eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
413 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مهمترین دستاورد انقلاب.... ✅همه در زمین خمینی بازی می کنند. @mahdian_mohsen
مدت ها قبل در جریان تهران گردی های رسانه ای یک چیز عجیب توجهم را جلب کرد و آن اینکه برخی پیرمردهای قدیمی مثلا حدود 80 سال به بالا وقتی می خواستند حرف سیاسی بزنند ناخودآگاه تن صدای شان پائین می آمد. می دانید چرا؟ این ضرب المثل را شنیدید؟ "دیوار موش داره موش هم گوش داره" بله. این ضرب المثل و این واکنش زبانی پیرمردها یادگارهای دوران خفقان است. @mahdian_mohsen
✅این سه رای/ مجلس چرا مخالفت کرد؟ طرح شفافیت آرا در مجلس با اختلاف سه رای به حدنصاب دو سوم آرا برای تغییرآئین نامه داخلی نرسید و رای نیاورد. این ماجرا یک سابقه منفی در مجلس انقلابی است. شفافیت آرا با همه شفافیت های دیگر از جمله اجرای ماده 29 برنامه ششم توسعه که شفافیت درآمد مسوولین است فرق دارد. شفافیت آرا یک طرح راهبردی برای اصلاح حکمرانی است و بلوغ مسوولین در فهم درست از مردم سالاری است. اما مجلس مخالفت کرد. چرا؟ اولا ذکر این نکته ضروری است که در مجلس قبل 170 نماینده طرحی را امضا کردند و در نهایت از میان همان امضا کننده ها 50 نفر رای دادند. در این مجلس 50 نفر برای این طرح امضای اولویت دار جمع کردند و در نهایت 153 رای جمع شد و به اختلاف سه رای به ثمر ننشست. توجه شود که این سه رای یعنی مخالفان شفافیت در اقلیت هستند و تنها نیاز طرح به دوسوم آرا بود که باعث شد متوقف شود. تقریبا همه نمایندگانی که شعار شفافیت دادند امروز مدافع طرح اند. اما چه کسانی اجرای این طرح را به صلاح ندیدند؟ مهمترین استدلال مخالفان طرح، پوپولیسم است. این استدلال البته شنیدنی و قابل اعتناست. نمی شود هرکس مخالف این طرح بود را متهم به غیرانقلابی گری کرد. چه بسا بسیاری مدافع شفافیت اند اما معتقدند باید برای این نگرانی تدبیری اندیشید. اما چرا این استدلال کافی نیست؟ مخالفان می گویند با اجرای این طرح تصمیم نماینده ها مقابل غوغای رسانه ها و تخریب ها، غیرکارشناسی و پوپولیستی خواهد شد. اما سوال اینست که آنروی پنهانکاری چیست؟ آنسوی ماجرا هم "لابی های رانتی" است و هم "چانه زنی های قومی و قبلیه ای" و هم "سوداگری های مساله انگیز". همین؟ خیر. اصل ماجرا در آنسوی پنهان کاری در تصمیم گیری، بی اعتنایی به اجماع سازی برای تصمیمات است. بهترین تصمیم در بالاترین سطح کارشناسی بدون اعتماد مخاطب محکوم به شکست است. نماینده ها باید برای اتخاذ هر تصمیمی ابتدا اعتماد جامعه را جلب کنند و برای اجماع سازی کارشناسی تلاش کنند.لذا مجلس پنهانکار در بالاترین سطح کارشناسی هم باشد نمی تواند کارامد باشد. از اینرو شفافیت آرا تنها یک تغییر در مدل اداره مجلس نیست و یک الزام و متغیر کلیدی در اصلاح راهبردی مدل حکمرانی در کشور محسوب می شود و می تواند از مجلس شروع و در مرحله بعد شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و دیگر نهاد ها را نیز با الزام شفافیت آرا به مردمی سازی و اقناع و ایجاد مشارکت اجتماعی همراه سازد. @mahdian_mohsen
