عثتُ بمداراة الناس» من مبعوث شدم که با مردم مدارا کنم.
💠 همچنین فرمود: «انّ اللّه امرنی بمداراة الناس کما امرنی باقامة الفرائض» خداوند به من امر کرده که با مردم مدارا کنم، همان گونه که امر نموده واجبات و نمازهای واجب را انجام دهم.
💠 و در جای دیگر فرمودند:
«انّا معاشر الانبیاء اُمرنا ان نکلّم الناس علی قدر عقولهم»
📚 #امامت
[۱۲/۲۱، ۰۰:۳۵] احمدزاده ق: 💚 #داستان بسیار زیبای #نسل پدری و مادری امام #زمان عج
*👈داستان اول :*
🌼 حضرت یوسف وقتی پس از سالها برای دیدن پدرش برای استقبال به بیرون از مصر رفته بود *لحظه ای برای پایین امدن از شتر مکث کرد .* جبرئیل نازل شد و فرمود خداوند فرمود ای یوسف *هنگام پایین امدن از شتر برای استقبال پدرت لحظه ای مکث کردی .*
🌻 دیگر از نسل تو پیامبری مبعوث نمیشود . یوسف توبه و استغفار کرد پس از مدتی خداوند فرمود ای یوسف تورا بخشیدم ولی پیامبری از نسل تو مبعوث نمیشود . *ولی منجی آخرالزمان را یکی از شاخه هایش را از نسل تو قرار خواهم داد.*
(این داستان رو همینجا نگه دارید)
*👈داستان دوم :*
🌳نرجس خاتون مادر امام زمان نوه قیصر روم بود و مادرش از نسل شمعون از نسل حضرت یوسف بود نامش ملیکا بود و *بسیار محجبه و پاکدامن بود بطوری که انگار از خاندان روم نبود* و بیشتر مانند نسل مادرش بود .
*🌼پدرش میخواست اورا به همسری برادر زاده اش انتخاب کند که در روز عروسی زلزله شدیدی رخ داد* پدر ملیکا ترسید و گفت حتما این ازدواج بد یمن بوده و خواست تا برادرزاده دومش را به عقد ملیکا در اورد که باز زلزله مهیبی رخ داد .
👈همان شب ملیکا در خواب میبیند حضرت عیسی به همراه حضرت مریم و حضرت محمد و امام علی و حضرت فاطمه وامام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام جعفر و امام موسی و امام رضا و امام جواد و امام هادی برای *خواستگاری او آمدند .* او آن خواب را برای کسی تعریف نمیکند .
🌲شب بعد حضرت مریم به همراه حضرت فاطمه به خواستگاری ملیکا آمدند و فرمودند *تو همسر فرزندم حسن عسگری هستی .* ملیکا به ایشان گله کرد که پس چرا ایشان به خواب من نمی آید .
🍁 *حضرت فاطمه فرمود چون تو مسیحی هستی تا وقتی مسلمان نشوی او نمیتواند بیاید .* ملیکا شهادتین را میخواند و مسلمان میشود . شب سوم خود امام حسن عسگری به خواب ملیکا می آید و ملیکا به امام حسن میگوید مرا از دست رومی ها نجات بده . امام حسن میفرماید وعده خدا نزدیک است .
مسلمانان و رومی ها سالها در جنگ بودند تا مسلمانان رومی هارا شکست میدهند و ملیکا را به اسیری میگیرند .
💐امام هادی به کنیز خود سه کیسه طلا میدهد با یک نامه رومی که برای خرید ملیکا برود . و میفرماید گوش کن تا توضیح دهم . *صبح زود کنار پل رودخانه بغداد میروی کشتی کنار آب هست اسیران زن را برای فروش می آورند در میان آنان دختری است پاکدامن که حجاب خود را رعایت میکند و تن به فروش نمیدهد این نامه را به او بده او راضی به فروش میشود .*
🌻 دو کیسه طلا را به برده فروش بده اول قبول میکند بعد چانه میزند کیسه سوم را به او بده و ملیکا را بخر . طبق گفته امام هادی این کار انجام میشود و *وقتی ملیکا به خانه امام هادی می آید نام خود را به نرگس که البته تلفظ عربی آن نرجس هست تغییر میدهد و در روز ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری امام زمان متولد میشود .*
*✅نتیجه دو داستان : امام زمان از پدر از نسل #اسماعیل و از مادر از نسل حضرت #یوسف نوه اسحاق هست .*
*👈یعنی نقطه وصل عالم 124000 پیامبر به امام زمان وصل میشود.*
📚منابع :
1- پژوهشی درباره زندگانی حضرت نرگس ، مادر امام مهدی عج 2،پدیدآورنده: طیبی، ناهید ،نشریه: پیام زن،شماره نشریه: 105
2- تنقیح المقال، ج1، ص173
3- الغیبة شیخ طوسی، ص208؛ کمالالدین صدوق، ج2، ص417.
4- مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص472؛ اثبات الهداة، ج3 ص363؛ بحارالانوار، ج51 ص6.
5- برگرفته از کتاب: مهدیپور، علیاکبر، گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور.
6- مراجعه شود به بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12و غیبه الشیخ شیخ طوسی
7- بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12 *کمال الدین شیخ صدوق، 1363، ج7، ص 417* طبری، 1407ق، ص 263* غیبة الشیخ طوسی، 1412 ق، ص 124
8- کمال الدین صدوق، 1363، ج2، ص 417* بحارالانوار، ج 51، ص 8، حدیث 12 *غیبه الشیخ طوسی 1412 ق، ص 124*. پیشواى دوازدهم هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 26* مهدى موعود، ص 88 *ا بحار الانوارج 1 ص 6 * نجم الثاقب ص12 .
9- بحارالانوار، ج 51، ص 8، حدیث 12*غیبه الشیخ طوسی* پیشواى دوازدهم هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 26* مهدى موعود، ص 88 * کمال الدین صدوق، 1363، ج2، ص 418 *نجم الثاقب ص12 10- بحارالانوار، ج 51، ص 9 - 8 ، حدیث 12 *همان
*🌹 تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات🌹*
*🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹*
🔻 ظهور بسیار نزدیک است
[۱۲/۲۱، ۰۰:۳۶] احمدزاده ق:
َصَل ِّعَلي مُحَمَّد وَ آل ِمُحَمَّد و َعَجِّل فَرَجَهُم*
*◼ اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده ، و اگر خوشت نیامد پس دیگران را محروم نکن شاید که وسیله ی نفع آن ها شدی .*
*✨روزگارتان با یاد خدا خوش باد.*
____________________
*🍃 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج*
بیا تو هم بیمه امام زمان شو👆
*[ # بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیعَجصلوات.ir 📿]*❤️
*شما هم دعوتی*✍️
💠🔷🔸🔹🔸💠
┅─✺•❥❀❥•✺─┉┈کانال کلیپ
[۱/۱۰، ۰۱:۲۵] منصوریان ۰۲۳۳ ق: 🌹🍁🌷🍂🥀🌹🍁🌷🍂🥀🌹🍁🌷🍂🥀🌹🍁🌷🍂🥀🌹🍁
#داستان زیبا
📚#ماجرای_پنجاه_غلام_متوکل
درثاقب المناقب، محمدبن حمدان از ابراهیم بن بطلون و او از مادرش روایت کرده است که:《پرده دارمتوکل بودم، او پنجاه غلام به من سپرده شد وبه من دستوردادند که آنهارا مسلمان وبه آنهانیکی کنم، وقتی یک سال تمام شددرحالی که نزداو ایستاده بودم ابوالحسن علی بن محمد النقی"ع" براو وارد شدند ودرجایگاهشان نشستند. به من دستوردادند غلامان را ازخانه هایشان خارج کنم ومن نیز چنین کردم. چون ابوالحسن رادیدند، تمامی آنهابه سجده افتادند. متوکل نتوانست درآنجابماند، بلندشدوپشت پرده پنهان گشت وامام برخاستند.
وقتی متوکل فهمید بیرون آمدوگفت: وای برتو بطلون! این چه کاری بود که غلامان کردند؟
گفتم: بخداسوگندنمیدانم.
گفت: ازآنهابپرس.
ازآنان درمورد کاری که کردندسوال کردم. گفتنداین مردی است که هرسال نزدما می آمدودین رابرماعرضه می کرد و ده روز نزدما می ماند. اوجانشین پیامبر برمسلمانان است.《متوکل دستورداد تاهمه ی آنها را تا آخرین نفر بکشند.》
وقت عشاءبه نزد ابی الحسن "ع" رفتم. غلامی درآنجابود؛ به من نگاه کردندوفرمودند: داخل شو، وارد شدم وایشان نشسته بودند. فرمودند: ای بطلون، باقوم چه کارکردند؟
گفتم: ای فرزندرسول خدا همه را تاآخرین نفرکشتند!
فرمودند: تمامی آنهاراکشتند؟!
گفتم: آری، بخدا سوگند.
فرمودند: میخواهی همه آنهارا ببینی؟
گفتم : بله، ای فرزند رسول خدا.
