❇️ترکیب متفاوت مرددین/ چه باید کرد؟
🔸آرای مردد دو دسته اند. دسته اول آرای مشارکت ساز هستند. آرائی که بین رای دادن و ندادن مردد اند. دسته دوم آرایی که رای می دهند اما هنوز معلوم نیست به چه کسی.
🔸اما حرف اینجاست که کمپین های انتخاباتی و تبلیغات رسانه ای هنوز کمکی به آرای مردد نکرده اند و این یک تفاوت جدی با گذشته است. چرا؟
آیا شعارها و برنامه ها و وعده های نامزدها دست مردم رسیده است؟ اجمالا پاسخ منفی است. اما آیا نامزدها حرف نمی زنند؟ می زنند، چه بسا بیش از گذشته. آیا برنامه و ایده و وعده ندارند؟ کم و بیش دارند. پس ماجرا چیست؟
🔸علت اصلی اینست که برخلاف گذشته دیگر نامزدها و ستادها نیستند که کمپین می سازند و امروز شبکه های مجازی اند که کمپین سازند. کمپین سازی دیگر بالا به پائین نیست و افقی و عرضی است. به همین دلیل حتی هوادارها نیز کار به برنامه ها و وعده ها ندارند.
🔸هرکس قصه خودش از نامزدش را برای مخاطب می گوید تا او نیز با همین قصه هم قصه شود. خیلی هم برایش مهم نیست این قصه چه میزان واقعی است.
🔸به همین دلیل است که در خیلی از موارد نیز کار به اختلاف و جدل کشیده می شود چون روایت افراد از نامزد مورد علاقه شان اغلب افراطی و دوقطبی ساز است. طبیعت ذهن و روان ادمی چنین است. آدم ها دوست دارند از نامزد مورد علاقه خود فرشته و از رقیب او اهریمن بسازند.
🔸برای رقابت های دیو و پری گونه نیز ایده و برنامه و شعار نیاز نیست، بلکه زمین بازی را افشاگری ها و بداخلاقی ها و طعنه زدن ها و غیره روشن می کند. رقابت نمی کنند که دیگران انتخاب کنند، رقابت می کنند تا همدیگر را حذف می کنند.
🔸اینجاست که سطح کمپین ها فراتر از هواداری سخت نخواهد رفت چون قدرت گسترش در مقایس های بزرگ تر اجتماعی و عمومی را نخواهد داشت.
❇️حالا چه باید کرد؟
🔸در روزهای باقی مانده باید کمپین های شبکه ای و افقی شکل بگیرد. کمپین هایی که قدرت رشد مویرگی در شبکه های محلی و خانوادگی و دوستانه و غیره را داشته باشد. صاحب این کمپین ها چه کسانی اند؟ خود فعالان شبکه اجتماعی.
🔸هرکس با هدف معرفی نامزد مورد علاقه اش مسائلی که می تواند میان مخاطب دست به دست شود را احصا و روی همان تمرکز کند. مثلا فرض کنید این روزها برای مخاطب تورم یا فیلترینگ یا حجاب یا ارز و بورس و غیره مهم است. هر هواداری می تواند روی ایده نامزد خود لابه لای نظام مسائل مخاطب تمرکز شود. هر میزان که از آن ایده می فهمد همان را به زبان خودش بگوید.
🔸فایده اصلی این کمپین های شبکه ای اینست که هم وضع موجود را می بیند و هم ناظر به مخاطب ایده و برنامه می دهد و لذا امیدافزاست و از همه مهمتر اینکه به روایت مخاطبین است نه ستادها. چنین کمپین هایی می تواند هم مشارکت بسازد و هم انتخاب.
شما هم راه حل پیشنهاد دهید.
@mahdian_mohsen
🔻تفاوت دولت سوم روحانی و دولت دوم رئیسی
🔻دولت سوم روحانی یا دولت سوم خاتمی یا ادامه دولت مرحوم هاشمی؛ این ها همه عناوین یک نماد است. دولت دوم شهید رئیسی نیز یک نماد است.
قبل از هرچیز ذکر این تذکر ضروری است که سخن از مقایسه دو راهبرد برای اداره کشور است. به سخن دیگر دولت سوم روحانی تعریض یا گوشه و کنایه نیست. آنانکه قائل به ادامه دولت مرحوم هاشمی و خاتمی و روحانی هستند نیز تلاش می کنند از این مسیر خدمت کنند.
