eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
414 عکس
137 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
عدالتخواهی انقلابی یا غیرانقلابی بعد از انتشار یادداشت "چالش عدالتخواهی/ از علیزاده تا صدرالساداتی" نقدی منتشر شد با عنوان : عدالتخواهی مهمترست یا استکبارستیزی" که در اینجا (https://t.me/K1inUSA/5861) می توانید بخوانید. نویسنده در نقدشان تلاش کردند نشان دهند که آقای علیزاده به عدالتخواهی داخلی هم پرداخته اند و اینطور نبوده که فقط استکبارستیزی کنند. بعد هم نتیجه گرفته اند که نویسنده جاده صاف کن این نظریه است که امنیت و مصلحت مهمتر از عدالت و آزادی است. و اما پاسخ. عنوان نقد اینست: "عدالتخواهی مهمترست یا استکبارستیزی؟". همین عنوان یعنی مساله و غرض متنی که نقد کرده اند برایشان روشن نیست. اساسن هیچ اشاره ای به دوگانه عدالتخواهی و استکبارستزی نشده است، بلکه دوگانه اصلی، دوگانه عدالتخواهی انقلابی و عدالتخواهی غیرانقلابی است. بگذریم که احدی تا امروز دوگانه عدالتخواهی و استکبارستیزی را مطرح نکرده است و این تعبیر عجیب است چون اساسن چنین دوگانه ای وجود ندارد و ایندو یکی است. ظاهرن منتقد محترم با دقت یادداشت را مطالعه نکرده اند؛ تا جائیکه اگر اسم مهدیان را در نقدشان نمی آوردند احتمال می دادم متن دیگری را نقد کردند. برین اساس فراتر از ذکر مجدد جملاتی از یادداشت اول، هیچ نکته دیگری لازم نیست اضافه شود. در همان ابتدای یادداشت اول تصریح کردم عدالتخواهی در داخل، خودش بلند کردن عدالتخواهی در مقابل ظلم جهانی است: "یعنی در مقابل اشکالات انقلاب اسلامی سکوت کنیم؟ یعنی بی عدالتی های داخلی و فساد درونی را نبینیم؟ خیر. باید عدالتخواه بود و محکم در مقابل انحرافات انقلاب ایستاد که این نیز خود بلند کردن بیرق اصلی عدالتخواهی جهانی و مبارزه با ابرظالمان شیطانی است. در جای دیگر یادداشت اول دقیق تر آمده است: "از هیچ ظلمی در این عالم نباید گذشت؛ برای خلخال ربودن از پای زن یهودی باید جان داد. اما عدالتخواه واقعی وقتی سایه بزرگ ظالم اصلی را بالای سر کشورش می بیند، درگیر لات پس محله و پس کوچه ها نمی شود. یعنی وقتی لات کوچه اش را در حال ظلم دید رها می کند؟ خیر. با ظلم مبارزه می کند اما مراقبت می کند این مبارزه با ظلم، ظالم اصلی را تقویت نکند. " ❗️حالا شما بگوئید از کجای متن اینطور فهمیدند که مبارزه با ظلم جهانی یعنی رها کردن داخل؟ کل حرف در همین یک جمله پایانی یادداشت اول آمده است: " رمز عدالتخواهی داخلی و مبارزه با خرده ظلم ها، نگاه کردن مستمر به رابطه طولی این خرده عدالت ها با عدالت اکبر است. اگر هنر امتداد دادن ده ونک و هفت تپه با تقویت انقلاب اسلامی را داریم بسم الله." در انتها نیز ظاهرن خیلی عصبانی شدند و نوشته اند: مهدیان جاده صاف کن برای این تئوری است که امنیت و مصلحت مقدم است بر عدالت و آزادی. باز به یادداشت اول رجوع می کنیم : "ما انقلاب را با عدالت می سنجیم نه عدالت را با انقلاب. رهبری و ولایت را هم با عدالت می سنجیم نه عدالت را با ایندو." بگذریم ازینکه اساسن مصلحت به معنای دینی اش عین عقلانیت است و خود عدالت. کفایت می کند و مساله روشن است. بااین توضیح به نظرشما منتقد محترم همین یادداشت را نقد کردند یا یک یادداشت ذهنی؟ یاچی؟ در نهایت اینکه عدالتخواهی انقلابی یعنی اولن، فهم اهم و مهم و دوم همراستا کردن ایندو. اهم، مبارزه با ظلم جهانی است که پرچمدارش انقلاب اسلامی است. لازم به تذکر نیست که اهم به معنی رها کردن مهم نیست. اولویت نیز به معنای اوّلیت نیست. چه آنکه نماز بر وضو اولویت دارد ولی وضو بر نماز اوّلیت. یکی مقدمه است و یکی مقصد. یادداشت اول را می توانید اینجا بخوانید https://t.me/mahdian_mohsen/657 @mahdian_mohsen