بادست به پرده اشاره کردند. واردشدم ودیدم همه نشسته اند و میوه میخورند.》
📘مدینه المعاجز: ص522
📗حلیه الابرار: ج
[۱/۱۰، ۰۴:۰۶] کیانی: السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیک السلام علیک یا امیر المومنین علی علیه السلام السلام علیک یا فاطمه الزهرا سیده النساء العالمین السلام علیک یا حسن بن علی علیه السلام السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین ویا ابو الفضل العباس علیهما السلام السلام علیک یا علی بن موسی الرضا الامام رئوف علیه السلام السلام علیک یا ابا صالح المهدی عجل الله تعالی فرجک علیه السلام السلام علیکم یا ابواب الحوائج علیکم السلام ورحمت الله وبرکاته السلام علیکم یا ابواب النبوه علیکم السلام ورحمت الله وبرکاته عزیزان سلام صبح زیبایتان بخیر وسلامتی و نشاط ذکر روز یا قاضی الحاجات
[۱/۱۰، ۰۵:۲۸] طالب زاده علی: بسم الله الرحمن الرحیم
سلام صبحتون عالی متعالی
پرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ بار الها
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ و عزیزانم
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﻧﯿﮑﺒﺨﺘﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ
ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﻋﻄﺎ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﺮ آنچه ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ از شادی ﻟﺒﺮﯾﺰ ﮐﻦ
ﻭ ﻟﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻞ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﮐﻦ
و عاقبت به خیرشان بگردان
[۱/۱۰، ۰۵:۲۸] طالب زاده علی: تلنگرانه
🌱آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند، زیبایی تن را به نمایش نمیگذارند.
🌱حجاب یعنی: دختر سیبی است🍎 ڪه باید از درخت سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز ...
🌱حجاب یعنی: هنر پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است!
🌱حجاب یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن راه ندارد.
🌱حجاب یعنی: زاده ی عصر جاهلیت نیستم (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...۳۳ سوره احزاب)
🌱حجاب یعنی: لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی ارزش بعضیا.
🌱حجاب یعنی: حاضر نیستم برای پر رنگ شدن، هزار رنگ شوم.
🌱حجاب_یعنی: هر ڪسی لایق دیدن زیبایی های من نیست.
🌱حجاب یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: نظر دیگران!!
🌱حجاب یعنی: پوشاندن و نمایان نکردن تمام بدن، نه فقط سر!
🌱حجاب یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا.
🌱حجاب یعنی: من انتخاب میڪنم ڪه تو چه ببینی.
🌱حجاب یعنی: زرهی در برابر چشمهای مریض.
🌱حجاب یعنی: یک پیله تا پروانه شدن.
🌱حجاب یعنی: احترام به حرمت های الهی.
🌱حجاب یعنی: طعمه هوسرانی کسی نیستم.
🌱حجاب یعنی: به جای شخص، شخصیت را دیدن.
🌱حجاب یعنی: من یک انسانم نه یک وسیله.
🌱حجاب یعنی:خون بهای شهیدان.
🌱حجاب یعنی: حفاظت از زیبایی.
🌱حجاب یعنی: حفاظت از امانت خدا.
🌱حجاب یعنی: نماد هویت انسانی.
🌱حجاب یعنی: صدفی بر گوهر وجود.
🌱حجاب یعنی: محتاج جلب توجه نیستم.
🌱حجاب یعنی: زن والاست نه کالا.
🌱حجاب یعنی: اثبات تقدس زن.
🌱حجاب یعنی: مراقبت از تقوا.
🌱حجاب یعنی: اعتماد به نفس
اینجا.گنـاه.ممــنوع
برای ترک گناه، هنوز دی
هدایت شده از کانال رسمی استاد مسعود عالی
ostadaali.irناز خدا.mp3
زمان:
حجم:
7.29M
در مسیر بندگی 1176
شب پنجم ماه مبارک رمضان
شنبه 28 فروردین ماه ١٤٠٠
مسجدگیاهیتجریش
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_یونس_علیه_السلام
#نماز_غفیله
#رحمت_خدا
#دعای_جوشن_کبیر
#غضب_خدا
#توبه
#گناه
#امید
#رحمت
#داستان
#قرآن
#عاشورا
@ostad_aali
هدایت شده از کانال رسمی استاد مسعود عالی
ostadaali.irتکیه برخدا.mp3
زمان:
حجم:
8.35M
در مسیر بندگی 1178
شب پنجم ماه مبارک رمضان
شنبه 28 فروردین ماه ١٤٠٠
مسجدگیاهیتجریش
#پیامبر_اکرم_صلی الله علیه
#داستان
#توکل
#حسن_ظن
@ostad_aali
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚#داستان
در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود
عروس مخالف مادر شوهـر خود بود...
پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد
تا مادر را گرگ بخورد...
مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت
به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن...
مادر با چشمانی اشڪ بار و دستانے لرزان
دست بہ دعا برداشت
و میگفت: خدایا...!
ای خالق هـستے...!
من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم
فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگیات قسم میدهـم...
پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست...
ندا آمد: ای موسے(ع)...!
مهـر مادر را میبینے...؟
با اینکه جفا دیدہ ولے وفا میکند...
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهـربانترم...!!!👏
👳 @mollanasreddin 👳