ولی حزینیم که می‌شد و می‌توانستیم کاری بکنیم که او نتواند حتی از محدوده قرمز ما نامی ببرد. 🔴🔴هرچند ترامپ اینبار با نزدیک شدن به محدوده حسینیه امام خمینی(ره) نه کار را برای خود بلکه برای دیگرآمریکایی ها نیز سخت کرده است! چون دفاع از "ولی مسلمین" لزوما در چارچوب های قابل پیش بینی تعریف نمی شود، همانطور که تاکنون دفاع از "امام جامعه" محدود به ساختارهای رسمی جمهوری اسلامی نبوده. سالهاست حمایت از ولایت با آتش به اختیاری در سرتاسر عالم قرین است. هر قلب مومنی در هر گوشه ای از دنیا و با هر ملیتی، می تواند فرمان آتش را برای دفاع از ولایت فقیه صادر کند. بهتر است ترامپ  نزدیکتر از این نشود ... @mahdi_jahantighi
✅ آیا زمان تغییر برخی نسبت‌های جریان انقلابی و اصولگرا از رئیسی فرا رسیده؟! 🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!؟ ✍بی شک یکی از عالی‌ترین تحولات مدیریتی کلان کشور، تغییر ریاست قوه قضاییه بود که هم به لحاظ جایگاه و هم به لحاظ شخصیت اجتماعی وسیاسی آقای رئیسی آن را جذاب تر نیز کرد. رئیسی پس از انتصاب در آستان قدس و با مجموع اقدامات بزرگ و انقلابی که از خود به نمایش گذاشت، نسبتش با جریان انقلابی و جناح سیاسی اصولگرا نیز دچار یک تغییر بزرگ شد. او تقریبا به یکباره تبدیل به یک چهره بسیار محبوب و الگو شد و این روند تا انتخابات ریاست جمهوری 96 به اوج خود رسید. ✍البته رئیسی با شیبی قابل توجه از محبوبیت در یک جناح سیاسی در کشور فراتر رفت و به یک چهره محبوب اجتماعی نیز تبدیل شد. آغاز این روند از آستان قدس تا انتخابات ریاست جمهوری 96 و علی رغم همه تخریب‌ها کسب آرای قابل توجه 16 میلیونی نشان می دهد که او از محدود شخصیت های انقلابی است که در فاصله کوتاهی تبدیل به یک چهره محبوب اجتماعی با این حجم وسیع شده است. ✍نکته جالب اینکه با انتصاب وی به ریاست قوه قضاییه نیز این روند نه تنها متوقف نشده بلکه گسترده تر نیز شده است. شاید به نوعی همین گسترش محبوبیت نیز بود که پس از ریاست بر قوه قضاییه حتی بخش های زیادی از جناح اصلاح طلب کشور نیز از ریاست او استقبال کم سابقه ای کردند! مهمترین آورده این سرمایه اجتماعی نیز برای رئیسی این بود که بسیاری این پشتوانه مردمی را برای تحول در قوه قضاییه در زمان ریاستش بسیار موثر می دانند. ✍در این میان از زمان مشغول شدن رئیسی در آستان قدس، انتخابات ریاست جمهوری 96 و بعد از آن و اینک چندماه پس از گذشت ریاستش بر یکی از مهمترین ارکان جمهوری اسلامی، موضع فعالین سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب و همچنین موضع احزاب و گروه های اصولگرا حمایت کامل از آقای رئیسی بوده است. موضعی که البته با عملکرد امیدوارکننده رئیسی پس از آغاز ریاست رسمی بر قوه قضاییه بیش از پیش درستی آن تایید شده است. رئیسی پس از ریاست بر قوه قضاییه اولا دارای یک برنامه جدید مورد تایید برای این نهاد است – که تاکنون چند بار مورد تعریف و تایید رهبری نیز قرار گرفته است- و دوما خیز رفتار مدیریتی او نیز نشان می دهد که تحول در قوه قضاییه و بهبود عملکرد این رکن مهم انقلاب را جدی در حال پیگیری است. [ ادامه دارد...] @mahdi_jahantighi
✅ برای تکامل رفتارهای انقلابی مغفول، از خودی‌ها شروع کنیم ( ) 🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!/ آیا زمان تغییر برخی نسبت‌های جریان انقلابی و اصولگرا با رئیسی فرا رسیده؟! 👈اما سوال اساسی این است که آیا موضع جریان انقلابی کشور با آقای رئیسی نباید تغییراتی داشته باشد؟ آیا همین موضع صرفا حمایتی باید در دستور کار باشد؟ آیا پس از مسئول شدن و ریاست وی بر یکی از مهمترین ارکان حاکمیتی کشور، نسبت جریان انقلاب با وی نیز نباید دچار تغییراتی بشود؟! ✍در ابتدا باید تصریح کنم که به اعتقاد نگارنده موضع حمایتی از آقای رئیسی باید حتی بیشتر تقویت شود تا قوه قضاییه به سرمایه اجتماعی بیشتر از اکنون دست پیدا کند و برای اجرایی عدالت تقویت شود و دست بزرگانش برای برخورد با مفسیدن دچار لرزش نشود. اما باید تصدیق کرد که موضع صرفا حمایتی در حال حاضر موضع جامع و کاملی نیست. رئیسی اینک یک مسئول اجرایی است و وظایفی بزرگ و ماموریت های بزرگی دارد که عملکرد درستش به این وظایف و ماموریت در بهبود وضعیت انقلاب و مردم تاثیر مستقیم دارد. ✍از سوی او اینک وضعیتش در قبال انقلاب و مردم طبیعی است که با دوران انتخابات و حتی خادمی آستان قدس تفاوت های جدی دارد. به معنای دیگر تغییر نقش رئیسی در جمهوری اسلامی خود به خود سبب تغییر برخی نسبت های او با جریان انقلابی و مومن کشور نیز می شود! ✍یک مثال ساده این است که نسبت جریان انقلابی برای رئیسی در ایام تبلیغات و انتخابات ریاست جمهوری، شناساندن صحیح و دفاع از سوابق و اقدامات گذشته و تبلیغ او بود. اما اینک وظیفه ما برای رئیسی در برابر مردم فقط تبلیغ او نیست! چون نسبت خود رئیسی نیز با مردم تغییر کرده و اینک در نقش یک خدمتگذار و پاسخگو به ملت قرار گرفته است. ✍به نوعی جریان انقلاب که معرف رئیسی به جامعه بوده نیز در طول همین مساله در موضع پاسخگویی قرار گرفته است. اگر امروز به اصلاح طلبان انتقاد میکنیم که مسئولیت معرفی و تبلیغ آقای روحانی در برابر مردم را بپذیرند، خودمان نیز نباید به این آفت مبتلا شویم. ✍بنابراین جریان انقلابی برای پاسخگویی رئسی به انتظارات