✅از سبزه میدان تا ادامه آشوب ها
1⃣یکم. اثر سبزه میدان مجازی بر قیمت دلار، همه آن چیزی است که در جنگ رسانه ای جدید رقم خورده است.
2⃣دوم. نهایت سادگی است خیال کنیم اغتشاشات تمام شده است. آشوب صرفا کف خیابان نبود که بخواهد جمع شود. اغتشاش در ذهن ها رقم می خورد و همچنان ادامه دارد. به همین نمونه تروریست خواندن سپاه توجه کنیم. صرفا یک تنفس مصنوعی برای استمرار آشوب های ذهنی. آنهم قطعنامه ای که بدون الزام اجرایی صرفا در سطح پارلمان اروپاست و راه بسیار تا تصویب نهایی دارد. بعد از تصویب نیز هیچ است اما بدون آن نیز از پوچ بساط ساختند.
دشمن ذهن جامعه را هدف گرفته است. آتش کف خیابان نیز از ذهن ها زبانه می کشد. چنانچه جنگ ذهنی را مدیریت نکنیم، اقدامات امنیتی و انتظامی منفعلانه پس سراب دویدن است.
3⃣سوم. نمونه آشکار این جنگ جدید در قیمت دلار و سبزه میدان های مجازی در این روزهاست.
قیمت دلار چطور تعیین می شود؟ عرضه و تقاضای ارز. ما دو بازار تعیین کننده قیمت ارز داریم. بازار اصلی که ارز نیمایی است و بازار آزاد که به گفته وزیر اقتصاد کمتر از یک درصد معاملات است. قیمت در بازار آزاد با هیجانات سیاسی دچار تلاطم می شود. اما رفتار دولت ها در کوتاه مدت چیست؟ عرضه ارز و تعادل مجدد بازار.
عرضه ارز در چه شرایطی است؟ هم صادرات غیرنفتی رشد داشته و هم فروش نفت روزانه رکورد فروش 1.4 میلیون بشکه را زده است. پس مشکلی از جانب عرضه ارز نیست.
اما چرا قیمت تعدیل نمی شود؟ چون اساسا بازاری که تعیین کننده قیمت است از عرضه و تقاضای واقعی اثر نمی گیرد.
با این توضیح یک درصد بازار ارز کل اقتصاد را درگیر کرده است؛ آنهم نه بازار آزاد در میدان فردوسی و سبزه میدان، بلکه بازار دلالی و سوداگری ارز در فضای مجازی که از بیخ قیمت سازی است. پلیس امنیت در یک دوره کوتاه 88 نفر را در این نابازار دستگیر کرده است.
4⃣چهارم. یک قیمت گذاری غیرواقعی و تصنعی در فضای وهمی، کل اقتصاد در فضای واقعی را درگیر کرده است. آشوب و اغتشاش کف خیابان نیز همین بود و همین هست. چهارنفر یک گوشه آتش درست کردند و شعار دادند و تصویرش را با قواعد جنگ شناختی توزیع کردند، تا عده ای سطل آشغال آتش زدن در پس کوچه های پائین محله را انقلاب ایران بنامند.
5⃣پنجم. اغتشاشات ادامه دارد؛ خط سیر آتش افکنی ها را ببینیم. اگر ذهن ها گرفتار وهم شوند، دیگر مهم نیست در واقعیت چه می گذرد. انشالله روشن است.
جنگ جدید را بشناسیم و از جهاد تبیین تا اصلاح حکمرانی مجازی بر آن تدبیر کنیم.
@mahdian_mohsen
⭕️وقتی رهبرانقلاب فرمود: «وای بر ما»
1⃣یکم. خانواده رفوگران را خیلی ها به درستی به "خودکار بیک" و "مداد سوسمار نشان" می شناسند. خانواده ای که سالیان سال در حوزه تولید لوازم تحریر فعال بوده اند.