اما اینکه آیا این راه موثر است یا نه سخن دیگری است که غرض این متن نیست. این متن صرفا توجه دادن به مقایسه برخی اختلافات راهبردی این دو نماد است؛ دولت سوم روحانی یا دولت دوم رئیسی؟
1⃣یکم. نگاه به جمهوریت
دو نگاه در موضوع جمهوریت حاکم است. یکی توده گرایی و دوم مردم سالاری. تفاوت ایندو چیست؟ در توده گرایی صرفا انتخاب مردم اهمیت دارد. در مردم سالاری رشد انتخاب مردم. یعنی انتخاب از سر آگاهی و نه هر انتخابی.
🔻ثمره نگاه اول در انتخابات، جلب نظر مردم به هر قیمتی است و دومی رشد آگاهی مردم برای انتخاب احسن.
2⃣دوم. نگاه به نقش مردم
نگاه اول به نقش مردم صرفا در انتخابات است و نگاه دوم مشارکت و نقش پذیری.
🔻ثمره نگاه اول اینست که مردم انتخاب می کنند و لازم نیست در همه جزئیات تصمیم گیری ها ورود کنند اما در نگاه دوم مردم بعد از انتخابات نقش دارند و باید کنار منتخب شان مشارکت کنند.
3⃣سوم. نگاه به دنیا
در نگاه اول باید قواعد نظم نوین جهانی را پذیرفت و در نگاه دوم می گوید نظم نوین جهانی اصالت ندارد. اصالت هویت ملی ماست.
🔻مقایسه ثمره هر دو نگاه در موضوعی شبیه مذاکره اینست که اولی می گوید راهی غیر از مذاکره نیست و دومی می گوید مذاکره موضوعیت ندارد و طریقیت دارد. مذاکره بدون انتفاع بی ثمر است.
4⃣ چهارم. نگاه به آزادی
در نگاه اول آزادی ضروری است چون انسان آزاد است و خط قرمز جایی است که به دیگران صدمه بزند
در نگاه دوم ازادی ضروری است چون اختیار مقدمه انتخاب و رشد انسان است. لذا ازادی محدود می شود به عقلانیت انسانی نه صرفا صدمه به دیگران.
🔻ثمره ایندو نگاه را باید در محدودیت های عقلانی دید. مثل قانون حجاب و فیلترینگ و غیره
5⃣پنجم. نگاه به اقتصاد
در نگاه اول اقتصادی رقابت همه چیز را حل و فصل می کند و نگاه دوم معتقد است رقابت به تنهایی منجر به کارامدی و کارایی نیست و نیاز به دولت تنظیم گر و هوشمند و موثر داریم.
🔻ثمره نگاه اول در واردات اینست که منطقا وقتی جنسی ارزان تر و باکیفیت تر است راهی جز واردات نیست و در نگاه دوم می گوید تقویت تولید داخلی به جهات راهبردی مهمتر از جنس ارزان و باکیفیت است.
6⃣ششم. نگاه به عدالت
یک نگاه اینست که باید پیشرفت کنیم و هرجا نقصی ایجاد شد با حمایت های اجتماعی انرا اصلاح کنیم و نگاه دوم اینست که عدالت تنها در نتیجه نیست و باید در مبدا و مسیر هم عدالت ایجاد کرد.
🔻ثمره ایندو نگاه در اقتصاد اینست که یکی در یارانه ها و اعانه ها متوقف می شود و دومی به رشد و توانمند سازی بیش از یارانه ها توجه می کند.
7⃣هفتم. نگاه به مصلحت
نگاه اول به مصلحت اینست که ما در زمانه ای بسر می بریم که نباید بلندپروازی کنیم. نگاه دوم اینست که ما محکومیم به حق گرایی و مصلحت تنها زمانی بکار می آید که در نهایت منجر به حق گرایی شود.
🔻ثمره نگاه اول مصلحت سنجی به سبک مرحوم آیت الله هاشمی است و در دومی مصلحتی شبیه نرمش قهرمانانه.
8⃣هشتم. مدیریت برو یا مدیریت بیا
در نگاه اول صرفا ساختار سلسله مراتبی است که اداره کشور را بر عهده دارد اما در نگاه دوم مدیرت ارشد خودش جلوتر از دیگران میرود و ساختار را با خود می کشد.
🔻ثمره نگاه اول ساختار بروکراتیک است و از نگاه دوم سفر استانی و اقدام جهادی و مهمتر اینکه تربیت خود و نیروی انسانی در سطوح مختلف نتیجه می شود.
9⃣نهم. ولایت پذیری
نگاه اول ولایت پذیر است و می گوید در چارچوب قانون تلاش می کنیم نظر رهبری را پیش ببریم. نگاه دوم می گوید نگاه راهبردی رهبری را می فهمیم و تلاش می کنیم آن نگاه را پیش ببریم.
