eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
413 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
✅درباره کلید واژه جدید رهبرانقلاب رهبرانقلاب در دو سخنرانی اخیرشان بعد از "یوم الله قیامت مردم" و "شلیک به حیثیت آمریکا" در مرحله "چه باید کرد" فرمودند: باید . تعبیر جدیدی نیست اما یک تاکید مجدد در ماموریت هاست. گوئی زمانه، زمانه جدی تر این مطالبه است. قوی شدن ارتقای مقاومت است. مقاومت در واکنش است و قوی شدن یک کنش فعال است. هرچند در بطن مقاومت نیز قوی شدن است اما اینبار رهبری اصل قوت را در دل مقاومت از اجمال خارج و نشان دار ساختند. مسیر مقاومت در قوی تر شدن است. "قوی شویم" را بارها صریحا و مضمونا فرمودند اما تاکید این روزهایشان بدون رمز و راز نیست. سوال اینست که نسبت این تاکید مجدد با این ایام الله چیست؟ این تاکید مجدد، ناشی از یک ارتقای داخلی است که می تواند شنیدن این ماموریت و حرکت بران را محسوس تر سازد. یوم الله اول، محشر مردم بود. فرمودند اشتباه نکنید. این حضور مردم یعنی بیعت مجدد با مکتب امام. حضور خروشان مردم، باطنی دارد و آن نیز "انقلابی بودن و انقلابی ماندن" است. یوم الله دوم، شلیک به حیثیت و ابهت و هیبت استکبارست. رهبرانقلاب ریشه این یوم الله را نیز در یوم الله اول می دانند. فرمودند درخواست انتقام مردم، سوخت اصلی این موشک ها بود. حضور مردم به خودی خود ظهور "مامی توانیم" است. اینجاست که میگوید قوی تر شویم. اینجاست که نعمت را دیده اند و این دارایی را سردست گرفته اند و ارتقای آنرا مطالبه می کنند. برای ملت "صبار" و "شکور" است. صبار را فرمودند استقامت و شکور یعنی شاکری. ملتی که شاکرست امیدوارست و می تواند استقامت را تا قوی شدن ارتقا دهد. هرجا مردم حاضر باشند و امیدوار، می توانیم شعار "قوی تر شویم" را بیرق سازیم. حالا با این اشاره وارد انتخابات شویم. اول حضور حداکثری مردم و انشالله ظهور مجلس قوی.  @mahdian_mohsen
✅روایت و ابرروایت بعد از حاج قاسم/ ✅رهبرانقلاب چه کرد؟ 🔸روایت چیست؟ گزارش من و شما از واقع. ما حقیقت را با روایت مان از صحنه می فهمیم. ابرروایت چیست؟ مفهوم اصلی و مضمون مادر در فهم روایت ها. مثال می زنم. مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. روایت چیست؟ مار دیدن ریسمان. ابرروایت چیست؟ مار گزیدگی. با این توضیح یکبار کوران روایت ها را بعد از شهادت حاج قاسم مرور کنیم و بعد ببینیم رهبری چه کردند. 🔸بعد از شهادت حاج قاسم سه دوره خبری داشتیم. 🔸دوره اول: از شهادت حاج قاسم تا عملیات عین الاسد ابرروایت چیست؟ شهادت حاج قاسم. روایت های ضدانقلاب چیست؟ اول نماد سازی. گفتند حاج قاسم تروریست بود. نگرفت. تلاش کردند مصداق بسازند؛ گفتند حاج قاسم عامل کشتار آبان ماه و همانست که به عراقی ها طعنه زد که چرا تجمعات را جمع نمی کنید؟! بازهم نگرفت. با هجوم میلیونی مردم در خیابان ها بی بی سی از همه تجمعات دنیا و حتا تاریخی در ایران نوشت. از ناصرالدین شاه تا پاشایی و منتظری و غیره. تلاش کردند اعتبار زدایی کنند. بازهم نگرفت. از حضور در تشییع نازی های گزارش رفتند تا جعل انگاری کنند. نگرفت. خوار انگاری کردند و در نهایت از سندرم استکهلم نوشتند. اینکه زندانی به زندان بانش عشق می ورزد. نشد. چرا در این جنگ روایتی موفق نبودند؟ ابرروایت پر قدرت حاج قاسم. 