eitaa logo
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
1.4هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
15.8هزار ویدیو
112 فایل
کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ عشــاق پســـر فاطمــه(سلام الله)❣️ درخدمتتونیــم با کلی مطالب فوق جذاب دلنــوشــته🤞 پروفایـل🎀 منبرهای مفید👌🏻 کلیپ های آخرالزمانی🌹 پست های انگیزشی🌴 نمازهای مستحبی ارتباط با خادم کانال ادمین فعال کانال @Mitra_nori
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏🏼💕🌟 پاداش روزه و نماز لیلة الرّغائب ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌ 🌷رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: 🎙🎙🎙🎙🎙🎙 👈 از اوّل شب جمعه ماه رجب غافل نباشید. این شب،‌ شبی است که ملائکه آن را لیلة الرغائب نام نهاده اند. وقتی یک سوم از شب سپری شد، ملائکه آسمان ها و زمین در کعبه و حوالی آن جمع می شوند. خداوند به ایشان می فرماید: ای ملائکه من! آنچه می خواهید از من درخواست کنید. ملائکه می گویند: ای پروردگار ما!‌ حاجت ما آن است که آن کسانی که در رجب روزه گرفته اند را بیامرزی. خداوند می فرماید: می آمرزم. 🌙🕊🌙🕊🌙🕊🌙🕊🌙🕊🌙🕊🌙 🕊 رسول خدا صلّی الله علیه وآله بعد از بیان طریق انجام اعمال شب لیلۀ الرغائب، درباره ثواب این اعمال چنین می فرمایند: 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 قسم به آنکه جانم به دست اوست!‌ بنده ای یا کنیزی نیست که این نماز را بخواند مگر آنکه خداوند همه گناهان او را می آمرزد، هرچند گناهانش به میزان کف دریا و تعداد ریگ ها، و به وزن کوه ها، و تعداد برگ درختان باشد. این فرد در روز قیامت، برای هفتصد نفر از اهل بیتش که مستحقّ آتش می باشند، شفاعت خواهد کرد. چون اولین شب نزول این فرد به درون قبر می شود، خداوند ثواب این نماز را با نیکوترین صورت، با روی گشاده و درخشان، و با زبان فصیح به سوی او می فرستد و به وی می گوید: «ای حبیب من!‌ بشارت بر تو باد،‌ تو از هر شدّتی نجات یافتی.» پس آن فرد می گوید: تو کیستی؟ من چهره ای نیکوتر از تو ندیده ام و بویی بهتر از این بو استشمام نکرده ام. پس آن نماز می گوید: «ای حبیب من!‌ من ثواب آن نمازی هستم که آن شب، در آن ماه، ودر آن سال، خواندی. امشب به نزدت آمده ام تا حقّت را ادا کنم و در تنهائیت مونست باشم و از تو وحشت را بردارم.🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 هنگامیکه در صور دمیده می شود، در عرصه قیامت،‌ من بر سر تو سایه خواهم افکند، و تو هرگز از خیر محروم نخواهی شد.»🌠🌠🌠🌠🌠🌠🎇🎇🎇🎇🎇🌄🌄🌄🌄🌄🌄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت111 مردها که بیرون رفتند ما هم بعد از جمع کردن سفره برای نماز جماعت آماده شدیم. اولین نمازی بود که من قرار بود پشت سر محرم ترینم بخوانم. بعد از نماز و خالی شدن مسجد با ملوک همراه شدیم تا به خانه برگردیم که بی بی مانع شد و با ملوک مشغول صحبت شدند. من و نرگس هم به حیاط دوست داشتنی مسجد رفتیم حیاطی که خلوت شده بود. کنار حوض خاطراتم ایستادیم که نرگس رو به من گفت: - زهراجان امشب قرار هست یک شام درست و حسابی از عموجان بگیریم پس ندای رفتن را کنار بگذار. آمدم اعتراض یا تعارفی کنم که صدای همیشه ملایم و گرمی که این بار صمیمی تر شده بود را از پشت سرم شنیدم. - خانم ها بفرمایید برویم. - عموجان قرار هست مارا کدام رستوران خارجی ببری؟ - خارجی؟! فقط سنتی.. - قبول از املت هایی که مهمانم کردی بهتر باشد من خدا را شکر می کنم. برای اولین بار بود خنده ی سید را میدیدم. همان طور که می خندید به نرگس گفت: - نمک نشناس نباش! یادت رفته چه جوری از املت هایم تعریف می کردی؟؟ - از دوست داشتن عموی گلم بود نه از دوست داشتن املت! تعجب من بیشتر شد وقتی دستش را دور نرگس پیچید و او را به سینه اش چسباند و بعد بوسه ای روی پیشانی اش نشاند. - عمو جان همیشه کارتان که به بن بست می خورد با یک بوسه جمع اش می کنید. - همان طور که خنده ی روی لب هایش را حفظ می کرد گفت: - برو، برو بی بی و ملوک خانم را صدا کن دیر شد. نرگس که رفت من گیج و سردرگم فقط نظارگر بودم. آخر هیچ وقت فکر نمی کردم حاج آقا هم شوخی و خنده بلد باشد همیشه احساس می کردم مردهای مذهبی خشک و رسمی اند. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت112 دختره با اعتماد به نفسی بودم ولی الان با موقعیت پیش آمده کامل دست و پایم را گم کرده بودم. سرم را پایین انداختم و با لبه ی چادرم بازی می کردم. صدایش که حالا مخاطبش من بودم را شنیدم ولی نمی دانم چرا همچنان با لبه ی چادرم درگیر بودم. - خانم علوی می توانم از شما خواهشی داشته باشم. در دلم خدا خدا می کردم. الان چه می خواد بگوید؟ حتما هزارتا اما و اگر و فلسفه می بافد. - بله حاج آقا بفرمایید... - میشود من را حاج آقا صدا نکنید؟ ناباورانه سرم را بالا آوردم فکر نمی کردم این خواهشش باشد. برای اولین بار بود که ایشان سرش پایین نبود خدا را شکر که به گردنش رحم کرد. حواسم بود نگاه مستقیمی به من نمی کرد ولی خب احساس می کنم دیگر معذب نبود. - خب حاج آقا هستید! ولی مشکلی نیست هرچه خواستید صدا می کنم. - حاجی که نشدم پس اگر ممکن هست سید یا سید علی صدایم کنید. یا خود خداااااا من چه طور، طول سفر حاج آقا، روحانی مسجد را خلاصه صدا کنم. سکوتم را که دید گفت: درسته ؛ اولش شاید کمی سخت باشد ولی اینجوری بهتره هست. می توانم یک خواهش دیگر هم داشته باشم؟ - هنوزخواهش اولتان استجابت نشده ولی بفرمایید... ریز خندید و گفت: - پس بعد از استجابت اولی به دومی می پردازیم. آمدم چیزی بگویم که بفهمم دومی چه بود نرگس و بی بی و ملوک آمدند. لعنت به دهانی که بی موقع باز شود کل حواسم پی این بود که درخواست دومی چی می توانست باشه ؟؟؟ 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت113 به رستوران باغ باصفایی که بیرون از شهر و در دامنه ی کوه بود رفتیم. آلاچیق های کوچک نقلی، درختان بزرگ، نورهای رنگی، صدای آبشاری که احتمالا نزدیک بود همه و همه زیبا و شگفت انگیز بودند. محو تماشای محیط اطرافمان بودیم که نرگس آرام گفت: به جان خودم فکر هم نمی کردم عمو این جور جاها را بلد باشد. پیش خودم گفتم احتمالا ما را به فلافلی سرکوچه می برد. من هم آرام کنارگوشش گفتم: - مثل اینکه کارهای حاج آقا امشب برای تو هم جالب است. سریع گفت: - کلک کارهای عموی خوشکل من واسه تو جالب بود و هیچی نمی گفتی؟! خواستم چیزی بگویم ولی فایده ای نداشت نرگس دنبال سوژه بود شام را در کنار هم و در آرامش با شوخی های نرگس و عمویش خوردیم. صدای آب خیلی نزدیک بود که به نرگس گفتم: - صدای آب از آبشار است؟ - نمی دانم صبرکن... عموجان زهرا میپرسد آبشار این نزدیکی هاست؟! - بله فاصله ی زیادی ندارد اگر دوست دارید با هم برویم. حالا کاملا نگاهش سمت من بود و انگار با زهرای نگون بخت حرف میزد. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت114 من که چیزی نگفتم نرگس به کمکم آمد و گفت: - آره عموجان برویم خیلی هم خوب است. بی بی و ملوک تو آلاچیق بودند که سید بلند شد و بیرون رفت.  منتظر ما بود که نرگس روبه من گفت: - زهرا، دختر خوبی؟ چرا مثل شوک زده هایی!؟ جواب عموی بیچاره ام را چرا ندادی؟ چیزی شده؟ - نه!