شاید تاریخی ترین بخش زندگی این خانواده مربوط به دادخواهی شان نزد رهبری انقلاب است. زمانیکه به جهت فشار برخی سازمان های دولتی در حوزه تولید، مجبور شدند شکایتی به دفتر رهبری بنویسند. حضرت آقا نیز بعد از خواندن نامه رفوگران به آقای ناطق نوری می نویسد: "خدا کند اینگونه که اینها(خانواده رفوگران) می گویند درست نباشد. والا وای بر من، وای برما. اگر این درست باشد اگر این ظلم ها در کشور درست باشد در قیامت چه پاسخی خواهیم داد؟"
این ماجرا را آقای ناطق نوری مفصل در خاطرات خود آورده اند.
2⃣دوم. اخیرا در خبرها آمده بود که زمان صدور مجوزهای کسب وکار کاهش یافته و امضای طلایی حذف شده است. اتصال به درگاه ملی صدور مجوز و پنجره واحد یک جزء از بسته کلان بهبود محیط کسب وکار است. با این حال در همین مسیر نیز برخی نهادها بصورت آشکار کارشکنی می کنند. اجرای این قانون موجب تسهیل در صدور مجوزها فسادزاست. دستگاه هایی که مانع شوند مجرمند؛ اما همچنان معدود نهادهای دولتی بی اعتنا به این قانون هستند.
3⃣سوم. اقتصاد تولید محور را کسانی می توانند پیش ببرند که به جهت نگرشی 2 مساله را با خود حل و فصل کرده باشند.
نگرش اول نگاه به حق الناس است. اینکه متوجه باشند چطور با مانع تراشی در مسیر کسب وکار، تولیدکننده و سرمایه گذار و کارگر و خانواده ها و همه کسانی که مستقیم و غیرمستقیم متصل به تولید هستند را تحت الشعاع قرار می دهند.
نگرش دوم نگاه جهادی به اقتصاد است. نگاهی که عملیات دشمن را در اقتصاد می بیند و تحلیل کلان از صحنه اقتصادی دارد. اقتصاد امروز صحنه یک جنگ آشکار است. ژنرال های امروز این مقاومت مقدس تنها و تنها تولید کننده ها هستند. مسوولی که چنین نگاهی به تولید کننده نداشته باشد و او را مجاهد عرصه اقتصاد نداند نمی تواند در این راه خدمت کند.
4⃣چهارم. در تعبیر رهبرانقلاب از "وای بر من" و " وای بر ما" دقیق شدید؟ این خاطره سطح و عمق ماجرا را نشان می دهد. مسوولی که سهمی در محیط کسب وکار و تولید دارد وقتی کار مردم عقب می افتد باید همین اندازه احساس درد کند. سخت نیست؛ به خود رجوع کند و قضاوت کند.
در این جنگ ترکیبی کسانی می توانند مدیر باشند که هم به جهت فردی خودساخته باشند و هم تحلیل کلان و متناسب با دشمنی های دشمن داشته باشند. فرقی نمی کند چه در اقتصاد و چه فرهنگ و چه رسانه و .... اینجا صحنه مجاهدت است.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅درس مهم سیدمهدی قوام برای آقای وزیر
1⃣یکم. یکی از وزرای محترم دولت که اخیرا در کنسرت و مجلس آوازخوانی زنان شرکت کرده بود، احتمالا با هدف جذب قشر خاکستری جامعه می گوید: باید فضای فرهنگی کشور را باز کرد و در پاسخ به منتقدین نیز ادامه می دهد اگر تحریک می شوید نبینید.
این تلقی متاسفانه در میان برخی مسوولین و حتی برخی مبلغین جوان هم دامنگیر است. اینکه برای جذب کردن باید نسبت به ضروریات دین بی اعتنا بود. عجیب است این فهم از دین.
