eitaa logo
محبان المهدی 1 (کانال عمومی)
2.1هزار دنبال‌کننده
37.5هزار عکس
35.4هزار ویدیو
431 فایل
سلام ،محضرکاربران بزرگوار،عرضه می دارم که به لطف الهی وبا مساعدت وهمکاری شماعزیزان گروه محبان المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایجاد گردید.دراین گروه مطالب ارزنده ،مفیدوکاربردی درکلیه زمینه ها : فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،وورزشی ارائه خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سابقون(خیّرین جهادی_فرهنگی)
. از پیامبر ص سؤال شد: کدامیک از مؤمنین ایمانی کامل تر دارند؟ فرمودند: آنکه در راه خدا با جان و مال خود جهاد کند. سر دار محمد کوثری (فرمانده اسبق لشکر حضرت رسول ص) ضمن بیان خاطراتی از ابراهیم هادی تعریف می کرد: در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم، برادر هادی، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا و بگیر. در جواب خیلی آهسته گفت: شما کی می ری تهران؟! گفتم: آخر هفته. بعد گفت: سه تا آدرس رو می نویسم، تهران رفتی حقوقم رو در این خونه ها بده. من هم این کار رو انجام دادم. بعدها فهمیدم هر سه از خانواده های مستحق و آبرودار بودند. (منبع: کتاب سلام بر ابراهیم1، ص92) 🌸 (خیّرین جهادی_فرهنگی) @sabeghoon_kh
🏴امروزکه زمین وآسمان میگرید ازبهرغریب سامرامیگرید 🏴جادارداگرکه شیعه خون گریه کند چون مهدی صاحب‌الزّمان میگرید سلام برپیشوایان هدایت وچراغهای تاریکی 🏴فرارسیدن سالروزشهادت جانسوزحضرت امام علیه‌السلام رابه محضرمقدّس قطب عالم امکان،حضرت عجّل‌ ﷲتعالی فرجه‌الشّریف وهمه منتظران و شیعیان واقعیِ آنحضرت تسلیت عرض می نمائیم. 🔹زیارتشان دردنیاوشفاعتشان درآخرت روزی همه شماباد،ان شاﷲ🕯🕯🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مولای متقیان حضرت امام علیه‌السلام برتمامی شیعیان تسلیت باد🏴
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دهم : کشتي ✔️راوی : برادران شهيد 🔸هنوز مدتي از حضور ابراهيم در باستاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ رفت. او در باشگاه در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر و رفتارش خيلي دوست داشت. آقاي گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم مي آموخت. 🔸هميشه ميگفت: اين پسر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره، چون قد بلند و دستاي کشيده و داره مثل حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته! بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد! 🔸سالهاي اول دهه 50 در مسابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد. همه حريفان را با اقتدار شکست داد. او در حالي که 15 سال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد! مربيها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براي همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود. 🔸سال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرماني باشگاههاي تهران شرکت کرد.در سال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها وقتي ديد صميمي خودش در وزن او، يعني 68 کيلو شرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد. 🔸در آن سال ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله، 74 کيلو آموزشگاهها شد.تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوي و بلند خود باعث شده بود که به کشتي گيري تمام عيار تبديل شود. ٭٭٭ 🔸صبح زود ابراهيم با وسائل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي ميرفت دنبالش بوديم! تا اينکه داخل سالنِ هفت تيرِ فعلي رفت. ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات کشتي آغاز شد. آن روز ابراهيم چندکشتي گرفت و همه را پيروز شد. تا اينکه يکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشاگرها تشويقش ميکرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اينجا !؟ گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميري. بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاي شما نيست. زود باشين بريم خونه با تعجب گفتم: مگه چي شده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشين، پاشين بريم خونه. همينطور که حرف ميزد بلندگو اعلام کرد: 🔸کشتي نيمه نهائي وزن 74 کيلو آقايان و تهراني.