eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
405 عکس
131 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
✅چرا احمدی نژاد باید ردصلاحیت شود؟! برخی نامزدها مشروعیت لازم را برای حضور در یک رقابت مبتنی بر اسلامیت و جمهوریت ندارند و این فراتر از آنست که با این نامزد موافق باشیم یا مخالف. به این فهم 3 دلیل کلیدی برای رد صلاحیت آقای احمدی نژاد وجود دارد. ✅یکم بی اخلاقی. احمدی نژادبه سادگی و بسیار روان تهمت می زند و دروغ می گوید. همین چند روز اخیر گواه است. تصریح دارد که "مسوولین تراز اول کشور" خودشان واکسن زدند. تاکید هم دارد که تراز اول. یا اینکه اعلام می کند آمار مرگ و میر کرونا دروغ است و غیره. فهرست تهمت های احمدی نژادبسیار است. فراموش نکنیم که احمدی نژاد روزهای واپسین دولت را با تعبیر خیانت کار از سوی رهبر انقلاب ترک کرد. وقتی که رهبری فرمود از امروز هرکس تا انتخابات حاشیه درست کند خیانت کرده است و احمدی نژاد یک شنبه سیاه مجلس را رقم زد و کار بدانجا رسید که رهبری در واکنش به این رفتار فرمودند اقدام وی "غیراخلاقی و غیرشرعی وغیرقانونی وغیرمردمی" بود. اما دلیل اصلی اینجا نیست. ✅دوم قانون شکنی. احمدی نژاد نشان داده است هرجا که ساختار کشور علیه او باشد نمی پذیرد. 8 سال دولت او مملو از تقابل با قانون بود. صریحا اعلام می کرد قانون مجلس را قبول ندارم و اجرا نمی کنم. در برخورد عدلیه با اطرافیانش از جمله معاون اول، خط قرمز گذاشته بود و اجازه برخورد نمی داد. اما راه دور نرویم. احمدی نژاد در همین روز ثبت نام اعلام کرد اگر ردصلاحیت شود، انتخابات را تائید نمی کند و رای نخواهد داد. یعنی مشروعیت. انتخابات بند تایید صلاحیت اوست. یعنی حاضر است خلاف شرع رفتار کندو رای ندهد و انتخابات را تحریم کند، چون به سلیقه اورفتار نشده است. آیا چنین فردی می تواند حامی وحافظ قانون اساسی باشد؟ اما دلیل اصلی اینجاهم نیست. ✅سوم ضد مردمی. اصل ماجرا در تقابل احمدی نژادبا جمهوریت است.  انشالله این بخش را با طمانینه بیشتر مرور فرمائید. به این فهم مهمترین دلیل برای ردصلاحیت احمدی نژاد دیکتاتوری است. همین دیکتاتوری است که او را به رفتار های غیراخلاقی وغیرقانونی می کشد.   مردم را باید با 4 وجه تحلیل کرد. یکم. محور وحدت بخش مردم. آنچه که مردم را بهم پیوند می دهند و موجب وحدت عمیق واصیل مردم است. دوم. خواص مردم. مجاهدینی که تلاش می کنند نیروی محرکه حرکت های اجتماعی باشند و قدرت سازند و حلقه اتصال امام و امت اند. سوم. نهادهای مردم . هرآنچه که از دل مردم بیرون آمده است و چهارم متن وحدانی مردم که متکی بر خردورزی است. احمدی نژاد را باید در تحلیل جمهوریت در نسبت این 4 اصل تحلیل کرد. 🔸یکم. محور پیوند دهنده بین مردم ولایت است. آنچه موجب وحدت مردم می شود ولی فقیه است. احمدی نژاد به روشنی بین خود و رهبری فاصله گذاشت و روز به روز این فاصله را بیشتر کرده است. از خانه نشینی 11 روزه این فاصله گذاری "علنی" شد و تاامروز هر روز بیشتر شده است. 🔸دوم. خواص مردم است. خواص بین مردم جریان مجاهدین و انقلابیون هستند. احمدی نژاد از سال82 تا امروز یک سرمایه مستحکم اجتماعی را از دست داده و اتفاقا با این جریان به تقابل رسیده است. امروز کمتر فرد شاخص انقلابی و مکتبی در اطراف احمدی نژادپیدا می کنید که از او دفاع کند.   