2⃣دوم. قدیم ترها، تهران چند روحانی سرشناس داشت که به یک ویژگی کلیدی اشتراک داشتند و آنهم مردمداری بود. سیدمهدی قوام، سیدمهدی لالهزاری و شیخرضا سراج و سیدرضا فیروزآبادی و دهها روحانی دیگر که می توان به این لیست اضافه کرد.
یکی از ویژگی های مهم آنها، ارتباط با افرادی بود که ظاهرا ایمان ضعیفی دارند و اهل خلاف و معصیت آشکارند. اما همین ارتباط صمیمانه و دلسوزانه کمک می کرد تا لات و لوت های آن زمان به منبر آنها اعتماد کنند و خیلی هایشان با تلنگری براه شوند. نقل شده وقتی سیدمهدی قوام، مصطفی دیوونه از لات های قداره کش آن زمان را می بیند، با یک جمله ساده زندگی شان را متحول می کند.
سید مهدی می گوید "آقا مصطفی مهمترین ویژگی شما لات ها چیه" و او می گوید"اگر نمک خوردیم اهل نمک دان شکستن نیستیم." سید مهدی هم می گوید "واقعن به این جمله باور دارید و یا لقلقه زبانتان است؟" مصطفی هم محکم می گوید "اعتقادمان است." مرحوم قوام با همین مقدمه او را به "رحمت بی کران حضرت حق" توجه می دهد و از او می خواهد که بیش ازین نمکدان نشکند.
همین جمله با مصطفی دیوونه چنان می کند که یکی از خوبان نام آور و نام آشنای تهران می شود.
نقل است سیدمهدی لاله زاری وقتی یک بازیگر فیلم های مساله دار را در خیابان لاله زار می بیند خودش سراغ او می رود و می گوید "مدتی است در مسجد غائبید، اما من دلتنگ شماهستم و می خواهم به تاتر خانه شما بیام و دیدار تازه کنیم..."
3⃣سوم. این تلقی آقای وزیر که تصور می کند برای نزدیک شدن به مردم باید باید از اصول خود کوتاه بیاییم عجیب خطای فاحشی است.
نقل است همین سیدمهدی لاله زاری در محله درکه، گفته بود هرکس علنی شراب خورد، امانش ندهید تا جائیکه دربار و گارد هم جرئت خلاف علنی نداشتند.
راه نزدیک شدن به مردم پشت سر مردم حرکت کردن نیست، محبت کردن و رابطه صمیمانه با آنهاست. راه نزدیکی به مردم کوتاه آمدن از دین خدا و حرف نزدن از انقلابی گری نیست، راهش صداقت است. مردم صدق و صفا را می فهمند. طینت این مردم به سمت حق است. فقط از من و ما صداقت در دعوت به حق ندیدند. صداقت مان را باید تدبیر کنیم نه دیانت مان. همین.
@mahdian_mohsen
دیروز نوشتم اگر فردا بی بی سی و اینترنشنال تیتر زدند "حضور نظامی ها برای حفظ حجاب در خوی" باور نکنید.
برخی فکر کردند طنز نوشتم.
حالا امروز ربع پهلوی نوشته: جمهوری اسلامی بجای نیروهای امدادی نیروی سرکوبگر فرستاده.
این باباهیچ. اونا که به این وکالت دادن چه عقب افتاده ای هایی هستند
@mahdian_mohsen
❤️2 جمله ساده امام و همه انقلاب
✅دو تعبیر ساده از حضرت امام در دوازده بهمن ماه 57 ثبت شده است که زیربنای همه انقلاب اسلامی است.
1⃣یکم. حماسی ترین جمله امام در 12 بهمن ماه این بود: " من به پشتوانه این ملت بر دهن این دولت می زنم..." در نگاه اول، مخاطب امام دولت بختیار است. اما ماجرا فراتر از یک دولت بود. این جمله امام زیربنای اندیشه ای او را شکل می داد. توجه کنید: " من به پشتیبانی این ملت..." یعنی چون خواست مردم است، چون اراده جمعی یک ملت در پس زدن استبداد است.
