eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
414 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
چند سوال از رهبرانقلاب رهبرانقلاب باور عمیقی به نصرت حق دارند و همواره بر این سنت الهی تاکید داشتند. اما این روزها که کشور در آزمون سخت تری قرار گرفته است بیش از گذشته بر این جهان بینی توحیدی تصریح داشتند. آخرین اشاره شان به سبک مبارزاتی حضرت امام در 14 خرداد است که تاکید داشتند امام باور حقیقی بر احدی الحسنیین داشتند. این جهان بینی توحیدی راز اطمینان و سکینه یک موحد است. چنین نگاهی به عالم، پیروزی حق را قطعی می داند. طبیعی است که این اعتقاد نیازمند باور و یقین و فراتر از علم و دانش است. حقیقتا باید نسبت به سنت الهی در نصرت جبهه حق باور داشت. با این مقدمه چند سوال وجود دارد. پاسخ به این سوالات به شکل گیری این باور کمک می کند. سوال اول اینست که نصرت برای چه کسی است؟ دوم اینکه پیروزی و نصرت به چه معنی است؟ آیا نصرت مادی است یا تنها به سعادت اخروی منصوریم؟ سوم اینکه اگر پیروزی جبهه حق محتوم است، پس شکست های مختلف در جبهه حق چطور توجیه می شود؟ اگر ما کم کاری کنیم پیروزی حق چطور محتوم است؟ پاسخ هر سوال را می توان از بیانات خود رهبری دنبال کرد. این باور کلیدی ترین متغیر موثر بر تحلیل این روزهاست. حسن ظن به حضرت حق، نه تنها درون انسان را تسکین می دهد، بلکه خارج از انسان را هم متناسب با باور انسان شکل می دهد. این موارد سنت های قهری و محتوم عالم است؛ سنت الهی یعنی روش خدا در تدبیر عالم. اما پاسخ به سوال اول؛ نصرت حق برای کسانی است که ناصر دین حق باشند. اراده حق بر این است که باطل در این عالم ماندگار نباشد و حق پیروز نهایی باشد. اما اراده الهی بر اراده انسان قرار می گیرد تا کاری انجام شود. اراده و قدرت الهی به کاری که ما اختیار می کنیم تعلق می گیرد.هرکاری بخواهد انجام شود اول باید علت تامه اش که در انسان است موجود شود. با این مقدمه رهبری تاکید دارند کسانی پیروزند که اولا به این سنت الهی باور داشته باشند. بعد ازین "حرکت" کنند و "صبر" داشته باشند.باقی ماجرا قطعن پیروزی است. رهبری در جائی می فرمایند که "لینصرن" یعنی خدا حتما و قطعا نصرت می کند. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ و اما سوال دوم؛ این پیروزی چه نوع فرجامی است؟ برخی خیال می کنند اینکه گفته می شود مومنین همیشه پیروز اند یعنی در آخرت اجر عمل شان را دریافت می کنند. چنین نیست. آخرت هم بجای خود؛ در همین دنیا پیروزند. رهبری تصریح دارند که : ("انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا" لام ننصر برای حتمیت و تحقق است. و تاکید "انا" هم به همین معناست. ما به طور حتم و بدون تردید یاری می کنیم. آیا فقط رسلنا را؟ خیر . در ادامه می فرماید: و الذین آمنوا. کجا یاری شان می کنیم؟ "فی الحیات الدنیا" در همین زندگی دنیا.") منبع:کتاب طرح کلی اندیشه در قرآن نکته مهم اینجاست که مومن هر قدمش در عالم پیش برنده جبهه حق است و این برکتی است که ازسوی سنت الهی شامل حرکت می شود؛ ولو اینکه خودش نیز کشته شود. بازهم به جهت مادی حرکت ساخته و جبهه حق را پیش برده است. خون هیچ شهیدی به جهت مادی بی اثر نیست. باور بدین نکته بسیار کلیدی است. و در نهایت سوال سوم؛ حالا اگر مومنین کوتاهی کنند چه اتفاقی میافتد؟ اگر باور داریم جبهه حق پیروز نهایی است اگر مومنین نخواهند چه می شود؟ پاسخ ساده است. شکست برای ماست؛ جبهه حق پیش می رود و قهرمان این میدان بعد از ما و دیگران هستند. هرچند کسالت و کوتاهی ما سرعت حرکت را کند کرده است. مراجعه کنیم به پاسخ رهبری: "من و شما کاره ‌ای نیستیم؛ دست قدرت الهی است. ما وسائلی هستیم که اگر عقل به کار گیریم و اختیار خودمان را به کار بیندازیم و وارد میدان شویم، از ما برای حصول این هدف استفاده خواهد شد و افتخار و شرفش برای ما می ماند. اما اگر ما هم نباشیم: «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه». اینگونه نیست، بار خدا بر زمین نمی ماند، پیش خواهد رفت؛ این یک حرکت طبیعی است، ناموس طبیعت و تاریخ است.۱۳۸۸/۰۶/۱۶ فارس @mahdian_mohsen
🚫ابعاد شگفت آور واکنش یک نماینده به خبر تجاوز بعد از خبر تجاوز به یک دختربچه افغانی، ابطحی نماینده خمینی شهر طی نامه ای به رئیس سازمان بهزیستی خواستار برکناری رئیس اورژانس کشور به جهت انتشار این خبر شده است. از ابتدا تا انتهای نامه آقای نماینده هر چه پیش میروید نارواتر و شگفت آورتر می شود. اولن اصل نامه محل تامل است. نماینده مردم بجای پیگیری قاطع ماجرا، به انتشار عمومی خبر اعتراض کرده است. ایندست اعتراض های غیرمعقول و ناصواب هزینه روشنگری را بالا می برد. انتشار درست یا نادرست خبر یک حرف است و وظیفه نمایندگی حرف دیگر. در شرایطی که رهبری شخصن در پی گیری اخبار آسیب اجتماعی ورود میکنند، نماینده مجلس وظیفه اش دادخواهی است یا ممیزی؟ البته اگر می نوشتند در انتشار اخبار فحشا باید دقت بیشتری کرد مسموع تر بود. اما دلایل نامه نادرست و عجیب تر ست. نوشتند: "اولن معلوم نیست تجاوز باشد." آقای نماینده چه اطلاع و مسوولیتی در پرونده دارد که رئیس اورژانس ندارد؟ و اما دلائل دوم و سوم و چهارم!! نوشتند "معلوم نیست چند نفر تجاوز کردند؟ معلوم نیست تبعه چه کشوری بودند؟ و در آخر اینکه معلوم نیست انگیزه شان چه بوده است؟" مگر تعداد متجاوزین در اصل انتشار خبر موثرست؟ تبعه کدام کشور چه اهمیتی دارد؟ انگیزه متجاوز بغیر تجاوز چیست؟ این چه استدلالیست؟ آقای نماینده با ایندست ابهامات نتیجه گرفتند سانسور به صواب نزدیکترست؟ اشکال نامه حتا بدینجا هم ختم نمی شود. پایان نامه سخت ترست و نشانه انفعال عجیب یک نماینده مقابل ضدانقلاب است. نوشتند "انتشار این خبر موجب سواستفاده دشمن در افترا به انقلاب و اسلام و امام شده است." چرا؟ مگر یک جرم و جنایت می تواند موجب تضعیف انقلاب و اسلام شود. دشمن که دشمنست. بهانه نیاز ندارد. خبری نباشد دروغ می سازد. سوال اینست که چه اتفاقی درون یک نماینده افتاده است که با چند اتهام دشمن چنین آشفته شده است؟ چرا باید انقدر منفعل عمل کرد؟ مگر انقلاب و اسلام با لاطائلات غفیلی طفیلی های چند مزدور تضعیف می شود؟ مختصری تامل فرماییم روشن میشود این حرف که انتشار خبر موجب افترا به انقلاب و اسلام شده، ضررش بیشتر از اصل انتشار خبرست. اندازه انقلاب و اسلام را چه فرض کردیم؟ عبور کنیم. دستور اسلام و انقلاب در پیگیری ظلمست نه کتمان آن. اگر خبر نادرست بود طبیعی است که باید با ناقل خبر برخورد شود. اما نباید کاری کنیم که مردم احساس کنند مسوولین آنهاسانسورچی ظلمند نه دادخواه مردم. @mahdian_mohsen
آقای اشتباه بزرگی می کند.... @mahdian_mohsen
⚠️ترس و ساکتین برجام اشتباه بزرگی است اگر همه موافقان تداوم برجام را ذیل یک عنوان فهرست کنیم. این حرف فقط منحصر هم به برجام نیست؛ هم برجام و هم شبه برجام ها شبیه اف تی اف ها و غیره شامل همین اصل است. مدافعان تداوم برجام چند دسته اند. گروه اول که اهمیت چندانی ندارند تربیون دارهای خناس داخلی و خارجی اند. کاری که این جریان می کند القای ترس از جنگ است. گروه دوم اما اهمیت بیشتری دارند. این گروه علیرغم تجربه برجام، همچنان اعتقاد دارند و درین اعتقاد نیز راسخند که راه پیشرفت کشور در همراهی با نظم نوین جهانی است. هزینه های همراهی با این نظم جهانی را هم گریزناپذیر می دانند. این جریان که بخش قابل توجهی از آنها در دولت مستقرند، گرچه در ترویج این نگاه موثرند ولی بعد از خروج آمریکا از برجام به حاشیه رفتند و قدرت اثرشان به ضعف و نیستی کشیده شد. بخشی هم با برجام تجربه گرفتند و از موضع قبلی شان عدول کردند. اما گروه سوم مهمترست. این گروه، هم میان مسوولین است و هم مردم. هم از بین نخبگان است و هم حلقه های تبلیغاتی و رسانی کشور. گروه سوم پیدا و پنهان از تداوم برجام حمایت می کنند و نظام را نسبت به هرگونه واکنش سخت و حساسیت برانگیز مقابل آمریکا برحذر می دارند. این گروه ممکن است به جهت منطقی نیز معتقد باشند آمریکا و غرب قابل اعتماد نیستند و مثل گروه دوم پیشرفت کشور را به برجام گره نزنند اما این روزها از هرگونه تنش با غرب و آمریکا پرهیز دارند. اما این گروه چه کسانی هستند؟ خیلی ساده است. این گروه افرادی اند که می ترسند. ترس از بدتر شدن اوضاع، ترس از تحریم بیشتر و ترس از انزوا و یا ترس از جنگ. در مواجهه با این گروه ابتدا باید مبدا تمایل شان به تدوام برجام را مدنظر قرار داد. این گروه ممکن است در ظاهر استدلال هائی هم داشته باشد اما منشا همه انها ترس است. آدمی که ترس و وحشت داشته باشد قدرت فکر و استدلال را از دست می دهد و حتا ممکن است از ترس دشمن به دامن دشمن پناه ببرد. برای گروه ترس باید فکری جدی تر کرد. البته توجه داشته باشیم که گروه سوم بازی جدیدی برای کشور رقم زده است که شاید پیشتر کمتر بدان توجه می کردیم. تا امروز مردم را دو دسته می کردیم؛ دو دسته اعتقادی. معتقدین به مقاومت و معتقدین به مذاکره و سازش. تصور رایج نیز چنین بود که تجربه برجام و مذاکره، اهل سازش را سر عقل میاورد و جامعه به تجربه مقاوم می شوند. اما امروز با گروه سومی مواجهیم که با تجربه نیز رشد نمی کنند. این گروه، گروه ترسند. این گروه گرفتار سبک زندگی مادی و دنیا زده و بی اعتقادی تودر تو نسبت به سنت امداد الهی اند و در شرایط تهدید حاضر به حرکت و صبر نیستند. چنین جامعه را باید مراقبت کرد؛ این جامعه گرفتار ضعف نفس است تا اشتباهات اعتقادی و فکری. اما راه مواجهه با گروه سوم چیست؟ راه مواجهه با این گروه صرفن اشاره به دشمنی دشمن نیست. چه بسا در دشمنی ها تردید ندارند. راه مواجهه منکوب کردن و طعنه زدن هم نیست. چه بسا به نفاق بیافتند و مجبور شوند برای موجه نشان دادن خود استدلال بتراشند و ترس را اعتقادی نشان دهند. این گروه را باید اطمینان بخشید. راه اطمینان بخشیدن نیز نشان دادن مسیر روشن و بااستحکام است. باید برای این گروه از مردم و نخبگان، آینده تضمین شده ای را ترسیم کرد. آینده ای که در آن بدون جنگ و خونریزی بتوان از گردنه صعب و سخت اقتصادی و معیشتی عبور کرد. مهمترین نقش را هم دولت باید ایفا کند. دولت باید هرچه زودتر از بسته سیاستی خود برای پسا برجام رونمائی کند. در غیراینصورت اهل وحشت اجازه هیچ تصمیمی جز انفعال و کرنش نمی دهند. برای این جامعه باید دلسوزی کرد و آرامش بخشید؛ برای این گروه نه بحث و استدلال و عبرت جواب می دهد و نه طعنه و کنایه و حرف درشت و تلخ. و اما... امروز گرفتار ساکتین برجامیم. ساکتین برجام کسانی هستند که می توانند برای اهل ترس آرامش ایجاد کنند و نمی کنند. ساکتین فتنه کسانی بودند که برای اهل مفتون باید استدلال و روشنگری می کردند. اما ساکتین برجام با مخاطب وحشت زده مواجهند نه مفتون. باید آرامش بسازند که نمی سازند. اقتصاددانان و نماینده های مجلس و نخبگان سیاسی و مسئولین دولتی که این روزها می توانند با برنامه علمی و روشن به جامعه آرامش ببخشند و نمی کنند در جرگه ساکتین برجامند. روزنامه رسالت @mahdian_mohsen
امروز قالیباف در جمعی از اهل رسانه 2نکته گفت که به نظرم مهم بود.... @mahdian_mohsen
از گناه ما تا گناه براندازها قالیباف در جمعی گفته بود "کشور مشکلات زیادی دارد اما بدتر از مشکلات کشور یاس بچه های انقلابی است؛ این نیز علیرغم احساس امیدی است که رهبری به آینده کشور دارند." این خبر که منتشر شد برخی نوشتند چطور ممکن است امیدوار باشیم؟ این وضعیت اقتصاد و جامعه و این هم عملکرد دولت و مسئولین. امید واهی داشته باشیم؟ این بحث بسیاری مهم است و از مبانی معرفتی محسوب می شود. برخی فکر می کنند خبر خوب یعنی خبر مثبت دیدن. اینطور نیست؛ یعنی فقط این نیست. خبر خوب نحوه مواجه شدن با اخبار بداست. نحوه رفتار یک مومن انقلابی با تلخی ها و زشتی های روزگارست. اما چطور باید این روزها را دید؟ چطور باید امیدوار بود؟ راز اختلاف ما و رهبری در همین نقطه است. سوال ساده ای وجود دارد و آن اینست که چرا رهبری به آینده خوش بینند و ما نیستیم؟ وقتی امید نداشته باشیم طبیعی است که هر چه تولید کنیم نیز ترویج ناامیدی است. اما کدام گناه بزرگتر است؛ ترویج ناامیدی ما یا براندازی ضدانقلاب؟ به اجماع همه فقها گناهی بالاتر از ناامیدی نیست. خب؛ چه باید کرد؟ چطور این حرف را باور کنیم؟ چطور از اعتقاد به ایمان برسیم؟ از سیاست خارج شویم و اجازه دهیم یک بحث ساده اندیشه ای داشته باشیم. با عینک سیاست ممکن است دچار سوتفاهم شویم. رهبری در نظام تحلیل سیاسی خود بحثی قابل اعتنائی دارند به نام حسن ظن. این بحث ریشه دار در مبانی اعتقادی ما عمق معرفتی خبرخوب است. راز مواجهه درست با اخبار بد در حسن ظن است. اما حسن ظن سه بخش دارد؛ بخش اول و از همه مهمتر حسن ظن و خوش بینی به خداست که از لوازم ایمان حقیقی است. امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: «أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ» به خداوند گمان نیک داشته باش زیرا خداوند می‌فرماید «أَنَا عِنْدَ ظَنِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن»؛ یعنی من نزد گمان بنده‌ام هستم که به من مؤمن است». رهبرانقلاب درباره سوظن می فرماید:" سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» وعده‌ی تخلف‌پذیری است. ...خدای متعال گفته است: اگر برای من، برای پیشبرد دین من، برای احیای ارزشهای مورد قبول من حرکت کنید، اقدام کنید، من به شما کمک میکنم. این راست است، این وعده‌ی الهی است. " آنوقت یکی از راه های حسن ظن به خدا دیدن خبر خوب است؛ دیدن نعمت هاست. خداوند به حضرت داوود فرمود: تو پیامبر من در بین مردمی اگر می خواهی مردم نسبت به من حسن ظن پیدا کنند باید نعمت های من را یکی یکی برای انها بگویی تا امید و حسن ظن به من پیدا کنند . دوم حسن ظن اجتماعی است. برخی نسبت به مردم دچار سوظن اند. تا گناهی می بییند از رای دادن و تصمیم گیری مردم گرفته تا حجاب و ظاهرشان درباره آینده جامعه قضاوت اشتباه می کنند. امیرالمومنین می فرماید: "کسى که به مردم گمان خوبى ندارد و نسبت به آنان خوشگمان نمىباشد، از تمام مردم وحشت مىکند" رهبرانقلاب در جائی سوظن به جامعه را از اهداف جنگ نرم می داند و در جای دیگر می فرماید:"من هيچ موافق نيستم با اينكه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى گوناگون ارتباطى روشى را در پيش گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند براى متهم كردن يكديگر، اين چيز خوبى نيست؛ دل ما را تاريك ميكند،فضاى زندگى ما را ظلمانى ميكند."29.6.88 جای دیگر می فرماید وقتی بین مردم حسن ظن باشد فضای جامعه بهشت می شود. ۸۱/۰۱/۱۶  و اما سومین حسن ظن، حسن ظن به دولت و دیگر مسئولین است. حسن ظن به مسئولین یک حکم کلی دارد. تا وقتی غلبه مسئولین با خوبی است باید حسن ظن داشت و تا زمانیکه حکومت اسلامی است غلبه مسئولین با نیکی است. لذا رهبری می فرمایند: امروز، دیگر اسلام و خیر غالب و حاکم است و حکومت و رهبری و دولت، اسلامی است. اگر چه در جامعه شر هم وجود دارد؛ اما غلبه و حاکمیت با خیر است. امروز، روز حسن ظن است.۱۳۶۸/۰۹/۰۷ به همین دلیل رهبری در ایام ریاست جمهوری  خاتمی می گوید به مسئولین حسن ظن داشته باشید. ۱۳۸۱/۰۴/۲۶ ناامیدی ما و حسن ظن نداشتن به مردم و مسئولین و از همه مهمتر خوش بین نبودن به خدا، ریشه خودمان را می زند. ریشه انقلاب را هم می زند. هیچ عملیات براندازانه ای سخت تر ازین نیست. براندازی حقیقی اینست که امیدمان به آینده را از دست دهیم.  فارس @mahdian_mohsen