؛حواسم نبود. بیرون آلاچیق بودیم نرگس سرش پایین بود و بند کفش هایش را می بست که اطرافم را نگاهی کردم و در دل از خود پرسیدم اعتماد به نفست کجا رفته؟! چند نفس عمیق حالم را بهتر کرده بود و به خود دلداری دادم که رفتار آنها تغییر کرده و باعث تعجب من شده. سید که کنارمان آمدتمام رشته هایم برباد رفت و دلهره امان ام را بریده بود. سید کمی جلو تر از ما می رفت و من هم با نرگس راهی شدم. طولی نکشید، آبشار خیلی قشنگی که مردم زیادی را دور خود جمع کرده بود را دیدیم. کلی با نرگس عکس گرفتیم. برای خوردن بلال گوشه ای ایستادیم.  حالا دیگر سنگینی نگاه سید را، هرچند کوتاه حس می کردم. این مرا معذب و هُل می کرد. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت115 سید روبه من پرسید - خانم علوی فردا آخرین کلاس سفر حج هست فراموش نکنید. - نه چشم زودتر حرکت می کنم تا به کلاس برسم. - از کجا؟ سکوت من که طولانی شد نرگس به بهانه ی آب خوردن رفت. من هم در دل میگفتم: - آخر مگر این سید خدا مسئول ورود و خروج است که سوال می پرسد. گفتم: - برای تحویل برگه های نمونه سئوال به دوستم و یک سری کارها باید به دانشگاه بروم. همان طور که روبه رو را نگاه می کرد گفت: مگر سوال سختی بود که این همه فکر کردید؟ - سخت نبود ولی این سئوال را شما پرسیدید برای من عجیب بود. جدی پرسید - چرا عجیب؟ - خب شما از عصر تا حالا رفتارتان تغییر کرده و این برای من عجیب هست. - میشود به من بگویید عصر چه اتفاقی افتاد؟ - خب خطبه ای مصلحتی و جهت کمک شما به بنده خوانده شد. - درسته و همان خطبه ی مصلحتی خواسته و یا ناخواسته مرز های بین من و شما را شکسته. سرم را چرخاندم تا ببینم واقعا درست میبینم! سرش را به طرفم چرخاند و گفت : - میشود خواهش دوم ام را بگویم ؟ 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ @mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂در انتظار آمدنت روزها گذشت ای وعده ی قدیمی فردا شتاب کن... 🍂جانم به لب رسیده از این روزگار پست آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙 کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ @mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫خدایا 🎋نعمت سلامتى مبداء 💫همه نیازها ست 🎋و عاقبت بخیرى 💫مقصد همه نیازها 🎋تو را به مهربانیت 💫این دو را به همه 🎋عزیزانم عطا فرما 💫شبتون گـرم از نگـاه خـدا کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ @mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلام آخر ❤ ❤ خدایـا🙏 ﻣﺜﻞﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﻮﺍﺳﻤﺎڹ ﻧﺒﻮﺩ و ﻫﻮﺍﯾﻤﺎڹ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻲ بدون آنکه متوجه بشیم گره ازکارمان گشودی و ما را درمسیرخوبیها قراردادی خدایا هرلحظه وهمیشه کنارمان باش🙏 آمیـــن یا رَبَّ 🙏 با آرزوی شبی خوش برای شما دوستان ✨ ✨شبی آرام همراه با آرامش را براتون آرزو میکنم🙏 شبتون آروم و در پناه خدا ✨♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤲🖤🤲💚🤲🖤🤲💚✨️✨️ 📌🖇برای دسترسی به اعمال قبل ازخواب،متن آبی راکلیک کنید⤵️ 👈اعمال_قبل_از_خواب😴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان عزیزم خسته نباشید 🤚🌹🌹 از صبوری شما متشکرم🙏🏻🌹 التماس دعا 🤲🏻🙏🏻 نماز شب فراموش نشه👌🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┉┉┉•••◂ 𖦹🕊✨🕊𖦹▸•••┉┉┉ 🔚پایان بخش پستھاے کانال: 🌸✨️ܢِ̣ܢܚـــܩِ ߊ‌ܠܠّܘر ߊ‌ܠܝرَحܩَـــࡍِ߭ ߊ‌ܠܝرَحࡅ࡙ــــܩ✨️🌸 🌺اَللّهُمَّ🌺 🌼کُنْ لِوَلِیِّکَ🌼 🌺الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ🌺 🌼صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ🌼 🌺فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ‌ساعة🌺 🌼وَلِیّاًوَحافِظاًوَقائِداًوَناصِراًوَدَلیلاً🌼 🌺وَعَیْــناً حَتّــی تُسْـــکِنَهُ أَرْضَـکَ🌺 🌼طَوْعـــــاً وَتُمَتِّـــــعَهُ فــیها🌼 🌺طَــــویــــــلا.