مردم در صحنه باشند یدالله شکل می گیرد. یدالله ظهور و بروز قدرت حق است. این قدرت یارای مقابله با شرق و غرب عالم دارد. از همین جهت آن جمله تاریخی استمرار داشت؛ انقلاب بر دهان این دولت و دولتها و شرق و غرب عالم زد و می زند؛ آنهم به پشتوانه مردم.
2⃣دوم. روز دوازده بهمن ماه وقتی هواپیمای حامل امام خمینی وارد آسمان ایران شد از ایشان پرسیدند: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ»
انقلاب 57 را باید با همین هیچ شناخت. روزی که نه تنها امام و بلکه یک امت چنان اوج گرفت که صف بندی اصیل و دوقطبی حقیقی عالم رابه "هیچ" و "همه" شناخت. یک سو فقر مطلق که جمله عالم است و سوی دیگر غنای مطلق که اسم اعظم الله جل جلاله است.
فرمود هیچ؛ چون خود را نمی دید ، چون هرچه هست «او»ست و «او»ست که همه است.
ریشه «هیچ» را باید در مبانی عرفانی امام جست و چه خوش نشسته است در دیوان شعرشان:
نیستم نیست، که هستی همه در نیستی است
هیچم و هیچ، که دَر هیچ نظر فرمائی
✅و اما جمع ایندو؛
"هیچ" نسبت امام و مردم و این عالم در برابر حضرت حق است و پایه اسلامیت این انقلاب را شکل داد.
" به پشتیبانی این مردم" نیز نسبت این انقلاب با مردم است و جمهوریت را تحقق بخشید.
ما همه "هیچیم" مقابل حق، که اگر به سمت "او" همه با هم حرکت کنیم، ید الله می شویم و بالاترین قدرت در عالم و شکست ناپذیر.
کوتاه سخن می گفت و سهل و بی پیرایه و عامیانه؛ اما حرف حرفش مشحون از حکیمانه های عرفانی و حقایق فلسفی و آرای فقهی بود که چون بر جانش این حقایق نشسته بود، ساده و گویا همواره بر زبانش روان می شد.
⭕️این نیز پی نوشت و رد شوم:
بزرگترین نقص این چهل و اندی سال این بود که اندیشه امام را نتوانستیم معرفی کنیم؛ بلکه عمق آنرا بفهمیم.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅دهمین پدرانه...
🔸عفو رهبری خبرساز بود؛ آنهم بلافاصله بعد از عکس های دلنشین جشن تکلیف با فرشته های کوچک و پاک. ایندو را باید با هم دید. هردو پدرانه است. هم خنده های صمیمانه و هم گذشت آموزنده.
محبت پدر برای همه فرزندان است و البته جلوتر از اخمش. چه بسا اخمش نیز از سر محبت است و همه اش نیز از ابتدا تا انتها دستگیری.
اشتباه نشود؛ رفتار پدرانه را نباید تنها به عفو و گذشت دید. از روز اول اغتشاشات چنین است، همه اش از همین جنس است.
1⃣یکم. روز اول بها ندادند و هیچ نگفتند. عبور کردند و چشم پوشیدند. خطائی بود که نباید برجسته می شد.
🔸خلاصه اولین پدرانه بی اعتنایی به خطای فرزند بود.
2⃣دوم.از سخنرانی دوم به بعد انگشت را سمت خناسان و شیاطین اصلی بردند. حتی به بداخلاقی چهره ها نیز توجه نکردند. تاکید کردند این جماعت نیز با مردم اند و انقلاب.
🔸دومین پدرانه شان بی اعتنایی به اختلاف های داخلی و انگشت اشاره به بیرون از خانه بود.
