💐السلام علیکَ یا رسولَ الله
💐السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
💐السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💐السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
💐السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💐السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
💐السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💐السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
💐السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
و رحمة الله و برکاته
💐السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
و رحمة الله وبرکاته
💐السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💐السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
💐السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💐السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
و رحمة الله و برکاته
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
🌺وظایف منتظران
💳 "پول خرج کردن برای امام مهدی"
◀️ یکی از وظایف مردم در زمان غیبت، صله ی امام زمان به وسیله مال (خرج کردن) است.
◀️یعنی مومن بخشی از دارایی خود را برای امام زمانش هدیه کند و هر سال بر این عمل مداومت کند.در این عمل، ثروتمند و فقیر یکسانند اما هرکس به مقدار تواناییَش تکلیف دارد.
◀️ امام صادق می فرمایند: هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از اختصاص دادن دِراهم (واحد پول) به امام نیست. و به درستی که خداوند دِرهم را برای او (پرداخت کننده) در بهشت همچون کوه احد قرار دهد.۱
◀️همچنین امام صادق در تفسیر آیه ۲۴۵ سوره بقره میفرمایند:
۱- به خدا سوگند این در خصوص صله (خرج کردن) برای امام است.
۲- به درستی که خدا آنچه را که مردم در اختیار دارند از جهت نیاز به آن قرض نخواسته است، و هر حقی که خداوند دارد، برای ولیِّ اوست...۲
◀️ آن حضرت در جایی دیگر فرموده اند: هرکس پندارد که امام به آنچه در دست مردم هست احتیاج دارد، کافر است. جز این نیست که مردم نیازمندند که امام از ایشان بپذیرد. خدا امر فرموده که از اموال آنان صدقه و زکات بگیر و آنها را به وسیله آن پاک و تزکیه می نمایی.۳
📚 ۱- اصول کافی
۲- اصول کافی جلد ۱ ص ۵۳۷
۳- اصول کافی - جلد ۲
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ
🎤استاد رائفی پور
🔺چطور برای امام زمان کار کنیم؟
🔺نحوه کار در حوزه مهدویت..
#وظایف_منتظران
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
سخنرانی-8-3-99-حسینیه مجازی.mp3
19.16M
🔈صوت : #نهج_البلاغه_آیین_نامه_انتظار ( ۲۰)
🌹 شرح حکمت های #نهج_البلاغه شریف.
✅ محور بحث : شرح حکمت ۱۵
مفهوم این حکمت تایید فریب خورده ها نیست ، بلکه به معنی این است که آنها قابل هدایت نبودند و باید تا فتنه انگیزی نکرده اند بروند ./ برای شناخت حق از باطل و ظیفه ما شناخت شاخص هاست و نه اشخاص و در این صورت است که گیج ، سر درگم و گمراه نخواهیم شد .
🔷 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔶 حسینیه مجازی ۹۹/۳/۸
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
مهدیه بندرانزلی
#داستان_مهدوی 🌼کربلایی کاظم🌼 قسمت چهارم🔰 🌄 ... در اینجا از او سؤال کردم که: «چگونه شما اینها را
#داستان_مهدوی
🌼کربلایی کاظم🌼
🔰قسمت پنجم
🌸 ... لذا با مختصری تحقیق متوجّه شدم که ارباب و مالک ده خمس و زکات نمیدهد. ابتدا به او تذکّر دادم ولی او اعتنا نکرد تصمیم گرفتم که در آن قریه نمانم و برای ارباب و مالک ده کار نکنم و از آن ده خارج شوم، هر چه اقوام و بخصوص پدرم به من گفتند که این کار را نکن، من که از خدا میترسیدم نتوانستم حرف آنها را قبول کنم و بالأخره شبانه از ده فرار کردم. تقریباً سه سال به عملگی و خارکنی در دهات دیگر برای امرار معاش کار میکردم، یک روز که مالک ده از محل زندگی من مطّلع شده بود، برای من پیغام فرستاد که من توبه کردهام و خمس و زکاتم را میدهم و دوست دارم به ده برگردی و در نزد پدرت بمانی؛ من قبول کردم و به ده برگشتم و در زمین خودم که ارباب و مالک ده به من داده بود نصف کاری میکردم و نصف درآمد خود را بین فقراء همان محلّ تقسیم مینمودم و بسیار به فقراء و مستمندان کمک میکردم و دوست داشتم همیشه یار و مددکار مردمان ضعیف و مستضعف باشم،
☀️تا آنکه یک روز تابستان که برای خرمن کوبی به مزرعه رفته بودم و گندمها را جمع کرده بودم و منتظر بودم نسیمی بیاید تا گندمها را باد دهم و کاه را از گندم جدا کنم هر چه منتظر شدم بادی نیامد و آسمان کاملاً راکد بود، تا بالأخره مجبور شدم به طرف ده برگردم در بین راه یکی از فقراء ده به من رسید و گفت: «امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی آیا ما را فراموش کردهای؟» گفتم: «خیر، خدا نکند که من فقراء را فراموش کنم ولی هنوز نتوانستهام محصول را جمع کنم و این را بدان که حقّ تو محفوظ است». او خوشحال شد و به طرف ده رفت ولی من دلم آرام نگرفت، به مزرعه برگشتم و مقداری گندم با زحمت زیاد جمع کردم و برای آن مرد فقیر برداشتم و قدری هم علوفه برای گوسفندانم دِرو کردم و چند ساعت بعد از ظهر یعنی حدود عصری بود که گندمها و علوفهها را برداشته و به طرف ده به راه افتادم. قبل از آنکه وارد ده بشوم به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن رسیدم، ...