🌺 ✨ 🌠 شبت بخیر آقاے من❤️ 🚩با خدای خود عهد می بندم هر صبحگاه وشبانگاهان تا ظهور مهدی ذکر مهدوی ((اللهم عجل لولیک الفرج)) را برلب زمزمه کنم✔️🚩   🔺یابن الحسن(عج)❣️ 🔺انتهای کدام مسیری مولا جان⁉️ 🔺تمام شهر به دنبالت گشتم... 🔺فهمیدم همه جا هستید.‼️ 🔺 ماییم که توجهی نمی کنیم... 😓 🔚تا حضور به ظهور تبدیل کنیم✔️😔‼️  🌤 ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝ‌َܥܼܢ🌤 𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍 🔥اللّهم العَن الجِبتَ والطاغوت و اَتباعَهُما اِلی یَومِ القِیامَه🤲🏻🔥 ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ به امید طلوعی دیگر 🌅 ان شاالله‌نفس‌هایی‌موثردرظهور داشته‌باشیمــ"💚 پایان‌فعالیت‌ها✅ فرداپرانرژی‌برخواهیم‌گشت☀️✔️ _لحظاتتون‌مملوازیادخداوند💕_ _شبتون‌درپناه‌ مهدی فاطمه (عج)🌠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮 🔮🔭 🔭 💎 تقویم نجومی 💎  ✴️ پنجشنبه 👈 28 دی/‌ جدی 1402 👈6 رجب 1445 👈18 ژانویه 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹امشب اولین شب جمعه ی ماه رجب و شب لیله الرغائب ،(شب آرزوها)است.بهترین تقدیرات را برای همه عالمیان خاصه همراهان عزیز کانال تقویم همسران آرزومندم. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅خواستگاری عقد و ازدواج. ✅مسافرت. ✅خرید وسیله سواری. ✅خرید و فروش. ✅رفتن به تفریحات سالم. ✅و امور زراعی و کشاورزی خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امروز: فرزند هنگام زوال ظهر اقا و سیاستمدار و عاقل و بزرگوار خواهد بود و مباشرت برای صحت بدن نیز مفید است. 🚘مسافرت: مسافرت خوب است. 👶 زایمان مناسب و نوزاد از آفات و بلاها دور باشد و خوش قدم باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز تا ظهر قمر در برج حمل و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️خرید مایحتاج زندگی و منزل. ✳️ارسال اجناس به مشتری. ✳️آغاز درمان و معالجه. ✳️صید و شکار و دام گذاری. ✳️دیدار با مسولین. ✳️و ختنه کودک خوب است. 🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است. 🌗امروز عصر قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز خوبی برای امور زیر است : ✳️عقد و ازدواج.(در واقع امروز بهترین روز برای عقد و عروسی است) ✳️مباشرت. ✳️خرید طلا و جواهرات. ✳️خرید املاک و مستغلات. ✳️ارسال جنس به مشتری. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️رفتن تفریحات سالم. ✳️شراکت و امور شراکتی. ✳️درختکاری. ✳️و افتتاح شغل نیک است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت. مباشرت امشب شب جمعه: مباشرت برای سلامتی مفید و فرزند پس از فضیلت نماز عشاء و از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام باشد. ان شاءالله. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث بلای ناگهانی است. 💉💉 حجامت. فصد زالو انداختن یا در این روز از ماه قمری ،باعث رعشه اعضا می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 7 سوره مبارکه "اعراف" است. الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آن تلاش کنند و برخی سستی کنند و از چشم وی بیفتد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد. 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان @taghvimehamsaran با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨ 🔭 🔮🔭 🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا