🌕خبر سگ آقازاده از کجا آمد؟
اولین ضمیمه سیاسی خبر حادثه لواسان چه بود؟ صاحب سگ یک آقازاده است. این خبر تکذیب شد؛ اما سوال اینست که چرا به سرعت چنین شایعه ای منتشر شده است؟ چرا مخاطب به دنبال یک ضمیمه سیاسی برای این حادثه است؟
پاسخ ساده است؛ مخاطب باور نمی کند که کسی بدون "پشتوانه قدرت" بتواند یک سگ بدون قلاده را در پارک رها کند و بدتر اینکه در واکنش مشمئز کننده بگوید: "خب دیه اش را می دهم."
صاحب سگ دستگیر شد؛ اما مخاطب هنوز آرام وقرار ندارد. گوئی همه آنچه باید بداند را نمی داند. صاحب سگ چه کسی است؟ به کجا وابسته است؟
خبرآقازاده بودن از همین هیجان برساخته است.
موقتا عبور کنیم.
اخبارسیاسی یک ماه گذشته را مرور کنید. نماینده سراوان به کارمند گمرک توهین می کند. فیلم این توهین منتشر می شود و جامعه اعتراض می کند. رئیس مجلس تنها به انتشار فیلم معترض است و نماینده مذکور، وزیر و کارمند گمرک را تهدید می کند. مردم بیشتر عصبی می شوند.
رئیس بنیاد مستضعفان از حقوق 18 میلیونی اش می گوید. این در حالی است که هیچ مسئولی در هیچ سطحی حاضر نیست ماده 29 که اعلام و شفاف سازی حقوق و مزایاست را اجرا کند. چه انکه ماجرای حقوق نجومی نیز هیچ سرانجامی نداشته است.
باقی اخبار از ایندست را خودتان فهرست کنید.
سخن اما برسرچیست؟ رابطه این اخبار با سگ اشرافی لواسان چگونه است؟
شنیده اید که ظاهر مردم، باطن مسئولین است؟
بله؛ ماجرای سگ پارک لواسان و قلدری صاحب سگ، ظاهر و نشانی از باطن مسئولین است. باطن مسئولین سالهاست پنهان بوده و این روزها به مدد رسانه های جدید در حال افشا شدن است. این خبر سگی، باطن بسیاری از اخبار سیاسی است.
به ماجرای آقازاده ها توجه کنیم. این سطح از عصبانیت مردم در مواجهه با آقازاده ها بخاطر چیست؟
راز این عصبانیت اینجاست؛ آقازاده اشرافی نماد یک ریاکاری سیاسی است. تبختر آقازاده ها بیان یک عمر زندگی نفاق گونه پدرانی است که سبک زندگی فردی شان از سبک زندگی سیاسی شان متفاوت بوده و اما از مردم کتمان کرده اند. آقازاده متکبر، محصول سبک زندگی اشرافی پدری است که یک عمر تظاهر کرده است.
و امروز مردم از کنار اشرافیت سگی نمی گذرند چون آنرا یک نشانه و نماد سیاسی می دانند. گوئی قصه این سگ و صاحب سگ برای مردم تکراری است و بارها شنیده اند. اگرچه صاحب سگ آقازاده نیست، اما بدرستی او را فرزند معنوی نماینده سراوان و دیگر نماینده های حامی و صاحبان حقوق نجومی و دهن کجی به ماده 29 و قوانین شفافیت و غیره می دانند. بی قراری امروز جامعه از خبر سگ گردانی، ناشی از همان باطنی است که در اخبار سیاسی چشیده اند.
والحق این تعبیر پرمعنا که ظاهر مردم، باطن مسئولین است ترجمه ایندو روایت است که "الناس علی دین ملوکهم" و "الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم". مردم به امرای خود نزدیکترند تا پدرشان.
@mahdian_mohsen
⭕️درباره شلاق زدنِ زن زندانی
خانمی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به دو سال حبس محکوم شده است، مجددا به جرم توهین به پزشک زندان و با شکایت وی به 75 ضربه شلاق محکوم می شود و همین حکم، موجی از تبلیغات ضدانقلاب را علیه جمهوری اسلامی به راه می اندازد.