🔸دوره دوم. از عملیات عین الاسد تا سقوط هواپیما روایت کاربران داخلی چه بود: کشته های عین الاسد. ابرروایت چه بود؟ انتقام سخت. روایت ضدانقلاب چه بود؟ ابتدا تخفیف انگاری. گفتند اتفاقی نیافتده است. در ادامه با سقوط هواپیما سمت قطره چکانی دروغ بزرگ رفتند. موثر بود. ابرروایت چه بود؟ ضعف کارامدی در ایران. در این رویارویی نزاع برابر بود. چرا؟ هم آوردی ابرروایت ها نزدیک بهم بود. 🔸دوره سوم. اعلام خطای انسانی روایت ما: مامقصریم. ابرروایت: هیچ. نداشتیم. گیجی ابرروایت. روایت ضدانقلاب فراتر از خطای انسانی و شکل گیری هشتگ چرنوبیل. این هشتگ می گفت این خطا نشانه عمق ناکارامدی است و رژیم به آستانه فروپاشی رسیده است.  پس ابرروایت ضدانقلاب براندازی شد. در این دوره موفق بودند. 🔸اما رهبرانقلاب چه کردند؟ رهبری ابرروایت را اصلاح کرد تا خرده روایت سقوط هواپیما درست فهم شود. تا با یک خطا دچار انفعال نشویم و میدان را نبازیم. دقیقا چه کردند؟ ابرروایت شد ملت صبار و شکور. توضیح دادند. صبار یعنی اگر اشکالی هم ببیند استقامت می ورزد و از مسیر اصلی منحرف نمی شود. وانمی ماند. شکورست یعنی نعمت اصلی را می بیند و رها نمی کند و شاکرست؛ ایام الله. روایت چه شد؟ آنچه این روزها از تلخی ها می بینیم؛ بزرگنمایی دشمن برای فراموشی ایام الله است. و میدان بازی را عوض کردند. برای فهم دقیق خرده روایت ها باید ابر روایت را درست فهم کرد. رهبری چنین کرد. @mahdian_mohsen
✅سوژه/ درباره چی بنویسم؟/ قاعده خب که چی سوژه چیست؟ : بهانه نوشتن. ابزار جلب توجه و کشاندن مخاطب پای منبر و مقاله و خبر. سوژه ابزار توجه دادن است؛ قدرت تبدیل ذغال به طلا. انتخاب سوژه مهمترین تفاوت روزنامه نگار حرفه ای و آماتور است سوژه یا "بکر" است یا "ابداعی و خلاقانه" 🔸چه موضوعاتی سوژه خبری محسوب نمی شوند؟ 1ـ کلی باشند 2ـ تصویری نباشند 3ـ تکراری باشند 4ـ جذابیت نداشته باشند 5- فوریت نداشته باشد 6-عمومیت نداشته باشد 🔸برای پیدا کردن سوژه زیاد بخوانید. خبر و کتاب و ... زیاد حرف بزنید و مباحثه کنید؛ با گروه های مختلف و نه فقط حلقه رفقا و هم فکرا. جلسات طوفان فکری راه بیاندازید. زیاد ببینید. "نگاه" کنید که با "دیدن" فرق دارد. کنجکاو باشد. پرسش کنید. مویز بخورید. یعنی حافظه تان را برای ارجاع تقویت کنید. اگر مثل من حافظه ندارید بانک اطلاعات درست کنید. ✅اما تفاوت "ایده" و "مضمون" و "موضوع" و "سوژه" برخی همه اینها را یکی می دانند. اینطور نیست. 🔸مضمون مفهوم است. یک حرف کلی. مثلا جاه طلبی. 🔸موضوع کشیدن مضمون روی مصداق است. قرار است این جاه طلبی را در چه موضوعی نشان دهیم؟ مثلا در سیاست یا فرهنگ یا چی؟ جزئی تر شوید. 🔸ایده چیست؟ زاویه نگاه شما. مثلا قرارست جاه طلبی را در حزب بازی از منظر دینی مورد توجه قرار دهید. 🔸سوژه چیست؟ قلاب شما برای نگه داشتن مخاطب در این نقطه. سوژه دارای رخداد وقصه و شخصیت و شهرت و ارزش های خبری است. سوژه و ایده ملازم همند. ✅و اما راه رسیدن به سوژه و ایده؛ گام اصلی ایجاد یک نقشه ذهنی است. نقشه ذهنی از چشم مسلح بوجود می اید. چشم مسلح چیست؟ مفصل است اما با این چند کار می توانید تمرین کنید. 🔸یکم نگاه ذره ای خود موضوع را دقیق شوید. تا می توانیم موضوع را خرد کنیم و جزئی شوید. توجه به جزئیات و نگاه ذره ای و ریز بینانه بسیار مهم است. نگه ذره ای قدرت تمثیل می دهد. 