داستان عبرت
عمامه عاریتی؟!
حکایتی شیرین و عبرتآموز که حاج شیخ عبدالکریم بر فراز کرسی درس خارج در قم،این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر امیر المومنین (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین میگوید:
آقا ما داریم بر میگردیم به ایران و میدانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما میآید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آیندهی زندگیام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.
حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف میشد از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا میکرد. سه ماه هم ایشان کربلا میماند. جمعاً میشود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید میشد که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمیدانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم میرود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب سید الشهداء (ع) را میبیند که میفرمایند:
شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟" میگوید: بله آقا. میفرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان ۱۸ سالهای نشسته، عمامهای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد میشوی، این جوان بلند میشود وارد حرم میشود یک سلامی پایین پا به من میکند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج میشود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسانهای بزرگ است.
حاج شیخ میفرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه من عاریتی است و رفت
از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه پسکوچههای کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم میگوید: دیدم دارد از دستم میرود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه دو امام، با این دو کلمه دارد میگذارد و میرود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم:
بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کردهام تا شما را معرفی کردهاند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ میکند و میگوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم میگوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). میگوید: دنبال من بیا. در کوچه پسکوچههای کربلا میروند تا به خارج از کربلا میرسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. میرسد به درِ آن اتاق و میگوید:
اینجا خانه من است، فردا طلوع فجر وعده دیدار من و شما همین جا. میرود داخل و در را میبندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی میخواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام
ایشان میفرماید: لحظهشماری میکردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا میزد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟
گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. میخواست به من بگوید:
شیخ عبدالکریم حائری!
▫️ مرجعیت،عاریتی است
▫️ ریاست،عاریتی است
▫️ خانههایتان،عاریتی است
▫️پولهایتان،عاریتی است
▫️وجودتان،عاریتی است
▫️سلامتیتان،عاریتی است.
▫️هر چه میبینید،عاریه است و امانت است.
دل به این عاریهها نبندید
تربت سامرا
برای ما ایرانی ها، سامرا بین همه زیارتگاه های عراق از همه دورتر است.
حدود 30 کیلومتر بعد از سید محمد رسیدیم به سامرا.
اگر چه همه رانندهها میروند گاراژ، ولی سید احمد ترفند قشنگی زد و اولین میدان نزدیک به حرم ما را پیاده کرد.
خیلی راهمان نزدیکتر شد. بخشی از مسیر هم خلوتتر بود.
اکثر موکبدارهای سامرا ایرانی هستند و انصافا بساط پذیرایی از زائر مفصل است.
من البته آدم اهل بخور بخوری نیستم.
در این چند روزی که اینجا هستم بیش از دو سه بار سر صف نایستاده ام.
یا غذا نمیخورم، یا سر صف نمی ایستم و غذایی که خیلی مشتری ندارد و صف ندارد را میگیرم.
حتی بچه ها هم دیگر آنچنان میل به خوردن ندارند که بایستند و پا به زمین بکوبند برای کباب ترکی و شربت آلبالو و کیک های خوش بر و رو و....
برای همین هم معمولا ما زودتر به مقصد میرسیم و زودتر به محل قرار برمیگردیم.
تا برسیم به حرم وقت نماز مغرب شده و درب ورودی صحن ها را بسته اند. پشت در نماز را با جماعت مختصری میخوانیم.
بعد از نماز وارد صحن و سرای امامین عسکریین شدیم.
تا وارد شدم یاد آن صحنه ای افتادم که داخل حرم بمب گذار کرده بودند و حرم سامرا را ویران کرده بودند، چه صحنه تلخی بود. مخصوصا برای ما که سابقه تخریب بقیع را هم چشیده بودیم.
15 سال پیش هم که آمده بودم دور قبور مطهر پارچه مخمل سبزی زده بودند اما حالا صحن و سرا و گنبد و بارگاه چشم را خیره میکرد... تا باد چنین بادا.