🔻ثمره نگاه اولی اینست که ولایت فقیه مثل خط قرمز عمل می کند که نباید از آن تخطی کرد و نگاه دوم اینست که ولایت فقیه نقش پیش برنده دارد. اولی حداقلی و دومی حداکثری است.
🔟دهم. ارزش های انقلاب
نگاه اول در بهترین حالت این است ک ما باید تلاش کنیم ارزش های انقلاب را در کنار دنیا و رفاه مردم محقق کنیم. دومی می گوید دنیا و رفاه را باید از درون ارزش های انقلاب سامان بخشید .
🔻ثمره نگاه اول میشود نگاه ضمیمه ای ارزش ها به پروژه ها و ثمره نگاه دوم می شود نگاه ضمیمه ای پروژه ها به ارزش ها.
همشهری
@mahdian_mohsen
📌گونه ای غریب از عدم مشارکت/ چه باید کرد؟
🔻بیاید این روزهای آخر کمی هم لابه لای تبلیغات نامزدها به رشد مشارکت فکر کنیم. به دورو برتان نگاه نکنید. محدود به تایم لاین و گروه های اجتماعی تان نشوید. نرخ مشارکت به نقل از برخی نظرسنجی ها همچنان حوالی 50 درصد است.
آنها که هنوز تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند دو دسته اند. با دسته اول آشنائید و اما دسته دوم احتمالا غریبه اند. تا انتها همراه باشید تا برسیم.
🔻نسل اول مرددها چه کسانی اند؟
آنها که از رای دادن پشیمانند. یا می گویند "رای دادیم چی شد" یا می گویند "رای نمی دهیم تا اصلاح شوید."
🔻پاسخ به "رای دادیم چی شد" خیلی سخت نیست. کافیست مختصری از کارنامه شهید جمهور را فهرست کنیم. کاهش تورم یا رشداقتصادی یا نرخ بیکاری و غیره. برای اثرگذاری بیشتر بهترست همین آمار را در مقایسه با دهه 90 ارائه کنید. حرف اینست که رای دادید و چنین شد. از این بخش عبور کنیم.
🔻پاسخ به شبهه دوم اینست که منطقا رای ندادن نمی تواند منجر به اصلاح شود. فرض کنیم فردای انتخابات نظام تصمیم بگیرد بخاطر قهر یک جماعتی خودش را اصلاح کند. حالا اولین سوال ساده اینست که چه باید کند؟ فردای قهر وقتی نماینده معترضین در حاکمیت وجود ندارد، چه چیز را وچه کسی باید اصلاح کند ؟
🔻خلاصه اینکه رای ندادن خودش رای است؛ آنهم سه رای. رای به اینکه دیگری جای من رای دهد. رای به اینکه نامزدناصالح بر ما مسلط شود و در نهایت رای و رضایت به شرایطی که پیش می آید.
تا اینجا برای دسته اول است.
🔻اما ما چند سالی است که با گونه جدید و غریبی از عدم مشارکت مواجهیم. چرا جدید؟ چون مشارکت منفی ندارند. بلکه نفیا و اثباتا به مشارکت فکر نمی کنند. گوئی انتخابات و صندوق رای را نمی بینند.
🔻اینها چه ویژگی دارند؟
مهمترین ویژگی شان اینست که در دنیای متفاوتی زندگی می کنند. دنیایی بدور از رسانه های مرجع و آمار رسمی و واقعیت های جامعه. دنیایی که عمدتا حول سرگرمی و تفنن شکل می گیرد. دنیایی مخدری و به غایت در فربگی خیال. رها از واقعیت. دنیایی که پایداری مختصات آن پای در واقعیت های پیرامونی ما ندارد. دنیایی غرق در رسانه های اجتماعی و بلکه دقیقتر آن تودرتو در شبکه های توده ای و سایبری.
🔻با این گروه چه باید کرد؟
راه حل اولیه مواجهه آگاهانه است. تصمیم بگیریم شانه های این جامعه را گرفته و تکان دهیم و بیدار کنیم. تا ببینند. ببینند و تصمیم بگیرند. یا میایند و یا می روند.
🔻اما راه حل موثرتر در مواجهه فیزیکی است. مواجهه فیزیکی یعنی قرارگرفتن ناخواسته در زیست سیاسی و انتخاباتی . چیزی فراتر از برنامه های تلویزیونی و میزگردها و مناظره ها و غیره. کمپین های اجتماعی از ایندست است.
🔻در این مسیر لازم نیست برای رای دادن و انتخابات استدلال کنیم. کافی است انتخابات را نشان دهیم. بدون پیچیدگی های ذهنی. کافیست هرکس نامزد مورد علاقه خودش را به طور گسترده تبلیغ کند؛ تبلیغ فردی و البته گروهی و شبکه ای.