ادبیات حضرت روح الله در پایان کتاب شرح دعای سحر... با چنین خضوعی دنیا را به خشوع مقابل حق کشید. حضرت آقا جایی فرمود بزرگترین ستایش برای امام اینست که او را عبدالله... یاد کنیم. @mahdian_mohsen
خاطره ای از میوه فروشی... #احمد_توکلی @mahdian_mohsen
از شعر امسال تا شعر پارسال شعر امسال مطیعی نسبت به سال گذشته، به جهات مختلف تفاوت داشت. همین تفاوت باعث شد دلنشین تر باشد و با استقبال بیشتری از سوی مردم همراه شود . تفاوت اول مرتبط به دوره تاریخی شعرخوانی است. سال گذشته تازه از حال و هوای انتخابات بیرون آمده بودیم و برخی حرف ها و نقدها در شعر، انتخاباتی برداشت می شد. طبیعتن امسال چنین سوء برداشتی وجود نداشت. دوم اینکه عوارض برجام، خودش را نشان نداده بود و نقدها جناحی و غیرخیرخواهانه تحلیل می شد. سال گذشته در نقدی نوشتم بخشهایی از شعر هوشمندانه نیست. چون مخاطب اصلی که مردم هستند را وارد یک دوقطبی موهوم می کند که اجازه برداشت صحیح از متن را نمیدهد. در یک اصل کلی، آنچه باید هدف نقدها باشد، رشد فهم مردم است‌‌؛ هرچند در انتقاد از مسوولین باشد. تغییر سیاست دولت ها، در تغییر نگاه و مطالبه مردمست و ولاغیر. روشنست این حرف با نقد کسانی که می گفتند نباید شعر انقلابی و انتقادی در تریبون نماز عید فطر خوانده شود متفاوت بود. اما تغییر اصلی شعر تنها منحصر به شرایط تاریخی نیست. شعر به جهات مختلف رشد کرده بود. چند نمونه از ارتقای شعری را مرور میکنم. اول اینکه نقدها منحصر به دولت نبود و به معنای واقعی کلمه همه "صف اول" خطاب بودند. "یک نفر نیست مخاطب، همه هستند آری... " یا "وای اگر توصیه و نامه پذیرد قاضی... " دوم اینکه نقدهاهرچند صریح بود، اما تیز و آزار دهنده نبود و متناسب با فهم جامعه و تجربه مخاطب ارائه شده بود. البته که بین "صراحت" با "تندی" تفاوت است. "چه شده ارز؟ که مات‌اند همه تاجرها نرخ مسکن چه شد؟ آه از دل مستأجرها" سوم اینکه تراز نقدها را منطبق با سخنان و مطالبه رهبری تنظیم کرده بودند. نه جلوتر و نه عقب تر. "دوستان! صدق و صفای دهه شصت چه شد؟..." و اما مهمترین تفوق؛ به این فهم سه امتیاز قبلی گرچه مهمست اما اگر از آنها غفلت شده بود، باز هم با برتری چهارم جبران می شد. چه امتیازی؟ "نکند «نرده» میان تو و مردم باشد..." نقدها از زاویه مردم بود. دوگانه ها، دوگانه مردم - مسوولین بود و نه مردم - مردم. " گر به یک نقد رود صبر و قرارت از دست صف اول منشین، بین جماعت جا هست... " همه مطالبات از زبان مردم بیان شده بود و تقابل ها نیز در مقام رویارویی با مشکلات امروز جامعه طرح می شد. به همین دلیل مورد همراهی مخاطب قرار می گرفت. " گوش کن قصه پرغصه بیکاران را شِکوه کارگران و کامیون‌داران را..." از همه مهمتر شعر حرکت داشت و در مقام" چه باید کرد" وفاق ملی را هدف گرفته بود. همه باهم مقابل دشمن. "هان! مپندار که پیمان‌شکنی آسان است نقض این عهد میندیش که بی‌تاوان است پنجه در پنجه مشو روبهکا! با شیران آن که با آن طرفی، جان جهان است: ایران" سرجمع این تریبون شعری زبان مردم شده بود نه این و آن. دست مریزاد. @mahdian_mohsen
