#ترحیم_خوانی
#مادر
سنگ صبورم، غمگسارم، مادر من
هجران جانسوزت نباشد باور من
برخیز وبین ای گنج ایثار ومحبت
اندر فراق تو چه آمد بر سر من
دلتنگ آغوش پر از مهر تو هستم
خالی شده از شهد مهرت ساغر من
رفتی دل آرامم، آرام از دلم رفت
دل مرده گشتم بعد تو ای دلبر من
در حسرت زانوی پر مهر تو هستم
تا که گذاری روی زانویت سر من
یاد آورم آن خاطرات کودکی را
در هر زمان بودی تویار ویاور من
تا آخر عمرم عزادار تو باشم
ای در تمام زندگانی گوهر من
#اسماعیل_تقوایی
#صلوات 👉🏻
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#مادر
مادرم بی رخ تو خانه ی ما تاریک است
چونکه از نور تو این خانه منوّر می شد
گلشن عمر ندارد دگر عطر و بویی
آخر این باغ ز عطر تو معطّر می شد
دل ما روشنی رحمت رحمان می یافت
تا به لوح دلم عکس تو مصوّر می شد
ذکر مادر به روان لطف و صفا می آورد
بیشتر هر چه به لب ورد مکرّر می شد
گر لسانم به خطای شفوی می آلود
زود با نام تو آن عضو مطهّر می شد
کاش من بودم و تو بودی و عشق ازلی
هر دو را تا که جهان هست معمّر می شد
کاش دیوان " صفا " از دم اُمّ النجبا
بهتر از مشک و خوشبوتر از عنبر می شد
#صفا
#صلوات 👉🏻
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#غزل_پندیات
اگر اهل صلحی عداوت مکن
متین باش و شاکر شرارت مکن
رقابت اگر با کسی میکنی
رقابت کن اما حسادت مکن
به مخلوقِ خلّاق بد بین مباش
کسی را به ظاهر قضاوت مکن
سعادت اگر مقصد راه توست
کسی جز خدا را عبادت مکن
تو ثابت قدم باش در بندگی
زِ دنیای فانی شکایت مکن
عمل کن به فرمایش کردگار
دگر خوف قبر و قیامت مکن
اگر نهی از منکری میکنی
کسی را به جمعی خجالت مکن
اگر اهل علم و نظر نیستی
به کار بزرگان دخالت مکن
طرفدار حق باش در زندگی
حذر کن زِ باطل حمایت مکن
اگر وا نکردی گره از کسی
چو تیری به قلبش اصابت مکن
اگر شاعر شاه عطشان لبی
بدون توسل کتابت مکن
به دنیا علی گفته دارالممر
که یعنی گذر کن اقامت مکن
رسیدی تو(احسان)به پایان راه
به این زاد راهت کفایت مکن
#احسان
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#داستان_واقعی
حاج آقای قرائتی
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره😭🌹🙏
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
پایان شعبان رسیده مرا پاک کن حسین
این دل برای ماه خدا رو به راه نیست...
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#پندیات
#جشن_ورود_رمضان
حلول ماه رمضان مبارک باد
ماه رحمت آمد و ماه مناجات و دعا
ماه رمضان موسم جنگیدن نفس دغا
مژده ای یاران دوباره درگه عشق باز شد
وقت خودسازی و گاه دیدن اعجاز شد
میزبانت خالق و باشی تومهمان بر درش
ناز کمتر کن بیا و باده نوش از ساغرش
چشم واکن دان غنیمت فرصت یک ماهه را
با خلوص دل بکن پیدا تو راه چاره را
معنی روزه فقط نیست ترک از میل غذا
بلکه تمرین است جانا محظر خاص خدا
چشم و گوش و عقل و هوشت جملگی در روزه اند
در تمام سال پرهیز . نی فقط سی روزه اند
اولین شرط قبولی درک وفهم روزه است
بعد از آن نهیِ ز اکل و شربِ بر سی روزه است
روزه یعنی امتناع از بندهٔ شیطان شدن
روزه یعنی تابع عقل و دگر رحمان شدن
روزه یعنی قطع هر دلبستگی بر این جهان
پیروی از امره حق از جان و دل نی از زبان
روزه یعنی پشت پا برنفس هرجائی زدن
روزه یعنی مهر رد بر میل دنیائی زدن
روزه دار چشم و دلش را بند تقوا مینهد
عاقبت را برتری بر امره. دنیا میدهد
روزه دار واقعی همچون علی مرتضاست
بهر هر کاری که پیش آید . تسلیم خداست
راه و رسمش حیدریست تسلیم محض داور است
آری آری چون ( صفا ) بر درگه او نوکر است
#قاسم_جناتیان_قادیکلایی
#صلوات👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
روز تفریح ، جمعتان جمع و
دلتان شاد و خنده بر لبِ تان
لحظه ای هم شده فقط باشید
یاد تنهایی امامِ زمان
✍ قاسم نعمتی
برای آنان که دوستشان دارید بفرستید
یاد امام زمان ارواحنا فداه را در دلها زنده نگهداریم
#صلوات👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سیزده_به_در
لحظهی سیزده آمد به خودم بالیدم
باده عشق کشیدم به سرم چرخیدم
پرده ها رفت کنار از نظرم یک لحظه
من خدا را دم ایوان نجف میدیدم...