یک سوال ساده؛ اگر حکم این خانم شلاق نبود و مثلا جزای نقدی یا زندان بود، بازهم این میزان تبلیغ علیه جمهوری اسلامی شکل می گرفت؟
همه چیز قانونی است. اما یک ملاحظه وجود دارد که متوقف به این نمونه خاص نیست و آنهم مصلحت کشور و مردم و اسلام است. این مصداق مشخص بهانه ایست برای طرح یک موضوع کلیدی تر.
🔻سوال اینست که چرا شلاق؟ آیا مجازات جایگزینی برای شلاق نیست که بهانه بدست بدخواهان ندهد؟ چه ضرورتی دارد که برای هرچیزی هزینه دهیم؟ اگر حکمی باعث شود حکومت در مظان اتهام قرار بگیرد با چه حجتی اصرار داریم همین رویه را ادامه دهیم؟ روشن است که سطح این نقد مربوط به قاضی محترم دادگاه نیست. این بحث باید در نقطه دیگری و در تعامل مجلس و قوه قضائیه حل و فصل شود.
ما 4 نوع مجازات داریم. قصاص، حد، دیه و تعزیر که هر کدام از این مجازاتها برای جرایم خاصی پیشبینی شدهاند. تفاوت تعزیر با دیگر مجازات این است که در شرع نیامده و مبنای آن مصالح و منافع جامعه است و تعیین آن نیز به حکومت یعنی قانونگذار واگذار شده است.
بدون شک یکی از کلیدی ترین مولفه های موثر در تعیین تعزیر نیز مقتضیات زمان و مکان است و مصلحت جامعه و فرد موضوعیت دارد. سوال این است چه میزان این ملاحظه مورد توجه قانون گذار است؟
عوامل مکانی و زمانی، بنای عقلا، مسائل جدید و پیشرفت های تکنیکی و روابط بین الملل و غیره قرار است چه سهمی در اصلاح قانون داشته باشد؟ در صورتیکه اجرای تعزیر به مصلحت حکومت و مردم نباشد یا بین مصالح مهمتر تزاحم ایجاد کند، چه کسی و کجا باید ورود کند؟
بدتر اینکه مجریان قانون به جهت مصالح اجتماعی، ترجیح می دهند قانون را اجرا نکنند اما حاضر نمی شوند قانون را اصلاح کنند. مثلا اگر دختر و پسر نامحرمی در خیابان دستگیر شوند، مطابق قانون باید شلاق بخورند. اجرا می کنیم؟ آیا مجازات قانونی در قبال خانم بدحجاب در شهر اجرا می شود؟ چرا؟ احتمالا نگران اعتراضات اجتماعی هستیم. توجه به بازتاب اجرای این حکم در مدیریت هوشمندانه و عاقلانه عقب نشینی نیست، بلکه توجه به مصلحت است. سوال این است که چرا این مصلحت در قانون رعایت نمی شود؟ چرا مجازات را به نحوی اصلاح نمی کنیم که بی اعتنایی به قانون تلقی نشود؟
🔺خلاصه اینکه «نقش تعیین کننده زمان و مکان در اجتهاد» که دکترین ولایت فقیه حضرت امام است، کجا قرارست در مجازات تعزیری خودش را نشان دهد؟
@mahdian_mohsen
☑️ده ونک؛ آوردگاه عدالتخواهی فانتزی
چند روز پیش از معاون حقوقی دانشگاه الزهرا سوال کردم ماجرا به کجا رسید؟ گفت هیچ. معطلیم.
🔻این ماجرا مهم نیست؛ ولی در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد که یک روز عده ای به اسم عدالتخواهی و با اسم انقلابی گری مانع اجرای قانون شدند. این چند روز با خودم کلانجار رفتم بنویسم یا رد شوم؛ ظلم به جمهوری اسلامی نبود عبور می کردم. یک جمله نخواهند توانست دفاع کنند که با کدام منطق چند ماهست جلوی قانون ایستادند و می گویند اجازه نمی دهیم قانون اجرا شود.