#چهارشنبه_سفید #امربه_معروف #خبرخوب @mahdian_mohsen
#پاسخگوئی #خبرخوب @mahdian_mohsen
در دفاع از استاد بی تقوایی رسانه ای همیشه بوده و هست ولی در مواردی و آنهم از سوی برخی مدعیان دینداری و عدالتخواهی آزاردهنده است. نامه ای از استاد خسروپناه منتشر شده است که از مدیر آموزش پرورش استان خواستند با انتقال همشیره شان به قم موافقت کنند. تا اینجای ماجرا همه چیز قانونی است و هیچ طلب رانتی وجود ندارد. همه اختلاف سر یک جمله است: "تقاضای بنده این است که برای انتقال به شهر قم و همکاری در یکی از پست های مدیریت جنابعالی همکاری لازم را مبذول فرمائید" همین جمله نیز موجب هتک و بی آبروکردن شده که ای خلق الله؛ چه نشسته اید که فلان روحانی ریا کارست و چه و چه. دو نکته و تمام؛ یکم. اولن روی عبارت "مدیریت جنابعالی" تامل کنید. اگر گفته می شد "یکی از پست های مدیریتی جنابعالی" یعنی تقاضای رانت. اما "مدیریت جنابعالی" به معنی تقاضای انتقال به یکی از بخش های مسئولیت مدیر مربوطه است. واقعن پیچیده است؟ اما فرض کنیم متن کژتابی دارد؛ سلمنا دوم و مهمتر. اگر متن ابهام داشت-که ندارد- و نویسنده در مظان اتهام قرار گرفت حکم چیست؟ مخاطبم جریان مومن و انقلابی است نه این و آن. چرا با حسن ظن با بزرگان مان برخورد نمی کنیم؟ استاد خسروپناه را امروز و دیروز شناختیم؟ استاد فلسفه وعرفان و اخلاق را با یک سوظن گذاشتیم و گذشتیم؟ رواست؟ با کدام حجت دینی و اخلاقی؟ ماجرای آقای خسروپناه یکی از دهها نمونه است. گویا تنها چیزی که اینروزها قیمت ندارد آبروی مومن است و برای به خاک کشیدن داشته هایمان مسابقه گذاشتیم. حتمن ظلم کردیم و خلاص. @mahdian_mohsen
کشف حجاب از منظر دموکراسی فرق قانون ما و رضاخان برخی از مروجین و موافقین کشف حجاب ممکن است عاشق غرب و دموکراسی و حقوق بشر و غیره باشند؛ این متن برای آنهاست. برداشتن روسری در خیابان معنی اش چیست؟ بد نیست یکبار حجاب را فرادینی و تنها از منظر دموکراسی تحلیل کنیم. معنی کشف حجاب یعنی ایستادن مقابل احکام؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است برخی لامذهب یا شل مذهب باشند. یعنی ایستادن مقابل قانون؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است کسی این قانون را قبول نداشته باشد. برداشتن حجاب ایستادن مقابل دموکراسی و جمهوریت است. یعنی چی؟ اکثریت این کشور مسلمانند. اسلام دین غالب است. حجاب از احکام دینی است. پس به حکم دموکراسی باید به حقوق اکثریت احترام گذاشت. ممکن است بگوئید حجاب اختیاری است. بی حجاب و باحجاب باید آزاد باشند. این حرف ظاهر قشنگی دارد اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دموکراسی است. چرا؟ به دو دلیل. جهت اول ایستادن مقابل قانون است. قانون کشور حکم می کند حجاب رعایت شود. اخیرن یک حرف جدیدی باب شده است که "حجاب قانونه که باشه؛ قانون غلط چرا باید اجرا بشه؟" پاسخ اینست که فرض کنیم غلط باشد، اشکال قانون را نمی توان با بی قانونی حل کرد. اصلاح قانون باید قانونی رفع شود. مثل اینکه کسی بگوید من چراغ قرمز را قبول ندارم و از چهارراه رد شود. همه چیز دست خود مردم است. تلاش کنند جریانی رای بیاورد که فلان قانون را اصلاح کنند. عبور از چراغ قرمز فقط قانون شکنی نیست، تعرض به حقوق مردمست. ممکن است بگویند: " مگه زمان رضا خان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟" پاسخ خیلی روشن است. از قانون مهمتر چیست؟ اراده مردم. اراده این مردم اسلام است. طبیعی است که اگر حکومتی خلاف اسلام قانون تعیین کند، تاب نیاورند. سخن سر اراده اکثریت مردم است. همه چیز مردمند. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برامده از دیکتاتوری بود ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردمست. رضا خان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم ایستادند. معمولن به اینجا که می رسیم گفته می شود حجاب اختیاری است. موسی به دین خود و عیسی به دین خود. حرف قشنگی است ولی یک دیکتاتوری عمیق درونش نهفته است. این حرف ایستادن مقابل اکثریت است. چرا؟ چون فارغ از تقابل قانونی، یک حرف مهمتری وجود دارد و آن تقابل با دموکراسی و جمهوریت است. تقابل با مردم است. ایستادن مقابل اراده دینی مردمست. کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است که فراتر از تعرض به قانون است. هرچند دقیق تر توجه کنیم تعدی به قانون همان تجاوز به حقوق اکثریت است. چرا؟ چرا تعرض و دست درازی است؟ چرایی را درست ببینید؛ اینطور وانمود می کنندکه مخالفت با کشف حجاب به جهت تحریک مردهاست. می گویند: "خب مردها تحریک نشوند" این حرف برای تنزل دادن مساله است. البته قواعد طبیعی و غریزی سرجای خودش قرار دارد و دستوری نیست، ولی علت اصلی ایندست مسائل نیست. اینکه گفته می شود کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است به جهت اینست که شرایط برای دینداری سخت می شود. چرا اکثریت باید به مشقت بیافتند که عده ای می خواهند مقابل اراده دینی مردم باشند؟ مثلن نگاه به موی زن نامحرم، بدون تحریک هم حرام است. یعنی حجاب اختیاری یک نفر، مشقت است برای دیگری. اما ماجرا ازین نیز فراتر است. شهری که قرارست محیط دین ورزی و بستر معنویت برای جامعه باشد مستعد بی اخلاقی می شود. اصل ماجرا اینجاست. شهری که در ظاهر به معصیت گرفتار شد، مضاعف مستعد آلوده شدن است. جامعه هم مثل نفس آدم عمل می کند. وظیفه یک حکومت ساخت بستری است که مهیای دینداری باشد نه مروج بداخلاقی. اینجاست که تعرض به حقوق اکثریت است. خلاصه اگر بر مدار دین نیستیم؛ به قاعده حقوق بشر غربی ها بر اراده اکثریت تمکین کنیم. صبح نو @mahdian_mohsen