درباره جلد و عکس امروز روزنامه سازندگی #تقلب_نمایی #جامعه_غیررسمی #جام_جهانی @mahdian_mohsen
چرا رهبرانقلاب ورود نمی کنند؟ عده ای وقتی مشکلات کشور را می بینند و متوجه می شوند که مسئولین کم کاری می کنند، یک سوال برایشان ایجاد می شود؛ "چرا رهبری شخصا ورود نمی کنند؟!" چرا گوش مسوول مربوطه را نمی گیرند؟ چرا بصورت مستقیم ورود نمی کنند؟ یا مدیر کارآمد انتخاب نمی کنند؟ برخی حتا در یک خیال پردازی فانتزی و احتمالن(!) به مزاح می گویند، شرایط کشور خیلی حساس است و لازمست رهبری انقلاب یک دوره از خیر انتخابات و مردم سالاری گذشته و به کارآمدی فکر کنند و خودشان راسا یک نفر منجی اجرائی را منصوب کنند. این سوال 3 پاسخ دارد که که بخش سوم به این فهم، اهمیت بیشتری دارد. پاسخ اول حقوقی است. نظام حاکمیتی ما بر این منوال قرار گرفته است که رهبرانقلاب در موضوعات جزئی ورود نکنند و نقش رهبری کلان و هدایت های راهبردی کشور را ایفا کنند. منطق این نظام مدیریتی همه مکانی و همه زمانی است؛ عبور کنیم. پاسخ دوم همانست که رهبری بارها فرمودند و آن اینکه دهها برابر آنچه در علن به مسئولین تذکر می دهند در خفا به صورت صریح تر و روشنتر و کرارا مطالبه کرده اند. اما سوال کننده محترم احتراما فراتر از این پاسخ ها انتظار دارد. واقعیت اینست که فهم نادرستی از رهبری امت داریم. رهبری قلب یک جامعه است ولی بدون رگ ها و مویرگ ها این خون به بدن سریان نمی یابد. تحقق اراده رهبری در پیوند و تطبیق یافتن با اراده دیگران است. به عبارت روشنتر تحقق یک امر به همجهت شدن مجموعه اراده هاست نه اراده یک نفر. اساسن فرق نظام دیکتاتوری با مردم سالاری همینجاست. در نظام مردم سالار حتا خیر خواهی برای مردم هم بزور اعمال نمی شود؛ چه انکه مردم را بزور بهشت نمی فرستند. دیکتاتوری ولو خیرخواهانه اش مذموم است. همین مردم باید بخواهند، همین مردم باید تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. این مسئولین از میان همین مردم انتخاب شدند. با همین مسئولین کار مردم باید پیش رود. با همین مدیران چرخ کشور باید بچرخد و کار انقلاب پیش رود. به گردش کار مذاکرات توجه کنید. رهبری از ابتدا به نتیجه مذاکرات بدبین بودند. واقع بینانه اش نیز همین بود. اما اجازه دادند مردم و مسئولین تجربه کنند. چرا؟ چون همین مسئولین باید اقتصادمقاومتی را پیش ببرند. همین مردم باید فرهنگ تولید و کار را پذیرا باشند. همین ملت باید از مذاکره با دشمن دل بکند. تحقق استقلال اقتصادی و سیاسی به خواست مردم و مسئولین است و خواست حقیقی، نتیجه رشد علمی و تجربه هاست. ورود رهبری به اجرا یعنی تزریق بی اعتمادی به سیستم اجرائی و این نیز خلاف تمکین و احترام به انتخاب مردمست. فراموش نکنیم که کارآمدی حقیقی وقتی محقق می شود که بدست مردم و مسئولین انجام شود. معنای حقیقی کارآمدی، کارموفقِ برآمده از مردمست نه صرفا کار موفق. اینکه گفته می شود مردمسالاری تنها پای صندوق رای نیست همینجاست؛ مردم سالاری در تاروپود این انقلاب است. رهبری هدایت می کند، راه را روشن می سازد، در خفا و علن مطالبه می کند، نظارت و بازخواست می کند. اما درنهایت این من و شما و مائیم که انتخاب می کنیم. سرنوشت ما بدست خودمان است. در همین منظومه است که جامعه رشد می کند؛ هم انتخاب مردم و هم تصمیم مسئولین. البته طبیعی است که انچه مربوط به حوزه اختیارات مستقیم رهبری است و اصل انقلاب را تحت الشعاع قرار می دهد در کوتاه مدت متوقف به این و آن نیست؛ هرچند در بلند مدت بازهم این مردمند که خرد و کلان حیات جمعی شان را می سازند. منبع صبح نو @mahdian_mohsen
روستای بدون بیکار/ روستائی با سالن سینما این روستا همه شاغلند؛ روستای وی در منطقه بشاگرد. روستای عجیبی است؛ اینجا کسی اهل اعتیاد نیست. بعد از شغل سرپرست خانوار، این روزها برای اشتغال خانم ها فکر می شود و شغل محصلین و هرکس دیگری که بخواهد با اوقات فراغتش درامد داشته باشد. تولید صنایع دستی آنهم به روش خاص. تولید از مواد زائد و دوریختنی. شب جمعه فرصتی شد به این روستا سر بزنم. روستائی دیدنی است. وسط روستا نمایشگاهی است از تولیدات مردم. معرق کاری و گلدوزی و حصیربافی و چرم فرآوری شده و سازه های صدفی و غیره. تولیدات مردم تا شهرهای بزرگ مثل تهران هم رسیده است. بخشی نیز صادر می شود و مشتری خارجی هم دارد. محور این فعالیت ها نیز یک طلبه است؛ شیخ عباس زارعی. می گوید "تولیدات کارگاه ما همه از اقلام دور ریختنی است. حتا برای چوب کاری از درختان خشک استفاده می کنیم." با خلاقیت و البته به روش های کارشناسی به اهالی روستا آموزش صنایع دستی داده است و برای تولیدات آنها بازاریابی می کند. از کنار این صنعت نیز برای فعالیت های فرهنگی روستا برنامه ریزی می کند. شاید برایتان جالب باشد. کنار نمایشگاه صنایع دستی، یک نمایشگاه دائمی دفاع مقدس است. برای کنکوری های روستا نیز کتابخانه وخوابگاه تاسیس کرده است که با برنامه مدون بر تحصیلات دانش اموزان نظارت می کنند. نکته جالب مشاوره هائی است که برای ادامه تحصیل می دهد. 12 نفر در این روستا ناوبری می خوانند. علت هم تقاضای بالای شغلی برای این تخصص در استان هرمزگان است. تعدادی از بچه ها نیز جوشکاری صنعتی و زیرآب را با مشورت شیخ انتخاب کردند. می گوید تمام تلاش مان آینده شغلی این بچه هاست برای همین نخواستیم به هر بهانه ای دانشگاه روند. حالا هم ساخت یک مجتمع فرهنگی را کلید زده است که سالن سینما یکی از بخش های آنجاست. می گوید این سالن سینما برای پخش فیلم های انقلابی مثل جشنواره عمار و غیره است. مسجد روستا وقت نماز پربار و تحسین برانگیز است. مسجدی با حضور جوانان و نوجوانان و بچه ها. بین نماز قرآن می خوانند. شعرخوانی خاص و همخوانی دارند که حکایت از فعالیت های مستمر فرهنگی در مسجد دارد. حقیقتن خدا قوت به شیخ و دوستان طلبه اش و مردمی که با تمام وجود همراهی می کنند. http://yon.ir/4chn6 عکس: شیخ عباس زارعی بدون لباس طلبگی. حجت السلام مومنی روحانی جهادگر بشاگرد و از اولین همراهان حاج عبدالله والی و من هم در حال تصویربرداری از صنایع دستی. @mahdian_mohsen