عدالتخواهی فانتزی یعنی اینکه به اسم عدالتخواهی، مقابل عدالت بزرگ تر می ایستند و به اسم دفاع از عدالت، عدالت شکنی می کنند. مدعیان این سبک عدالت فانتزی، حتا حاضر نیستند دفاع طرف دیگر دعوا را بشنوند. یک سویه قضاوت می کنند و حکم می دهند و اقدام می کنند.
فرض کنید این سبک عدالتخواهی تکثیر شود؛ پای عواقبش می ایستیم؟ هرکس، هرجا و هرفهمی از عدالت داشت، دست به کار شود؟
8 سال است دادگاه خانه های مسکونی دانشگاه الزهرا در جریان است. وکلای طرفین از دعاوی شان دفاع کردند. نتیجه دادگاه در دو مرحله به یک حکم منتهی شده است. با این توصیف چه حقی وجود دارد که مقابل قانون بایستیم و بگوئیم اجازه نمی دهیم؟
می گویند حرف ما اینست که صبر کنید تا رئیس عدلیه ورود کند و نظر دهد. سوال اینست که چرا صبر الزامی؟ با کدام معیار قانونی؟ این حق را از کجا آوردید؟ این چه سبک عدالتخواهی است و مبنایش کجاست؟
حق اعتراض وجود دارد؛ به حکم دادگاه نیز نقد کنیم؛ اما به روشش. به تبیین و مطالبه و روشنگری. نه اقدام عملی و ایستادن مقابل قانون. فرق این انقلابی و آن عدالتخواه و موسوی و کروبی چیست؟ مگر غیر اینست که گفتند ما قانون و مجری و ناظر و قاضی شما را قبول نداریم و مقابل قانون و مردم ایستادند؟
این روش عدالتخواهی دو اثر بسیار جدی دارد؛ اول اینکه هیجان قضاوت های یک طرفه و محکوم کردن های سلیقه ای را گسترش می دهد و دوم هم کار را بدانجا می رساند که دیگر امیدی به اصلاح درونی نیست و باید خودمان دست به کار شویم. جمهوری اسلامی را حکومت جور و ظلم نشان دهیم عدالتخواهی است؟
🔺ده ونک باید نماد شود. نمادی در آوردگاه عدالتخواهی فانتزی. نمادی که نشان می دهد سرنوشت عدالتخواهی غیر عقلانی، ایستادن مقابل عدالت است.
@mahdian_mohsen
⭕️نقدی بر یادداشت عدالتخواهی فانتزی+پاسخ
فانتزی عدالت یا کاریکاتور قانونمندی!؟.
آری برادرم حق با توست!
قانون ازهمه چیز بالاتر است، حتی از عدالت و انسانیت !
اصلا این قوانین درست شدند تا ما انسان بشویم ولو به قیمت بی خانمان شدنمان!
مهم نیست!مهم قانون است
با همین قوانین مترقی بود که عده ای ماهی چند صد میلیون حقوق می گرفتند،آنهم در روزگاری که کارگر بی نوا و معلم بیچاره ،بر اساس قانون یک میلیون تومان حقوق داشت!
آری برادرم!کاملا قانونی
با همین قانون،کارخانجات مهم و صنایع مادر،به ثمن بخس،حتی به قیمت ضایعات کارخانه به خواص و نورچشمی ها واگذار شد و حالا کارگران آن هفت ماه هفت ماه حقوق نمی گیرند!
نام هپکو و پیشینه آن را بخوان تا بدانی وقتی از قانون سخن می گویم منظورم چیست!؟
آری برادرم!
قانون مهم است
همین قانون،هیجده اردیبهشت امسال از زبان اسحاق جهانگیری،ثروت یک ملت را به یک پنجم کاهش داد و حداقل صد و پنجاه هزار میلیارد تومان پول بی درد سر را به جیب عده ای نور چشمی ریخت!
می بینی که قانون چقدر مهم است!؟
ما نباید از قانون سرپیچی کنیم و حتی نباید به آن اعتراض کنیم،حتی اگر همه مستضعفین، همه محرومان و پابرهنگان، همه صاحبان اصلی انقلاب زیر چرخ های توسعه،زیر تیغ قانون نویسان خاص قربانی شوند،ما نباید اعتراض کنیم و بلکه باید خوشحال هم باشیم که پای قانون قربانی می شویم!
قانون چنان لطفی به ما می کند که گاه با هک کردن یک سامانه(!!)بیش از چهار هزار خودروی لوکس و اشرافی خود بخود و بدون دخالت هیچ کس، وارد کشور می شود و آب از آب تکان نمیخورد و همان شب،قالپاق دزد محله ما به جرم قانون شکنی بازداشت می شود!
قانون کاری می کند که آنکه در خزانه کشور را گشود،از بانک مرکزی به مشاورت رئیس جمهور می رسد و آنکه ارز و سکه از او گرفت،مجازات و اعدام می شود(که البته این سزا رواست و حرف بر سر گریز قانونی امثال سیف است) گاهی شعار قانون دوستی، از سر شکم سیری و بی خبری از حال مردم است .
راستی برادرم، آخرین باری که ساعت پنج صبح به میدان تره بار رفتی ودر سوز سرما با مردم مستضعف ،در صف مرغ ارزان و گوشت ارزان ایستادی را یادت هست!؟
حرفهایی که آدم های آبرومند و دردمند آن صف میزدند چطور !؟ آنها را به یاد داری!؟ باید مستضعف بود،باید مثل فقرا منتظر یارانه اول ماه بود بعد مقاله نوشت و از فانتزی سخن گفت و گرنه با حقوق تقریبا پانصد هزار تومان برای هر روز(ماهی دوازده میلیون تومان) بهتر است سخن گفتن درباره عدالت را به دیگران واگذار کرد و مثلا از تجارت گفت به جای عدالت!
بقول سعدی:
تورا که دیده ز خواب خمار باز نباشد
ریاضت من شب نا سحر نخفته چه دانی؟
حسین شمسیان
⭕️+اما پاسخ
پاسخ خیلی ساده و روشنست.
دهها برابر این متن را از قوانین غلط و اجراهای نادرست قانونی فهرست کنید، بازهم دو راه بیشتر پیش رویتان نیست. یا اصلاح از طریق قانون یا قیام علیه قانون. خارج از ایندو راه سومی نیست. نمی شود بگوئید انقلاب را قبول داریم اما اصلاح از طریق قانون را برنتابید. یا باید از طریق قانون، قانون بد را اصلاح کنید یا قیام کنید و ولاغیر.
🔻باید این خودآگاهی شکل بگیرد که "اعتراض به قانون" با "نافرمانی از قانون" دو امر جداست.
سخنان رهبری درین رابط مفید است:
«البته این هیچ مجوّز آن نیست که کسانی به بهانه اینکه اطمینانشان سلب شده، قانونشکنی کنند. قانونشکنی جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونی برای مقابله با هر چیزی که به نظر انسان منکر میآید - بدون اجازه حکومت - خودش یک جرم است؛ مگر نهی از منکر زبانی، که بارها گفتیم نهی از منکر زبانی جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمیشود؛ اما آنجایی که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوّه قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزی که لازم باشد مردم برای حادثهای خودشان وارد عمل شوند، رهبری صریحاً به آنها خواهد گفت.»
یادداشت اول:
https://t.me/mahdian_mohsen/701
@mahdian_mohsen
☑️عدالتخواهی و نافرمانی مدنی
در بین نقدهایی که به یادداشت “عدالتخواهی فانتزی در ده ونک” منتشر شد، برخی ازین جهت که باب مباحثه و تعمیق بیشتر در کشف «عدالت طلبی همراه با عقلانیت» را فراهم می سازند، اهمیت بیشتری دارند. از جمله این نقدها، یادداشت آقای اکبرمحمدی است.
پیشنهاد می کنم اصل نقد را در ضمیمه مطالعه کنید اما بطور خلاصه، نویسنده توضیح می دهد که برخلاف نظر مهدیان، ما با دوگانه "قانون گرائی یا شورش علیه حاکمیت" مواجه نیستیم بلکه نافرمانی مدنی فرصتی است برای سرپیچی از قوانینی که خلاف وجدان عمومی است. وی سپس وارد ماجرای ده ونک شده و قانون شکنی را از همین منظر مشروع دانسته است.