و مطالبات مردم نباید بی تفاوت باشد. ساده تر آنکه الان جریان انقلابی کشور فقط نباید عملکرد آقای رئیسی را به مردم منتقل کند بلکه باید مطالبات و انتظارات و صدالبته انتقادات مردم را نیز به آقای رئیسی انتقال بدهد. زیرا در موضع نقش دینی خود نسبت به عموم جامعه باید مطالبه گر، مطالبات مردم و به دنبال جلب رضایت آنها نیز باشد. ✍از سوی دیگر اساسا نسبت و نقش شخص رئیسی با انقلاب نیز دچار تغییراتی شده است. رئیسی اینک رئیس یکی از ارکان اجرایی انقلاب است و مرتبا عملکرد او باید انقلاب را تقویت و به تکامل آن کمک کند. ✍بنابراین انقلاب و خدمت و دفاع از مطالبات و جلب رضایت مردم دو رکن اساسی هستند که هر فردی در هر جایگاهی با آن ذو سنجیده می شوند و نه یالعکس . ✍در هر صورت، همین نسبت های جدید نیز گاهی باید ما را از تبلیغ و حمایت صرف فاصله داده و آقای رئیسی – بسیار محترم و انقلابی- را در این نسبت جدید نیز مرتبا رصد کرده و صریح‌تر از قبل بسنجیم! ✍اما رهبر انقلاب در دیدار با مسئولین و کارکنان قوه قضاییه یک مطالبه از رئیس قوه قضاییه به نوعی مطرح کردند و آن تحول دستگاه قضایی به نحوی که طی مدتی برای مردم ملموس باشد! می توان گفت این مطالبه به نوعی بزرگترین مطالبه رهبری از دوران جدید قوه قضاییه است. خب اینک وظیفه ما در برابر این مطالبه رهبری چیست؟ بسیار طبیعی است که موضع جریان انقلابی و جناح اصولگرا در کشور باید موضع مطالبه تحول از قوه قضاییه آنهم با تبصره مدت زمانی مشخص! از آقای رئیسی و دیگر مسئولین این نهاد مهم باشد. ✍حال اگر افراد و جریانی موضع خود را صرفا حمایت افراطی از آقای رئیسی قرار داده باشد، می توانند، هم مطالبه شدن با رهبری در برابر دوران جدید قوه قضائیه باشد؟! قطعا نه! البته اینجا یک مغالطه را نیز باید پاسخ داد و آن اینکه مطالبه مانعی برای ادامه حمایت از آقای رئیسی نیست بلکه به نوعی مراقبت و تکمیل کننده آن است. همانطور که اگر آقای رئیسی اقداماتی در جهت تحول در قوه قضائیه برمی دارند آنجا اتفاقا موضع باید حتما حمایتی و اتفاقا از نوع شدید آن باشد! اما اگر اقدامات آقای رئیسی برای تحول کوتاه یا ناکافی یا کند و یا خدای نکرده اشتباه بود، اینجا موضع به ثواب نزدیکتر، اول مطالبه و در صورت کوتاهی در ادامه تبدیل به انتقاد می شود! [ ادامه دارد...] @mahdi_jahantighi
✅برای تکامل رفتارهای انقلابی مغفول، از خودی‌ها شروع کنیم ( ) 🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!/ آیا زمان تغییر برخی نسبت‌های جریان انقلابی و اصولگرا با رئیسی فرا رسیده؟! ✍اما همه اینها نوشته شد تا چند نتیجه مهم ذیل را بتوانم بگیریم: ✔️الف: موضع عموم جریان انقلابی کشور باید آنقدر به تکامل نزدیک بشود که نسبتش از اشخاص عبور و به اصل انقلاب و در نظر گرفتن کمک به تکامل انقلاب – بخوانید تحقق گام دو- و جلب رضایت و گسترش خدمت به مردم نزدیکتر شود. وگرنه هر طیفی از انقلاب در یکی از شخصیت های ارزشی کشور، متوقف خواهد شد. ✔️ب: کمک و حفاظت از اشخاص خوب و انقلابی کشور فقط حمایت و تبلیغ از آنها نیست بلکه گاهی گوشزد کردن ضعف ها و پیگیری مطالبات انقلاب و مردم کمک بزرگتر به آنها خواهد بود. همچنانکه آقای رئیسی یکی از سرمایه های کشور و انقلاب هستند و حمایت و البته مراقبت از او تواما برای جریان انقلابی کشور، تکلیف آور است. ✔️ج: مطلوب دانستن همه عملکرد فرد مورد علاقه مان در هر شرایطی ، هم عقلایی نیست و هم انسان و جامعه را از بسیاری تکالیف دیگر نسبت به خود آن فرد دور می کند. وقتی امام جامعه برای مردم حق نظارت و انتقاد بر خود قائل است، قطعا این نقش مردم نباید برای مسئولین کشور تضعیف شود. کوتاهی و یا تضعیف در نظارت جمعی در کشور درباره مسئولین، بخشی از مشکلات امروز را به همراه داشته است. خوبست جریان انقلابی کشور مطالبات مردم و نظارت بر مسئولین را اول از شخصیت های مورد علاقه خودشان شروع کنند و این ان شاالله به سلامت بیشتر و پاک ماندن جریان انقلابی و اشخاص مورد علاقه آن تواما کمک خواهد کرد. ✔️ذ: اما در مورد شخص آقای رئیسی اینک در چه مرحله ای هستیم ادامه حمایت، آغاز نقد عملکرد یا مطالبه گری؟! عملکرد آقای رئیسی تاکنون حمایت جریان انقلابی را لازم کرده است، درباره نقد عملکرد نیز، هنوز چون در مراحل اولیه ریاست ایشان هستیم، قطعا انتقادات جامع و راهبردی از ایشان غلط است ولی باب انتقادات کوچک و روزمره! از خود ایشان و یا اطرافیانش قطعا می تواند باز باشد. اما درباره مطالبه گری، یک مطالبه بزرگ از طرف رهبری – تحول در قوه قضائیه- عملا وجود دارد. البته با این تبصره که اکنون این مطالبه باید با تشویق و ترغیب و حمایت از تحقق آن و در نظر گرفتن زمان و محدودیت وچالش های پیش رو! همراه باشد. دقیق تر آنکه مطالبه گری تحول قوه قضائیه نیز نباید با هیاهو، انتقادات سبک و بی مورد، سیاسی کاری و حتی به بهای تضعیف جایگاه ریاست قوه همراه شود. یادمان نیز نرود که تحول در دوران جدید قوه قضائیه با ریاست آقای رئیسی جای امیدواری بسیار دارد و رهبری هم در اینباره امیدواری شان را بیان کرده اند. بنابراین انتقادات احتمالی از آقای رئیسی و قوه قضائیه نباید به روح امیدواری ایجاد شده ضربه وارد کند و این مهمترین مساله در ملاحظات ماه های اولیه است. ضمنا رهبر معظم انقلاب به نوعی سرفصل های مطالبه گری برای تحول در قوه را مشخص کرده اند؛ اجرای سند آماده شده‌ی تحول بدون تأخیر، زمان دار بودن اقدامات برای تحول، اولویت پرداختن به مفسذین داخل قوه قضائیه، انتصابات دقیق، آورده های جدید برای دستکاه قضا، اخلاق در برابر متهم و شاکی، قاطعیت، سخت گیری در برابر مفسیدن ، احیای حقوق عامه، داشتن گوش شنوا در برابر مردم، رفتار حکیمانه، داشتن راهکارهای خلاقانه برای بهبود سیستم و... ✍خلاصه آنکه به نظر می رسد که مطالبه گری برای "تحول قوه قضائیه" به همراه ادامه حمایت عاقلانه از آقای رئیسی بیش از هر گزینه مشخص دیگری اینک در اولویت است و دیگر موارد در سرفصل بعدی است ولی فراموش کردن کامل آن موارد نیز به تکلیف و بصیرت نزدیک نیست. 