ابراهيم نگاهي به سمت تشک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک.ما هم حسابي داد ميزديم و تشويقش ميکرديم .مربي ابراهيم مرتب داد ميزد و ميگفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط ميکرد. نيم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نميگيري؟ بزن ديگه. 🔸ابراهيم هم با يك فن زيبا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت ميکرديم گفت: آدم بايد را براي قوي شدن انجام بده، نه شدن.من هم اگه تو مسابقات شركت ميكنم ميخوام فنون مختلف رو ياد بگيرم.هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از شدن مهمتر اينه که آدم بشيم. 🔸آن روز به فينال رسيد. اما قبل از مسابقه نهائي، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را ميگفت: ورزش نبايد هدف زندگي شود. شادی روحش صلوات 🌹 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🌷https://eitaa.com/mahdixxv 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و سوم : رسيدگي به مردم ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸«بندگان من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع آنها بيشتر کنند. » عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند. 🔸با رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟ گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد! مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار توسط پسرك خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر! ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟ پسرك خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت: کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنهابرود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟ 🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود. ٭٭٭ 🔸در تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: آوردي؟ گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داد ه بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد. 🔸پيرزني که درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يك صليب گردن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم: داش ابرام اين خانم بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا! 🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه. تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با ين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و گرم ميشه. ٭٭٭ 🔸26 سال از ابراهيم گذشت. مطالب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم: شما شهيد رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟ گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره! 🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟ گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد. من هم گرفتم و به ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم. وقتي خواستيم سوار شويم باتعجب ديدم كه سوئيچ را داخل جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه! 🔸خيلي شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني. يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن. 🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد. با وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟ 🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم: آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید شادي روح پاکش صلوات 🌹 🌷https://eitaa.com/mahdixxv 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و سوم : رسيدگي به مردم ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸«بندگان من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع آنها بيشتر کنند. » عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند. 🔸با رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟ گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد! مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار توسط پسرك خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر! ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟ پسرك خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت: کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنهابرود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟ 🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود. ٭٭٭ 🔸در تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: آوردي؟ گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داد ه بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد. 🔸پيرزني که درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يك صليب گردن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم: داش ابرام اين خانم بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا! 🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه. تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با ين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و گرم ميشه. ٭٭٭ 🔸26 سال از ابراهيم گذشت. مطالب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم: شما شهيد رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟ گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره! 🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟ گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد. من هم گرفتم و به ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم. وقتي خواستيم سوار شويم باتعجب ديدم كه سوئيچ را داخل جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه! 🔸خيلي شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني. يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن. 🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد. با وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟ 🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم: آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید شادي روح پاکش صلوات 🌹 🌷https://eitaa.com/mahdixxv 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮 🔮🔭 🔭 💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ چهارشنبه👈28تیر/سرطان1402 👈1محرم 1444👈19ژوئیه2023 🏛 مناسبتهای دینی واسلامی 🌓 آغازسال1445هجری قمری که بر مهاجرآن هزاران درودوسلام باد. 🏴 آغاز ایام عزای سیدالشهداعلیه السلام ماه حزن وعزا. 🗡 آغازمحاصره پیامبر صلی الله علیه و اله واصحاب درشعب ابیطالب علیه السلام وهم قسم شدن قریش بردشمنی وقطع رابطه باپیامبرواصحاب. 🔘شروع غزوه ذات الرقاع "۴ه.ق". 🐪 اولین باری که پیامبرعلیه السلام افرادی رابرای جمع زکات به اطراف مدینه فرستاد. 🐪 امام حسین علیه السلام درمسیرکربلا منزل بیست ویکم"قصرمقاتل"وملاقات با عبیدالله بن حرجعفی.😭 ⏺ قیام مردم مدینه ضدیزیدملعون"۶۳ ه.ق". 🤲 استجابت دعای زکریاعلیه السلام ودر خواستن یحیی علیه السلام ازخداوند. ☑️ رفع ادریس علیه السلام به آسمانهاو ورودبه بهشت. 🐘 رسیدن اصحاب فیل به سرزمین حرم مکه برای تخریب کعبه"عام الفیل". 🔘صدورحدیث امام رضاعلیه السلام برای یکی ازاصحاب خودبنام شبیب درموردگریه براباعبدالله الحسین علیه السلام. 🌙⭐️ احکام دینی واسلامی ❇️امروزروزخوبی برای امورزیراست: ✅طلب علم ✅امورزراعی وکشاورزی ✅آغازبنایی وخشت بنانهادن ✅خریدوسیله سواری ✅وخریدرفتن خوب است. 👶زایمان خوب ونوزادش دوست داشتنی وموردمقبول مردم وروزی دارخواهدبود.ان شاءالله 🚘مسافرت:مسافرت مکروه ودرصورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم:🌗امروزقمردربرج اسدو ازنظرنجومی روزمناسبی برای امورزیراست: ✳️جابجایی ونقل وانتقال ✳️خریدملک وخانه ✳️رفتن به خانه نو ✳️شروع به شغل وکار ✳️خرید حیوان وچهارپایان ✳️درخواست اززمامداران ✳️وآغازدرمان خوب است. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت امشب(شب پنجشنبه)، فرزندحاکمی ازحاکمان یاعالمی ازعالمان خواهدشد.ان شاءالله 💉حجامت،خون دادن،فصد،برای رگهاضرر دارد. 💇‍♂💇 اصلاح سروصورت باعث کوتاهی عمرمیشود. 😴🙄تعبیرخواب:خوابیکه(شب پنجشنبه) دیده شود،تعبیرش طبق آیه1سوره مبارکه "حمد"است.بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین ومفهوم آن اینست که نامه یاحکمی از جانب بزرگی به خواب بیننده برسدوسبب خوشحالی اومیگرددان شاءالله وشمامطلب خودرادراین مضامین قیاس کنید. ✂️ناخن گرفتن چهارشنبه روزمناسبی نیست وباعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوزچهارشنبه برای بریدن و دوختن روزبسیارمناسبی است وکارآن نیزآسان افتدوبه سبب آنوسیله ویا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️وقت درروزچهارشنبه:از طلوع آفتاب تاساعت۱۲ظهروبعدازساعت ۱۶عصر تاعشای آخر(وقت خوابیدن) ❇️️ :یاحیّ یاقیّوم۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکربعدازنمازصبح۵۴۱مرتبه که موجب عزّت دردین میگردد. 💠روزچهارشنبه طبق روایات متعلق است به حضرت امام علیه السلام السلام،امام السلام وامام علیه السلام.سفارش شده تااعمال نیک وخیرخودرادراینروزبه پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تاثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 🌸به امیدپرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 🌿🌺🌿🌺🌿🌸زندگیتون مهدوی 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان بااین دعاروزخودراشروع کنید: 🌟بسمﷲالرحمن الرحیم🌟 ✨اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یاقَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ یارَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج یااِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ یافَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یامِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یافارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یاصانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یاغافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یارازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یاخالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یاصابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ یاساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ وَاجعَل لَنامِن اُمُورِنافَرَجاًوَ مَخرَجاًاِیّاکَ نَعبُدُوَاِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یااَرحَمَ الرّاحمینَ✨ 🔭 🔮🔭 🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🟡 : ماه المبارک 🤔هرروزنپرسیدچی درست کنم 🖋پیشنهادبرای ماه : 1⃣ : افطارشله زردوخوراک/سحری کباب تابه ای 2⃣ : سوپ/قورمه سبزی 3⃣ : عدسی/زرشک پلو 4⃣ : آش/قیمه بادمجان 5⃣ : فرنی وکتلت/سبزی پلوکوکو 6⃣ : آبگوشت/رشته پلو 7⃣ : آش ماست/لوبیاپلو 8⃣ : کشک بادمجان/عدس پلو 9⃣ : کتلت مرغ/خورش کرفس 🔟 : فرنی وکوفته/دمی پلو 1⃣1⃣ : سوپ قارچ/شویدباقالی پلو 2️⃣1️⃣ : الویه/سبزی پلوماهی 3️⃣1️⃣ : شیربرنج وکوکو/خورش آلواسفناج 4️⃣1️⃣ : عدسی/لوبیاپلو 5️⃣1️⃣ : حلیم/قیمه بادمجان 6️⃣1️⃣ : آش رشته/ته چین مرغ 7️⃣1️⃣ : سوپ/قورمه سبزی 8️⃣1️⃣ : میرزاقاسمی/عدس پلو 9️⃣1️⃣ : کوکوسیب زمینی/ته چین گوشت 0️⃣2️⃣ : دلمه/فسنجان 1️⃣2️⃣ : شله زردوکتلت/لوبیاپلو 2️⃣2️⃣ : پیراشکی گوشت ومرغ/دمی پلو 3️⃣2️⃣ : آش شله قلمکار/قیمه سیب زمینی 4️⃣2️⃣ : فرنی وشامی/زرشک پلوبامرغ 5️⃣2️⃣ _وپنجم: آش جو/کباب تابه ای 6️⃣2️⃣ : فرنی وکوکو/قورمه سبزی 7️⃣2️⃣ : سوپ رشته/خورش مرغ باآلو 8️⃣2️⃣ : کشک بادمجون/خورش کرفس 9️⃣2️⃣ : کوکوسیب زمینی/زرشک پلوبامرغ 3⃣0⃣ : آش/سبزی پلوباماهی وهرچی دوست دارید 🟨اونایی هم که خیلی دوست دارند،میتونندهرشب هم درست کنند. 🔵 !ازروزاول ماه رمضان هرروزرابه نیت یکی از معصومین(علیهم السلام)وبزرگان خداکه در لیست زیرهست،نذرکنیدوسفره تون راپُر برکت کنید. 📑 : 1.نذرحضرت (ص) 2.نذرحضرت (ع) 3.نذرفاطمه (س) 4.نذرامام (ع) 5.نذرامام (ع) 6.نذرامام (ع) 7.امام (ع) 8.نذرامام (ع) 9.نذرامام (ع) 10.نذرامام (ع) 11.نذرامام (ع) 12.نذرامام (ع) 13.نذرامام (ع) 14.نذرآقا (عج) 15. نذرحضرت (ع) 16.نذر (س) 17.نذرحضرت (س) 18.نذرحضرت (س) 19.نذرحضرت (س) 20.نذرحضرت (س) 21.نذر (ع) 22.نذرحضرت (س) 23.نذر (س) 24.نذرحضرت (س) 25.نذرحضرت (س) 26.نذر (س) 27.نذر (س) 28.نذر (ع) 29.نذر 30.نذر : روزاول به نیت حضرت محمد(ص)سحری و افطاری درست کنیدهمراه بایک فاتحه وسه صلوات ویک آیة الکرسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزخودرابا شروع کنیم: 📖تلاوت زیبای تلاوت بسیارزیبای فرقان،آیه۲٠ ----------------------------- ✨امام علیه السلام فرمودند: به یادآورآنگاه راکه هنگام مرگ،در برابربستگانت افتاده ای،نه طبیبی هست که مانع مردن توشود نه دوستی که بتواندسودبخشد.