نافرمانی مدنی اولین بار توسط یک متفکر و فیلسوف آمریکائی طرح می شود و توضیح می دهد که درصورت تقابل "اخلاق و قانون" یا "عدالت و قانون"، بشرط همراهی وجدان عمومی، می توان از قانون سرپیچی کرد.
نافرمانی مدنی دارای شروطی است که متفکرین غربی بدین شرح برشمردند: یکم. علنی است و مخفیانه نباشد. دوم. جمعی باشد. سوم. بدون خشونت و هر گونه تزاحم با حقوق دیگران باشد. چهارم. بعد از طی شدن مسیرهای قانونی و ناامیدی از اصلاح قانون باشد.
🔻و اما در چند گزاره می توان توضیح داد که نافرمانی مدنی در نظام فقهی شیعه، یک مفهوم متناقض است و گرفتار محال عملی.
1⃣یکم. مطابق شروطی که نام برده شد، نافرمانی مدنی باید مطالبه یک جمع و بدون تزاحم با حقوق دیگران باشد. در حکومت مردم سالار که در هر دوره ای، گروهی از مدیران با رای مستقیم و غیرمستقیم مردم انتخاب می شوند، هر مصوبه ای می تواند با تصویر سازی گروه رقیب، تبدیل به یک امر خلاف وجدان شود و طبیعی است که هرگونه تقابل عملی با تصمیم این مدیران منتخب، تقابل با رای اکثریت است و شرط تزاحم زیر سوال می رود.
مثلا فرض کنید یک گروه از مردم افزایش قیمت بنزین در مجلس را عامل اصلی تورم بیشتر و فقرمضاعف مستضعفین بدانند؛ طبیعی است که این قانون خلاف وجدان این گروه می شود. سوال اول اینست که آیا با این بهانه محق به شورش علیه قانون هستند؟ دوم اینکه آیا این رفتار غیرقانونی تقابل با تصمیم منتخبین مردم نیست؟ آیا مصداق تزاحم با رای اکثریت نیست؟
این حکم کلی درباره شورش علیه قوانین است. قانون شکنی در دادگاه که اظهر من الشمس تزاحم سازست. چون تقابل با طرف دیگرست. فرض کنید در هر رای صادره ای، طرف بازنده، با هر روشی، دیگران را با خود همراه کند، حکم چیست؟ متهم به براندازی، مدعی شود که شکنجه شده است و جماعتی را همراه کند. آیا برای شورش علیه قانون محق اند؟
اما استدلال دوم و سوم مهمترست و نافرمانی مدنی را در حکومت فقهی شیعه از یک "محال عملی" به یک "تناقض مفهومی" تبدیل می کند.
2⃣دوم از حیث اعتبار است. ملاک حق چیست؟ در جامعه غربی فهم شخصی ملاک است. اما سوال اینست که چرا باید این فهم را مشروع دانست؟ در جامعه شیعی مردم رای می دهند و پس از آن ولی فقیه ناظر بر عملکرد منتخب مردم در صیانت از خواست عمومی و حقوق شرعی است. به همین جهت است که امام و رهبر انقلاب قوانین جمهوری اسلامی را حکم شرعی و منطبق بر احکام حلال و حرام می دانند.
نمونه تاریخی این موضوع ماجرای توهین به مقدسات و حکم یکی از مراجع تقلید برای صدمه زدن به نویسنده مطلب است که رهبری انقلاب مانع اجرای این حکم می شوند و توضیح می دهند که در حکومت اسلامی، این نظر ولی فقیه است که نافذ و صائب است نه حتا مراجع تقلید.
