✅فراتر از بدحجابی و انقلابی گری
👈رهبرانقلاب فرمود در جمع علما تذکر دادم که بدحجابی را نباید عامل بی دینی دختران بدانیم و چه بسا دخترانی که با همین حجاب انقلابی و معنوی اند.
🔹این سخن رهبری هرچند جدید نبود و سالها پیش نیز تذکر داده بودند، اما موج گسترده از تحلیل های مرتبط را براه انداخت. در این میان روایت ضدانقلاب مهم نیست؛ طبیعی است که عصبانی شدند.
🔹روایت دوم مربوط به کسانی است که خیال کردند این حرف به معنی کم اعتنایی به مساله حجاب است. این افراد پیشتر نیز تلاش می کردند مساله حجاب را بی اهمیت جلوه دهند و این سخنان را تائید حرفهای قبلی خود گرفتند. روشن است که چنین نیست. رهبری در همین سخنرانی روشن فرمودند حجاب امر ضروری دین است و لذا بدحجابی را به عنوان یک نقص پذیرفتند. این فرق می کند با جماعت غربزده و متحجری که منکر مساله حجاب اند.
🔸اما دسته سوم جمعی از تحلیلگرهای متدین هستند که خیلی این حرف رهبری را نپسندیدند. گوئی تصور کردند این حرف کوچک کردن مساله حجاب است. مخاطب یادداشت این افراد هستند. موضوع نیز فراتر از حجاب است. مختصری همراه باشید.
با جماعتی مواجه شدم که می گفتند ما حرف رهبری را قبول نداریم اما چون ایشان را دوست داریم سمعا و طاعتا. بله تعبیر شیرینی است. چه بسا حق هم همین است. اما کافی نیست.
افراد باید تلاش کنند منطق سخنان رهبری را بفهمند. اگر چنین شد می توانند خود نیز راه بر باشند و رهبر را مدد دهند.
حالا سراغ منطق بحث رویم؛ به روش های مختلف می شود موضوع را توضیح داد. مثل اینکه مگر می شود یک نقص دلیل بر بی دینی و یا خروج از انقلاب شود؟ اساسا مگر بقیه و یا حتی باحجاب ها بی نقصند؟ مگر آنها که ظاهر انقلابی دارند معصومند؟
👈اما حرف فراتر از این است. گوئی در قیاس انقلابی بودن و محجبه بودن، سبقت با کسی است که انقلابی است. این مهم وقتی توجه مرا جلب کرد که رهبری با تاکید فرمودند این تذکر را در جمع علما دادم. به تعبیری ریشه بدفهمی درباره قیاس بدحجابی و انقلابی گری را باید در نسبت فقه فردی و حکومتی تحلیل کرد. امری که چه بسا برای برخی از اهل علم نیز روشن نیست.
🔹خلاصه کلام اینست که انسان متدین و اهل نماز و روزه و حج در ذیل حکومت طاغوت ممکن است عاقبت بخیر نشود و حتی دینداری اش ناخواسته کمک به ظلم باشد اما انسان خطاکار ذیل حکومت دینی امید است عاقبت بخیر شود. چرا؟
چون حکومت دینی خود فی نفسه درمانگر است و مثل جریان آب می ماند و افراد را با هرگرایشی کم و بیش به سمت حق می برد. طبیعی است که در این مسیر هرکس حق مدار تر باشد سرعتش در حرکت بیشتر است اما بقیه نیز کم و بیش در حرکت اند؛ مگر اینکه با علم و آگاهی قصد عناد ورزیدن داشته باشند.
«دختر بدحجاب» همچون «دختر باحجاب دارای خطا» و البته مثل همه مردم ذیل انقلاب اسلامی امید به اصلاح خواهند داشت چون حرکت نهایی این انقلاب با همه ضعف و قوتش درمان کننده است و حرکت دهنده به سمت حق.
🔹در اینباره حرف بسیار است. این متن تنها یک تلنگر بود برای اهلش که تذکر دهد اصل بحث را کجا باید رجوع کرد.
✅ یک روایت را مرور کنیم که اصل اصل اصل حرف است.