🔻***پی نوشت: صحبت از آقای رئیسی صرفا یکی از مصادیق مهم محل تذکر بود و نه صرفا تمرکز بر او. ضمن اینکه جایگاه اجتماعی و سیاسی و به خصوص ریاست رئیسی بر یکی از ستونهای جمهوری اسلامی نیز اقتضا می کند که اگر قرار است مواردی برای جریان انقلابی کشور درباره افراد مورد علاقه شان یادآوری شود از افرادی همانند آقای رئیسی و یا امثال او شروع شود! @madi_jahantighi
ارزیابی ویژه درباره حواشی راه اندازی اینستکس ✔️کاهش تعهدات برجامی، از زدن پهپاد آمریکایی سخت‌تر است؟! ✍اینستکس بالاخره در یک مسیر به ظاهر اجرایی قرار گرفته است. مسیری که البته حتی افرادی همانند عراقچی- که عموما اندک اروپایی ها را هم در این سالها زیاد می دیدند-  معتقد  است نه اندازه حق ایران در برجام است و نه نفتی با آن فروخته می شود و نه اساسا قرار است که به تحریم ها تحمیلی آمریکا به ایران ضربه ای وارد کند. تازه اگر مواد خوراکی هم از این طریق ارسال شود به ازای این است که ایران در برجام بماند و دیگران هرکاری هم خواستند بکنند. اما اینستکس دقیقا ایران را در چه وضعیت راهبردی دلخواه برای طرف غربی  قرار می دهد: 🔷🔷الف: اینستکس عملا نه تنها هیچ آسیبی به تحریم ها وارد نمیکند و اساسا حتی وعده کمک به درو زدن ایران در تحریم را هم منتفی و بالاتر از آن مسدود می کند. خباثت بیشتر در پشت پرده اینستکس نیز این است که ایران را چند ماه دیگر برای رسیدن به نقطه نهایی تحریم – یعنی صفر کردن کامل نفت ایران- در دالان برجام حفظ میکند. یعنی زمان حیاتی پیش رو  را برای ایران می کشد، تا اهداف تحریمی آمریکا کامل محقق شود. 🔷🔷ب: اینستکس درست در زمانی که آمریکایی ها در نوع مواجه با ایران به خاطر سلسله ای از اتفاقات امنیتی در خلیج فارس و همچنین کاهش تعهدات برجامی، دچار مخمصه راهبردی و تصمیم گیری شده اند، در مسیر راهبردی جدید ایران خلل ایجاد می کند. همین مسیر راهبردی جدید بود که آمریکا را مجبور کرد تا یکی از غول های اقتصادی شرق را برای واسط به ایران بفرستد و اینک از فضای فریبنده ایجاد شده پس از راه اندازی اینستکس احتمالا یک غول اقتصادی اروپایی دیگر-  زمزمه سفر مکرون به تهران- را برای واسطه گری و البته اینبار با چاشنی وسوسه بیشتر اقتصادی برای تحقق فریب برای مذاکره به تهران گسیل کند. مکرون به اعتقاد ترامپ گزینه جذاب تری برای دولت ایران هست، فرانسه کشوری است که هنوز هم برخی غرب زده های داخلی به آن امید دارند و زمینه ها و زیرساخت های وسوسه انگیز اقتصادی بیشتر از ژاپن برای دولت ایران به همراه دارد. 🔷🔷ج: اینستکس رسما ایران را مجبور می کند که بپذیرد از بسیاری از حقوق خود در برجام عقب بنشیند و عملا نه توان و نه اراده ای دیگر برای طرح مجدد آن داشته باشد. به معنایی دیگر اگر آمریکایی ها با خروج از برجام ایران را از حقوق و وعده های داده شده خود محروم کردند، اروپایی ها با ماندن خود و اجبار ایران در برجام، مردم کشورمان را از همان حداقل حقوق نامتوازن خود در برجام هم محروم می کنند. این که می گویند، اروپایی ها و آمریکایی ها یک هدف و با دو روش مختلف در برابر ایران دارند، دقیقا در همین اینجاست. 🔻اما در این شرایط یک نکته راهبردی مهم وجود دارد، تفکر معتقد به اقتدار و مقاومت وقتی پهپاد آمریکایی را ساقط کرد، روی ورق به مراتب تصمیم گیری درباره آن -با توجه به تبعات قابل پیش بینی آن-  از ادامه کاهش آرام تعهدات برجامی ایران و یا نه مجدد به یک فرستاده احتمالی همانند مکرون، سخت‌تر بود. به معنای دیگر دولت گزینه به مراتب راحت تری برای حراست و تامین منافع ملی در اختیار دارد و عمل و اصرار بر کاهش تعهدات برجامی  شجاعت و البته تدبیر پیچیده‌تر کمتری از زدن پهپاد آمریکایی می طلبد! ⚫️⚫️و دست آخر اینکه الان بیشتر قابل فهم است که چرا چندی قبل و پیشاپیش رهبر معظم انقلاب بر انتقال و انتشار گزاره "فریب نخوردن جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا" در داخل کشور و انتقال پیام به طرف خارجی اصرار داشتند.  اینک ابعاد جدید فریب برای هدایت مقامات ایران برای مذاکره مشخص شده است، سه ضلع اینستکس، ادامه تمایل برای سیاست فرستادن واسطه‌ها و توقف رویکرد افزایش تفکر مقاومتی ایران، شکل دهند طراحی به روز شده "فریب ایران برای مذاکره"با آمریکا است. @mahdi_jahantighi