🔸دوم. رمزگشایی رمزگشایی نگاه عمودی به سوژه است. یعنی نگاه عمیق و طولی. همان روح حاکم بر سوژه. همان نگاه علی و معلول به سوژه . رمزگشایی قدرت تعمیم به ما می دهد. 🔸سوم. عکس هوایی نگاه عرضی به سوژه . نگاه انسجامی. روابط بین سوژه ها؛ هم در نسبت با هم و هم روابط اصلی و فرعی آنها. عکس هوایی قدرت تمایز و تشابه می دهد. ✅سوژه  یا ایده تان را به دوستتان بگوئید. اگر گفت "خب که چی" یا شانه بالا انداخت و یا چشمش گرد نشد، یعنی باید دنبال سوژه جدید باشید. این قاعده را فراموش نکنید. @mahdian_mohsen
✅درباره ردصلاحیتم... امروز از هیات نظارت تماس گرفتند و گفتند ردصلاحیت شدم. گفتم مستند کدام ماده؟ گفتند ماده 28 قانون انتخابات بند دوم؛ یعنی عدم التزام عملی به نظام مقدس جمهوری اسلامی. تشکر کردم. اول گفته بودند ماده 31 و محکومیت مالی و بعد گفتند عدم التزام به ولایت فقیه. در شکایتم در فرامانداری نوشتم من نه محکومیت دارم، نه دادگاهی و اتهامی با این عنوان داشتم؛ درباره عدم التزام به ولایت فقیه هم اشتباه گرفتید. همین. با این حال تردید کردم. پرونده ای سالها پیش نزد قاضی صلواتی داشتم و تصمیم گرفتم پرس وجوی مجدد کنم. آقای صلواتی را در جلسه ای کوتاه ملاقات کردم. حاج آقا پرونده را به خاطر داشت. از ماجرا پرسید و توضیح دادم. حاج آقا مستاصل شد. گفت شما دادگاه هم نرفتید چطور برای شما محکومیت ثبت شده است؟ چند جا با گوشی قدیمی خود تماس گرفتند. پشت تلفن مشفقانه می گفت "آقای مهدیان جوان انقلابی است و چرا با آبرویش بازی شده است؟ اصلا محکومیت ندارد. اشتباهست." تماس آخر رئیس اجرای احکام بود؛ توضیح داد. دست آخر گفتند "همین الان برو اجرای احکام." جوان مومن و باصفایی به نام قاضی براعه؛ تا من را دید از جلسه بیرن آمد و گفت هیچ نگران نباشید. یک اتفاق نادر و شاذ افتاده است. پرونده منع تعقیب شما به اشتباه محکومیت ثبت شده است. الان اصلاح می کنم و برای آقای کدخدایی هم نامه می زنم. نامه زد. دوتا نامه زد. یکی مبنی بر منع تعقیب و دومی را خودشان توصیه کردند که صریح تر بنویسند؛ "اینکه ثبت محکومیت اشتباه است." (سند پیوست.) نامه ها را ضمیمه شکایتم به شورای نگهبان کردم. اما ظاهرا تصمیم گرفته بودند ردصلاحیت کنند. آنهم به اتهام عدم وفاداری به انقلابی اسلامی. ای انصاف....کاش حداقل این بند نبود. مهم نیست. سلمنا. حکم ظالمانه ای است اما به حرمت قانون که پایش امضای مشروعیت بخش مردم و اسلام است می پذیرم. من انقلاب اسلامی را از روی دست این و آن و موروثی و برای پست و مقام برداشت نکردم. انقلاب اسلامی را وجودی درک کردم و مظهر سنت الهی تفوق حق بر باطل می دانم. معرفتم به انقلاب را حضوری و از دست مکتب روح الله کبیر و حضرت آقا گرفتم. با این نسبت های ناروا نیز عقب نخواهم نشست. پ.ن: از آنجائیکه احتمال می دهم این اتهام بهانه ای برای خناسان در تضعیف عملکرد همکارانم در خبرگزاری فارس شود از امروز از معاونت خبر هم استعفا می دهم. باا ین حال در این جنگ تمام عیار ذهنی و ادراکی و رسانه ای، محکم تر از گذشته در همین کانال و دیگر شبکه های شخصی ام خواهم نوشت وباقی وقتم را نیز خرج بشاگرد و گروه جهادی محبین الائمه خواهم کرد. https://b2n.ir/406869 @mahdian_mohsen
✅درباره تائید صلاحیتم... پیامک تائید صلاحیت را دریافت کردم. بعد از انتشار یادداشت انتقادی، از شورای نگهبان تماس گرفتند و برای جلسه ای دعوت کردند. ورودی ساختمان شلوغ بود. خیلی ها برای جلسه و پیگیری آمده بودند. وارد اتاق شدم. پیرمرد خوش مشربی به استقبال آمد. پرسید مدارک شما چیست؟ نامه ها و مستندات را ارائه کردم. گفتم این ها را پیش تر نیز به شکایت نامه قبلی الصاق کرده بودم. گفتند دست ما نرسیده است. دلیلش را جویا نشدم. شاید هم لابه لای اینهمه پرونده گم شده بود. تشکر کردم و خداحافظی ...تا پیامک امروز. فاصله ردصلاحیت تا تائید صلاحیتم همین حریت ساختاری است که قیمت دارد. اما دو گروه از این ردصلاحیت خیلی خوشحال شدند. یکی اصلاح طلبانی که باشیفتگی زائد الوصف بر شورا تاختند و نوشتند "دیدید گفتیم خسارتید" و یک گروه هم باقی مانده های انحراف که نوشتند "بر خاکستر آه ما نشستید". اشتباه می کنند. بین جریان انقلاب و ایندو یک تفاوت ساده است. اینها عمریست خطا را بهانه می کنند تا با دیکتاتوری مقابل قانون بایستند و جریان انقلاب خطا را می بیند تا با اصلاحش مردم سالاری را به رخ بکشد. به همین جهت هردو گروه از متن پیشین برآشفتند که چطور ممکن است حکمی را خطا بدانید و اما به احترام قانون بایستید و برایش حریم مقدس بسازید؟ واقع اینست که همه آنچه از انقلاب می فهمم همین است. ما نقد می کنیم و از خطا ها و حتی ظلم ها می گوئیم اما چون ساختارها وقوانین جمهوری اسلامی را به امضا و برآمده از مردم می دانیم برایش حرمت قائلیم و راه اصلاح را نه در منیت ها و قلدرمآبی ها، بلکه در خود قانون می دانیم. ما قصور و تقصیر ها را می بینیم و فریادش می کنیم اما چون حرکت کلی انقلاب را به سمت ظهور حق و سنت محوضت و خالص سازی الهی به سمت روشنایی می دانیم، سراپا امیدیم و اقدام. ماجرای ردصلاحیتم هرچند خطا بر خطا بود اما برایم فخرانگیز بود. تلاش مشفقانه قاضی پرونده ام و تعصب دیدنی قاضی اجرای احکام برای اصلاح خطائی که صورت گرفته بود قابل تکریم است. حریت ساختاری شورای نگهبان نیز قابل احترام بود و تجربه ای شد ماندگار. آنقدر شجاعت و صداقت داشتند که بی اعتنا به حاشیه ها به تکلیف شان عمل کنند. برای خودم نیز درس ها داشت. کمترینش اینکه من و ما اگر آبروئی داریم از انقلاب است. پس به هزینه کردن آبرویمان نیز نبالیم... @mahdian_mohsen
✅حرف روی زمین مانده دهه فجر در جمع جوانان حزب اللهی و بادغدغه لرستانی درباره حرف روی زمین مانده دهه فجر صحبت کردم؛ بلکه بار روی زمین مانده انقلاب. ما چطور انقلاب را معرفی کردیم؟ دهه فجر که می شود از مقایسه راه آهن و آب و برق و تلفن و غیره می گویند اما حرف های اصلی می ماند و در مکتب امام خاک می خورد. سوال اصلی اینست که انقلاب برای چه بود؟ چرا قیام کردیم؟ دستاوردهای انقلاب در حوزه مادیات قابل شمارش است اما سخن این است که آنچه انقلاب به معناوی واقعی کلمه در این عالم رقم زد چه بود؟ چه اتفاقی افتاد که امام فرمود در این انقلاب مقلب القلوب بودن حق را دیدیم. امام چه کرد که رهبری انقلاب فرمود " خداوند برای اینکه چرخشی در تاریخ به وجود بیاورد، دستی از غیب باید ظاهر می شد و این دست را (امام خمینی) ظاهر کرد..." امام چه کرد که رهبری فرمود اگر انقلاب همین کرامت نفس را به مردم داده باشد کفایت می کند؟ انقلاب ملکوت را از غربت در آورد و معنویت را از سر سجاده و مسجد و خانقاه و غیره به عرصه اجتماع کشاند. انسان زنگارگرفته و خاک خورده را اهل قیام کرد و ارزش های انسانی را از خاک به ثریا کشاند. امروز دوست و دشمن با آرمان های انقلاب سخن می گویند و از عدالت و آزادی و مبارزه با ظلم حرف می زنند. نگذاشتند انقلاب را وجودی و با نظر به اراده الهی درک کنیم. و امروز بعد از 40 سال هنوز مجبوریم از رشد راه و جاده و برق و تلفن و غیره بگوئیم....