این روایت را هم از امام باقر علیه السلام داریم و هم امام صادق علیه السلام.
معنای روایت چنین است که قطعا قطعا قطعا (با سه تاکید) عذاب میکنم هر کس که ولایت امام ظالمی را بپذیرد که از سمت الله تعیین نشده ولو آن آدم در رفتارها شخصی خود انسان نیکوکار و سالمی باشد. و با همین سه تاکید قطعا قطعا قطعا میبخشم کسی را که ولایت امامی که از جانب خداوند تعیین شده است و عادل است قبول کرده است اگرچه نسبت به خود گنهکار باشد. کافی ج ۱ ص ۳۷۶
🔹حرف تمام است.
👈و اما اینهمه گفتیم، اما رهبر انقلاب ازین فراتر فرمودند؛ اینکه همین بدحجاب ها به واسطه تعلق و محبت شان به انقلاب به اغتشاش گران تودهنی زدند.
این یعنی نه تنها امید به درمان خطاها ذیل انقلاب وجود دارد، بلکه همین فرد با هر نوع ظاهری می تواند از مجاهدین باشد.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔴30 محاسبه غلط/ فهرست را کامل کنید
رهبرانقلاب فرمودند دشمن در اغتشاشات اخیر نقشه کامل و قابل تحسینی داشت، اما محاسبه شان غلط بود. در ادامه نیز فهرستی از محاسبات غلط دشمن را برشمردند.
در این متن تعدادی دیگر از این محاسبات غلط فهرست شده است. شما هم این فهرست را کامل کنید.
🔹1. خیال کردند مردم معترض از گرانی ها، تجزیه طلب و خاک فروش می شوند.
🔸2. خیال کردند با اجیر کردن جمعی هنرمند و بازیگر، همه جامعه هنری و ورزشی کشور به تقابل می رسند.
🔹3. خیال کردند اعتراض مردم به سیاست های نادرست اقتصادی به ادبار آنها از نظام و رهبری منتهی می شود.
🔸4. خیال کردند با آدم کشی و تهدید جماعت مذهبی و بسیجی، متدین های این کشور مرعوب می شوند.
🔹5. خیال کردند با توهین به لباس پیامبر، روحانیت منزوی می شود و مردم با آنها همراهی می کنند.
🔸6. خیال کردند ضعف حجاب برخی از بانوان، به جهت اعتراض سیاسی به حاکمیت است.
🔹7. خیال کردند اگر گشت ارشاد موقتا تعطیل شود، همه مردم بی حجاب می شوند.
🔸8. خیال کردند تجمعات خیابانی جماعت فراری و خانواده های معدومین و پناهنده ها و غیره در خارج از کشور، ایرانی ها را در داخل به خیابان می کشد.
🔹9. خیال کردند با اقدامات نمادین مثل قرمز کردن حوضچه پارک ها و آتش زدن بیلبوردها، خرابکاری همه گیر می شود.
🔸10. خیال کردند تحریم چند شرکت اقتصادی و تولید کننده، اقتصاد داخلی فلج وروند تولید متوقف می شود.
🔹11. خیال کردند بازار شهرهای ایران با تهدید و ایجاد رعب تعطیل می شود.
🔸12. خیال کردند کشته سازی و دروغ گوئی بی امان و شگفت آور، مردم را دچار خطای تشخیص می کند.
🔹13. خیال کردند تمرکز روی دنیای مجازی نوجوانان، آنها را مقابل نسل های قبلی قرار داده و از هویت شان دور میکند.
🔸14. خیال کردند از سر زنان حجاب بکشند و آنها را تحقیر کنند فرهنگ حجاب از بین می رود. عجب بلاهتی.
🔹15. خیال کردند بزرگان نظام را طعنه بزنند وهتاکی و توهین کنند، اعتبار آنها شکسته و نفوذشان بین مردم کم می شود.
🔸16. خیال کردند مسوولین کشور را مشغول آشوب و اغتشاش کنند مسیر حرکت و توسعه کشورمتوقف می شود.
🔹17. خیال کردند انقلاب 57 ثمره دیوار نویسی و شعار در پشت بام ها بود. چقدر کودکانه.
