فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام رضا سلام🥺 ❤️🤚
AUD-20220828-WA0019.mp3
573.9K
❤️سا؏ٺ قݪبم ڪۅڪ شدھ بہ وقٺ مشھداݪࢪضا🕌
*💔به نیابت از مولای غریبمان حضرت اباصالح المهدی عج بخوانیم صلوات خاصه امام رضا (علیہ اݪسݪام)*
*🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🦋
۱۴ مرتبه زمزمه نماییم
بحق علی بن موسی الرضا اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻
قبل از خواب ۷۰ مرتبه ذکر استغفار فراموش نشود
🌸🌹اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیهِ🌹🌸
➖➖➖➖➖➖➖➖
قسمتهای بارگذاری شد👇👇
👈استغفاربند1️⃣
👈استغفاربند2️⃣
👈استغفاربند3️⃣
👈استغفاربند4️⃣
👈استغفاربند5️⃣
👈استغفاربند6️⃣
👈استغفاربند7️⃣
👈استغفاربند8️⃣
👈استغفاربند9️⃣
👈استعفاربند0️⃣1️⃣
👈استغفاربند1️⃣1️⃣
👈استغفاربند2️⃣1️⃣
👈استغفاربند3️⃣1️⃣
👈استغفاربند4️⃣1️⃣
👈استغفاربند5️⃣1️⃣
👈استغفاربند1️⃣6️⃣
👈استغفاربند1️⃣7️⃣
۱۸.mp3
5.29M
⬆️⬆️⬆️
استغفار_70_بندی_امیر_المؤمنین
#بند 8⃣1⃣
📝بند 18 استغفار امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
(از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🎤 حاج میثم مطیعی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
بند 8️⃣1️⃣
🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ ثَوَّرَکَ عَلَیَّ وَ وَجَبَ فِی فِعلِی بِسَبَبِ عَهدٍ عاهَدتُکَ عَلَیهِ اَو عَقدٍ عَقَدتُهُ لَکَ اَو ذِمَّهٍ آلَیتُ بِها مِن اَجلِکَ لِاَحَدٍ مِن خَلقِکَ ثُمَّ نَقَضتُ ذلِکَ مِن غَیرِ ضَرُورَهٍ لِرَغبَتِی فِیهِ بَلِ استَزَلَّنِی عَنِ الوَفاءِ بِهِ البَطَرُ وَ استَحَطَّنِی عَن رِعایَتِهِ الاَشَر فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹
ترجمه🔽
🌸بارخدایا! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شعله غضب تو را بر من مشتعل ساخت و باعث شد در اثر ارتکاب آن به خاطر عهدی که با تو بسته بودم، یا پیمانی که با تو داشتم، یا قَسَمی که برای یکی از مردم به خاطر تو خوردم، گناهی بر ذمّه من لازم آید، اما پس از آن به خاطر میل و رغبتم به گناه آن عهد و پیمان را بدون ضرورت نقض کردم، بلکه خوشگذرانی مرا از وفای به آن بازداشت و سرمستی مرا از رعایت آن فرو انداخت. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
_________
🔻برای دوستان و
کانالاتونم بفرستید اجرتان باصاحب الزمان☺️💗
╭┈────𖦹 یامهدےادرکنی
╰─┈➤↴ @mahdvioon
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت151
- زهرابانو انتخاب می کنید؟
نگاهم روی مرد کنارم و حلقه های روی ویترین رد و بدل میشد.
من که در دل صد بار اعتراف کرده بودم که کنارش چه آرامشی دارم.
می دانستم حسی که در دل جوانه زده چه حس پاک و پر شوری است.
بهتر بود از طرف آقاسید هم مطمئن تر میشدم بعد به این حس دامن می زدم.
تا اگر به بن بست خوردم کمتر اذیت شوم.
پس بهتر بود کمکش کنم تا خودم هم به نتیجه برسم.
بدون معطلی گفتم:
- حتما برای دختر عمویتان می خواهید بخرید؟... من انتخاب کنم ؟
- کی گفتم برای دختر عموم؟
من گفتم برای شما!
- من انگشتر زیاد دارم ممنون
- انگشتر زیاد دارید ولی حلقه ندارید...
- بعد حلقه را شما باید بخرید؟
- مگر همه جای دنیا مردها برای خانم ها حلقه نمی خرند؟
- یعنی هر مردی می تواند برای من حلقه بخرد؟
- غلط بکند هر مردی!..
فقط من که محرم شما هستم می توانم این کار را بکنم و شماهم فقط حلقه ی من را می توانید قبول کنید.
- حتما بعد از سفر هم حلقه را پس میگیرید؟
نگاهم به نگاهش گره خورد!
جوری که دیگر نمیشد این کل کل را ادامه داد...
پس کوتاه آمدم وگفتم:
- باشه انتخاب می کنم.