🔸سوم. نهادهای برآمده از مردم است. احمدی نژاد با تمام نهادهای نظام که برآمده از رای و خواست مردم هستند درگیر شده است. نهادی باقی نمانده که احمدی نژاد برای آن رخ نکشیده باشد. از مجلس تا قوه قضائیه تا مجمع تشخیص مصلحت نظام  تا شورای نگهبان و نهاد قانون اساسی و غیره. توجه شود که این نهادها با تمام قوت و ضعف شان، ساختارهای مبتنی بر رای و نظر مردم هستند. 🔸چهارم جنبه وحدانی مردم که بر علم و خرد آنها سوارست. احمدی نژاد ازین جهت دو مواجهه خطرناک با مردم دارد 🔹الف. احمدی نژاد تلاش می کند بر هیجان مردم سوار شود و نه اراده و ادراک و علم مردم. او مردم را چون توده هایی جاهل می داند که می تواند با بالا رفتن از دیوار و حرف های شاذ و بگم بگم ها و تهدید کردن ها و منم منم کردن ها و افسانه سرایی هایی مثل اینکه در معرض ترور هستم بفریبد و آنهارا هیجان زده کندو محبوبیت توده ای و نه عالمانه کسب کند. 🔹ب . اینکه احمدی نژاد مردم را مقابل مردم قرار می دهد و با رفتارهای دوقطبی ساز بین مردم جنگ درست می کند. آنطور که 88 ایجاد کرد. رهبرانقلاب نیز در سال 96به همین دلیل به او توصیه کرد تا وارد انتخابات نشود. فرمود حضور شما منجر به دوقطبی سازی می شود. @mahdian_mohsen
یکم. جهانگیری بغض کرد. 4 سال پیش هم در چنین روزی بغض کرده بود. اینبار وقتی به کلمه فقر رسید بغض کرد. نزدیک ترین به نماد روحانی. دوم. ضرغامی گفت با کفش کوهنوردی میزنم زیر میز. طرفدارهاش هم با ناجا درگیر شدند. نزدیک ترین به نماد احمدی نژاد. سوم.لاریجانی شعار عقلانیت داشت: نه درفش و نه کلید و نه سوپر من. کاربران از او با هشتگ روحانی سوم استقبال کردند. نزدیک ترین به نماد ناطق نوری. چهارم. رئیسی بالاخره آمد. پربسامدترین جمله اش: مستقلم. چون مردم گفتند آمدم. جناح ها رقیبم نیستند. پنجم. محسن هاشمی گفت:گفتند بیایم. تلاش می کند نزدیک به نماد مرحوم آیت الله باشد. ششم. جلیلی آمد؛ در واپسین لحظات. سوال اینست که می ماند یا چی؟ برخی نگرانند دوقطبی ها هستند. امااو امروز از نفی دوقطبی های کاذب گفت. هفتم. زاکانی آمد تالاریجانی حساب کار دستش بیاید. گفت کشور را نمی شود باتصمیم های 20 دقیقه ای اداره کرد. هشتم. محسن رضائی قرار نبود بیاید ولی آمد. با کنایه به لاریجانی وجهانگیری پاسخ داد. کلا بازار کنایه وطعنه امروز داغ بود. نهم.آخوندی گفت منتقد های من پوپولیست اند. همچنان بافاصله، نزدیک ترین به نماد تبختر. @mahdian_mohsen
✅جانفداها/ سواد هواداری در انتخابات هواداری در انتخابات یک ارزش است؛ به شرط اینکه به آدابش وفادار باشیم. واگرنه سطح طرفداری به دعوای بی تی اس ها با طرفداران هیراد یا دعوای تتلیست ها با خواننده قماربازها یا هیاهوی دربی و موج مکزیکی ورزشگاه ها تقلیل پیدا می کند. 🔸ما اساسا 3 مدل رای دادن داریم. 🔹یکم آرای آماری. کسانی که در روز انتخابات تنها یک رای به آرای منتخب اضافه میکنند و خلاص. این گروه را با نام رای دهنده های آماری بشناسیم. 🔹دوم آرای پرقدرت. آرای کسانی که هم خود رای میدهند و هم برای جذب رای دیگران تلاش می کنند. این گروه را با طرفداران بشناسیم. 🔹سوم. آرای متعصب. آرای کسانی که فراتر از رای دادن و رای جمع کردن، اهل هزینه دادن هستند. رقابت برای این افراد فراتر از رای دادنست و انتخابات همه ابعاد زندگی شان را تحت تاثیر قرار داده است. این گروه را به هواداران یا وفاداران یا جانفداها بشناسیم. این متن درباره گروه سوم است. اینکه مرز جانفدایی ممدوح با مذموم چیست. 