داشتیم با یکی از رفقا تجزیه تحلیل این شعرو میکردیم: «خیلی حسین زحمت مارا کشیده است..»
گفتم: من جوری خودمو مدیون آقا میدونم که یه نفر وقتی یکی جونشو از مرگ نجات میده خودشو مدیون میدونه! انصافا اگه آقا اون فداکاریو نکرده بود و اونطور به شهادت نمیرسید..ما الان چیزی از دین و ایمون نداشتیم!
رفیقم گفت: آره! ولی یه جاشو اشتباه کردی! به آقامون حسین باید بیشتر از اینا مدیون باشیم! باید جوری مدیون باشیم که بچه به مادرش بابت نه ماه بارداریش مدیونه!
گفتم: چطور؟
گفت: دیدی جنین تو شکم مادر چجور زندگی میگیره از مادر؟ یه لحظه بند ناف قطع شه مرده اس!
من و تو از آقامون حسین اینجوری حیات میگیریم..همیشه و هر لحظه!
اینجور نبوده که آقا ۱۴۰۰ سال پیش یه ایثاری کرده باشه و تموم شده باشه!
این آقا هنوزم داره واسمون زحمت میکشه! هنوزم داره بهمون حیات میده!
نشون به اون نشون که همین اشک تو روضه هاش دلتو نرم و سبک میکنه و میشورتت از گناه!
یقین بدون اگه یه لحظه حسینو ازمون بگیرن
نابودیم
@mahdipouraskari
مریدای حقیقی ابالفضل علمدارن - کربلایی مهدی رعنایی.mp3
2.55M
مریدای حقیقی ابالفضل علمدارن
یه مداحی با مفهوم❤
@mahdipouraskari
«لبیک یا حسین» یعنی هستم آقا!
یعنی آمده ام توی سپاه شما!
یعنی میدانم رویم حساب میکنی.
میدانم توقع داری هرکار میتوانم بکنم.
هرکاری که میتوانم!
شاید کم توان باشم..شاید کارِکارستانی ازم برنیاید!
اما اشکالش چیست؟
مهم ماندن پای لبیک به توست.
مهم همین است که تو توقع نداری بگویم کوچکم و دستم خالی است و بی لیاقتم و من کجا و سپاه شما کجا و جا بمانم!
اصلا میدانی؟
قرار نیست من تو را نجات دهم آقا..قرار است تو مرا نجات دهی.
قرار است به بهانه ی کمک رساندن به تو..خودم را بزرگ کنم!
مثل عبدالله!
با همه ی کودکی و دست خالی بودنش چه دل شیری پیدا کرد!
چقدر مَرد شد!
همین است
خاصیت سپاه تو حسین(ع)!
@mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
@mahdipouraskari
درد این است که حرمله تیرهایش را بچگانه نساخته بود!
برای گلوی تو زیاد بزرگ بود مادر!
جوری درید که حالا سرت به نیزه جاگیر نمیشود.
ای داد! که سر نیزه ها را هم بچگانه نساخته اند!
هربار که سرت لق میخورد و کج میشود دلم هزار راه میرود..
نکند باز هم بیفتی!
آخرین باری که افتادی
از گهواره بود!
بعدش رسیدی به میدان جنگ!
اینبار که بیفتی
ترس این دارم که برسی به آغوش شمر!
بمان مادر!
بمان..
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
@mahdipouraskari
بعضی چیزها تعریف ساده ای دارند.
مثلا همین آب!
توی دنیا از هرکه بپرسی «آب» یعنی چه؛ لابد میگوید
دریا! باران! سیراب شدن! یا روشنی و زلالی و خنکی!
اما برای ما شیعه ها معنایش خیلی عجیب غریب میشود..
عجیبش میشود اینکه یاد شیرخواره ی شش ماهه می افتیم!
و غریبش میشود اینکه یاد گودال و خنجر و حنجر بی طاقتمان میکند!
اما کاش فقط همین بود!
گرفتاریمان این است که به این راحتی تمام نمیشود..
اصلا این تازه شروع ماجراست!
بعدش صد بار از خیمه گاه تا قتلگاه را باید بدوییم.
بعدش باید بغض و کینه و قلوه سنگ و نعل تازه یادمان بیفتد.
بعدش بوی موی سوخته میپیچد توی مشاممان و
طعم شور خون توی دهانمان میچرخد.
و بعد
تمام تنمان درد میگیرد..انگار کسی با کعب نی کوفته باشدمان!
پایمان بی جهت تاول میزند و دستهایمان به لرز می افتد!
دست خودمان نیست..
آب، هزار و سیصد و هشتاد و یک سال است که جگرمان را پاره پاره کرده است..
@mahdipouraskari
امشب به دروازه های کوفه رسیدید بانو!
میگویند باید تا صبح توی صحرا بمانید.
طفلان بهانه گیر شده اند که نمیشود توی بیابان خوابید! اما خدا میداند و شما میدانید که بیابان امن تر از آن شهر نفرین شده است. بچه ها مدام رویا بافی میکنند. فکر میکنند قرار است مردم شهر به دلداریشان بیایند. نمیدانند که هنوز آذین های شهر بسته نشده. زنان هلهله کنانشان هنوز روی پشت بامها نرفته اند و هنوز سنگهای شهر برایتان جمع نشده. ناسزا و طعنه ها و خنده هایشان هنوز به راه نیست. این است که تا صبح وقت خواسته اند.
@mahdipouraskari
خدا میگوید هرکس از یاد من رو بگرداند تنگی معیشت میگیرد.
تفسیر کرده اند که منظور خدا از "یاد من" خط اهلبیت بوده.
یعنی هرکس از خط اهلبیت برگردد معیشتش تنگ میشود.
و معیشت نه فقط رزق و روزی دنیایی و مادی
که رزق معنوی و اخروی هم هست.
مثلا خدا میداند چه رزق بزرگی را از دست میدهم
اگر از خط حسین دور بمانم..
رزقی به اندازه تمام زندگی دنیا و آخرتم!
@mahdipouraskari
مهدی پورعسکری|خوشنویسی
@mahdipouraskari
موافقی؟
If someone does not pay #attention to your #guidance,
do not worry!
The events of the #time will #train him ...
.
. من لایستجیب لتوجیهاتک فلا تقلق، احداث الزمان ستؤدبه
.
هرکس به راهنماییتو اعتنایی نکرد،نگراننباش،حوادث روزگار او را ادب خواهد کرد.
.
@mahdipouraskari