🌤نقش توئیتر در ظهور حضرت حجت چند روز پیش صحنه ای در اتوبوس دیدم و همان جا توئیت زدم. خانمی به فردی که کشف حجاب کرده بود خیلی ساده و مودبانه، قانون را متذکر شد و پس از مختصری که غرولند شنید، درنهایت ماجرا به خوشی ختم شد و آن خانم هم حجابش را اصلاح کرد. اما همین روایت، موجب موجی از حملات توئیتری شد. کامنت ها خیلی جالب است و قابل تامل. فقط توهینست؛ از توهین به پیامبر و امام و دین گرفته تا پائین. ببینید: https://twitter.com/mohsen_mahdian/status/1067374468614496257?s=19 گذشت؛ اما به این بهانه توجهم به یک نکته تاریخی و معرفتی جلب شد. به نقش توئیتر و دیگر شبکه های اجتماعی دقت کنید؛ توئیتر از بقیه بیشتر. یک نکته کلیدی و قابل توجه درباره نقش توئیتر وجود دارد. در توئیتر دعوا در کدام نقطه است؟ دقت کردید؟ پیشتر اختلاف ها مبهم بود، مواضع نیز. معلوم نبود هرکس چه می گوید وغرض نهائیش چیست؟ اما امروز دوگروه شاخص در توئیتر فعالند. "براندازها" و "انقلابی ها" . براندازها خیلی روشن همدیگر را پیدا کردند از منافقین تا سلطنت طلب ها تا آته ایست ها تا اباحه گرها و غیره. خب؟ حرفم چیست؟ اجازه دهید با یک خاطره لُب کلام را بیان کنم. خاطره ای از آقای خاتمی دارم که بارها نوشته و گفته ام. از خاتمی پرسیدم چرا موضع تان در محافل خصوصی را برای مردم علنی نمی کنید؟ گفت: طرفداران من از بهائی و رقاصه ها هستند تا آدم های متدین و مذهبی. خلاصه حرفش این بود که اعلام موضع صریح، این ترکیب رنگین کمانی را بهم میزند. اما امروز نگاه کنید؛ در شبکه های اجتماعی چه تصویری از اصلاحات وجود دارد؟ اساسن اصلاحات کجاست؟ دعوا و اختلاف صرفن بین دو گروه است. جریان انقلابی و ضدانقلاب و والسلام. خیلی از اصلاح طلب ها نیز به همین نزاع پیوستند و مقابل ضدانقلاب قرار گرفتند. به تعبیر دیگر کار ناتمام خاتمی را شبکه های اجتماعی، خاصه توئیتر انجام داد. امروز همان رقاصه ها و بهائی ها و آرای سیاه، دشمن سرسخت اصلاحات و خاتمی شدند. شعارها کف خیابان چه بود: «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!» توئیتر مرز حق و باطل را روشن کرده است. یا حداقل در روشن کردن این مرز سهم بسزائی داشته است. حامیان کشف حجاب را در کامنت توئیت ببینید. ضد دینند و منکر خدا و ولاغیر. این حرفها برای چیست؟ این بیان چه ربطی به انقلاب مهدی موعود دارد؟ نکته بسیار کلیدی اینست که هرچه به ظهور نزدیک می شویم مرز حق وباطل کامل روشن می شود. توئیتر کمک کرده است خالص سازی تسریع شود. تقابل روشن میان اَشقیاء و سُعداء. دشمن حتا دست چدنی با دستگش مخملی هم ندارد؛ ترامپ اصلِ شمرست. از امام باقر علیه السلام روایت داریم که حضرت حجت سلام الله علیه ظهور نخواهد کرد تا وقتی که شقی در شقاوتش و سعید در سعادتش تثبیت شود. از امام صادق علیه السلام روایت داریم انقدر غیبت طولانی می شود که حق محض عیان و باطل محض نیز عیان شود. این روزها توئیتر سهم مهمی در این خالص سازی و نمایاندن دوقطبی حقیقی عالم یعنی تقابل حق و باطل دارد. باید قدر بدانیم. @mahdian_mohsen
چونه بزن... وضع مالیش خوب بود. ولی می گفت هروقت مغازه می رم چونه می زنم به 3 دلیل. یکی اینکه کاسب هم ثواب ببره. دوم اینکه پولی که صرفه جوئی میشد رو خرج هیات و حسینیه می کردم و سوم اینکه با اینکار خودمو میشکوندم. سیدرضا فیروزآبادی واقف مسجد و بیمارستان فیروزآبادی شهرری @mahdian_mohsen
❤️درباره عذرخواهی رهبرانقلاب از یک طلبه رهبرانقلاب در حاشیه درس خارج امروز اینطور فرمودند: دیروز یکی از آقایان بعد از درس تشریف آوردند جلو و با اوقات تلخی تمام گفتند که این بازنشسته‌هایی که طبق قانون باید برکنار بشوند، اینها را برمیگردانند و این را به پای شما مینویسند، یعنی به پای من. [البته] این محبت است، منتها اشکالش این بود که سر من داد میکشید. من هم به ایشان یک قدری تند گفتم آقا! چرا داد میکشید؟! به هر حال ما خواستیم از ایشان هم معذرتخواهی کنیم. بعد هم در ادامه توضیح دادند که قانون اخیر مجلس درباره بازنشستگی، قابل دفاع است، اما مواردی هم وجود دارد که شاید لازم باشد از خدمات مدیر باتجربه بعد بازنشستگی هم استفاده شود. اما همه این ماجرا و این رفت و برگشت کلامی؛ درسی است آموزنده در سیاست و اخلاق. مرور کنیم. یکم. یک طلبه در نهایت محبت و دلسوزی، بر سر امامش فریاد می کشد و اعتراض می کند. دوم. رهبرانقلاب نسبت به تندی طلبه تذکر پدرانه می دهند و بعد از همین تذکر نیز عذرخواهی می کنند. سوم. رهبر انقلاب، اعتراض طلبه را می آورند تا اگر دیگرانی هم معترض باشند، صدای اعتراض شان شنیده شود و عذرخواهی خودشان را هم نه به گوش طلبه که علنی می کنند تا فرهنگ حکمرانی شود. چهارم. موضوع را توضیح می دهند تا مَدرَس پاسخگوئی برای مسئولین جمهوری اسلامی باشد. دقت کنیم که طلبه محترم سوال نکردند، اعتراض داشتند. رهبری توضیح دادند تا شبهه برطرف شود و موجب عصبانیت و اعتراض فراهم نشود. و اما یک جمله که توضیحش بماند برای بعد. خیلی وقت ها بلند شدن صدای اعتراض و فریاد کشیدن برسر امام و بعد از آن به "پشت بلندگو" کشیدن ماجرا، ناشی از کم کاری من و امثال منست که در نقش رسانه ای مان کوتاهی می کنیم. @mahdian_mohsen
چالش اجتهاد پویا در کشور تعیین تکلیف نهایی درباره حجاب به چه نحوی است؟ موسیقی چطور؟ بالاخره نسبت جمهوری اسلامی با مسائل جدید حوزه موسیقی و لوازمش به چه نحوی است؟ برخی موضوعات اقتصادی مثل فروش اوراق قرضه خارجی حکمش چیست؟ تکلیف ماهیت پول و وضعیت نهایی بهره و ربا در نظام بانکداری به چه صورت است؟ ماجرای حضور زنان در ورزشگاه چه سرانجامی دارد؟ به این فهرست دهها مورد دیگر می شود اضافه کرد. اما صورت مساله چیست؟ واقعیت اینست که این ابهامات را می توان اجرایی یا از حیث قانون گذاری و غیره توضیح داد. اما مساله یک گام فراتر است. سوال اصلی اینست که جمهوری اسلامی در حوزه اجتهاد متناسب با زمان و مکان برمبنای فقه مشهور شیعه چه عملکردی داشته است؟ بحث سر اینست که تکلیف شرعی پدیده های مدرنی که ظاهرن هیچ نسبتی با دین ندارند و یا موضوعاتی که هر روز تغییر می کنند، چه می شود؟ واقعن مسائل ما بعد از 40 سال، همان مختصات گذشته را دارد؟ یا مسائلی که باور مردم نسبت بدان تغییر کرده است و با معروفی که امروز به هر دلیل منکر شده و منکری که معروف شده است چه برخوردی باید کرد؟ امروز سیره عقلا که در اصول فقهی ما پذیرفته شده است، در موضوعات جدید و محتوای مدرن چه کارکردی دارد و چه جهتی ساخته است؟ تردیدی نیست که امروزه به جهت سرعت تغییر در حوزه های مختلف فنی و نهادی و پدیده های مدرن، ضرورت اجتهاد پویا و بهنگام بیش از گذشته احساس می شود. با این توضیح سوال اساسی اینست که کدام نهاد در جمهوری اسلامی به این موضوع توجه دارد؟ اصل دوم قانون اساسی بر "اجتهاد مستمر" تاکید کرده است. متولی این بخش در نظام اسلامی کدام نهاد است؟ کدام فرد یا گروه است؟ از چه کسی باید مطالبه کرد یا توضیح خواست؟ طبیعی است که اینطور نبوده طی این سالها به این موضوع بی توجه باشیم؛ اما مساله اینست که عمدتن اجتهاد پویا منحصر شده است به ضرورت های حکمرانی و گره های قانونی یا اجرایی. اما اگر این گره های ساختاری و بن بست اجرایی شکل نمی گرفت، اغلب تغییرات اجتماعی را نادیده می گرفتیم. یکی از شاخص های مهم در ارزیابی گزاره های دینی، کارامدی است. بی اعتنایی به اجتهاد بروز، باعث شده است گناه نارکارآمدی امروز بر دوش اسلام قرار بگیرد. این درحالی است که انقلاب اسلامی و حوزه های علمیه ما همواره مقابل جمود و تحجر ایستادگی کردند. با این همه کجا و کدام نهاد به این موضوع بااهمیت فکر می کند؟ به تعبیر شهید مطهری اگر اسلام و روحانیت به نیازهای بروز مردم فکر نکنند، مردم سمت "قبله های نوظهور" می چرخند. (بحثی در باره مرجعیت و روحانیت، ص197) سوال ایسنت که این مسایل مستحدثه حکومتی را کجا تعیین تکلیف می کند؟ این جنبه عینی فقه کجاست؟ امروز جای اجتهاد پویا را حکم حکومتی گرفته است. انقدر صبر می کنیم تا یک ماجرا تبدیل به چالش حکومتی شود و رهبری انقلاب با حکم حکومتی انرا حل و فصل کند. نمونه اش ماجرا سپنتا نیکنام. امروز حیات جمعی مردم نیازمند حضور دین سرصحنه است. حضرت امام خطاب به فقهای شورای نگهبان فرمود:باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی، متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد.صحیفه نور، ج21، ص218 در منشور برادری دهها مورد و مصداق از جمله مباحث مربوط به محیط زیست و مالکیت و غیره را لیست می کنند و توضیح می دهند که فقهای ما باید برای این حوزه در چارچوب اجتهاد پویا فکری کنند. سوال اصلی اینست که این مهم امروز کجا انجام می شود؟ اساسن ارتباط ساختاری فقها و حوزه های علمیه با حکومت به چه نحوی است؟ بیم آن وجود دارد که این قاعده مترقی جمهوری اسلامی در زمان خودش اتخاد نشود و اصلاح و تغییر قوانین در شرایط گره های اجرایی و ساختاری، عقب نشینی برداشت شود. @mahdian_mohsen
🔻مسخِ منبر و منبری 🔺چطور "منبرِمسخ شده" را تشخیص دهیم؟   از منبرچه انتظاری دارید؟ امر به معروف و نهی از منکر. انحراف در منبر چیست؟ معروف را منکر و منکر را معروف دانستن. همین؟ خیر. این روزها گرفتار منبر مسخ شده ایم؛ چالش جدید منابری که در شبکه های اجتماعی برپا می شوند و جذب پامنبری برای شان یک اصل حیاتی است. این تلاش سیری ناپذیر، نتیجه اش حرکت، پشت پامنبری است. جابجایی بالای منبر و پائین منبر، یعنی مسخ منبر و در نهایت دعوت به آئین جاهلیت. آئین جاهلی، آئینی است که در آن حق و باطل ممزوج و اصل و فرع دین جابجا شده است. آئین جاهلی، آئینی است که پامنبری را چنان مسخ می کند که تنها توهم دینداری و انقلابی گری دارد. کافیست شما دیندار و انقلابی باشید، اما در بزنگاه جنگ و جهاد، به فکر خیرخواهی برای نیازمندان محله بیافتید. این یعنی دین مسخ شده؛ آئینی که ظاهر شرعی دارد اما بویی از دینداری نبرده است. به قول شریعتی اگر امام در میدان جنگ بود و شما نبودی، مهم نیست پای سجاده باشی یا مجلس شراب. اگر دروغ یک کودک جاهل را دیدید و فریاد کشیدید و اما از کنار قمه کشی اراذل محل گذشتید، بی شک به یک دین جاهلی و مسخ شده رسیدید. منبرمسخ شده، منبری است که به اسم اسلام و انقلاب، جای اصل و فرع را جابجا می کند؛ همین. حرفش غلط نیست، اما بجا و بهنگام هم نیست. ناحق را می بیند اما سکوت می کند. صدایش را بر منکر بلند می کند، اما نه به اندازه منکر. نسبت به فساد اکبر بی توجه است، اما برای ظلم های کوچک سینه چاک است. نداشته ها را در چشم می کند ولی داشته ها را سردست نمی گیرد. راز منبرمسخ شده در جابجایی اصل و فرع است. ظاهرش دینی است اما باطنش تهی از حقیقت؛ صورتیست بی سیرت.   