🔸هواداری ممدوح زمانی است که فرد، برای تحقق یک ارزش یا آرمان هوادار می شود. چنین هواداری هیچ گاه در مسیر طرفداری دچار تعصب کور و تعطیلی ذهن وعقل نمی شود. اما برعکس؛ هواداری مذموم زمانی است که فرد با هواداری برای خودش هویت اجتماعی کسب می کند. اینجا ملاک خودش است نه آرمانش. 🔹فرد با هواداری، احساس عزت اجتماعی پیدا می کند و معنا می یابد. هواداری وقتی تبدیل به هویت اجتماعی شود، هرنوع پیروزی یا شکستی منجر به انطباق حس مثبت و منفی در عزت نفس او می شود، لذا از هرنوع مانعی برای پیروزی هراسناک است. 🔹هواداری ضعف های فردی را می پوشاند و افراد را در کسب منزلت، بی نیاز از ارزش ها ومزیت های اصیل و واقعی می کند. افراد با جانفدایی حس سرخوشی پیدا می کنند و قدرت توهمی وعزت خیالی می گیرند. 🔸دچار کوررنگی و ندیدن اشکالات می شوند و تعصب شدید مقابل نقد ها پیدامی کنند. هرکس با او همراه شود، به او عشق می ورزد و حتا تفاوت ها را نمی بیند و هرکس او را نقد کند به او نفرت می ورزد و حتا مشترکات را نمی بیند. نکات مثبت رقیب را نمی بینند و به کمتر از تکفیر او فکر نمی کنند. برای او کل کل بسیار جذاب تر و دلنشین تر از گفت وگوست. با کل کل رجز می خواند و خود را به رخ می کشد و تلاش می کند قدرتش را تحمیل کند. 🔸 برای او مهم نیست به چه کسی عشق می ورزد. مهم اینست که هوادار باشد. هواداری اصل است نه آنکه هوادارش است. لذا به سفیدخوانی می رسد. تلاش می کند یک نفر سفید پیدا کند که بتواند روی او تصویر خیالی بسازد.آدم های بی سابقه و بدون نشان و بی کارنامه بهترین ها هستند برای تصویر گری و هواخواهی خیال انگیز. اگر هم سفید نباشند یک ویژگی را گرفته و انقدر بزرگ می کنند که دیگرویژگی ها را تحت شعاع قرار دهد و خطای هاله ای ایجاد کند. 🔸افراد با هواداری، همدیگر را یافته و حس قدرت مشترک پیدا می کنند؛ حسی فراتر از حس فردی. بغض جمعی وحیرت جمعی و لذت جمعی و نفرت جمعی و غیره... حس مشترک جمعی، قدرتی فراتر از حس فردی دارد. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم بخاطر حس مقاومت جمعی است که فراتر از حس تاب آوری فردی است. کارکرد اصلی حس مشترک جمعی اینست که فرد خود را از فکر کردن بی نیاز می بیند و ماموریت فکر کردن را به جمع می سپارد و هرکاری جمع انجام میدهد برایش مشروع می شود. مثلا خیلی وقت ها افراد در اعتراضات خیابانی دست به خشونت هایی می زنند که اگر در خلوت، رفتارشان را مرور کنند دچار پشیمانی می شوند. 🔹خلاصه اینکه در هواخواهی فرد خودش مهم است، هواخواهِ هوای نفس است. خودش ارج و قرب میگیرد و هویت پیدا می کند. اینجاست که هرکس وهرجا مانع او شود، موجب شکست عزت نفس او می شود. اینجاست که کارش به عبور از خط قرمزها و رفتارهای هنجارشکنانه می کشد. جلوه این تلاطم بیرونی و ویرانگری مقابل موانع، برای برخی سطل آشغال آتش زدن می شود و برای برخی دیگر عبور از شورای نگهبان و طعنه به نظام و انتخابات و حتا رهبری وغیره. ✅نمونه های هواداری مذموم که روشن است و دهها مورد آنرا همین روزها شاهدیم. اما هواداری ممدوح مثل جانفداهای خمینی هستند که پای منبرش از شدت علاقه و جانفدایی، اشک می ریختند اما آنقدر امام به عقلانیت آنها اعتماد داشت که میگفت اگر از من خطایی سر بزند همین مردم جلوی مرا خواهند گرفت. ✅و نکته ظریف و نهایی ماجرا همینجاست؛ مراد در رفتار مرید نقش تعیین کننده دارد؛ اینکه نامزدهای انتخاباتی روی هیجان و نفس سرکش هوادار حساب کند و رفتار غیرارادی او را تحریک کنند یا روی عقلانیت و اراده منطقی او. @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارکرد برچسب هایی مثل دادگاه و سرهنگ و سوپرمن در انتخابات چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسطوره های دست ساز/ چرا برخی سراغ آدم های سفید می روند؟