تبلیغ برای نسل جدید مخاطب؛ مخاطبی که اصل انتخابات را نمی بیند. باید وارد شبکه این افراد شد و مانور کمپینی داد.مهم اینست که صندوق رای را ببیند. وقتی در آماج تبلیغات شبکه ای قرار گرفت، پایش به زمین می رسد و تصمیم خواهد گرفت. رای هم ندهد از دسته دوم به دسته اول مرددین منتقل می شود و تازه مقدمه گفت وگو فراهم می شود.
🔻درباره این گروه بیشتر باید فکر کرد و نوشت. مراقبت نکنیم بزودی و در دوره های بعدی عدم مشارکت را این گونه جدید پر می کنند نه آرای مردد و یا آرای منفی به نظام.
@mahdian_mohsen
✅سخنی با نامزدهای جبهه انقلاب
✅نام تان در تاریخ خواهد ماند
خداقوت به نامزدهای انقلابی انتخابات ریاست جمهوری. مجاهدت و روزهای پرتلاشی را پشت سرگذاشتید. در مناظره ها و دیگر برنامه های رسانه ای از ایده و برنامه ها و دغدغه ها و نگرانی های تان گفتید. احساس مسئولیت شما ستودنی است.
اما سرنوشت این انتخابات خارج از دو گزینه نخواهد بود. یا دولت سوم روحانی یا دولت دوم رئیسی. نامزدهای جبهه انقلاب در صورت پیروزی، با همه اختلاف منطقی و طبیعی شان دولت دوم رئیسی را شکل می دهند. اما اگر شکست بخورند چه؟ قهرا بازگشت به دهه نود؛ با همه تلخی هایش.
آرای سه نامزد اول مطابق همه نظرسنجیها به هم نزدیک است. از سویی بخش معناداری از آرا هنوز مردد است. تصمیم آرای مردد به برنده نظرسنجی ها و کمپین سازی های روزهای آخر وابسته است. عدم اجماع بی شک باعث قدرت رقیب در جذب آرای مردد می شود.
با این توضیح حرف روشن است؛ تکلیف همواره در ماندن نیست. خیلی وقت ها تکلیف در رفتن است. تعلل نکنیم و تصمیم بگیرم. سمت درست تاریخ بایستیم که آیندگان درباره تصمیم امروز ما قضاوت خواهند کرد.
ادامه راه شهید جمهور تنها در دولت و قدرت نیست. در اخلاق و ایثار و فداکاری و مردانگی و وحدت آفرینی آن شهید بزرگوار هم هست.
روح مرحوم آیت الله مهدوی کنی و مرحوم حاج حبیب الله عسگراولادی و دیگر بزرگان عرصه مودت و وحدت شاد. امروز جبهه انقلاب خالی از این ریش سفیدان خوش طینت و مدبر است که برای اجماع و وفاق عرق می ریختند و خون دل می خوردند.
با این حال ایمان داریم نامزدهای انقلابی جای خالی آن بزرگان را پر می کنند. هر چهار بزرگوار اهل جبهه و از خود و آبروگذشتن و ایثارند. در موارد متعدد نشان دادند اهل جوانمردی سیاسی اند. امروز نیز یقین داریم بهترین تصمیم را خواهند گرفت؛ تصمیمی که برای جوان ترها و جامعه انقلابی آموزنده و فخرآفرین است و برای مردم عزیزتر از جانمان تاریخ ساز است.
فرآیند نیز روشن است. در ساعات باقی مانده یک نهاد معتبر علمی در نظرسنجی را شناسایی کنند. نهادی که عاری از هرگونه سوگیری سیاسی و جناحی است و حتی در مظان آن هم قرار ندارد. هم عهد و هم قسم شوند و فرآیند نظرسنجی و افکارسنجی را امضا و همه گزینه های مرتبط به این تصمیم را به این نهاد معتبر واگذار کنند و نتیجه را بپذیرند.
و یقین کنیم این تصمیم مومنانه سراسر برد است و حسنه و عبادت؛ چه رئیس جمهور انقلابی شویم و چه رئیس جمهور انقلابی بسازیم.
@mahdian_mohsen
🔸
ظاهرا آقایان بهانه کنارنکشیدن را اینطور توجیه می کنند که ماجرا تکرار 84 است نه 92.
در حال حاضر 30 درصد آرای مردد برای مشارکت وجود دارد و از بین رای دهنده ها نیز 25 درصد هنوز تصمیم نگرفتند.
آرای مردد نیز لحظات آخر به نظرسنجی ها و کمپین ها نگاه می کنند.
حال آنکه کمپین اصلاح طلبان با زور آرای سیاه و سبز و بنفش، در حال تقویت است و آرای جبهه انقلاب در حال تخریب و تراشیدن هم.
خودتان محاسبه کنید که منطقی است خودمان را به رمل و اسطرلاب و شانس و تاس انداختن بسپاریم؟
خلاصه در بازگشت به ویرانه و خسارت دهه 90 مقصرید؛ ولو نیت تان خیر باشد.
حرف تمام است.
@mahdian_mohsen
تأکید رهبر انقلاب بر اینکه تنبلی نکنید یک پیام جدید داشت
واقعیت اینست که برخلاف تصور ما با جامعهای مواجهیم که آمدن یا نیامدنش خیلی به مناظرهها و وعدهها و ایدهها مربوط نیست. نه با پیام خاتمی مشعوف میشود، نه با بازگشت به دهه 90 میترسد. نه با نظام مسأله دارد و نه مسألهاش نظام است.
او تنها غرق در سرگرمی و خیال فضای مجازی است. تنبلی برای این ساحت و از خاصیت زندگی مجازی است. او اساسا در مسیر رفتوآمد شما نیست که ببیند و متوجه شود. استدلال هم لازم ندارد. فقط باید دستش را گرفت. اسامی اینها را پیرامون خود لیست کنید. زنگ بزنید. لازم شد دنبالشان بروید تا پای صندوق.
@mahdian_mohsen
🔻بیائید واقع بین باشیم...
همه معتقد به وحدتیم، اما فعلا نشد. دو طرف هم بهانه هایی دارند. جلیلی می گوید در نظرسنجی ها بالاترم. قالیباف هم می گوید سبد رایم رنگین کمانی است و با کناره گیری من پزشکیان هم تقویت می شود.
از طرفی خیلی هم نگران نیستند و می گویند وضعیت نظرسنجی ها به نحوی است که انتخابات دو دوره ای است و اجماع خود به خود حاصل می شود.
البته حرف بسیار است که بماند.
🔻اما از این مهمتر چیست؟
دو دسته مردد داریم. مردد به رای و مردد به نامزد. اینها خیلی مسیرشان به انتخابات نخورده است. چرا؟ این هم بماند.
تک جمله ای اینکه "این ها در تایم لاین یا گروه های ما نیستند." اما برای ما آشنا هستند. وارد شبکه اینها شویم؛ به هر طریق. با تلفن یا پیام یا در پلتفرم ها و شبکه هایی که حضور دارند.
🔻و دو کار ساده انجام دهیم.
یکی یادآوری دهه 90. با آمارهای همه فهم و ساده. دهه 90 برای هرکس با هرگرایشی ترسناک است.
یکی هم گفتن رکوردهای شهیدرئیسی. شهید برای هرکس با هرگرایش خوش است.
اولی برای اینست که "رای اشتباه ندهیم" و دومی می گوید "رای دادیم چی شد."
دست آخر هم از نامزد مورد علاقه تان بگوئید.
جوابه. هرچه شود برد است.
@mahdian_mohsen
🔻بیائید رای ندهیم...
🔸این متن را برای کسانی بفرستید که هنوز تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند؛ چند جمله صمیمانه که شاید مؤثر باشد.
🔸فرض کنیم من هم مرددم.
🔻بیائید رای ندهیم...
خب، چه اتفاقی میافتد؟ احتمالا میگویید نظام خودش را اصلاح میکند. فرض کنیم نظام پیام رأیندادن ما را گرفته و میخواهد خود را اصلاح کند. خب؟ دقیقا چه کند؟ ما با رأیندادن فقط میگوییم چه نمیخواهیم؛ اما چه میخواهیم؟ چهکسی نماینده مطالبه ماست تا به سرانجام برسد؟ آیا غیراین است که باید مجدد انتخابات برگزار کنیم تا یکی نماینده ما شود؟
🔸این همه حرف نیست
🔻بیائید رای ندهیم...
وقتی رأی ندهیم، چه اتفاقی میافتد؟ اولا به یکی حق میدهیم جای ما رأی دهد؛ دوم به کسی هم رأی دهد که نماینده ما نیست. سوم هم طبیعتا تصمیماتی گرفته میشود که خلاف نظر ماست. غیر این متصور است؟
🔸بالاتر از این
🔻باز بیائید رای ندهیم...
وقتی رأی ندهیم چه اتفاقی میافتد؟ یک عده خوشحال میشوند. اینها چه کسانی هستند؟ همانها که از ابتدای انقلاب انتخابات را تحریم کردند. خب، چرا تحریم کردند؟ دوستدار ما هستند؟ اینها همانها هستند که با تحریمشان هر روز سفره زندگی مردم را کوچکتر کردند. اینها همانها هستند که اجازه ندادند داروهای بیماران سرطانی و صعبالعلاج وارد کشور شود؛ همانها که برای تجزیه ایران از هیچ کاری کوتاهی نکردند. اینها همانها هستند که بهترینهای ما را به شهادت رساندند؛ از شهدای دفاعمقدس تا شهدای هستهای و تا شهدای مدافع حرم و تا شهدای امنیت تا حاج قاسم و غیره. خنده و تشویق تروریست به نفع ماست؟ تروریستهایی که مردم عادی را در کوچه و خیابان به شهادت رساندند، امروز مدافع ما شدهاند؟ اینها همانها هستند که روزانه هزاران کودک و زن و پیر و جوان را در غزه سلاخی میکنند. امروز مدافع ما شدهاند؟
اوباش محله باسابقه دزدی از منزل تان اگر نصیحت تان کند گوش می دهید؟
🔸و اما حرف آخر
🔻بیایید رای بدهیم
رأی ما هیچ ثمری هم که نداشته باشد، یک ثمره مهم دارد و آن اینکه این کشور را برای خدمترساندن قوی میکند؛ همین سرزمین و خاکی که روزها و شبهایمان در آن سپری میشود. سرکار میرویم و مدرسه و دانشگاه و تفریح و دیدوبازدید و غیره. فارغ از اینکه چه گرایشی داشته باشیم، نیازمند یک دولت مقتدریم تا امنیت و رفاه زندگیمان را تضمین کند. هردولتی ولو مخالف ما با رأی و مشارکت بالاتر قدرت خدمترسانی بیشتری پیدا میکند، تصمیماتش مؤثرتر میشود و پاسخگوتر. خلاصه اینکه رأی ما قدرتساز است.
@mahdian_mohsen
◀️چرا اکیدا قالیباف؟
◀️تا ساعات آخر جمعه تلاش کنیم
صبر کردیم تا آخرین تلاش ها برای وحدت انجام شود. اما نشد. بماند به وقتش باید درباره اش نوشت.
اما به این فهم، قالیباف اصلح است و اکیدا باید تلاش کرد رای بیاورد.
از بین ویژگی های قالیباف پنج شاخص برای من اهمیت بیشتری دارد.
1⃣اول توان اجرایی قالیباف است. مهمترین مشکل کشور برخلاف تصور رایج ضعف در مدیریت است. قدر مدیر کارآمد را باید دانست. اغلب کسانی که برای مدیریت وزنی در ارزیابی شاخص ها قائل نیستند افرادی اند که کمتر کار اجرایی کردند و این عرصه را از دور نظاره گرند.
در این باره حرف بسیار است و اجمالا تعاریف رهبری انقلاب از ایشان کافیست. پس از این بخش عبور می کنم.
2⃣دوم قدرت تحول خواهی قالیباف است. قالیباف اهل تغییر است. در هر پست و سمتی هم بوده سطح تحولات کاملا چشمگیر است.
3⃣سوم. جامعیت قالیباف. قالیباف به جهت حضورش در راس مجلس در حوزه های مختلف مسلط است و از این جهت می توان انتظار داشت نگاه جامع به مسائل داشته باشد و مسائل حساس کشور را تک وجهی نبیند.
4⃣چهارم توان اجماع سازی. کشور امروز بی اندازه به فردی نیاز دارد که بتواند بین مردم وفاق ملی و بین کارشناسان اجماع ایجاد کند. قالیباف در ریاست مجلس توانست اجرا و تحول را از طریق همدل و همراه کردن نماینده ها با گرایش های مختلف پیش ببرد؛ آنهم بدون تنش و درگیری . خاصیت ریاست مجلس همین است. قالیباف اهل تنزیل و تعامل است. اهل انعطاف و از خودگذشتن است.
همین بند باعث میشود قالیباف اهل وحدت و همراهی با دیگر سران قوا و نهادها و گروه ها باشد.
5⃣پنجم مشارکت است. قالیباف از جمله سیاستمدارانی است که توانست مدیریت را مردمی سازی و مشارکت مردم را جلب کند. نمونه اش 110 در پلیس و 137 در شهرداری. قالیباف از جمله مدیرانی بود که برای حل آسیب های اجتماعی تهران سراغ گروه های مردم نهاد رفت و کار را به آنها سپرد. برای مدیریت محله سراغ شورایاری ها و مساجد و هیات ها رفت.
درباره فهرست توانمندی های قالیباف حرف بیشتر است. اما اجمالا این پنج شاخص را برای این روزهای جمهوری اسلامی کلیدی می دانم.
◀️در نهایت اینکه به یک دلیل آشکار نیز نباید به جناب جلیلی عزیز رای داد و آنهم ریسک بالا در بازگشت به دولت سوم روحانی است. اگر جلیلی و پزشکیان به دور دوم راه یابند دوقطبی هایی از جنس دوقطبی های سال 92 ایجاد می شود و حتمن به ضرر جبهه انقلاب خواهد بود.
◀️خلاصه اینکه متاسفانه وحدت ایجاد نشد. همه ما نگران بازگشت به دهه نود هستیم. تا جمعه شب فرصت هست. هرچقدر می توانید تلاش کنید آرای مردد به سمت قالیباف متمایل شود. خدا را خوش نمی آید شهید رئیسی را از دست دهیم و روحانی و خاتمی تحویل بگیریم.
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هواداری و جانفدایی این نیست که توی خونه و زیر بادکولر و پای سیستم و گوشی علیه نامزد رقیب و طرفداراش فحش و ناسزا بگی.
هوادار باغیرت اینه که خارج از کشور زیر بار هتاکی و تهدید و ناسزای یه مشت خناس مزدور و آدم کش بیای به جمهوری اسلامی رای بدی
@mahdian_mohsen
با اتهام فساد فکر کردند برنده می شوند، اما مردم گفتند همه با هم فاسدید.
اینم ثمره اش؛ اینم مشارکت.
بگذاریم و بگذریم.
از امروز باید تلاش کرد برای رای آوری آقاسعید جلیلی.
@mahdian_mohsen
🔸برای دوستان قالیبافی....
🔻اولا به چند دلیل باید نگران بود.
🔸یکم. با دوگانه جلیلی-پزشکیان احتمالا بخشی از آرای مردد سمت پزشکیان می رود.
🔸دوم. برخی آرا نیز به دلائل مختلف از سبد قالیباف به پزشکیان منتقل می شود.
🔸سوم. برخی نیز از سر سستی احتمالا در دور دوم شرکت نمی کنند.
🔸چهارم. در موج های انتخاباتی مهم است چه کسی اول است. برخی دوست دارند برنده باشند و الان که پزشکیان پیشروست احتمالا بخشی از آرای موجی را جمع می کند.
با این توضیح باید بیش از گذشته تلاش کرد.
🔻و اما با قالیبافی ها چه کنیم تا برای جلیلی ستاد انتخاباتی شوند. انشالله روشن است دیگر؛ ستاد شوند نه اینکه رای دهند.
🔸یکم. تذکر رای گفتمانی
ما برای این و آن به میدان نمی آئیم. سطح نزاع را تقلیل ندهیم. جنگ ما تمدنی و جنگ حق و باطل است. جلیلی و قالیباف و بقیه نیز سربازان همین جنگ اند. آمده ایم برای نصرت دین. پس این راه ادامه دارد. سطح نزاع را دقیق کنیم افراد متوجه تکلیف تاریخی شان خواهند شد.
🔸دوم. هشدار برای نگرانی
بازگشت به دهه نود بی اندازه ترسناک است. دولت سوم روحانی یعنی فشار بی اندازه به مردم. یعنی روی زمین ماندن و تقابل با راهبرد رهبری. یعنی رئیسی بدهیم و جایش روحانی بگیریم؛ خدا نکند.
🔸سوم. توجه به تکلیف
بسیاری دو بند اول را می دانند اما بالاخره در ایام رقابت فحش خوردند. هتک حرمت و دروغ شنیدند. اما اولا باید حساب شخص جلیلی را از حامیان و برخی اطرافیان جدا کرد. از این دست افراد در میان طرفداران قالیباف هم کم نبودند. اما اصل ماجرا این نیست. اصل اینست که همه این نیش و کنایه ها و طعنه ها و غیره ذخیره قبر وقیامت می شود. اگر بدانیم راه درست است. ما محکومیم به حق طلبی با همه هزینه هایش.
🔸چهارم معرفی جلیلی
متاسفانه ما کار به ایده ها و برنامه ها و هویت واقعی نامزدها نداریم. قصه خودمان را داریم و برای قصه شخصی خودمان کار می کنیم. روی جلیلی و نکات مثبت و برجسته اش باید کار کرد. باید برنامه ها و ایده ها و استعدادها و غیره را ببینیم و برایش تبلیغ کنیم.
🔻خلاصه ستاد شویم؛ نه فقط رای دهیم. ولی اگر در دلمان افتاد که سمت پزشکیان یا رای سفید رویم صمیمانه بایدعرض کنم که نگران خودمان شویم.