🔻اما از کجا بفهمیم پای منبر مسخ شده ایم؟ منبری که دعوت به خیرات کند اما بزرگترین خیرِعالم که نصرتِ ولی است را نمی بیند، منبر جاهلی است. منبری که پامنبری اش را از تلاش برای حرکت بازدارد و نسبت به آینده انقلاب ناامید کند، بدون شک منبر مسخ شده است. تنها در یک صورت می توان به اسم انقلاب، ناامید از انقلاب بود. زمانیکه جای اصل و فرع های انقلاب جابجا شود و نداشته ها را ببینیم و دارایی ها را تکذیب کنیم. چنین حسی پای هرمنبری داشتیم، یعنی منبر مسخ شده و جاهلی. @mahdian_mohsen
ازین #خبر_خوب هایی که اتفاقن زیاده و ما نمی بینیم. @mahdian_mohsen
🔻پنج اشتباه درباره دختر خیابان انقلاب 🔺به بهانه شاپرک شجری زاده، همان که قهرمان دختر خیابان انقلاب شناخته می شد و با پرچم کردن روسری اش فرار کرد، روز گذشته در پارلمان کانادا خواستار تحریم ایران و ایرانی ها شد. اما درباره دختر خیابان انقلاب چند اشتباه رایج وجود دارد که به بهانه این خبر و موج تنفری که در شبکه های اجتماعی علیه او ایجاد شده است، چند نکته قابل طرح است. 1⃣اشتباه اول تقابل شجری زاده با مردم ایران برای دیروز نیست. خیانت دختر خیابان انقلاب از نقطه ایست که مقابل اراده مردم ایران می ایستند. از روزی که مقابل حق اکثریت قرار می گیرد. مقابل قانون. اراده ملت ایران، اسلام و تجلی خواست شان در قانون است. 2⃣اشتباه دوم دختر خیابان انقلاب دنبال اصلاح قانون نیست. اصلاح هر قانونی خوب یا بد، باید در همین کشور و به دست خود مردم صورت گیرد. راه اصلاح قانون ایستادن مقابل قانون نیست. اصلاح قانون در خود قانون و از درون قانون است. منتقد تایم چراغ قرمز فلان چهارراه، هیچ وقت از چراغ قرمز عبور نمی کند. 3⃣اشتباه سوم کسانی که به غلط، قلق گیری چهارشنبه سفید و مقصد دخترخیابان انقلاب را حجاب اختیاری می دانستند، امروز با تصمیم شاپرک شجری زاده دچار شوک شدند. چهارشنبه سفید مقابل همه روزهای مردم قدعلم کرده است. هدف دختر خیابان انقلاب، تقابل با کلیت ملت است نه حجاب شان. کافیست در کنار خبر شجری زاده، به عکس های یادگاری مبدع چهارشنبه سفید با اهالی کاخ سفید و ربع پهلوی توجه شود. 4⃣اشتباه چهارم اشتباه نشود؛ حتا دختر بدحجاب و شل حجاب و بی حجاب ایران نیز دختر خیابان انقلاب نیست. خیلی ها دروغ و غیبت را بد می دانند اما ممکن است دچار خطا شوند. چنین آدم های بی شماری، متفاوت اند از کسی که از اساس می گوید دروغ و غیبت حلاست مثل شیر مادر. 5⃣اشتباه پنجم. چهارشنبه سفید تنها جنسی کردن اعتراضات سیاسی است و نه بیشتر. جنسی کردن و نه جنسیتی کردن. شعار حجاب اختیاری، پوششی است برای ما بی شماریم. این ها همان ها هستند که می گفتند در خیابان هرکس بوق بزند باماست. همان ها که می گفتند هرکس در شب چراغ روشن کرد معترض است. همان ها که پیاده روی مردم در پیاده رو ها را نشانه همراهی با براندازی می دانستند. در اعتراض آنروز شان مضحکه شدند و امروز بازی جدیدی راه انداختند تا بگویند وضعیت حجاب ملت ایران، نشانه اعتراض شان به حکومت است. @mahdian_mohsen