🔸18. خیال کردند تصویر تجمعات چند ده نفره و پراکنده در سطح شهرها، ایجاد باور همگانی می کند که کار تمام است.
🔹19. خیال کردند به خط کردن مسوولین غربی و آمریکایی برای تهدید و طعنه به ایران، مسوولین کشور را منفعل می کند.
🔸20. خیال کردند عدلیه با فشار برای اعدام ها و قصاص و مجازات قانونی، کوتاه می آید.
🔹21. خیال کردند توهین به ارزش ها و مقدسات و بالا بردن پرچم همجنس بازی و هتک قرآن و اهل بیت و غیره باعث تضعیف فرهنگ غنی و چندهزارساله این مردم می شود. اوج حماقت.
🔸22. خیال کردند مطرب و رقاص و شومن و غیره در خارج و داخل کشور، مرجعیت جدید برای مردم هستند و می توانند با بخط کردن آنها ملت مطیع کنند.
🔹23. خیال کردند ایستادن برهیجانات تعدادی دانشجو باعث میشود دانشگاه ها تعطیل و مسیر حرکت علمی کشور متوقف شود.
🔸24. خیال کردند با اجیر کردن اوباش و اشرار برای آتش زدن سطل آشغال تا آدم کشی ها، مردم دچار خطای تشخیص شده و با اراذل همراهی می کنند.
🔹25. خیال کردند چون مردم معترضند، اگرهم با اغتشاشات همراهی نکنند اما مقابل آشوب ها نیز نخواهند ایستاد. چقدر ساده لوح.
🔸26. خیال کردند پرجم کشور را بسوزانند، هویت ایران می سوزد. شگفت ازین همه سفاهت.
🔹27. خیال کردند رفتارهای جاهلانه در میان معدودی از علمای اهل سنت، مردم اهل تسنن را مقابل ایران و نظام قرار داده و جنگ های اعتقادی به راه می افتد.
🔸28. خیال کردند با کنار هم نشستن یک بازیگر مبتذل و یک خبرنگار فراری و مزدور و یک عدد واپس مانده متعفن طاغوت-پهلوی شورای آشوب شکل می گیرد و زین پس همه باور می کند اغتشاشات راس پیدا کرده است.
🔹29. خیال کردند مواضع مغرضانه و یا جاهلانه جمعی فعال سیاسی و رسانه ای داخلی باعث میشود، اغتشاشات واگیردار و بومی شود.
🔸30. خیال کردند...
👈در نهایت اینکه خیال کردند خورشید پشت ابر می ماند. خیال کردند با ایجاد یک جنگ رسانه ای و تبلیغاتی تمام عیار برای توسعه جعلیات، مردم گمراه شده و در این خطا متوقف می شوند. نفهمیدند و نمی دانستند آنکه مقابل حقیقت صف آرائی کند با سیلی واقعیت بیدار میشود. جنگ های شناختی هزینه ساز و ویران کننده است اما پیروز نهایی در جنگ های ذهنی، قطعا و قطعا باطلِ جاعل نخواهد بود.
✅خلاصه اینکه محاسبه شان غلط بود چون مردم ایران را نشناختند. همین.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅تا «تحول بزرگ»
1⃣یکم. مشکلات کشور روشن است. هم صدمات تحریم و هم ضعف ساختارها و هم بی تدبیری ها. هم کارهای روی زمین مانده و هم راه باقی مانده. هم رفع نقص ها و هم ارتقای قوت ها. باید چاره کرد.
2⃣دوم. رهبرانقلاب فرمودند نیاز به تحول داریم. در دوسخنرانی اخیر نیز اشاره صریح و روشن به تحول بزرگ و روز به روز داشتند. مسوولین باید توضیح دهند طرح شان چیست؟
3⃣سوم. تحولخواهی امر جدیدی نیست. خیلی ها در کشور ما شعار تحول داده اند. از چپ و راست و عدالتخواه تا مجلس و دولت و غیره. طبیعی است که این شعار جذاب است. اما شعار تحولخواهی چه لوازمی دارد و از چه کسی پذیرفته است؟
4⃣چهارم. شعار تحول نیازمند 2 شرط اساسی است.