3⃣سوم.تلاش کردند تحلیل فرزندان را نسبت به وقایع اصلاح کنند. اصرار داشتند که این اغتشاشات ثمره پیشرفت شماست نه ضعف ها. نخواستند تلخی های آن ایام باعث شود، واقعیت ها دیده نشود و اعتماد به نفس ملی لطمه ببیند.
🔸سومین پدرانه تصویر و ترسیم قدرت ملی بود، نشان دادن حرکت و پیشرفت در زیر آتش کین ها.
4⃣چهارم.تصریح داشتند به سطح بندی خطاها. مدام هم تکرار کردند؛ "نکند همه را با یک چوب قضاوت کنید." اینکه بین جاهل و غافل و مجرم تفاوت است. بین هیجان زده و دشمن فاصله است.
🔸چهارمین پدرانه تفکیک میان خطاها بود.
5⃣پنجم.اجازه رفتار تحکم آمیز به نظمیه و امنیه ندادند. سیاست "کشته دهیم اما نکشیم" برای چنین مرشدانه ای بود. گوئی می دانستند این اغتشاشات ثمره جهل مجازی است و راهش خون ریختن نیست.
🔸پنجمین پدرانه این بود که هزینه دهیم، اما فرصت دهیم تا آگاهی رشد کند و دیگران بهوش شوند.
6⃣ششم.مانع ظاهرگرایی شدند. فرمودند چه بسا دختران شل حجابی که دلشان با انقلاب و اسلام است: "همین ها مشت محکم بر دهان دشمن زدند."
🔸ششمین پدرانه عبور از ظاهر و دیدن باطن فرزندانش بود.
7⃣هفتم.انقلابی ها را دعوت به خویشتنداری کردند. اینکه صبوری بخرج دهید و اجازه ندهید از سر خشم و ناراحتی گرفتار قانون شکنی شوید.
🔸هفتمین پدرانه دعوت به صبر انقلابی بود.
8⃣هشتم .دیگری صداقت در اوج اغتشاش بود. وقتی از خودی ها خطا دیدند، بلافاصله واکنش نشان دادند و دلجوئی کردند. ماجرای اعزام سفرای شفقت به زاهدان از این جهت الگو بود.
🔸هشتمین پدرانه درس حریت و صداقت در پذیرش خطا بود؛ آنهم خطای دیگران.
9⃣نهم.خونخواهی برای فرزندان مظلومش بود. لاله های پرپری که به نام انقلاب و اسلام جاودانه شدند تا بیرق "آرمان" بالا بماند. از روح الله تا دانیال و حسین و ... را به آغوش کشیدند و سر مزارشان سلام دادند تا نام شان ثبت بر تاریخ شود.
🔸نهمین پدرانه خونخواهی از سر غیرت مقابل شیاطین بود.
🔟و دهم عفو. گذشتند چون احساس کردند تلنگری بس است. چون غرض نهایی، دستگیری است نه مچ گیری. هدایت است نه صرفا مجازات. فرماندهی کل قوا اول معلم است و راهبر.
🔸واپسین پدرانه، انتقال محبت به فرزندان خطا کار بود تا بدانند دوستدار و دلسوز نهایی آنها اسلام است و انقلاب.
👈روزهای تلخ اغتشاش گذشت؛ اما باید سالها نوشت و نوشت. یکی اش پدرانه های رهبری...
همشهری
@mahdian_mohsen
⭕️۵ پیشنهاد برای جشن بزرگ و غیرتی امسال
امسال جشن انقلاب و راه پیمایی ۲۲ بهمن متفاوت از گذشته است. دشمنی ها همه ساله است، اما امسال هرچه در چنته داشتند جمع کردند و از تروریست تا سلطنت طلب و همجنس باز و شومن و مطرب و رسانه های کذاب و غافلین وجاهلین وطنی را بخط کردند و در یک جنگ ترکیبی به صحنه آوردند.
👈ازین جهت چند پیشنهاد برای یک راه پیمایی غیرتی....
1⃣یکم. خدا رحمت کند آیت الله مشکینی را؛ راه پیمایی ۲۲ بهمن را حتی الامکان با زبان روزه شرکت کنیم و یا به تعبیر آیت الله جوادی آملی در این عبادت جمعی با وضو حاضر شویم.
2⃣دوم. تلاش کنیم در این جشن بزرگ، خانوادگی شرکت کنیم. با همسایه ها و رفقا و اقوام و آشنایان قرار و مدار حضور بگذاریم.
هرکس خود را میزبان این جشن بداند. دعوت کنیم؛ از کوچک و بزرگ، از متدین تا ملی گرا و هرکس ایرانی حقیقی است...
3⃣سوم. شعار بدست باشید. حرف دلتان را به جبهه فاسد جهانی روی کاغذ نوشته و بدست بگیرید. حداقل با پرچم باشید...
4⃣چهارم. همگی خبرنگار و تصویربردار باشید هر صحنه ای که فکر کردید تیری در چشم خناسان بی آبروست، تصویر گرفته و هر جا که دسترسی دارید روایت کنید.
5⃣پنجم. ۲۲ بهمن امسال را تا آخر شب وقف جهاد تبیین کنید. جهاد تبیین امسال نیز به اشتراک گذاشتن عکس ها و تصاویر حضور مردم است. حلقه پایانی این خروش شکننده، در همین اقدام جهادی و هوشمندانه است.
به چشم بکشید....
خلاصه این یک روز را از صبح وقف کنید...
@mahdian_mohsen
⭕️فراتر از " همان مردم"
همه آمدند. یک صدا به فراخوان وطن؛ به ضیافت میهن. هم بیعت است و هم لبیک و هم رفراندوم است و هم فراتر از این همه.
امسال شعارها در شب جشن انقلاب نیز رساتر بود. پرطنین تر بود. گسترده تر بود. گوئی فریاد یک حقیقت بود که در این روزها ظهوری بیشتر یافته است. فریاد الله اکبر. خدا برتر است؛ از همه کس، از همه چیز. فقط اوست و هرچه هست مقابل او فقر مطلق است، هیچ است و پوچ.
و این مردم نمایش تماشایی ذکر الله اکبر اند. الله اکبر یک حقیقت است؛ عالم به تدبیر اوست. اما همین ذکر قرن ها بود در دل جهل تودرتوی تاریخ، خاک می خورد تا خمینی به پشتوانه یک ملت آنرا به چشم کشید. سردست گرفت و عیان ساخت.
اما مردم امروز، همان مردم 57 نیستند و به مراتب جلوترند. معنویت یک ملت را باید با قدرت به ظهور کشاندن ذکر الله اکبر سنجید و این ذکر را تنها ملتی می تواند امتداد ببخشد که بیشتر بروز یداللهی دارد.
این مردم کم مشکل ندارند؛ هم مشکل اقتصادی و هم مضیقه های مختلف ناشی از ضعف های داخلی و دشمنی های خارجی. اما خوب می دانند که دفاع از نظام امری فراتر از کم و کسری های سیاسی و نهادی است. دفاع از نظام، دفاع از همان حقیقت ابدی و ازلی است. دفاع از نظام یعنی به فراز نشاندن پرچمی که میگوید خدا برتر از هر چیز است...
در راه حق نیز کسری بسیار داریم؛ اما هر چه هست در حرکتیم به سوی او. راه بسیار است و نقیصه های فراوان اما در حرکتیم. امروز الله اکبر تنها لقلقه زبان زاهدان و عابدان و سجاده نشینان و ریش سفیدها نیست و هویت یک ملت است؛ پیر و برنا و دهه هشتادی و نودی نه به لب که به قلب شان و عمل شان این ذکر را تسبیح می کنند.
مردم در بهمن 1357 ذکر الله اکبر را مقابل دست استعمار به جلوه کشیدند و در بهمن 1401 مقابل همه استعمار. یکبار مقابل آلت دست دشمن انقلاب کردند و یکبار در مقابل همه هیمنه دشمن استقامت. استقامت فراتر از خیزش است. چه ملت ها که خوش درخشیدند و در ادامه راه خاموش شدند. استقامت مردمی دیگر می سازد؛ فراتر از "همان مردم".
اینجاست که به روشنی باید گفت بهمن 1401 از بهمن 1357 جلوتر است چون بروز ذکر الله اکبر بیشتر و بیشتر است...
@mahdian_mohsen
⭕️گروگانگیری با اخبار حاشیه ای
کسی هست خبر خانم معلم قائم شهری و خبر کشف حجاب نامزد نظام مهندسی را نشنیده باشد؟
درست یا غلط محتوای این اخبار بماند. از واکنش مسوولین نیز عبور کنیم. اما به واقع چه بر سر خود و افکارعمومی با این اخبار می آوریم؟
از ایندو خبر بگذریم؛ از مهمترین دستاوردهای سفر دوروزه آقای رئیس جمهور به چین چه می دانیم؟ از تولید مشترک هواپیما با چین با خبر شدیم؟ از امضای سند 3.5 میلیاردی سرمایه گذاری صنعتی چه؟ از توافق 12 میلیارد دلاری در صنعت حمل و نقل و ساخت خودرو چطور؟ از بسته 40 میلیارد دلاری در صنعت نفت خبر گرفتیم؟
مشکل کجاست؟
قدیم اتاق های شیشه ای رسانه ها محل تشکیل شورایی بود تا ضرائب اخبار را تعیین کنند. کدام خبر تیتر یک شود و کدام تیتر دوم و کدام گوشواره ها وغیره. به این فهم مهمترین ویژگی سردبیر یک رسانه، ضریب دهی اخبار است.
اما امروز ضرائب اخبار را شبکه های اجتماعی تعیین می کنند. کدام بیشتر لایک خورده و بیشتر به اشتراک گذاشته شده و بیشتر واکنش گرفته است. اما آیا هر خبری بیشتر دست به دست شد یعنی مهمتر است؟
ثمره این ضرائب غیرواقعی چیست؟
اول مساله سازی برای مسوولین و ورود آنها به چرخه باطل واکنش های شتابزده است؛ یکبار خانم معلم اخراج و یکبار مورد پادرمیانی و یکبار گذشت و ...
مهمتر از این افکار عمومی است که ضرر می کند و از اخبار اصلی فاصله می گیرد. ما کم کم گرفتار یک بی خبری مدرن شده ایم. بی خبری ناشی از شبکه ها. همه می دانند و نمی دانند. باخبرند و بی خبر. به واقع فکر می کنند می دانند و باخبرند. مخاطب در گروگان اخبار حاشیه ای و بی ثمر است.
اساسا چرا باید خبر یک کلاس درس، مدیر و مسوول و امام جمعه و استاندار را بخط کند؟ اساسا این خبر چه نسبتی از واقعیت مدارس ما دارد؟ چرا فکر کردیم خطای خانم معلم انقدر بزرگ است که لازم است همه مسوولین شهر درگیر شوند؟
مساله این مصداق مشخص نیست. مساله دوران بی خبری جدید است که کم کم در حال شکل گیری است. وقتی افکار عمومی را از اخبار اصلی دور نگه داشتیم و درگیر حواشی و اخبار زرد و بی ثمر کردیم طبیعی است که رسانه دشمن رهزن ذهن های بی خبر می شود. چنانچه جنون وار می نویسند کیش و دریای خزر را به چین فروختند و ایران طی یک قرارداد 25 ساله مستعمره چین شد و عده ای چنان مسخ می شوند که علیه این خبر اعتراض خیابانی به راه می اندازند. این ثمره عصر بی خبری است.
نسبت به پرسش ذهن مخاطب در هر سطحی سکوت نکنیم و پاسخگو باشیم. اما مراقبت کنیم هیجان اخبار حاشیه ای، مسوولین و رسانه های مرجع را به گروگان نبرد و به انفعال نکشد.
@mahdian_mohsen
✅فقها آرایش جنگی بگیرند
به واقع پربسامدترین مفهوم راهبردی در سخنان یک سال اخیر رهبرانقلاب، جهاد تبیین است. رهبرانقلاب در دیدار با اقشار مختلف نسبت به ضرورت و اهمیت جهاد تبیین تذکر دادند. از نیروهای مسلح گرفته تا پرستاران و مداحان و دانشجویان و فعالان رسانه ها و نمایندگان مجلس و مسوولین و اخیرا هم فقهای مجلس خبرگان.
⭕️اما درباره دیدار اخیرشان با خبرگان ذکر چند نکته ضروریست.
1⃣یکم. اولا خطاب سخنان رهبری انقلاب در موضوع جهاد تبیین تنها اعضای مجلس خبرگان نبود و همه علما و فقها را خطاب قرار دادند. حوزه های علمیه نیز مخاطب این دیدار بودند.
2⃣دوم. رهبرانقلاب در سفارش به جهاد تبیین از کلیات و نصیحت عبور و راهبرد عملیاتی ارائه کردند؛ مثل اینکه فرمودند حلقه های معرفتی از فضلای جوان با محوریت علمای بزرگ تشکیل شود. از این هم جلوتر رفتند و برای توفیق اقدامات، معیار و میزان تعیین فرمودند. مثل اینکه یکی از ثمرات جهاد تبیین صرفا در حوزه این مجلس، باید رشد مشارکت در انتخابات بعدی خبرگان باشد.
3⃣سوم. رهبر انقلاب در باب اجرا و روش هم توصیه هایی داشتند؛ مثل اینکه تاکید داشتند بر حرف نو، بیان نو و منطق نو. یا اینکه از شبهه نهراسیم و نرنجیم. اگر پاسخ هم نداشتیم اشکال ندارد؛ صادقانه بیان کنیم و دنبال پاسخ رویم. در نهایت اینکه نفیا هم فرمودند حرف سست و بی منطق نزنیم.
🔹این سه بسیار مهم، اما حرف تمام در بند چهارم است.
🔸ماجرای جهاد تبیین را نباید صرفا در حد شبهه و شایعه دید. نباید تنها در موضوعات خبری و در مقابل دروغ پراکنی ها دید. جهاد تببین اصل اساسی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی است که شاید مهمترین مخاطب آن علما و فقها هستند. به تعبیر رهبرانقلاب هم خود ورود کنند و هم باید از جهادگران جوان عرصه جهاد تببین با پشتوانه های نظری حمایت کنند.
4⃣خلاصه بند چهارم چنین است:
دشمن امروز دقیقا چه می کند؟ سیاست های راهبردی انقلاب را هدف گرفته است. مثل تضعیف مردمسالاری و تخریب اعتماد مردم به حاکمیت. یا ایجاد ناامیدی از آینده و یا پشیمانی از راه طی شده و یا تضعیف دلبستگی مردم به دین و اخلاق و معنویت.
از سوئی دیگر هیچ امری در انقلاب اسلامی پیش نمی رود مگر با گفتمان سازی و ایجاد فرهنگ و نهادسازی اجتماعی. چرا؟ چون هیچ فضیلتی قرار نیست اجباری باشد و باید با خواست و اراده مردم محقق شود.
با این توضیح، زمینه و مقدمه تحقق سیاست های راهبردی انقلاب جهاد تبیین است. جهاد تبیین به معنای گفتمان سازی و تقابل با تخریب های ذهنی و روانی دشمن است.
❇️مساله روشن است.
✅علما و فقها نیز باید آرایش جنگی بگیرند و مثل همیشه پیشرو باشند.
همشهری
@mahdian_mohsen