امام هادی، امام عسکری، نرجس خاتون مادر انام زمان و حکیمه خاتون عمه امام عسکری را زیارت کردیم، گوشه ای رو به ضریح ایستادیم و زیارت جامعه کبیره را شروع کردیم.
یادگار امام هادی را در حرم امام هادی خواندن لذت دیگری دارد. اگر چه رفتم دنبال محمد مهدی و سهمم از جامعه جز چند جمله بیشتر نبود.
حالا این وسط محمد هادی هم ماجرایی شده بود، بلند بلند داد میزد «اینجا حرم منه».
هر چه چشم غره میرفتم بی فایده بود.
ملت هم میگفتند نکند خل شده بچه بیچاره!
محمد مهدی هم بغضش را فروخورد و گفت «پس من حرم نداشته باشم؟!»
خلاصه جمکران را قباله زدم برای محمد مهدی و سامرا را برای محمد هادی.
چهار صباح دیگر لابد مشهد هم میشود ملک محمد رضا.
_نام محمد در خانه برکت است، ما چهار برکت در خانه داریم_
رفتیم سمت سرداب مقدس.
محل زندگی و غیبت امام عصر.
خوشبحال سید ابن طاووسها که امام زمان را در همین سرداب زیارت کردند.
و سوز صدای امام را شنیدند که برای شیعیان استغفار میکرد.
من ولی کورم، کرم، لالم. نه دیدم،، نه شنیدم، نه چشیدم.
سالها پیش برای امام عسکری و سامرا شعری گفتم که به گمانم هنوز حرف همان حرف است:
سوغات سامرای تو تربت نه، غربت است...
آنها که رفته اند میدانند.
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸کمک امام عسکری🔸
به شاعر متوکل عباسی
وصیت امام عسگری علیه السلام به شیعیان
الإمام العسکریّ علیه السلام ـ لِشیعَتِهِ ـ : اُوصیکُم بِتَقوَی اللّه ِ ، وَالوَرَعِ فی دینِکُم ، وَالاِجتِهادِ للّه ِِ، وصِدقِ الحَدیثِ، وأداءِالأَمانَهِ إلی مَنِ ائتَمَنَکُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ، وطولِ السُّجودِ، وحُسنِ الجِوارِ ، فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله . صَلّوا فی عَشائِرِهِم ، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم ، وعودوا مَرضاهُم ، وأدّوا حُقوقَهُم ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنکُم إذا وَرَعَ فی دینِهِ وصَدَقَ فی حَدیثِهِ وأدَّی الأَمانَةَ وحَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِیٌّ، فَیَسُرُّنی ذلِکَ. اِتَّقُوا اللّه َ وکونوا زَینًا ولا تَکونوا شَینًا ، جُرّوا إلَینا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَادفَعوا عَنّا کُلَّ قَبیحٍ ، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ أهلُهُ ، وما قیلَ فینا مِن سوءٍ فَما نَحنُ کَذلِکَ . لَنا حَقٌّ فی کِتابِ اللّه ِ وقَرابَةٌ مِن رَسولِ اللّه ِ وتَطهیرٌ مِنَ اللّه ِ ، لا یَدَّعیهِ أحَدٌ غَیرُنا إلاّ کَذّابٌ . أکثِروا ذِکرَ اللّه ِ وذِکرَ المَوتِ وتِلاوَةَ القُرآنِ وَالصَّلاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَإِنَّ
الصَّلاةَ عَلی رَسولِ اللّه ِ عَشرُ حَسَناتٍ . اِحفَظوا ماوَصَّیتُکُم بِهِ، وأستَودِعُکُمُ اللّه َ، وأقرَأُ عَلَیکُمُ السلام
"تحف العقول، صفحه ۴۸۷"
- امام حسن عسکری علیه السلام ـ به شیعیان خود ـ :
شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و کار و کوشش برای خدا و راستگویی .