🔸اول اینکه هرکس شعار تحول می دهد باید راه طی شده را ببینید. اینکه در چه نقطه ای قرار گرفتیم و از کجا به اینجا رسیدیم. دیدن حرکت شرط اولست.
🔸دوم اینکه نقاط قوت را ملاحظه کند. تحول بدون اعتنا به داشته ها و دارائی ها میسر نیست. کسی که ایندو را نبیند چه بسا شعار تحولش منجر به احساس شکست و ناامیدی شود.
سبک رهبری در مطالبه تحول در کشور، همواره در کنار ایندو شرط بوده است.
5⃣پنجم. تحول فراتر از اصلاح است؛ فراتر از تغییر است. ما در مواردی نیازمند انقلاب اساسی در مدیریت هستیم. تغییرات بزرگی که مشکل را از بیخ و بن در کشور حل یا ارتقای جدی ایجاد کند. اما برای برداشتن گام های بلند و تحولی نیازمند اجماع ملی در 3 گزاره کلیدی هستیم.
🔹اول. سوال اینست که تحول در کدام مساله؟ پذیرفتن یک مساله و شناخت دقیق و عمق و ابعاد آن یک ضرورت روشن اولیه است.
🔹دوم. گام بعدی روایت یکدست مسئولین از چالش هاست. اینکه هرکس چه برداشتی از مساله دارد. همدلی و همراهی در فهم مساله شرط دوم است.
🔹سوم ضریبی است که از مساله یا مشکل در ذهن مسئولین وجود دارد. اگر ضریب اهمیت مساله در ذهن ها یکسان نباشد قدم تحولی برداشته نخواهد شد.
✅در ساخت این سه گزاره، نهادهای بالادستی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی نقش کلیدی دارند.
👈یک نمونه این تحول بزرگ در حوزه حکمرانی مجازی است. هنوز مسئولین کشور تصویر دقیقی از دنیای جدید متکی بر رسانه ندارند. همچنان تصور می کنند رسانه ابزاری در ضمیمه تصمیمات آنهاست. همچنان نگاه بوق تبلیغاتی به رسانه دارند. همچنان فکر می کنند یک فضای واقعی داریم و یک فضای مجازی که صرفا اوقات فراغت مردم را پر کرده است. در این باره حرف بسیار است. خلاصه در شناخت عمق ماجرا و در روایت از مساله و ضریب اهمیت اجماع وجود ندارد.
همشهری
@mahdian_mohsen
⭕️درباره پیشانی پینه بسته...
👈تصویر پیشانی پینه بسته یک جاسوس، نقل جنجالی این روزهاست. خیلی هم این تصاویر بی سابقه نیست، از کلاهی و کشمیری و تا مهدی هاشمی در بیت منتظری تا این اواخر در میان محکومان فساد اقتصادی و جاسوسی شبیه اکبری و موسوی مجد و غیره.
اما در نسبت پیشانی پینه بسته و هر نماد مذهبی دیگری مثل یقه بسته و تسبیح و انگشتر با پروژه نفوذ و نفاق، چند نکته کلیدی قابل طرح است.
1⃣یکم. پیشانی پینه بسته الزاما نشانه نفاق امثال اکبری نیست. چه بسا متعبد بوده و در میانه راه منحرف شده است. حجتی وجود ندارد هر منحرفی را از بندگهواره منافق بدانیم. برای نفاق چنین فردی باید در پی نشانه های دیگر بود.
2⃣دوم. چرا باید منافق از نمادها و نشانه های انقلابی استفاده کند؟ روشنست؛ تا شناخته نشود. تا اعتبار جذب کند. یعنی منافق برای پیشبرد کارش ناچارست به هویت متدین ها دربیاید. همین نشانه ای بر حاکم بودن ارزش ها است. لذا به تعبیر شهید مطهری خاصیت رشد جامعه دینی اینست که در کنارش نفاق شکل می گیرد.
3⃣سوم. نفاق دو گونه است. نفاق اکبر و نفاق اصغر. نفاق اکبر همانست که امام فرمود از کفر بدترست. چنین منافقی علماً کافر به دین است و تظاهرش از سر خدعه است. اما نفاق اصغر در عمل است. در دل منکر دین و ارزش ها نیست و برای پیشبرد مقاصد دنیوی متظاهر به دین شده است.