3⃣سوم. در شروط نافرمانی مدنی آمده است که اگر اعتراض به قانون صورت گرفت ولی ناامید از اصلاح شدیم می توان از قانون نافرمانی کرد. این مقدمه اساسا در نظام فقهی شیعه اگر محقق شود، به مرحله نافرمانی مدنی نمی رسد، چون حکومت از مشروعیت می افتد و باید انقلاب کرد. یعنی "حق" مردم در نافرمانی مدنی را تبدیل به "تکلیف" مردم در قیام علیه حکومت می کند. حکومتی که در آن اعتراض حقی صورت بگیرد و اما بنای اصلاح با علم و اراده نباشد، مشروعیت ندارد و باید علیهش قیام کرد و همه ساختار را جابجا کرد نه بخشی از قانون را.
با این توضیح نافرمانی مدنی در انقلاب اسلامی از اساس دارای تناقض مفهومی و دچار محال عملی است. بنابراین یا اصلاح از طریق قانون و یا قیام علیه قانون.
🔻نقد آقای محمدی
https://telegra.ph/نافرمانی-مدنی-مابين-اعتراض-قانونی-و-مقابله-قهری-01-28-3
@mahdian_mohsen
🔻فراتر از بی صداقتی بنزینی...
🔸وزیر نفت 21 آذر 97: قیمت بنزین افزایش نمی یابد
🔸وزیر نفت 10 بهمن 97: راهی جز افزایش قیمت بنزین نداریم
بنزین مهم نیست....
اما این آقایان نمی دانند که بازی کردن با اعتماد مردم سرنوشتش چیست
چند ماه پیش با افزایش قیمت سکه و ارز، دولت تصمیم گرفت عرضه ارز و سکه را زیاد کند. قاون اولیه اقتصادی اینست که رشد عرضه موجب کاهش قیمت می شود. اما تصمیم دولت مجددا باعث افزایش قیمت ها شد. چرا؟
خیلی ساده است. مردم چون اعتماد نداشتند، تصمیم دولت را موقتی دانستند و بَدَل زدند و همه سکه و ارز عرضه شده را از بازار جمع کردند و مجدد قیمت ها افزایش یافت.
ما این روزها با "تله بی اعتمادی" در اقتصاد مواجهیم.
🔻تله بی اعتمادی دو اثر جدی دارد.
🔸یکم. بهترین تصمیم را هم دولت بگیرد، مردم همراهی نمی کنند و بَدَل می زنند. یعنی کارامدترین دولت هم در شرایط بی اعتمادی، بی اعتبار می شود و زمین می خورد؛ چه رسد به این دولت.
🔸دو. مردمی که به دولت شان سوء ظن پیدا کنند دنبال سواری مجانی می روند و پدیدهای رانتی دهها برابر رونق می گیرد. جامعهای که بجهت بی صداقتی دولت نتواند آیندهاش را پیشبینی کند، اولین اقدامی که میکند میانبر است. در چنین جامعهای جَلَببازیهای غیراخلاقی و دغلکاریهای نامتداول کمکم رشد میکند و ما با پدیده زرنگ بازی های رانتی مواجه میشویم که کمترین آن خالی کردن مغازهها و انبار کردن کالاهاست. بالاتر از این نیز همدلی با جریان آشوبگرست ولو اینکه مشارکت نکند.
بی اعتمادی به دولت ها موجب بی اعتباری وعده و وعیدها می شود و کم کم غرولند های زیرلب را تبدیل به عصبانیت های ویران کننده می کند.
🔹بامردم صادق باشید... همراهند.
@mahdian_mohsen
☑️کم کاری های جمهوری اسلامی
شاید بگوئید دهه فجر که جای گفتن از کم کاری ها نیست. اما به نظرم وقتش همین روزهاست. همین روزها که همه درگیر جشن انقلابند، گفتن از غربت انقلاب خودش انقلابی گری است.
40 سال گذشت و هیچ گاه به 2 سوال پاسخ ندادیم. حتا در همین 10 روز.