و ادای امانت به کسی که امانتی به شما سپرده است، نیکوکار باشد یا تبهکار.
و سجده طولانی و نیکو همسایه داری؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله برای این امور آمده است.در میان عشیره هایشان، نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان، شرکت ورزید، از بیمارانشان، عیادت کنید، حقوق آنان، را بگزارید.
زیرا هرگاه فردی از شما در دینش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را ادا کند و با مردم خوشخویی کند، گفته شود: این شیعه است و این، مرا شاد می سازد.
از خدا پروا کنید و مایه آراستگی ما باشید، نه باعث ننگ و زشتی.
هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هرگونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدی که درباره ما گفته آید، نه چنانیم.
ما را در کتاب خدا، حقّی است و با رسول خدا، خویشاوندیم وخداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنین ادعایی کند، دروغ گوست.
خدا و مرگ را، فراوان یاد کنید و بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد.
آن چه را به شما سفارش کردم پاس دارید، شما را به خدا می سپارم و بدرودتان می گویم
📚✍🏻"تحف العقول، صفحه ۴۸۷
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸کمک امام عسکری🔸
به شاعر متوکل عباسی
خزانهداری آمریکا ۲۰ فرد، نهاد و کشتی ایران و روسیه را تحریم کرد
🔻وزارت خزانهداری آمریکا ۱۰ فرد، ۶ نهاد و چهار فروند کشتی در ایران و روسیه را به بهانه ارسال موشک، تحویل قطعات و سامانههای تسلیحاتی از سوی تهران برای مسکو تحریم کرد.
▪️اسامی اشخاص و نهادهای ایرانی تحریمشده؛ روحالله کاتبی (مستقر در روسیه و رابط میان دو کشور)، ابراهیم بهرامی (کارمند صنایع خرازی، از نهادهای تحت مدیریت گروه صنایع باکری)، علی جعفرآبادی (فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، علی زارع، غلامرضا عینیسرکله، مسعود نوراحمدی، شرکت هوایی «ایران ایر»، شرکت حمل و نقل آزادگان (مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و سه نهاد زیرگروه آنِ «شرکت مهندسی آماد بهینهساز»، «شرکت مهندسی و کنترل کیفیت سنجش گستر دانا»، و «شرکت طلیعه سبز جهان» و نیز «دفتر طراحی رانش فرزانگان» و مدیران آن به اسامی حسین پورفرزانه، زهرا پورفرزانه، حسن پورفرزانه اعلام شدهاند.
🔹یک فرد روسی به نام جمالالدین امیرمگومدوویچ پاشائف (مالک شرکتهای کشتیرانی روسی) به همراه چهار کشتی روسی به اسامی «بوریس کاستودیف»، «پورت اولیا-»۳، «پورت اولیا-»۴ و «کومپوزیتور رخمانینوف» در زمره تحریمشدگان وزارت خزانهداری آمریکا قرار دارند.
🔹بر پایه این بیانیه، تمامی داراییهای این افراد و نهادها در آمریکا مسدود و ارائه یا دریافت هرگونه پول، کالا یا خدمات مرتبط با این افراد ممنوع اعلام شده است.
🏴شهادت مظلومانه امام حسن عسکری(علیه السلام)رامحضربقیه الله اعظم ونایب بر حقشان وهمه شما عزیزان تسلیت عرض می نماییم.
🏴امام حسن عسکری (ع) امام یازدهم شیعیان در ۸ ربیعالاول سال ۲۶۰ هجری قمری در شهر سامرا، به دستور معتمد عباسی به وسیله خوراندن زهر به ایشان به شهادت رسیدند.
سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) در تقویم شمسی برابر با پنج شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ است.
💫روز نهم ربیع الاول، یک روز پس از به شهادت رسیدن امام حسن عسکری (ع)، روزی است که شیعیان آغاز ولایت و امامت حضرت مهدی (عج) را جشن میگیرند.
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•