⭕️باکسی که قهر کرده است چطور مواجه شویم!؟ کسی که رای نمی دهد حرف حسابش دقیقا چیست؟ اگر علت اصلی را متوجه نشویم، ممکن است در استدلال چیره شویم ولی بازهم ترغیب به رای نکرده ایم. تا انتها همراه باشید. در انتها سراغ حرف مگوی شان می روم. تاکید شود که منظور از قهرکننده ها وطن فروش ها نیستند. آرای سیاه را کنار بگذاریم، دغدغه این متن آرای خاکستری است. ⭕️برخی دلائل رای بی رای: 1⃣یکم. می گویند هیچکدام باهیچکدام فرقی ندارند؛ واقعا بین روحانی و خاتمی واحمدی نژاد تفاوت نبود؟ عملکردها یکسان بود؟ 2⃣دوم. می گویند چیزی تغییر نمی کند؛ یعنی اگر روحانی نبود هم باز وضعیت مرغ وپوشک و روغن و ارز و سکه و بورس و غیره همین بود؟ جبرست است که بدبخت باشیم؟ 3⃣سوم. می گویند دولت هیچ کاره است؛ اگر دولت هیچ کاره است اینهمه نامزد برای هیچ آمدند؟ برجام محصول دولت هیچ کاره است؟ دولت چون هیچ کاره است قیمت بنزین را چندبرابر کرد؟ چون کاره ای نیست سربودجه اش در مجلس دعواست؟ 4⃣چهارم. می گویند اگر با رای ما چنین شد، رای نمیدهیم تابهتر شود واقعیت اینست که با قهر هم باز رای میدهید؛ رای ندادن خودش رای است: رای به اینکه دیگران بجای من انتخاب کنند؛ رای به استمرار وضع موجود؛ رای به حاکمیت اقلیت؛ و در نهایت رای به شیادان؛ کسانی که تلاش کردند با فشار تحریم، مردم را از کشور و خاک شان جدا کنند. رای ندادن یعنی " آی شیادها شما موفق شدید.لطفا بازهم تحریم بفرمائید." 5⃣پنجم. می گویند رای حق منست، نمیخواهم استفاده کنم. بله شما می توانید رای ندهید اما محق نیستید. رای ندادن یعنی "لطفا سرنوشت مرا شما تعیین کنید." هیچ کس چنین حقی ندارد. چرا؟ برخی حقوق قابل انتقال نیستند.مثل اینکه انسان مالک دستش است و بگوید حق دارم به کس دیگری بدهم. 6⃣ششم. می گویند "رای ندهیم تاادب شوند" مهمترین گزاره ای که این روزها در دفاع از تحریم انتخابات می شنویم همینست. اما واقعا قهر چه چیزرا اصلاح میکند؟ فرض کنیم به تعبیر شما با قهر، نظام عاقل شود. خب دقیقا چه می کند؟ گام اولش چیست؟ آیا غیر همین فرآیند انتخابات راهی هست؟ غیر همین آدمهای موجود، آدم شگفتی ساز داریم؟ آیا تصور کردیم قهر ما باعث می شود عصای معجزه موسی جای فرآیند انتخابات را بگیرد و مثلا بجای لاریجانی ورئیسی از مریخ یا بهشت برین آدم نازل شود؟ ممکن است بگوئید: "ما می خواهیم قهر کنیم تا شورای نگهبان اصلاح شود و مثلا امثال تاج زاده ها تائید صلاحیت شود." مثل کودکی که از پدر ومادرش قهر می کند تا والدینش اجازه دهد او زهر بخورد. مزاح نیست؟ حقیقت اینست که هیچ قهری موجب زائل شدن عقل پدر ومادر نمی شود تا فرزندشان را دستی دستی بکشند. ⭕️در نهایت اینکه: 🔸کدام آدم عاقلی است که؛ راهی کوه و بیابان شود و بعد بگوید برایم مهم نیست راه بلد چه کسی باشد؟ یا بگوید دیگران راهبر برای من انتخاب کنند؟ 🔸کدام آدم عاقلی است که؛ روی کشتی باشید و برای ادب کردن ناخدا و کاپیتان، کشتی راسوراخ کند؟ 🔸کدام آدم عاقلی است که؛ نسخه پیشنهادی اراذل و اوباش محله اش را که بارها روی او و خانواده اش تیغ کشیدند، باور کند؟ امروز میداندار رای بی رای ظالمان تحریم و رسانه های شیادشان است. واقعا دلسوز مردم شدند؟ ✅همه اینها را گفتند و اما نگفتند؛ واقعیت اینست که دلیل اصلی هیچ کدام ازاینها نیست. دلیل اصلی یک ناخوشی روانی است نه یک شبهه اعتقادی و منطقی. فرض کنید شما خدای نکرده در یکی ازخیابان های تهران تصادف کرده باشید و یکی از نزدیکان تان را از دست داده باشید. احتمالا تا مدتها از آن مسیر عبورنمی کنید. هیچ استدلالی هم ندارید. ولی نمی روید... علت اصلی قهر با صندوق همینست. برخی از مردم ما آخرین خاطره ای که از صندوق رای دارند بسیار تلخ است. سفره شان کوچک تر شدند. دارایی شان از بین رفت. بیکار شدند. آبان رقم خورد. در صف مرغ و روغن تحقیر شدند و ....صندوق رای تداعی همان خاطرات تلخ است. اما راه چاره چیست؟ فرار و فراموشی این خاطره ها؟ نه. برعکس. مواجهه تهاجمی با خاطرات بد. برای از بین بردن این خاطرات بایدآنها را موشکافی کرد. این راه حلی است که همه کارشناسان روانشناسی رسانه پیشنهاد میکنند. اجازه ندهید این خاطرات مثل هاله ای تلخ شما را بترساند. حقیقت این خاطرات تلخ یک جمله است: "اگرروحانی نبود چنین نبود." "کارهای نکرده" و "کرده" دولت روحانی رامرورکنید؛ ریشه تلخی ها همانجاست. دولتی میخواهیم که آن تصمیمات غلط را تکرار نکند و آن بارهای روی زمین را بردارد. همین. "راه هست"؛ تنها "مرد تحول" می خواهد. @mahdian_mohsen
🔴درباره تصمیم جنجالی شورای نگهبان ردصلاحیت ها گسترده تر از آن بود که پیش بینی می شد. واقعیت اینست که مخالفان و متحیران هم حق دارند. کدام حق؟ چند گزاره را با هم مرور کنیم. 1⃣یکم. اول اینکه احراز صلاحیت با ردصلاحیت متفاوت است. همه را یک دست قضاوت نکنیم. 2⃣دوم. وظیفه شورای نگهبان تنها و تنها اجرای مر قانون است. وظیفه شورای نگهبان نه ایجاد مشارکت است و نه صیانت از رقابت. 3⃣سوم. شورای نگهبان ایندوره شفاف عمل کرد. همینکه شاخص های خود را مستند به سیاست های کلی انتخابات منتشر کرد قابل تقدیر است. 4⃣چهارم. ردصلاحیت علی لاریجانی در ترکیبی که برادر و برخی نزدیکان وی در شورا بودند ممدوح است. 5⃣پنجم. اثر تصمیم شورای نگهبان ممکن است در عمل منجر به حذف حامیان و بانیان وضع موجود باشد، اما شورای نگهبان مستند به قانون عمل می کند و علت تصمیمش مهم است نه اثرش. ایندو با هم متفاوت است. ✅اما این 5 گزاره به کنار؛ با همه اینها یک ملاحظه اساسی وجود دارد که نمی توان و نباید از کنار آن به سادگی گذشت. فراتر از شورای نگهبان، نظام حاکمیت ما باید برایش این حیرت اجتماعی پس از ردصلاحیت ها اهمیت داشته باشد و نباید به سادگی از کنارش بگذرد. قرار نیست مردم از پشت درهای بسته از تصمیم شورای نگهبان قانع شوند. حجیت شورای نگهبان برای تصمیمش یک سویه ماجراست و اقناع افکارعمومی از این تصمیم سوی دیگر. اگر بی اعتنایی کنیم، هم مشروعیت انتخابات و هم مشروعیت شورای نگهبان صدمه می بیند. بالاخره سوال است که فارغ از نقدهای سیاسی به برخی نامزدها، چطور ممکن است افرادی که تا همین امروز مورد اعتماد نظام بودند، امروز صلاحیت شان رد شود؟ ✅یک راه حل ساده وجود دارد و آنهم شفافیت شورای نگهبان و نامزدها در بیان منطق ردصلاحیت ها و عدم احراز صلاحیت هاست. شورا معتقد است بیان علنی علت ردصلاحیت ها خلاف اخلاق اسلامی است. حرف دقیق و درستی است. اما شورا می تواند مشروح دلائل و مستندات ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت را در اختیار نامزد ها قرار دهد و افراد به اختیار و برای تنویر افکار عمومی، دلائل شورا را منتشر کنند. راه حل نهایی اینست که رسانه ها و دلسوزان و منتقدان از نامزدها درخواست کنند، بجای اعتراض و حرف های کلی، مشروح دلائل ردصلاحیت خود را از شورای نگهبان مطالبه کنند و آنرا علنی و منتشر سازند. این اقدام می تواند صلاحیت نامزد و تصمیم شورای نگهبان را مورد قضاوت شفاف افکار عمومی قرار دهد. @mahdian_mohsen
انقلاب هر میزان قوی تر می شود آزمایش هایش سخت تر می شود؛ آنهم برای مدعیان. دوران،دوران آزمایش انقلابیون است. دوران خالص سازی. دوران پاک سازی. والله لتمحصن... والله لتغربلن ثم لتغربلن... @mahdian_mohsen
28.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساده گفت و پدرانه:«دلسوز» شما نیستند فرض کنید نه امام امت است، نه ولی فقیه، نه رهبر جامعه... ممکن است به او و نظام نقد هم داشته باشید.... اما دوست و دشمن در صداقتش اجماع دارند... نظام هیچ، وطن هم هیچ، اما دلسوز خودتان باشید. صادقانه گفت؛ مدعیان دلسوز شما نیستند. همین @mahdian_mohsen
این روش کمک می کند دیگران هم بتوانند از عملکرد شورای نگهبان دفاع کنند. الان نه منتقد اطلاع دقیق دارد و نه مدافع حرفی برای گفتن. رسما بن بست است. راه اصلاح فقط است. @mahdian_mohsen
✅8 پیشنهاد ساده برای دعوت به رای 1⃣یک. فریاد بزنید رای می دهم را فریاد بزنید. زیاد بودن را به رخ بکشید و به چشم بیاورید. ضدانقلاب می خواهد گرفتار مارپیچ سکوت شوید. احساس کنید در اقلیت اید و اعتماد به نفس تان را از دست بدهید و خودسانسور و ساکت شوید. 2⃣دو. آدرس شوید همه فکر و ذکرتان شود تبلیغ "راه هست". آدرس تغییر شوید. آدرس برون رفت از وضع موجود. هر نامزدی که راه حل داشت سردست بگیرید. فرق نمی کنید چه کسی. موضوعاتی را انتخاب کنید که به زندگی و سفره مردم نزدیک باشد. تلاش شب و روز ضدانقلاب تنها یک چیز است: بن بست است. 3⃣سوم. افشاگر باشید هرکس و هرجا که مردم را دعوت به رای ندادن کرد افشا کنید. کلیدواژه افشاگری نیز اینست: "دلسوز نیستند". هرکس با ژست دلسوزی گفت: "رای ندهید" جاهل نباشد، منافق است. 4⃣چهارم. غیرتی باشید در تولید ادبیات غیرتی باشد. واژه های پرقدرت استفاده کنید. شل از انتخابات دفاع نکنید. مردم سالاری مثل خاک وطن است؛ حرمت دارد. ضدانقلاب تلاش می کند انتخابات را در ذهن تان رقیق کند تاذهن کمتر درگیر شود. 5⃣پنجم. یادآور گذشته باشید خاطره این 8 سال را تداعی کنید. توضیح دهید که "اگر روحانی نبود" چنین و چنان نبویدم. مهمتر از یادآوری تلخی ها، علت ها است. اینکه دولت چه خطاهائی کرد که منجر به 8 سال خاطره آزاردهنده برای مردم شد. ضدانقلاب تلاش می کند این خاطرات تلخ را با خطای تعمیم به پای ساختار بنویسد تا مردم از صندوق قهر کنند. شما برعکس، علت خطاها را بدون بزرگنمایی دقیق کنید و نقش دولت و روحانی را تصریح کنید. 6⃣ششم. تفاوت ها را نشان دهید نامزدهای موجود یک تفکر ندارند. اختلاف ها معنا دارست. عادت کردیم در دوقطبی های تخیلی نامزد انتخاب کنیم. این خطاست. اختلاف ها را نشان دهید. کمک کنید مردم تفاوت سلایق را در رقابت موجود احساس کنند و نماینده خود را بیابند. 7⃣هفتم. آرای خاکستری را بیابید آرای سیاه و ضدانقلاب را رها کنید. فقط اهل تردید و آرای خاکستری. بند دو و پنج برای این گروه است. از نزدیکان و دوستان و فامیل شروع کنید. 8⃣هشتم. جانفدا بسازید گروه سخت تبلیغی درست کنید. گروه هایی که حاضر باشند برای مشارکت تلاش کنند. برای ایجاد انگیزه، مبانی مردم سالاری دینی را در همین زمان کوتاه از زبان امامین انقلاب تولید و به اشتراک بگذارید و برای جانفداها و گروه وفاداران ایجاد انگیزه کنید. مهمتر از اصلحیت، جمهوریت است. رقیب اصلی نامزد جریان انقلاب، قهر مردم است. ایندوره برای مشارکت تراکت پخش کنید. @mahdian_mohsen
✅ارتقای 4 دسته رای ✅آرای سفید/ قرمز/ خاکستری/ سیاه باید تلاش کرد ۴ دسته رای ارتقا یابند: 1⃣یکم.رای سفید ⚪️آرای سفید آرائی هستند که فقط رای می دهند. این گروه باید ارتقا یابند. 👈با چه روشی؟ روش ارتقای این گروه اینست که متوجه شوند با فرض اینکه نامزد مورد نظرشان رای بیاورد، بازهم نمی تواند بدون پشتوانه حداکثری مردم، حتا بهترین تصمیم ها را به نتیجه رساند. مهمتر از سرمایه کارشناسی و برنامه، سرمایه اجتماعی است. لذا هم باید رای دهند و هم رای جمع کنند. 2⃣دوم. رای خاکستری 🔲آرای خاکستری آرای مرددین است. این گروه باید روشن شوند. 👈به چه روشی؟ آرای مردد را باید از تردید خارج کرد. شبهه اصلی آرای خاکستری اینست: "چه فایده؟" رای را بی فایده می دانند چون خطاهای دولتمردان را به پای نظام و ساختار گذاشته اند، لذا احساس بن بست می کنند. راه اینست که نشان دهیم خطاهای تلخ گذشته مربوط به دولت است نه فراتر و لذا تغییر دولت ها جلوی خطاها را می گیرد. دقیقتر اینکه خاطرات تلخ آنها از 8 سال گذشته را توضیح دهیم که با کدام خطای مدیریتی و تخلف قانونی شکل گرفته است. 3⃣سوم رای قرمز ♦️آرای قرمز آرای جانفداها هست. رای قرمز رای متعصبین است. آرائی که هم رای می دهند و هم برای نامزد مورد علاقه شان رای جمع می کنند این گروه هم باید تقویت شوند. 👈با چه روشی؟ امروز مهمتر از رای جمع کردن برای اصلح، رای جمع کردن برای صندوق است. رقیب اصلی نامزد اصلح، رای ندادن است. برای این گروه باید مبانی دینی و انقلابی مشارکت و اهمیت مردم سالاری را توجه داد. 4⃣چهارم رای سیاه ⬛️آرای سیاه آرای ضدانقلاب است کسانی که با تبلیغ رای ندادن، براندازی را تبلیغ می کنند این گروه نیز باید ارتقا یابند؛ البته با شفافیت. 👈با چه روشی؟ این دوره از انتخابات دوقطبی اصلی اینجاست: دوقطبی رای به براندازی و رای به اصلاح تدریجی. باید توضیح داده شود آنکه رای ندادن را توصیه می کند، دلسوز مردم نیست چون هدفش از تبلیغ رای بی رای، رای دادن به براندازی است. همین. @mahdian_mohsen
🔴ماموریت ویژه رای اولی ها گذشت دورانی که برخی رای اول را رای مجانی می دانستند. امروز رای اولی ها، رای پرقدرت اند. رای پر قدرت فراتر از یک رای است چون هم متعصب است و هم رای ساز. واقعیت اینست که به 3 دلیل رای اولی ها، رای پرقدرت اند و اگر موتورشان روشن شود قدرت اثرگذاری و موج آفرینی بیشتری دارند. 1⃣دلیل اول: آرای آرمانی رای اولی ها کمتر وارد مادیات شدند و آرمانی ترند. آرمان خواهان بیشتر قدرت تحریک اجتماعی دارند تا واقع گراهای رخوت زده. 2⃣دلیل دوم: آرای امیدوار رای اولی ها به دلیل سنین نوجوانی و جوانی آینده را روشن تر می بینند و امیدوار ترند. انسان امیدوار همیشه و همه جا موتور محرکه است نه مثل چریک های پیر و افسرده به گل نشسته و خسته. 3⃣دلیل سوم. آرای تغییر نوجوان و جوان اهل تغییر است. اهل متوقف نشدن. اهل اصلاح و تحول. آرای تغییر، آرای نه به وضع موجود است. آرای معترض و بسنده نکردن به آنچه هست. ✅رای اول، بروز دوران اعتماد به نفس سیاسی و اجتماعی است. اگر به ظرفیت رای اولی ها واقف باشیم و این استعدادهای درونی را زنده کنیم، قدرت برانگیختگی اجتماعی شان شورانگیز است. رای اول، جشن تکلیف سیاسی است و یوم الله. باید قدر دانست. ماموریت ویژه این اعتماد به نفس جمعی و جشن تکلیف اجتماعی- سیاسی، فراتر از رای دادن، رای ساختن است. با این 3 ویژگی کلیدی در رای اولی ها، می توان انتظار شگفتی داشت. این چند روز باقی مانده با لشکر رای اولی ها می توان نهضت توزیع و انتشار محتوای انتخاباتی مجازی و گفت وگوهای چهره به چهره و خیابانی راه انداخت. این ماموریت را بدست رای اولی ها برسانید. @mahdian_mohsen
✅اگر پرسیدند: چه فایده؟... اگر پرسیدند:"چه فایده؟ اینا هم بیایند مثل همان ها هستند" ✅این چند مورد را مرور کنید: مجلس یازدهم را موافقم باشیم یا مخالف، نمونه ای است برای نقش صندوق در اصلاح و تغییر. 🔹-قانون راهبردی برای لغو تحریم؛ هم قفل صنعت هسته ای را باز کرد و هم دست تیم مذاکره را 🔸-قانون مالیات بر خانه های خالی؛ ثمره اش هم شد مبارزه با احتکار و کنترل سوداگری 🔹-تصویب طرح مالیات  بر عایدی سرمایه که مانع سفته بازی در مسکن میشود 🔸-تصویب طرح امنیت غذایی در کشور که این اوضاع نابسامان را سامان میبخشد. 🔹-تامین منابع همسان سازی حقوق بازنشسته ها 🔸-کاهش تبعیض مالیات بین پولدارها و سلبریتی ها 🔹-افزایش چند برابری حقوق سربازها 🔸-نظارت بر خصوصی سازی های مساله دار 🔹-افزایش وام ازدواج 🔸-وام ویژه برای خانوارهای صاحب فرزند و بدون مسکن 🔹-سفرهای استانی رئیس مجلس 🔸-به حرکت وادار کردن دولتی ها با کمترین تنش و.... @mahdian_mohsen
میرحسین موسوی و احمدی نژاد انتخابات را تحریم کردند. اینکار را حتا ابراهیم یزدی نهضت آزادی در سال ۸۸ نکرد و گفت: رای میدهم چون معترضم. از سویی امروز بهزاد نبوی و بهنوش بختیاری و ظریف دعوت به انتخابات کردند. این اسامی مهم نیستند. ممکن است من و شما نسبت به این افراد نقدهای فراوان داشته باشیم. اما از این فرصت می خواهم استفاده کنم برای روشن کردن یک دوقطبی مقدس. انتخابات کارزار نهایی در دوقطبی اصیل و مقدس انقلابی و ضدانقلابی است. هرکس دعوت به مشارکت کند با هر سلیقه ای هم که باشد، ولو غیرانقلابی باشد اما باز هم درون انقلاب است و هرکس با هر لباسی و هر سابقه ای، انتخابات را تحریم کند و "دعوت" به کند، قطعا در صف ضدانقلاب است و خلاص. پینوشت یکم :روشسنت که غیرانقلابی باضدانقلاب فرق دارد پینوشت دوم: غرضم دعوت کننده و مبلغ تحریم انتخابات است نه مردم عادی و معترض. @mahdian_mohsen
❤️برای این ساعات پایانی چه کنیم؟ @mahdian_mohsen
1⃣شبهه اول .اگر اصلح باید مقبول باشد، پس 25 سال خانه نشینی امیرالمومنین چی میشه؟ پاسخ: اصلحیت یک عامل مقبولیت است نه همه عوامل. فرض اینست که دو نفر هم طراز در تدبیر و اخلاق و غیره اند. حالا هرکس به مردم نزدیکتر بود اصلح است. 2⃣ شبهه دوم اگر همه باید به صالح مقبول رای دهند و دیگران کناره گیری کنند، پس رقابت و انتخابات برای چیست؟ پاسخ: ما تمام تلاش مان را می کنیم تا نامزد مورد علاقه مان را مقبول کنیم. اما روزهای پایانی به رقابت اصلی میدان توجه می کنیم. هرکس مقبولتر بود اصلح است. پس رقابت سرجایش باقیست 3⃣شبهه سوم اگر مقبولیت شرط است چرا احمدی نزاد که مقبولیت نسبی دارد رد می شود؟ پاسخ: بین پوپولیسم و مردم سالاری فرق است. پوپولیسم، مقبولیتش را از هیجان مردم می گیرد و مردم سالاری از رشد آگاهی مردم. برای همین بین پوپولیسم صدام و هیتلر با مردم سالاری خمینی فرق است. یکی بر جهل می نشیند و دیگری بر عقل مردم. 4⃣شبهه چهارم یعنی رئیسی صالح است و چون مقبول است شده اصلح؟ پاسخ: خیر. ممکنست کسی رئیسی را اصلح بداند. اما فرض اینست که برخی دیگران را اصلح بدانند. اینجا نیاز به معیار نهایی و تکمیلی داریم. @mahdian_mohsen