✔️ارزیابی آخرین گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان/ نکات فوق العاده از توان اطلاعاتی ایران در قلب اروپا نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی نزدیکتر از همیشه به اپوزسیون و ضد انقلاب خارج نشین ✍گزارش رسمی امنیت سال 2018 سازمان امنیت داخلی آلمان، چند روز قبل منتشر شد. نکته جالب اینکه مفصل‌ترین بخش این گزارش حاوی مشاهدات و ارزیابی‌های این نهاد امنیتی درباره فعالیت اطلاعاتی ایران در آلمان اختصاص دارد. ارزیابی این گزارش اطلاعاتی، حاوی نکات جالبی درباره ارزیابی یک از قوی ترین نهادهای امنیتی غرب درباره قدرت، میزان و نوع فعالیت های دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی در اروپا است. همچنین این گزارش به‌روزترین برآورد رسمی از توان اطلاعاتی ایران در قلب اروپا محسوب می شود. 🔷یک: بر اساس این گزارش؛ شبکه جمع آوری اخبار دستگاه امنیتی ایران محدود به عوامل ایرانی نیست و بخش مهمی از آن مبتنی بر منابع بومی در قلب اروپا است . یعنی صحت و عمق اخبار جمع آوری شده، توسط دستگاه اطلاعاتی ایران، دارای درجه بالایی از اعتبار و اطمینان می‌باشد. 🔷دو: نکته جالب اینکه سرویس اطلاعاتی ایران، تنها به جمع آوری اخبار امنیتی در اروپا اقدام نمی کند و تمرکز ویژه ای بر اطلاعات علمی و اقتصادی روز اروپا دارد. یعنی نقشی فراتر از امنیت بر عهده داشته و بخشی از پیشرفت های علمی ایران نیز به نوعی مدیون دستگاه امنیتی کشور است. ضمن اینکه معنای دیگر به روزرسانی برای اطلاع از وضعیت اقتصادی غرب از طریق جمع آوری اخبار محرمانه اطلاعاتی؛ یعنی ایران در جنگ اقتصادی تنها نظاره گر نیست و به دنبال کسب اطلاعات راهبردی اقتصادی از قدرت های غربی بوده که  قطعا در این کارزار دیر یا زود به درد ایران خواهد خورد. 🔷سه: طبق رویه اعتراف گونه همه گزارش های اطلاعاتی سالهای اخیر درباره ایران، سرویس امنیتی آلمان نیز به قدرت فوق العاده سایبری ایران اذعان شده است. برای دانستن ابعاد این قدرت کافیست که بدانیم در آخرین گزارش سرویس امنیت داخلی آلمان تلویحا اعتراف شده که ایران بخش مهمی از به روز بودن خود در امور تسلیحاتی و هوافضا را مدیون قدرت سایبری و جمع آوری اخبار مخفی از طریق جنگ سایبری است. 🔷چهار: سازمان امنیت داخلی آلمان در گزارش خود از رصد و تمرکز ویژه وزرات اطلاعات و نیروی سپاه قدس بر هر نوع نهاد وابسته و یا حتی حامی اسرائیل در این کشور است. به معنای دیگر ایران هم اکنون، علاوه بر تمرکز و اشراف بر محدود سرزمینی فعلی رژیم صهیونیستی،بر سازمان های متعدد اسرائیل در سرتاسر اروپا نیز  اشراف اطلاعاتی دارد. به معنایی دیگر قدرت ایران برای آسیب به اسرائیل فقط در محدوده جغرافیایی فعلی آن نیست و این توان را دارد که در صورت لزوم در نقاط مختلف اروپا نیز به این رژیم ضربه وارد کند. 🔷پنج: در گزارش سالیانه دستگاه امنیت داخلی آلمان به اشراف فوق العاده دستگاه امنیتی ایران بر اپوزسیون خارج نشین نیز اشاره شده است. آنچه از فحوای این گزارش می توان به خوبی دریافت این است که میزان اشراف اطلاعاتی دستگاه امنیتی کشورمان به گونه ای است که میزان آسیب‌پذیری اعضای اپوزسیون و ضدانقلاب بیش از هر زمان دیگری بالاتر رفته است. 🔷شش: اما شاید راهبردی ترین مساله در گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان اعتراف به این نکته راهبردی است که دستگاه اطلاعاتی ایران همتراز کشوری عمل می کند که باور دارد قدرت منطقه ای است و به دنبال تاثیرگذاری فرامرزی – بخوانید جهانی- است. این همترازی نکته بسیار مهمی است که پیشرو بودن دستگاه امنیتی کشور را نشان می دهد. ضمن اینکه سرویس اطلاعاتی آلمان اعتراف می کند که سطح جمع آوری اخبار امنیتی ایران در اروپا، بسیار استراتژیک است. یعنی اخباری را دنبال می کند که دقیقا ناظر و مبتنی بر آینده پژوهی از آینده سیاسی غرب و سیاست خارجه کشورهای اروپایی می باشد. به معنایی دیگر، جهت راهبردی دستگاه امنیتی ایران در راستای خیز  ایران به سمت قدرت فرامنطقه ای شدن و با تقویت اشراف بر پیش بینی معادلات قدرت در سالهای آینده در دنیای غرب است. 🔷هفت: نکته آخر اینکه به ادعای سازمان امنیت داخلی آلمان، بخشی از تمرکز مستمر اطلاعاتی ایران برای تقویت روزافزون قدرت موشکی است. یعنی همواره باید امیدوار بود که ایران در به روز ترین سطح از فناوری موشکی دنیا و اطلاع از وضعیت رقبای موشکی خود قرار خواهد داشت. ان شاالله... @mahdi_jahantighi
🔰چرا برادر خاتمی سند همکاری‌شان با آمریکا را منتشر کرد؟! اسنادی بالاتر از جاسوس بودن لیدرهای اصلاح طلب ✍برای همراهی برخی اصلاح طلبان با بدترین طراحی‌ دشمن نیازی به ارائه سند نیست. چهره‌هایی که خود از مسئولین امنیتی و سیاسی این مملکت بودند، وقتی با خواست دشمن همراهی می کنند، این افراد دیگر در زمره فریب خوردگان معمولی محسوب نمی شوند و بلکه در درون خود دقیقا از عمق اقداماتشان مطلع هستند. آنها به خاطر سوابق و تجارب اجرایی‌شان دقیقا می‌دانند که همکار و همراه دشمن شده‌اند. 🔹🔹اما با این وجود هستند افرادی در جریان اصلاح‌طلب که سندهای آشکارتری از همراهی خود با دشمن به جای می گذارند! محمدرضا خاتمی، مصطفی تاجزاده، محسن امین‌زاده، و عبدالله رمضان‌زاده سخنگوی کابینه اصلاحات چند روز قبل سندی از همکار و همراه بودن با آمریکا را آنهم به صورت آشکار در یک رسانه آمریکایی منتشر کردند. آنها در آن یادداشت از قریب الوقوع بودن جنگ آمریکا با ایران سخن گفته و همچنین به صراحت گفته‌اند که حمله آمریکا سبب نابودی اصلاحات! شده و تذکر داده‌اند که اگر دولت ترامپ با آن‌ها همکاری نکند در انتخابات آتی شکست خواهند خورد! 👈اما در اینباره بیشتر بخوانید: 🔷یک: در مقاطع بسیاری از تاریخ همواره یکی از بزنگاه های که بزرگترین و بیشترین جاسوسان فعال و یا دستگیر شده اند، مقاطعی بوده که القای جنگ، القای برتری نظامی دشمن در جنگ و نهایتا زمینه سازی تسلیم شدن یک کشور در برابر دشمن، اتفاق افتاده. اساسا در این مقاطع فعالیت جاسوسان و همکاران دشمن چندین برابر می شود و کسانی که این جاسوسان و همکاران را استخدام میکنند، بیشتر از هر موقعی از آنها می‌خواهند که در چنین مقاطعی فعال باشند. 🔷دو: طی چند ماه اخیر متعدد سخنرانی‌ها، نامه‌ها از طرف چهره های اصلی و تصمیم گیر اصلاح‌طلب مشاهده شده که چه رسانه ای و چه غیر رسانه‌ای هم القای جنگ با آمریکا را کرده اند و هم نابودی و شکست ایران در صورت حمله آمریکا به ایران را جار زده‌اند. اما یک جاسوس حرفه‌ای و یک همکار و اجیر شده مستقیم آمریکا در ایران، غیر از این چه ماموریت تمام عیار دیگری می تواند در این شرایط داشته باشد؟ مگر معتبر سازی حمله آمریکا به ایران و القای نابودی و شکست سنگین ایران در صورت حمله آمریکا، در تمام این سالها بخش اصلی طراحی عملیات روانی اتاق فکرها و دولتمردان آمریکایی و عوامل آنها نبوده است؟! 🔷سه: بالاتر از جاسوسی و یا عامل دشمن بودن، مسئولین و یا چهره‌های سرشناس سیاسی و فرهنگی هستند که رفتار‌شان مطلوب دشمن باشد و خود نیز به این اشاره کنند. زیرا اساسا جاسوس ها با صرف هزینه های گزاف به دنبال این هستند که زمینه ای را ایجاد کند تا افرادی مطلوب نقشه و منافع دشمن عمل کنند. بنابراین یادداشت برادر خاتمی و دیگر لیدرهای اصلاح طلب را یکبار دیگر در نیویورک تایمز مرور کنید. این چهار اصلاح‌طلب در نامه خود تاکید کرد بحران میان ایران و آمریکا طی سال‌ گذشته، جریان اصلاح‌طلب در ایران را نحیف کرده و اگر دولت ترامپ با آن‌ها همکاری نکند در انتخابات شکست خواهند خورد. این غیر از این است که خود اعتراف می‌کنند که آرمان اصلاح طلبی و مشخصا خودشان، مطلوب آمریکایی هاست؟! 🔷چهار: در روزنامه معتبری همچون نیویورک تایمز نمی شود مطلب بدون تاییدیه نوشت. یعنی سابقه‌ای بوده که محمدرضا خاتمی و دوستانش به امید تاثیرگذاری نوشته اند ما مطلوب شما آمریکایی ها هستیم و گرنه نوشتن این نکات به صورت علنی در آمریکا چه فایده ای داشته است!؟ باید از قبل تایید مطلوب بودنشان برای آمریکا موجود بوده باشد که اینک آن را دوباره به دولتمردان آمریکا یادآوری کنند. 🔷پنج: این نوع یاداشت نوشتن چه تفاوتی با عملکرد و اهداف یک عامل دشمن و جاسوس بودن دارد؟! هر دو نه تنها در هدف بلکه در برخی اعمال نیز یک طور رفتار می‌کنند. فقط جاسوس اولی در ازای این کار پول و وعده دریافت می‌کند ولی برادر خاتمی و دیگر دوستانش حداقل برای مردم شفاف نیست چه نوع خدماتی از آمریکا دریافت می کنند. اگر فرض بگیریم سند ارتباط وعده سیاسی و یا پول و هر نوع پاداش دیگر در ازای این خدمات به آمریکایی ها درباره این افراد وجود ندارد، این نوع خدمات شبه جاسوسی، آنهم بدون جیره و مواجب تاسف آورتر از جاسوس رسمی بودن است. 🔷شش: یک نکته بسیار ترحم انگیز در درون این یادداشت وجود دارد و آن اینکه این لیدرهای اصلاح‌طلب که منزوی بودن خود در جامعه ایران را قطعی می دانند، ادامه حیات سیاسی خود را از آمریکایی‌ها گدایی می‌کنند. آنها در یادداشت منتشر شده خود نگرانند که با حمله آمریکا اصلاحات در ایران، بساطشان جمع شود! اما چه خوش خیالند به آمریکای که به مراتب دوستان قوی تر از تاج زاده و خاتمی ها را در خاورمیانه در بزنگاه با لگد از خود دور کرده و یا تنها گذاشته تا دیگران آنقدر لگد بزنند، تا نابود شوند. @mahdi_jahantighi
[بخش نخست] 🔰طراحی ضد امنیتی جدید آمریکا در جنوب شرق/ پشت پرده قرار گرفتن جیش العدل در فهرست گروه های تروریستی آمریکا 👈جریان تروریستی در جنوب شرق، با تشکیل گروهک جندالله – جندالشیطان- توسط عبدالمالک ریگی، در اویل دهه هشتاد وارد مرحله تازه ای شد. این گروه با پشتیبانی آمریکا و اسرائیل روندهای ضدامنیتی در بلوچستان ایران را دچار تحولاتی کرد و اولین عملیات های مستمر انتحاری و حمله هدفمند به مراکز مذهبی شیعیان و کشار مردم سنی به جرم همراهی با جمهوری اسلامی در آن سالها توسط این گروه انجام شد. این گروه بعدها با پیوستن به فتنه سبز و حتی تغییر نام خود، به جبهه اتحاد اپوزسیون که تحت نظارت آمریکا در زمان فتنه 88 گردهم آمده بودند، پیوست. از 88 به بعد عملا می توان گفت این گروه پس از منافقین، نیروی مسلح رسمی اپوزسیون خارج نشین شد. اما پس از دستگیری تاریخی عبدالمالک ریگی در آسمان ایران و فروپاشی گروه او؛ چند ماه بعد! آمریکا گروهک جندالشیطان را که نزدیک به چهارصد شهید و زخمی از مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان را در کارنامه داشت، با تاخیر خبیثانه ای در سال 2010 به لیست گروه های تروریستی خود اضافه کرد. 🔹🔹در فاصله کوتاهی بعد از فروپاشی جندالشیطان، نفر دوم نظامی این گروه – محمد ظاهر- گروه جیش العدل را تشکیل و تاکنون خون صدها شیعه و سنی، زن و کودک بی گناه و بی دفاع و همچنین تعدادی از حافظان امنیت کشور را بر زمین ریخته است. با این وجود پس از چندسال جنایت مستمر، وزارت خارجه آمریکا این گروه را با تاخیر زمانی بسیار معنادار در لیست گروه های تروریستی قرار داده اند. ⚠ اما واقعا ماجرا چیست؟! آمریکایی ها در پشت صحنه چه چیزی را دنبال می کنند؟! @mahdi_jahantighi
[بخش پایانے] 🔰طراحی ضد امنیتی جدید آمریکا در جنوب شرق/ پشت پرده قرار گرفتن جیش العدل در فهرست گروه های تروریستی آمریکا ●●الف: همچنانکه اشاره شد آمریکایی ها، گروهک جندالشیطان را عملابعد از فروپاشی این گروه، در لیست گروه های تروریستی قرار دادند و پس از آن نیز هیچ اقدام عملی علیه افراد این گروه تاکنون نکرده اند. ضمن اینکه باقیمانده گروهک جندالشیطان عملا با نظارت و هدایت آمریکایی ها موفق به تشکیل گروه جدید شدند! ماحصل این نظارت و هدایت، تاسیس گروهک جیش العدل شد. گروه ای که آمریکایی ها توسط منافقین، تشکیلات ، آموزش های جاسوسی، تسلیحات جدید و حتی محتوا و سبک بیانیه های شان را هم تغییر دادند. بنابراین پس از این هم قرار نیست برای اعضای گروه جیش العدل از طرف آمریکا اتفاقی بیافتد. و این اقدام اخیر، نیز نمادین باقی خواهد ماند. ضمن اینکه عمق جنایات ضدبشری جیش العدل هم به گونه ای است که آمریکایی ها مجبور به ظاهرسازی شده اند و اجبارا باید در پشت صحنه ارتباطات خود را حفظ کنند. در صوری بودن اقدام اخیر وزارت خارجه آمریکا همین بس که جیش العدل پس از قرار گرفتن رسمی در لیست گروه های تروریستی، لازم ندیده حتی اظهارنظر ظاهری و واکنش معمولی هم داشته باشد. ●●ب: آمریکایی ها با صرف دلارهای زیاد – که بخشی از آن نیز توسط پول مستقیم نفتی عربستان و امارات تامین می شود- تاکنون برای تشکیل گروه های متعدد تروریستی در جنوب شرق هزینه صرف کرده اند، ولی حتی به اهداف اولیه خود نیز نزدیک نشده اند. گروه های همچون جیش العدل قرار بود، همواره ابزار پروژه مشغول سازی امنیتی ایران در جنوب شرق باشند و همچنین طی چند سال به ارتشی برای استقلال بلوچستان ایران! تبدیل شوند. اما اکنون آمریکایی ها به هیچکدام از اهداف خود نرسیده و جیش العدل خواسته های آنها با وجود چندین سال زمان و فرصت، نتوانسته برآورده کند. این گروه مانند جندالشیطان پس از چند سال جنایت به یک گروه سوخته و با ارزش محدود به چند عملیات تروریستی برای ادامه حیاتش تبدیل شده اشت. بنابراین زمان بهم زدن روابط ظاهری با این گروه نیز رسیده و از این به بعد ارتباط با آن از طریق همان سرپل های پنتاگون و سازمان سیا به صورت مخفی و با همکاری افسران اطلاعاتی عربستان و امارات باقی خواهد ماند. در حقیقت آمریکایی ها با قرار دادن جیش العدل به عنوان گروه تروریستی به شکست اهداف امنیتی و سیاسی خود در جنوب شرق ایران اعتراف کرده اند. ●●ج: اما آمریکا پس از مرحله جداسازی ظاهری خود از جیش العدل یک هدف خبیثانه دیگر را دنبال می کند. این گروه بعد از این مجوز خواهد داشت که عمق جنایات غیر انسانی خود را افزایش بدهد! به معنای دیگر، در لیست ترور آمریکا قرار گرفتن در حقیقت مجوز جنایت بیشتر برای این گروه توسط آمریکا است. آمریکایی ها پیشاپی برای جنایات غیرانسانی جیش العدل در آینده، به ظن خودشان راه فرار و انکار ارتباط با این گروه را باز کرده اند. ●●د: یک گمانه امنیتی و اطلاعاتی دیگر نیز این است که آمریکا، گروه تروریستی جدیدی با قالب و ظاهری دیگر را جایگزین جیش العدل خواهد کرد. این گروه یا گروه های جدید نیز همچون جندالشیطان و جیش العدل سالها فرصت دارند تا قبل از اعلام ظاهری در لیست گروه های تروریستی آمریکا جنایات جدیدی را با خیال راحت و بدون مانع در جنوب شرقران راه بیااندازند. آمریکایی ها سالهاست آرزو دارند یک گروه نظامی در جنوب شرق داشته باشد که باوجود عملیات های ضدامنیتی، بدنه اجتماعی و هوادارمردمی داشته باشد و ظاهر جنایاتش هم تاحدی با حداقل معیارهای حقوق بشری قابل تطبیق باشد. تجربه نزدیک به دو دهه فعالیت های جندالشیطان و جیش الظلم نشان داد که سالها سرمایه گذاری بر این گروه ها نه تنها بدنه اجتماعی در جنوب شرق برای تفکرات وهابی و تجزیه طلب ایجاد نمی کند، بلکه آمریکایی ها را در عوض به علت شراکت در جنایات آنها در میان مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان منفورتر کرده است. دولت آمریکا با قرار دادن جیش العدل در فهرست گروه های تروریستی این کشور در حقیقت افسران سازمان سیا را به خاطر ناکارآمدی و عدم موفقیت در اهداف راهبردی تنبیه کرده است. @mahdi_jahantighi
✔️باز هم یک تلفن بدموقع؟! نقاط ضعف و قوت گام دوم هسته ای ✍گام دوم هسته ای در حالی برداشته شده، که گرچه می‌توانست با قاطعیت بیشتری برداشته شود ولی در همین حرکت آرام چون در بستر یک مسیر درست راهبردی قرار دارد، بی فایده هم نیست. اما در یک نگاه کلی چند نکته و ملاحظه راهبردی ذیل را برای گام ذوم می‌توان اشاره کرد: 🔷الف: شاید مهمترین آورده گام هرچند کوتاه دوم هسته‌ای در همین جملات اخیر ریچارد نفیو معمار تحریم ها در دولت اوباما نهفته است که گفته است: مسئله جالب توجه برای من درباره اقدام ایران در خصوص از سرگیری غنی سازی اورانیوم به بالاتر از 3.67 درصد و همینطور عبور آنها از محدودیت 300 کیلوگرم برای ذخائر اورانیوم  آن آدم هایی هستند که به من اطمینان خاطر می دادند اگر برجام را نقص کرده و به ایرانی ها با بازاعمال تحریم ها فشار وارد کنیم آنها هم دست روی دست می گذارند. 🔷ب: در جمع‌بندی تصور طرف غربی از ایران می‌توان گفت که آنها معتقد بودند که نیروهای نظامی ایران در برابر تهدید به جنگ قاطع هستند ولی دولت در برابر تهدید بازگشت تحریم‌ها بی‌دفاع و  دست‌بسته باقی می‌ماند، و بدترین ذهنیت درباره دولت ایران همین است. یعنی اگرچه معتبرسازی جنگ در برابر ایران به بن بست می‌خورد ولی معتبرسازی بازگشت تحریم ها، دولت ایران را به راحتی در منگنه روانی و عملی قرار می‌دهد. به همین دلیل کاهش گام دوم در وهله اول کمک به تصویر بسیار بدی است که در طرف غربی از روحانی و ظریف شکل گرفته است. البته دولت باید به طرف غربی نیز به مرور نشان بدهد که دل کندن از برجام نیز برایش به هیچ وجه سخت نیست. بنابراین دو گزینه "نترسیدن از  بازگشت تحریم" و " تمایل ایران به آتش زدن برجام" باید در رفتار دولت دیده شود. این دو  را در کنار "مهم نشمردن و دل نبستن اینستکس" و "منتفی دانستن هرنوع تمایل برای مذاکره با آمریکا"نیز باید با آن دو گزینه قبلی ترکیب شود. بنابراین یکبار دیگر این نتیجه راهبردی تصدیق می شود که: ادامه واکنش تهاجمی ایران، بزرگترین مساله راهبردی برای محاسبات طرف غربی در این روزهای حساس است. ذهنیتی که نزدیک به شش سال برای غربی ها تثبیت شده بود، عدم واکنش ایران در قبال نقص حقوقش بود. حالا شواهد بسیاری نشان می دهد که معتبرسازی واکنش های بزرگ از طرف ایران، متغییر اصلی برای تغییر رفتار اروپایی ها و آمریکایی ها می باشد. ایران بعد از این باید بر مسیر تهاجمی خود اصرار داشته باشد. مسیر تهاجمی هم معنایش، تهدید به غنی سازی بیشتر با ترکیبی دیگر از ابزارهای فشار ایران برای عقب نشینی گام به گام اروپایی تا رفع تحریم‌ها و تسهیل فروش نفت و معاملات بانکی ایران است. 🔹ج: موکول کردن اعلام جزئیات گام سوم به 60 روز دیگر شاید یکی از ضعف های گام دوم هسته ای باشد. در اینباره عدم ترسیم جزئیات شفاف به نوعی برای دیپلماسی در شرایط فعلی به نوعی سبب نقص‌های در مسیر راهبردی دیپلماتیک جدید ایران هست. شاید این محاسبه در ذهنیت وزارت خارجه کشورمان باشد که عدم اعلام جزییات گام سوم به نوعی ایجاد تردید و انفعال در کشورهای مقابل ایران ترسیم بکند و این در طول ادامه مذاکرات مفید باشد. اما به نظر می رسد که ترسیم شفاف گزینه های ایران بیش از همه چیز در حال حاضر مفیدتر باشد. زیرا عدم ترسیم جزییات گام سوم این مساله را نیز در درون خود دارد که ایران همچنان به اروپایی ها امید گشایش دارد و یا از رفتن به سمت گزینه‌های قوی‌تر کمی ابا دارد. ضمن اینکه سیاست انتظار تاکنون نشان داده که وضعیت اقتصادی ایران را همچنان بدون پیشرفت محسوس قرار می دهد. از سوی دیگر گرچه ایران تاکنون با واسطه ها قاطع برخورد کرده است ولی از اثر تلفن اخیر مکرون به روحانی نیز نباید غافل شد. مکرون علاوه بر اینکه به دنبال این بوده است که از زبان روحانی بشنود که ایران در گام دوم چه خواهد کرد، به دنبال باز کردن پای آمریکایی‌ها به مذاکرات با ایران نیز بوده است. روحانی هم یکبار دیگر ظاهرا شرط برداشتن تحریم ها را در اینباره گذاشته است. برخی گمانه زنی ها نیز محدوده این در خواست را کاهش تحریم ها آنهم تحریم های که آمریکا ظالمانه و بی مورد پس از خروج از برجام انجام داده است، بیان کرده اند. اما اگر  به قول آقای عراقچی برجام پرونده‌اش بسته شده، دیگر مذاکرات جدید با آمریکا چه معنایی خواهد داشت؟! @mahdi_jahantighi
در ساعات اولیه پس از سقوط پهپاد آمریکایی در تهران چه گذشت؟! ✔️ابعاد جدید از علت توقف عملیات آمریکا ده دقیقه قبل از حمله به ایران ✍ترامپ پس از سقوط پهپاد گرانقیمت و پیشرفته «گلوبال هاوک» مدعی شد که ده دقیقه به آغاز حمله نظامی به ایران، به علت تلفات انسانی فرمان توقف عملیات را صادر کرده است. اعلام  این موضوع در ابتدا سبب تحلیل ها و اخبار متضادی درباره صحت و یا نادرستی این مساله شد. اخیرا دو شاهد معتبر ایرانی و یک شاهد آمریکایی بدست آمده است که آمریکایی ها تمایل به پاسخ نظامی را داشته اند ولی یک دلیل کاملا ایرانی بیش از دلایل آمریکایی  مانع توقف عملیات شده است. دو شاهد ایرانی هم اظهارات وزیر اطلاعات و رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور است که هر دو از اعلام تصمیم آمریکا برای حمله محدود به ایران و سپس پاسخ بازدارانده ایران به این تصمیم حکایت دارد. ♦️♦️و البته شاهد سوم؛ تشکیک بسیار مهم و کارشناسی «لئون پانه‌تا»، وزیر دفاع اسبق آمریکا است که البته علت شهرت ویژه او برای جامعه اطلاعاتی ایران، به چندین سال ریاستش بر سازمان سیا بر می گردد. پانه‌تا در مصاحبه‌ای با روزنامه آلمانی اشپیگل، درباره علت توقف حمله نظامی به ایران گفته است: نمی‌توانم تصور کنم که وزارت دفاع برنامه‌ای برای حمله به اهداف مشخصی داشته باشد و شمار تلفات ناشی از هدف قرار دادن آن مواضع را مشخص نکرده باشد.این موضوع باید در نخستین رایزنی‌ها مشخص‌شده باشد. اما بررسی اظهارات این سه شاهد مهم چه می‌گوید: 🔷🔷الف: اینک مشخص است که در ساعات پس از سقوط پهپاد گلوبال هاوک یک عامل و به تعبیییر دقیق تر یک پیام  ایرانی سبب توقف تصمیم عجولانه و غیر منطقی ترامپ و دولت این کشور شده است. تصریح به لفظ عجولانه هم به این دلیل است که ساعاتی پس از فروکش هیجان در جامعه سیاسی و نظامی آمریکا، حتی شخص ترامپ نیز پس از دور شدن از التهابات و فشار ساعات اول ناشی سقوط پهپاد به صراحت گفته که خوشحال است که عملیات نظامی را علیه متوقف کرده است. اما این پیام بازدارنده ایرانی به آمریکا نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی یک گزاره راهبردی و بسیار معتبر در حوزه امنیت ملی خود تولید کرده است: " هر نوع حمله و در هر سطحی به منزله آغاز جنگ و  با پاسخ سریع و گسترده – همه به لحاظ نوع ابزار تسلیحاتی و پاسخ نظامی و هم به لحاظ جغرافیایی-  ایران مواجه می شود". این گزاره آنقدر برای آمریکایی‌ها معتبر شده که نه تنها حمله گسترده نظامی و حتی محدود به ایران را برای آنها منتفی کرده، بلکه توانایی کنترل مقامات آمریکا حتی در یکی از هیجانی‌ترین لحظات سیاسی و نظامی این کشور را در یک دهه اخیر نیز اثبات کرده است. 🔷🔷ب: فرآیند تصمیم و انهدام سقوط پهپاد آمریکایی نشان می‌دهد، که تصمیمات نظامی در تهران کمترین زمان ممکن و با چاشنی اعتماد به نفس فوق العاده گرفته می شود. اما به دلایل متعددی این اعتماد به نفس – بخوانید اعتقاد به قدرت بومی نظامی کشور- در ساعات پس از سقوط پهپاد بیشتر نمایان است. درست در زمانی که احتمال عملیات نظامی علیه کشور به اوج خود می‌رسد، اتاق تصمیم گیر ارشد نظامی ایران، در نهایت شجاعت احتمال پاسخ نظامی  گسترده و غیر محدود  ایران را با معتبر سازی  فوق العاده صادر می‌کند. این پیام آنقدر معتبر است که آمریکایی‌ها نیز یقین پیدا می‌کنند که پاسخ به حمله ایران، پاسخی به بزرگی یک جنگ تمام عیار را برای آنها خواهد داشت. 🔷🔷ج: اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، باور آمریکا به حقیقی بودن پاسخ نظامی ایران است. این باور چگونه در آمریکایی‌ها شکل گرفته است؟! برای پاسخ دقیق به این سوال باید در مطلبی دیگر به صورت مفصل به آن پرداخت ولی اجمالا می‌توان گفت که این باور محصول این گزاره است: آمریکایی‌ها به قدرت نظامی ایران اعتراف دارند و مهمتر از همه اینکه در تمام سالهای گذشته در مناطق مختلف خلیج فارس عملا قاطعیت و واقعی بودن پیام‌های فرمانده هان نظامی ایران را در صحنه‌های واقعی جنگ مستقیم و نیابتی کاملا لمس کرده‌اند.   🔷🔷د: حال باید برگشت و به این سوال پاسخ داد که در ساعات اولیه بعد از سقوط پهپاد آمریکایی در تهران چه گذشته است: آمادگی قبلی، آرامش، اعتماد به نفس و نهایتا شجاعت، چهار گزینه‌ای است که روح همه تصمیمات و اتفاقات در پایتخت ایران در یکی از حساس ترین مقاطع نظامی و امنیتی چند سال اخیر کشور و منطقه است @mahdi_jahantighi
فریب جالب اطلاعاتی "آقا محمد" پشت صحنه سریال گاندو ✔️حسام‌الدین آشنا در دام اطلاعاتی "آقا محمد" واقعی +جزییات ✍سریال گاندو به ظاهر تمام شده ولی آنقدر عمیق و تاثیرگذار بوده که اینک یک دو قطبی بزرگ شکل گرفته است. مردم و "آقا محمدها" یک قطب شده‌اند و قطب مقابل هم گرچه بسیار قلیل است ولی از امثال حسام الدین آشنا در نهاد ریاست جمهوری تا مسعود بهنود در بی‌بی‌سی فارسی ساکن لندن را شامل می‌شود. ♦️♦️اما فرض کنید که یک "آقا محمد" واقعی در پشت سریال "گاندو" بوده باشد و او غیر از تنویر، آشنایی، بصیرت افزایی جامعه درباره پروژه "نفوذ" و البته آرامش‌بخشی به مردم درباره حواس جمع دستگاه امنیتی به تهدیدات نرم و پنهان بیرونی و داخلی، دنبال یک سری اهداف اطلاعاتی دیگری نیز بوده باشد. در این صورت الان چه اتفاقی افتاده است؟! 🔷الف: فرض کنید "آقا محمد" پشت پرده سریال "گاندو" به دنبال این ارزیابی باشد که چه افراد و جریاناتی در داخل و خارج از کشور با دیدن این سریال حساس و نگران – بخوانید بیشتر به دست و پا میافتند- می‌شوند و بعد بر اساس اصول روانشنانسی و اطلاعاتی، برای ادامه تکمیل پرونده "نفود" باید همان نقاط را باید بیشتر مورد رصد اطلاعاتی و مراقبت قرار بدهد. حال با این زوایه نگاه، اشخاص و مراکز اصلی تخریب هدفمند سریال "گاندو" را دوباره بررسی کنید. بی شک یکی از افراد بالای فهرست تخریب، حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور است! با این تحلیل، به نظر می‌رسد که علاوه بر نفوذی‌ها و نفوذخوردگان، ایضا آقای "آشنا" نیز در دام اطلاعاتی "آقا محمد" واقعی گیر افتاده‌اند. 🔷ب: یک فرض مهم‌تر دیگر نیز می‌توان تصور کرد؛ بر اساس طراحی "آقا محمد" واقعی، سریال گاندو  می‌تواند تنها بخشی از  ایجاد آمادگی برای انتشار اسناد بیشتر پروژه "نفوذ" در افکار عمومی و به خصوص پس از اینکه جامعه آدرس‌های خوبی نیز درباره برخی افراد خاص پیدا کرد، باشد. حال طراحی‌های عملیات روانی حسام الدین آشنا در جهت تخریب سریال "گاندو" ناخواسته به اجرایی شدن طرح دوم عملیات روانی و رسانه ای "آقا محمد"  واقعی کمک می‌کند. از این منظر نیز امثال حسام الدین آشنا با سالها سوابق و فعالیت اطلاعاتی و همچنین دیگر دولتی‌ها همانند برخی سخنگویان وزارت خارجه، بدجوری در دام عملیات روانی یک "آقا محمد" واقعی گرفتار شده‌اند. ♦️♦️*پی نوشت: این نوشته تنها یک فرض ژورنالیستی بود؛ اما از نظر روش‌های اطلاعاتی و عملیات روانی این فرض‌ها هم محال نیست! بنابراین اگر این فرض ژورنالیستی درست باشد امثال "آشنا" تنها کاری که از این پس می‌توانند انجام بدهند، این است که به سردار عبدی! فشار بیاورند، تا واسطه کوتاه آمدن "آقا محمدهای" جوان، آزاده و گمنام امنیت ملی کشور شود. البته "آقا محمدهای" واقعی سفارش‌پذیر و سازشکار درباره امنیت مردم و انقلاب نیستند و سردار عبدی هم نشان داد روش و اخلاقش کوتاه‌آمدن نیست. @mahdi_jahantighi