✍محمد حبیب زاده
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#مقام_مادر
ناخدای کشتی مهر و محبت مادر است
معنی صدق و صفا روح کرامت مادر است
آن که می سوزد دمادم همچو شمعی در حیات
تا دهد بر زندگی شور و حرارت مادر است
آن که بر طفلان خود از روی عشق و عاطفه
شیره ی جان می دهد با میل و رغبت مادر است
درّ بی همتای هستی گوهر نایاب عشق
رمز و راز مهر ورزی در حقیقت مادر است
سایه ی او می دهد بر زندگی لطف و صفا
در مسیر زندگی شمس هدایت مادر است
گر بسایی سر به سجده گر کنی هر شب دعا
نیک دان ای با خرد شرط اجابت مادر است
ای که دنبال سعادت می دوی هر روز و شب
راه را گم کرده ای راه سعادت مادر است
«طاهر» این مطلب که گفتی باز گو
ناخدای کشتی مهر و محبت مادر است
#ابوالفضل_طاهری
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#پندیات
ای که در مجلس ترحیم منی عاقل باش
عبرت آموزِ عزای من و این محفل باش
جوش دنیا مزن و غصه بیهوده مخور
فارغ از حسرت مال و غم بی حاصل باش
ایستگاهی است جهان،منزل یک لحظه درنگ
فکر بار سفر و رفتن از این منزل باش
تن چه می پروری ای دوست که موران بخورند؟
دل بود بیت خداوند، به فکر دل باش
شب مخواب این همه از فیض سحر بهره ببر
دانش آموخته ی سوره مزمّل باش
غرض از دار فنا با کف خالی نروی
فکر اعمال خود و محکمه عادل باش
«به عمل کار بر آید به سخن دانی نیست»
پند سعدی بشنو ساعدی و عامل باش
#سعدی_شیرازی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#پندیات
عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو،
خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو،
قرعه امروز به نام من و فردا دگري،
مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو،
مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي،
گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو....،
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست،
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد،
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست،
بر مرده دلان پند مده خویش میازار،
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،
جایی که برادر به برادر نکند رحم،
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...!
#صلوات 👉
#شاعر
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی
#پندیات
نظر کردم به دنیا چون کم وبیش
نکرده هیچ وفا بر شاه و درویش
دمی اندیشه کردم عاقلانه
ندیدم کس در اینجا جاودانه
که هرکس زاده شد از مادر خویش
اجل درپی چو گرگ وآدمی میش
به جز مردن نباشد راه چاره
به دنیا هم نیاید کس دوباره
شنو پندم اگر که خیر خواهی
تو هم میمیری خواهی یا نخواهی
ترا برتختهٔ تابوت نشانند
بدوش خویش بر گورت برانند
توئی سوغات مارو مور ای دوست
نماند درتنت گوشت و رگ وپوست
ترا دربین قبر تنها گذارند
ترا باخیر وشرّت واگذارند
مقام وثروت وگنج وزر و زور
نگردد همدمت در وادی گور
به چند وقت بعد مرگت ای نکو نام
روی از یاد وگردی همچو گمنام
مقامت را به دیگر واگذارند
کسی دیگر بجای تو بیارند
عزیزانت کمین اندر چپ وراست
پی ارث هرکجا پنهان وپیداست
یکی گوید که این انگشتر ازمن
یکی گوید زمین پهن تر ازمن
یکی گوید که فرش وقالی ازمن
یکی گوید اطاق خالی ازمن
خلاصه هرکسی سهمش بگیرد
چه شاید گهگهی رحمش بگیرد
کند یادی زتو باقرصی ازنان
ویا قرآن بخواند ماه رمضان
(صفا) گوید شنو ای دوست وهم کیش
بکن کاری نگردی زارو دل ریش
#حاج_قاسم_جناتیان
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e