برخورد با ایندو کاملا متفاوت است. برخورد با اولی باید امنیتی باشد. اما برخورد با دومی فرهنگی است. راه اصلاح اولی جز محاکمه و تحکم نیست. اما راه اصلاح دومی چه بسا اصلاح ساختارها و ایجاد یک نظام کنترلی و حتی مدارا است.
اولی در میان مومنین وصله ناچسب است اما دومی با حضور در میان مومنین چه بسا اصلاح شود. همانطور که باطن بر ظاهر اثر دارد، ظاهر نیز بر باطن موثر است.
4⃣چهارم. کافر از دوران طاغوت وقتی به جامعه دینی می رسد منافق می شود. اما همین نفاق با رشد جامعه دینی کم و کمتر می شود. لذا در روایات آمده است که در نزدیکی ظهور، نفاق به کمترین میزان خود می رسد. چرا؟ چون آگاهی مردم قدرت جولان نفاق نمی دهد و بصیرت و ایمان ابزار شناسائی منافق می شود.
همین روزها را بررسی کنیم. دشمنی ها روز به روز صریح تر و نفاق کمتر شده است. دو راه بیشتر نیست؛ جریانات سیاسی یا انقلابی و یا کریه و سیاه می شوند. به همین دلیلست که دشمن ایران، همان دشمن دینست، دشمن اهل بیت است و حتی دشمن عدالت و آزادی حقیقی است. این نشانه رشد جامعه ماست.
5⃣پنجم. جمعبندی:
🔹الف/ جامعه ای که نظام کنترلی دارد کمتر اجازه شکل گیری و توسعه نفاق علمی و عملی می دهد.
🔸ب/ جامعه ای که ظواهر دین در آن رعایت شود خود به خود منافق عملی را هدایت و نفاق اصغر را کم می کند.
🔹ج/ جامعه ای که ارزش ها در آن تعمیق و تبیین و بصیرت بیشتر شود، نفاق اکبر خودبه خود کاهش و از خفی به جلی و به سمت دشمنی صریح پیش میرود.
✅خلاصه اینکه مبارزه با نقاب نفاق، فراتر از اقدامات امنیتی است.
همشهری
@mahdian_mohsen
در خبرها آمده کارمندان زن دیجی کالا تبلیغ کشف حجاب می کنند و بدتر اینکه از سوی دیجی کالا تشویق می شوند.
این پلتفرم ها که تکلیف شان روشن است. چوب دو سر کثیف اند. نمکدان می شکنند تا خوش رقصی برای بی وطن ها کنند، اما بازهم دشمن اینها را مزدور میداند.
ولی امان ازسیستم نظارتی کشور.
@mahdian_mohsen
✅از سبزه میدان تا ادامه آشوب ها
1⃣یکم. اثر سبزه میدان مجازی بر قیمت دلار، همه آن چیزی است که در جنگ رسانه ای جدید رقم خورده است.
2⃣دوم. نهایت سادگی است خیال کنیم اغتشاشات تمام شده است. آشوب صرفا کف خیابان نبود که بخواهد جمع شود. اغتشاش در ذهن ها رقم می خورد و همچنان ادامه دارد. به همین نمونه تروریست خواندن سپاه توجه کنیم. صرفا یک تنفس مصنوعی برای استمرار آشوب های ذهنی. آنهم قطعنامه ای که بدون الزام اجرایی صرفا در سطح پارلمان اروپاست و راه بسیار تا تصویب نهایی دارد. بعد از تصویب نیز هیچ است اما بدون آن نیز از پوچ بساط ساختند.
دشمن ذهن جامعه را هدف گرفته است. آتش کف خیابان نیز از ذهن ها زبانه می کشد. چنانچه جنگ ذهنی را مدیریت نکنیم، اقدامات امنیتی و انتظامی منفعلانه پس سراب دویدن است.
3⃣سوم. نمونه آشکار این جنگ جدید در قیمت دلار و سبزه میدان های مجازی در این روزهاست.