ماجرای این رقص و خانوم مجری حقیقتا آزار دهنده است. اینجا نمانید اما قبلش مرور کنیم. مهمان می گوید رقص. مجری باید عذرخواهی کند. خب چرا؟ از چی؟ چرا مجری؟ کفاف نمیدهد. اخراج هم می شود. حالا مجری لایو گذاشته و به زمین و زمان ناسزا میگوید. حق دارد اشتباه کند. اشتباه او واکنش به اشتباه بزرگتری است. به اینجا هم ختم نمی شود. ضدانقلاب دست می گیرد. کسی توضیح نمی دهد. اما افشاگری چرا سردبیر برنامه توضیح داده تو اصلا هنر نداشتی. چون شوهرت اسپانسر بود مجری شدی. یعنی در آن مکان محترم، شوهر کسی پولدار باشد مجری می شود؟ و اگر کار بیخ پیدا کند افشا می شود؟ تعداد خطاها را بشمارید حالا این ماجرا را رها کنید می دانید از چه می ترسم؟ از اینکه همان حساسیت به رقص هم درونی نیست و تصنعی است و از سرباز کنی است. به همان هم اعتقاد نداشته باشیم. امیدوارم در ابعاد وسیعتر تیغ سانسور دست کسانی نباشد که به آنچه می کنند معتقد نباشند. اگر چنین باشد، اندازه قبح مسائل را متوجه می شویم و به افراط و تفریط نمی افتادیم. اگر چنین بود شاید نه مجری شبکه دو اخراج می شد و نه مجری شبکه چهار می رفت @mahdian_mohsen
فیلم کامل مناظره را در لینک زیر ببینید. در این مناظره تلاش کردم توضیح دهم که شفافیت آرا فراتر از اصلاح کارآمدی و بلکه کلیدی ترین تصمیم در اصلاح نظام حکمرانی است. https://www.aparat.com/v/FbLtW @mahdian_mohsen
🌺نجوای اهل رسانه اوج مناجات صنفی اهل رسانه را می‌توان در دعای قرآنی «رب اشرح لی صدری» به تماشا نشست. وقتی به حضرت موسی می‌گویند پیام خدا را به فرعون ابلاغ کن، احساس می‌کند بار سنگین و رسالت فوق‌العاده‌ای بر دوش او گذاشته شده است لذا تقاضا می‌کند: رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی. "رب اشرح لی صدری" یعنی ظرفیت روحی مرا بیفزا. خبر تنها بیان واقع نیست. خبر محصول نگاه یک خبرنگار است. لذا رشد روحی خبرنگار در بیان خبر تأثیر دارد. رشد شرح صدر یعنی توسعه وجودی و روحی خبرنگار. خبر تنها مربوط به رویداد نیست. خبر ماحصل رویداد به علاوه وجود خبرنگار و راوی است. روایت یک کافر از یک موحد در یک رویداد مشابه، متفاوت است. "و یسر لی امری" یعنی کار را بر من آسان گردان. این نشان می‌دهد چه میزان کار خبرنگاری سخت است. این امر سنگین حکایت از یک مأموریت خطیر و انبیایی دارد. خبرنگاری می‌تواند از عهده این بار برآید که زاویه نگاه الهی و مأموریت تعلیمی و انسانی یافته است. "واحلل عقده من لسانی" یعنی بتوانم به بهترین شکل پیام را منتقل سازم. این نیز نشان می‌دهد ماجرای رساندن پیام تنها در جابه‌‌‌جایی فیزیکی پیام نیست. معلوم می‌شود ماجرا تنها در ایصال و رساندن پیام شبیه پستچی‌ها نیست. باید قلب و ذهن مخاطب توأمان درگیر شود. باید پیام بر جان مخاطب بنشیند. منظور از پیام لایه‌های زیرین و عمیق رویداد و ظاهر است. باید زبان هنرمندانه یافت و تلاش کرد پیام را به محسوسات مخاطب تبدیل کرد تا "یفقهوا قولی" صورت گیرد و مخاطب جان پیام را درک کند. تا اینکه دعا می رسد به "هارون اخی". این تعبیر نشان‌دهنده یک حرکت جبهه‌ای است. مدد رساندن شبکه‌ای یک عنصر کلیدی در راهبرد خبر خوب است، چه آنکه؛ خبر خوب وقتی روایت غالب شود می‌تواند رهنمون امید در جامعه شود. 