(ادامه دارد) ...
📚 امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و دعوتشدگان، ص ۵۵ الی ۶۹
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
مهدیه بندرانزلی
#داستان_مهدوی 🌼کربلایی کاظم🌼 🔰قسمت پنجم 🌸 ... لذا با مختصری تحقیق متوجّه شدم که ارباب و مالک ده
#داستان_مهدوی
🌼کربلایی کاظم🌼
قسمت ششم🔰
🌷 ... قبل از آنکه وارد ده بشوم به باغ امامزاده مشهور به هفتاد و دو تن رسیدم، در آنجا دو امامزاده به نامهای امامزاده جعفر و امامزاده صالح دفناند و یک قسمت هم به نام چهل دختران معروف است. من روی سکوی در امامزاده برای رفع خستگی نشستم و گندمها و علوفهها را کناری گذاشتم و به طرف صحراء نگاه میکردم، دیدم دو نفر جوان که یکی از آنها بسیار خوش قد و قامت بود با شکوه و عظمت عجیبی به طرف من میآیند، لباسهای آنها عربی بود و عمّامه سبزی به سر داشتند، وقتی به من رسیدند بدون آنکه من آنها را قبلاً دیده باشم همان آقای با شخصیّت اسم مرا برد و گفت: « ... کاظم بیا با هم برویم فاتحهای در این امامزاده برای آنها بخوانیم». من گفتم: «آقا من قبلاً به زیارت رفتهام و حالا باید برای بردن علوفه به منزل بروم». فرمود: «بسیار خوب این علوفهها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحهای بخوان». من هم اطاعت کردم و عقب سر آنها حرکت نمودم.
🌟آنها به طرف امامزاده رفتند امامزاده اوّل را زیارت کردند و فاتحهای برای آن امامزاده خواندند و سپس به طرف امامزاده بعدی رفتند، من هم عقب سر آنها به آن امامزاده داخل شدم. در اینجا دیدم آنها چیزهائی میخوانند من متوجّه آن نمیشوم. لذا ساکت کنار امامزاده ایستاده بودم، ناگهان چشمم به کتیبه اطراف سقف افتاد دیدم کلماتی از نور آنجا نوشته شده. همان آقای با عظمت رو به من کرد و فرمود: «کربلائی کاظم پس چرا چیزی نمیخوانی؟» گفتم: «آقا من ملّا نرفتهام، من سواد ندارم». فرمود: «ولی تو باید بخوانی». و سپس نزد من آمد و دست به سینه من گذاشت و محکم فشار داد و گفت: «حالا بخوان». گفتم: «چه بخوانم؟» فرمود: «اینطور بخوان: ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و دعوتشدگان، ص ۵۵ الی ۶۹
👈 ادامه دارد....
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
🔴سرباز امام زمان هستیم یا نه؟!
✅مامون رقی روایت می کند:
نزد آقایم امام صادق (علیه السّلام) بودم که شخصی به نام «سهل بن حسن خراسانی» رسید، سلام كرده و نشست.
🔆عرض كرد: یابن رسول الله ! چرا از حق خود دفاع نمیكنید؟ چرابا دشمنان و مخالفان نمیجنگید؟
آن هم در صورتی كه بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن و مطیع دارید!
🌸در این لحظه حضرت به تنور اشاره کردند و فرمودند:
بلند شو و داخل تنور شو.
🔘مرد خراسانی ترسید و عرض كرد: یابن رسول الله ! مرا با آتش مسوزان، از من درگذر...
✨حضرت فرمودند : تو را بخشیدم.
🌺در این هنگام یكی از اصحاب امام صادق (علیه السّلام) به نام «هارون مكی» وارد شد، خدمت رسید و سلام كرد.
❤️امام جواب سلام او را داد و فرمود:
برو داخل تنور..
🍃هارون مكی بدون هیچ سخنی، داخل تنور شد. امام شروع كرد با مرد خراسانی از اوضاع خراسان پرسیدن و ...
✅سپس گفت: ای خراسانی برو داخل تنور را نگاه كن.
مرد خراسانی به طرف تنور رفت و دید كه «هارون مكی» چهار زانو در تنور نشسته است...
🌺امام از مرد خراسانی سئوال كرد:
از این یاران در خراسان چند نفر پیدا میشود؟
❗️مرد خراسانی عرض كرد:به خدا قسم یك نفر هم نیست!
🌷امام (علیه السّلام) فرمودند:
ما تا زمانی كه پنج نفر یاور این چنینی نداشته باشیم قیام نخواهیم كرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می دانیم.
💠این است فرق "شیعه و یاور واقعی" با "مدعیان یاوری" !
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه"
ویژه ۸ شوال، سالروز تخریب قبورمطهر ائمه بقیع 🔳
#کانال_عمومی_مهدیه_بندرانزلی
@mahdiyebandareanzali