ناچار چشمانم را گرفتم و به ویترین خیره شدم.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت152
سرش را نزدیکم آورد و این نزدیکی بیش از اندازه بود ؛ این را متوجه شدم ولی تکان نخوردم و به روی خود نیاوردم مشغول دیدن انگشترها بودم که آرام گفت:
- زهراجان...
آرزو دارم حلقه ای را که انتخاب می کنید برای تمام عمر در انگشتت ببینم
فقط اگر تو قابل ندانستی مجبورم پس بگیرم.
حالا دیگر روی زمین نبودم این حسی که من داشتم دوطرفه بود؟
این یعنی من و او ؛ ما میشدیم؟
دیگر توان اینکه حرفی بزنم را نداشتم نمی خواستم زود حرف دلم را گفته باشم ولی خدا می دانم چقدر از این حرفش دلگرم شدم.
چقدر انتظار چنین حرفی را می کشیدم
فقط سرم را بالا آوردم که با نگاهش روبه رو شدم این چشم ها به من آرامش خاصی میداد.
من که چیزی نگفتم خودش پیش قدم شد و گفت بهتر است تا کنار هم هستیم از این انگشتر استفاده کنید بعد از سفر اگر پشیمان بودید...
وسط حرفش پریدم...
نمی خواستم بقیه ی حرفش را بشنوم خودم می دانستم انگشتری را که سیدجانم با عشق در انگشتم کند هرگز بیرون نمی آورم.
- بهتره زودتر انتخاب کنیم.
- چشم خانم هرچه شما بگویید.
ساده ترین حلقه را برداشتم و ست همان انگشتر ولی نقره را آقاسید گرفت.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت153
آقاسید انگشترش را داخل مغازه دستش کرد و با ذوق نگاهش می کرد با لبخندی روبه من گفت:
- خوشکله؟
- بله مبارک است.
من نیز دلم می خواست سریع حلقه همسری ام را دستم کنم ولی خجالت می کشیدم دلم نمی خواست برداشت سبکی از رفتارم داشته باشد.
منتظر نگاهش می کردم که گفت:
- اجازه هست انگشتر را دستت کنم؟
- با جان و دل بله ای شیرین تر از عسل را گفتم.
لبخندش دو برابر شد و آرام دستم را گرفت و حلقه را در دستم کرد. دستش را روی انگشتم نگه داشت و گفت:
- امیدوارم تا لحظه ای که در انگشتت هست همراه و همسفر مناسبی برای تو باشم.
جوابی ندادم!
چه می توانستم بگویم منی که حرف دلم را ؛ زبانم قادر به گفتن نبود.
من که خجالت و حیا مانع میشد حرفم را بزنم!
پس سکوت بهترین کار بود.
باهم به هتل برگشتیم کلی خرید کرده بودیم ؛ خسته از این همه راه رفتن
خواستم به اتاقم بروم که آقاسید گفت:
- کجا؟
هنوز که من در مورد دختر عمویم چیزی نگفتم بمانید ؛ بشنوید ؛ بعد بروید.
من که خیالم راحت شده بود بین او و دختر عمویش چیزی نیست گفتم:
- نیازی نیست...
- چرا نمی خواهید بشنوید؟
- چون گفتید: فقط ؛ دخترعموی شما هست. همین توضیح کامل بود.
با ذوق تشکری کرد از این اعتمادی که به حرفهایش داشتم.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت154
امروز صبح ؛ آخرین صبحی بود که در مدینه چشمم را باز می کردم.
اول از همه نگاهی به حلقه ی تو دستم انداختم و لبخند صبحگاهی را مهمان لب هایم کردم.
سریع بلند شدم تا برای رفتن به مسجد النبی آماده شوم.
مثل همیشه آقاسید منتظر من بود.
- سلام صبحتون بخیر
- سلام زهراجان صبح شما هم بخیر
اگر آماده هستید برویم تا از کاروان عقب نمانیم.
- بله برویم...
همراه کاروان به مسجد النبی رفتیم.
نماز و دعای وداع را با زمزمه های دلنشین آقاسید خواندیم.
برای آخرین بار نگاه طولانی به گنبد سبز پیامبر کردم.
نگاهم سمت قبرستان بقیع کشیده شده از این همه غربت ؛ از این همه مظلومیت امامان اشک از چشمانم بی آنکه بخواهم می بارید.
بعد از خوردن نهار در اتاق نشسته بودم که آقاسید اجازه ی ورود گرفتند چادرنمازم را سر کردم و با بفرمایید اجازه دادم.
- زهرابانو شما تمام وسایل هایتان راجمع کنید و لباس احرام را بپوشید تا نیم ساعت دیگر همراه کاروان حرکت کنیم.
- بله چشم
لباس و چادر سفیدم را پوشیدم و چمدان به دست بیرون رفتم.
آقاسید هم آماده و منتظر نشسته بود با این تفاوت که امروز لباس احرام به تن داشت.