🔸بخشی از فتوت نامه خبرنگاری. به نقل از کتاب خبرخوب @mahdian_mohsen
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درباره سهم سوپرمن ها بخشی از مناظره مربوط به عدالتخواهی فیلم کامل با حضور برادر صادق شهبازی http://fna.ir/f04ohv @mahdian_mohsen
⛔️ساسی و کُپ کردن اجتماعی به رکورد جهانی دو میلیون کامنت "تتلو" تعجب زده خیره شدیم و با ترانه مبتذل "خانم ...." اش متحیر ماندیم. با لایو "پسر14ساله" بهت زده شدیم و با سرود دسته جمعی "آقامون جنتلمنه" در مدارس مبهوت ماندیم. با "تیک تاک" آشفته شدیم و این روزها مقابل "کلیپ شرم" انگشت حیرت به دهان و "کاسه چه کنم" به کف گرفتیم. گیجیم و حتا نمی دانیم بر سر چه کس و  کجا فریاد بکشیم. از هشتگ های سرگشته ای که نقش بادبزن جگر دارند، پیدا است که کپ کرده ایم.      اساسا مقابل نوجوان منفعلیم. از نام نوجوان به تینیجری رسیدیم که بگوئیم فرزند ما نیست و از همسایه است؛ تا راحت تر فراموش کنیم و وجدان درد نگیریم. از "بی تفاوتی" به "بیگانگی" رسیدیم و فراموش کردیم آنچه اینبار رها کرده ایم فرزندان خودمانند؛ بلکه خودمانیم. فکر کردیم نقطه پایان ماجرا اعتراف "مائده هژبر" و محکومیت "سحرتبر" است و فکرنکردیم از جاهل اعتراف نمی گیرند و بیمار را زندان نمی کنند. خیال کردیم فرهنگ را هم با اقتدار امنیتی میتوان سامان دهیم. نوجوانی در میان ما فوران بی معنایی است. تنها خواستیم بپریم و عبورکنیم. نبینیم و رد شویم. خیال کردیم در جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی بزنیم و سفره مان را جدا کنیم و برای فرزندان مان شهرک وسینما و پارک و رستوران حزب اللهی بزنیم ماجرا حل می شود. غوطه ور در قصه شنگول و منگول سطح تهدید را آقا گرگه دیدم و درب خانه را زبانه کشیدیم و فکر نکردیم از پنجره کف دست بچه ها آتش زبانه می کشدو ما محکوم روزگار می شویم. باور نمی کردیم روزگاری کلاس درس بچه هایمان بشود معبر مهاجرت سیاه به سرزمین غریبگی و غریبه ها. امروز وحشت زده از سرچ گوگل پشت درهای بسته ایم، اما سالهاست شبکه ملی اطلاعات را املی و توسعه شبکه های بومی را غربتی بازی دانستیم. خام اندیشانه صیانت از خانواده در عصر شبکه را حواله به فیلترینگ کردیم و ندانستیم که محدودیت بدون جایگزین نه اژدری است که توزیع کلید جهنم است و سرنوشتش سیاه تر از گور کافر.     ما تخت بند شرایطی هسیتم که خود بر خود مسلط ساخته ایم. دوران طلائی نوجوانی در این مملکت رهاست.  5 میلیون ویوی "کلیپ شرم" در چند ساعت اول را فال نیک بگیریم که تلنگر بیداری است. به این کپ کردن اجتماعی نیاز داشتیم و داریم. @mahdian_mohsen