قیمت دلار چطور تعیین می شود؟ عرضه و تقاضای ارز. ما دو بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز نیمایی است و بازار آزاد که به گفته وزیر اقتصاد کمتر از یک درصد معاملات است. قیمت در بازار آزاد با هیجانات سیاسی دچار تلاطم می شود. اما رفتار دولت ها در کوتاه مدت چیست؟ عرضه ارز و تعادل مجدد بازار.
عرضه ارز در چه شرایطی است؟ هم صادرات غیرنفتی رشد داشته و هم فروش نفت روزانه رکورد فروش 1.4 میلیون بشکه را زده است. پس مشکلی از جانب عرضه ارز نیست.
اما چرا قیمت تعدیل نمی شود؟ چون اساسا بازاری که تعیین کننده قیمت است از عرضه و تقاضای واقعی اثر نمی گیرد.
با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت سازی است. پلیس امنیت در یک دوره کوتاه 88 نفر را در این نابازار دستگیر کرده است.
4⃣چهارم. یک قیمت گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد در فضای واقعی را درگیر کرده است. آشوب و اغتشاش کف خیابان نیز همین بود و همین هست. چهارنفر یک گوشه آتش درست کردند و شعار دادند و تصویرش را با قواعد جنگ شناختی توزیع کردند، تا عده ای سطل آشغال آتش زدن در پس کوچه های پائین محله را انقلاب ایران بنامند.
5⃣پنجم. اغتشاشات ادامه دارد؛ خط سیر آتش افکنی ها را ببینیم. اگر ذهن ها گرفتار وهم شوند، دیگر مهم نیست در واقعیت چه می گذرد. انشالله روشن است.
جنگ جدید را بشناسیم و از جهاد تبیین تا اصلاح حکمرانی مجازی بر آن تدبیر کنیم.
@mahdian_mohsen
⭕️وقتی رهبرانقلاب فرمود: «وای بر ما»
1⃣یکم. خانواده رفوگران را خیلی ها به درستی به "خودکار بیک" و "مداد سوسمار نشان" می شناسند. خانواده ای که سالیان سال در حوزه تولید لوازم تحریر فعال بوده اند.
شاید تاریخی ترین بخش زندگی این خانواده مربوط به دادخواهی شان نزد رهبری انقلاب است. زمانیکه به جهت فشار برخی سازمان های دولتی در حوزه تولید، مجبور شدند شکایتی به دفتر رهبری بنویسند. حضرت آقا نیز بعد از خواندن نامه رفوگران به آقای ناطق نوری می نویسد: "خدا کند اینگونه که اینها(خانواده رفوگران) می گویند درست نباشد. والا وای بر من، وای برما. اگر این درست باشد اگر این ظلم ها در کشور درست باشد در قیامت چه پاسخی خواهیم داد؟"
این ماجرا را آقای ناطق نوری مفصل در خاطرات خود آورده اند.
2⃣دوم. اخیرا در خبرها آمده بود که زمان صدور مجوزهای کسب وکار کاهش یافته و امضای طلایی حذف شده است. اتصال به درگاه ملی صدور مجوز و پنجره واحد یک جزء از بسته کلان بهبود محیط کسب وکار است. با این حال در همین مسیر نیز برخی نهادها بصورت آشکار کارشکنی می کنند. اجرای این قانون موجب تسهیل در صدور مجوزها فسادزاست. دستگاه هایی که مانع شوند مجرمند؛ اما همچنان معدود نهادهای دولتی بی اعتنا به این قانون هستند.
3⃣سوم. اقتصاد تولید محور را کسانی می توانند پیش ببرند که به جهت نگرشی 2 مساله را با خود حل و فصل کرده باشند.
نگرش اول نگاه به حق الناس است. اینکه متوجه باشند چطور با مانع تراشی در مسیر کسب وکار، تولیدکننده و سرمایه گذار و کارگر و خانواده ها و همه کسانی که مستقیم و غیرمستقیم متصل به تولید هستند را تحت الشعاع قرار می دهند.