☑️یکم. از اطرافیان تان سوال کنید چرا طاغوت نه؟ بیشتر از فساد اخلاقی شاه و اشرف و دربار و غیره حرفی برای گفتن هست؟ چرا؟ مهمترین خیانت طاغوت چه بود؟ فساد اخلاقی و مالی یا دیکتاتوری یا چی؟ آیا در تبلیغات و کتاب و رسانه های رسمی جز این برایمان گفتند؟
حاکمیت طاغوت یعنی، حسنات و ابرار هم رنگ سیئات دارند. حکومتی که منصوب من عندالله و منسوب از مردم نیست، ولو احکام الله را پیاده کند بازهم قاعده واجتنبوالطاغوت حاکم است؛ چه رسد به حکومت جور و ستم.
☑️دوم. دهه فجر که می شود از مقایسه راه آهن و آب و برق و تلفن و غیره می گویند اما حرف های اصلی می ماند و در مکتب امام خاک می خورد. سوال اصلی اینست که انقلاب برای چه بود؟ چرا قیام کردیم؟ دستاوردهای انقلاب در حوزه مادیات قابل شمارش است اما سخن این است که آنچه انقلاب به معنای واقعی کلمه در این عالم رقم زد چه بود؟ چه اتفاقی افتاد که امام فرمود در این انقلاب مقلب القلوب بودن حق را دیدیم. امام چه کرد که رهبری انقلاب فرمود " خداوند برای اینکه چرخشی در تاریخ به وجود بیاورد، دستی از غیب باید ظاهر می شد و این دست را (امام خمینی) ظاهر کرد..."
امام چه کرد که رهبری فرمود اگر انقلاب همین کرامت نفس را به مردم داده باشد کفایت می کند؟
انقلاب ملکوت را از غربت در آورد و معنویت را از سر سجاده و مسجد و خانقاه و غیره به عرصه اجتماع کشاند. انسان زنگارگرفته و خاک خورده را اهل قیام کرد و ارزش های انسانی را از خاک به ثریا کشاند. امروز دوست و دشمن با آرمان های انقلاب سخن می گویند و از عدالت و آزادی و مبارزه با ظلم حرف می زنند.
نگذاشتند انقلاب را وجودی و با نظر به اراده الهی درک کنیم. انقلاب را مظهر اسماالله نیافتیم...
و امروز بعد از 40 سال هنوز مجبوریم از رشد راه و جاده و برق و تلفن و غیره بگوئیم....اما این همه هست و این نیست.
@mahdian_mohsen
🔻چرا برخی پدربزرگ ها آرام حرف سیاسی می زنند؟
🔻 یکم. چند سال پیش در جریان یک محله گردی بین جمع پدربزرگ هائی رسیدم که بین 70 تا 90 سال از خدا عمر گرفته بودند. در اثنای گپ و گفت بحث مختصری سیاسی شد. نکته جالب و تعجب برانگیز این بود که یکی دو تا ازین پیرمردهای نازنین وقتی می خواستند اظهارنظر کنند، تن صدایشان را پائین می آوردند و صورت شان را نزدیک می کردند و آرام نظر می دادند... چرا؟ کمی تامل کردم و متوجه شدم که اتفاقا پیشتر هم ازین موارد دیده بودم.
🔻دوم. از سالهای کودکی ام یک خاطره هیچ وقت از ذهنم بیرون نمی رود. در برخی جمع های دوستانه و خانوادگی وقتی بزرگترها می خواستند اظهار نظر سیاسی کنند آرام حرف می زدند که صدایشان جائی نرود. جالب بود که کاملا هم ناخودآگاه این اتفاق می افتاد. این ضرب المثل از همان روزها به خاطرم مانده است: "دیوار موش داره، موشم گوش داره".
🔻ارتباط ایندو خاطره چیست؟
ریشه اش در همان ضرب المثل قدیمی است. اما این ضرب المثل از کجا آمده بود؟ این پیرمردها و مردم در آن سالهای دور از سر عادت نگران بودند. نگران این جمله معروف که در هر جمع محدودی حتمن یک ساواکی وجود دارد...نگران عواقب یک اظهارنظر سیاسی بودند.
هنوز هم آن عادت از سر برخی نرفته است. خاطرات تلخ آن سالها برای مردم رفتاری درونی ساخته و ملکه شده بود: "آرام بگوئید...دیوار موش داره، موشم گوش داره...."
یادمان نمی رود...
قدر بدانیم.
@mahdian_mohsen