🔰کجای قرآن از علی(ع) گفته است؟ 👤👥🗣 معاویه وارد مجلسِ تفسیر« ابن عباس» شد،... بعد از مجلس، معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات می‌کنی، یا فضائل علیّ بن ابیطالب را بازگو می‌کنی⁉️ ابن عباس گفت: معاویه! به من بگو کجای قرآن است که علی بن ابیطالب نیست؟ بگو ببینم آیهٔ﴿انَّما اَنتَ مُنذِرٌ و َلِکُلِ قَومٍ هاد﴾ خطاب به کیست معاویه؟ _معاویه گفت : رسول خدا فرمودند که: این امّت منم و ، وجود علیّ بن ابیطالب است... _ابن عباس گفت : ﴿اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً﴾ برای کیست معاویه؟ _معاویه گفت: قصهٔ طهارت و عصمت علیّ بن ابیطالب و اهل بیتش، قبول ولی... _ابن عباس گفت :﴿اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوٰةَ وَ یُؤْتونَ الزَّکوٰةَ وَ هُم راکِعونَ﴾ خطاب به کیست؟ _معاویه گفت: زمانی که علی بن ابیطالب در راه خدا داد،اما... _ابن عباس گفت:﴿عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَإِ العَظیمِ﴾ در حق کیست؟ _معاویه گفت : رسول خدا فرمود، خبر عظیم علی بن ابیطالب است، درست است اما آیا... _ابن عباس گفت :﴿وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا﴾ برای کیست؟ _معاویه گفت : پیغمبر فرمود: حبل الله علی بن ابیطالب است، ولی تو باید همین را تفسیر کنی _ابن عباس گفت :﴿کَفیٰ بِاللهِ شَهیداً بَینیٖ وَ بَینَکُم﴾ این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این قصهٔ علمِ علی بن ابیطالب است که در سیرهٔ علی است، چرا... _ابن عباس گفت:...... 📚بحار الانوار ج ۴۴ ص ۱۲ 🔶https://eitaa.com/mahdixxv
⚫شهادت مظلومانه امام (ع)برآقاامام زمان (عج)وتمامی شیعیان تسلیت باد. 👳🏽‍♂️شخصی ازامام حسن(ع)پرسید: «چراهنگام برخاستن برای نماز،لباس های خوب وزیبامیپوشی؟» ✨حضرت درپاسخ چنین فرمود: إنّ اللّه جمیلٌ ویُحبُّ الجمالَ فأتَجَمّلُ لِربّی:خداوندزیباست وزیبایی را دوست دارد؛بنابراین،برای پروردگارم زینت میکنم. ✍🏼امام (ع)درسنین کودکی بهمراه پدرشان به اجبارخلفای عباسی به عراق رفتندودرشهرسامراکه درآن زمان پایتخت عباسیان بود، ساکن شدند.ایشان بیشترسالهای زندگی خودبخصوص زمان امامت را نیزدرسامراوتحت نظرخلفای عباسی سپری کردند.چون خلفای عباسی از نفوذوموقعیت اجتماعی امام نگران بودند،رفت وآمدشیعیان به منزل ایشان راکاملاًزیرنظرداشتند.امام(ع) نیزازطریق نمایندگان خودباشیعیان درارتباط بودند.یکی ازاین نمایندگان نام داشت که نایب خاص امام زمان(عج)نیزبود. امام (ع)فرزنددهمین پیشوای شیعیان،امام (ع) است.مادرایشان نام داشت ولی دربرخی منابع نام مادرآن حضرت را نیزذکرکرده‌اند.یکی ازوظایف امام (ع)حفظ وحمایت امام دوازدهم ازدستگاه حکومتی طاغوت بود.خلفای عباسی بدنبال آن بودندکه وجودمقدس حضرت (عج)راپس از ولادت به قتل برسانندوبرنامه حضرت حق درموردآتیه وآینده عالم رابه هم بزنندلذاامام راازمدینه آوردندتاکه تمام مسائل ایشان تحت کنترل ونظارت باشدواگرفرزندی متولد شدازآن مطلع شده وآن وجودنازنین راازبین ببرند. ▪️سامـــــــــــــــــــــراهمسخنش میسوزد یوسفی پیــرهنش میسوزد ▪️گاه باســـــــــــــــــــــــــــربه زمین میافتد گاه ازپــــــا شدنش میسوزد ▪️حسن فاطـــــــــــــــــــمه مسموم شده بین بسـتر،بدنش میسوزد ▪️بالگـــــــــــــــــــــــــــــدمــــــــــــادراوراکشتند ازغم یاســــــــمنش میسوزد ▪️همه ازبی کسی اش گریـــــــــــــــانند اوبه یادحــــــــسنش میسوزد ▪️همــــــــــسراوعـــــــــــــــوض زخم زبان موقع سوخـــــــتنـش میسوزد ▪️پادگان رفت ولی حرمـــــت داشت گرچه که بامحنتش میسوزد ▪️چون به تابــــــوت وتنش تیرنخورد وسط روضــه تنش میسوزد ▪️درامان بوددراین شهرغـــــــــــــــریب اوکه دورازوطنـــش میسوزد ▪️باهمان تشنگی اش گفت حسین ناله دل شکـــنش میـــسوزد ▪️حنـــــــــــــجرش زخمی سرنیزه نشد دم آخردهـــــــــنش میسوزد ▪️سرپـــــــــــیــــــــــــراهن اودعوانیست ازکفــن داشتنش میــسوزد ▪️دوراویک زن بی معــــــــــجرنیست میکشدآه وزنــش میــسوزد ◼️ فرارسیدن سالروزشهادت امام علیه‌السّلام بروجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه وهمه منتظران تسلیت باد 🏴آجَرَکَ الله یاصاحِبَ الزمان