نگرش دوم نگاه جهادی به اقتصاد است. نگاهی که عملیات دشمن را در اقتصاد می بیند و تحلیل کلان از صحنه اقتصادی دارد. اقتصاد امروز صحنه یک جنگ آشکار است. ژنرال های امروز این مقاومت مقدس تنها و تنها تولید کننده ها هستند. مسوولی که چنین نگاهی به تولید کننده نداشته باشد و او را مجاهد عرصه اقتصاد نداند نمی تواند در این راه خدمت کند.
4⃣چهارم. در تعبیر رهبرانقلاب از "وای بر من" و " وای بر ما" دقیق شدید؟ این خاطره سطح و عمق ماجرا را نشان می دهد. مسوولی که سهمی در محیط کسب وکار و تولید دارد وقتی کار مردم عقب می افتد باید همین اندازه احساس درد کند. سخت نیست؛ به خود رجوع کند و قضاوت کند.
در این جنگ ترکیبی کسانی می توانند مدیر باشند که هم به جهت فردی خودساخته باشند و هم تحلیل کلان و متناسب با دشمنی های دشمن داشته باشند. فرقی نمی کند چه در اقتصاد و چه فرهنگ و چه رسانه و .... اینجا صحنه مجاهدت است.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅درس مهم سیدمهدی قوام برای آقای وزیر
1⃣یکم. یکی از وزرای محترم دولت که اخیرا در کنسرت و مجلس آوازخوانی زنان شرکت کرده بود، احتمالا با هدف جذب قشر خاکستری جامعه می گوید: باید فضای فرهنگی کشور را باز کرد و در پاسخ به منتقدین نیز ادامه می دهد اگر تحریک می شوید نبینید.
این تلقی متاسفانه در میان برخی مسوولین و حتی برخی مبلغین جوان هم دامنگیر است. اینکه برای جذب کردن باید نسبت به ضروریات دین بی اعتنا بود. عجیب است این فهم از دین.
2⃣دوم. قدیم ترها، تهران چند روحانی سرشناس داشت که به یک ویژگی کلیدی اشتراک داشتند و آنهم مردمداری بود. سیدمهدی قوام، سیدمهدی لالهزاری و شیخرضا سراج و سیدرضا فیروزآبادی و دهها روحانی دیگر که می توان به این لیست اضافه کرد.
یکی از ویژگی های مهم آنها، ارتباط با افرادی بود که ظاهرا ایمان ضعیفی دارند و اهل خلاف و معصیت آشکارند. اما همین ارتباط صمیمانه و دلسوزانه کمک می کرد تا لات و لوت های آن زمان به منبر آنها اعتماد کنند و خیلی هایشان با تلنگری براه شوند. نقل شده وقتی سیدمهدی قوام، مصطفی دیوونه از لات های قداره کش آن زمان را می بیند، با یک جمله ساده زندگی شان را متحول می کند.
سید مهدی می گوید "آقا مصطفی مهمترین ویژگی شما لات ها چیه" و او می گوید"اگر نمک خوردیم اهل نمک دان شکستن نیستیم." سید مهدی هم می گوید "واقعن به این جمله باور دارید و یا لقلقه زبانتان است؟" مصطفی هم محکم می گوید "اعتقادمان است." مرحوم قوام با همین مقدمه او را به "رحمت بی کران حضرت حق" توجه می دهد و از او می خواهد که بیش ازین نمکدان نشکند.
همین جمله با مصطفی دیوونه چنان می کند که یکی از خوبان نام آور و نام آشنای تهران می شود.
نقل است سیدمهدی لاله زاری وقتی یک بازیگر فیلم های مساله دار را در خیابان لاله زار می بیند خودش سراغ او می رود و می گوید "مدتی است در مسجد غائبید، اما من دلتنگ شماهستم و می خواهم به تاتر خانه شما بیام و دیدار تازه کنیم..."
3⃣سوم. این تلقی آقای وزیر که تصور می کند برای نزدیک شدن به مردم باید باید از اصول خود کوتاه بیاییم عجیب خطای فاحشی است.
نقل است همین سیدمهدی لاله زاری در محله درکه، گفته بود هرکس علنی شراب خورد، امانش ندهید تا جائیکه دربار و گارد هم جرئت خلاف علنی نداشتند.
