eitaa logo
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
1.5هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
29.6هزار ویدیو
226 فایل
کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ عشــاق پســـر فاطمــه(سلام الله)❣️ درخدمتتونیــم با کلی مطالب فوق جذاب دلنــوشــته🤞 پروفایـل🎀 منبرهای مفید👌🏻 کلیپ های آخرالزمانی🌹 پست های انگیزشی🌴 نمازهای مستحبی ارتباط با خادم کانال ادمین فعال کانال @Mitra_nori
مشاهده در ایتا
دانلود
📌اینقدر که شنیده ایم زینب کبری (س) خطبه خواند و یزید را رسوا کرد؛ چندبار خطبه های حضرت را خوانده ایم تا یاد بگیریم⁉️ 🕘چند دقیقه اربعینتان را به او که آن را زنده نگه داشت،اختصاص دهید. 🕊 ◾️ 🕊🔳 🌿🔲🔳 🕊🌿▪️◼️🌿🕊 @mahdvioon
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴️حاج قاسم به قول خودش وفا کرد 🔹️سردار حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس: ما واقعا میخواهیم این مردم را ببریم کربلا! این شعار نیست. ولو با دادن خونمان باشد 🕊 ◾️ 🕊🔳 🌿🔲🔳 🕊🌿▪️◼️🌿🕊 @mahdvioon
4.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🇮🇷 ✅ کنایه‌های سنگین دکتر ازغدی به پزشکیان در آنتن زنده صداوسیما😡 یعنی خودتت نمیدونی داری چیکارمیکنی واقعابنی صدردهه حاضرشدی باسوادترین رئیس جمهورجهان 😳 🕊 ◾️ 🕊🔳 🌿🔲🔳 🕊🌿▪️◼️🌿🕊 @mahdvioon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
39.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای تحلیلگر / مخوف ترین شهید جنگ اخیر را بشناسید / کسی که انتقام خودش را گرفته بود 🎥 در ساعات اخیر ویدئویی قابل تأمل از منصور حقیقت پور منتشر شده که تاکید دارد پسر پزشکیان تحت تاثیر پان ترک هاست و رئیس جمهور نباید از او تحلیل بگیرد / رئیس جمهور توییتی قابل تامل داشته / اطرافیان ظریف واکنش هایی به سفر لاریجانی داشته اند و کربلا کانون اخبار دنیا بوده است / در این برنامه علاوه بر اینها داستان یکی از متفاوت ترین شهدای جنگ اخیر را مرور خواهیم کرد/ با ما همراه باشید 🕊 ◾️ 🕊🔳 🌿🔲🔳 🕊🌿▪️◼️🌿🕊 @mahdvioon
✍اربعین چه ظرفیت هایی برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عجل‌الله) در جامعه منتظر دارد؟ 🔹اربعین یکی از پرظرفیت ترین زمان ها و مکان ها برای تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت (علیهم السلام) است تا از مجرای توجه به امام شهید(علیه‌السلام) به امام حی(عجل‌الله) عرض ارادت کرده و ایشان را یاری کنیم و بگوییم اگر در کربلا نبودیم، خود را برای یاری امام مهدی (عجل‌الله) آماده می کنیم. از این رو، اربعین زمینه معرفی جریان عاشورا و فرصتی برای شناخت حجت خدا است. همانطور که در اربعین توجهات ما به ظلم ستیزی و عدالت خواهی است امروز باید از این ظرفیت بی نظیر عدالت خواهی و بسیج عمومی برای زمینه سازی فرج حضرت بقیه الله الاعظم(عجل‌الله) استفاده کنیم. استاد_نصوری 🕊 ◾️ 🕊🔳 🌿🔲🔳 🕊🌿▪️◼️🌿🕊 @mahdvioon
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
#قسمت_چهاردهم #طلوع_دل جلوی درب خانه ماشین را پارک کردم طلوع پیاده شد ،بعد از زدن قفل فرمان وارد خ
با صدای مامان به خود آمدم به سمت راهرو رفتم، از راه پله‌ها فریاد زدم. بله ؟ بیا شام حاضر است میز را بچین به طلوع هم بگو پایین بیاید به سمت اتاق طلوع رفتن چند حق به در زدم وارد شدم، طلوع جان خوبی عزیزم سرش را از روی کتاب بلند کرد، نگاهی به من کرد. بد نیستم بیا برویم پایین شام حاضر است از روی تخت بلند شد با دست بسته درست تعادل نداشت خودش را جابجا کند می‌خواهی کمکت کنم نه خودم می‌توانم به هر سختی که بود، از روی تخت پایین آمد، هر دو از پله‌ها پایین رفتیم بابا در آشپزخانه مشغول صحبت با مامان بود. مرا که دید گفت؛ طنین پنجشنبه قرار است مدیرعامل شرکت مهمانی بدهد ،در یکی از بهترین تالارهای شهر هست برنامه‌ات را خالی کن. سکوت کردم ،طلوع نگاهی به مامان ،بابا انداخت . من با دست آتل گرفته مهمانی نمی‌آیم، بابا اخم می‌کرد ، چرا دخترم مشکل آن چیست از بقیه از آنها فاصله گرفتم. به سمت مامان رفتم تا آشپزخانه تا بشقاب ها بردارم. بابا به صورت جدی گفت؛ نه طلوع همه می‌رویم کسی جایی قول نمی‌دهد. به شما هم می‌گویم! مامان که تا الان سکوت کرده بود، نگاهی به بابا کرد نگران نباش، سهم جوجه زعفرانی ، خورشت ماست تو را کنار می‌گذارند. اصلاً می‌گویم همان شب با پیک برای مدیر فنی شرکت بفرستند. چیدن بشقاب‌ها را که تمام کردم، دیس برنج و خورشت را روی میز قرار دادم. هر چهار نفر دور میز نشستیم، اما با بحث قبل از شام هیچکس حوصله حرف زدن نداشت. طلوع گفت: بابا من فردا کلاس دارم، حدود ۲ بعد از ظهر تمام می‌شود با ماشین دنبال من می‌آیی بابا در حالی که داشت، خورشت روی برنجش می‌ریخت گفت :طلوع جان تاکسی بگیر بیا شرکت از آنجا با راننده می‌فرستمت خانه خودم فرصت نمی‌کنم دنبال تو بیایم. طبق معمول بابا کارهایش را به دیگران می‌سپرد مامان هم گفت من فردا با خاله حلما بندر گناوه می رویم . چشمانم گرد شده، بود بندر گناوه! مامان گفت چی شده طنین؟ آخر مامان در این اوضاع برنامه مسافرت گذاشتید گفت خاله حلما گفته است، آخر پاییز تخفیف‌های خوبی برای لباس گذاشته‌اند هم تفریح می‌کنیم، چند دست لباس برای شما می‌خرم . بابا چیزی نگفت مامان لبخندی زد ، گفت خودم رو برای مهمانی می‌رسانم. نویسنده :تمنا🫂😍