eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
خب حالا از چه چیز استغفار کنیم؟ .....یک دسته هم گناهانی است که به معنای ترک فعل است؛‌ فعل نیست، ترک فعل است؛ یک کاری را باید انجام میدادیم [امّا] انجام ندادیم. عزیزان من! خیلی‌ از ماها مبتلای به این آخری هستیم؛ خیلی کارها را باید انجام میدادیم، حرفی را باید می گفتیم، اقدامی را باید می کردیم،‌ امضایی را باید می کردیم، یک جایی بایستی یک حرکتی انجام میدادیم [امّا] انجام ندادیم؛ بر اثر تنبلی، بر اثر کسالت،‌ بر اثر بی‌اعتنائی به وظیفه انجام ندادیم؛ این گناه است. 📝بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولین ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ 🌱| @mahdihoseini_ir
❤️✨ عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد 🌙 (ع) مبارکباد @mahdihoseini_ir
📿 اعمال مشترکه شب‌های قدر 🌷 🏴| @mahdihoseini_ir
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹فیلم| ذکر مصیبت برای واپسین روزهای حیات امیرالمومنین (ع) 🌙 🏴| @mahdihoseini_ir
@mahdihoseini_irحیدر حیدر اول و آخر حیدر.....mp3
زمان: حجم: 4.05M
🎤حاج محمود کریمی یاحیدر مددی... (ع) /شب بیست و یکم 🏴| @mahdihoseini_ir
‏محراب شیعه ۱۴قرن است که خونین است...! ‎ 🏴| @mahdihoseini_ir
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از تاثیر درخواست شفاعت از حضرت ام‌البنین(س) 🌱| @mahdihoseini_ir
بزرگمرد انقلابی خار چشم دشمنان داخلی و خارجی! در بهترین روز ماه مبارک رمضان، ، دعوت حق را لبیک گفتی... خبر سنگینی بود؛ روحت شاد برادر گرامی و معزز😔🌷 ۲۷ام 🏴| @mahdihoseini_ir
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلـک می‌ زند بانگ منادی، که گنه‌کار کجاست؟ 🌙حلول مبارڪ 🌿| @mahdihoseini_ir
🕊🌺🍃 ✨فراز اول✨ إِلٰهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِكَ، وَلَا تَمْكُرْ بِى فِى حِيلَتِكَ، مِنْ أَيْنَ لِىَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَلَا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ؟ وَمِنْ أَيْنَ لِىَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ إِلّا بِكَ؟ لَا الَّذِى أَحْسَنَ اسْتَغْنىٰ عَنْ عَوْنِكَ وَرَحْمَتِكَ، وَلَا الَّذِى أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ ، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ 😔خدایا، مرا به کیفرت ادب منما و با نقشه‌ای با من نیرنگ مکن، پروردگارا از کجا برایم خیری هست، درحالی‌که جز نزد تو یافت نمی‌شود و از کجا برایم نجاتی است، درحالی‌که جز به تو فراهم نمی‌گردد، نه آن‌که نیکی کرد از کمک و رحمتت بی‌نیاز شد و نه آن‌که بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت... 💔پروردگارا 💔پروردگارا 💔پروردگارا... 🌿| @mahdihoseini_ir 🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
آقاجون همیشه قبل از افطار، نماز می‌خواند. من نه. چشمم به تلویزیون بود تا با الفِ الله اکبر، دو تا خرمای هسته جدا را قورت بدهم و لقمه‌های نان و پنیر و کره را تند تند بجوم و چایی شیرین را هورت بکشم رویش. آن وسط ها می شنیدم که آقاجون با آن صدای غمگینش می‌خواند «سبحان ربی العظیم وبحمده.» هنوز به تشهد نمازش نرسیده، یک نفری نصف نان سنگگ های گرم شده روی بخاری را خورده بودم و چند قطره مربا هم از سوراخ های نان افتاده بود روی شلوارم. مامان‌بزرگ می‌گفت «مال خودته ننه. خفه نشی. کسی از دستت نمی‌گیره.» خودش تازه هسته خرما را گذاشته بود کنار نعلبکی و داشت همه را دعای پیس پیسی می‌کرد. اینطور که «خدایا محسن من، پیس پیس. پروین من، پیس پیس. مجید من...» به من که می رسید می گفت «این بچه هم دست من امانته. اول یه عقل درست و حسابی. بعد عاقبت به خیری. بعد پول. بعد پیس پیس» همان موقع، پارچ تخم شربتی های لِرد داده را هم می‌زد و یک لیوان می‌ریخت و دعاها را فوت می‌کرد بهش و می گفت «بخور ننه. تا آب و تخم قاطیه بخور.» و بعد صدای آقاجون می‌آمد که می‌خواند «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین.» آقاجون که سر سفره می‌نشست، من جای نفس کشیدن هم نداشتم. فوری آله می‌انداختم گوشه اتاق و چشم می‌گذاشتم روی هم. منتظر می‌ماندم تا مامان بزرگ بگوید «یکی به عباس آقای سرکوچه زنگ بزنه، بیاد سفره رو جمع کنه.» و بشنوم که آقاجون بگوید «ولش کن بچمو». بعد صدای پاک کردن سفره می‌آمد و چیده شدن ظرف‌ها توی سینی و یا علی مدد مامان‌بزرگ که همیشه یک‌دستی سینی را بلند می کرد و می‌گرفت کنار گوشش. از آن، موقع، فقط نیم ساعت می‌شد خوابید تا مامان بزرگ برگردد توی اتاق و با پشه کش بزند روی دست و پایم که «بلند شو نمازتو بزن به کمرت. از صبح تا حالا دهنتو بستی، عبادت خدا رو نمیکنی؟» و من هی چشم‌هایم را نیمه باز می‌کردم و می‌گفتم «الان.» مامان‌بزرگ می گفت «به ارواح خاک پروانه دیگه تا اول، نماز نخونی افطاری نمیدم بهت» و فرداش که می‌شد، می‌دیدم نزدیک اذان، نشسته کنار سفره؛ پنیر تبریزی و کره را می‌مالد روی نان سنگگ و لقمه می‌کند و می‌چیند کنار بشقاب من. 📝 🌿| @mahdihoseini_ir