راه نزدیک شدن به مردم پشت سر مردم حرکت کردن نیست، محبت کردن و رابطه صمیمانه با آنهاست. راه نزدیکی به مردم کوتاه آمدن از دین خدا و حرف نزدن از انقلابی گری نیست، راهش صداقت است. مردم صدق و صفا را می فهمند. طینت این مردم به سمت حق است. فقط از من و ما صداقت در دعوت به حق ندیدند. صداقت مان را باید تدبیر کنیم نه دیانت مان. همین.
@mahdian_mohsen
دیروز نوشتم اگر فردا بی بی سی و اینترنشنال تیتر زدند "حضور نظامی ها برای حفظ حجاب در خوی" باور نکنید.
برخی فکر کردند طنز نوشتم.
حالا امروز ربع پهلوی نوشته: جمهوری اسلامی بجای نیروهای امدادی نیروی سرکوبگر فرستاده.
این باباهیچ. اونا که به این وکالت دادن چه عقب افتاده ای هایی هستند
@mahdian_mohsen
❤️2 جمله ساده امام و همه انقلاب
✅دو تعبیر ساده از حضرت امام در دوازده بهمن ماه 57 ثبت شده است که زیربنای همه انقلاب اسلامی است.
1⃣یکم. حماسی ترین جمله امام در 12 بهمن ماه این بود: " من به پشتوانه این ملت بر دهن این دولت می زنم..." در نگاه اول، مخاطب امام دولت بختیار است. اما ماجرا فراتر از یک دولت بود. این جمله امام زیربنای اندیشه ای او را شکل می داد. توجه کنید: " من به پشتیبانی این ملت..." یعنی چون خواست مردم است، چون اراده جمعی یک ملت در پس زدن استبداد است.
مردم در صحنه باشند یدالله شکل می گیرد. یدالله ظهور و بروز قدرت حق است. این قدرت یارای مقابله با شرق و غرب عالم دارد. از همین جهت آن جمله تاریخی استمرار داشت؛ انقلاب بر دهان این دولت و دولتها و شرق و غرب عالم زد و می زند؛ آنهم به پشتوانه مردم.
2⃣دوم. روز دوازده بهمن ماه وقتی هواپیمای حامل امام خمینی وارد آسمان ایران شد از ایشان پرسیدند: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ»
انقلاب 57 را باید با همین هیچ شناخت. روزی که نه تنها امام و بلکه یک امت چنان اوج گرفت که صف بندی اصیل و دوقطبی حقیقی عالم رابه "هیچ" و "همه" شناخت. یک سو فقر مطلق که جمله عالم است و سوی دیگر غنای مطلق که اسم اعظم الله جل جلاله است.
فرمود هیچ؛ چون خود را نمی دید ، چون هرچه هست «او»ست و «او»ست که همه است.
ریشه «هیچ» را باید در مبانی عرفانی امام جست و چه خوش نشسته است در دیوان شعرشان:
نیستم نیست، که هستی همه در نیستی است
هیچم و هیچ، که دَر هیچ نظر فرمائی
✅و اما جمع ایندو؛
"هیچ" نسبت امام و مردم و این عالم در برابر حضرت حق است و پایه اسلامیت این انقلاب را شکل داد.
" به پشتیبانی این مردم" نیز نسبت این انقلاب با مردم است و جمهوریت را تحقق بخشید.
ما همه "هیچیم" مقابل حق، که اگر به سمت "او" همه با هم حرکت کنیم، ید الله می شویم و بالاترین قدرت در عالم و شکست ناپذیر.
کوتاه سخن می گفت و سهل و بی پیرایه و عامیانه؛ اما حرف حرفش مشحون از حکیمانه های عرفانی و حقایق فلسفی و آرای فقهی بود که چون بر جانش این حقایق نشسته بود، ساده و گویا همواره بر زبانش روان می شد.
⭕️این نیز پی نوشت و رد شوم:
بزرگترین نقص این چهل و اندی سال این بود که اندیشه امام را نتوانستیم معرفی کنیم؛ بلکه عمق آنرا بفهمیم.
همشهری
@mahdian_mohsen