🟡کجای قرآن از (ع)گفته شده است⁉️ ✍🏼روزی معاویه«لعنة‌الله‌علیه»وارد مکه شد.گروهی برمعاویه واردشدندو گفتند:آیامیدانی که ابن عباس تفسیر قرآن میکند❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:خب ابن عباس پسرعمهٔ پیغمبربوده.اوازهاشمیان است!اگراونکندکه تفسیرکند⁉️ 👨‍👦‍👦گفتند:آیات رابنفع علی بن ابیطالب تفسیرمیکندوماازاین قضیه شاکی هستیم! 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:خودم رسماًوارد مجلس میشوم وجمعشان رابرهم میزنم.معاویه واردمجلسِ تفسیرابن عباس شد.ابن عباس باچنان کیفیتی تفسیرآیات میکردکه معاویه هیچ جای اعتراضی برخودندید.بعدازمجلس، معاویه روبه ابن عباس کردوگفت: ابن عباس توتفسیرآیات میکنی یا فضائل علیّ بن ابیطالب رابازگو میکنی⁉️ ✨ابن عباس گفت:معاویه!به من بگوکجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟بگوببینم آیهٔ ﴿انَّمااَنتَ مُنذِرٌولِکُلِ قَومٍ هاد﴾خطاب به کیست❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:رسول خدافرمودند که: این امّت منم و وجودعلیّ بن ابیطالب است ولی ابن عباس!حتماًبایداین آیه رابخوانی⁉️ ✨ابن عباس گفت:﴿اِنَّمایُریدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً﴾برای کیست معاویه❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:قصهٔ طهارت و عصمت علیّ بن ابیطالب واهل بیتش،قبول ولی...⁉️ ✨ابن عباس گفت:﴿اِنَّماوَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوٰةَ وَیُؤْتونَ الزَّکوٰةَ وَهُم راکِعونَ﴾خطاب به کیست❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:زمانیکه علی بن ابیطالب انگشتردرراه خداداداما...‼️ ✨ابن عباس گفت:﴿عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَإِالعَظیمِ﴾درحق کیست❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:رسول خدافرمود: خبرعظیم علی بن ابیطالب است، درست است اماآیا...⁉️ ✨ابن عباس گفت:﴿وَاعتَصِموابِحَبلِ اللهِ جَمیعاًوَلاتَفَرَّقوا﴾برای کیست❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:پیغمبرفرمود:حبل الله علی بن ابیطالب است،ولی توباید همین راتفسیرکنی⁉️ ✨ابن عباس گفت:﴿کَفیٰ بِاللهِ شَهیداًبَینیٖ وَبَینَکُم﴾این آیه برای چیست معاویه❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:این قصهٔ علمِ علی بن ابیطالب است که درسیرهٔ علی است، چرا...⁉️ ✨ابن عباس گفت:﴿قُلْ تَعَالَوْانَدْعُ أَبْنَاءَنَاوَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَاوَنِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَاوَأَنْفُسَکُمْ﴾بگوکه این آیه برای کیست❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:ماجرای مباهله با اهل نجران،که خداعلی بن ابیطالب را نفس پیغمبرمیخواند،خب...‼️ ✨ابن عباس گفت:﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذابٍ واقِع﴾این آیه برای چیست معاویه❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:نزول عذاب الهی در روزغدیر،برکسیکه گفت تابِ ولایتِ علی راندارم...❗️ ✨ابن عباس گفت:﴿یااَیُّهَاالرَّسولُ بَلِّغْ مَااُنزِلَ اِلَیکَ﴾این آیه دیگربرای چیست معاویه❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:ابلاغِ ولایت علی بن ابیطالب!ولی این راحتماًبایدبازگوکنی⁉️ ✨ابن عباس گفت:﴿اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم﴾معاویه این آیه برای کیست❓ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:این آیهٔ اِکمال دیانت درپرتوولایت علی بن ابیطالب است اماآیالازم است که اینهاراتفسیر کنی⁉️آیه‌ای دیگر بخوان‼️ ✨ابن عباس ازجابلندشدوگفت: معاویه به من بگوکجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد⁉️کجارابخوانم که ازعلی بیان نشده باشد⁉️ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:اصلاًابن عباس بخوان﴿إِذازُلزِلَتِ الأَرضُ زِلزَالَها﴾ ✨ابن عباس گفت:این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است‼️ 🧙🏾‍♂️معاویه گفت:علی دراین آیه دیگر چه میکندابن عباس⁉️ ✨ابن عباس گفت:نشنیدی بعداز رسول خدایکسال نگذشته بودکه زلزله‌ای برمدینه آمدکه همهٔ مردم از شدّت وحشت،ازخانه به درشده بودند وعلی درمیانشان حاضرشدوخوانداین آیه راوپایش رابرزمین کوبیدوفرمود: زمین!ابوتراب برتوامرمیکند،آرام گیر⁉️ 🧙🏾‍♂️معاویه که ازغضب برخودمیپیچید گفت:ابن عباس راحت بگو:تاقرآن باشد،علی هم خواهدبود... ✨ابن عباس گفت:آری،قرآن خودِ علی است‼️ 📚بحارالانوار،ج۴۴ص۱۲۵