eitaa logo
مهدیه جمولی/ واسطه ازدواج و پژوهشگر خانواده
729 دنبال‌کننده
118 عکس
56 ویدیو
10 فایل
راه ارتباطی: @jamoli ☎️09360700811 کانال واسطه گری: @rahroshanezdevaj
مشاهده در ایتا
دانلود
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. سلام همین امروز یه نفر برای خواستگاری زنگ زد بعد حال واحوال گفتن فلانی مارو معرفی کرده من خواهر پسر هستم و جالب اینکه اولا از آقا پسر ۴سال کوچکتر بودن وخودشون ازدواج نکردن بعد از کلی سوال یه دفعه گفتن ببینید ما زندگی خیلی لاکچری نداریم و اینطوری هستیم که دوست نداریم روی یه چیزی زیاد تاکید داشته باشیم. مثلا شاید چند سال نتونیم بریم مسافرت دوست داریم عروسمون هم اینجوری باشه نه اینکه بگه نه من حتما باید برم مسافرت😳😳😳 میخواستم بگم حالا یکی یکی عزیزم شما اول برادریت رو ثابت کن بعد شرط وشروط بزار😊😊😊
آقا پسری که ازطریق کانال معرفی شده بود، بدون اینکه منو ببینه، تلفنی گفت شما جهاز میدین؟ کامل هست یا نه؟ بعدش که من ناراحت شدم، گفته بود: ( منکه خونه ازتون نخواستم، فقط جهاز میخوام)
59.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا آشنایی به جلسه دوم😕 نمیرسه؟!؟!🤔 نکات مهم در رابطه با برگزاری جلسه اول آشنایی. @mahdiejamoli @dorehamii_admin
705.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. خلاصه اینکه، درست ندیده و نشناخته زود جواب رد ندید ، شاید اون ادم یه روزی شد عمو پورنگ ....😅 @mahdiejamoli
. سوالی دارید ؟!؟! بفرمایید تا حد امکان پاسخ میدم🤔 @dorehamii_admin
برا امشب کافیه دیگه نفرستید😶 اینارو برسیم جواب بدیم بقیش ، شبای دیگه😶
سلام عليکم ضمن خداقوت ببخشید من تازه دیدم پیامتون رو اما چون مسئله مهمی بود مزاحم شدم. بنده در کانال شما عضو هستم. یه موردی معرفی شدن و بنده هم اقدام کردم، ابتدا پدر دخترخانم گفتن یه جلسه باشه، ما هم قبول کردیم و رفتیم اما دیدیم در محل کارشون جلسه گذاشتن و دختر خانم هم نیومدن. بنده با پدرم و یک جعبه شیرینی رفته بودیم اما ایشون نگفتن که چنین شرایطی هست و دختر خانم هم نمیان. پدرم از این رفتار ناراحت شدن. باز تماس گرفتیم که جلسه ای باشه مادرشون گفتن اگه قبول می کنید که خونه سمت ما بگیرید بیایید. باز ما قبول کردیم و رفتیم. جلسه رو در پارک مقرر کردن و تو جلسه مادر با دختر اومده بودن و نشستن و خودشون صحبت می کردن و یکسری مسائل رو به صورت کنايه وار (البته شاید برداشت بنده بوده) مطرح کرون. باز جلسه تموم شد و ما تماس گرفتیم ببینیم نظرشون چیه، گفتن مثبت هست اما مادرشون به خاله بنده گفته بودن که باید خونه بخرید اینجا. خاله بنده هم به مادر ایشون گفته بودن که هنوز اتفاقی نیوفتاده که خانه بخریم، اجازه بدهید بیشتر آشنا بشیم، بعد. مادرشون گفتن که بنده با خود دختر خانم صحبت کنم. تماس گرفتیم و دختر خانم هم گفتن که ما جلسه اول رو بنا به اعتماد که شما خونه می خرید اومدیم اما باید خونه بخرید. من نمی دونم واقعا چی باید بگم؟!😳🤔 آخه ما یه جلسه دیدار داشتیم، اون هم مادر دختر خانم بودن و ما اصلا خیلی مسائل رو مطرح نکردیم که ببینیم با همدیگر تفاهم داریم یا نه، چرا باید خانه بخر م و چرا باید این مسائل مطرح بشه. من بهشون گفتم که اجازه بدید بیشتر آشنا بشیم و بعد خانه خریداری بشه. بعد دختر خانم گفتن من با خانواده صحبت کنن و بگن که هنوز جواب ندادن. (نقل به مضمون) نیاز به اطلاعات بود بفرمایید
سلام با یه دختر خانمی آشنا شدم آشناییمون حدود ۶ الی ۷ ماه طول کشید(بخاطر کنکور ارشد) ، اولش همه چی اکی بود اما اواخرش به مسئله مالی خیلی حساس شدن و البته اونا از لحاظ مالی بالاتر بودن یکی دوبار بخاطر مسائل مختلف و کار کنسل شد بعد صحبت کردم و خود دختر خانم اکی بودن اما بازم دودل بودن چون خانوادشون مخالف بودن ولی من هنوز به ایشون علاقه دارم و احتمال میدم ایشونم علاقه داشته باشن به نظرتون کار درستیه دوباره پیش قدم بشم و باهاشون صحبت کنم البته من فقط یک بار با خانوادشون صحبت کردم اونم اول اشنایی بود و تو رفت و امد ها چیزی نمیگفتن و دیگه نشد با خودشون صحبت کنم الان تصمیم گرفتم برم اگر دختر خانم قبول کنن و مایل باشن با خانوادشون صحبت کنم یه سوالی هم دارم اینکه هر مشکلی میشه ایشون خیلی حساس میشن و تلاشی نمیکنن و کمک نمیکنن و سریع عقب میکشن چیز بدیه؟ با اینکه خودشون میگفتن علاقه دارن
سلام وقت بخیر من چند وقتی هست با یه آقایی آشنا شدم روزای اول برای اینکه این ارتباط شروع بشه خیلی مشتاق بودنو مدام پی‌گیرم بودن به محض اینکه تایم آشنایی شروع شد یواش یواش انگار اخلاق واقعیشو نشون دادو کلا بی تفاوته نسبت به همه چی اصلا اهل زنگ زدن نیست، حالا دلایل مسخره خودشو داره ک خیلی اذیتم می‌کنه هرچی هم میگم میگه باشه دیگه تکرار نمیشه ولی همیشه تکرار میکنه