همراه کاروان با اتوبوس حرکت کردیم تا قبل از رفتن به مکه به مسجد شجره برویم.
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت155
وارد مسجد شدیم.
معماری این مسجد کاملا متفاوت بود. مسجدی بزرگ و سفید رنگی که توجه همه را جلب می کرد.
همه ی حجاج باید قبل از رفتن به مکه برای مُحرم شدن به این مسجد می آمدند.
وقت آن رسیده است که دلم را به دریا بزنم لباس های دنیایی را از تن بیرون کنم و لباس عشق بپوشم.
لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک و الملک لا شریک لک لبیک
با گفتن این جمله و اعمال مسجد شجره مُحرم شدیم ...
همه ی کاروان لباسهای سفید به تن داشتیم و از هر گوشه ی مسجد صدای لبیک می آمد.
این مسجد و این صحنه ها حتما جزئی از کمیاب ترین خاطرات عمر من خواهند بود.
خدای من نعمت دادی، احسان کردی، زیبایی بخشیدی، فضیلت دادی، روزی عنایت کردی، توفیق دادی، پناه دادی، حمایتم کردی و از گناهانم پرده پوشی کردی. خدای من:
اگر آنچه تو از من می دانی، دیگران نیز می دانستند، هرگز به روی من نگاه نمی کردند و طردم می نمودند،ولی تو همواره پرده پوشی کردی. اما، من:
بد کردم، غفلت ورزیدم، پیمان شکنی کردم، وعده های عمل نکرده داشتم و گناهها نمودم.
ولی:خدایا، من توبه کردم و به درگاهت برگشته ام. می دانم که با آغوش باز از من استقبال می کنی. چون هر چه باشد، تو خدای منی!
( بخشی از مناجات امام حسین ( ع ) در کنار کوه عرفه)
که توصیف حال من است...
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
_________
🔻برای دوستان و
کانالاتونم بفرستید اجرتان باصاحب الزمان☺️💗
╭┈────𖦹 یامهدےادرکنی
╰─┈➤↴ @mahdvioon
.قرار_شبانه💚
قرار شبانه مون یادمون نره 😍😍
خوندن سوره واقعه هر شب قبل از خواب ✅
قرار
وضو یادمون نره وقتی خواستیم بخوابیم☺️☺️☺️☺️☺️
همینطور که داری کارهای آخر شبت رو انجام میدی صوت رو بزار گوش بده 👌👌👌👌
قرارشبانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینگونه دعای فرج بخوانید 🤲🏻
🔺رهبر معظم انقلاب
🖤🖤 قرار شبانه
💎 امشب با سوز دل دعای فرج را بخوان و ظهور را بخواه💎
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜️الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜️
💠دعــای ســلامتی امــام زمـــان(عج)💠
⚜️"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜️
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🌱بِحِقِّ زینبڪبرۍ سلاماللهعلیها
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ |# استاد_شجاعی
برای آخرین و سنگینترین فتنهها و غربالها آماده باشید!
_________
🔻برای دوستان و
کانالاتونم بفرستید اجرتان باصاحب الزمان☺️💗
╭┈────𖦹 یامهدےادرکنی
╰─┈➤↴ @mahdvioon
1_5071394683.mp3
14.62M
پادکست_روز
امام_خمینی | رهبری | استاد_شجاعی
چرا فکر میکنید انقلاب اسلامی ایران، همان انقلابی است که روایات مستند اهل بیت علیهمالسلام، آنرا زمینهی ظهور آخرین فرزند پیامبر اسلام میدانند؟
| پیامبر اکرم (ص):
يَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّؤُون لِلْمَهْدي سُلطانَهُ.
مردمی از شرق قیام میکنند و زمینه را برای حکومت مهدی (ع) آماده میکنند. |
_________
🔻برای دوستان و
کانالاتونم بفرستید اجرتان باصاحب الزمان☺️💗
╭┈────𖦹 یامهدےادرکنی
╰─┈➤↴ @mahdvioon
🔰موقع گرفتاری فقط توسل
هر گاه فکرش به جایی نمیرسید به مسجد جامع می رفت و دو رکعت نماز میخواند و از خدا کمک می گرفت. می گفت: اگر به مشکلی برخورد کردی بهترین راه این است که نماز بخوانی و از خدا کمک بگیری و توسل داشته باشی آن وقت خدا هم راه را به شما نشان می دهد
🌷امشبم را به نام تو متبرک میکنم 🌷
میهمان امشب کانال 👇👇
🌷شهید والا مقام سید مجتبی علمدار 🌷
🌷حمد و توحید و ۱۴ صلوات 🌷
🍃🌺🍃🌻🍃🌺🍃
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
_________
🔻برای دوستان و
کانالاتونم بفرستید اجرتان باصاحب الزمان☺️💗
╭┈────𖦹 یامهدےادرکنی
╰─┈➤↴ @mahdvioon