@mahdian_mohsen
🔻درباره کاهش مشارکت
مشارکت کاهش یافته است و این جای نگرانی دارد. اما این همه ماجرا چیست؟ چیستی این کاهش اهمیت بیشتری دارد.
🔸ابتدا اصل مساله را دقیق کنیم. این حرف که 60 درصد جامعه با صندوق قهر کردند حرف غلطی است. به چند دلیل:
🔻معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در ریاست جمهوری کمتر از 70 درصد است.
تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید.
به عنوان نمونه نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب 96 درصد بود. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید.
🔸اما آیا هرکس رای نداد ضدنظام است؟
کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند:
🔸بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند.
🔸بخشی آرای معترض امااصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد.
🔸 دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند.
🔸دسته دیگر آرای مردد است که به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر مطابق مجموعه نظرسنجی ها حدود 30 درصد است. آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟
🔻با این همه مشارکت کاهش یافته است. اما چرا؟
🔸پاسخ و روایت غلط اینست که مردم بخاطر مشکلات اقتصادی با صندوق قهر کردند. این حرف حداقل بعد از روی کار آمدن این دولت نادرستی اش آشکار است. بالاخره این دولت در تمام شاخص ها از دولت قبل جلوتر است. پس چرا مشارکت کم شده است؟
از طرفی اتفاقا مشکلات خودش موتور محرکه برای مشارکت است. مردم رای می دهند که وضع موجود اصلاح شود. این دوره که از همه سلایق نیز حضور داشتند. از آرای سبز و بنفش تا حضور همه اصلاح طلبان و تحریمی های سابق.
🔻پس چرا عده ای نیامدند؟
🔸دو دلیل جدی و متفاوت وجود دارد.
🔸دلیل اول:
علت اول ناامیدی مردم از تغییر است. چرا ناامیدند؟ سبک فعالیت های رسانه ای ضدانقلاب در کنار جماعتی که از سر غرض ورزی و یا جهل در فضای مجازی همه مسئولین را متهم به فساد می کنند این تلقی را ایجاد می کند که مسوولین قابل اعتماد نیستند. احساس فساد سیستمی را کسانی ایجاد کردند که چه در تبلیغات انتخاباتی و یا به بهانه های مختلف با بی اخلاقی تهمت و افترا به مسوولین و دروغ را در فضای مجازی رواج دادند و امروز ثمره اش می شود بی اعتمادی به همه مسئولین در همه جناح ها.
🔸و اما دلیل دوم.
سال گذشته یک نظرسنجی معتبر در تیر ماه و بعد هم بهمن ماه نشان داد حدود نیمی از جامعه از انتخابات مجلس بی خبرند.
از سوئی یک نظرسنجی دیگر در انتخابات هفته گذشته نشان می داد که تنها 30 درصد مردم مناظره های تلویزیونی را دیده اند.
این آمار یعنی چی؟ این امار یک نشانه است برای یک پدیده نوظهور در دنیا و البته جامعه ما که کمتر بدان توجه می کنیم.
ما چند سالی است که با گونه جدید و غریبی از عدم مشارکت مواجهیم. با جامعه ای مواجهیم که نفیا و اثباتا به مشارکت فکر نمی کنند. گوئی انتخابات و صندوق رای را نمی بینند.
اینها چه ویژگی دارند؟
مهمترین ویژگی شان اینست که در دنیای متفاوتی زندگی می کنند. دنیایی بدور از رسانه های مرجع و آمار رسمی و واقعیت های جامعه. دنیایی که عمدتا حول سرگرمی و تفنن شکل می گیرد. دنیایی خیالی که پایداری مختصات آن پای در واقعیت های پیرامونی ما ندارد.
انتخابات را می بیند اما نقش آنرا در سرنوشت خود نمی بیند یا انقدر نمی بیند که بخواهند برایش هزینه دهد و تا مسجد و مدرسه محل رود. سستی و تنبلی ناشی از سایبری زدگی که ویژگی زیست در شبکه های اجتماعیست.
این جامعه خود را به شکل های مختلف نشان می دهد و یک مدل آن انتخابات است. در این باره باید بیشتر نوشت.
🔻خلاصه اگر درست ببینیم اینها که آمدند مجاهدت کردند و البته برای آنها که نیامدند باید تدبیر جدی کرد. اما نه از جنس روایت های منفعلانه و عاریتی از رسانه های ضدانقلاب.
همشهری
@mahdian_mohsen
دریوزگی از این بالاتر که آویزون دوقطبی های دیو-دلبری شدند؟
همان ماجرای موهوم دیوارکشی
اما انقلابی حواس جمع اند؛ دوقطبی های توهمی زمین مین گذاری شده است.
@mahdian_mohsen