این همه هست و این نیست. همه دستاورد انقلاب در مردم است؛ در مردمسالاری است. اما چه باید گفت که مردم سالاری را تقلیل دادیم به دموکراسی و پای صندوق رای و قدرت بی همتا و معنوی مردم را در دیگر عرصه ها نشناختیم؟ حکمرانی و کشور قوی تنها و تنها در به عرصه کشاندن این قدرت است و ولاغیر. در این باره انشاالله بیشتر خواهم نوشت. @mahdian_mohsen
چرا وحدت؟! چرا تیتر وحدت؟ اصلا مگر ائتلاف سیاسی وحدت است؟ معتقدم با ماجرایی فراتر از یک ائتلاف مواجهیم. سقف رفتار ائتلافی ما در انتخابات می تواند وحدت باشد؛ اگر متوجه باشیم. چرا؟ همواره همدوش ائتلاف سیاسی ما، یک ترس بوده است؛ ترس از شکست. ترس از پیروزی جریان مقابل. همیشه گفته شده و شنیدیم که اگر ائتلاف نکنیم غیرانقلابی ها رای می آورند. این نگرانی بحق است اما ضرب دستش به اندازه ای نیست که جاندفدا پای ائتلاف بسازد. چه بسا با فرض نامحتملی مواجه باشیم که اگر رقیبی پیش رو نباشد، آنگاه حکم چیست؟ یااینکه حتا برخی بگویند چه کسی گفته فلانی و بهمانی در ائتلاف وضعیتی بهتر از غیرانقلابی ها دارند و اختلاف سیاسی را ایدئولوژیک بدانند. بحث صغروی و مصداقی ندارم. مختصری کلان تر ماجرا را ببینیم. معتقدم یک نگرانی جدی تری وجود که از ائتلاف یک ضرورت می سازد و آنرا تا وحدت ارتقا می بخشد و آنهم توجه دادن به معنای حقیقی ولایت در جامعه است. در مکتب امام و رهبری وقتی سخن از ولایت می شود منظور شخص ولی جامعه و امام امت نیست. ولایت وجود توامان ولی زمان همراه با چسبندگی و درهم تنیدگی امت است. در ادبیات امامین انقلاب وحدت داخلی از درون ولایت می آید. ولایت در این معنا منشا قدرت است و لذا وحدت درونی جریان انقلاب نیز یک قدرت بلامنازع است. از راس و سازوکار ائتلاف و نامزدها عبور کنیم. یکبار ماجرا را از پائین به بالا ببینیم. گروه های منتسب به ائتلاف رای شان از کجاست؟ از کدام پایگاه؟ چه کسانی قرارست به این ها رای دهند؟ آیا قبول داریم پایگاه رای این ائتلاف یکی است؟ اجازه دهید معکوس طرح بحث کنیم. عدم ائتلاف چیست؟ عدم ائتلاف رقابت در بدنه اجتماعی انقلاب است. نزاع و اختلاف در پایگاه اجتماعی انقلابیون است. اختلاف بین کسانی است که کنار هم بودن آنها نصرت به ولایت است چرا که انسجام آنها قدرت ساز است. رقابت انتخاباتی آنهم میان انقلابی ها همواره رنگ ایدئولوژیک داشته است و چنان شدت می یابد که تا سالها جای زخم نقار آن باقی می ماند و اجازه مودت آرمانی و رفاقت سیاسی نمی دهد. انشالله دقت فرمودید؛ حرفی باقی نمانده است. قرارست با پیروزی در انتخابات چه کنیم؟ نصرت ولایت؟ مقدمه این پیروزی خودش نقض غرض است و هدم این نصرت است. وحدت در جریان مجاهدین را جدی بگیریم. اصل پیروزی در انتخابات نیز به این اندازه مهم نیست. این سطح از وحدت ظهور قدرت ولایت است. این جریان جبهه ای است که با انسجام سیاسی مقابل دشمن صف می گیرد و شمشیر  می زند. هزینه شکاف در این جبهه تنها انتخابات نیست و تا ولایت که حقیقت قدرت سیاسی شیعی است کشانده می شود.    حرف آخر؛ اگر به این مهم توجه داریم؛ آنگاه به هر دلیل به ائتلاف نرسیدیم چنان نکنیم که وحدت نیز آسیب ببیند. @mahdian_mohsen